redmag
Registered User
- تاریخ عضویت
- 11 می 2017
- نوشتهها
- 328
- لایکها
- 58
- سن
- 26

وقت آن است که زمانهای بیکاری را طور دیگری برای خودمان تعریف کنیم. شما میتوانید در زمانهای بیکاری روی خودتان سرمایه گذاری کنید. زمانهای بیکاری میتوانند زمانهایی باشند که شما را به سمت موفقیت سوق میدهند.
نویسنده این مقاله، آقای نیکولاس کول، در مورد زمانهای بیکاری داستانی را برای ما تعریف میکند. داستانی که میتواند برای همه آموزنده باشند. او میگوید داشتم با یکی از دوستان دوستم صحبت میکردم. او سال آخر دبیرستان بود و داشت آماده میشد وارد پیش دانشگاهی شود. به من گفت : “میخواهم زندگیام را از همین حالا و همین اکنون شروع کنم. میخواهم خودم را از نو بسازم و به همه ثابت کنم نیازی نیست همان راهی را بروی که دیگران هم رفته اند”.
به او گفتم: ” بله . میتوانی. اما یک چیز هست که باید با تمام وجودت مشتاق آن باشی و این البته چیزی نیست که بقیه نوجوانان و جوانان هم سن و سال تو بخواهند و بروند دنبالش”.
او گفت: “چه چیزی؟”
به او گفتم: ” باید بیشتر از آنچه زمان میگذاری تا در مدرسه چیزی را یاد بگیری، زمان بگذاری تا خارج از مدرسه آنرا یاد بگیری”.

- زمانهای بیکاری تعیین کننده موفقیت شماست
اینکه خارج از مدرسه نیز به دنبال یادگیری و پیشرفت باشیم، از جمله عادتهای افراد موفق است. آدمهای موفق،در اوقات فراغت یا بیکاری خود به دنبال بیکار شدن و استراحت مطلق نیستند. پروسه یادگیری و کسب تجربه برای آنها چیزی ست که تمامی ندارد حتی در زمانهای بیکاریشان.
افراد موفق، آگاهانه انتخاب میکنند که زمانهای بیکاری آنها زمانی باشد برای سرمایه گذاری برروی خودشان. آنها در زمانهای بیکاری شان بر روی یک پروژه جانبی کار میکنند، یا دانش و مهارتی که قبلا یاد گرفتهاند را تمرین میکنند. افراد موفق در زمانهای بیکاری خودشان، در حال گسترش دانش و مهارت خود هستند، و یا با افرادی زمان میگذرانند که از خودشان آگاهتر هستند تا بتوانند از آنها درسهایی یاد بگیرند.
- افراد موفق، زمانهای بیکاری را به چشم زمان بیکاری نگاه نمیکنند
افراد جوانی که در سنین پایین توانستهاند موفقیتهای بزرگی به دست آورند با زمانهای بیکاری خود به چشم یک نعمت و فرصت نگاه کردهاند. حتی افرادی که سن بالایی دارند و به هر دلیل تاکنون از کار خودشان راضی نبودهاند و حالا قصد دارند از کار قبلی خود خلاص شوند و سراغ آنچه دوست دارند بروند نیز، به همین صورت با زمانهای بیکاری خود برخورد میکنند.

- در زمانهای بیکاری چه کنیم؟
هر کسی که در زندگیاش قصد دارد به چیزی دست یابد یا کار مفید و ارزشمندی انجام دهد، باید همان کار را در راس اهدافش قرار دهد. شما باید شروع کنید به اولویت بندی کردن کارهایتان. اولویت را به کارهایی اختصاص بدهید که در راستای رسیدن به اهدافتان هستند تا هر روز بتوانید یک گام کوچک و عملی، در راستای هدف خود بردارید.
سوال : در این مدت چگونه میتوانم موفقیت خودم را اندازه گیری کنم؟
پاسخ ساده است: شما در طول یک روز یا بر روی هدفتان کار کرده اید یا نه.
اگر هدفتان تناسب اندام است، آیا امروز ورزش کردهاید یا به باشگاه رفتهاید؟
اگر هدفتان نگارش یک کتاب است، آیا امروز چیزی نوشته اید یا نه؟
اگر هدفتان ارائه یک استارتاپ است، آیا امروز بر روی آن کار کرده اید یا نه؟
سرمایه گذاری بر روی زندگی و خودسازی، و یا سرمایه گذراری بر روی یک پروژه و ساختن آن پروژه، تنها زمانی آغاز میشود که آن کار را به شکل یک عادت هر روزه، انجامش دهید.
2- آگاه باشد که با چه کسانی زمان خود را میگذارنید، آیا آنها شما را به سمت هدفتان هدایت میکنند یا دور میکنند
همهی ما انعکاسی از کسانی هستیم که زمان خودمان را با آنها میگذرانیم.
زمان تان را با افراد منفی میگذارنید؟ تبدیل خواهید شد به یک فرد منفی نگر.
زمان تان را با افراد مثبت میگذارنید؟ تبدیل خواهید شد به یک فرد مثبت نگر.
و قانون جذب اینگونه کار میکند.
به طور خلاصه: اگر زمانتان را با افرادی بگذرانید که دارای اهدافی شبیه به شما هستند و میخواهند به آن دست یابند و از ایده های جدیدشان برای شما بگویند، یا افرادی که دارای اهدافی هستند که شما را نیز پرانگیزه میکند تا بیشتر تلاش کنید، مطمئن باشید 10 پله جلو خواهید افتاد.
به همین دلیل است که کلوپهای اختصاصی، یا گروهها، یا تیم ورکها بسیار مفید هستند. به طور کلی ارتباطلات و تعامالات ما ارزشمند هستند و برای همین است که افراد موفق سعی میکنند وارد تیم ورکهایی شوند که آنها را سریع تر به سمت هدفشان هدایت کنند.
3- زمان خودتان را به طور سنجیده و حساب شده بگذرانید
نیکولاس کول از خاطرات زمان کودکی خودش میگوید و درس بزرگی به ما یاد میدهد او میگوید وقتی من بچه بودم، شروع کردم به یادگیری نواختن پیانوی کلاسیک، چرا که یادگیری یک ساز موسیقی در خانوادهی ما، یکی از چیزهای بود که هر بچهای باید آنرا انجام میداد. مادر من کار فوق العادهای انجام میداد و هر روز به طور مرتب به ما آموزش میداد.
یک روز که آهنگ جدیدی برای تمرین داشتم، واقعا نمیخواستم شروع کنم به یادگیری آن و بیشتر دوست داشتم همان آهنگهای قبلی را که بلد بودم بزنم. مادرم به اتاق پیانو آمد و روی صندلی کناریام نشست وگفت : تو در حال تمرین نیستی.
گفتم چرا مگه صدای پیانو را نمیشنوی؟
مادرم گفت: چرا میشنوم ولی تو داری آهنگهای قبلی را میزنی نه آهنگ جدید را.
مادرم در ادامه گفت : این یکساعت زمان تمرین، جز زمان تمرین آهنگ جدیدت به حساب نمیآید. بهتر بود از اولش آهنگ جدید را تمرین میکردی.
در آن موقع، من واقعا نمیخواستم کلی زمان بگذارم تا نت های جدید را یاد بگیریم و انگشتانم سریع بتوانند آن آهنگ را روی کلاویههای پیانو اجرا کنند. این کار، خیلی سخت بود و زمانگیر، اما حق با مادرم بود. من داشتم خودم را گول میزدم. اینکه فقط یکساعت در اتاق پیانو بنشینم و آهنگهای قبلی را بزنم، به معنای تمرین کردن آهنگ جدید نبود.من داشتم زمان کُشی میکردم.
مهمترین بخش سرمایه گذاری بر روی خودتان، این است که خودتان تبدیل شوید به سرسختترین منتقد خودتان، تا بتوانید به سمت جلو حرکت کنید.
اینکه با زمان خود چه کار کنید و اینکه چه کنید تا زمان برای شما کار کند نه شما برای زمان، بخش مهمی از موفقیت شما خواهد بود.
منبع: مجله قرمز