با سلام
این مقاله را به منظور آشنایی بیشتر دوستان با مباحث این تاپیک می نویسم
این شخصیتها نه خوش تیپ هستند و نه خوش پوش
ولی همه آنها را می شناسند
سونیک و لارا کرافت و ماریو و پک من و سام مصمم و جیم کرم خاکیه و کراش بندیکوت و ... این اسامی چه معنی دارند ؟
بدون شک خواندن و شنیدن این اسامی شما را یاد شخصیتهای مربوط به آنها می اندازد .

این شخصیتها هنرپیشه های فیلمهای هالیوودی و یا سریالهای تلویزیونی نیستند . نه خوش تیپ هستند و نه فوتوژنیک ولی همه آنها را می شناسند و دوستشان دارند .
این شخصیتها شاید بیشتر از نقش اول های کارتونها و کتابها برای نسل جدید معنی داشته باشند .
چون اینها قهرمانهای بازیهای رایانه ای هستند . بازیهایی که بازی کننده ها را با این قهرمانها همراهی می کنند و هدایت آنها را به دست بازی کننده ها می دهد . :blink:
شخصیتهای بازیهای رایانه ای یکی از مهمترین عوامل موفقیت یا شکست آن به شمار می روند .
شاید گرافیک پایین و موسیقی بد و کنترل نامناسب قابل تحمل باشد ولی یک نقش اول بیخود و دست و پا چلفتی که حتی بازی کننده از آن خوشش نیاید نمی تواند بازی کننده را بیشتر از یکی دو دقیقه به دنبال خود بکشاند . نمونه یکی از بازیهایی که شاید اگر نقش اول جذابتر و بهتری داشت بازی خوبی می شد بازی
necronomicon ساخت استودیوی
wanadoo است .
شاید بسیاری از ما وقتی بازی را نصب و آن را شروع می کنیم اصلا هواسمان به قهرمان داستان نباشد . شاید هم اصلا بازی طوری نباشد که شخصیت قهرمان آن برایمان مهم باشد . بازیهای اکشن اول شخص و استراتژی که در ایران طرفداران زیادی دارند از این نوع بازیها به شمار می روند . اینگونه بازیها معمولا خالی از هر گونه داستان جالب هستند و هدف اصلی در بازی پیشروی و تمام کردن مراحل است . به عنوان مثال بسیاری از بازی کننده ها ی ایرانی بازی
medal of honor : under ground اصلا متوجه تغییر شخصیت اول آن در میانه بازی نمی شوند هنگامی هم که کمی به سناریوی یک بازی اکشن اول شخص خوب توجه می شود بازی جالبی مانند
XIII از آب در می آید که می تواند شما را در طول بازی برای اطلاع پیدا کردن از داستان قهرمان آن به دنبال خود بکشاند .
اما چطور یک شخصیت مانند کراش بندیکوت که اصلا هویتش معلوم نیست به قهرمان جهانی تبدیل می شود و همه بازی کننده ها عاشق کارها و حرکات او می شوند ؟ شاید اگر قهرمان بازی نتواند باعث فروش بازی شود به هیچ دردی نمی خورد !:blink:
قهرمانهای بازی در بازیهای ماجرایی نقش بسیار پر رنگتری دارند .بخصوص در بازیهایی که ادامه پیدا می کنند . اصولا ادامه دار شدن یک بازی مستقیما به موفقیت قهرمان آن در جذب مخاطبان بستگی دارد . یکی از موفق ترین بازیهای چند شماره ای در زمینه شخصیت پردازی شاید سری بازیهای رزیدنت اویل ساخته شینجی میکامی کارگردان ژاپنی تبار و مشهور بازیهای رایانه ای باشد .

کریس شاید محبوبترین شخصیت این سری بازیها است که اولین بار رزیدنت اویل را با دیدن او آغاز کردیم در شماره های بعد کریس ناپدید می شود و شاید بسیاری از بازی کننده ها وقتی در رزیدنت اویل 2 به اتاق کریس می رفتند و دورنگار او را می خواندند دلشان برای کریس تنگ می شد .
اما نقش منفی بازیها نیز یکی از عوامل موفقیت بازی ها می باشد .
معروفترین مثال در این زمینه بازی
metal gear است . اگر از طرفداران بازیهای اکشن و کماندویی باشید مطمئنا هم متال گیر و هم بازی مشابه آن اسپلینترسل را دیده اید . با اینکه این دو بازی تقریبا هم رده هستند ولی هیچ وقت اسپلینترسل نتوانست محبوبیت متال گیر را پیدا کند .
متال گیر همه موفقیت خود را مدیون شخصیت پردازی بی نظیر کارگردانش است .کاراکترهای منفی آنقدر عالی در بازی پرداخته می شوند که تک تک به قهرمانهایی برای بازی کننده ها تبدیل می شوند . این شخصیتها معمولا سیاه نیستند و به عنوان مثال شما هیچ وقت پس از مبارزه و شکست دادن ومپ یا فورچون یا مرد چاق و شنیدن داستان زندگی آنها احساس پیروزی نمی کنید .

در برابر این همه ضد قهرمان دوست داشتنی
اسنیک نقش اول سری بازیها یک سوپر قهرمان به شمار می آید . در شماره اول بازی از داستان زندگی او آگاه می شدیم و به او کمک می کردیم ولی در شماره دوم خبری از او نبود و نقش اول بازی یک کماندوئی دیگر است که شاید از همان اول بازی تنها به علت اینکه او اسنیک نیست از طرف همه بازی کننده ها مورد نفرت قرار می گیرد آنوقت پس از گذشت مدتی از بازی وقتی اسنیک به عنوان یک شخصیت جانبی وارد ماجرا می شود آنچنان مورد استقبال بازی کننده ها قرار می گیرد که همه همراهی با او را انتخاب می کنند ولی بازهم تا آخر داستان داغ بازی کردن با اسنیک بر دل بازی کننده ها می ماند و این تجربه به شماره بعدی موکول می شود .:wacko:
از دور خارج کردن یک قهرمان صد در صد محبوب خطری بود که سازنده های متال گیر متحمل آن شدند و نتیجه آن فروش بی سابقه متال گیر 2 و انتظار بی اندازه بازی کننده ها برای دیدن شماره جدید بود .
و اما در مورد فرهنگ جوامعی که این بازیها را می سازند فقط زمانی می توان بحث کرد که یک بازی کننده بر انجام و اتمام کردن یک بازی مسلط باشد و به تمام راهکارها پی برده باشد
حال اینکه منظور از ساخت یک بازی چیست ؟ ممکن است هر فردی نظر خاصی داشته باشد که با بحث کردن در این زمینه می توان به اهداف خیر و شر سازندگان پی برد و چه بسا که رفتارهای روزانه خود را تحت شعاع این اهداف قرار بدهیم
پس با این حساب منظور از بحث و تبادل اطلاعات در مورد شخصیتهای بازیهای رایانه ای می تواند به نوعی در بر گیرنده اهداف و شناخت فرهنگ جوامعی که این محصولات را روانه نقاط جهان می کنند پی برد
امیدوارم که با این توضیحات توانسته باشم نوع مبحث در این تاپیک را مشخص کرده باشم
موفق و پیروز باشد