برگزیده های پرشین تولز

بدترین خاطره دوران مدرست چی بوده؟

http2iran

Registered User
تاریخ عضویت
13 آگوست 2014
نوشته‌ها
342
لایک‌ها
1,772
محل سکونت
بَلمی به سوی بندر
سلام.بگو که زدی اون پسر دهن لق رو داغون کردی؟؟
:general711: بلی ، فقط لازم بود درستش کنم که منم درستش کردم . الان توی شیراز هست یک معلم لوث شده بدجور باهام سلام داره ولی من هیچ وقت نتونستم با این تریپ آدما ارتباط برقرار کنم :general710:
 

http2iran

Registered User
تاریخ عضویت
13 آگوست 2014
نوشته‌ها
342
لایک‌ها
1,772
محل سکونت
بَلمی به سوی بندر
یبار یادم میاد حدود اواخر سال 70 مدرسه ای که می رفتیم معلمی داشتیم که بدجور با من و دوتا دوستام لج شده بود میومد کلاس آقای حمید .. بیا پای تابلو ... دهن مارو با اون ریاضی :general502: گرفته بود .. آقا نگو یکی از دوستام یکی از روزها زنگ علوم که معلم صندلیش رو تکیه داده بود داشت به یکی از بچه ها که داشت از روی درس میخوند گوش میداد یکی از دوستام یه ترقه دوزمانه از بیرون پنجره انداخت داخل جلو پای معلمه سوت که کشید یه پرش کرد اون طرف ایستاد یهو گفت تهــــــــک
ما همه خندیدیم زنگ آخر ما رو بردن دفتر مدیر (بدلیل شرکای جرم ) یه تیرچه برق بود شیلنگ رو آورد من و یکی از دوستام زد اون دوستم که ترقه انداخته بود 1 هفته از مدرسه اخراج شد ولی لذتش به کام ما موند :general711:
 

paydarweb

Registered User
تاریخ عضویت
13 نوامبر 2011
نوشته‌ها
1,057
لایک‌ها
568
محل سکونت
www
دوران راهنمایی بود.
منم که ریزه میزه بودم و از هم سن و سال های خودم خیلی کوچیکتر نشون میداد قد و هیکل و قیافم!
یه اکیپ 7 8 نفره هر روز کیف مارو زنگ تفریح که میشد لگد مال میکردن و بدتون نیاد خلط و تف مالی و ...
نزدیک 1 هفته گذشت و ناظم و مدیر هیچ کار و عکس العملی نشون ندادن!
حتی دزدی هم کردن ازم بماند ...
خیلی روزای بدی بود تا این که یه روز کل کیفاشون رو به باد دادم شدید ...
جاتون خالی 7 8 نفری رفتن پیش مدیر و مستر مدیر مارو خواست!
بیلاخی نشونش دادم و گفتم یک هفتس من دارم با این وضع میرم از این به بعد همه با هم اینطوری میریم ...
خلاصه که دیگه پرشون به پرم نگرفت
خخخخخخ
 

سکولار

Registered User
تاریخ عضویت
19 می 2015
نوشته‌ها
850
لایک‌ها
2,714
محل سکونت
شهرستان
همیشه موقع صلوات بخصوص وقتی معلم دین وزندگی:general711: میومد سر کلاس یه تیم ته کلاس بودم بچه ها که بلند میشدن پشت ما مینشستیم فریاد میزدیم خخخخ
 

omidss3

Registered User
تاریخ عضویت
24 مارس 2014
نوشته‌ها
1,062
لایک‌ها
1,392
چکی که از معلم چهارم دبستان خوردم ، یک هفته از مدرسه فرار میکردم!!
واقعا هر گوهی رو نباید بذارن معلم بشه،البته درس خوبی برام شد که با بچه های مردم درست رفتار کنم(خودمم تا یه سال دیگه دبیر میشم :) )
البته خدا پدر و مادر معاون مدرسه رو بیامرزه که منو مسئول انتظامات کرد و روحیه مو بهم برگردوند
 

سکولار

Registered User
تاریخ عضویت
19 می 2015
نوشته‌ها
850
لایک‌ها
2,714
محل سکونت
شهرستان
چکی که از معلم چهارم دبستان خوردم ، یک هفته از مدرسه فرار میکردم!!
واقعا هر گوهی رو نباید بذارن معلم بشه،البته درس خوبی برام شد که با بچه های مردم درست رفتار کنم(خودمم تا یه سال دیگه دبیر میشم :) )
البته خدا پدر و مادر معاون مدرسه رو بیامرزه که منو مسئول انتظامات کرد و روحیه مو بهم برگردوند
چندسالتهo_O
 

mehdi0742

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 اکتبر 2016
نوشته‌ها
82
لایک‌ها
18
سن
30
بدترین ترس و بدترین خاطره من اینبود :
.
.
امروز بجای ورزش ،مدیر میاد ریاضی بپرسه.
 

606060

Registered User
تاریخ عضویت
21 آپریل 2015
نوشته‌ها
404
لایک‌ها
260
بدترین ترس و بدترین خاطره من اینبود :
.
.
امروز بجای ورزش ،مدیر میاد ریاضی بپرسه.
جالب بود زمان ما هم مدیرامون فکر میکردن همه چیز میتونن تدریس کنن مثل اون بنده خدا که تو همه زمینه ها اظهار نظر میکرد
مثلا یک دوره ای مدیره برامون کلاس زبان اجباری گذاشته بود و تازه پول کلاس اضافی هم میگرفت
 

mehdi0742

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 اکتبر 2016
نوشته‌ها
82
لایک‌ها
18
سن
30
جالب بود زمان ما هم مدیرامون فکر میکردن همه چیز میتونن تدریس کنن مثل اون بنده خدا که تو همه زمینه ها اظهار نظر میکرد
مثلا یک دوره ای مدیره برامون کلاس زبان اجباری گذاشته بود و تازه پول کلاس اضافی هم میگرفت
اره والا . از ما هم به بهونه تقویتی پول میگرفتن و ی کلاس دکوری تشکیل میدادن و اخرش هم گیج و منگل از کلاس میومدیم بیرون .
اما خداییش دوران خوبی بود.
 

ehsanservat

Registered User
تاریخ عضویت
8 جولای 2013
نوشته‌ها
3,589
لایک‌ها
2,509
محل سکونت
دیار دور درست ها
چرا ما دهه 60ی ها نسل سوخته شدیم؟ :D بدبخت بیچاره شدیم
خود من نه کاری دارم نه زندگی نه هیچی :p یکی بیاد دست مارو هم بگیره
مدرسه که نگو اوضاع بدی بود :D:D:D:D:D

یه معلم راضی داشتیم فامیلیش آشتیانی بود
کاپشن چرن میپوشید دست میکرد تو دماغش پاشو مینداخت رو میز میخوابید - کسی مثلا میرفت پا تخته اشتباه حل میکرد آخرشو میگفت کل کلاس با صدا بلند بگید مثلا سعید یابوه عشکه
وقتی هم از بغلت رد میشد میزد پس گردن همه
یه بار زد به یکی اتود رفت تو چشمش کور شد - چشمشو تخلیه کردن
 

H.T.C

Registered User
تاریخ عضویت
7 آپریل 2012
نوشته‌ها
2,710
لایک‌ها
1,331
محل سکونت
ایران سبز
چکی که از معلم چهارم دبستان خوردم ، یک هفته از مدرسه فرار میکردم!!
واقعا هر گوهی رو نباید بذارن معلم بشه،البته درس خوبی برام شد که با بچه های مردم درست رفتار کنم(خودمم تا یه سال دیگه دبیر میشم :) )
البته خدا پدر و مادر معاون مدرسه رو بیامرزه که منو مسئول انتظامات کرد و روحیه مو بهم برگردوند

شوما هم به تلافی یک چک آبدار به یه دانش آموز بزن:D
 

606060

Registered User
تاریخ عضویت
21 آپریل 2015
نوشته‌ها
404
لایک‌ها
260
کفش دراز نوک تیزا رو یادتونه یه زمانی مد شده بود
یادش بخیر
 

mehdi0742

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 اکتبر 2016
نوشته‌ها
82
لایک‌ها
18
سن
30
تو صف بوفه مدرسه چه سر و دست ها که نشکست
 

606060

Registered User
تاریخ عضویت
21 آپریل 2015
نوشته‌ها
404
لایک‌ها
260
من هنو از اونا میپوشم
یه بچه ها اون اوایل که تازه اومده بود پوشیده بود بچه ها فکر میکردن کفش باباشه
من تا الان کفشی به درازی اون ندیدم
فکر کنم سال 82 بود میگفت 300 هزار تومان خریده
 

mehdi0742

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 اکتبر 2016
نوشته‌ها
82
لایک‌ها
18
سن
30
یه بچه ها اون اوایل که تازه اومده بود پوشیده بود بچه ها فکر میکردن کفش باباشه
من تا الان کفشی به درازی اون ندیدم
فکر کنم سال 82 بود میگفت 300 هزار تومان خریده
چاخان میگفت . من خودم همین یه ماه پیش چ چرمی شو تو چرم فروشیای اینجا ۱۸۰ خریدم،اونوخت چجوری سال ۸۲ اون ۳۰۰ خریده. اصن اونموقع کفش ۳۰۰ هزار تومنی بود؟
اره خیلی دراز بودن ولی کم کم درازیشون باعث شد از مد بیوفتن . الان فقط نوک تیزشون مونده.
ولی خیلی خرکارن خدایی.
البته جا داره یادی بکنیم از اون زالزالک فروشی که سر خیابون زالزالک میفروخت ، اینقد زالزالک میخوردیم که اسهال میگرفتیم .
 
بالا