برگزیده های پرشین تولز

اگر ...

Hooman

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 دسامبر 2002
نوشته‌ها
354
لایک‌ها
7
محل سکونت
شهر قصه
... بتوانید از ایران به هر جای دیگری که بخواهید؛ بروید، آیا تردید می کنید؟

برای ماندن در ایران چه دلیل هایی دارید؟
 

ehsan

Administrator
مدیر انجمن
Administrator
تاریخ عضویت
5 دسامبر 2002
نوشته‌ها
7,949
لایک‌ها
3,916
محل سکونت
Internet
دوستان... آشنايان... زندگي.... و باز هم دوستان! اينا همش تو ايرانه. من يكي كه دلم نميخواد اينا رو ول كنم و برم جاي ديگه كه اينا نباشن! حتي اگه اونجا مدينه فاضله باشه!
 

$aeed

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 سپتامبر 2003
نوشته‌ها
845
لایک‌ها
6
سن
33
دوست داري بري خارج محل سگتم نزارن.
 

Persia

Registered User
تاریخ عضویت
2 نوامبر 2003
نوشته‌ها
718
لایک‌ها
20
به نظر من شايد تو یه كشور ديگه بشه آسايش بيشتري پيدا كرد، اما امکان نداره بشه آرامش بیشتر پیدا کرد.
 

....P30....

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
27 جولای 2003
نوشته‌ها
1,161
لایک‌ها
8
محل سکونت
World Wide Web 8-)
وطن نام تو نام نامداران

همه فصل تو بادا نوبهاران

وطن! سبزي، سپيدي ، سرخ گوني

مبادا دشمنت را جز زبوني

***

وطن پرنده‌ي پر در خون

وطن شكفته گل در خون

وطن فلات شهيد و شب

وطن پاكا بسر كن

وطن ترانه زنداني

وطن قصيده ويراني

ستاره ها اعدام ميان ظلمت

به خاك اگر چه مي ريزد

سحر دوباره بر مي خيزد

بخوان كه دوباره بخواند اين قبيله قرباني

گل سرود شكستن را

بگو كه بخون بسرايد اين عشيره زنداني

حرفآخر رستن را

با دژخيمان اگر شكنجه

اگر بند است و شلاق و خنجر

اگر مسلسل و انگشتر با ما تبار فدايي

با ما غرور رهايي

بنام آهن و گندم اينك ترانه آزادي

اينك سرود مردم

امروز ما امروز فرياد

فرداي ما روز بزرگ ميعاد

بگو كه دوباره مي خوانم با تمامي يارانم

گل سرود شكستن را

بگو كه به خون بسرايم دوباره با دل و جانم

حرف آخر رستن را

بگو به ايران

بگو به ايران

(شعر از : داريوش )
 

fakher

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
16 دسامبر 2003
نوشته‌ها
80
لایک‌ها
0
بچه ها سلام درسته که موضوع ام تی ربطی به این مکان نداره امام خواهش می کنم اگه کسی در این مورد میتونه راهنمایی کنه لطفا بگه
 

fakher

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
16 دسامبر 2003
نوشته‌ها
80
لایک‌ها
0
ممنون می شم اگه کسی راهنمایی بکنه
 

Hooman

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 دسامبر 2002
نوشته‌ها
354
لایک‌ها
7
محل سکونت
شهر قصه
به نقل از ehsan :
دوستان... آشنايان... زندگي.... و باز هم دوستان! اينا همش تو ايرانه. من يكي كه دلم نميخواد اينا رو ول كنم و برم جاي ديگه كه اينا نباشن! حتي اگه اونجا مدينه فاضله باشه!

احسان جان، اگر یادت باشه همه این دلیل ها گفته شد. منظورم بجز این ها بود.


پس همه آنانی که از ایران رفته اند، بی وطن هستند؟
بهترین فرزندان ایران رفته اند...
و هنگام گذر از میهن گفته اند: "سلام بر آزادی" :(


کامران جان،
داریوش که این همه ترانه های میهنی می خواند، در ایران است؟
آیا آماده است مانند ترانه هایش از جان خود برای این وطن بگذرد؟

آیا این که بترسیم از عشق، از دوستی، از زندگی، از آزادی، آرامش ه؟


تا کی فقط شعار بدهیم ولی شهامت از خود گذشتگی برای همان وطنی را که می گوییم دوستش داریم، نداشته باشیم؟

تا وقتی جرات ایستادگی در برابر دژخیمان را نداریم، بهتره وطن را فراموش کنیم و سخنی از آن نگوییم.


گذشت آن زمانی که برای وطن جان می دادند...


وطنی که خرافه های مذهبی ریشه های آن را پوسانده و در سراسر سرزمینش آزادی و حقوق انسانی اسیر اسلام ناب محمدی شده اند، با شعر گقتن آباد و آزاد نمی شود.


کسی که وطن را عشق خود می نامد، یک دروغگوی بزرگه!


هیچ کس را یارای برخاستن نیست در این شب سیه!

چون:

من اگر برخیزم، تو اگر برخیزی
هنوز کسی بر نخواهد خاست!

بیدار شویم و شعار ندهیم! تا کی در رویای وطن بودن؟

مردم هر سرزمینی شایسته گروهی هستند که بر آن ها فرمان می رانند و نه بیش تر.
و مردم ایران بیش تر از یک حکومت دیکتاتوری اسلامی شایستگی ندارند.
حکومتی که با کشتن آغاز شد، در جنگی بیهوده ایران را ویران گرد، جوانان بی شماری را کشت، سرمایه سال ها تلاش و کوشش را نابود کرد و در ۲۵ سال نا ممکن را ممکن نمود و ۱۴۰۰ سال زمان را به عقب برگرداند و آزادی را دفن کرد.

کشوری که در آن زندگی بی ارزشه و به سادگی جان انسان ها را می گیرند.

چگونه یک انسان به خود حق می دهد جان دیگری را بگیرد؟!


ایران جایی است که گروهی مزدور انگلیسی و عرب با خیالی آسوده از ۲۵ سال پیش در حال مکیدن خون مردمش و نابودی سرزمینش هستند چون این مزدوران برگزیدگان و جانشینان خدا بر زمین و مقدس هستند.

وطن مردمی دارد که هرگز حق خود را نمی ستانند.

قدرت گرفتن دین همیشه برابر بزرگترین ضربه ها به بشریت بوده است.
و در وطن دینی قدرت گرفته است که سزای برگشتن از آن مرگ است...

همه باید تسلیم شوند...
 

Mashaheer

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
5 می 2003
نوشته‌ها
1,992
لایک‌ها
17
سن
42
محل سکونت
UAE
هومن جان
من بيشترين سالهاي عمرم رو در خارج (دبي اگه اسمش بذاري خارج) بودم ولي هميشه دوست دارم در وطن خودم باشم
هيچ چيز و هيچ جا مثل وطن و زادگاه خود انسان نيستش حتي اگه بقول احسان اونجا مدينه فاضله باشه
 

Kamran_t

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 آگوست 2003
نوشته‌ها
30
لایک‌ها
0
محل سکونت
kohan diar
هومن عزيز من تا الان ازت يه برداشت ديگه داشتم......
کامران جان،
داریوش که این همه ترانه های میهنی می خواند، در ایران است؟
آیا آماده است مانند ترانه هایش از جان خود برای این وطن بگذرد؟

هومن جان شما كه اين همه صحبت و حرفهاي ميهني ميزني ، در ايران هستي؟؟؟
آيا آماده هستي مانند حرف هايت از جان خود براي اين وطن بگذري؟؟؟؟

آیا این که بترسیم از عشق، از دوستی، از زندگی، از آزادی، آرامش ه؟
من اينو گفتم؟؟؟


تا کی فقط شعار بدهیم ولی شهامت از خود گذشتگی برای همان وطنی را که می گوییم دوستش داریم، نداشته باشیم؟
هومن جان من نميخوام درباره داريوش باهات بحث كنم...فقط در همين حد بدون كه داريوش از خيلي كس ها كه ادعاشون گوش عالم رو كر ميكنه ، شرف داره و زندگيش رو وقف ايران كرده....تو اصلا ميدوني كه داريوش چند تا معتاد در ايران رو( كه بگذريم كه من خودم 4 تاشون رو ميشناسم ) به طرز معجزه آسايي ترك داده؟؟؟؟ميدوني اين يعني چي؟؟؟آره هومن عزيز اينا شعار نيست، اينارو بهش ميگن وجود ، كه اين وجود رو امثال من و تو نداريم.....(ناراحت نشو).....ميدوني داريوشي كه الان در اين جايگاه ايستاده و فرياد ميزنه ، از كجا به اينجا اومده؟؟؟ نه..نميدوني...اگه ميدونستي اين حرف هارو نميزدي....

تا وقتی جرات ایستادگی در برابر دژخیمان را نداریم، بهتره وطن را فراموش کنیم و سخنی از آن نگوییم.
اين حرف دلت نيست!!!!


گذشت آن زمانی که برای وطن جان می دادند...
آره...قبول دارم.

کسی که وطن را عشق خود می نامد، یک دروغگوی بزرگه!

با اينكه منو دروغگو ميدوني...ولي من بهت ارادت دارم....
 

....P30....

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
27 جولای 2003
نوشته‌ها
1,161
لایک‌ها
8
محل سکونت
World Wide Web 8-)
دوست نداشتم نداشتم در بحث هاي سياسي شركت كنم ولي...
هومن جان متاسفانه من فكر ميكنم ملت ما هيچ وقت به آزادي نرسند !
تازماني كه ملت از يك طرف سنگ S لام را به سينه ميزنند و از طرق ديگر هم آزادي مي خواهند امكان ندارد به آزادي برسند
چون اين دو باهم در تناقضند ! ( به نظر من! به كسي بر نخوره)
كلا من مخالف حكومت بر پايه دين هستم
اين وسط حق كساني كه وطنشان را دوست دارند ولي آزادي ميخواهند ضايع ميشود
و به اجبار مجبورند به غربت سفر كنند چون چاره اي ندارند
به اميد ايراني آزاد.......
 

Hooman

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 دسامبر 2002
نوشته‌ها
354
لایک‌ها
7
محل سکونت
شهر قصه
كامران عزيز، تنها دو خطی که درباره داریوش بود، منظورم شما بودید و ادامه حرفم در پاسخ به واکنش های دوستان دیگر بود...
درباره داریوش هم فقط می خواستم بگویم تا کی شعر و ترانه بدون این که در راه وطن مبارزه کنیم.
آمادگی از جان گذشتگی ندارم و به همین خاطر هرگز وطن را عشق خود نمی نامم بل که دوستش دارم به اندازه همه بازی های کودکانه ام در کوچه هایش، به اندازه دویدن ها، شادی ها، غصه ها و خاطره های فراموش نشدنی ام.

خود را از آن چه گفتم جدا نکردم و ندانستم.

این که گفتم وقتی جرات ایستادگی در برابر دژخیمان را نداریم، بهتره حرفی از وطن نزنیم؛ حرف دلم بود و به آن ایمان دارم.
خیلی خنده داره که سخن از وطن بگوییم ولی خود ابزار کار دژخیمان باشیم و مانند یک مسلمان رفتار کنیم.

وطن را خود ما می سازیم، جایی که در آن آزادی نباشد، جایی که در آن تسلیم نشدن سزایش مرگ و اسارت و شکنجه است، وطن نیست. گذشته پر افتخار، آینده پیش رو : چه واژگان پوچی!

ما در اکنون بسر می بریم نه در گذشته یا آینده!
و اکنون زادگاه و زادبوم و جایگاه همه خاطره های تلخ و شیرین یک ملت، ویرانه است همچون خود آن ملت!

ایران را ویرانش کردند و آه نگفتیم!

و سرانجام، آن که عاشق است هستی اش را فدای عشقش می کند چون اگر چنین نکند عاشق نیست.
 

Kamran_t

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 آگوست 2003
نوشته‌ها
30
لایک‌ها
0
محل سکونت
kohan diar
به نقل از Hooman :
كامران عزيز، تنها دو خطی که درباره داریوش بود، منظورم شما بودید و ادامه حرفم در پاسخ به واکنش های دوستان دیگر بود...
درباره داریوش هم فقط می خواستم بگویم تا کی شعر و ترانه بدون این که در راه وطن مبارزه کنیم.
آمادگی از جان گذشتگی ندارم و به همین خاطر هرگز وطن را عشق خود نمی نامم بل که دوستش دارم به اندازه همه بازی های کودکانه ام در کوچه هایش، به اندازه دویدن ها، شادی ها، غصه ها و خاطره های فراموش نشدنی ام.

خود را از آن چه گفتم جدا نکردم و ندانستم.

این که گفتم وقتی جرات ایستادگی در برابر دژخیمان را نداریم، بهتره حرفی از وطن نزنیم؛ حرف دلم بود و به آن ایمان دارم.
خیلی خنده داره که سخن از وطن بگوییم ولی خود ابزار کار دژخیمان باشیم و مانند یک مسلمان رفتار کنیم.

وطن را خود ما می سازیم، جایی که در آن آزادی نباشد، جایی که در آن تسلیم نشدن سزایش مرگ و اسارت و شکنجه است، وطن نیست. گذشته پر افتخار، آینده پیش رو : چه واژگان پوچی!

ما در اکنون بسر می بریم نه در گذشته یا آینده!
و اکنون زادگاه و زادبوم و جایگاه همه خاطره های تلخ و شیرین یک ملت، ویرانه است همچون خود آن ملت!

ایران را ویرانش کردند و آه نگفتیم!

و سرانجام، آن که عاشق است هستی اش را فدای عشقش می کند چون اگر چنین نکند عاشق نیست.

پس هومن عزيز تكليف چيست؟؟!! براي من و تو كه به قول شما عاشق نيستيم تكليف چيست؟؟آيا فقط تفسير اوضاع ايران و اظهار تنفر از ايران كنوني،اون هم از دور!!!كافيه؟؟
من كه اينطور فكر نميكنم....
 

black_jack_of_black_city

Registered User
تاریخ عضویت
19 سپتامبر 2003
نوشته‌ها
1,506
لایک‌ها
73
سن
43
محل سکونت
با قلبی شکسته در انتظار مرگ گوشه ای نشستم . به آرز
من عاشق وطنم هستم

پس ای ماموران 110 بیاین سر منو ببرین

خیلی خنده داره که سخن از وطن بگوییم ولی خود ابزار کار دژخیمان باشیم و مانند یک مسلمان رفتار کنیم

برای اینکه به بعضیا نشون بدیم که عاشق وطنمونیم بریم عرق بخوریم و زنا کنیم

مثه اینکه بعضیا خواهر ندارن اگه داشتن حتما در راه وطن فدا میکردن
 
بالا