irgamer
مدیر بازنشسته
- تاریخ عضویت
- 23 جولای 2003
- نوشته‌ها
- 2,030
- لایک‌ها
- 15
قول داده بودم بعد از خرید iMac G5 یه بررسی درموردش بنویسم. این قسمت اول و مقدمه این بررسی هست که در اینجا هم اومده:
http://irmug.org/portal/modules.php...e=article&sid=211&mode=thread&order=0&thold=0
---------------------------------------------------
این متن مثلا مقدمه ای بر بررسی من بر iMac G5 است. به چند دلیل تصمیم گرفتم این بررسی را در چند قسمت و با فاصله های زمانی منتشر کنم:
۱. ترسیدم سنگ بزرگ نشانه نزدن شود و هرگز مطلب را منتشر نکنم. اما فاصله زمانی و چند قسمتی کردن مطلب تا حد زیادی از این موضوع جلوگیری می کند.
۲. ترسیدم شما از من هم تنبلتر باشید و به خاطر طولانی بودن متن کلا از خواندنش پشیمان شوید!
من ترسو که به هر خفت و خاری(!) تلاش می کنم مطلبم منتشر و خوانده شود شما را به خواندن مقدمه این مطلب دعوت می کنم...
قصد دارم PC را به کشورمان ایران و کاربری ویندوز را به شهروندی شهر محل زندگیمان تشبیه کنم، این هم یکجور مقدمه نوشتن است!
بنابر این تشبیه، لینوکس به مانند روستا است که افراد خسته از مشکلات و محدودیتهای شهر به آن مهاجرت می کنند، گرچه این مهاجرت به معنای خلاص شدن از بسیاری مشکلات، محدودیتها و مزاحمان(ویروسها و نرم افزارهای جاسوسی وتبلیغاتی) است اما در نوع خود مشکلاتی هم ایجاد می کند.
اول اینکه مهاجران از آشنایان خود(برنامه های مورد استفاده شان در ویندوز!) دور شده و باید خود را با همسایه های جدید خود که رسوم و فرهنگی متفاوت دارند نیز تطبیق دهند. از طرف دیگر گرچه کنترل خود فرد(مهاجر به لینوکس/روستا) بر بسیاری از کارها و محصولات روزمره باعث سفارشی و دلخواهتر کردن آنها به میل خود می شود ولی در عین حال همان کارها نسبت به قبل سختتر و بسیاری اوقات زمانبرتر انجام می شوند.
اگر با لینوکس و فلسفه مربوط به آن آشنا باشید حتما با خود خواهید گفت این نگارنده نادان نمی داند که لینوکس فقط یک هسته (kernel) بوده و وقتی در کنار ابزارهای GNU قرار می گیرد تازه یک سیستم عامل با نام صحیح GNU/Linux می شود. گروهها و شرکتهایی که این ابزارها را به صورت آماده و با تنظیماتی خاص کنار هم قرار داده و آنها را به رایگان ارائه کرده و یا می فروشند توزیع کننده لینوکس حساب می شوند و محصول نهاییشان یک توزیع لینوکس(GNU/Linux Distribution).
اما تشبیه من با همین توضیح هم کاملا سازگار است. توزیعهای مختلف لینوکس به مانند روستاهای مختلفی هستند که برخی برق و تلفن داشته و برخی حتی آب آشامیدنی سالم هم ندارند. و صد البته در اصل همگی روستا هستند.
هرکسی تحمل زندگی روستایی را ندارد(مخصوصا اگر مدتها در شهر زندگی کرده باشد) و بسیارند کسانی که پس از مدت کوتاهی دوباره به زندگی شهری تن می دهند. اما افرادی هم هستند که به هر قیمتی خود را با این نوع زندگی تطبیق داده و آنقدر با آن خو می گیرند که دیگر نمی توانند شهری زندگی کنند و حتی ساکنین شهرها را به خاطر زندگی متفاوتشان(به نظر آنها اشتباه) ملامت می کنند.
نرم افزار آزاد، همکاری و کمک انسانها به یکدیگر -که در بسیاری موارد بدون چشمداشت مالی است- هم شاید نمونه های بسیاری در روستاها داشته باشند.
و اما مهاجرت به مک هم قطعا با این تعاریف معنای خاصی خواهد داشت. شاید حدس زده باشید... مهاجرت به خارج از کشور!
شاید در شهر محل زندگی خود افرادی را دیده اید که تا به حال پایشان را از شهر یا کشورشان بیرون نگذاشته اما از کشورهای خارجی (مدلهای مختلف مک!) تعریفهای عجیب و غریب می کنند و ادعاهای نادرستشان - که گاهی برخاسته از سخنان مهاجران فعلی است - به همراه آرزوی دروغین رسیدن به چنین زندگی را بر رسیدن به حقیقت و آزمایش آن ترجیح می دهند.
دراین بین افرادی هم هستند که به همان بی اطلاعی بوده اما از نگرانی مواجهه با محیط متفاوت خارج از کشور به شدت آن را نفی می کنند.
اما افرادی هم هستند که به هر طریقی شده به کشورهای متوسط(مکهای ارزان!) یا کشورهای پیشرفته تر و مشهورتر(مکهای گران!) مهاجرت کرده و با حقیقت روبرو می شوند. این مهاجرت پر از نکات مثبت و قطعا بسیاری نکات منفی است. هزینه نسبتا بالای خرید مک در ایران هم کم شیبه به هزینه های مهاجرت به خارج از کشور نیست.
بسیاری از محدودیتها در خارج از کشور(مک) وجود نداشته یا خفیفتر بوده و بسیاری از کارها دلخواهتر از شهر سابق مهاجران انجام می شود. مهاجران از مزاحمان(ویروسها، نرم افزارهای تبلیغاتی و جاسوسی) هم در امان خواهند بود.
البته قطعا باید برخی عادتهای قبلی خود را کنار گذاشته و بعضا با محدودیتهای متفاوتی مواجه شوند. اگر باعث خرابتر شدن تشبیه نشوم این نکته را هم اضافه می کنم که در خارج از کشور هم می توان روستایی(سر و کله زدن با ترمینال، کامپایل برنامه ها و...) زندگی کرد منتها روستاهایی با امکانات بسیار مناسبتر از روستاهای کشورمان!(PC)
آیا همه از مهاجرت به خارج از کشور(مک) راضی خواهند بود؟ قطعا نه! برخی از تضاد فرهنگی(؟!) و ناتوانی در تغییر عادات رنج می برند اما از ترس زیر سوال رفتن انتخابشان با دفاع غیر منطقی از انتخابشان گاهی سرمنشا برخی افسانه های دروغین درباره مک هم می شوند.
اما اکثر افراد خود را با خارج از کشور تطبیق داده و در آن خیلی بهتر، آسانتر و مفیدتر زندگی می کنند.
تشبیه PC به ایران، نسخه های مختلف ویندوز به شهرهای ایران، توزیعهای لینوکس به روستاها و مدلهای مختلف مک به کشورهای خارجی قطعا بدون اشتباه نیست و شاید کاملا اشتباه و خنده دار باشد.
پرنمودترین اشکال متن تشبیه کنار آمدن با برنامه ها و سیستم عامل مکینتاش به سختیهای کنار آمدن با زندگی در خارج از کشور است. قطعا برای همه آسان نخواهد بود اما محیط مک خیلی آسانتر و آشناتر از تشبیه من است و سریعتر و راحتتر از آنچه که تشبیه کردم میتوان با آن تطبیق پیدا کرد. از طرف دیگر بسیاری از ابزارهای لینوکس پیشرفته تر از نمونه ویندوزی خود هستند و شاید نتوان نمونه چنین موردی را برای شهر و روستا پیدا کرد. اگر از خواندن بخش اول بررسی رنج بردید(!) مژده می دهم که در قسمتهای بعدی بررسی سعی می کنم مطلبی
آخرین پاراگراف قسمت اول بررسی iMac G5 یک درخواست است، تصحیح اشتباهات و گوشزد کردن تندرویهایم. شاید بدانید نوشتن بررسیهای واقعی درمورد سخت افزار و نرم افزار از ترجمه بررسیهای خارجی بسیار دشوارتر است. پس برای پیشرفت مقاله های فارسی هم که شده در این راه به من کمک کنید. (شبیه گدایی شد!)
http://irmug.org/portal/modules.php...e=article&sid=211&mode=thread&order=0&thold=0
---------------------------------------------------
این متن مثلا مقدمه ای بر بررسی من بر iMac G5 است. به چند دلیل تصمیم گرفتم این بررسی را در چند قسمت و با فاصله های زمانی منتشر کنم:
۱. ترسیدم سنگ بزرگ نشانه نزدن شود و هرگز مطلب را منتشر نکنم. اما فاصله زمانی و چند قسمتی کردن مطلب تا حد زیادی از این موضوع جلوگیری می کند.
۲. ترسیدم شما از من هم تنبلتر باشید و به خاطر طولانی بودن متن کلا از خواندنش پشیمان شوید!
من ترسو که به هر خفت و خاری(!) تلاش می کنم مطلبم منتشر و خوانده شود شما را به خواندن مقدمه این مطلب دعوت می کنم...
قصد دارم PC را به کشورمان ایران و کاربری ویندوز را به شهروندی شهر محل زندگیمان تشبیه کنم، این هم یکجور مقدمه نوشتن است!
بنابر این تشبیه، لینوکس به مانند روستا است که افراد خسته از مشکلات و محدودیتهای شهر به آن مهاجرت می کنند، گرچه این مهاجرت به معنای خلاص شدن از بسیاری مشکلات، محدودیتها و مزاحمان(ویروسها و نرم افزارهای جاسوسی وتبلیغاتی) است اما در نوع خود مشکلاتی هم ایجاد می کند.
اول اینکه مهاجران از آشنایان خود(برنامه های مورد استفاده شان در ویندوز!) دور شده و باید خود را با همسایه های جدید خود که رسوم و فرهنگی متفاوت دارند نیز تطبیق دهند. از طرف دیگر گرچه کنترل خود فرد(مهاجر به لینوکس/روستا) بر بسیاری از کارها و محصولات روزمره باعث سفارشی و دلخواهتر کردن آنها به میل خود می شود ولی در عین حال همان کارها نسبت به قبل سختتر و بسیاری اوقات زمانبرتر انجام می شوند.
اگر با لینوکس و فلسفه مربوط به آن آشنا باشید حتما با خود خواهید گفت این نگارنده نادان نمی داند که لینوکس فقط یک هسته (kernel) بوده و وقتی در کنار ابزارهای GNU قرار می گیرد تازه یک سیستم عامل با نام صحیح GNU/Linux می شود. گروهها و شرکتهایی که این ابزارها را به صورت آماده و با تنظیماتی خاص کنار هم قرار داده و آنها را به رایگان ارائه کرده و یا می فروشند توزیع کننده لینوکس حساب می شوند و محصول نهاییشان یک توزیع لینوکس(GNU/Linux Distribution).
اما تشبیه من با همین توضیح هم کاملا سازگار است. توزیعهای مختلف لینوکس به مانند روستاهای مختلفی هستند که برخی برق و تلفن داشته و برخی حتی آب آشامیدنی سالم هم ندارند. و صد البته در اصل همگی روستا هستند.
هرکسی تحمل زندگی روستایی را ندارد(مخصوصا اگر مدتها در شهر زندگی کرده باشد) و بسیارند کسانی که پس از مدت کوتاهی دوباره به زندگی شهری تن می دهند. اما افرادی هم هستند که به هر قیمتی خود را با این نوع زندگی تطبیق داده و آنقدر با آن خو می گیرند که دیگر نمی توانند شهری زندگی کنند و حتی ساکنین شهرها را به خاطر زندگی متفاوتشان(به نظر آنها اشتباه) ملامت می کنند.
نرم افزار آزاد، همکاری و کمک انسانها به یکدیگر -که در بسیاری موارد بدون چشمداشت مالی است- هم شاید نمونه های بسیاری در روستاها داشته باشند.
و اما مهاجرت به مک هم قطعا با این تعاریف معنای خاصی خواهد داشت. شاید حدس زده باشید... مهاجرت به خارج از کشور!
شاید در شهر محل زندگی خود افرادی را دیده اید که تا به حال پایشان را از شهر یا کشورشان بیرون نگذاشته اما از کشورهای خارجی (مدلهای مختلف مک!) تعریفهای عجیب و غریب می کنند و ادعاهای نادرستشان - که گاهی برخاسته از سخنان مهاجران فعلی است - به همراه آرزوی دروغین رسیدن به چنین زندگی را بر رسیدن به حقیقت و آزمایش آن ترجیح می دهند.
دراین بین افرادی هم هستند که به همان بی اطلاعی بوده اما از نگرانی مواجهه با محیط متفاوت خارج از کشور به شدت آن را نفی می کنند.
اما افرادی هم هستند که به هر طریقی شده به کشورهای متوسط(مکهای ارزان!) یا کشورهای پیشرفته تر و مشهورتر(مکهای گران!) مهاجرت کرده و با حقیقت روبرو می شوند. این مهاجرت پر از نکات مثبت و قطعا بسیاری نکات منفی است. هزینه نسبتا بالای خرید مک در ایران هم کم شیبه به هزینه های مهاجرت به خارج از کشور نیست.
بسیاری از محدودیتها در خارج از کشور(مک) وجود نداشته یا خفیفتر بوده و بسیاری از کارها دلخواهتر از شهر سابق مهاجران انجام می شود. مهاجران از مزاحمان(ویروسها، نرم افزارهای تبلیغاتی و جاسوسی) هم در امان خواهند بود.
البته قطعا باید برخی عادتهای قبلی خود را کنار گذاشته و بعضا با محدودیتهای متفاوتی مواجه شوند. اگر باعث خرابتر شدن تشبیه نشوم این نکته را هم اضافه می کنم که در خارج از کشور هم می توان روستایی(سر و کله زدن با ترمینال، کامپایل برنامه ها و...) زندگی کرد منتها روستاهایی با امکانات بسیار مناسبتر از روستاهای کشورمان!(PC)
آیا همه از مهاجرت به خارج از کشور(مک) راضی خواهند بود؟ قطعا نه! برخی از تضاد فرهنگی(؟!) و ناتوانی در تغییر عادات رنج می برند اما از ترس زیر سوال رفتن انتخابشان با دفاع غیر منطقی از انتخابشان گاهی سرمنشا برخی افسانه های دروغین درباره مک هم می شوند.
اما اکثر افراد خود را با خارج از کشور تطبیق داده و در آن خیلی بهتر، آسانتر و مفیدتر زندگی می کنند.
تشبیه PC به ایران، نسخه های مختلف ویندوز به شهرهای ایران، توزیعهای لینوکس به روستاها و مدلهای مختلف مک به کشورهای خارجی قطعا بدون اشتباه نیست و شاید کاملا اشتباه و خنده دار باشد.
پرنمودترین اشکال متن تشبیه کنار آمدن با برنامه ها و سیستم عامل مکینتاش به سختیهای کنار آمدن با زندگی در خارج از کشور است. قطعا برای همه آسان نخواهد بود اما محیط مک خیلی آسانتر و آشناتر از تشبیه من است و سریعتر و راحتتر از آنچه که تشبیه کردم میتوان با آن تطبیق پیدا کرد. از طرف دیگر بسیاری از ابزارهای لینوکس پیشرفته تر از نمونه ویندوزی خود هستند و شاید نتوان نمونه چنین موردی را برای شهر و روستا پیدا کرد. اگر از خواندن بخش اول بررسی رنج بردید(!) مژده می دهم که در قسمتهای بعدی بررسی سعی می کنم مطلبی
آخرین پاراگراف قسمت اول بررسی iMac G5 یک درخواست است، تصحیح اشتباهات و گوشزد کردن تندرویهایم. شاید بدانید نوشتن بررسیهای واقعی درمورد سخت افزار و نرم افزار از ترجمه بررسیهای خارجی بسیار دشوارتر است. پس برای پیشرفت مقاله های فارسی هم که شده در این راه به من کمک کنید. (شبیه گدایی شد!)
