برگزیده های پرشین تولز

بحث و بررسی و تبادل نظر پیرامون نویسندگان و شاعران و نوشته های نثر آنها

TOMASS ANJELLO

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 فوریه 2006
نوشته‌ها
1,158
لایک‌ها
12
با سلام
***********
خدمت دوستان علاقه مند به شعر و ادبیات
و با اجازه استاد و دوست بسیار عزیزم
مدیر محترم این بخش
آقا بهروز . :happy:

این تاپیک با هدف برقراری نوعی ارتباط بین علاقه مندان به نثر نوشته های نویسندگان و شاعران
و همچنین بحث و تبادل نظر درباره آنها بر قرار شده است
.

بیایید تا با معرفی نویسندگان مختلف
ایرانی یا غیر ایرانی

درباره نوع تفکر و نوع نوشته های منثور و هدف آنها به بحث و تبادل نظر بپردازیم .

روش کار هم به این صورت است که :
ابتدا به هر اندازه ای که دوست دارید در باره یکی از نویسنگان و یا شاعران مورد نظر خود توضیحاتی را ارائه می دهید .
آنگاه یکی از نوشته های منثور آنها را که به نظر خود بیشتر پسندیده اید و به قول معروف به پیام نویسنده آن پی برده اید یا اینکه قصد دارید از دیگران در این باره آگاهی کسب کنید در اینجا عنوان می کنید و متن کامل آن را می نویسید .
سپس با یکدیگر به سوال و جواب و بحث و نظر بر روی آن می پردازیم .
به بیانی خلاصه تر اینکه :
به تک تک تار و پود آن نثر می پردازیم و تا زمانی که تمامی ابهامات از بین نرود به مطلبی دیگر نخواهیم پرداخت .

***********************************
یک نکته مهم :
دوستان توجه داشته باشند که با هر میزان آگاهی و اطلاعات
هر چند کم مانند خود من :blush:
می توانند در این مباحث شرکت کنند و از طرفی سطح علمی خود را گسترش بدهند .
پس
بدون هیچ گونه خجالت و ..... :blush:
و از این گونه حرفها !!!
با نیرویی فراوان در بحثها و مطالب شرکت کنید و آنچه را که به ذهنتان می آید و لازم می دانید که در این تاپیک عنوان کنید بنویسید و ما را از نظرات خود آگاه کنید .

****************************************************************
به امید اینکه بتوانیم در راه شناخت بزرگان قدمی موثر و مفید بر داریم . :rolleyes:
چرا که آنچه در فرهنگ خود داریم حاصل زحمات و تلاشهای آن عزیزان است .

پیروز باشید .
 

TOMASS ANJELLO

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 فوریه 2006
نوشته‌ها
1,158
لایک‌ها
12
با سلام
**********
خب دوستان فکر کنم که بهترین مجموعه نثری که بتوانیم مورد نقد و تحلیل و بررسی قرار بدهیم
مجموعه بوستان و گلستان سعدی باشد .
پس همراه با ما در تحلیل این مجموعه همراه باشید و
نظرات و برداشتهای خود را از این موضوع عنوان کنید . :happy:

************************************************
حکایت :
پادشاهی را شنیدم به کشتن اسیری اشارت کرد . بیچاره در آن حالت نومیدی ملک را دشنام دادن گرفت و سقط گفتن که گفته اند هر که دست از جان بشوید هر چه در دل دارد بگوید .
وقت ضرورت چو نماند گریز *** دست بگیرد سر شمشیر تیز
ملک پرسید چه می گوید . یکی از وزرای نیک محضر گفت ای خداوند
همی گوید : والکاظمین الغیظ والعافین عن الناس
ملک را رحمت آمد و از سر خون او درگذشت .وزیردیگر که ضد او بود گفت ابنای جنس ما را نشاید در حضرت پادشاهان جز براستی سخن گفتن این ملک را دشنام داد و ناسزا گفت
ملک روی ازین سخن در هم آمد و گفت : آن دروغ وی پسندیده تر آمد مرا زین راست که تو گفتی که روی آن در مصلحتی بود و بنای این در خبثی و خردمندان گفته اند :
دروغی مصلحت آمیز به که راستی فتنه انگیز *** هر که شاه آن کند که او گوید
حیف باشد که جز نکو گوید *** بر طاق ایوان فریدون نبشته بود
جهان ای برادر نماند بکس *** دل اندر جهان آفرین بند و بس
مکن تکیه بر ملک دنیا و پشت *** که بسیار کس چون تو پرورد و کشت
چو آهنگ رفتن کند جان پاک *** چه بر تخت مردن چه بر روی خاک


********************************************
حال بحث و بررسی در مورد این حکایت را شروع می کنیم .
288.gif
 

TOMASS ANJELLO

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 فوریه 2006
نوشته‌ها
1,158
لایک‌ها
12
و اما نقد اين حكايت ...........
مثل اينكه اين نوع كارها طرفدار چنداني ندارد !!! :(
تمامي نقد هايي كه من مي نويسم نوشته شخصي خودم است و اگر در جايي و زماني در نوشته هاي من اشتباهي به چشم آمد مرا ببخشيد )
شما نيز مي توانيد هر گونه برداشت و تفسيري از اين متن ها داريد در اينجا ذكر كنيد . و عقايد خود را عنوان كنيد .

پادشاهی را شنیدم به کشتن اسیری اشارت کرد
.
فرمانروايي كه براي كشتن اسيري دستور صادر مي كرد .
( معمولا از فعلهايي نظير " اشارت كردن " زماني استفاده مي شود كه صفتي را به شخص بزرگي نسبت داده باشند . )
اشارت كردن : دستور دادن -- فرمان دادن
اسير : زنداني -- مجرم -- شخصي كه به نسبت عاقبت كار ( بد ) خود در بند قانون باشد .

*****************************************
بیچاره در آن حالت نومیدی ملک را دشنام دادن گرفت
خب هر شخصي زماني كه ديگر در بند اسارت و فاصله مرگ و زندگي بر او تنگ باشد ممكن است صبر و تحمل خود را از دست بدهد و به دشنام دادن خود و اطرافيان مشغول بشود . ( اتفاق چندان عجيبي نيست ! ) .
در آن حالت : در حالت -- زماني كه -- در آن موقع

******************************************
و سقط گفتن که گفته اند
منظور از سقط گفتن همان نفرين كردن است .
البته به نظر من ممكن است پند و نصيحت دادن نيز معنا گيرد چرا كه با شنيدن جمله بعدي :

" هر که دست از جان بشوید هر چه در دل دارد بگوید . "
شبيه به نوعي توصيه اخلاقي ( مانند همان ضرب المثل ها ) مي باشد .
در معناي جمله بالا :
هر شخصي كه ديگر بين مرگ و زندگي اش فاصله اي نباشد و " اميدي به ادامه زندگي " نداشته باشد
ژس از هيچ اتفاقي و " از هيچ شخصي " كوچكترين ترسي به خود راه نمي دهد
بنابر اين آن چيزي كه در دل به خفا راه برد را
آشكارا بيان مي كند
تا همگان آن را بشنوند و به نحوي
خود را تخليه كند .

*****************************************
ادامه دارد .......:happy: :rolleyes:
 

Romain_Gary

Registered User
تاریخ عضویت
23 فوریه 2005
نوشته‌ها
1,801
لایک‌ها
6
سن
38
مثل اينكه اين نوع كارها طرفدار چنداني ندارد !!!

چرا نداره ؟ دوست عزیز خیلی هم طرفدار داره . ولی من چون اهل فن نیستم بشخصه خواستم نظر ندم و نظرات شما و باقی دوستانی که در این مورد میتونن نظر بدن استفاده کنم

ادامه بده که کارت خیلی عالیه
 

TOMASS ANJELLO

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 فوریه 2006
نوشته‌ها
1,158
لایک‌ها
12
چرا نداره ؟ دوست عزیز خیلی هم طرفدار داره . ولی من چون اهل فن نیستم بشخصه خواستم نظر ندم و نظرات شما و باقی دوستانی که در این مورد میتونن نظر بدن استفاده کنم
عجب !!!!
فکر کرده اید که من اهل فن هستم ؟؟؟؟؟؟؟؟:blink:

در پست اول نوشته ام که تمامی دوستان می توانند در این مباحث شرکت کنند :lol:

در ضمن بهتر است در همین پست این نکته را بگویم که
هیچ گونه ادعایی در این زمینه ندارم و
قصدم یادگیری از شما دوستان عزیزم است
حالا
اگر نکته ای هم بدانم
می نویسم .:happy:

پی
دیگر دوستان نیز در مباحث شرکت کنند :rolleyes:

******************************************

وقت ضرورت چو نماند گریز
دست بگیرد سر شمشیر تیز
در مورد بیت بالا
زمانی که انسان در خطر مرگ و نابودی قرار دارد
و به قول معروف " دیگر چاره ای جز یک راه برایش نمانده " به ناچار
به همان تنها راه ممکن هر چند خطرناک قدم بر می دارد
تا به نحوی خود را رهایی دهد .
حتی اگر انسان به حدی دچار فشار و رنجش و عذاب بشود که مجبور باشد تیزی لب شمشیر را به جان بخرد و
دست خود را به ناچار به لب آن شمشیر بگیرد تا از پرتگاه به قعر دره سقوط نکند .

ملک پرسید چه می گوید . یکی از وزرای نیک محضر گفت ای خداوند

پادشاه که متوجه منظور آن شخص نمی شد
از اطرافیان پرسید که او چه چیزی می گوید ؟؟؟
در همان موقع یک نفر از وزیران ( همراهان ) نیکو صفت و پاک حاضر در جمع
روبه سلطان کرد و گفت :
ای سرور من ( بلند مقام )

همی گوید : والکاظمین الغیظ والعافین عن الناس

او در حال گفتن این جمله است :

***
خب معنای این جمله را به طور کامل من نمی دانم !!!
اگر از دوستان شخصی اطلاعی در این مورد دارد
ذکر کند تا دیگرا نیز استفاده کنند .
:blush:
***
ملک را رحمت آمد و از سر خون او درگذشت

در حال و احوال سلطان دگرگونی ایجاد شد
و سخنان آن مرد در دل سلطان اثر کرد
و باعث شد تا او از کشتن زندانی منصرف شود
و زندگی او را بازگرداند .

****************************************
:happy:
 

TOMASS ANJELLO

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 فوریه 2006
نوشته‌ها
1,158
لایک‌ها
12
.وزیردیگر که ضد او بود
وزیری که با او دشمن بود

گفت ابنای جنس ما را نشاید در حضرت پادشاهان جز براستی سخن گفتن
نکته ای که به ذهن من میرسد این است که " در حضور پادشاه نباید جز حرف راست و حقیقت کلامی به زبان آورد" .

این ملک را دشنام داد و ناسزا گفت
این اسیر به پادشاه بی احترامی کرد و دروغ می گوید .
ملک روی ازین سخن در هم آمد و گفت
پادشاه از شنیدن این سخن به جوش آمد و با حالتی منظور دار خطاب به وزیر گفت :

آن دروغ وی پسندیده تر آمد مرا
دروغی که این مرد گفت برای من بهتر است و آن را بیشتر می پسندم
زین راست که تو گفتی
از این حرف راست و حقیقی تو

که روی آن در مصلحتی بود و بنای این در خبثی
چون در آن اگر هم هیچ هدف و منظوری نبود ولی در این صحبت شما و در درون آن وحشت و تیرگی به چشم می آید .

***************************************
........
 

TOMASS ANJELLO

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 فوریه 2006
نوشته‌ها
1,158
لایک‌ها
12
سلام دوستان
از آنجایی که من نمی خواهم زبان باشم و جمع گوش !! از امروز به فراخوانی مجدد برای همکاری و هم صحبتی در این تاپیک می پردازیم . تا زمانی که تعداد ما حداقل از تعداد انگشتان یک دست بیشتر شود ! من صبر می کنم آنگاه با یکدیگر به نقد و تحلیل آثار می پردازیم .:hmm: :happy:
نکته بسیار مهم :
لازم نیست تخصص خاصی در این زمینه ها داشته باشید , بلکه هر آنچه را می فهمید و دوست دارید برای دیگران بازگو کنید در این تاپیک می نویسیم . و هر آنچه را نمی دانیم از دوستان خود می پرسیم . چون ما همه برای فراگیری آمده ایم و قرار نیست از همان ابتدا ظرفیت ما پر باشد .

" دوستداری شیوه آنان بود در زندگی *** از پی سودند بهر خلق نی فکر زیان "

**************************
............
 
بالا