مصاحبه ای با اندرو استنتون، کارگردان Wall-E
پنج سال از زمانیکه اندرو استنتون Andrew Stanton آخرین فیلمش را برای دیزنی/پیکسار کارگردانی کرد میگذرد. در جستجوی نیمو Finding Nemo به کارگردانی اندرو استنتون، فیلمی که اکران حیرت آورش در سال ۲۰۰۳ هنوز در یادها باقی است، نه تنها پیش بینی مایکل آیزنر Michael Eisner مبنی بر اینکه این فیلم یک بیداری مجدد برای کمپانی دیزنی خواهد بود را به واقعیت نزدیک کرد، بلکه در جستجوی نیمو تا به امروز بعنوان موفق ترین فیلم استودیوی پیکسار شناخته میشود.
این روزها و با نزدیک شدن زمان اکران فیلم جدید دیزنی /پیکسار، Wall-e ، پیش بینی ها مبنی بر رکورد شکن بودن این فیلم توام است با زمزمه های محتاطانه. داستان فیلم در مورد آخرین روبات باقی مانده بر روی زمین است . بیش از یک سوم فیلم کاملا بدون دیالوگ است و در مابقی فیلم نیز از کاراکتر اصلی صداهایی بیش از ویز ویز و خرخر شنیده نمیشود! فیلم ظاهرا یک داستان عاشقانه را دنبال می کند اما در لایه های زیرینش هجویه ایست بر افراط و تفریط های بشری و نابسامانی در روابط میان انسانها.
توجه شما را به خواندن مصاحبه ای کوتاه با اندرو استنتون در مورد Wall-E و سایر فیلمهای پیکسار جلب میکنم:
آیا Wall-E یک انحراف در روند فیلم سازی پیکسار نیست؟
-انحراف؟ فکر نمیکنم. ما همیشه و در هر فیلممان تلاش کرده ایم که نسبت به فیلمهای پیشین متفاوت باشیم. پیکسار یک استودیوی کارگردان محور است و همیشه ساختن فیلمهایی که بیان کننده دیدگاههای کارگردانان است را حمایت و تشویق کرده است و همین باعث شده است که هر فیلم پیکسار در نوع خود منحصر به فرد باشد. من تایید میکنم که Wall-E بیشتر از سایر فیلمهای ما غیر قراردادی و خلاف عرف است اما شما باید بدانید که ما طراحی های کاراکتر Wall-E را از سال ۱۹۹۴ در استودیو داشتیم. همه باور داشتیم که این شخصیت یکی از بهترین شخصیت های خلق شده است. اما همه به هم میگفتیم که : محال است که کسی پیدا شود و به ما اجازه دهد که فیلمی با این شخصیت بسازیم! و در نتیجه Wall-E همیشه در آخر صف قرار میگرفت. اما امروز من بسیار خوشحالم که بالاخره این اتفاق رخ داد. من ۱۴ سال منتظر این روز بودم. ۱۴ سال انتظار برای اینکه تکنولوژی انقدر پیشرفت کند تا ما بتوانیم Wall - E را آنطور که باید و شاید بسازیم. ۱۴ سال برای اینکه ما فیلمسازان بهتری بشویم و ۱۴ سال برای اینکه مردم به ما اعتماد کنند.
زمانی که ما Toy Story را ساختیم اصلا قصد نداشتیم که بگوییم : این است CG ! نیازی به این گفتار نبود. Toy Story در ذات خود همه ی آن چیزی بود که ما میخواستیم.ما قصد نداشتیم یک موزیکال دیگر بسازیم. قصد نداشتیم یک قصه ی پریان دیگر بسازیم. ما میخواستیم Toy Story را بسازیم و امروز به Toy Story ، به شیوه داستان گویی اش ، به تک تک نماهایش و به هر آنچه که هست افتخار می کنیم. به همه چیز بیش از این واقعیت که Toy Story نخستین فیلم انیمیشن بلند کامپیوتری بود!
من هرگز وقتی که به تماشای فیلمی میروم با خودم فکر نمی کنم که قرار است یک صحنه ی تعقیب و گریز در این فیلم ببینم. یا مثلا قرار است شاهد یک سکانس عاشقانه ی طولانی باشم. نمی دانم چرا مردم در مورد فیلمهای انیمیشن اینگونه فکر میکنند؟ یک فیلم انیمیشن ، فقط یک فیلم است. آنچه که مهم است داستان فیلم است و بهترین شیوه ی تعریف کردن این داستان.
فکر نمی کنید که این دیدگاه به این دلیل باشد که مردم همیشه به انیمیشن به چشم چیزی که مخصوص کودکان است نگاه می کنند؟
- و این دقیقا آن دیدگاهی است که هیچ کس در پیکسار ندارد. حتی از روز نخست نیز چنین دیدگاهی وجود نداشت. به همین دلیل است که پیکسار چنین مکان فوق العاده ایست. امیدوارم از این چیزی که میخواهم بگویم برداشت منفی نکنید . اما من هنگامی که فیلمی میسازم اصلا به تماشاچیان فیلمم فکر نمی کنم.دقیقا به همان دلیل که وقتی که به سینما میروم انتظار ندارم که کارگردان حدس زده باشد که من چه میخواهم ببینم و همانرا به من نشان بدهد. من به سینما میروم تا ببینم که کارگردان به چه فکر می کرده. من دوست دارم شیوه و روش دیگران را ببینم. سلیقه ی دیگران را ببینم و ببینم که آنها قرار است چکار بکنند. بگذارید به شما چیزی بگویم: روزی که شما به خواست و تمایل تماشاچیانتان فکر کنید، دقیقا آن روزیست که بدترین انتخابها را می کنید و بدترین شیوه ها را در پیش می گیرید! شیوه ی ما این است که در تمام مدت ساخت یک فیلم، به مدت ۴ سال، خودمان را در یک ساختمان حبس می کنیم و بقیه دنیا را به فراموشی میسپاریم.ما به این باور میرسیم که هیچکس به اندازه ی ما عاشق فیلم نیست و هیچکس بهتر از خود ما نمیداند که ما، بچه هایمان و خانواده مان چه میخواهیم ببینیم! نیازی نداریم که دیگران به ما بگویند که چه بسازیم. ما به سلیقه ی تماشاچیانمان در درون خودمان ایمان داریم و نه در جایی در بیرون استودیو!
چطور به این نتیجه رسیدید که از ترانه های فیلم و همینطور نمایش موزیکال Hello Dolly در Wall-E استفاده کنید؟
-عجیب ترین انتخاب ممکن بود! اینطور نیست؟ فکر می کنم که مابقی عمرم را باید به این سئوال پاسخ بدهم ( می خندد) …خب، من عاشق موسیقی Swing فرانسوی دهه ی ۱۹۳۰ هستم. و بعد اینطور شد که من فیلم سه قلو های بیله ویل The Triplets of Belleville را دیدم و ایده از آنجا آمد.نمی خواهم بگویم که کپی کردم، اما این باعث شد که من جدی تر به این ایده فکر کنم. به سراغ موزیکالهای برادوی Broadway رفتم و بطور اتفاقی به Hello Dolly برخوردم. من در دوران دبیرستان تئاتر های موزیکال کار می کردم و یکی از استاندارد هایی که همیشه به آن استناد میشد Hello Dolly بود. در Hello Dolly من به عبارت Out there در ترانه ی لباسهای یکشنبه ات را بپوش Put on Your Sunday Clothes برخوردم و جرقه زده شد. بلافاصله فهمیدم که چرا من تحت تاثیر قرار گرفته ام. ترانه داستان دو جوان را بیان میکند که در شهری کوچک و دور افتاده گیر افتاده اند و میخواهند برای یک روز هم که شده از آنجا فرار کنند و من فکر کردم که این دقیقا همان قصه ی Wall-E است. بعدش من به ترانه ی فقط یک لحظه طول میکشه It Only Takes a Moment برخوردم و بلافاصله به صحنه های Wall-E مراجعه کردم و در صحنه ای که دوتا روبات عاشق دست یکدیگر را گرفته اند متوجه شدم که چقدر این صحنه با ترانه سازگار است. عاشقی که نمیتواند بگوید : دوستت دارم و احساساتش را با گرفتن دستهای معشوق بیان میکند! ترانه ها خیلی کارساز و الهام بخش بودند.
از دید من بین Wall-E و چارلی چاپلین شباهت هایی دیده میشود
-ما از ابتدا میدانستیم که قرار است وارد قلمروی پانتومیم بشویم. پانتومیم به نحوی در تمام فیلمهای ما جا دارد.مهم نیست که ما چقدر از گفتار استفاده کرده ایم. اگر شما به تماشای یکی از فیلمهای ما بنشینید و صدای فیلم را کاملا قطع کنید، پی خواهید برد که ما چه تلاشی کرده ایم که داستان را نه از طریق دیالوگ، بلکه از طریق تصاویر، فیگورها و رفتار ها تعریف کنیم. ما گفتار را از قسمت عمده ی فیلم حذف کردیم و بدینگونه شما میتوانید بیش از پیش تصاویر را تحسین کنید. اما به هر حال با حذف دیالوگ یک خلاء در فیلم حاصل میشود که باید بوسیله ی موسیقی بهتر،نورپردازی بهتر و فیلمبرداری بهتر جبران شود تا داستان فیلم بخوبی روایت شود.
برخی از منتقدین صحبت نکردن شخصیت اصلی فیلم را به نقد کشیده اند
- من در پاسخ میگویم که شما اشتباه میکنید. برعکس، او در تمام طول فیلم درحال صحبت کردن است ، حتی اگر چیزی شنیده نشود.
ترجمه و تخلیص: مهبد بذرافشان
منبع :
http://www.todayanimation.com