بیشتر چه خواب هایی می بینید ؟

[hessam.dev]

فکر می کنم در اینباره بحث نکنیم بهتر باشه ... چون بحث خیلی طولانی میشه و احتمالا خواننده نخواهد داشت .

 

[parsbin]

یک جایی خوندم که بیشتر از 90 درصد خواب هایی که میبینیم از یادمون میره و اون ده درصد هم همون خوابیه که در حین دیدنش بیدار میشیم و احتمال این که اون هم با یادداشت نکردن و فکر نکردن بهش از یادمون بره بسیار زیاده

من هم چند باری بعد از اتفاقات خاصی به نظرم اومده که این صحنه رو قبلا دیدم ولی مطمئنم در خواب نبوده!
دیدن این گونه خواب ها به نظرم امکان نداره.اگر هم اتفاق بیفته احتمالا کاملا تصادفیه
تعبیر خواب هم...
نمیدونم شاید مشکل منه که به این اعمال مثل تعبیر خواب و فال بینی و آیینه بینی و جن و پری و این جور مزخرفات ایمان ندارم!!

 

[611]

البته دلایل شما که کاملا قانع کننده هستند:

این که یک چیزی رو ببینی و فکر کنی قبلا یک جا دیگه عین همین صحنه رو دیدی ، ممکنه مربوط به عالم ذر باشه که مثلا یادت اومده ( چند جا خوندم)

در مورد خواب هایی مثل دندون افتادن و ... ، باید بگم که اینها هم جزء خواب های صادقه هستند و تعبیر دارن . البته بعضی هاشون که در اینباره باید به کسی مراجعه کنید که علم تعبیر خواب داره . ( در سوره ی یوسف هم حکایتی اینچنین آمده و این واقعیت دارد )

در مورد خواب هایی که بعدا عینا اتفاق می افته هم من هم بسیار شنیدم و خودم هم از این خواب ها دیدم و دیگر شکی در آن نیست .

دلایل شما علمی نیستند

شما از اول فرض را بر درست بودن رویاهای صادقانه گذاشته اید .


ولی بهتره این رو هم در نظر بگیرید که ،

آیا شما به رویاهای صادقانه اعتقاد دارید ودارید در اعمال روزانه خود به دنبال موارد آن میگردید

یا اعمال روزانه تان را قبلا در خواب دیده اید و فکر می کنید که رویای صادقانه وجود دارد.


اعتقاد به وجود بعضی چیزها ، وقتی از حد مشخصی میگذره باعث به وجود اومدن توهمات در انسان میشه.

شما با تلقین می توانید، حتی خیلی از معانی را نیز عوض کنید.

 

[bloody]

ببخشيد ولي وقتي هيچ شناختي نسبت به اتفاقي كه در عالم خواب ميفته نداريم نميدونيم خواب چه ماهيتي داره روح چيه وجود داره،نداره(حداقل بين بچه ها با نگرش هاي مختلف اختلاف هست يكي لائيك يكي مسلمان يكي ...)؟چه جوري ميخواييم دليل علمي براش بياريم و تحليلش كنيم وبه اتفاق نظر برسيم يا همديگرو قانع كنيم؟همنطور كه دوستان گفتن بحث خيلي پيچيده و سنگيني هست و از حوصله اين تاپيك خارجه و فكر كنم اگه ادامه پيدا كنه ممكنه به جنجال هاي كليشه اي مذهبي و سياسي هميشگي و بسته شدن تاپيك منجر بشه پس پيشنهاد من اينه كه به مواردي كه حسام جان در پست اول اشاره كردن بپردازيد و اثبات رويايي صادقه و روح و خدا و پيغمبر رو كنار بزاريد و به يك تعريف بسنده كنيد....
البته فقط در حد يك پيشنهاد بود و قصد تعيين تكليف براي كسي نداشتم هر جور راحت هستيد

 

[Mohammad.d]

سلام
تاپیک جالبیه
کوچیک که بودم نمیدونم چرا ولی اکثرا خواب میدیدم دست یه لولو از لوله بخاری بالای رختخوابها میومد بیرون و میخواست منو بگیره منم جیغ میزدم و از خواب میپریدم ، شایدم خیلی زیاد این خواب رو نمیدیدم ولی تنها خوابیه که از اون زمان یادمه !!!
یه سری هم خواب خاصی نمیدیدم ولی چندین بار برام پیش اومده که صحنه هایی که تو خواب دیدم بعدا اتفاق افتاده ، البته اون صحنه ها چیزای خیلی خاصی نبودن ولی عینا تکرار میشدن !
جدیدا هم کمتر خواب میبینم یعنی یادم نمیاد که خواب ببینم ( آخه تقریبا نمیخوابم !!! بی هوش میشم ! )
البته توی تمام این سالها چند وقت یه بار از پله هم میوفتم که خیلی حال میده و دیگه حرفه ای شدم و از خواب نمیپرم فقط یه تکون میخورم بعد دوباره خوابم میبره !!!
راستی تا حالا شده یه خوابی رو تا نصفه ببینید و بیدار شید و کلی حالتون گرفته شه بعدش برید بخوابید و ادامش رو ببینید ؟! ( من دو سه مورد اینجوری داشتم که خیلی هم حال میده یعنی دو سه تاشو یادمه )

 

[hessam.dev]

سلام
تاپیک جالبیه
کوچیک که بودم نمیدونم چرا ولی اکثرا خواب میدیدم دست یه لولو از لوله بخاری بالای رختخوابها میومد بیرون و میخواست منو بگیره منم جیغ میزدم و از خواب میپریدم ، شایدم خیلی زیاد این خواب رو نمیدیدم ولی تنها خوابیه که از اون زمان یادمه !!!
یه سری هم خواب خاصی نمیدیدم ولی چندین بار برام پیش اومده که صحنه هایی که تو خواب دیدم بعدا اتفاق افتاده ، البته اون صحنه ها چیزای خیلی خاصی نبودن ولی عینا تکرار میشدن !
جدیدا هم کمتر خواب میبینم یعنی یادم نمیاد که خواب ببینم ( آخه تقریبا نمیخوابم !!! بی هوش میشم ! )
البته توی تمام این سالها چند وقت یه بار از پله هم میوفتم که خیلی حال میده و دیگه حرفه ای شدم و از خواب نمیپرم فقط یه تکون میخورم بعد دوباره خوابم میبره !!!
راستی تا حالا شده یه خوابی رو تا نصفه ببینید و بیدار شید و کلی حالتون گرفته شه بعدش برید بخوابید و ادامش رو ببینید ؟! ( من دو سه مورد اینجوری داشتم که خیلی هم حال میده یعنی دو سه تاشو یادمه )

خواب کوچیکی هات مثل فیلم خوابگاه دخترانه !!!! :lol:

در مورد سوال آخرت هم باید بگم که آره ! چند بار برام پیش اومده که یک خواب رو تا نصفه ببینم و از خواب بپرم و دوباره بخوابم و ادامش رو ببینم .

راستی ! کسی خواب دزد دیده ؟ آدم هر چی می خواد داد بزنه « آهای دزد » ، نمی تونه ! البته من 1 بار تونستم ولی بعدا فهمیدم که واقعا داد زدم ( بیرون از خواب) ! شانس آوردم کسی بیدار نشد ! وگرنه کارم ساخته بود ... !!! :lol:

 

[hajagha]

بیشتر؟!!
بیا جواب بده دیگه!!!!

 

[Mohammad.d]

خواب کوچیکی هات مثل فیلم خوابگاه دخترانه !!!! :lol:

در مورد سوال آخرت هم باید بگم که آره ! چند بار برام پیش اومده که یک خواب رو تا نصفه ببینم و از خواب بپرم و دوباره بخوابم و ادامش رو ببینم .

راستی ! کسی خواب دزد دیده ؟ آدم هر چی می خواد داد بزنه « آهای دزد » ، نمی تونه ! البته من 1 بار تونستم ولی بعدا فهمیدم که واقعا داد زدم ( بیرون از خواب) ! شانس آوردم کسی بیدار نشد ! وگرنه کارم ساخته بود ... !!! :lol:

مرسی
البته من خوابگاه دختران رو ندیدم ولی این طور که شما میفرمایید احتمالا از روی کوچیکیای من ساختن !!!

خواب دزد یادم نیست :f34r:، ولی شده که توی خواب داد بزنم بعدا معلوم شده که واقعا داد زده بودم و ملت رو بیدار کرده بودم ! :blush:

 

[gheymeh]

ظهر که خوابیدم

خواب دیدم که تو دریا با یه غواص رفتیم یه نفر رو از زیر دریا کشیدیم بیرون . بنده خدا مرده بود !!!!

 

[hessam.dev]

تا حالا رفتگانتون اومدن به خوابتون ؟

 

[gheymeh]

رفتگانتون یعنی چی ؟

 

[hessam.dev]

رفتگانتون یعنی چی ؟

یعنی افرادی از فامیل هاتون که از دنیا رفتن ...

 

[parsbin]

به خواب من تا حالا نیومدن
عجیبه
من به ندرت خواب ترسناک میبینم.یا خوابی که مردگان بیان سراغم!
همچنین بعضی از خواب هایی که بعضی ها شاید خیلی دوست داشته باشن ببینن...! رو هم اصلا نمیبینم

اکثرا خواب هام تصاویری بی ربط هستند! یا خواب سقوط از ارتفاع و یک چند وقتیم هست که خواب میبینم پادشاه باستانی شدم و همش در میدان جنگ در حال جنگ و گریزم!

 

[hessam.dev]

به خواب من تا حالا نیومدن
عجیبه
من به ندرت خواب ترسناک میبینم.یا خوابی که مردگان بیان سراغم!
همچنین بعضی از خواب هایی که بعضی ها شاید خیلی دوست داشته باشن ببینن...! رو هم اصلا نمیبینم

اکثرا خواب هام تصاویری بی ربط هستند! یا خواب سقوط از ارتفاع و یک چند وقتیم هست که خواب میبینم پادشاه باستانی شدم و همش در میدان جنگ در حال جنگ و گریزم!

تا حالا به خواب هیچ کس نیومدند ؟ چیزی نگفتن بهشون ؟ مگه میشه ؟
حتی 1 نفر هم تاحالا خواب رفتگانش رو ندیده ؟

 

[Angel_es]

من فقط خوابهايي رو كه 10 دقيقه قبل از بيدار شدنم ديدم بخاطر ميارم. ولي زياد پيش اومده كه خواب چيزهايي رو دوست داشتم ببينم .بيشتر زماني اتفاق افتاده كه خيلي خسته بودم يا خيلي دير وقت خوابيدم:happy:

راستي توي خواب بعد از ظهر هم ميشه خواب ديد ؟ من سالهاست بعداز ظهر نخوابيدم از 6 سالگي به بعد

 

[hessam.dev]

من فقط خوابهايي رو كه 10 دقيقه قبل از بيدار شدنم ديدم بخاطر ميارم. ولي زياد پيش اومده كه خواب چيزهايي رو دوست داشتم ببينم .بيشتر زماني اتفاق افتاده كه خيلي خسته بودم يا خيلي دير وقت خوابيدم:happy:

راستي توي خواب بعد از ظهر هم ميشه خواب ديد ؟ من سالهاست بعداز ظهر نخوابيدم از 6 سالگي به بعد

جدی میگی ؟ : اسمایلی اصابت فک به زمین :

 

[statira]

من خواب زياد مي بينم،براي هر كيم تعريفشون مي كنم مي گه تو خواب نمي بيني فيلم سينمايي مي بيني!مثلا يه بار:
خواب می دیدم که یکی از شخصیت های اصلی یه کتابم ( یه چیز تو مایه های دنیای سوفی یعنی می دونستم یکی داره این داستانو می نویسه) . با مادر و خواهر ومعلم رياضي راهنماييمون و شوهر اون رفته بودیم به یه هتل توی یه شهر که اسمشو یادم نمی یاد .تو هتل ما یه کارگردان بود که برای تعطیلات به این شهر اومده و منتظر همسر و بچه ی چند ماهش بود که بهش ملحق بشن .اما درست روز قبل از اومدن اونا یه دفعه وسط خیابون حالش بد شد. افتادروی زمین و بعد پوست و گوشتش شروع کردن لایه لایه ناپدید شدن و خونش که دیگه چیزی برای نگه داشتنش نبود پخش شد دور و برش و اون مرد که دیگه چیزی ازش نمونده بود جز اسکلتش پا شد راه افتاد و به هر کی دست می زد مثل خودش می شد .این موجودات از خون تغذیه می کردن وقصد داشتن تموم مردم شهرو مثل خودشون بکنن تا وقتی خونشون روي زمين پحش شد،ازش استفاده کنن .از جمله این قربانیا زن و بچه چند ماهه کارگردان بودن که یک دفعه به زمین افتادن و هر دو با هم اسکلت شدن ( بچه اسکلته اونقدر خوشگل بود!!!) بعد چون دیگه کسی تو شهر نموده بود جمع شدن جلوی هتل ما .ما اون موقع داشتیم ناهار می خوردیم(لوبیا پلو ... عجيب ترين قسمتش اينه كه اولین و آخرين لوبیا پلویی بود که با میل می خوردم!) که دیدیم یه شهر اسکلت دم در تجمع کردن و فهمیدیم که باید فرار کنیم !در اثنایی که بقیه وسایلو جمع می کردن من یه مشعل برداشتم تا شهرو اتیش بزنم اما دودل بودم،آخه اينا اگه حالام آدم نبودن يه زماني كه آدم بودن ( اونقدر با خودم کلنجار رفتم ) از اون طرفم اگه مي اومدن بيرون كل دنيا رو اسكلت مي كردن! بالاخره نصف دیوارهای شهرو سوزوندم و درست سر موقع برگشتم و پریدم بین خواهرم و معلم ریاضیمون(دارم فکر می کنم اگه قوانین فیزیکی تو خواب صدق می کرد من و اون الان اینجا نبودیم!) تازه شروع کرده بودیم باهم در مورد مفهوم داستان و دید گاه های مختلف..............ساعت لعنتی زنگ زد ... حالا باید به به ساعت مزخرف شروع مدارس فحش بدم يا نه؟ نذاشتن نقد خوابمو ببینم!
تازه از اين دست فيلماي علمي تخيلي كم نمي بينم...اگه خواستين بازم مي ذارم(من متعلق به همم)اما خسته شدم الان اونقدر تايپيدم.
پ.ن:جون من از نظر روانشناسي نقدم نكنين كه معلوم مي شه شديد خلم!صادقه هم نيستن باور كنين،مردم هنوز راست راست تو خيابون راه مي رن!

 

[gheymeh]

دیشب بازی رئال بایرن

 

[imaneln]

خابای تخمی از نوع سوم شخص

 

[fcbarcairan]

دیشب بازی رئال بایرن

خوب نتیجه چی شد؟