يه چي بگم بخنديد !
سال اول راهنمايي بودم ! امتحان ادبيات فارسي بود منم هويج ! هيچي نخونده بودم !
کنار هر اولي ، يه دومي نشونده بودن که مثلا نشه تقلب کرد !
يه دوميه نشسته بود کنار من مثلا خير سرش ، ورداشته بود تقلب نوشته بود اورده بود سر جلسه ، اونم اينقد در اينقد ! يه کاغد گنده !
ولي موقع تقلب نوشتن اصن حواسش نبوده که از رو کتاب پارسالش داره تقلب مينويسه !
آخه آدم اينقد جمعه؟
خلاصه به لطف تقلب اوشون 18 شدم !