- تاریخ عضویت
- 2 فوریه 2004
- نوشتهها
- 3,971
- لایکها
- 30
- سن
- 47
افزايش عمل های جراحی تغيير جنسيت در ايران
روزنامه نيويورك تايمز، روز دوشنبه دوم اوت در مقاله اى، به موضوع تغيير جنسيت در ايران پرداخته و نوشته است با كم شدن سركوب، تعداد بيشترى از ايرانى ها تغيير جنسيت مى دهند. اين مقاله که به قلم نازيلا فتحی نوشته شده، با توصيف فردی آغاز شده که تغيير جنسيت داده است. همه چيز امير به نظر مردانه مى آيد؛ سينه پهن، بازوان عضلانى، ريش تيره پرپشت و صداى كلفت. اما در واقع تا چهار سال پيش كه يك عمل جراحى در سن بيست و پنج سالگى جنسيت او را تغيير داد، امير يك زن بود. از آن زمان تا به حال بيست عمل جراحى مختلف بر روى امير انجام شده و چهار عمل ديگر در شرف است. او كه در زندگى زنانه اش دو بار ازدواج كرده و شوهر دومش كمك او در اين ماجرا و دوست نزديكش باقى مانده، امروز نامزد زنى دارد كه قرار است با او ازدواج كند. امير كه خواسته است اسم كاملش منتشر نشود مى گويد "من زندگيم را دوست دارم و خوشبخت هستم اما كسى نبايد چيزى از هويت گذشته من بداند. هيچكس به اندازه قاضى كه يك روحانى بود و اجازه عمل مرا صادر كرد به من كمك نكرده است." حكومت اسلامى، بعد از ده ها سال سركوب پذيرفته است كه بعضى افراد مى خواهند جنسيت خود را تغيير دهند و به آنها اجازه عمل جراحى و گرفتن شناسنامه جديد داده است. پيش از انقلاب اسلامى در سال ١٩٧٩ سياست خاصى در قبال تغيير جنسيت وجود نداشت. آن دسته از ايرانيان كه خواست شخصى، امكان مالى و ارتباط هاى لازم را داشتند مى توانستند از معالجات پزشكى و شناسنامه جديد بر خوردار شوند. اما حكومت مذهبى جديد خواستاران تغيير جنسيت و آنها كه به ظاهر جنس ديگر درآيند را همرديف همجنس گرايان مى داند كه در اسلام محكوم اند و در قانون كيفرى ايران مجازاتشان شلاق خوردن است. اين روزها اما روحانيان مسلمان ايران كه بر سيستم قضائى حاكمند از اطلاعات بيشترى درباره تغيير جنسيت برخوردارند. بعضى از آنان حتی تغيير جنسيت را به عنوان راه حل به كسانى كه در مورد جنسيت خود دچار مشكل هستند توصيه مى كنند. اين مسئله در كنفرانسى كه درباره تغيير جنسيت در ماه جون در تهران برگزار شد و بعضى مقامات ساير كشور هاى خليج فارس نيز در آن شركت داشتند مورد بررسى قرار گرفت. در حوزه علميه قم يك روحانى به نام محمد مهدى كريمى نيا در حال نوشتن رساله اى درباره تغيير جنسيت است. اين روحانى در يك مصاحبه گفته است "همه روحانيان و محققين حوزه مرا تشويق كردند كه بر روى اين موضوع كار كنم. آنها گفتند تحقيق من مى تواند ننگى را كه در جامعه به اين افراد نسبت داده شده تغيير دهد و حكم مذهب را در اين باب روشن كند." يكى از مدافعين اوليه حق تغييرجنسيت، مريم ملك آرا است كه در گذشته مردى به نام فريدون بوده است. مريم پيش از انقلاب، در دوران شاه، آرزو داشت زن بشود اما امكان مالى عمل جراحى براى او فراهم نبود. به علاوه او در اين مورد به دنبال رهنمود مذهبى نيز مى گشت. در سال ١٩٧٨ فريدون وضعيتش را در نامه اى كه به آيت الله خمينى كه هنوز در تبعيد بود نوشت. آيت الله خمينی در پاسخ نوشت كه مورد او با مورد يك هم جنس گرا تفاوت دارد و به همين خاطر از او حمايت كرد. اما پس از انقلاب مردهائى مثل فريدون يا آنها كه تغيير جنسيت داده بودند مورد آزار قرار گرفتند و حتی به زندان افتادند و شكنجه شدند. خانم ملك آرا مى گويد "اجازه نمى دادند من ديگر لباس زنانه بپوشم كه سالها بود پوشيده بودم و عادت داشتم. براى من حكم شكنجه را داشت. حتا مجبورم كردند هورمن بزنم تا شبيه مرد ها بشوم." بالاخره در سال ١٩٨٦، هشت سال بعد از انقلاب، فريدون موفق مى شود از دولت اجازه عمل جراحى بگيرد اما او كه توان مالى لازم را نداشت، براى اين كه دولت ايران هزينه اين عمل را كه در بانكوك انجام می شد بپردازد، تا سال ١٩٩٧ صبر كرد. چهار سال پيش خانم ملك آرا سازمانى براى كمك به كسانى كه مشكل هويت جنسى دارند تاسيس كرد. على رازينى، از مقام های قوه قضائيه و زهرا شجاعى، معاون رئيس جمهور در امور زنان، از بنيان گذاران ديگر اين سازمان هستند. بنياد امداد امام خمينى (يك انجمن خيريه اسلامى) نيز پذيرفته است كه وامى برابر با هزار و دويست دلار به عنوان كمك تامين هزينه هر عمل جراحى براى تغيير جنسيت بدهد. متقاضيان اجازه قانونى براى عمل تغيير جنسيت و صدور شناسنامه جديد، بايد گواهى پزشكى در تائيد پريشانى هويت جنسى خود ارائه دهند. البته صدور اين اجازه مى تواند سالها به طول انجامد. مخارج عمل هم بسيار گران است. در تهران يك عمل جراحى براى تبديل مرد به زن برابر چهار هزار دلار هزينه دارد. امير تا به حال دوازده هزار دلار براى تکميل مراحل پزشكى خرج كرده است. افراد متفاوتى دست به اين عمل مى زنند. دكتر بهرام ميرجلالى يكى از معدود جراحان تغيير جنسيت در تهران گفته است يكى از بيمارانش عضو **** پاسداران بوده و پنج سال در جنگ با عراق خدمت كرده. هزينه عمل او را يك روحانى كه او به عنوان دستيار برايش كار مى كرده پرداخته است. بعد از عمل، اين مرد که زن شده از همسرش طلاق گرفته و با همان روحانى ازدواج کرده است. دكتر ميرجلالى افزوده "چند سال بعد كه اين فرد به ديدن من آمد چادر به سر داشت. وقتى چادرش را برداشت هيچ نشانى از مرد ريشوئى كه من عمل كرده بودم در او نبود." اما بسيارى افراد كه قدرت عبور از موانع قانونى و تامين مالى اين كار را ندارند، ناچارند در زندگى روزمره تحقير را تحمل كنند. مرد ٢٧ ساله اى مى گويد در چهارده سالگى از خانه فرار كرده زيرا جرات نمى كرده به خانواده اش اعتراف كند كه ميل دارد زن باشد. او خود را سوسن معرفى مى كند در خانه لباس زنانه مى پوشد اما تنها شب ها مى تواند با اين لباس از خانه بيرون برود. او مى گويد اين احتياج دائم به پنهان كارى او را به بيمارى افسردگى شديد دچار كرده و بارها سعى كرده به زندكى خود خاتمه دهد. او مى گويد: "من تمام عمر رنج كشيده ام." در حالى كه دائم سعى دارد با گيسوان بلند و مجعدش موهاى دو طرف صورتش را بپوشاند اضافه مى كند "مردم با من چنان رفتار مى كنند انگار از كره مريخ مى آيم. زن ها مويم را مى كشند و در خيابان به من مى خنديد. بيشتر مردهائى كه من به آنها تمايل دارم مرا رد مى كنند." در جامعه اى كه مردان از موقعيت برترى نسبت به زنان برخوردارند، دردسرهای زن شدن براى مردان بسيار زيادتر است. "عسل" كه پدرش او را به خاطر عمل جراحى اى كه جنسيت او را به زن تغيير داده طرد كرده مى گويد "اگر دخترى مثل پسرها رفتار كند و لباس بپوشد او را به خاطر شخصيت قوى تحسين مى كنند، اما از ما بيزارند و تحقيرمان مى كنند." دكتر ميرجلالى می گويد در طى دوازده سالى كه از طريق اعمال جراحى، جنسيت افراد را تغيير مى داده، براى كمك به بيش از دويست بيمار خود مجبور بوده در جبهه هاى متفاوتى بجنگد. هرچند روحانيان مسلمان ايران امروز از درک بهتری در مورد نيازهاى افراد خواهان تغيير جنسيت برخوردارند اما ديگران هم چنان در اين مورد عقب هستند." او اضافه مى كند "ما حتی براى انتخاب بيمارستان براى انجام عمل دچار مشكل هستيم زيرا جامعه اين افراد را منحرف به حساب مى آورد و مسئولين بيمارستان ها برخورد منفى دارند و مى گويند ساير بيماران نمى خواهند بيماران من را ببينند." او ادامه می دهد: "پدر يكى از بيماران در مطب براى من چاقو كشيد و تهديد كرد كه اگر دست به پسرش بزنم مرا خواهد كشت." دكتر مير جلالى مى گويد: "آنچه ما براى كمك به اين افراد لازم داريم يك مبارزه فرهنگى جدى است." بی بی سی
روزنامه نيويورك تايمز، روز دوشنبه دوم اوت در مقاله اى، به موضوع تغيير جنسيت در ايران پرداخته و نوشته است با كم شدن سركوب، تعداد بيشترى از ايرانى ها تغيير جنسيت مى دهند. اين مقاله که به قلم نازيلا فتحی نوشته شده، با توصيف فردی آغاز شده که تغيير جنسيت داده است. همه چيز امير به نظر مردانه مى آيد؛ سينه پهن، بازوان عضلانى، ريش تيره پرپشت و صداى كلفت. اما در واقع تا چهار سال پيش كه يك عمل جراحى در سن بيست و پنج سالگى جنسيت او را تغيير داد، امير يك زن بود. از آن زمان تا به حال بيست عمل جراحى مختلف بر روى امير انجام شده و چهار عمل ديگر در شرف است. او كه در زندگى زنانه اش دو بار ازدواج كرده و شوهر دومش كمك او در اين ماجرا و دوست نزديكش باقى مانده، امروز نامزد زنى دارد كه قرار است با او ازدواج كند. امير كه خواسته است اسم كاملش منتشر نشود مى گويد "من زندگيم را دوست دارم و خوشبخت هستم اما كسى نبايد چيزى از هويت گذشته من بداند. هيچكس به اندازه قاضى كه يك روحانى بود و اجازه عمل مرا صادر كرد به من كمك نكرده است." حكومت اسلامى، بعد از ده ها سال سركوب پذيرفته است كه بعضى افراد مى خواهند جنسيت خود را تغيير دهند و به آنها اجازه عمل جراحى و گرفتن شناسنامه جديد داده است. پيش از انقلاب اسلامى در سال ١٩٧٩ سياست خاصى در قبال تغيير جنسيت وجود نداشت. آن دسته از ايرانيان كه خواست شخصى، امكان مالى و ارتباط هاى لازم را داشتند مى توانستند از معالجات پزشكى و شناسنامه جديد بر خوردار شوند. اما حكومت مذهبى جديد خواستاران تغيير جنسيت و آنها كه به ظاهر جنس ديگر درآيند را همرديف همجنس گرايان مى داند كه در اسلام محكوم اند و در قانون كيفرى ايران مجازاتشان شلاق خوردن است. اين روزها اما روحانيان مسلمان ايران كه بر سيستم قضائى حاكمند از اطلاعات بيشترى درباره تغيير جنسيت برخوردارند. بعضى از آنان حتی تغيير جنسيت را به عنوان راه حل به كسانى كه در مورد جنسيت خود دچار مشكل هستند توصيه مى كنند. اين مسئله در كنفرانسى كه درباره تغيير جنسيت در ماه جون در تهران برگزار شد و بعضى مقامات ساير كشور هاى خليج فارس نيز در آن شركت داشتند مورد بررسى قرار گرفت. در حوزه علميه قم يك روحانى به نام محمد مهدى كريمى نيا در حال نوشتن رساله اى درباره تغيير جنسيت است. اين روحانى در يك مصاحبه گفته است "همه روحانيان و محققين حوزه مرا تشويق كردند كه بر روى اين موضوع كار كنم. آنها گفتند تحقيق من مى تواند ننگى را كه در جامعه به اين افراد نسبت داده شده تغيير دهد و حكم مذهب را در اين باب روشن كند." يكى از مدافعين اوليه حق تغييرجنسيت، مريم ملك آرا است كه در گذشته مردى به نام فريدون بوده است. مريم پيش از انقلاب، در دوران شاه، آرزو داشت زن بشود اما امكان مالى عمل جراحى براى او فراهم نبود. به علاوه او در اين مورد به دنبال رهنمود مذهبى نيز مى گشت. در سال ١٩٧٨ فريدون وضعيتش را در نامه اى كه به آيت الله خمينى كه هنوز در تبعيد بود نوشت. آيت الله خمينی در پاسخ نوشت كه مورد او با مورد يك هم جنس گرا تفاوت دارد و به همين خاطر از او حمايت كرد. اما پس از انقلاب مردهائى مثل فريدون يا آنها كه تغيير جنسيت داده بودند مورد آزار قرار گرفتند و حتی به زندان افتادند و شكنجه شدند. خانم ملك آرا مى گويد "اجازه نمى دادند من ديگر لباس زنانه بپوشم كه سالها بود پوشيده بودم و عادت داشتم. براى من حكم شكنجه را داشت. حتا مجبورم كردند هورمن بزنم تا شبيه مرد ها بشوم." بالاخره در سال ١٩٨٦، هشت سال بعد از انقلاب، فريدون موفق مى شود از دولت اجازه عمل جراحى بگيرد اما او كه توان مالى لازم را نداشت، براى اين كه دولت ايران هزينه اين عمل را كه در بانكوك انجام می شد بپردازد، تا سال ١٩٩٧ صبر كرد. چهار سال پيش خانم ملك آرا سازمانى براى كمك به كسانى كه مشكل هويت جنسى دارند تاسيس كرد. على رازينى، از مقام های قوه قضائيه و زهرا شجاعى، معاون رئيس جمهور در امور زنان، از بنيان گذاران ديگر اين سازمان هستند. بنياد امداد امام خمينى (يك انجمن خيريه اسلامى) نيز پذيرفته است كه وامى برابر با هزار و دويست دلار به عنوان كمك تامين هزينه هر عمل جراحى براى تغيير جنسيت بدهد. متقاضيان اجازه قانونى براى عمل تغيير جنسيت و صدور شناسنامه جديد، بايد گواهى پزشكى در تائيد پريشانى هويت جنسى خود ارائه دهند. البته صدور اين اجازه مى تواند سالها به طول انجامد. مخارج عمل هم بسيار گران است. در تهران يك عمل جراحى براى تبديل مرد به زن برابر چهار هزار دلار هزينه دارد. امير تا به حال دوازده هزار دلار براى تکميل مراحل پزشكى خرج كرده است. افراد متفاوتى دست به اين عمل مى زنند. دكتر بهرام ميرجلالى يكى از معدود جراحان تغيير جنسيت در تهران گفته است يكى از بيمارانش عضو **** پاسداران بوده و پنج سال در جنگ با عراق خدمت كرده. هزينه عمل او را يك روحانى كه او به عنوان دستيار برايش كار مى كرده پرداخته است. بعد از عمل، اين مرد که زن شده از همسرش طلاق گرفته و با همان روحانى ازدواج کرده است. دكتر ميرجلالى افزوده "چند سال بعد كه اين فرد به ديدن من آمد چادر به سر داشت. وقتى چادرش را برداشت هيچ نشانى از مرد ريشوئى كه من عمل كرده بودم در او نبود." اما بسيارى افراد كه قدرت عبور از موانع قانونى و تامين مالى اين كار را ندارند، ناچارند در زندگى روزمره تحقير را تحمل كنند. مرد ٢٧ ساله اى مى گويد در چهارده سالگى از خانه فرار كرده زيرا جرات نمى كرده به خانواده اش اعتراف كند كه ميل دارد زن باشد. او خود را سوسن معرفى مى كند در خانه لباس زنانه مى پوشد اما تنها شب ها مى تواند با اين لباس از خانه بيرون برود. او مى گويد اين احتياج دائم به پنهان كارى او را به بيمارى افسردگى شديد دچار كرده و بارها سعى كرده به زندكى خود خاتمه دهد. او مى گويد: "من تمام عمر رنج كشيده ام." در حالى كه دائم سعى دارد با گيسوان بلند و مجعدش موهاى دو طرف صورتش را بپوشاند اضافه مى كند "مردم با من چنان رفتار مى كنند انگار از كره مريخ مى آيم. زن ها مويم را مى كشند و در خيابان به من مى خنديد. بيشتر مردهائى كه من به آنها تمايل دارم مرا رد مى كنند." در جامعه اى كه مردان از موقعيت برترى نسبت به زنان برخوردارند، دردسرهای زن شدن براى مردان بسيار زيادتر است. "عسل" كه پدرش او را به خاطر عمل جراحى اى كه جنسيت او را به زن تغيير داده طرد كرده مى گويد "اگر دخترى مثل پسرها رفتار كند و لباس بپوشد او را به خاطر شخصيت قوى تحسين مى كنند، اما از ما بيزارند و تحقيرمان مى كنند." دكتر ميرجلالى می گويد در طى دوازده سالى كه از طريق اعمال جراحى، جنسيت افراد را تغيير مى داده، براى كمك به بيش از دويست بيمار خود مجبور بوده در جبهه هاى متفاوتى بجنگد. هرچند روحانيان مسلمان ايران امروز از درک بهتری در مورد نيازهاى افراد خواهان تغيير جنسيت برخوردارند اما ديگران هم چنان در اين مورد عقب هستند." او اضافه مى كند "ما حتی براى انتخاب بيمارستان براى انجام عمل دچار مشكل هستيم زيرا جامعه اين افراد را منحرف به حساب مى آورد و مسئولين بيمارستان ها برخورد منفى دارند و مى گويند ساير بيماران نمى خواهند بيماران من را ببينند." او ادامه می دهد: "پدر يكى از بيماران در مطب براى من چاقو كشيد و تهديد كرد كه اگر دست به پسرش بزنم مرا خواهد كشت." دكتر مير جلالى مى گويد: "آنچه ما براى كمك به اين افراد لازم داريم يك مبارزه فرهنگى جدى است." بی بی سی