... یکی از اون رفتارها اینه که کسی با تعریف بیخودی و اغراق و دروغ در مورد کاری، دیگری رو تشویق به انجام اون کار و انداختن خودش توی هچل بکنه. 
. طرف یه تیکه بیابون رو نشون میده میگه بیاین اینجا شاپینگ سنتر بزنید. میگی مالکیتش چجوریه ؟ میگه کسی کاریتون نداره بیاین بزنید میگی امنیتش چجوریه ؟ میگه 3 نفر قبلی رو کشتن و اموالشون رو غارت کردن،اما شما بیاین بزنید. بارزانی از پای منقل مواظبتونه ... میگی شما چی میذارید وسط ؟ میگه این سیبیلمو .... شرکت اینترنشنال جرئت نداره پاشو بذاره اونجا. مناقصه های بغداد رو میگیرن میدن شرکتهای ایرانی انجام بدن...کردستان که جای خود داره
پول طلاش رو بده به خودم دیگه نمیام پی تی
اگر اینجا آزادی بیان داشت من یچیزهایی میگفتم که واقعا نون و آب بشه برای چند تا جوونی که دنبال کار واقعی میگردن..... اما لازمه حرف خوب زدن اینه که اول اجازه بدن حرف بزنی
این آقا اومده اینجا میگه من فلان چیز رو خریدم بردم عراق ... گفتم سلام کاک.... گفت سلام بذار دستتو ببوسم
حالا اگر من بگم همینا از تاجر ایرانی که پشتش به دولت هم گرم بود، برنج و حبوبات و شکر برده بودن، پولشو خورده بودن سرشو هم بریده بودن ... متهم میشم به توهین به قومیتها ... کلک هایی که میزنن، دروغ هایی که میگن ، تقلب هایی که میکنن رو بگم میشم دشمن ملت ایران
آقایون، علما ! اصل اول تجارت شفاف بودن و بی تعارف بودنه. با قربون صدقه رفتن نمیشه کاری کرد. با تعریف بیخودی از هم پول بدست نمیاد. با اینکه ما چه ملت بزرگی هستیم، استعداد ما رو هیچکی نداره، امریکاییها در حسرت میوه ما هستن، ما رو گنج نشستیم ... کسی پول به من و شما نمیده....
چیزی به نام تغییر بزرگ در زندگی که در عنوان تاپیک هست، با ایده های بچگانه و خیالبافی بدست نمیاد
... بعد گفتم اینو چند میخری ؟... گفت من از اولش خر به دنیا اومدم... 3 برابر قیمت ایران ازت میخرم... گفتم نه پنج برابر بخر ... گفت باشه ! پولتو برات حواله کنم لندن یا همینجا تقدیمت کنم. یه دخترم دارم ببر به کنیزی ... هیچی دیگه پول رو گرفتم و راه افتادم به سمت ایران. مسیر هم که از چیرینگ کراس امن تر و از دل اکراد پاک تر تو فیسبوک اخبار نوشته بود 6 تا تجزیه طلبو اعدام کردن .منم کامنت دادم اقا خوب کردن اینا باشن امنیت تو کشور نیست! چشمتون روز بد نبینه هنوز هنوزه دارم تهدید میشم از جانب برادران !بیابون برهوته
دوستان من دوستان من(با صدای یوارسیف بخونید) با اون دماغهاتون میدونید قضیه چیه؟
. اینجا نگو. در پ.خ بگو ... ........... ثروتمند بودن افتخار نیست، فقیر بودن هم ننگ و عار نیست.... اما من باید در حد تواناییم حرف بزنم.... اگر من الان به شما بگم که یک راهی به شما یاد میدم که مایکروسافت تاسیس کنی، و چند تا راه حل ابتدایی هم بگم ... شما و مهندس های کامپیوتر به من می خندین.... اما یه بچه ممکنه حرف منو باور کنه و بره کارهایی که گفتم انجام بده ( با تمام هزینه هاش)- شما که خبر داری من دارم چرت میگم نباید ساکت بشینی...- میان خودشون رو در موضوعی حرفه ای نشون میدن و دون می پاشن و بعدش در پ.خ و... . مواردش رو دیدیم و خواهیم دید.... من به اون چند نفر عرض میکنم بجان کوشا این کار خیلی زشته. آخه مگه 4 تا جوون چقدر پول دارن ! دنبال پول باباشون هم که باشید، باباشون از شما زرنگتره
من تا به حال نرفتم
درود من بچه شمالم،بوقلمون زنده قپان کیلویی 15 چوب،دینار 27 ریال،بزن تو ماشین حساب ببین چقدر میشه استاد!!
تو این کارمون دست زیاد شده و سر و کله زدن با این جور آدمها که به حق خودشنون قانع نیستن خیلی سخته ! تو این کارمون شریک هستیم و وقت برا کار دیگه هم دارم
