تو رو خدا کمک کنید؛هیشکی منو دوست نداره

[ghizh]

اصلا بهترین راه حل و هیشکی نگفت !!!!!!!!!!!! خودمم یادم رفت بگم !!!!!!!!!!!!!!!!!!

عابر پیاده راست گفت کاری به حرف هیشکی نداشته باش ( البته اینجا رو عرض کردم ! ) . بهترین کار اینه که بری پیش یه روانشناس خوب ( البته باید از کارش مطمئن باشی. با پرس و جو میتونی پیدا کنی ! ) یکی از آشناهای ما چند وقت یه بار خودشو بچه هاش حتما میرن پیش روانشناس. اصلا این چیزیه که توی دنیا جا افتاده ! غربیا تا به مشکلی برمیخورن اول یه سر به دکترشون میزنن. اما تو ایران به یکی بگی برو پیش روانشناس بش بر میخوره !!!!!! تو برو مطمئن باش جواب میگیری . :happy:

 

[saeid_2001]

بابا طرف با دور و بریهاش حتی همون پسر های دور و برش نمیتونه ارتباط برقرار کنه اون وقت میگی بره با یه دختر دوست بشه !

چیزی که شما میگین کاملا درسته و منم همینطور فکر میکنم . داشتن رابطه دوستی سالم و معمولی با یه دختر خیلی میتونه مفید باشه و خیلی به رفع مشکلات ایشون کمک کنه .
ولی بعضیها هستند که این کار واسشون جزئ سخت ترین کارهاست . نگاه به خیلی ها نکن که فله ای gfدارن .
طرف حتی نمیتونه یه لحظه تو روی یه دختر نگاه کنه .

حالا نمیخواد بره با جنیفر دوست بشه بابا یه دختر ساده هم کارشو راه میندازه خیلی دخترا هستن که ارزوشونه یه پسر بهشون سلام بکنه حالا ممکنه بدبخت خیلی خوشگل نباشه ولی دختر دختره دیگه یعنی تو فامیل دوست اشنا کسی پیدا نمیشه یکی برای این بنده خدا پیدا کنه فکر نکنم پیدا کردن دوست دختر کار خیلی سختی باشه الانم که خیلی از دوستیا یاهو مسنجری شده تو چت یاهو هم که دیگه خجالت اینا معنی نداره که

 

[saeid_2001]

اصلا بهترین راه حل و هیشکی نگفت !!!!!!!!!!!! خودمم یادم رفت بگم !!!!!!!!!!!!!!!!!!

عابر پیاده راست گفت کاری به حرف هیشکی نداشته باش ( البته اینجا رو عرض کردم ! ) . بهترین کار اینه که بری پیش یه روانشناس خوب ( البته باید از کارش مطمئن باشی. با پرس و جو میتونی پیدا کنی ! ) یکی از آشناهای ما چند وقت یه بار خودشو بچه هاش حتما میرن پیش روانشناس. اصلا این چیزیه که توی دنیا جا افتاده ! غربیا تا به مشکلی برمیخورن اول یه سر به دکترشون میزنن. اما تو ایران به یکی بگی برو پیش روانشناس بش بر میخوره !!!!!! تو برو مطمئن باش جواب میگیری . :happy:

اینم تایید میشه منم موافقم

 

[M-r-r]

حل شد مشکلت یا نه ؟
من دارم بصورت تجربی روانشناسی کار میکنم . . . خواستی بگو همینجا رات میندازیم . . با کمک همه بر و بچه ها . . .

 

[peiman]

حل شد مشکلت یا نه ؟
من دارم بصورت تجربی روانشناسی کار میکنم . . . خواستی بگو همینجا رات میندازیم . . با کمک همه بر و بچه ها . . .

به نظر من بهتره عکسشو بزاره اینجا تا میتونیم بهش بخندیم خجالتش بریزه
خوب بید؟؟

 

[united]

خوب راه حل پیش پام بذارید.شماها جای من بودید چی کار می کردید.من از این غصه می خورم گه خیای هایی که 50 درصد نوانایی های منو ندارن (100000000000000000000000 نفر بهتر از من هست اصلا نمی خوام جسارت کنم) بهتر از من کاراشونو جلو می برن فقط به خاطر اینکه روابط عمومیشون از من بهتره.تصور کنید چقدر دردآوره.

نمیدونم چرا دیگه چیزی نمیگی ولی حرفهای دوستانو جدی نگیر ، مرام اینجا همینه تا یه تاپیکی میرسه صفحه سوم چهارم ناخواسته بحثها به شوخی کشیده میشه
ولی در مورد مشکلت من فکر کنم 18 ، 19 سالت باشه خود من هم در این سن همینجوری بودم دقیقا با همین خصوصیات و با همین مشکل ولی حالا دیگه این مشکلو ندارم
حتی یادم رفته بود که چنین مشکل بزرگی داشتم
راهشم اینه که هر جایی که حرفی برای گفتن داری سعی کنی حرفتو بزنی نه اینکه انتظار داشته باشی دیگران ازت بخوان حرف بزنی


اگه سوال خصوصی تری داری میتونی از طریق پی ام برام بفرستی

 

[IKEA]

به نظر من این دوست گرامی که یکمم اشنا میاد همین جوری که دکتر نیما گفتن باید دیدشو مثبت کنه دید مثبت هم ارادی نیست زوری هم نیست با دوا هم درست نمیشه فقط روانکاوی

به نظر من شما یه روانشناس مراجعه کن و مشکلتو بگو
یه اقای هم هست به نامه دکتر آزمندیان که کارش به اصطلاح تکنولوژی فکره یعنی با حرف و تمرین به قول خودش ضمیر نا خوداگاه انسان و مثبت و روشن میکنه (ازاین جور چیزا) کلاساشم معمولا تو تالار ها و سمینار هاست که حداقل 500 نفر میانو... اطرافمم کسانی بودن که رفتن و نتیجشو گرفتن من زیاد البته اعتقاد ندارم چون میگم هرکی دکتر خودشه و خودشو بهتر از هر کسی میشناسه اما خوب موضوع شما یکمی حاده
موفق باشی

 

[vahidrk]

به نظر من شما یه روانشناس مراجعه کن و مشکلتو بگو

آره همين كارو بكن...

 

[IcedAngel]

روانکاو هم خوبه !!!

 

[پری]

روانکاو هم خوبه !!!

تا زمانیکه خودتون نخواین غیره ممکنه هیج روشی اثر کنه و واقعا خواهان تغییر باشی

 

[SATpt]

سلام.
19 سالمه دانشجو!
هیشکی دوستم نداره.
اونایی که تازه باهاشون آشنا می شم یه مدت باهام خوبن بعد که یه خورده با هم قاطی میشیم نحویلم نمی گیرن.
خجالتی؟ هستم.
مهمونی اینا هم هیچ وقت نمی رفتم یعنی دوست نداشتم از بچگی.
استادا هم تحویلم نمی گیرن.
پاچه خواری؟بلد نیستم.
کلی هم سر این ماجرا تو زندگیم توون پس می دم.
همیشه خودمه 40 درصد پایین تر از اونی که هستم جلوه میدم. نمی تونم...
وقتی می بینم بقیه اینقدر با هم صمیمی هستم حسرت می خورم.(خوب ادم دل داره)
شدیدا" در ارتباط با مونثین مشکل دارم.
تو دانشگاه یه دختر هم نمی شناسم که همینجوری نگاش تو نگام بیفته.
عاشق؟ نیستم جدی می گم بحث این نیست به خدا.
می گید چی کار کنم.دیگه دارم می برم.
تو رو خدا کمکم کنید.

دوست عزیز منکه هر چی نگاه میکنم میبینم این قضیه به سرکاری شباهت زیادی داره.
اما جدا از این مطلب.
1- اینکه میگید شاگرد اولید ولی استادا هم شما رو تحویل نمیگیرن. با هم نمیسازه.
2-اینکه دوستانتون بعد از مدتی شما رو تحویل نمیگیرن. ارتباطی به خجالتی بودن شما نداره. خجالت مانع از آشنایی اولیه است.
3-اما اینکه هیشکی شما را دوست نداره. به نظر من از بی ارتباطی شما با معنویات خبر میده. وگرنه در هر حال خدا بنده اش رو دوست داره. البته این نکته در این زمان یعنی آخر الزمان چیز عجیبی نیست.
4- واقعا آخر الزمانه ، قدیما مردم به اینکه چشمشون تو چشم نامحرم نیفتاده افتخار میکردن. شما این رو به عنوان مشکل مطرح میکنی. به نظر من این یه توفیق جبری است که خدا به شما داده و نشون میده که خدا شما رو خیلی دوست داره.(عمق بحران رو ببین که بعضیها رابطه با نامحرم رو به عنوان علاج مطرح میکنن)
5-البته بعضی چیزهای دیگه ام به نظرم میرسه که اینجا جاش نیست.(میتونی پی ام بدی)
نتیجه:
با احترام به نظر تمامی عزیزان، به نظر بنده هیچ کدام نظر مناسبی نیست. شما اگر واقعا مشکل داری و به دنبال راه حلشی. به نظر من اولین راهش فکر کردنه. یعنی بشینی واقعا در مورد خودت اطرافت و آنچه انجام دادی فکر کنی.بعد یقینا به این نتیجه میرسی که یه گمشده ای داری(عاشق؟ نیستم جدی می گم). به دنبالش میری و پیداش میکنی و عاشقش میشی. حالا میتونی سفره دلت رو باز کنی و هرآنچه ناگفتنی است رو بگی. مطمئن باش جواباشم همونجاست نه جای دیگه.

 

[mohammad123]

دوست عزیز منکه هر چی نگاه میکنم میبینم این قضیه به سرکاری شباهت زیادی داره.
اما جدا از این مطلب.
1- اینکه میگید شاگرد اولید ولی استادا هم شما رو تحویل نمیگیرن. با هم نمیسازه.
2-اینکه دوستانتون بعد از مدتی شما رو تحویل نمیگیرن. ارتباطی به خجالتی بودن شما نداره. خجالت مانع از آشنایی اولیه است.
3-اما اینکه هیشکی شما را دوست نداره. به نظر من از بی ارتباطی شما با معنویات خبر میده. وگرنه در هر حال خدا بنده اش رو دوست داره. البته این نکته در این زمان یعنی آخر الزمان چیز عجیبی نیست.
4- واقعا آخر الزمانه ، قدیما مردم به اینکه چشمشون تو چشم نامحرم نیفتاده افتخار میکردن. شما این رو به عنوان مشکل مطرح میکنی. به نظر من این یه توفیق جبری است که خدا به شما داده و نشون میده که خدا شما رو خیلی دوست داره.(عمق بحران رو ببین که بعضیها رابطه با نامحرم رو به عنوان علاج مطرح میکنن)
5-البته بعضی چیزهای دیگه ام به نظرم میرسه که اینجا جاش نیست.(میتونی پی ام بدی)
نتیجه:
با احترام به نظر تمامی عزیزان، به نظر بنده هیچ کدام نظر مناسبی نیست. شما اگر واقعا مشکل داری و به دنبال راه حلشی. به نظر من اولین راهش فکر کردنه. یعنی بشینی واقعا در مورد خودت اطرافت و آنچه انجام دادی فکر کنی.بعد یقینا به این نتیجه میرسی که یه گمشده ای داری(عاشق؟ نیستم جدی می گم). به دنبالش میری و پیداش میکنی و عاشقش میشی. حالا میتونی سفره دلت رو باز کنی و هرآنچه ناگفتنی است رو بگی. مطمئن باش جواباشم همونجاست نه جای دیگه.

:blink: :blink: :blink:

 

[mohammadhosein9]

سلام خوبی داداش
داداش من هم عینا مثل خودتم خیلی سخت می تونم ارتباط برقرار کنم وقتی هم ارتباط برقرار می کنم خیلی پایداری نداره واقعا نمی دونم این موضوع تا چه حد ژنیه تا چه حد اکتسابی خیلی دوس دارم بدونم مشکل کجاست اصلا چه بیماریه سوظنه کم روییه شبه اوتیسمه من بعضی وقتا احساس میکنم اصلا نمی تونم حرف بزنم حرف تو کلمه یعنی فکرش رو دارم اما به زبون نمی تونم بیارم به قول دوستمون واقعا قفل می کنم حاضرم هرکاری بکنم جز این که حرف بزنم حرف کلامی نه مثل این نوشتاری من هم مثل خودت یه زمانی شاگرد اول بودم من هم خیلی وقتا خودم رو کمتر از اون چیزی که هستم نشون بدم دلیلش رو می دونم به نظرم ما به دلیل کمبودایی که داریم سعی میکنیم بیشتر خودمون رو نشون بدیم وقتی این طوری خودمون رو نشون می دیم با واکنش عکس از طرف دیگران روبه رو میشیم باسه همین پشیمون میشیم بعد از ترس واکنش بقیه دیگه می ترسیم خودمونو نشون بدیم اون چیزی که نیما نوشت جیز جالبیه فکر مثبت اما جواب نمی ده چون واقعیت همونه که هس باید سعی کنی واقعیت رو عوض کنی من یه بار پیش روانشناس رفتم اما انقدر باسم عذاب آور بود که دیگه نرفتم کاری که من و تو میکنیم داریم خودمون رو میشناسیم و به کمبودامون اعتراف میکنیم این کار خیلی سختیه چون هر ادمی خودش رو خیلی دوس داره وقتی پیش روانشناس می ری و ناتوانیات رو می گی احساس عذاب میکنی به خاطر همین عذابه که خیلیا با این که مشکل دارن اما پیش روانشناس نمی رن چرا چون نمی خاد قبول کنه آره من مشکل دارم آره کسایی هستن که سالم ان و این منم که مشکل دارم نمی خاد موجودیتی رو قبول کنه که می گه تو حالت خوب نیس ولی اگه پیش روانشناس بری خیلی خوبه و بعد هم بخواه اراده کن و برو تو میدون بجنگ با همه ترسات همه نداشته هات همه زجرهات هیج وقت کوتاه نیا انواع راه ها رو امتحان کن روانشناس فروم مشورت با بقیه دقت توی رفتارت مبارزه با نقاط ضعف هرکاری که می تونی بکن یه چیزم بدون انقدر مرد هستی که مشکلت رو قبول کنی و به فکر چاره باشی خیلیا خودشونو می زنن به کوچه علی چپ سر حودشونو کلاه می ذارن از جمله خود من که سال ها با این که مشکل داشتم متوجهش بودم اما انگار نه انگار خودم رو با درس مشغول کرده بودم اولین قدم رو درس برداشتی بقیش سهله

 

[saeid_2001]

زياد نگران نباش سعي كن فقط خودت باشي هرچي شد شد ولي سعي نكن خودت رو بيشتر از اون چيزي كه هستي نشون بدي از اون چيزي كه هست لذت ببر و سعي كن بهتر بشي ولي خودت رو براي اونچيزي كه در وجودت نيست سرزنش نكن بالاخره يروزي سكه طرف خوبشم به ادم نشون ميده شاعر ميگه .
اين عمر دوروزه نبين كه هر روزش ميرود زراه --------------- مي خور , مستي كن كه عالم باقي ميرود زراه
ادم بايد يكمي تو زندگي بيخيال هم باشه .

 

[یاشار]

نکتهء جالب اینکه بین پستهای 52 و 53 بیش از 7 ماه فاصله افتاده...

 

[Second Life]

سوالت رو اینجا مطرح کن تا جواب درست بگیری اینجا هرکی واسه خودش یک نسخه ای میپیچه
www.ravanyar.com
بخش روانشناسیش www.iranhealers.com

بهترین راه اینکه تو جمع باشی و با همه بجوشی و تو بحث ها شرکت کنی.
کتاب درمان خجالت در سه هفته ژان شارتیه:برگردان ساعد زمان:انتشارات فراراون هم بخون

یک زمانی خجالتی بودم ولی الان تو دانشگاه با همه بچه ها نشست و برخواست دارم من رو هم آدم پر رو و پر انرژی میدونن.