رستورانها: حافظیه کنار پارک مرجان رو که نرفتیم، اما شلوغ بود. پایاب خوب بود از شاندیز صفدری هم خیلی بهتر بود.
این کشند قرمز (همون جلبکهای قرمز) به کیش هم رسیده و بخصوص توی اسکله تفریحی کاملا دیده میشد، دریا قرمز بود و حتی با این قایقهای کف شیشه ای که رفتیم، نتونست جایی رو پیدا کنه که این جلبکها نباشن و مرجانها رو ندیدم! الکی رفتیم!
این موزه شگفتیهای آفرینش یا همون باغ وحش و آکواریوم اصلا بدرد نمیخوره، وقتتون رو تلف نکنید. نفری 2000 تومان دادیم رفتیم به بزهای گرسنه بدبخت اونجا پوست پرتقال دادیم و کلی حسرت خوردیم که چرا سبزیهای ناهار رو برای این آهوهای گرسنه بپچاره نیاوردیم، نزدیک بود برم در قفسشون رو باز کنم ولشون کنم.
آکواریوم؟ چند تا آکواریوم فسقلی (از آکواریومهای خونگی هم کوچیکتر) گذاشته بودند که اکثرشون خالی بودند، فقط دو جور ماهی و یک کوسه و یک لاک پشت دیدیم. نمیدونم ماهیاشون مرده بودند یا چی؟
کشتی تفریحی هم فقط شبها داشت که نرفتیم، اون سری که رفته بودیم کشتی تفریحی قبل از غروب بودو زمان غروب میومد سمت کشتی یونانی که خیلی دلم میخواست اونو برم ولی الان چنین برنامه ای نداشتن، نمیدونم شاید فصل به فصل فرق میکنه.
هوا هم خوب بود، باد میومد شبها خنک بود. روز آخر هم از ظهر به بعد یک رعد و برق و باد و بارونی گرفت و مه شد که همه پروازها رو عقب انداخت. از ظهر تا شب هم یکسره بارون بارید و دیگه نشد بریم لب دریا، برنامه های پارک دلفینهای اون روز رو هم کنسل کرد.