• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

باشگاه هواداران 40چراغ

komeil66

کاربر فعال فرهنگ و هنر
کاربر فعال
تاریخ عضویت
14 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
773
لایک‌ها
9
محل سکونت
tehran
نه تکراری نشده
biggrin.gif
ولی کیفیت و حجم مطالب به نظرم یخورده پایین اومده .
 

coolzero

Registered User
تاریخ عضویت
1 ژوئن 2007
نوشته‌ها
888
لایک‌ها
3
سن
43
محل سکونت
unja
من قبول ندارم کیفیت پایین اومده
یه مدت محتاط شدن اما از بعد از جلسه با خوانندگان داریم میبینیم مطالبشون دوباره همونطوری که باید باشه شده
بیشتر از این هم برن ممکنه مجله رو از دست بدیم ولی مثلا تو گاو خشمگین یا همین ستون 5 حماقت حرفای قشنگی میزنن

از نشان پنجم حماقت تا نشان نخست بلاهت

نويسنده : حسين يعقوبي

شاعر مي‌فرمايد «عالم همه گرديده‌ام مهر بتان ورزيده‌ام – بسيار خوبان ديده‌ام اما تو چيز ديگري»

خدمت شما عرض شود در هفته‌اي كه گذشت، انتخاب زشت‌ترين سگ دنيا، توليد نوع جديد انگور با ويژگي‌هاي منحصر بفرد، انتخاب همسر داروساز منوچهر متكي وزير امورخارجه به عنوان مدير كل حقوق بشر و زنان، تمجيد خبرگزاري فارس از نانسي عجرم به‌خاطر برخورد با خبرنگاران اسرائيلي در كنسرت، تبرئه قاتل محله هفت‌چنار به دليل محجوريت، دستكاري سيا در ويرايش مقاله ويكي پديا درباره احمدي‌نژاد، درخواست كنترل روزنامه‌ها قبل از چاپ از سوي ارگان حزب مؤتلفه و روزنامه كيهان، دستگيري دو چيني به علت عكس‌برداري از مواضع حساس ايران، تأكيد باهنر بر حرص بي‌سابقه دولت نهم در خدمات رساني به مردم، پيشنهاد ترس از خدا به عنوان ابزار مقابله با گراني از سوي مصباح يزدي، تأخير 27 ساعته پرواز گرگان – جده، كشف مخفيگاه ويروس ايدز در روده، عمل شنيع 8000 نفر در مكزيك در اعترض به گرمايش زمين، انتشار هرزه‌گويي‌هاي ساقي قهرمان توسط خبرگزاري فارس جهت تنوير افكار عمومي و دستگيري 80 درصد از اراذل و اوباش معروف شهر تهران تحت‌الشعاع چاپ كتاب جديد من «نشان نخست بلاهت: گزيده جملات قصار طنز» توسط انتشارات روزنه قرار گرفت. چرا؟ چون اولاً به سبب خود‌شيفتگي ذاتي و جهان‌بيني نارسيسيستي از صميم قلب معتقدم كه «كتاب مي‌نويسم پس جهان مي‌گردد» ثانياً با عنايت به مثل چيني «كس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من» و توجه به مورال ژاپني «ناف بچه يتيم رو خودش قيچي مي‌كنه» و پيشينه خانم نادري در معرفي با تأخير كتاب‌هاي من و دوستانم در باشگاه كتاب (چقدر تأخير؟ كم... بيشتر از سه ماه و كمتر از يك‌سال) تصميم گرفتم با سوء استفاده از تحت تأثير قرار دادن وقايع هفته اخير، در جهت تنوير افكار عمومي اين خبر بهجت‌‌آور را به اطلاعتان برسانم. تعدادي از جملات قصار كتاب را كه خودم خيلي دوست دارم، در ذيل برايتان نقل مي‌كنم كه براي خريد كتاب به اندازه كافي تحت تأثير قرار بگيريد.

- من از آدم‌هايي كه سگ نگه مي‌دارند بيزارم، آنها جماعت بزدلي هستند كه خودشان دل و جرأت گاز گرفتن مردم را ندارند.

- آدم مشهور شخصي است كه تمام هدفش در زندگي اين بوده كه همه او را بشناسند و بعد از اين كه به اين هدف رسيده عينك دودي مي‌زند تا ديگر هيچ‌كسي او را نشناسد.

- نيمي از عمر ما را والدينمان تلف مي‌كنند و نيم ديگر را كودكانمان.

- اكثر مردم دوست دارند عمر جاودانه داشته باشند، در حالي كه هنوز نمي‌دانند عصر جمعه‌هاي دلگير چه خاكي به سرشان بريزند.

- شوهر خوب ، مردي است كه هيچ وقت ازدواج نمي‌كند.

- انسان‌ها، نادان به دنيا مي‌‌آيند نه احمق. اين تحصيلات دانشگاهي است كه از آنها آدم‌هاي احمقي مي‌سازد.

- مردان تا وقتي ازدواج نكرده‌اند معني شادي را نمي‌فهمند و خب آن موقع هم‌ ديگر خيلي دير است.

- هر احمقي مي‌تواند بر يك اثر ادبي يا هنري نقد بنويسد... و اكثر احمق‌ها هم اين كار را مي‌كنند.

- عشق، فاصله لذيذ بين ملاقات يك دختر زيباي فرشته سيما تا كشف او به عنوان يك طوطي ابله است.

قواعد ناهنجار بازي

اما اشاره كنيم به سينماي وطني كه حال و هواي آثار اكراني اين روزهايش ما را ياد آدم‌هاي وقت‌نشناس و گيجي مي‌اندازد كه در مجالس عزا يا مراسم رسمي لطيفه‌هاي بي‌معني تعريف مي‌كنند، آن هم لطيفه‌هاي بي‌معني غير اخلاقي بي‌نمك. «قاعده بازي» ساخته جديد كارگردان «هبوط»، «زشت و زيبا» و «ديوانه از قفس پريد» (نسخه‌اي كه به جاي جك نيكلسن پرويز پرستويي در آن ايفاي نقش مي‌كند) نسبت به نسخه اكران شده در جشنواره 30 دقيقه كوتاه‌تر شده، اما به نظر مي‌رسد كه هنوز 90 دقيقه براي كوتاه شدن جا دارد. «نصف مال من، نصف مال تو» روايت محبوب سينماي نوين ايران درباره مردي كه شلوارش دو تا شده است كه معلوم نيست چه دخلي به سينماي كودك و نوجوان دارد كه به عنوان فيلمي در اين ژانر اكران شده است. اگر صرف حضور دو بچه شيرين زبان مي‌تواند اثري را تبديل به فيلمي مناسب كودكان و نوجوانان كند، با اين حساب فيلم‌هايي از قبيل «طالع نحس»، «جن‌گير» و «بچه رزماري» هم به سبب بازيگران نوجوان، خردسال و نوزادشان مي‌توانند در حوزه سينماي كودك و نوجوان طبقه‌بندي شوند. اگر به مثل جهان‌شمول «در سرزمين كورها آدم يك چشم پادشاه است» ايمان داشته باشيد، تصديق مي‌كنيد در شرايط فعلي اثر جديد ايرج قادري «محاكمه» ديدني‌ترين فيلم روي پرده است. يك فيلمفارسي استاندارد و جذاب براي عامه مردم كه دست كم ادعاهاي آنچناني ندارد.

De-part-ed

بعد از تماشاي نسخه جديد فيلم the departed كه از «مرحوم» و «مردگان» گرفته تا «جداافتاده» و «از دست رفته» در نشريات و رسانه‌هاي مختلف وطني ترجمه و تأليف شده، تصميم جدي گرفتيم تا طي يك نامه رسمي از آكادمي اسكار درخواست كنيم كه اين فيلم را در اسكار 2008 نيز در دو رشته تدوين – كاري مشترك از تلماشون ميكر و مميزان صدا و سيما – و فيلمنامه –كاري مشترك از فيلمنامه‌نويسان نسخه هنگ‌كنگي، آمريكايي و ايضاً مميزان و زهرگيران رسانه ملي- مجدداً نامزد جايزه اسكار كنند. حذف 40 – 50 دقيقه از زمان زائد فيلم كه تماماً اختصاص به حرف‌هاي بي‌محتوا، حركات بي‌معني و گاه خلاف اخلاق و صحنه‌هاي ناراحت‌كننده متلاشي شدن مغز دي‌كاپريو و كله و پاچه تني چند از اعضاي مافيا دارد، ضمن كوتاه كردن زمان فيلم به زودتر تمام شدن آن نيز كمك شايان توجهي كرده بود. همچنين بايد به تغيير زيباي ديالوگ‌هاي مستهجن مارك والبرگ به دشنام‌هاي مورد تأييد و پسنديده‌اي چون «مار خوش خط و خال» و «احمق» و «نامرد» در فيلمنامه جديد نوشته شده براي اين اثر اسكاري در برنامه سينما يك اشاره كرد. بي‌انصافي است اگر به نقد زيبايي كه در رد فيلم توسط منتقدي كه پيش از اين تايتانيك را به خاطر چاقي بيش از حد كيت وينسلت اثري مهمل و بي‌ارزش معرفي كرده بود، بر روي تصاوير خوانده مي‌شد اشاره نكنيم. همچنين به بحث كارشناسي و عميق مجري و مهمانان برنامه در مورد نقش موبايل در فيلم آخر اسكورسيزي و بحث درباره امكان ساخت اين فيلم، در صورت عدم اختراع تكنولوژي تلفن همراه... واقعاً كه.


وابسته دهان بسته زبان بسته

هفته اول ليگ برتر هم به سلامتي برگزار شد و استقلال و پرسپوليس هر دو با برد پرگل شروع كردند. استقلال موفق شد با اقتدار نايب قهرمان ليگ سال گذشته را از پيش رو بردارد و پرسپوليس هم به لطف گل ستاره سابق استقلال توانست به سختي از سد تيم ضعيف صنعت نفت آبادان بگذرد. (من هم كه كاملاً مشخص است طرفدار هيچ تيم خاصي نيستم و مثل آقاي خياباني و ساير مفسران تلويزيوني فقط به موفقيت تيم ملي بزرگسالان و تيم‌هاي پايه فكر مي‌كنم.) از ديگر خبرهاي مهم حوزه ورزش بايد به برگزاري مسابقات المپياد استان‌هاي كشور اشاره كرد كه البته استفاده از آن كلمه المپياد كه اختصاص به مسابقات ورزشي برگزار شده در يونان باستان دارد، باعث خرده‌گيري عده‌اي آدم بيكار شد كه گمان كنيم بهترين راه‌حلش پيشنهاد برگزاري مسابقات تخت جمشيد به يوناني‌ها در راستاي تبادلات فرهنگي باشد. اما مهم‌ترين خبر فرهنگي- هنري-ورزشي هفته گذشته اعلام كناره‌گيري محمدرضا گلزار از تيم واليبال هنرمندان بود. طبق آخرين اخبار در جهت رفع و رجوع اين ضايعه هنري-ورزشي به بهرام رادان پيشنهاد شده كه در اين فيلم نه ببخشيد در اين تيم بازي كند كه مدير برنامه‌هايش ضمن تكذيب خبر پيشنهاد اعلام كرده كه اگر پيشنهادي هم شود، جواب صددرصد منفي خواهد بود. به هر حال از آنجا كه در حال حاضر مهم‌ترين مشكل مملكت در اين مقطع تاريخي وضعيت تيم واليبال هنرمندان است، عاجزانه از مسئولان درخواست مي‌كنيم جهت رفع اين نقيصه با دعوت از چهره‌هايي چون نيما شاهرخ‌شاهي، مهدي سلوكي و حتي در صورت نياز شاهرخ‌خان و براد پيت اين مشكل بزرگ تيم واليبال هنرمندان را برطرف كنند.



آقای ژوله تو جلسه گفت حسین یعقوبی رو جدی بگیرین کارهای خوبی داره مینویسه
نظرتون درباره کاراش چیه؟
 

seymour

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 آگوست 2005
نوشته‌ها
6,209
لایک‌ها
84
محل سکونت
Tehran
نه تکراری نشده
biggrin.gif
ولی کیفیت و حجم مطالب به نظرم یخورده پایین اومده .
من فکر کنم یه علتش هم افزایش سن باشه
dw2_7.gif
... فرضا وقتی شروع کردیم به خوندن این مجله 18-19 ساله مون بوده ، حالا شدیم 23-24 ساله ، طبیعیه که اون مجله واسه همون مخاطب های سن زیر 20 طراحی میشه و در نتیجه ما احساس می کنیم که سطح مطالب پایین اومده ، در حالیکه در واقعیت ، مائیم که سطحمون اومده بالا ...
character0144.gif
 

coolzero

Registered User
تاریخ عضویت
1 ژوئن 2007
نوشته‌ها
888
لایک‌ها
3
سن
43
محل سکونت
unja
من فکر کنم یه علتش هم افزایش سن باشه
dw2_7.gif
... فرضا وقتی شروع کردیم به خوندن این مجله 18-19 ساله مون بوده ، حالا شدیم 23-24 ساله ، طبیعیه که اون مجله واسه همون مخاطب های سن زیر 20 طراحی میشه و در نتیجه ما احساس می کنیم که سطح مطالب پایین اومده ، در حالیکه در واقعیت ، مائیم که سطحمون اومده بالا ...
character0144.gif

من بازم قبول ندارم که سطح ما بالاتر از نویسنده های مجله اومده و دیگه مجله نمیتونه برامون جالب باشه
نویسنده های این مجله از بهترین های ایران هستند
آقای ژوله
آقای رها
خانم نظر آهاری
آقای ضابطیان
...
من 3 ساله میخونمش و الانم 26 سالمو تموم کردم و هنوز از مطالب لذت میبرم
چیزی که دوست ندارم ترسو شدن و محتاط شدنشون بود که مدتیه بهتر شده
به همه پیشنهاد میکنم این مجله رو بخونن مجله ایه که هم به مخاطب و نظرش خیلی احترام میذاره هم صفحه بندی و روش نوشتاری جذابی داره که باعث شده خیلی مجلات مثل همشهری جوان بخوان از قالبش تقلید کنن ولی هیچوقت نتونستن مثل 40 چراغ دوست داشتنیو شجاعو به روز باشن و انقدر به مخاطب و بالا بردن روحیه ما با برنامه های باحالشون اهمیت بدن
 

seymour

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 آگوست 2005
نوشته‌ها
6,209
لایک‌ها
84
محل سکونت
Tehran
من بازم قبول ندارم که سطح ما بالاتر از نویسنده های مجله اومده و دیگه مجله نمیتونه برامون جالب باشه....
من صددرصد قبول دارم که قریحه خوبی دارن بعضی هاشون ... ولی حداقل از خودم مطمئنم که رد شدم از سطح مجله ... بهرحال هرکدوممون خودمون و توانایی هامون رو بهتر می شناسیم ... همین تنوع سلیقه دنیا رو زیبا کرده ...
rainbowf.gif
 

mo_toori

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
29 می 2003
نوشته‌ها
943
لایک‌ها
261
محل سکونت
تهران
سلام دوستان،
اسم کتاب حسین یعقوبی "نشان نخست بلاهت: گزيده جملات قصار طنز"یه؟
من تا آلان سه تا کتابفروشی رو سر زدم ولی گفتن همچین کتابی ندارن:(
 

jerii

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
11 مارس 2007
نوشته‌ها
7,946
لایک‌ها
9,663
سن
39
محل سکونت
اهواز
من فکر کنم یه علتش هم افزایش سن باشه
dw2_7.gif
... فرضا وقتی شروع کردیم به خوندن این مجله 18-19 ساله مون بوده ، حالا شدیم 23-24 ساله ، طبیعیه که اون مجله واسه همون مخاطب های سن زیر 20 طراحی میشه و در نتیجه ما احساس می کنیم که سطح مطالب پایین اومده ، در حالیکه در واقعیت ، مائیم که سطحمون اومده بالا ...
character0144.gif

این جسارت من رو ببخشید ولی می خوام با نظرتون مخالفت کنم
درسته زمانه زیادی می گذره/من از 6سال پیش می خونم (از شماره 23 خواننده ش شدم)اون موقع 16 سالم بود
درسته الان مدت زیادی می گذره ولی نویسنده هاش هم با ما بزرگ شدن و رشد کردن قرار نیست ما بزرگ شدیم اونا همون سن و با همون سطح فکر باقی بمونن
همیشه از اینکه با چلچراغ آشنا شدم خوشحالم چون می تونم یه مجله ای رو بخونم که خاصه
یادش بخیر اون موقع که {{ایران جوان}} چاپ می شد (من هنوز چندتا از شماره هاش رو دارم)وقتی بسته شد خیلی ناامید شدم ولی چلچراغ اومد با انرژی و قوی ولی همیشه این ترس رو دارم که نکنه این هم بسته بشه؟:(
به خاطر همین دوست دارم محتاط باشن
 

jerii

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
11 مارس 2007
نوشته‌ها
7,946
لایک‌ها
9,663
سن
39
محل سکونت
اهواز
من با یه صفحه جدیدا تو چلچراغ خیلی حال می کنم
اون هم {{سلام}} که آقای سهیل فاطمی می نویسه
خیلی غریب می نویسه
از همه چیز یاد می کنه و من چقدر حس های مختلف می آد سراغم وقتی می خونمش
گاهی حس شادی/آرامش/تلخی/بیهودگی/تلاش............
این جا به جا شدن حس رو خیلی دوست دارم
 

seymour

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 آگوست 2005
نوشته‌ها
6,209
لایک‌ها
84
محل سکونت
Tehran
این جسارت من رو ببخشید ولی می خوام با نظرتون مخالفت کنم
منم که در پست قبلی ام گفتم : اصلا بحثی نداریم و در واقع " همه مون درست میگیم " ...
... بهرحال هرکدوممون خودمون و توانایی هامون رو بهتر می شناسیم ... همین تنوع سلیقه دنیا رو زیبا کرده ...
rainbowf.gif
 

jerii

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
11 مارس 2007
نوشته‌ها
7,946
لایک‌ها
9,663
سن
39
محل سکونت
اهواز
منم که در پست قبلی ام گفتم : اصلا بحثی نداریم و در واقع " همه مون درست میگیم " ...

اول از همه ببخشید که من پست قبلی رو ندیده بودم
دوم اینکه من قصد اعمال سلیقه نداشتم و می خواستم حس خودم رو بیان کرده باشم
سوم اینکه خوش به سعادتون که سطحتون بالا رفته.تبریک می گم:)
 

mo_toori

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
29 می 2003
نوشته‌ها
943
لایک‌ها
261
محل سکونت
تهران
مرسی مرسی! جوابم رو گرفتم:)
 

coolzero

Registered User
تاریخ عضویت
1 ژوئن 2007
نوشته‌ها
888
لایک‌ها
3
سن
43
محل سکونت
unja
۴۰۰ تومن بده بخون خوشت اومد بازم بخر!
 

komeil66

کاربر فعال فرهنگ و هنر
کاربر فعال
تاریخ عضویت
14 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
773
لایک‌ها
9
محل سکونت
tehran
از نقش رستم تا سهميه اسفنديار

ابراهیم رها

قرار است صفرهاي اسکناس ها زده شود و هزار توماني بشود يک توماني. الف- چه کسي صفرها را خواهد زد؟ ب- اي صفر، همه بهانه از توست، ج- صفر ما، حق ماست. د- «يکي از مسوولان» نشان داده در اين زمينه استاد است، يکي از آقايان شيلنگ بنزين را دودستي چسبيده و ول کن هم نيست. اين آقا بعد از آب بستن به قبر کوروش قصد دارد آب ببندد به سهميه بندي بنزين. گويا به شدت توي کار آب بندي است، رئيس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري گفته سهميه سفر پاييز و زمستان داده خواهد شد. الف- شيلنگ بنزين اخيراً جزء آثار باستاني شده، شما به آن گير داده يي؟ ب- از اين به بعد مهمترين ميراث فرهنگي ما اينها هستند؛ تخت جمشيد، چغازنبيل، پمپ بنزين، نقش رستم، سهميه اسفنديار.

ج- سفر اساساً خوب است. اصلاً بيا بريم کوه، کدوم کوه، همون... د- بيا با هم بريم سفر دوبي دوبي، تا اطلاع ثانوي تو شيلنگ را بچسب. صفار هرندي، وزير ارشاد، علاوه بر آنکه مهمترين معضل زندگي جواد شمقدري است، اهميت هاي ديگري هم دارد. مثلاً گفته «سفال بايد به زندگي مردم برگردد.» الف- در همين راستا ما از امشب اجاق گاز خانه را با سنگ چخماق روشن خواهيم کرد. ب- حمام چيه؟ اين سوسول بازي ها کدومه؟ خزينه را عشق است.

ج- به زودي خواهند گفت روزنامه را به جاي کاغذ روي لوح گلي منتشر کنيد، فکر کن، د- وزير ارشاد فکر سفال است، رئيس ميراث فکر بنزين، آن وقت انصافاً از اون بالا کفتر نمي آيه؟،


//
/
/

jok.gif
 

coolzero

Registered User
تاریخ عضویت
1 ژوئن 2007
نوشته‌ها
888
لایک‌ها
3
سن
43
محل سکونت
unja
40 چراغ یه مطلب درباره روز جهانی چپ دستها چاپ کرده:D تو ایران کارگزها به سختی میتونن روز جهانیشونو برگرار کنن تجمع تعداد زیاد هم ممنوعه اونوقت اونجا چه برنامه هایی دارن:rolleyes:
از اونجایی که من هم چپ دستم:cool: گفتم اینو چاپ کنم و بعدش برم مجله این هفته رو بخرم:p
همه چيز درباره چپ دستها
چپ روي زمين

نويسنده : گروه اجتماعي

چند روز پيش، روز جهاني چپ دست‌ها بود. اين مجموعه مطالب براي شناخت بيشتر آنها تهيه شده است. آدم‌هايي كه كنار ما هستند و شبيه ما، با يك تفاوت كوچك در نيمكره‌هاي مغز. بفرماييد تو... اينجا مهماني چپ دست‌هاست

اگر راست دست هستيد و بيني بزرگ داريد و قرار است با يك دوست چپ دست كه اتفاقاً او هم بيني بزرگي دارد روبوسي كنيد، برايتان واقعاً متأسفيم، چون حتماً پيش از آن‌كه محبت يك بوسه را بر گونه خود حس كنيد، بيني‌تان به جسم استخواني‌ و سفتي مي‌خورد كه هوشمندي زيادي نمي‌خواهد تا بفهميد چيست. آن جسم سفت و سخت بيني دوستتان است. با اين حال شما از دوستتان خوش شانس‌تر هستيد، چون تنها در سه درصد از روابطتان ممكن است با چنين مشكلي روبه‌رو شويد، اين در حالي است كه او در 97 درصد موارد دچار اين مسئله است.

چپ دست‌ها اقليتي هستند كه معمولاً نا‌ديده‌شان مي‌گيريم. درست مثل بسياري از اقليت‌هاي ديگر كه به خاطر هجوم اكثريتي با يك نوع نگرش خاص، فراموش مي‌شوند و اهميتشان در نظر گرفته نمي‌شود.

روبوسي يكي از كوچك‌ترين مشكلات چپ دست‌هاست كه مي‌شود به راحتي از آن صرف‌نظر كرد، اما آنها ده‌ها مشكل كاربردي و مهم ديگر دارند كه ما راست دست‌ها به آن توجه نمي‌كنيم. مشكلاتي كه گاه مي‌تواند بر روند زندگي آنان تأثير بگذارد.

خنده‌دار است، نه؟ حق هم داريد بخنديد. چون شما هيچ چيز از دنياي چپ دست‌ها نمي‌دانيد.


اهل كدام نيم‌كره‌اي؟

اصلاً چرا بعضي آدم‌ها چپ دست مي‌شوند؟ آيا اين يك فعاليت اكتسابي ا‌ست يا از ديگران به ارث مي‌رسد؟ هنوز هيچ نتيجه‌گيري دقيقي در اين زمينه در دست نيست، گرچه تحقيقات فراواني صورت گرفته است. اين تحقيقات نشان مي‌دهد كساني كه مادران چپ دست دارند، بيش از ديگران در معرض چپ دست شدن هستند. با اين حال بايد دانست كه تعداد مادران چپ دست به اندازه پدران چپ دست نيست. چرا كه چپ دستي در جنس مذكر شايع‌تر است.

مغز به دو نيم‌كره راست و چپ تقسيم مي‌شود كه در چندين نقطه به هم اتصال دارند. نقاطي كه محل عبور اطلاعات است. در افراد چپ دست نيم‌كره راست فعاليت بيشتري دارد و برعكس در راست دست‌ها اين نيم‌كره چپ است كه فعال‌تر به نظر مي‌رسد. هر يك از دو نيم‌كره قسمت مخالف بدن را كنترل مي‌كند. نيم‌كره راست مركز پردازش دريافت‌هاي بصري و ديداري، فضايي، حس و ادراك تقسيم، موزيك، هنر و قوه نبوغ است، در حالي‌كه نيم‌كره سمت چپ مركز پردازش و كنترل زبان، استدلال و برهان و كلام و سخنگويي است.

پس شايد بتوان مثل خيلي از محققين نتيجه گرفت كه چپ دست‌ها داراي قدرت نبوغ بيشتري هستند و در عرصه هنر نيز موفق‌تر به نظر مي‌رسند.

(البته خيلي‌ها هم معتقدند كه اين شايعات را چپ دست‌ها از خودشان درست كرده‌اند.)

يك سؤال: به چه كساني چپ دست مي‌گويند؟

(لطفاً به پاسخ اين سؤال فكر كنيد. اما پيش از آن بد نيست اين ماجرا را بخوانيد.)

سال 1913، استوديويي سينمايي در نيويورك – هنرپيشه نقش اول يكي از فيلم‌هاي صامت كمدي قهر مي‌كند و از بازي در ادامه فيلم انصراف مي‌دهد. كارگردان مي‌پرسد:

«آيا كسي هست كه بتواند يك نقش كمدي بازي كند؟»

چارلي چاپلين، هنرپيشه نقش‌هاي دست چندم ابراز آمادگي مي‌كند. او به اتاق لباس مي‌رود و كت تنگ و شلوار كوتاهي به تن مي‌كند و عصايي هم در دست مي‌گيرد. نقش ولگرد كوچك خلق مي‌شود و همه را در استوديو به تعجب وا مي‌دارد. كارگردان از اين شخصيت خوشش مي‌آيد، اما تنها يك نكته را به نابغه آينده گوش‌زد مي‌كند: «همه چي‌ خوبه، فقط عصات رو با دست راستت بگير.» او نمي‌دانست كه چاپلين يك چپ دست است.

اما جواب سؤال:

چپ دستي نشانه‌هاي خاصي دارد. بعضي‌ها تنها نوشتن با دست چپ را نشانه چپ دستي مي‌‌دانند، اما معمولاً بلند كردن دست در كلاس، پرتاب كردن توپ، شانه زدن، چكش زدن، آب دادن پاي گياهان، غذا خوردن و مسواك زدن نيز هر يك مي‌تواند علامت اين باشد كه فرد به يكي از دو گروه راست دست يا چپ دست تعلق دارد. معمولاً چپ دست‌ها دندان‌هاي سمت راستشان، با خطر پوسيدگي كمتري روبه‌روست، چرا كه آنها عادت كرده‌اند سمت راست دهانشان را بهتر مسواك بزنند. اتفاقي كه براي راست دست‌ها به شكلي عكس مي‌افتد.

زنان چپ دست 70 درصد بيشتر در معرض ابتلا به سرطان‌ها و 20 درصد بيشتر در معرض ابتلا به بيماري‌هاي دستگاه گردش خون قرار دارند. يك تحقيق ديگر، و اين بار روي كودكان 15-5 سال، نشان مي‌دهد كه بين چپ دستي و شب ادراري يك رابطه مستقيم وجود دارد. يك تحقيق نصفه نيمه ديگر هم مي‌گويد كه عمر چپ دست‌ها كمتر از راست دست‌هاست، چون اكثراً به قلب‌شان كه در سمت چپ بدن قرار دارد فشار بيشتري وارد مي‌شود. آنها موقع خوابيدن ترجيح مي‌دهند به پهلوي چپ بخوابند و خيلي‌ها معتقدند كه خوابيدن مدام به پهلوي چپ به سلامت عمومي بدن ضربه مي‌زند.

با اين حال آنها كه چپ دست‌اند در قسمت‌هاي خاصي از مغز نسبت به راست دست‌ها پيشرفته‌ترند. گفته مي‌شود چپ دست‌ها خلبانان بهتري هستند يا حتي در رانندگي هم روي آنها بهتر مي‌شود حساب كرد. يك راننده تاكسي چپ دست در تهران نيز اتفاقاً بر همين موضوع تأكيد دارد:

«شما راست دست‌ها، دست قوي‌تون رو واسه دنده عوض كردن استفاده مي‌كنين و دست ضعيف‌تون رو واسه فرمون، ولي ما برعكسيم دست قوي‌مون مال فرمونه كه مهم‌تره، دست ضعيف‌مون مال دنده است.»

و شايد همين دليل اين باشد كه چپ دست‌ها معمولاً رانندگان بهتري هستند. از طرفي چنانكه پيشتر هم گفته شد، نيم‌كره راست و چپ در افراد چپ دست بسيار بهتر و سريع‌تر از راست دست‌ها كار مي‌كند. معناي اين ادعا اين است كه چپ دست‌ها در فعاليت‌هايي چون ورزش و بازي‌ها بسيار سريع‌ترند و واكنش‌هاي سريع آنها باعث بهتر بودن مي‌شود، زيرا مي‌توانند به راحتي از هر نيم‌كره مغز خود استفاده كنند تا در فعاليت‌ها شركت كنند و در ضمن هر زمان كه يك سمت مغز آنها از دريافت اطلاعات خسته شد و توانايي آن پايين آمد، نيم‌كره ديگر به سرعت به كمك مي‌آيد و جاي آن را مي‌گيرد. بر همين اساس پيران چپ دست در زمان پيري حال بهتري دارند و از حافظه و عكس‌العمل‌هاي بهتري برخوردارند.

درست مثل جناب انيشتين كه مغزش تا روز آخر مثل ساعت كار مي‌كرد. دانشجويانش مي‌گفتند كه قادرند ساعت‌هايشان را بر اساس زمان آمدن استاد تنظيم كنند. در آن موقع انيشتين دهه هشتم عمرش را سپري مي‌كرد.

چندي پيش از بين پنج ميليون نفر از داوطلبان شركت كننده در كنكور سراسري به مدت پنج سال، 50 هزار نفر به طور اتفاقي مورد بررسي قرار گرفتند.

نتيجه چه بود؟

«ميانگين نمرات به دست آمده در كنكور سراسري در افراد چپ دست از نمرات افراد راست دست بالاتر است. اين بالا بودن به ويژه در رشته‌هاي مختلف هنر مشهودتر است.


الهي بميري

در فارسي هم مثل اغلب زبان‌ها واژه «چپ» بار معنايي مثبتي را به ذهن نمي‌آورد. مرور اصطلاحات مختلفي كه با واژه چپ ساخته مي‌شود، اين ادعا را ثابت مي‌كند. از اصطلاحاتي چون «خواب زن چپه» تا واژه‌هايي مثل «چپول يا چپ چشم». در ديگر زبان‌ها هم اوضاع بهتر نيست.

در زبان انگليسي Left-handed كه چپ دست معنا مي‌دهد، بيشتر اصطلاحي‌است كه براي آدم‌هاي دست و پا چلفتي به كار مي‌رود. Left-handed-compliment نوعي عبارت تحقيرآميز براي كوچك شمردن فرد مقابل است. و يا Left-handed-diaynosis كه براي نفرين كردن استفاده مي‌شود. چيزي مثل: «الهي بميري!»

Left-handed-bussines هم به معناي كارهاي غير‌قانوني و غيراخلاقي است.

در زبان لاتين چپ را gauche مي‌گويند كه به معناي شوم و نحس و بديمن است. فرانسوي‌ها هم – كه از جمله چپ دست‌ترين مردمان اروپا هستند – براي هر دو واژه «چپ» و «ناشي» يك كلمه را به كار مي‌برند. كلمه Sinsiter كه بعضي وقت‌ها به معني آدم ناجور هم هست. آلماني‌ها هم اصطلاحي دارند براي آدم‌هاي بي‌خاصيت كه ترجمه‌‌اش مي‌شود: «كسي كه دو تا دست چپ دارد!» (بيچاره چپ دست‌هاي آلماني) چيني‌ها هم كلمه «چپ» را براي كساني به كار مي‌برند كه نظم درست و حسابي ندارند.

در زبان انگليسي امروزه از واژه Southpaw براي چپ دست‌ها استفاده مي‌شود. واژه‌اي برآمده از ورزش بيسبال كه مؤدبانه‌تر است.

در ژاپن تا همين قرن نوزدهم قانوني بود كه بر اساس آن اگر يك مرد ژاپني به اين نتيجه مي‌رسيد كه زن چپ دستش در روند زندگي او اختلال ايجاد مي‌كند، حق داشت او را طلاق دهد. اما به هر حال اوضاع ژاپني‌ها بهتر از اسكيموهايي بود كه چپ دست‌ها را جادوگر مي‌دانستند.

در بوديسم و هندوئيسم وقتي پاي مناسك مذهبي به ميان مي‌‌آيد، فرد نمي‌تواند از دست چپ خود استفاده كند و در مقابل مقدسات بايد الزاماً دست راستش را بالا ببرد. معالجه چپ دستان هميشه در همه جاي جهان مطرح بوده و كماكان هست. در گذشته زولويي‌هاي آفريقا سوراخي در زمين مي‌كندند و آن را از آب جوش پر مي‌كردند و كودك چپ دست مجبور بود تا دست چپش را در آب جوش فرد ببرد و پس از آن با همان دست روي سوراخ را بپوشاند. اين كار باعث زخم شدن دست كودك مي‌شد و طبيعي بود كه او تا مدتي نمي‌توانست از دست خود استفاده كند. آنها مي‌پنداشتند كه كودك چپ دست به دام اوباشي خواهد افتاد.

چنانكه جلال آل‌احمد نويسنده صاحب‌نام - و البته چپ دست ايراني – مي‌گويد، در سال‌هايي دور بسياري از قديمي‌ها نوشتن آيات قرآن با دست چپ را مكروه مي‌دانستند.

جرج ششم پادشاه چپ دست انگليس در دوران وليعهدي با مصيبت بزرگي روبه‌رو بود. پدرش، جرج پنجم، طناب بزرگي به دست چپ او مي‌بست و به محض اين‌كه پسرك بيچاره مي‌خواست از دست چپ خود استفاده كند، پدر خبردار مي‌شد و به سرش فرياد مي‌كشيد. شبيه چنين روشي را پدر نلسون راكفلر، سوپر ميلياردر معروف نيز براي تربيت فرزندش به كار گرفت، اما هيچ كدام از اين دو پدر نتوانستند عادت چپ دستي فرزندان خود را تغيير دهند.

حالا مي‌خواهيم درباره مشكلات چپ دست‌ها صحبت كنيم، اما پيش از آن گفت‌و‌گوي ما را بخوانيد با بهنوش بختياري كه خود چپ دست است.


گيتارزن چپ‌دست

«ديگر همه بيننده‌ها فهميده‌اند كه من چپ دست هستم.» اين را بهنوش بختياري مي‌گويد. اولين مشكل چپ دست بودن زماني براي او به وجود مي‌آيد كه تصميم مي‌گيرد تعليم گيتار ببيند: «معلم گيتارم راست دست بود و من چپ دست. آن موقع براي آموزش كلي اذيت شدم و از خير گيتار زدن گذشتم.» هيچ وقت چپ دست بودن براي او در حرفه‌اش مزاحمت ايجاد نكرده است: «ببينيد مشكل غذا خوردن و كنار راست دست‌ها نشستن كه ديگر به آن عادت كرده‌ام. مي‌دانم كجا بنشينم بهتر است.»‌ يك خدا بيامرز نثار روح مادربزرگش مي‌كند و به دوران كودكي مي‌رود: «بچه‌ كه بودم و كارهايم را با دست چپ انجام مي‌دادم، مادربزرگم مدام مي‌گفت: با دست راست بخور، با دست راست بنويس، با دست راست بردار. و وقتي مي‌پرسيدم چرا؟ مي‌گفت: بده و من معني‌اش را نمي‌فهميدم. من يك چپ دست فول هستم و هيچ وقت نتوانستم با دست راست كارهايم را انجام دهم. خدا بيامرز مادربزرگم هم قديمي بود و چپ دست بودن را بد مي‌دانست.»

چپ دست‌هاي كنكوري هميشه مصيبت دارند. با اين‌كه آنها در زمان پر كردن فرم كنكور اعلام مي‌كنند كه چپ دست هستند، اما معمولاً صندلي‌هايشان تفاوتي با صندلي‌هاي راست دست‌ها ندارد. اين مسئله اگر چه آنها را در مدرسه و كنكور با مشكل مواجه مي‌كند، اما در نهايت به نفع رفقاي راست دست‌شان تمام مي‌شود، چرا كه تقلب كردن از روي دست چپ دست‌ها بسيار راحت‌تر است!

يكي از مشكلات اصلي چپ دست‌ها استفاده از دوربين عكاسي است. تمام دوربين‌هاي عكاسي بر اساس استفاده راست دست‌ها ساخته شده‌اند. از همين بابت است كه چپ دست‌ها يا سراغ عكاسي حرفه‌اي نمي‌روند و يا در نهايت عكاسان خيلي خوبي نمي‌شوند. (بد نيست براي اين‌كه حرف ما را باور كنيد، اين بار سعي كنيد با دست چپ عكاسي كنيد. ديوانه مي‌شويد!)

چپ دست‌ها وقت غذا خوردن هم مشكل اساسي پيدا مي‌كنند. مخصوصاً وقتي كنار يك راست دست مي‌نشينند. دست چپ آنها مرتب به دست راست بغل دستي‌هايشان مي‌خورد و گرفتاري بار مي‌آورد!

به وبلاگ يك چپ دست سر بزنيم و ببينيم چه آرزوهايي براي حل اين مشكلات دارد؟

«يكي از آرزوهام اينه كه يه روز محصولات مخصوص چپ دست‌ها بسازم. تا به شما 97 درصد بگم كه ماها چي مي‌كشيم از دست اين چاقوهاتون، اين قيچي‌ها‌تون، اين دنده ماشين، اين دستگيره در و پنجره، اين چپ‌كليك مسخره‌تون، اين شماره‌هاي كمكي كيبورد كه به خودتون حال دادين گذاشتين زير دست راستتون. اون صندلي‌هاي تكيتون كه باعث شده كتفم كج بشه!، اون شماره‌گيرهاي قديمي تلفن كه بايد انگشت رو مي‌كرد توش و مي‌چرخوندي، اين كنسرو بازكن‌هاتون، اين ساعت‌هاي مچي كه نمي‌شه با دست چپ كوكشون كرد. اون قلم درشت من در آورديتون كه كلي هم براي خودتون انحناهاي خاص خطاطي مخصوص راست دست‌ها ساختين توش. اون جيب پيراهن مردونه. اون در يخچال. اون خط‌كشتون كه شماره‌هاش مي‌ره زير دست آدم.

برام اين حركت‌ هارموني بهتري داره.

خلاصه كه چيزهايي هست كه يك راست دست هرگز نمي‌فهمد. آن هم حس خوشايندي ‌است كه يك چپ دست دارد. جدي مي‌گم. مي‌توانيد از تك تكشون بپرسيد.»

يك ابتكار ساده

فولاد و سياوش صفاريان‌پور دو برابر دوقلو هستند. شايد آنها را در حال اجراي برنامه در تلويزيون ديده باشيد. آنها چنان به هم شبيه هستند كه حتي نزديك‌ترين دوستانشان هم در برخورد با آنها بايد تمركز زيادي كنند تا هر كدام را تشخيص دهند. با وجود همه اين شباهت‌ها، يك تفاوت اساسي دارند. يكي‌شان راست دست است و ديگري چپ دست! اين تنها تفاوتي است كه آنها را به راحتي لو مي‌دهد.

فولاد مي‌گويد: «بچه كه بوديم دوست داشتيم كاملاً شبيه هم باشيم و هيچ كس نتواند تفاوتمان را بفهمد. براي همين تصميم گرفتيم دست ديگرمان را هم به كار بگيريم. آن‌قدر تلاش كرديم تا هم من ياد گرفتم با دست ديگرم بنويسم و هم سياوش.»


بچه معروف‌هاي چپ

نه، نه... اشتباه نكنيد. بحث اصلاً سياسي نيست. مي‌خواهيم به تاريخ رجوع كنيم و چپ دست‌هاي جهان را بشناسيم:

شايد قديمي‌ترين چپ دست‌هاي شناخته شده اسكندر كبير و ابن خلدون بوده‌اند؛ دو آدمي كه نسبتي ديرينه با تاريخ دارند. ژوليوس سزار و ناپلئون بناپارت هم از معروف‌ترين چپ‌دست‌هاي جهانند. ژوزفين در يكي از نامه‌هايش به ناپلئون از او به عنوان مرد «چپ دست» زندگي ياد مي‌كند. پرنس چارلز – وليعهد بيچاره انگلستان كه ظاهراً مادرش خيال مرخص شدن از دنيا را ندارد- هم چپ دست است. اما جالب‌تر اين‌كه در طول 39 سال گذشته فقط دو نفر از رئيس جمهورهاي آمريكا (جيمي كارتر و جرج بوش) چپ دست نبوده‌اند. جرالد فورد، رونالد ريگان، جرج‌ بوش پدر و بيل كلينتون همگي چپ دست بوده‌اند. گاندي،‌ فيدل كاسترو، چه گوارا و سيمون بوليوار هم در اين فهرست مي‌گنجند. طرفداران گرامي سينماي هند! ‌با كمال افتخار به اطلاع مي‌رساند جناب آميتا باچان هم از چپ دستان معروف جهان است. به فهرست سينمايي‌ها بايد كساني چون كيم ‌نواك، چارلي چاپلين، مايكل لندون، جان استوارت، بني استيلر، تام كروز، آنجلينا جولي، نيكول كيدمن و دمي مور را هم اضافه كرد. جناب پريس برازنان را هم كه به خاطر داريد. همان هنرپيشه خوش تيپي كه شبيه آقاي خاتمي است. فراموش نكنيد كه چپ دستان موسيقي با همه مشكلاتي كه در نواختن ساز دارند، اما هميشه جزو نوابغ اين عرصه بوده‌اند:

كورت كوبين، ديويد بوي، جيمي هندريكس، جرج مايكل، پل مك‌كارتي، فرد‌ آستر و احتمالاً چنگيز حبيبيان.

واي... داشت فراموشمان مي‌شد كه اسم اين افراد را هم اضافه كنيم: لئوناردو داوينچي، ميكل آنژ، اسحق نيوتن، آلبرت انيشتين، رامبراند، پيكاسو، باخ، بتهوون، بيل گيتس و نيچه.

ورزشكاران چپ دست هم كه معرف حضور هستند: ديگو مارادونا، پله، جان مك كنر و بين ايراني‌ها بدون رعايت تقدم و تأخر و اهميت اين چپ دست‌ها جزو معروف‌ترين‌ها هستند:

جلال آل‌احمد، ابوالحسن داوودي، لاله اسكندري، بهنوش بختياري، مرجان محتشم، هانيه توسلي، عليرضا نيكبخت واحدي، مهرزاد معدنچي، ميثم منيعي، محسن خليلي و ...

اميدواريم نگوييد خب، حالا كه چي... هيچ چي! شما اين چند صفحه را خوانديد و كلي به اطلاعاتتان افزوده شد. همين دليل كافي نيست؟


لاله اسكندري؛ مايه عذاب كناردستي‌ها

لاله اسكندري، اين روزها سريال پرمخاطب سال‌هاي برف و بنفشه را روي آنتن دارد. اما نمي‌دانم آنها كه پاي تلويزيون مي‌نشينند و سريال را تماشا مي‌كنند، متوجه شده‌اند كه هنرپيشه محبوبشان چپ دست است. سراغ او را مي‌گيريم و از مشكلات يك بازيگر چپ دست مي‌پرسيم.

«بعضي وقت‌ها زاويه‌اي را كه كارگردان براي فيلم‌برداري در نظر گرفته است به هم مي‌ريزم.» اين را لاله اسكندري مي‌گويد. او هم از هنرمندان چپ دست است. براي اثبات حرفش مثال مي‌آورد: «مثلاً در صحنه‌اي بايد گوشي تلفن را بردارم. كارگردان زاويه‌اي را كه در نظر مي‌گيرد، براي يك آدم راست دست است. وقتي با دست چپ اين كار را انجام مي‌دهم، يا بايد زاويه دوربين عوض شود يا كارگردان از من مي‌خواهد كه با دست راست گوشي را بردارم و صحنه تكرار مي‌شود.» لاله اسكندري البته مشكل خاصي با چپ دستي ندارد. او مي‌گويد: «برايم عادي شده .معمولاً جايي مي‌نشينم كه كنار دستي‌هايم را اذيت نكنم، اما امان از روزهاي مدرسه.» خاطرات روزهاي مدرسه را مرور مي‌كند و مي‌گويد: «هميشه مايه عذاب كناردستي‌هايم بودم. هيچ وقت هم نتوانستم خطاطي با قلم را خوب ياد بگيرم. چون معلم‌هايمان همه راست دست بودند و نمي‌توانستند به من كه قلم درشت را با دست چپ مي‌گرفتم به درستي آموزش دهند.» او چپ دستي را از پدربزرگش به ارث برده كه زماني طراحي هم مي‌كرده است. مي‌گويد: «شنيده‌ام چپ دست‌ها خوب طراحي مي‌كنند. من هم هر دويش را از پدربزرگم به ارث بردم؛ هم چپ دست هستم و هم طراحي مي‌كنم. البته پدربزرگم به خاطر چپ دست بودن در مدرسه و خانه خيلي تنبيه شده بود و آخر سر نوشتن با دست راست را ياد گرفته بود و مابقي كارهايش را با دست چپ انجام مي‌داد. اما من مشكلي نداشتم. همه پذيرفته بودند كه چپ دست هستم.» موقع خداحافظي با شيطنت مي‌خندد و مي‌گويد: «راستي، شنيده‌ام چپ دست‌ها باهوش‌تر هستند.»


عليرضا نيكبخت‌واحدي؛ حل ساده مشكل

اين روزها نه دوباره از پرسپوليس به استقلال رفته. نه مدل موهايش مسئولان فدراسيون را عصباني كرده،‌ نه خبري از تنبيه و جريمه‌ است و نه از تشويق و گل‌زني. عليرضا نيكبخت واحدي مثل چند ماه گذشته به عنوان مهاجم در پرسپوليس توپ مي‌زند و خبري از حاشيه و جنجال نيست. اما شنيده‌ايم او به غير از اين كه يك مهاجم چپ پا است، چپ دست هم هست و سراغش را مي‌گيريم.

بزرگ‌ترين مشكلي كه چپ دستي براي او به وجود آورده است، به دوران دبستان بر مي‌گردد: «آن موقع‌ها، روي يك نيمكت سه نفر مي‌نشستيم. دست چپ من موقع نوشتن مدام به دست راست بغل دستي‌هايم مي‌خورد و دستشان را خط مي‌انداخت. غير از من هم چپ دست ديگري در كلاس نبود كه كنارش بنشينم و مشكل حل شود.» البته اين مشكل او در زمان دبيرستان حل مي‌شود. «دبيرستان با يك نفر رفيق بودم كه مثل من چپ دست بود. كنار هم مي‌نشستيم و مشكلي برايمان پيش نمي‌‌آمد.» از كنكور هم مي‌گويد: «يك دفعه در كنكور شركت كردم. همه چيز خوب بود. توي فرم ثبت نام نوشته بودم چپ دست هستم و جايم مناسب بود.» نيكبخت با چپ دستي‌اش مشكلي ندارد، اما از چپ پا بودنش خيلي راضي است. مي‌خندد و مي‌گويد: «خب براي اين كه چپ پاها بهتر فوتبال بازي مي‌كنند.»


ابوالحسن داوودي؛ هدايت با دست چپ

ابوالحسن داوودي را با مرد باراني، نان، عشق و موتور 1000 مي‌شناسيم. روزهاي نزديك را اگر بگرديم به ياد فيلم تقاطع مي‌افتيم. اما بهانه‌ ما براي اين كه سراغ او برويم، هيچ كدام از فيلم‌ها و كارهاي هنري‌‌اش نيست. او چپ دست است و به عنوان كارگرداني كه همه چيز را با دست چپ هدايت مي‌كند، سراغش مي‌رويم.

«هميشه سر ميز غذا مشكل دارم. كنار دستي‌هايم اذيت مي‌شوند و بايد منتهااليه سمت چپ ميز را براي نشستن انتخاب كنم تا ديگران از دستم راحت باشند.» اينها را ابوالحسن داوودي مي‌گويد. كارگردان چپ دست سينما! البته اين موضوع هيچ وقت در كار مزاحمش نبوده است. «من اصلاً با نيمه چپ بدنم راحت‌تر هستم. چپ پا هم هستم. هيچ وقت در كار هم مشكلي نداشته‌ام. فقط با وسايلي كه لزوماً براي راست دست‌ها ساخته شده مثل قيچي، به سختي كار مي‌كنم.» البته چپ دست بودن براي ابوالحسن داوودي مزيت هم داشته است. «جوان‌تر كه بودم، تنيس بازي مي‌كردم. طرف مقابلم چون من چپ دست بودم نمي‌توانست عكس‌العمل مرا حدس بزند و هميشه غافل‌گير مي‌شد.» البته ابوالحسن داوودي با اين كه همه كارهايش را با دست چپ انجام مي‌دهد، اما با دست راست مي‌نويسد. آن هم بر مي‌گردد به دوران كودكي‌اش. «بچه كه بودم مداد را با دست چپ مي‌گرفتم. عمويم كه در فاميل آدم مستبدي بود، مي‌گفت: «خوبيت نداره بچه با دست چپ بنويسه.» پدر و مادرم كاري نداشتند، اما به توصيه عمو دستم را بستند و آن قدر اين كار را انجام دادند كه من عادت كردم با دست راست بنويسم.»


گونتر گراس چپ‌دست‌ها

هر دوي ما چپ دستيم و همديگر را از انجمن چپ‌ دست‌ها مي‌شناسيم. مي‌دانيد كه ما چپ دست‌هاي اين شهر مانند همه كساني كه دردي مشترك آنها را رنج مي‌دهد، انجمني تأسيس كرده‌ايم و مرتباً همديگر را ملاقات مي‌كنيم و مي‌كوشيم دست راست خود را كه متأسفانه در كارها بسيار ناشي است، تمرين بدهيم. مدتي يك راست دست خوش‌قلب ما را آموزش مي‌داد. متأسفانه او ديگر نمي‌آيد. آقايان هيئت رئيسه از روش‌هاي آموزشي او انتقاد مي‌كردند و معتقد بودند اعضاي انجمن بايد با نيروي خود تغيير عادت بدهند. به اين ترتيب ما با هم و بدون هيچ اجباري، فقط به بازي‌هاي دسته جمعي ابداعي و انجام كارهايي مي‌پردازيم كه مهارت را بالا مي‌برند مثل: سوزن نخ كردن، آب ريختن و باز و بسته كردن در با دست راست. يكي از اصول اساسي ما اين است: «تا زماني كه دست راست مثل دست چپ نشود، آرام نمي‌گيريم.»

اين جمله هر چقدر هم كه زيبا و دهن پر كن باشد، بي‌معناترين حرف‌هاست. با اين روش، ما هرگز به نتيجه دست نخواهيم يافت. جناح افراطي انجمن ما از مدت‌ها قبل خواسته بود كه اين جمله به طور كامل حذف و به جاي آن نوشته شود: «ما به دست چپمان افتخار مي‌كنيم و از آن چه با آن متولد شده‌ايم، شرمگين نيستيم.»

مسلماً اين شعار هم درست نيست و تنها جذابيت آن و نيز بلند طبعي‌مان به ما اجازه داده چنين حرف‌هايي را انتخاب كنيم. اريش و من كه هر دو جزو جناح افراطي محسوب مي‌شويم، به خوبي مي‌دانيم سرخوردگي تا چه حد در ما ريشه دوانده است. خانه، مدرسه و بعدها خدمت سربازي هم به ما كمك نكرد تا ياد بگيريم اين نقض جزئي را – جزئي در مقايسه با ساير ناهنجاري‌هاي رايج – با بردباري تحمل كنيم. باعث و باني اين احساس سرخوردگي هم آن طرز كودكانه‌اي است كه اطرافيان دست آدم را مي‌گيرند؛ خاله‌ها و عمه‌ها، دايي‌ها و عموها، دوستان مادر و همكاران پدر، اينها همان جمع خانوادگي غير قابل تحمل و وحشتناكي هستند كه افق آينده‌ يك كودك را تاريك مي‌كنند. بايد دستمان را به همه اين افراد مي‌داديم. آنها مي‌گفتند: «نه. با آن دست بدقواره نه! با دست واقعي‌ات دست بده، بادست راست!»


چه‌گوارا؛ چپ‌ترين چپ

چه گوارا بي‌ترديد چپ‌ترين چپ دست دنياست. عكس‌هاي او را به ياد بياوريد! مخصوصاً آنهايي كه با ژستي خاص سيگاري را لاي انگشتانش دارد. انگشتان دست چپ.

دو سال پيش وقتي والترسالس مي‌خواست فيلم The motocycle Diaries يا خاطرات موتورسيكلت سوار را درباره چه گوارا بسازد، به گابريل گارسيا برنائل سفارش داد تا اين نقش را باز مي‌كند. در اين وسط تنها يك مشكل وجود داشت. پسرك خوش چهره مكزيكي يك راست دست تمام عيار بود. اما سينما جادويي ديگر دارد. گابريل در طول شش ماه توانست مهارت‌هايي را با دست چپ ياد بگيرد كه او را به چه گوارا نزديك‌تر مي‌كرد. او در گفت‌وگويي با مجله فرانسوي استوديو گفت: «كار سختي بود. بعد از 30 سال بايد دست چپم را به كار مي‌انداختم. اما همين تمرين‌ها مشكل ديگري از زندگي را به من معرفي كرد. حالا احساس مي‌كنم دو تا آدم هستم. گاهي با دست راست گاهي با دست چپ.»
 

komeil66

کاربر فعال فرهنگ و هنر
کاربر فعال
تاریخ عضویت
14 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
773
لایک‌ها
9
محل سکونت
tehran
قافيه را بچسب

ابراهيم رها

سر سرباز هخامنشي را که باقي اندامش در کاخ آپادانا جا مانده همين چند روز ديگر در يک حراجي در لندن به فروش خواهند رساند. غيورمردان ميراث فرهنگي و در راس آن اسفنديار نامدار در حالي که گويا معتقدند يک چنين سربازي که سلطنت طلب بوده و در دربار ننگين هخامنشيان کار مي کرده، همان بهتر که سر به تنش نباشد، نظاره گر ماجرا هستند. الف- با وجود فقدان سر، معلوم مي شود از قديم الايام، حتي در دوران باستان، فرار مغزها در ايران مرسوم بوده است، ب- دوستان در حراجي لندن ناراحت نباشند با اين حساسيتي که مسوولان ما دارند نشان مي دهند باقي اندام اين سرباز، هر کدام را که بخواهند، مي دهند دستشان بردارند ببرند. ج- شرط مي بندم از مسوولان مربوطه اگر بپرسيد سر سرباز اگر حراج شود چه مي ماند، خواهند گفت طوري نيست «باز» باقي خواهد ماند، د- باور کنيد مي دانستم با اين رويه به زودي نه تنها در زمان حال که در باستان ما هم از اون بالا کفتر ميايه.

نفت به بشکه يي هشتاد دلار رسيد. مبارک است. انصافاً نفت هشتاد دلاري مي فروشيم صفا مي کنيم، سر سرباز هخامنشي کيلويي چند است؟ الف- از همان آغاز هم نفت قرار بود «سر سفره» بيايد و هيچ ربطي به «سر سرباز» نداشت، ب- همه کارهاي اقتصادي کشور با هم هماهنگ است يعني موازي با گران شدن نفت قيمت کالاهاي مصرفي ما هم در مغازه ها به شکلي هماهنگ گران مي شود، جل الخالق، ج- از نفت تا سر سربازمان را داريم بکوب مي فروشيم، فرقي هم برايمان نمي کند، گفته بوديم عدالت محوريم، د- سربازي سر بازي سرسره بازي زد سر سربازي را شکست/ مسوولي با نفت بشکه يي 80 دلار در اقتصاد ما راست. اين حرف ها را ول کن قافيه را بچسب،
 
بالا