برگزیده های پرشین تولز

افتادن یک سیب

Rainy2006

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
27 ژوئن 2007
نوشته‌ها
1
لایک‌ها
0
محل سکونت
tehran
یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد و آن مرد جاذبه زمین را کشف کرد.

یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد و آن مرد فکر کرد که چقدر بد شانس است و آنجا را برای همیشه ترک کرد.

یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد و آن مرد گفت تو موهبت مطهر خداوندی تا دانه های تو در وجود ما حیات بخش وجودی پاک تر باشد.

یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد و آن مرد آن سیب را نقاشی کرد.

یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد و آن مرد مُرد.

یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد و آن مرد سیب را با لذت خورد.

یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد و آن مرد توشه ای از علم سیب بر ذهن گذاشت و عصاره ای شفا بخش ساخت برای اثبات توانگری خویش در آنچه مردم معجزه طب می نامیدند.

یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد و آن مرد گفت این سیب توطئه خصمانه دشمنان من است و رفت تا انتقام بگیرد.

یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد و آن مرد با تنها رمقی که از فرط گرسنگی در دستانش جاری بود، سیب را در جیب نهاد برای روز مبادا.

یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد و آن مرد سفری کرد به دل ذرات نهان سیب تا فلسفه جهان را در آگاهی از پیوند ذرات آن بیابد.

یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد و آن مرد رفت تا سخاوت درخت را با دوستانش تقسیم کند.

یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد و آن مرد گفت توکمال مطلق یک دانه سیب هستی و دانه های آن را کاشت تا کمال ، تداعی گردد و خاک ، خواب دانه ها را تعبیر کند.

یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد و آن مرد گفت من هم مثل تو از ریشه و خانواده ام وا مانده ام و آن یگانه سیب همدم یک عصرگاه آن مرد تنها شد.

یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد و آن مرد سیب را خاک کرد تا نگاه بدبینانه دیگران طراوت سیب را نپژمرد.

یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد و آن مرد و او اندیشید که چه دنیای کینه توزی که حتی درخت را با جنگ با آدمی بر می انگیزد و آن درخت را قطع کرد.

یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد و آن مرد شعری درباره یک سیب نوشت: زندگی یک سیب است، گاز باید زد ...
 
بالا