حسین پناهی

[Princess NazaniN]

براي اعتراف به كليسا مي روم
رو در روي علف هاي روييده بر ديواره كهنه مي ايستم
و همه ي گناهان خود را اعتراف مي كنم
بخشيده خواهم شد به يقين
علف ها
بي واسطه با خدا حرف مي زنند.

 

[navid69]

می دانی؟

یک وقت هایی باید

رویِ یک تکه کاغذ بنویسی

تعطیل است

و بچسبانی پشتِ شیشه‌یِ افکارت

... ... باید به خودت استراحت بدهی

دراز بکشی

دست هایت را زیر سرت بگذاری

به آسمان خیره شوی

و بی خیال سوت بزنی

در دلت بخندی به تمام افکاری که

پشت شیشه‌یِ ذهنت صف کشیده اند

آن وقت با خودت بگویی:

بگذار منتظر بمانند.​

 

[Atiiyeh]

مگه اشک چقدر وزن داره که با جاری شدنش انقدر سبک میشیم!!!!!!!!!!!!

++++++++++++++++++++++
وقتی کسی اندازت نیست به اندازه خودت دست نزن!!!!!!!

+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
میکوشم غم هایم را غرق کنم اما بی شرف ها یاد گرفته اند شناکنند....!

 

[پرنیان]

می دانی … !؟ به رویت نیاوردم … !

از همان زمانی که جای ” تو ”

به ” من ” گفتی : ” شما ”

فهمیدم پای ” او ” در میان است …

 

[sedo]

پيرمرد همسايه آلزايمر دارد ...
ديروز زيادي شلوغش کرده بودند
او فقط فراموش کرده بود
از خواب بيدار شود ...!

زنده یاد حسين پناهي

 

[aria0251]

به نام روح بزرگ اولین دیوانه ای که در غار بزی را نقاشی کرد


هیچ وقت نقاش خوبی نخواهم شد
دیشب دلی کشیدم شبیه نیمه سیبی،که بر اثر لرزش دستانم در زیر آواری از رنگ ها ناپدید ماند

راستی قبلی ها رو نخوندم
اگه شما قبلا این دو تا رو ذکر کرده بودید منو ببخشید

 

[شاهزاده خانوم]

ماندم و نيامبي تو
نه بوی ِ خاك نجاتم داد
نه شمارش ستاره ها تسكينم
چرا صدايم كردي
چرا ؟
سراسيمه و مشتاق
سی سال بيهوده ، در انتظار تودی

 

[mohamadreza-23]

به بهشت نمیروم اگر مادرم آنجا نباشد

بعضی ها انقدر فقیر هستند که جز پول هیچ چیزی ندارند
روحش شاد و یادش گرامی

 

[شاهزاده خانوم]

چه اوقات سختی که بر من گذشت!
گواهِ دلِ ریشِ من، ماه بود!
دمی شک نکردیم به شاه‌راه‌ها ،
دریغا که بی‌راهه‌ها راه بود!

 

[siavash20]

چشمامو مي‌بندمُ
دلمُ مي‌سپارم
به صدايِ فلوت ِ يَدي، كوره!
كه هفتاد سال ِ تمومهِ
عاشق ِ يه دخترهِ 14 ساله‌يِ مُو بُوره...!

حسين پناهي​

 

[siavash20]

من از این می ترسم

که دوست داشتن را

مثل مسواک زدن بچه ها

به من و تو تذکر بدهند...


حسین پناهی​

 

[Mahavira]

برای اعتراف به کلیسا میروم...

رو در روی علف های روییده بر دیوار کهنه می ایستم و همه گناهان خود را یکجا اعتراف میکنم

بخشیده خواهند شد به یقین... علف ها بی واسطه با خدا سخن می گویند...

 

[sedo]

مگسی را کشتم

نه به این جرم که حیوان پلیدی است، بد است

و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است

طفل معصوم به دور سر من می چرخید،

به خیالش قندم

یا که چون اغذیه ی مشهورش تا به این حد گندم!!!

ای دو صد نور به قبرش بارد؛

مگس خوبی بود...

من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد،

مگسی را کشتم ...!

حسین پناهی

 

[cheshayer]

لنگه کفش کهنه، پل ماه عسل مورچه ها

مرحوم حسین پناهی

به یاد "کوسه" یار شفیق دوران دبیرستان- یادش به خیر چه روزگاری بود

 

[پرنیان]

​

 

[gilase_tanha202]

گویا 2 روز دیگه ( 17 مرداد ) سالگرد درگذشت حسین پناهی هست .. یادش گرامی

 

[poyaweb]

*مي داني ... !؟ به رويت نياوردم ... ! *
* از همان زماني كه جاي " تو " به " من " گفتي : " شما " *
*فهميدم *
*پاي " او " در ميان است ...*

 

[wonnin]

چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان
نه به دستی ظرفی را چرك می كنند
نه به حرفی دلی را آلوده
تنها به شمعی قانعند
و اندكی سكوت...

 

[ibest]

 

[ibest]

عشق به انسان
هر قدرتی را از پای در خواهد آورد
خوشا روزگارانی که چشمها بر لبها حق اولویت داشتند !
حقیقتا چندش آور است
هیس هیس مارهای تک دندان !