آقا ما بريم سربازی مسئول اين کارا نميکنن ما رو؟
چه حالی ميده ها....
به دختره گرون قيمت ميدی بعد هم که نداشت ميگی بيا پشت ماشين ارزون تر حساب کنم....
بعد يک نگاه سريع به پاش ميندازی و الّله اکبر گويان ميری پی کارت......(آی ناقلا ها فکر کردين يک چيز ديگه ميگم ها.....)
اما من خودم يک صحنه جالب که ديدم اين بود که تو ميدون ونک يک دختره با پاهش داشت ما رو به فيض ميرسند...
ما هم که آخر هيز داشتم لذت ميبرديم که ديدم يک مرده همچين کج کج داره ميدو طرف دختره با يک بطری تو دستش بعد يک جيقی دختره کشيد...
انگار اسيد بود....
بعد مردان با قيرت مغازه در سد تايی دوييدن طرف دختره(احتمالاً تنفس مصنويی و اين حرفا)
بردن تو مغازه و آب ريختن رو پاش....
البته به خير گذشت انگار فقط آب بوده که رو پاش ريخته....اما آخر صحنه بود.....
چه حالی ميده ها....
به دختره گرون قيمت ميدی بعد هم که نداشت ميگی بيا پشت ماشين ارزون تر حساب کنم....
بعد يک نگاه سريع به پاش ميندازی و الّله اکبر گويان ميری پی کارت......(آی ناقلا ها فکر کردين يک چيز ديگه ميگم ها.....)
اما من خودم يک صحنه جالب که ديدم اين بود که تو ميدون ونک يک دختره با پاهش داشت ما رو به فيض ميرسند...
ما هم که آخر هيز داشتم لذت ميبرديم که ديدم يک مرده همچين کج کج داره ميدو طرف دختره با يک بطری تو دستش بعد يک جيقی دختره کشيد...
انگار اسيد بود....
بعد مردان با قيرت مغازه در سد تايی دوييدن طرف دختره(احتمالاً تنفس مصنويی و اين حرفا)
بردن تو مغازه و آب ريختن رو پاش....
البته به خير گذشت انگار فقط آب بوده که رو پاش ريخته....اما آخر صحنه بود.....