آزاليل عزيز:
كوزه اي داريم,پر , بالاي درخت,
به قصد آن, سوي آن,
به سختي روان بر آن بلنداي هستي
كوزه اي مي يابيم خالي!
يك قطعه هايكو:
بوديدارما
دائو در جايي مي گويد:
آن كس كه نمي داند بسيار سخن مي راند.
و آن كس كه ميداند هيچ نمي گويد.
كودك را ببينيد كه بي آنكه سخن بگويد,
بي زبان مي گويد آنچه شما نمي دانيد.
من بواقع از جوابيه شما بسيار خرسند شدم كه آن را لايق جواب دادن يافتيد و از نقد شما هم سپاسگزارم.
قصد من نه نظر دهي و سخن راني بود و نه تحليل شخصيت شما,اين نكته برايم جالب بود:
"عرض میکنم !که اظهارات شما رو چندین بار خوندم تا متوجه بشم منظور نهایی شما چیه ؟
اظهاراتتون با اینکه جزء به جزء روشن بود ولی در کل بیشتر به نظرم فرافکنی , ساده انگاری و سفسطه! بود "
اگر چه اين سخن متناقض بود,ولي من جواب خودم را گرفتم.
موفق باشيد و خود را اسير اين جملات نكنيد.زندگي و وقت شما ارزش بيشتر از آني دارد كه صرف جوابگويي بمن شود.فكر نكنيد دارم گله مي كنم,عين واقعيت را گفتم. :happy:
اگر فرصت داشتيد دوباره آن را بخوانيد.شايد اشتباه در من بوده و نبايد چنان مي نوشتم.
در جواب شرلوك هم گفتم:
"شما مطمئن باش آزاليل عزيز,اين قدر گرفتاره كه وقت خواندن و جواب گويي نداره و در ثاني چه ضرورتي به جواب گويي داره؟!"
اين جمله شما برايم بسيار دلنشين است: :lol:
"خوش باشيد."