برگزیده های پرشین تولز

اعترافات و سوتی های کاربران پرشین تولز

Ali-Ahmari

Registered User
تاریخ عضویت
28 اکتبر 2012
نوشته‌ها
3,284
لایک‌ها
4,881
اعتراف ميكنم فكر ميكردم ملت كه تو ليست دوستان هم ديگه هستن حتما يه ارتباطه خيلي خيلي خاص بيرون از اينجا باهم دارن
واسه همينه كسي تو ليست دوستانه من نيست [emoji17] و درخواست دوستي هم نداشتم تا يه مدت طولاني
سال ۲۰۱۴ هم هکسره رو رعایت نمی‌کردی.
 

Webmoney-XCH

کاربر برتر سال 1399
کاربر برتر سال 1399
تاریخ عضویت
12 فوریه 2019
نوشته‌ها
814
لایک‌ها
12,553

roya7

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
24 آگوست 2007
نوشته‌ها
658
لایک‌ها
3,498
به اين ترتيب، اعتراف كردين كه غيبت مصطفى رو ميكنين!
24.gif


اينجا از نى نى سايتم نى نى سايت تره :p
 

memol1985

Registered User
تاریخ عضویت
30 مارس 2018
نوشته‌ها
2,474
لایک‌ها
2,006
20 صفحه رو خوندم اعترافات کودکانه و جالبی بود...;)
 

Hamid2day

مدیر ارشد
مدیر انجمن
مدیر ارشد
تاریخ عضویت
1 مارس 2006
نوشته‌ها
21,215
لایک‌ها
20,093
محل سکونت
اوهایو - دیتون
تو تلگرام یک استیکر خیلی خیلی خفن برای یکی اشتباهی فرستادم...
 

ms368

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژوئن 2009
نوشته‌ها
3,987
لایک‌ها
8,724
دیروز یه بنده خدایی با خانومش برای بستن قرارداد جدید اومد پیشم
ما هم دفتر دستک دوستمون رو قرض کرده بودیم به عنوان دفتر خودمون اونجارو معرفی کرده بودیم (فوق العاده لاکچری از نظر موقعیت و دکور و ...)
موقع حرف زدن در مورد کار و اینا شبیه ترول زیر بودم

34-344001_movie-monocle-monocle-meme.png

خلاصه معامله جوش خورد و قرار شد کارشو انجام بدیم و ۵۰درصد هزینه رو همونجا زد به کارتم و رفت
دوستمو برداشتم بردم یه رستوران درجه ۱ و یه غذای توپ سفارش دادیم و در حال لومبودن و قهقهه زدن و مسخره بازی اصن گندشو درآورده بودیم یهو دیدم چند میز اونورتر این آقا با خانومش دارن غذا میخورن و مارو نگاه میکنن

f5a0fd5dedde25147a7423939c83f8a0.png

چقدر از خودم خجالت کشیدم :cry:
 

Lucky Guy

Registered User
تاریخ عضویت
5 فوریه 2009
نوشته‌ها
1,098
لایک‌ها
5,075
محل سکونت
In the Middle of Nowhere
دیروز یه بنده خدایی با خانومش برای بستن قرارداد جدید اومد پیشم
ما هم دفتر دستک دوستمون رو قرض کرده بودیم به عنوان دفتر خودمون اونجارو معرفی کرده بودیم (فوق العاده لاکچری از نظر موقعیت و دکور و ...)
موقع حرف زدن در مورد کار و اینا شبیه ترول زیر بودم

مشاهده پیوست 1231916

خلاصه معامله جوش خورد و قرار شد کارشو انجام بدیم و ۵۰درصد هزینه رو همونجا زد به کارتم و رفت
دوستمو برداشتم بردم یه رستوران درجه ۱ و یه غذای توپ سفارش دادیم و در حال لومبودن و قهقهه زدن و مسخره بازی اصن گندشو درآورده بودیم یهو دیدم چند میز اونورتر این آقا با خانومش دارن غذا میخورن و مارو نگاه میکنن

مشاهده پیوست 1231918

چقدر از خودم خجالت کشیدم :cry:
چه اشکالی داره مگه؟
هر آدمی پیش دوستاش خل‌بازی درمی‌آره. طبیعیه. اون باید خجالت بکشه اگه به واسطه‌ی این بخواد تو رو قضاوت کنه.
 

parsaweb

Registered User
تاریخ عضویت
17 اکتبر 2010
نوشته‌ها
3,107
لایک‌ها
7,758
حدودا 2 سال پیش موقع برگشتن به خونه یادم افتاد یکی از فامیلا مریض احوال ـــه و چند روز قبل از اون هم بیمارستان بستری بوده و به خاطر مشغله کاری وقت نشده بود همراه مادرم بریم عیادتش . مادرم هم چند روز پیش بدون اینکه به من بگه همراه یکی دو نفر دیگه رفته بود عیادت . گفتم حالا که بیرونم یدونه (
282.gif
:دی ) کمپوت بخرم و برم خونه ـــشون ! خونه ـــشونم هم نزدیک بود . رسیدم خونه ـــشون و رفتم بالا بعد از حال و احوال پرسی معمولی گفتم در مورد بیمارستان و مریضی ـــش و اینا بپرسم ببینم در چه وضعیت ـــیه . از من پرسیدن و از این طفره رفتن !
283.gif
خانم ـــش هم همون حوالی واسه خودش میچرخید :دی یه مقدار هم رنگ پریده به نظر می اومد ! آخر سر دیدم آقاهه سرخ و سفید میشه گفتم حتما مریض احوال و خسته است واسه همین اومدم بیرون . رسیدم خونه رفتم ماجرا رو برای مادرم تعریف کنم و مثلا بگم منو نبردی عیادت و من خودم رفتم ! ماجرا رو تعریف کردم معلوم شد خانم ـــه بیمارستان بستری بوده نه آقاهه
sharmandegi.gif
:دی مریض ــــیش هم از این مریضی های زنانه بوده :دی
الان دو سالی میشه ندیدم ـــشون یعنی اینا هر جا باشن من نمیرم
283.gif
 

Hamid2day

مدیر ارشد
مدیر انجمن
مدیر ارشد
تاریخ عضویت
1 مارس 2006
نوشته‌ها
21,215
لایک‌ها
20,093
محل سکونت
اوهایو - دیتون
دیروز یه بنده خدایی با خانومش برای بستن قرارداد جدید اومد پیشم
ما هم دفتر دستک دوستمون رو قرض کرده بودیم به عنوان دفتر خودمون اونجارو معرفی کرده بودیم (فوق العاده لاکچری از نظر موقعیت و دکور و ...)
موقع حرف زدن در مورد کار و اینا شبیه ترول زیر بودم

مشاهده پیوست 1231916

خلاصه معامله جوش خورد و قرار شد کارشو انجام بدیم و ۵۰درصد هزینه رو همونجا زد به کارتم و رفت
دوستمو برداشتم بردم یه رستوران درجه ۱ و یه غذای توپ سفارش دادیم و در حال لومبودن و قهقهه زدن و مسخره بازی اصن گندشو درآورده بودیم یهو دیدم چند میز اونورتر این آقا با خانومش دارن غذا میخورن و مارو نگاه میکنن

مشاهده پیوست 1231918

چقدر از خودم خجالت کشیدم :cry:
:ROFLMAO::ROFLMAO::ROFLMAO::ROFLMAO:
 
بالا