redmag
Registered User
- تاریخ عضویت
- 11 می 2017
- نوشتهها
- 328
- لایکها
- 58
- سن
- 25
تنبلی یعنی انجام ندادن کار مفید و انجام کار غیر مفید. با تنبلی کردن، حساب کارها از دستمان خارج شده و متوجه نیستیم در طول یک روز، چه مقدار زمان را هدر میدهیم. فرض کنید 3 ساعت در روز را بیهوده هدر دهیم، این میزان زمان، یعنی ما دو ماه از یکسال را دور ریختهایم. حالا اینطور تصور کنید که شما هر شب موقع خواب، یک اسکانس 100 دلاری داخل کیف خود میگذارید و صبح روز بعد وقتی بیدار میشوید، خود به خود 30 دلار از آن کم شده است و نمیدانید این پول کجا رفته است، تنبلی نیز دقیقا همین کار را با زندگی شما انجام میدهد.
درواقع همهی ما تنبل هستیم و همهی ما در انجام کارها، خیلی تنبلی میکنیم. حتی اگر تلاش کنیم که به مبارزه با تنبلی بپردازیم، بازهم جریان زندگی بر خلاف میل ما عمل میکند. یکی از دلایلی که باعث بیشتر شدن تنبلی شده است، زندگی مدرن انسان کنونی ست. رشد تنبلی انسان در سال 1978 از 5 در صد به 26 در صد در سال 2007 رسیده است. در زمانهای که ما اکنون در آن زندگی میکنیم، همه چیز به طور مستمر دست به دست هم داده تا میزان تنبلی بشر زیادتر از همیشه گردد چرا که امکاناتی که امروزه داریم از ما آدمهایی ساخته که فعالیت کردن را کنار گذاشته ایم و به تنبلی روی آوردهایم.
به جای انجام کارهای مفید، با چک کردن مرتبط اخبار، سر زدن به شبکه های اجتماعی، چت کردن اینترنتی زمان خود را هدر میدهیم و وارد یک چرخه غیرقابل توقف شدهایم که ما را در خود بلعیده است.
البته اینترنت به خودی خود چیز بدی نیست اما مسئله این است که اگر بر زمان خودمان تسلط نداشته باشیم، اینترنت میتواند مثل یک گرگ خون آشام الکترونیکی عمل کند، و تمام زمان و انرژیمان را بمکد.
تحقیقات علمی نشان دادهاند که 36 در صد از افراد، کسانی هستند که شبکه های اجتماعی و چک کردن ایمیلها در هر روز، یک ساعت از زمان آنها را میگیرد و حتی برای 16 در صد از افراد، این زمان بیشتر از یک ساعت است. هر چند روند تنبلی در حال رشد است، اما قرار نیست صرفا تکنولوژی را سرزش کنیم. چرا که…
تنبلی به خودی خود یک حالت روحی روانی در بشر است
در ذات همهی انسانها، تمایل به تنبلی وجود دارد. تنبل بودن یا نبودن، به میزان بسیار قوی به حس و حال افراد بستگی دارد.
سیستم عصبی پیچیدهای که انسان دارد بر این اساس طراحی شده که واکنش های سریعی در هنگام خطر از خود نشان دهد، به عبارت دیگر سیستم عصبی ما در ابتدا باعث ایجاد حس در ما میشود و در نتیجه وقتی حس ما منفی است مثلا وقتی یک خبر بد میشنویم، به دنبال راهی میگردیم که این حس بد را از خود دور کنیم در نتیجه خودمان با دست خودمان حواسمان را پرت کنیم و مثلا مرتبا شکلات میخوریم، یا سراغ شبکه های اجتماعی میرویم.
همین مسئله به خوبی دلیل اینکه ما تمایل به تنبلی داریم را بیان میکند چرا که اگر در محل کارکان، به ما گفته شود باید در یک مدت زمان معین، یکسری کارهای تحقیقاتی را برای شرکتی که در آن کار میکنیم انجام دهیم، اگر کار تحقیقات، کاری باشد که ما علاقه ای به آن نداریم یعنی یک حس منفی در ما ایجاد شده و در نتیجه به طور ناخودآکاه به دنبال راهی هستیم تا یکجوری از زیر کار در برویم.
اینجاست که مرتبا قهوه یا چایی میخوریم، یا شروع به سر زدن به شبکه های اجتماعی میکنیم یا کلا هر کاری به جز کاری که به ما محول شده است را انجام میدهیم.
پس احساسات ما و تنبلی به هم مرتبط هستند و تا وقتیکه شما متوجه نشوید که باید این ارتباط را بشکنید، تا همیشه در چرخهی تنبلی و وقت هدر دادن قرار خواهید گرفت.
اما خوشبختانه راههایی وجود دارند که بتوانید خودتان را از شر تنبلی رها نمایید.
5 نوع ویژگی شخصیتی، که منجر به تنبلی میشوند:
- افراد کمال گرا
- افراد رویا پرداز
شاید احتمالا شما در بین اطرافیان خود چنین آدمهایی را می شناسید، هر بار که آنها را میبینید دارند از ایدههای بسیار بزرگ خود با شما صحبت میکنند اما حتی یکبار هم خودشان را در موقعیتی قرار ندادهاند که این رویاهای بزرگ را به واقعیت تبدیل کنند. شما نیز پس از چند سال متوجه خواهید شد که رویاهای آنها فقط در حد رویا باقی خواهند ماند.
- افرادی که از هر کاری اجتناب میکنند
- افراد تندرو و عجول
- آدمهای تنبل اما پر کار
اگر شما نیز جز یکی از این شخصیت ها هستید و از تنبلی خود رنج می برید، ابتدا سعی کنید متوجه شوید چطور و چگونه چنین شخصیتی پیدا کردهاید و سپس به راههایی فکر کنید که میتواند شما را از این حالت خارج نماید. مثلا اگر یک شخص رویاپرداز هستید، سعی کنید از حالا به بعد رویاهای خود را به واقعیت تبدیل کنید تا فقط در حد رویا باقی نمانند.
در تمامی این حالتها، شما احتیاج به یک هدف پایانی و یک برنامه ریزی برای رسیدن به آن هدف دارید. شما به راحتی میتوانید از تنبلی رها شوید به شرطی که هر روز فقط یک قدم کوچک اما به طور مداوم بردارید.
همیشه گفته اند فهم سوال باعث حل نیمی از مسئله است. پس اگر متوجه شوید دقیقا مشکل شما چیست، قطعا میتوانید برای حل آنه راههایی را پیدا کنید.
منبع: مجله قرمز