برگزیده های پرشین تولز

حالات و احوالات کنونی خود را با شعر بیان کنید.

glowra.com

Registered User
تاریخ عضویت
9 مارس 2016
نوشته‌ها
168
لایک‌ها
81
سن
33
محل سکونت
تهران
دارد بهار میشود!
گل فروش های دوره گرد،
بنفشه جار میزنند!
کدام پرستو
بذر تو را هدیه خواهد اورد؟!

#رضا_کاظمی
 

ehsanservat

Registered User
تاریخ عضویت
8 جولای 2013
نوشته‌ها
3,589
لایک‌ها
2,509
محل سکونت
دیار دور درست ها
mpwse2giz08d1loe5f8a.jpg
 

orginalfilm

کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
27 آگوست 2006
نوشته‌ها
2,451
لایک‌ها
1,527
سن
43
محل سکونت
زير يه سقف
در روزگار حاشیه، در متنِ خوابِ خود
حس می‌کنم سوالِ تو را در جوابِ خود


دودِ چراغ خورده‌ام از هولِ حیله‌ها
پائین کشیده‌اند مرا با فتیله‌ها

از پلکِ کج، «ستاره‌ی داوود» می‌چکد
خونِ خداست، از لبِ تِلمود میچکد


در غار و گورِ قحطی و قانون رسیده‌ایم
چون بارِ کج، به «تپّه‌ی صهیون» رسیده‌ایم

«تورات»، مسخِ پنجه‌ی «اوراد» می‌شود
«موسی» اسیر جادوی «موساد» می‌شود


میراث‌خوار قافله‌ای رنج‌دیده‌ام
جُغدی که سلطه یافته بر گنج دیده‌ام

از شطِّ رنج، دامنِ اندیشه می‌کشند
اینجا برای مات شدن، شیشه می‌کشند


دارم از این پیاز و عدس، سیر می‌شوم
گیرم نیامد آدم و «جن‌گیر» می‌شوم!

عمری اگر که مدحِ خِرَد چیدم از خِرَد
مایوسم از اشاره و نومیدم از خِرَد


رفتیم چون ذغال، به فیضِ زبانه‌ها
از موشخانه‌ها به فراموشخانه‌ها

***

شاعر، اگر ****ِ ابابیل می‌گذاشت
بُت در صفِ نمازِ تو زنبیل می‌گذاشت

شاعر، یقین بیار به دینِ حباب‌ها
در روزگارِ حاشیه در متنِ خواب‌ها


***

می‌آیم از کنایه به سمتی که نام نیست
جایی که دوست هست و حلال و حرام نیست

جایی که زوزه میرَمَد از چشم گرگ‌ها
جایی کنار قصه‌ی مادربزرگ‌ها


جایی که خاک و ریشه، بدون درخت نیست
تشخیص آه از نفسِ سنگ، سخت نیست

جایی که زخمِ لب‌گزه‌ها خوب می‌شود
جایی که صبر، روزی ایّوب می‌شود


جایی که تازیانه به عیسی نمی‌زنند
زخم زبان به مریم عذرا نمی‌زنند

جایی که نوح از پسرش دست می‌کشد
جایی که نیست، در نظرم هست می‌کشد


***
تاریخ، پابرهنه به دنبال کربلاست
تاریخ، سرشکسته‌ی گودال کربلاست
 

somayeh60

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 ژانویه 2013
نوشته‌ها
1,443
لایک‌ها
4,740
ميزي براي كار
كاري براي تخت
تختي براي خواب
خوابي براي جان
جاني براي مرگ
مرگي براي ياد
يادي براي سنگ
اين بود زندگي!؟
-----------------------------
نیستیم !
به دنیا می آییم
عکس ِ یک نفره می گیریم !
بزرگ می شویم ،
عکس ِ دو نفره می گیریم !
پیر می شویم ،
عکس ِ یک نفره می گیریم ...
و بعد
دوباره باز
نیستیم




حسین پناهی
 
Last edited:

Bvafa

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 آگوست 2010
نوشته‌ها
784
لایک‌ها
3,795
هی میرویم و جاده به جایی نمی رسد

قولی که عشق داده، به جایی نمی رسد



چون کوه، پای حرف خودم ایستاده ام

کوهی که ایستاده، به جایی نمی رسد!



دریا هنوز هست ولی مانده ام چرا

این رود بی اراده به جایی نمی رسد؟!



دنیا همیشه عرصه ی پیچیده بودن است

دنیا که صاف و ساده به جایی نمی رسد!



تاریخ را ورق زدم و مطمئن شدم

هرگز کسی پیاده به جایی نمی رسد



ما را برای در به دری آفریده اند

هی می رویم و جاده به جایی نمی رسد





حسین طاهری
 

kyle

مدیر بورس و بانکداری
مدیر انجمن
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,432
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
نه از مستی نه ازخُم می نویسم
نه ازعشقی که شدگم می نویسم
غمم نان است می دانی برادر؟
فقط از نان گندم می نویسم


از آنکس که برای لقمه نانی
شده غرق تلاطم می نویسم
از آن معتادِ از دنیا فراری
گرفتار ِ توهُّم می نویسم


من از آن عاملان فقر و فحشا
نشسته گوشهٔ قم می نویسم...
اگر دیدی به غیر از این نوشتم
به زور وضرب باتوم می نویسم


قلم بند آمد از دستم زبانش
فقط از دردِ مردم می نویسم
غمم نان است می دانی برادر؟
برای بار چندم می نویسم...
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
نفهمیدم آمدنت را مـات بنگــــــــــــــــرم



یـا رفتنـت را حـیـران بگـــریـــــــــــــــــم ،



بــــــــــــــــاد آورده ای را باد میبرد. قبـــول!



امـّـــــــــــــــــا دلم را که باد نـیاورده بـود!
 

kyle

مدیر بورس و بانکداری
مدیر انجمن
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,432
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است،
شیشه ی بشکسته راپیوندکردن مشکل است،

کوه را با آن بزرگی می توان هموار کرد،
حرف ناهموار را هموار کردن مشکل است
صائب_تبریزی
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
در میان من و تو فاصله هاست
گاه می اندیشم
می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری
تو توانایی بخشش داری
دستهای تو توانایی آن را دارد
که مرا
زندگانی بخشد
چشمهای تو به من می بخشد
شور عشق و مستی
و تو چون مصرع شعری زیبا
سطر برجسته ای از زندگی من هستی...
 

ramtinhm

Registered User
تاریخ عضویت
30 می 2013
نوشته‌ها
468
لایک‌ها
835
محل سکونت
تهران
جماعت،
من دیگه حوصله ندارم
به «خوب» امید و از «بد»، گله ندارم
گرچه از دیگرون فاصله ندارم
کاری با کارِ این قافله ندارم
 

somayeh60

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 ژانویه 2013
نوشته‌ها
1,443
لایک‌ها
4,740
کودک که بودم
وقتی زمین میخوردم
مادرم مرا میبوسید تمام "درد" هایم یادم میرفت!
دیروز زمین خوردم
"درد"م نیامد
اما بجایش
تمام بوسه های مادرم یادم آمد!

نزارقبانی
 

kyle

مدیر بورس و بانکداری
مدیر انجمن
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,432
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
ترا من چشم در راهم شباهنگام
که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
ترا من چشم در راهم.

شباهنگام.در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمی کاهم
ترا من چشم در راهم
 

Bvafa

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 آگوست 2010
نوشته‌ها
784
لایک‌ها
3,795
ره ندارد جلوه آزادگی در کوی عشق

سرو اگر کارند آنجا ، بید مجنون می شود.../
 

Bvafa

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 آگوست 2010
نوشته‌ها
784
لایک‌ها
3,795
هیچ میدانی چرا چون موج
در گریز از خویشتن پیوسته می کاهم؟
زان که بر این پرده ی تاریک
این خاموشی نزدیک
آنچه میخواهم نمی بینم
وآنچه می بینم نمی خواهم
شفیعی کدکنی
 

majhool3

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
20 می 2016
نوشته‌ها
6
لایک‌ها
2
سن
56
شد زمان دربی و بازم هیاهو شد بپا
قرمز و آبی و کل کل این همه شور و صدا
من ولی هر روز این دربی درونم بازی است
بازی عقل و دلم این قصه تکرار ها ...


خودم همین الان یهویی :)
 

Bvafa

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 آگوست 2010
نوشته‌ها
784
لایک‌ها
3,795
گاهی اوقات دلم کنج قفس می گیرد

گاهی اوقات هوا راه نفس می گیرد


گاه نفرین جماعت همگی بی اثرست

گاهی اوقات ولی آه مگس می گیرد


مثل طفل ست جهان،هدیه اگر داد شما

دل مبندید به آن هدیه که پس می گیرد


عشق می میرد اگر در نفسش رفت هوا

داد از آن عشق اگر رنگ هوس می گیرد


زندگی چیست؟به جز کوچ به دیگر قفسی

گاهی اوقات دلم کنج قفس می گیرد

رضا خادمه مولوی
 
بالا