برگزیده های پرشین تولز

حوادث در 4 گوشه ايران و جهان+حوادث كه براي شما رخ داده

شما در مقابل کار یا حرف نابه جا چه می کنید؟

  • زودی قهر می کنم و قهر قهر تا روز قیامت!

    Votes: 0 0.0%

  • Total voters
    8

mehrdad1355

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 فوریه 2004
نوشته‌ها
3,971
لایک‌ها
30
سن
47
اعتماد:
با ابلاغ‌ مصوبه‌ مجلس‌ به‌ استاندار فعلي‌ تقسيم‌ استان‌ خراسان‌ آغاز شد

گروه‌ سياسي‌ :عبدالواحد موسوي‌ لاري‌ وزير كشور قانون‌ جديد تقسيم‌ استان‌ خراسان‌ را به‌ رسولي‌، استاندار فعلي‌ خراسان‌ ابلاغ‌ كرد. به‌ گزارش‌ خبرگزاري‌ مهر، موسوي‌ لاري‌ وزير كشور با ابلاغ‌ قانون‌ جديد تقسيم‌ استان‌ خراسان‌ به‌ حسن‌ رسولي‌، از وي‌ خواست‌ با توجه‌ به‌ مفاد اين‌ قانون‌ و نيز تعاريف‌ و ضوابط‌ تقسيمات‌ كشوري‌ و آيين‌ نامه‌ اجرايي‌ به‌ آن‌ اقدام‌ كند.استان‌ خراسان‌ در ماده‌ واحده‌ مصوب‌ مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ به‌ سه‌ استان‌ خراسان‌ شمالي‌، خراسان‌ جنوبي‌ و خراسان‌ رضوي‌ تقسيم‌ شده‌ است‌.وزير كشور هفته‌ گذشته‌ محسن‌ نريمان‌، نماينده‌ بابل‌ در دوره‌ ششم‌ مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ را به‌ سمت‌ استاندار خراسان‌ شمالي‌ منصوب‌ كرد.متن‌ ماده‌ واحده‌ قانون‌ جديد تقسيم‌ استان‌ خراسان‌ كه‌ از سوي‌ عبدالواحد موسوي‌ لاري‌ وزير كشور به‌ حسن‌ رسولي‌ استاندار خراسان‌ ابلاغ‌ شد، به‌ شرح‌ زير است‌:
ماده‌ واحده‌ استان‌ خراسان‌ به‌ سه‌ استان‌ خراسان‌ شمالي‌، خراسان‌ جنوبي‌ و خراسان‌ رضوي‌ تقسيم‌ مي‌ گردد:
1 استان‌ خراسان‌ شمالي‌ به‌ مركزيت‌ بجنورد شامل‌ شهرستان‌ هاي‌ شيروان‌، بجنورد، جاجرم‌، مانه‌ و سملقان‌، اسفراين‌ و بخش‌ هاي‌ تابعه‌ و بخش‌ فاروج‌ منتزع‌ از شهرستان‌ قوچان‌
2 استان‌ خراسان‌ جنوبي‌ به‌ مركزيت‌ بيرجند شامل‌ شهرستان‌ هاي‌ بيرجند، نهبندان‌، سربيشه‌ و بخش‌ سرايان‌ منتزع‌ از شهرستان‌ فردوس‌ و بخش‌ هاي‌ تابعه‌
3 استان‌ خراسان‌ رضوي‌ به‌ مركزيت‌ مشهد شامل‌ شهرستان‌ هاي‌ مشهد، قوچان‌ (به‌ استثناي‌ بخش‌ فاروج‌)، درگز ، چناران‌، سرخس‌، فريمان‌، تربت‌ جام‌، تايباد، تربت‌ حيدريه‌، فردوس‌ (به‌ استثناي‌ بخش‌ سرايان‌)، قائن‌، خواف‌ و رشتخوار، كاشمر، بردسكن‌، نيشابور، سبزوار، گناباد، كلات‌ و خليل‌ آباد و بخش‌ هاي‌ تابعه‌.
كليه‌ ادارات‌ كل‌ و سازمان‌ هاي‌ غيرستادي‌ با توجه‌ به‌ ويژگي‌ و شرايط‌ برتر منطقه‌ و موقعيت‌ شهرستان‌ ها در مراكز شهرستان‌ هاي‌ استان‌ تقسيم‌ خواهند شد.
====
گروه‌ حوادث‌: پسري‌ كه‌ شبانه‌ به‌ ديدار دوست‌ دختر سابقش‌ در شهرك‌ غرب‌ تهران‌ مي‌رفت‌، نمي‌ دانست‌ با شليك‌ پنج‌ گلوله‌ كشته‌ خواهد شد.
ساعت‌ ده‌ و چهل‌ دقيقه‌ پنجشنبه‌ شب‌ ساكنان‌ يك‌ برج‌ مسكوني‌ در شهرك‌ غرب‌، با شنيدن‌ صداي‌ چندگلوله‌، سر از پنجره‌ها بيرون‌ آوردند و جسد غرق‌ در خون‌ جواني‌ را ديدند كه‌ روبروي‌ برج‌ در كنار خيابان‌ افتاده‌ است‌.
آنها فورا با كلانتري‌ 134 شهرك‌ غرب‌ تماس‌ گرفتند و خبر اين‌ جنايت‌ را به‌ ماموران‌ اطلاع‌ دادند.
بلافاصله‌ ماموران‌ كلانتري‌ به‌ همراه‌ اكيپ‌ تشخيص‌ هويت‌ ، دكتر كشيك‌ پزشكي‌ قانوني‌ و بازپرس‌ عرفان‌ در محل‌ جنايت‌ حاضر شدند و جسد جواني‌ مجهول‌ الهويه‌ را كه‌ حدودا 25 ساله‌ به‌ نظر مي‌رسيد و چندين‌ گلوله‌ به‌ ناحيه‌ سينه‌، دست‌ و كتف‌ او اصابت‌ كرده‌ بود، مشاهده‌ كردند.
در بررسي‌ بيشتر و در فاصله‌يي‌ حدود 200 متري‌ جسد، يك‌ قبضه‌ سلاح‌ برولينگ‌ و يك‌ گلوله‌ شليك‌ نشده‌ هم‌ پيدا شد. در تحقيق‌ از همسايه‌ها يكي‌ از آنها كه‌ فردي‌ نظامي‌ بود، به‌ ماموران‌ گفت‌: حدود ساعت‌ نه‌ و نيم‌ شب‌ صداي‌ شليك‌ گلوله‌ها را شنيدم‌ اما به‌ گمان‌ اينكه‌ صداي‌ ترقه‌ است‌ اعتنايي‌ به‌ آن‌ نكردم‌ تا اينكه‌ چند دقيقه‌ بعد يكي‌ از همسايه‌ها كه‌ در حال‌ عبور از آنجا بود، جسد را ديد.
هيچ‌ مدركي‌ كه‌ هويت‌ مقتول‌ را مشخص‌ كند وجود نداشت‌، ماموران‌ تنها با استفاده‌ از تلفن‌ همراه‌ اين‌ جوان‌ كه‌ يك‌ گوشي‌ سوني‌ بود، دستور رديابي‌ و شناسايي‌ مالك‌ خط‌ را دادند و در همين‌ موقع‌ گوشي‌ موبايل‌ مقتول‌ به‌ صدا درآمد و بازپرس‌ عرفان‌ با جواب‌ دادن‌ به‌ زنگ‌ تلفن‌ موفق‌ به‌ شناسايي‌ هويت‌ مقتول‌ شد. شخصي‌ كه‌ در آن‌ سوي‌ خط‌ بود عنوان‌ كرد كه‌ با محمد كار دارد و از دوستان‌ او است‌. بازپرس‌ عرفان‌ جواب‌ داد، وي‌ تصادف‌ كرده‌ و هيچ‌ نشاني‌ هم‌ از خانواده‌ وي‌ در دسترس‌ نيست‌. بازپرس‌ از دوست‌ جوان‌ مقتول‌ مشخصات‌ و آدرس‌ خانه‌ او را پرسيد و از وي‌ خواست‌ تا هر چه‌ سريعتر به‌ آن‌ محل‌ بيايد.
بدين‌ ترتيب‌ با خانواده‌ مقتول‌ كه‌ «محمد.م‌» نام‌ داشت‌ تماس‌ گرفته‌ شد و از آنها خواستند تا به‌ آدرسي‌ كه‌ پليس‌ به‌ آنها مي‌دهد، مراجعه‌ كنند. خانواده‌ مقتول‌ به‌ گمان‌ اينكه‌ پسرشان‌ بخاطر كار خلافي‌ توسط‌ پليس‌ دستگير شده‌است‌ از آمدن‌ خودداري‌ كردند تا اينكه‌ بعد از تماس‌هاي‌ مكرر با 5 ساعت‌ تاخير در محل‌ حاضر شدند و متوجه‌ قتل‌ پسرشان‌ شدند.
در اين‌ فاصله‌ دوست‌ مقتول‌ كه‌ خود را به‌ محل‌ رسانده‌ بود، به‌ پليس‌ گفت‌: محمد با من‌ تماس‌ گرفت‌ و از من‌ خواست‌ تا او را به‌ محلي‌ كه‌ با يك‌ دختر قرار ملاقات‌ داشت‌، برسانم‌. من‌ هم‌ با پرايدم‌ او را سر قرار پياده‌ كردم‌ و ديدم‌ كه‌ يك‌ دختر جوان‌ با يك‌ اتومبيل‌ سمند نقره‌يي‌ رنگ‌ به‌ شماره‌ ... در آنجا منتظر محمد است‌، بعد هم‌ محمد سوار اتومبيل‌ دختر شد و رفتند، ديگر خبري‌ از او نداشتم‌ تا اينكه‌ به‌ موبايلش‌ تلفن‌ كردم‌ و صداي‌ بازپرس‌ جنايي‌ را شنيدم‌.
با توجه‌ به‌ اطلاعاتي‌ كه‌ دوست‌ مقتول‌ در اختيار پليس‌ قرار داد ماموران‌ صاحب‌ اتومبيل‌ سمند را كه‌ شخصي‌ به‌ نام‌ حامد بود شناسايي‌ كردند و خانه‌ وي‌ را در شهرك‌ غرب‌ يافتند.
از سوي‌ ديگر خانواده‌ جوان‌ مقتول‌ پس‌ از حضور در صحنه‌ قتل‌ عنوان‌ كردند كه‌ محمد با دختري‌ به‌ نام‌ نگين‌ )19 ساله‌( دوست‌ بوده‌ و علاقه‌زيادي‌ به‌ او داشته‌ است‌، بدين‌ ترتيب‌ خانه‌ نگين‌ در قلهك‌ شناسايي‌ شد و خانواده‌ او براي‌ بازجويي‌ به‌ اداره‌ آگاهي‌ احضار شدند.
اما پدر نگين‌ ادعا كرد دخترش‌ همان‌ شب‌ به‌ همراه‌ نامزدش‌ حامد )صاحب‌ اتومبيل‌ سمند( با اتوبوس‌ به‌ ايلام‌ سفر كرده‌اند. بلافاصله‌ دستور رديابي‌ موبايل‌ نگين‌ صادر شد و در نخستين‌ تماسي‌ كه‌ صبح‌ جمعه‌ نگين‌ با پدرش‌ برقرار كرد، مشخص‌ شد كه‌ وي‌ در اصفهان‌ است‌ كه‌ سپس‌ موبايل‌ را خاموش‌ كردند. كارآگاهان‌ جنايي‌ بلافاصله‌ با گرفتن‌ نيابت‌ قضايي‌، عكس‌هاي‌ نگين‌ و نامزدش‌ حامد را به‌ اصفهان‌ فكس‌ كردند و پيگيري‌ اين‌ ماجرا با همكاري‌ بي‌وقفه‌ سردار طلايي‌ و ماموران‌ آگاهي‌ و قضايي‌ اصفهان‌ سرانجام‌ به‌ نتيجه‌ رسيد.
اعتراف‌ به‌ جنايت‌
در تماس‌ دوم‌ كه‌ نگين‌ با خانواده‌اش‌ گرفت‌ اظهار كرد كه‌ همراه‌ حامد به‌ اهواز مي‌روند، اما محل‌ اقامت‌ نگين‌ در نجف‌ آباد شناسايي‌ شد و سرانجام‌ ظهر روز جمعه‌ نگين‌ دستگير شد و با راهنمايي‌او ماموران‌ آگاهي‌ اصفهان‌ حامد را نيز بعد از ظهر جمعه‌ در اين‌ شهر دستگير كردند.
متهمان‌ پس‌ از دستگيري‌ ابتدا منكر قتل‌ شدند اما پس‌ از چند ساعت‌ بازجويي‌ علمي‌ و فني‌ بالاخره‌ حامد به‌ قتل‌ محمد اعتراف‌ كرد. حامد در بازجويي‌ گفت‌: حدود يك‌ سال‌ قبل‌ با نگين‌ آشنا شدم‌ كه‌ اين‌ آشنايي‌ منجر به‌ نامزدي‌ ما شد. من‌ و نگين‌ عقد كرده‌ بوديم‌ اما بعد از مدتي‌ فهميدم‌ جواني‌ به‌ نام‌ محمد مزاحم‌ نگين‌ مي‌شود و با تلفن‌ و مزاحمت‌هاي‌ حضوري‌ او را تهديد به‌ برقراري‌ ارتباط‌ با خودش‌ مي‌كند. وقتي‌ نگين‌ ماجرا را برايم‌ تعريف‌ كرد، از او خواستم‌ به‌ بهانه‌يي‌ اين‌ جوان‌ را به‌ سر قرار بكشاند تا با او حرف‌ بزنم‌ ولي‌ نگفتم‌ كه‌ مي‌خواهم‌ محمد را بكشم‌ به‌ همين‌ خاطر يك‌ كلت‌ كمري‌ خريدم‌ و با 6 گلوله‌ آن‌ را آماده‌ شليك‌ كردم‌ و بعد من‌ و نگين‌ با اتومبيل‌ بسر قرار رفتيم‌ و منتظر مانديم‌. وقتي‌ محمد و نگين‌ به‌ محل‌ قرار كه‌ يك‌ كوچه‌ با خانه‌ ما فاصله‌ داشت‌، رسيدند، اسلحه‌ را كشيدم‌ و 5 گلوله‌ به‌ بدنش‌ شليك‌ كردم‌ اما گلوله‌ آخر گير كرد و شليك‌ نشد، بسرعت‌ من‌ و نگين‌ سوار ماشين‌ شديم‌ و فرار كرديم‌. كلت‌ را به‌ نگين‌ دادم‌ تا از پنجره‌ ماشين‌ به‌ بيرون‌ پرت‌ كند. بعد ماشين‌ را در خانه‌ گذاشتم‌ و چون‌ مي‌دانستم‌ ممكن‌ است‌ شناسايي‌ شويم‌، به‌ خانواده‌ام‌ گفتم‌ به‌ ايلام‌ مي‌رويم‌ اما رفتيم‌ به‌ اصفهان‌ و مي‌خواستيم‌ فرداي‌
آن‌ روز به‌ دوبي‌ فرار كنيم‌ كه‌ هر دو در اصفهان‌ دستگير شديم‌.
نگين‌ هم‌ در بازجويي‌ گفت‌: چند سال‌ قبل‌ با محمد آشنا شدم‌ و مدتي‌ با او دوست‌ بودم‌ ولي‌ بعد از اينكه‌ با حامد آشنا شدم‌ و قرار ازدواج‌ گذاشتم‌، ارتباطم‌ را با محمد قطع‌ كردم‌ ولي‌ او همچنان‌ سعي‌ در ادامه‌ رابطه‌ داشت‌. من‌ به‌ او نگفته‌ بودم‌ كه‌ نامزد كرده‌ام‌ چون‌ مي‌ترسيدم‌ همه‌ چيز را به‌ حامد بگويد ولي‌ خودم‌ بعدا به‌ حامد گفتم‌ كه‌ شخصي‌ مزاحمم‌ مي‌شود و مرا اذيت‌ مي‌كند، حامد هم‌ از من‌ خواست‌ قراري‌ با محمد بگذارم‌ تا با او صحبت‌ كند ولي‌ من‌ نمي‌دانستم‌ كه‌ مي‌خواهد او را بكشد.بدين‌ ترتيب‌ حامد و نگين‌ ديروز به‌ تهران‌ منتقل‌ شدند تا در دادسراي‌ جنايي‌ به‌ پرونده‌ آنها رسيدگي‌ شود.
بازپرس‌ عرفان‌ در مورد اين‌ پرونده‌ گفت‌: اين‌ پرونده‌ قتل‌ يكي‌ از پرونده‌هايي‌ بود كه‌ بعد از حدود ده‌ ساعت‌ كار پليسي‌، فكري‌ و عملياتي‌ خيلي‌ سريع‌ كشف‌ شد كه‌ در اينجا بايد از تلاش‌هاي‌ با ارزش‌ سردار طلايي‌ كه‌ شخصا پيگير ماجرا بودند و لحظه‌ به‌ لحظه‌ با ما تماس‌ داشتند، تشكر و قدرداني‌ كنم‌.
گفت‌وگو با قاتل‌ در اداره‌ آگاهي‌
چرا محمد را كشتي‌؟
براي‌ نامزدم‌ مزاحمت‌ ايجاد مي‌كرد.
چه‌ جور مزاحمتي‌؟
نمي‌توانم‌ بگويم‌.
چندبار محمد را ديده‌ بودي‌؟
اولين‌بار بود كه‌ او را مي‌ديدم‌ ولي‌ شنيده‌ بودم‌ كه‌ در كار فروش‌ قرص‌هاي‌ اكس‌ است‌ و سابقه‌ خوبي‌ ندارد.
اسلحه‌ را از كجا آوردي‌؟
به‌ يك‌ نفر يك‌ ميليون‌ و 250هزار تومان‌ پول‌ دادم‌ او هم‌ اسلحه‌ را برايم‌ آورد پارك‌ دانشجو من‌ رفتم‌ گرفتم‌أ ولي‌ همسرم‌ خبر نداشت‌ قصد كشتن‌ محمد را دارم‌.
دانشجوي‌ چه‌ رشته‌يي‌ هستي‌؟
علوم‌ سياسي‌.
قبل‌ از كشتن‌ محمد چه‌ اتفاقي‌ افتاد، آيا با هم‌ حرف‌ هم‌ زديد؟
وقتي‌ محمد و نامزدم‌ آمدند از محمد پرسيدم‌ چرا براي‌ نامزدم‌ مزاحمت‌ ايجاد مي‌كني‌؟ ولي‌ او شروع‌ به‌ فحاشي‌ كرد. من‌ نمي‌خواستم‌ او را بكشم‌. مي‌خواستم‌ او را بترسانم‌ ولي‌ يكدفعه‌ دچار جنون‌ آني‌ شدم‌ و اسلحه‌ را به‌ طرفش‌ گرفتم‌ و شليك‌ كردم‌.
چرا به‌ اصفهان‌ رفتي‌؟
رفتم‌ آنجا تا كمي‌ آرام‌ شوم‌. بعد هم‌ سوار آژانس‌ شدم‌ و رفتم‌ اداره‌ آگاهي‌ خودم‌ را معرفي‌ كردم‌.
يعني‌ خودت‌ رفتي‌ پيش‌ پليس‌؟
بله‌.
الان‌ چه‌ احساسي‌ داري‌، پشيمان‌ نيستي‌؟
فقط‌ براي‌ پدر و مادرش‌ ناراحتم‌. از قول‌ من‌ به‌ پدر و مادرش‌ بگوييد، مرا ببخشند، همين‌.
پدر و مادر خودت‌ چي‌؟
آنها ايران‌ نيستند ولي‌ فكر كنم‌ تا حالا فهميده‌ باشند كه‌ من‌ چه‌ كار كرده‌ام‌ براي‌ آنها هم‌ ناراحتم‌
======



گروه‌ حوادث‌: اولين‌ جلسه‌ محاكمه‌ عاملان‌ قتل‌ ثروتمند گنبدي‌ ديروز در شعبه‌ 1154 دادگاه‌ جنايي‌ تهران‌ برگزار شد.
در جلسه‌ ديروز كه‌ با حضور سه‌ متهم‌ مرد و يك‌ متهم‌ زن‌ )همسر مقتول‌( برگزار شد، قاضي‌ جعفرزاده‌ از متهمان‌ خواست‌ تا ماجراي‌ قتل‌ را توضيح‌ دهند.
رضا، يكي‌ از متهمان‌ گفت‌: اواسط‌ سال‌ 79 در شهرستان‌ گنبدكاوس‌ شخصي‌ به‌ نام‌ جواد به‌ من‌ مراجعه‌ كرد و گفت‌ اگر پول‌ خوبي‌ بگيري‌ حاضري‌ يك‌ نفر را تنبيه‌ كني‌؟ بعد هم‌ مشخصات‌ شخصي‌ به‌ نام‌ حسن‌ را كه‌ از زمين‌داران‌ ثروتمند گنبد بود، به‌ من‌ داد. اول‌ قرار بود او را كتك‌ بزنيم‌ ولي‌ چند روز بعد گفت‌: پول‌ بيشتري‌ به‌ تو مي‌دهم‌ تا او را بكشي‌.
وقتي‌ جريان‌ را پرسيدم‌ معلوم‌ شد همسر حسن‌ كه‌ سارا نام‌ دارد با مردي‌ به‌ نام‌ جمشيد كه‌ از دوستان‌ حسن‌ بوده‌ ارتباط‌ نامشروع‌ داشته‌اند و چون‌ حسن‌ متوجه‌ موضوع‌ شده‌ بود هر كدام‌ مبلغ‌ يك‌ و نيم‌ ميليون‌ تومان‌ پول‌ روي‌ هم‌ گذاشته‌اند و به‌ جواد داده‌اند تا كسي‌ را پيدا كند و شوهر سارا را به‌ قتل‌ برساند.
بعد از اينكه‌ مبلغي‌ از پول‌ را گرفتم‌ به‌ همراه‌ حميدرضا شب‌ 21 آذرماه‌ سال‌ 79 به‌ خانه‌ مرد ثروتمند رفتيم‌، طبق‌ نقشه‌ اول‌ به‌ همسر و بچه‌هايش‌ كه‌ خواب‌ بودند حمله‌ كرديم‌، دست‌ و پايشان‌ را بستيم‌ و داخل‌ يكي‌ از اتاقها انداختيم‌، بعد مرد ثروتمند را باسيم‌ ترمز دوچرخه‌ خفه‌ كرديم‌ و هنگام‌ فرار مقداري‌ پول‌ برداشتيم‌ تا قضيه‌ را سرقت‌ جلوه‌ بدهيم‌. سارا همسر مقتول‌ هم‌ گفت‌: بعد از قتل‌ شوهرم‌ پليس‌ به‌ من‌ مشكوك‌ شد و چندين‌ بار بازجويي‌ شدم‌ و حتي‌ مرا بازداشت‌ كرد اما نتوانست‌ سرنخي‌ پيدا كند.
اين‌ پرونده‌ قتل‌ همچنان‌ بي‌نتيجه‌ باقي‌ مانده‌ بود تا اينكه‌ خانواده‌ مقتول‌ به‌ قاضي‌ شاهرودي‌ مراجعه‌ كردند و ايشان‌ دستور پيگيري‌ پرونده‌ را به‌ قاضي‌ جعفرزاده‌ رييس‌ شعبه‌ 1154 دادگاه‌ جنايي‌ تهران‌ داد. در تاريخ‌ 17 آبان‌ماه‌ سال‌ 82 قاضي‌ جعفرزاده‌ به‌ گنبد رفت‌ تا به‌ پرونده‌ اين‌ جنايت‌ رسيدگي‌ كند. وي‌ بلافاصله‌ دستور بازداشت‌ سارا، همسر مقتول‌ را صادر كرد و در تحقيقات‌ بيشتر ارتباط‌ نامشروع‌ سارا و جمشيد فاش‌ شد. جمشيد را دستگير كردند و سرانجام‌ او و سارا به‌ طراحي‌ نقشه‌ قتل‌ مرد ثروتمند اعتراف‌ كردند و با معرفي‌ جواد، رضا و حميدرضا همه‌ متهمان‌ دستگير شدند.
ديروز پسر 13 ساله‌ مقتول‌ كه‌ در دادگاه‌ حضور داشت‌ در حالي‌ كه‌ اشك‌ مي‌ريخت‌ و صحنه‌ قتل‌ پدرش‌ را تعريف‌ مي‌كرد، گفت‌: آن‌ شب‌ كه‌ اين‌ افراد )اشاره‌ به‌ قاتلان‌( ما را در اتاق‌ حبس‌ كردند، من‌ دستهايم‌ را باز كردم‌ و از پنجره‌ به‌ حياط‌ رفتم‌ و از حياط‌ وارد اتاق‌ پدرم‌ شدم‌ كه‌ جسد پدرم‌ را ديدم‌. در اين‌ موقع‌ پسرك‌ بشدت‌ گريه‌ كرد و گفت‌: مادرم‌ قاتل‌ اصلي‌ پدر من‌ است‌. مادرم‌ فاسد است‌، در مدرسه‌ همه‌ بچه‌ها مرا با انگشت‌ نشان‌ مي‌دهند و مي‌گويند اين‌ همان‌ پسري‌ است‌ كه‌ مادرش‌ با مرد ديگري‌ رابطه‌ داشته‌ و پدرش‌ را كشته‌ است‌. من‌ خجالت‌ مي‌كشم‌ كه‌ بگويم‌ اين‌ زن‌ مادر من‌ است‌، بايد او را مجازات‌ كنيد.خانواده‌ مقتول‌ هم‌ براي‌ متهمان‌ خواستار اشد مجازات‌ شدند.

=====
2 كارگر پس‌ از كشتن‌ صاحب‌ كارگاه‌ جسدش‌ را به‌ آتش‌ كشيدند


گروه‌ حوادث‌: نخستين‌ جلسه‌ محاكمه‌ پسر جواني‌ كه‌ با همدستي‌ يكي‌ از دوستانش‌ صاحب‌ يك‌ كارگاه‌ نجاري‌ را در تبريز به‌ قتل‌ رسانده‌ و سپس‌ جنازه‌اش‌ را به‌ آتش‌ كشيده‌بود ديروز در شعبه‌ 69 دادگاه‌ تهران‌ برگزار شد. به‌ گزارش‌ خبرنگار ما، مهر ماه‌ سال‌ 82 چند تن‌ به‌ اداره‌ آگاهي‌ تبريز اطلاع‌ دادند صاحب‌ يك‌ كارگاه‌ نجاري‌ كه‌ شمس‌الله‌ نام‌ داشت‌ با 20 ضربه‌ چاقو كشته‌ شده‌ و سپس‌ قاتل‌ جنازه‌ وي‌ را به‌ آتش‌ كشيده‌است‌.
به‌ گفته‌ اهالي‌ محل‌ مقتول‌ كه‌ حدود 60 سال‌ سن‌ داشت‌، اخلاق‌ تندي‌ داشت‌ و چند بار با مردم‌ درگير شده‌ بود.با اين‌ اطلاعات‌ به‌ دست‌ آمده‌، ماموران‌ تحقيقات‌ خود را آغاز كردند و موفق‌ شدند يكي‌ از كارگراني‌ را كه‌ در همان‌ كارگاه‌ نجاري‌ كار مي‌كرد در تبريز دستگير كنند.اين‌ كارگر جوان‌ كه‌ سعيد نام‌ دارد، به‌ ماموران‌ گفت‌: من‌ چند ماهي‌ است‌ كه‌ در اين‌ كارگاه‌ كار مي‌كنم‌. صاحبكارم‌ فرد بسيار بد اخلاقي‌ بود و ما كارگرها را كتك‌ مي‌زد، حقوقمان‌ را سر وقت‌ نمي‌داد و با زنجير كتك‌مان‌ مي‌زد. من‌ بعضي‌ از شبها در كارگاه‌ مي‌خوابيدم‌. يك‌ شب‌ يكي‌ از كارگران‌ آنجا كه‌ اكبر نام‌ دارد مرا صدا زد و گفت‌، مي‌خواهم‌ صاحب‌ كارمان‌ را بكشم‌. اول‌ فكر كردم‌ شوخي‌ مي‌كند. اما چند دقيقه‌ بعد صداي‌ داد و فريادي‌ را از زيرزمين‌ كارگاه‌ شنيدم‌. خودم‌ را به‌ آنجا رساندم‌ و ديدم‌ كه‌ جسد غرق‌ به‌ خون‌ صاحبكارمان‌ روي‌ زمين‌ افتاده‌ و دردستان‌ اكبر يك‌ چاقوي‌ بزرگ‌ است‌. با صداي‌ گرفته‌ گفتم‌ اكبر چرا اين‌ كار را كردي‌؟ اگر ماموران‌ بفهمند تو را تحويل‌ پليس‌ و قانون‌ مي‌دهند؟
سپس‌ اكبر از من‌ خواست‌ كه‌ با او همكاري‌ كنم‌ تا جنازه‌ را بسوزانيم‌. از اين‌ رو در همان‌ زيرزمين‌ مقداري‌ نفت‌ بر روي‌ جنازه‌ ريختيم‌ و جسد را سوزانديم‌ و بعد از كارگاه‌ بيرون‌ آمديم‌.
پس‌ از اين‌ اعتراف‌، ماموران‌ تحقيقات‌ خود را براي‌ دستگيري‌ اكبر آغاز كردند اما متوجه‌ شدند او فرار كرده‌ و به‌ تهران‌ آمده‌ است‌. از اين‌ رو پرونده‌ جنايت‌ براي‌ رسيدگي‌ به‌ شعبه‌ 69 دادگاه‌ تهران‌ فرستاده‌ شد، تا اينكه‌ بهمن‌ ماه‌ پارسال‌ ماموران‌ موفق‌ شدند اكبر را در منزل‌ خواهرش‌ در منطقه‌ غرب‌ تهران‌ دستگير كنند. وي‌ در بازجويي‌هاي‌ اوليه‌ به‌ قتل‌ صاحب‌ كارگاه‌ اعتراف‌ كرد و با قرار قانوني‌ روانه‌ زندان‌ شد.
ديروز نخستين‌ جلسه‌ محاكمه‌ وي‌ انجام‌ شد و اكبر در حضور قاضي‌ صمدي‌ راد گفت‌: پدر من‌ چند سال‌ پيش‌ فوت‌ شد و چون‌ من‌ تنها پسرخانواده‌ هستم‌، بايد خرج‌ خانواده‌ را تامين‌ كنم‌. از اين‌ رو به‌ عنوان‌ كارگر در يك‌ كارگاه‌ نجاري‌ در تبريز مشغول‌ به‌ كار شدم‌، اما صاحب‌ كارگاه‌ فرد بداخلاقي‌ بود. كارمزدها را دير پرداخت‌ مي‌كرد و وقتي‌ عصباني‌ مي‌شد تمام‌ كارگرها را با زنجير كتك‌ مي‌زد.
من‌ كه‌ تحمل‌ اين‌ وضعيت‌ برايم‌ غيرممكن‌ بود، يك‌ روز صاحبكارم‌ را به‌ زيرزمين‌ كشاندم‌ و از او خواستم‌ تا حقوقم‌ را بپردازد. اما او مثل‌ هميشه‌ بر سرم‌ فرياد زد، من‌ هم‌ كنترلم‌ را از دست‌ دادم‌ و چاقويي‌ از جيبم‌ درآوردم‌ و چند ضربه‌ بر بدنش‌ وارد كردم‌.
سپس‌ سعيد )يكي‌ از كارگرهاي‌ كارگاه‌( را صدا زدم‌ و به‌ كمك‌ او جنازه‌ را آتش‌ زديم‌.
پس‌ از اين‌ اعترافات‌، سعيد و اكبر روانه‌ زندان‌ شدند و قرار شد، قاضي‌ صمدي‌ راد تا هفته‌ آينده‌ حكم‌ نهايي‌ اين‌ جوان‌ را صادر كند.

=====
بازخواني‌ پرونده‌ باند آدم‌ربايان‌ درچنگ‌آدم‌ ربايان‌


بازخواني‌ پرونده‌ باند آدم‌ربايان‌
درچنگ‌آدم‌ ربايان‌
سرآغاز:حسين‌.ك‌ 37 ساله‌، شغل‌: كارشناس‌ در معاونت‌ وزارت‌ كشور پس‌ از ايجاد دو بازداشتگاه‌، با همدستان‌ خود به‌ عنوان‌ ماموران‌ وزارت‌ اطلاعات‌ و با استفاده‌ از دستبند و چراغ‌ گردان‌ و اوراق‌ مخصوص‌ بازجويي‌، افراد پولدار را مي‌ربودند و آنها را به‌ سلول‌هاي‌ انفرادي‌ انتقال‌ مي‌دادند ، اعضاي‌ اين‌ باند پس‌ از چند شبانه‌ روز آزار و شكنجه‌ ربوده‌شدگان‌، آنها را با چشم‌هاي‌ بسته‌ درنقاط‌ مختلف‌ شهر رها مي‌كردند.
در شماره‌ گذشته‌ ماجراي‌ ربوده‌ شدن‌ مردي‌ را خوانديد كه‌ مدت‌ 21روز در اسارت‌ اين‌ باند بود. وي‌ جزييات‌ آزار و شكنجه‌يي‌ كه‌ تحمل‌ كرده‌ را شرح‌ داده‌ و در ادامه‌ مي‌نويسد:روزهاي‌ آخر نه‌ فكرم‌ كار مي‌كرد و نه‌ حافظه‌ام‌ و بخاطر تمام‌ شكنجه‌هاي‌ روحي‌ و رواني‌ و كمبود غذا تاحدودي‌ آب‌ و گرما، ديگر نيروي‌ جسماني‌ و را از دست‌ داده‌ بودم‌ و حالت‌ تشنج‌ و لرز خيلي‌ شديد در هنگام‌ بازپرسي‌ بيشتر اوقات‌ به‌ من‌ دست‌ مي‌داد. واقعا دست‌هايم‌ رعشه‌ گرفته‌ بود و گيج‌ و منگ‌ شده‌ و حتي‌ مي‌خواستم‌ كه‌ با خود جدول‌ ضرب‌ كار كنم‌ تا حافظه‌ام‌ را از دست‌ ندهم‌، نمي‌شد و همه‌چيز را بسختي‌ به‌ خاطر مي‌آوردم‌ و يا اينكه‌ اصلا نمي‌ توانستم‌ و ديگر تعداد روزها از دستم‌ خارج‌ و همان‌ خواسته‌ و گفته‌ آقاي‌ بازپرس‌ شد كه‌ بايد اسم‌ و فاميل‌ خود را فراموش‌ كنم‌. مريضي‌ بر من‌ غالب‌ شده‌ و در اثر خواهش‌ و التماس‌ زياد بالاخره‌ آنها گفتند كه‌ مرا بخشيده‌اند و فقط‌ بايد رضايت‌ آن‌ 2 مامور را جلب‌ كنم‌أ ماموريني‌ كه‌ مرا گرفتند و بردند به‌ آنجا آقاياني‌ كه‌ من‌ به‌ آنها جسارت‌ هم‌ نكردم‌ تا چه‌ رسد به‌ درگيري‌ با آنها. بالاخره‌ چاره‌يي‌ نداشتم‌. طبق‌ گفته‌هاي‌ آقاي‌ بازپرس‌ و سيد، نامه‌يي‌ در جهت‌ بخشش‌ و عفو از طرف‌ آن‌ دو نفر نسبت‌ به‌ خودم‌ بخاطر روز شهادت‌ بانوي‌ دو جهان‌ حضرت‌ فاطمه‌)س‌( نوشتم‌ و فرداي‌ آن‌ روز جواب‌ عفو اين‌ بنده‌ حقير از طرف‌ ماموران‌ آمد و آنها پس‌ از گرفتن‌ برگه‌هاي‌ بدون‌ امضا و آنچه‌ را كه‌ دلشان‌ مي‌خواست‌ و تمام‌ چيزهايي‌ كه‌ درصفحات‌ قبل‌ و اين‌ صفحه‌ گفتم‌ مرا عفو كردند و گفتند كه‌ برو بسيار نذر و نياز كن‌ و خود را آماده‌ كن‌ براي‌ رفتن‌. ديگر نمي‌توانستم‌ بخندم‌ و يا گريه‌ كنم‌. شوك‌ بسيار بزرگي‌ بر من‌ وارد شده‌ بود كه‌ گاه‌ گريه‌ مي‌ كردم‌ و گاه‌ مي‌خنديدم‌ و فكر مي‌كردم‌ كه‌ ديوانه‌ شده‌ام‌ و هي‌ خود را دلداري‌ مي‌دادم‌ تا اينكه‌ لباس‌هاي‌ پاره‌ و خوني‌ را آوردند و كفش‌ بدون‌ پاشنه‌ و تخت‌ را پوشيدم‌ و چند ساعتي‌ معطل‌ در سلول‌ بودم‌ تا آنكه‌ مرا دوباره‌ طبق‌ معمول‌ با چشمان‌ بسته‌ نزد بازپرس‌ بردند و طلب‌ وثيقه‌ كردند، گفتم‌ كه‌ زنگ‌ بزنيد به‌ باجناقم‌ و يا به‌ برادرم‌ .آنها كمي‌ فكر كردند و گفتند كه‌ چي‌كاره‌ هستند، گفتم‌ كارمند، بعد گفتند كه‌ چون‌ آن‌ ماموران‌ تو را بخشيدند وثيقه‌ نمي‌خواهد و ماشينم‌ را فعلا براي‌ چند روزي‌ نگه‌ مي‌دارند و بعد با من‌ تماس‌ مي‌گيرند و من‌ بايد بروم‌ و سند را ببرم‌ و به‌ آنها نشان‌ بدهم‌ و ماشين‌ را تحويل‌ بگيرم‌. من‌ آنها را كلي‌ دعا كرده‌ و از آنها ممنون‌ و متشكر شدم‌ و با متلك‌ به‌ من‌ گفتند كه‌ حالا داخل‌ صندوق‌ عقب‌ ماشين‌ مي‌شوي‌ يا نه‌ و من‌ هم‌ گفتم‌ بله‌ كه‌ مي‌شوم‌! و ديگر غلط‌ مي‌كنم‌ كه‌ اعتراض‌ كنم‌.
مرا وارد صندوق‌ عقب‌ با چشمان‌ بسته‌ كردند و پس‌ از ساعت‌ها طي‌ مسير بالاخره‌ اتومبيل‌ در جايي‌ ايستاد. همه‌اش‌ در اين‌ فكر بودم‌ كه‌ مبادا مرا بكشند، خيلي‌ دلهره‌ داشتم‌ و تمام‌ بدنم‌ مي‌لرزيد. يكي‌ آمد پشت‌ اتومبيل‌ و گفت‌ كه‌ چشم‌بند را بزنم‌ و در صندوق‌ را باز كرد و مرا پياده‌ كرد و به‌ من‌ دستور داد تا شماره‌ 100 )صد( بشمارم‌ و پشتم‌ را نگاه‌ نكنم‌ و همين‌طور مستقيم‌ بروم‌ و بعد چشم‌بند را برداشت‌ و گفت‌ مستقيم‌ برو اگر پشتت‌ را نگاه‌ كني‌ با گلوله‌ مي‌زنمت‌ و من‌ به‌ راه‌ افتادم‌ تا صداي‌ ماشين‌ آنها را شنيدم‌ برگشتم‌ و ديدم‌ كه‌ آنها با اتومبيلم‌ در حال‌ دور شدن‌ هستند. سرم‌ گيج‌ مي‌رفت‌ و مسافت‌ها را تشخيص‌ نمي‌دادم‌ و با پاشنه‌يي‌ كه‌ درد مي‌كرد و لباس‌هاي‌ پاره‌ و كفش‌ پاره‌ و يك‌ نايلون‌ كه‌ محتويات‌ كيف‌ و مدارك‌ و دسته‌ كليدهايم‌ در آن‌ بود، البته‌ بدون‌ مدارك‌ ماشين‌ بعد از مدتي‌ به‌ اتوبان‌ رسيدم‌ و با هزار مصيبت‌ چون‌ مسافت‌ها را تشخيص‌ نمي‌دادم‌ خود را به‌ آن‌ طرف‌ اتوبان‌ رساندم‌ و دوباره‌ به‌ راه‌ افتادم‌ تا به‌ پياده‌رويي‌ رسيدم‌. پسرك‌ جواني‌ را ديدم‌ از او پرسيدم‌ آقا ببخشيد، اينجا كجاست‌؟ و او مثل‌ برق‌گرفته‌ها از اوضاع‌ لباس‌ و قيافه‌ام‌ پا به‌ فرار گذاشت‌. به‌ او حق‌ دادم‌ كه‌ فكر كند من‌ ديوانه‌ام‌ و فرار كند. به‌ هر ماشيني‌ كه‌ دست‌ نگه‌ مي‌داشتم‌، گاز مي‌داد و مي‌رفت‌. بالاخره‌ يك‌ پيكان‌ ايستاد و شروع‌ به‌ پياده‌كردن‌ يك‌ مسافر كرد و من‌ هم‌ از فرصت‌ استفاده‌ كردم‌، سوار شدم‌ و گفتم‌ دربست‌ و بالاخره‌ با مصيبت‌هاي‌ فراوان‌ و گذشتن‌ از ايست‌ بازرسي‌ در خيابان‌ بود كه‌ همش‌ مي‌ترسيدم‌ كه‌ اگر مرا با آن‌ وضع‌ ببينند چه‌ مي‌شود. خود را پشت‌ صندلي‌ فرو بردم‌ تا از آنجا گذشتيم‌ چون‌ لباسهايم‌ پاره‌ و خونين‌ و خودم‌ بسيار آشفته‌ بودم‌ خود را به‌ كمك‌ و لطف‌ حق‌تعالي‌ به‌ منزل‌ رساندم‌.
دومين‌ آدم‌ربايي‌
دومين‌ فردي‌ كه‌ توسط‌ اعضاي‌ باند ربوده‌ شده‌ بود، يك‌ مهندس‌ كشاورزي‌ به‌ نام‌ يزدان‌ مجلج‌ نژاد ساكن‌ نوشهر است‌ كه‌ بخاطر تصاحب‌ يك‌ قطعه‌ زمينش‌، او را ربوده‌اند. وي‌ در جريان‌ تحقيق‌ در سال‌ 79 در محضر دادگاه‌ گفته‌ است‌:
شخصي‌ به‌ نام‌ مهران‌ پ‌ )يكي‌ از اعضاي‌ باند( مرتبا از طريق‌ تلفن‌ تهديدم‌ مي‌كرد تا اينكه‌ يك‌ روز صبح‌« مهران‌ پ‌» به‌ اتفاق‌ پنج‌ نفر با يك‌ دستگاه‌ پژو و يك‌ پيكان‌ جلوي‌ كوچه‌ ما توقف‌ كردند و زنگ‌ منزل‌ ما را زدند. يكي‌ از فرزندانم‌ به‌ آنها گفت‌ پدرم‌ براي‌ خريد نان‌ رفته‌ است‌. من‌ تازه‌ نان‌ خريده‌ بودم‌ كه‌ آنها را ديدم‌. يكي‌از آنها از پژو پياده‌ شد و از من‌ پرسيد: «شما آقاي‌ يزدان‌ هستيد؟» گفتم‌: بله‌. فكر كردم‌ از دوستان‌ هستند.
مرا سوار پژو كردند و پس‌ از حركت‌، گفتند ما از طرف‌ شوراي‌عالي‌ قضايي‌ به‌ دنبال‌ شما آمده‌ايم‌. فورا سرم‌ را به‌ پايين‌ صندلي‌ فشار دادند، چشمهايم‌ را بستند، بعد از حدود نيم‌ ساعت‌ در يك‌ مكان‌ خلوت‌ من‌ را با چشم‌هاي‌ بسته‌ در صندوق‌ عقب‌ پژو انداختند و در صندوق‌ را بستند، حدود يك‌ ساعت‌ بعد كه‌ در راه‌ بودند، در جايي‌ كه‌ صداي‌ بوقلمون‌ زياد بود، صبحانه‌ خوردند و بعد به‌ حركت‌ ادامه‌ دادند.
نيمه‌هاي‌ شب‌ بود كه‌ به‌ مكاني‌ رسيديم‌، مرا از صندوق‌ عقب‌ درآوردند و تحويل‌ گروهي‌ دادند. آنها مرا به‌ داخل‌ سلولي‌ تنگ‌ و تاريك‌ انداختند كه‌ هيچ‌ منفذي‌ نداشت‌. مدت‌ ده‌ روز در اين‌ سلول‌ زنداني‌ بودم‌. بيش‌ از يك‌ شبانه‌ روز مرا بدون‌ آب‌ و غذا و امكانات‌ ديگر نگه‌ داشتند تا اينكه‌ مستخدمي‌ برايم‌ صبحانه‌ آورد.
البته‌ در تمامي‌ مدتي‌ كه‌ آقايان‌ از من‌ بازجويي‌ مي‌كردند، چشمهايم‌ بسته‌ بود براي‌ اينكه‌ صورت‌شان‌ را نبينم‌. در آهني‌ سلول‌ فقط‌ يك‌ روزنه‌ به‌ قطر يك‌ سانتيمتر داشت‌ كه‌ از بيرون‌ حركاتم‌ را نظاره‌ مي‌كردند.
در تمام‌ اين‌ مدت‌ اسارت‌، فقط‌ بعضي‌روزها، آن‌هم‌ از ساعت‌ 5\8 صبح‌ به‌ بعد شخصي‌ مي‌آمد از من‌ بازجويي‌ مي‌كرد. تا اينكه‌ يك‌ روز من‌ را براي‌ بازجويي‌ بردند و پس‌ از نوشتن‌ چند خط‌ از بيوگرافي‌، مجددا مرا به‌ داخل‌ سلول‌ برگرداندند.


======
انتقام‌ بدتر از مرگ‌ محكوم‌ به‌ مرگ‌ را نه‌ اعدام‌ مي‌كنند و نه‌ مي‌بخشند


انتقام‌ بدتر از مرگ‌
محكوم‌ به‌ مرگ‌ را نه‌ اعدام‌ مي‌كنند و نه‌ مي‌بخشند
گروه‌ حوادث‌: مردي‌ كه‌ يازده‌ سال‌ قبل‌ همسرش‌ را به‌ قتل‌ رسانده‌ بود به‌ قصاص‌ محكوم‌ شده‌ است‌ اما بخاطر ناتواني‌ در پرداخت‌ ديه‌ همچنان‌ در زندان‌ بسر مي‌برد، نه‌ اعدامش‌ مي‌كنند و نه‌ او را مي‌بخشند.
اين‌ مرد 42 ساله‌ به‌ نام‌ عبدالله‌ كه‌ اكنون‌ 53 سال‌ دارد، يازده‌ سال‌ پيش‌ همسر 40 ساله‌ خود را با داشتن‌ 4 فرزند با ضربات‌ كارد به‌ قتل‌ رسانده‌ و در دادگاه‌ به‌ مرگ‌ محكوم‌ شده‌ است‌. داديار اجراي‌ احكام‌ گفت‌: در سال‌ 72براي‌ اين‌ مرد حكم‌ قصاص‌ صادر شد و قرار بود خانواده‌ زنش‌ تفاضل‌ ديه‌ )نصف‌ ديه‌ يك‌ زن‌( را پرداخت‌ كنند تا اين‌ مرد اعدام‌ شود ولي‌ با گذشت‌ اين‌ مدت‌ آنها حاضر به‌ پرداخت‌ اين‌ مبلغ‌ نشدند و سرانجام‌ در تاريخ‌ 23 آبان‌ماه‌ 81 قاضي‌ شعبه‌ 1601 دادگاه‌ جنايي‌ قرار بازداشت‌ موقت‌ قاتل‌ را بعد از 9 سال‌ فك‌ كرد و آن‌ را به‌ قرار وثيقه‌ 6 ميليون‌ توماني‌ تبديل‌ كرد تا فعلاصاز زندان‌ آزاد شود اما چون‌ وي‌ قادر به‌ پرداخت‌ اين‌ مبلغ‌ نبود همچنان‌ در زندان‌ بسر مي‌برد.
به‌ گفته‌ داديار بخشوده‌ وجود چنين‌ قانوني‌ در مورد زندانياني‌ كه‌ سالها منتظر پرداخت‌ ديه‌ مي‌مانند، چندان‌ منطقي‌ نيست‌ چرا كه‌ در واقع‌ خانواده‌ مقتول‌ با عدم‌ پرداخت‌ ديه‌ براي‌ سالها به‌ نوعي‌ از قاتل‌ انتقام‌ مي‌گيرند، ما به‌ رييس‌ قوه‌ قضاييه‌ پيشنهاد مي‌كنيم‌ دستور تعيين‌ مهلت‌ براي‌ پرداخت‌ تفاضل‌ ديه‌ صادر كنند تا بدين‌ ترتيب‌ تعداد زيادي‌ از زندانيان‌ كه‌ به‌ اين‌ خاطر سالها در زندان‌ بسر مي‌برند، از بلاتكليفي‌ خلاص‌ شوند.همچنين‌ قانون‌ تساوي‌ ديه‌ هم‌ اگر اعمال‌ شود به‌ نفع‌ متهم‌ خواهد بود و اين‌ پيشنهاد موضوعي‌ است‌ كه‌ تجربه‌، اجراي‌ آن‌ را مفيد اثبات‌ كرده‌ است‌.


سارق‌ مسلح‌ طلافروشي‌ها محكوم‌ شد
گروه‌ حوادث‌: يك‌ سارق‌ حرفه‌يي‌ كه‌ به‌ مغازه‌هاي‌ طلافروشي‌ در منطقه‌ شهريار ، انديشه‌ و كرج‌ بطور مسلحانه‌ دستبرد مي‌زد، به‌ شش‌ سال‌ حبس‌ و 74 ضربه‌ شلاق‌ محكوم‌ شد.در پي‌ شكايت‌هاي‌ مختلفي‌ كه‌ در ارتباط‌ با سرقت‌ از طلافروشي‌ها مي‌رسيد، كارآگاهان‌ با كمك‌ چند طلافروش‌ به‌ چهره‌نگاري‌ از سارق‌ مسلح‌ پرداختند و سرانجام‌ وي‌ را شناسايي‌ كردند.
در جريان‌ تحقيق‌ روشن‌ شد كه‌ اين‌ مرد علاوه‌ بر دستبرد مسلحانه‌ به‌ طلافروشي‌ها از چند منزل‌ هم‌ سرقت‌ كرده‌ است‌.با به‌ دست‌ آوردن‌ اين‌ اطلاعات‌، ماموران‌ مخفيگاه‌ اين‌ متهم‌ را در يكي‌ از بيابان‌هاي‌ شهريار مورد شناسايي‌ قرار دادند و وي‌ را دستگير كردند.
متهم‌ در بازجويي‌ گفت‌: ابتدا مغازه‌هاي‌ طلافروشي‌ را در كرج‌، شهريار و انديشه‌ شناسايي‌ مي‌كردم‌ و سپس‌ به‌ بهانه‌ خريد طلا وارد اين‌ محل‌ها مي‌شدم‌ و بعد در فرصتي‌ كه‌ به‌ دست‌ مي‌آوردم‌ اقدام‌ به‌ سرقت‌ مسلحانه‌ مي‌كردم‌.
پرونده‌ اين‌ سارق‌ براي‌ رسيدگي‌ به‌ شعبه‌ 71 دادگاه‌ تهران‌ فرستاده‌ شد و حكم‌ نهايي‌ وي‌ ديروز از سوي‌ قاضي‌ محمدي‌ صادر شد. دادگاه‌، اين‌ سارق‌ مسلح‌ را به‌ شش‌ سال‌ حبس‌ و 74 ضربه‌ شلاق‌ محكوم‌ كرد.


پسربچه‌ 11ساله‌ موفق‌ به‌ كشف‌ درمان‌ سرطان‌ و ايدز شد
يك‌ پسر بچه‌ 11 ساله‌ روستايي‌ هندي‌ با ضريب‌ هوشي‌ 162 مدعي‌ درمان‌ چندين‌ بيمار مبتلا به‌ سرطان‌ و ايدز شده‌ است‌.آكريت‌ جازوال‌، نوجوان‌ 11 ساله‌ هندي‌ است‌ كه‌ گفته‌ مي‌شود ضريب‌ هوشي‌ وي‌ بيشتر از ضريب‌ هوشي‌ آلبرت‌ اينشتين‌ است‌.آكريت‌ از روستاي‌ «نورپور» تاكنون‌ به‌ همكاران‌ تحقيقاتي‌ خود در موسسه‌ تحقيقات‌ سرطان‌ «تاتا» در شهر بندري‌ «مومبايي‌» بمدت‌ دو ماه‌ كمك‌ كرده‌ است‌.
جازوال‌ در رابطه‌ با كارش‌ مي‌گويد: لحظاتي‌ پيش‌ مي‌آمد كه‌ نزديك‌ به‌ 300 بيمار از جمله‌ پزشكان‌ براي‌ ملاقات‌ با من‌ صف‌ مي‌كشيدند. وي‌ مي‌افزايد: من‌ موفق‌ به‌ كشف‌ تكنيكي‌ براي‌ درمان‌ سرطان‌ و ايدز به‌ شيوه‌ ژنتيكي‌ شده‌ام‌.البته‌ اين‌ پسر هندي‌ درباره‌ جزييات‌ دقيق‌ روش‌ خود براي‌ درمان‌ چيزي‌ نمي‌گويد. يك‌ متخصص‌ مركز توسعه‌ كودكان‌ استثنايي‌ در امريكا نيز نابغه‌ بودن‌ اين‌ پسر هندي‌ را تاييد كرده‌ است‌ و مي‌گويد: ما با اين‌ نوجوان‌ هندي‌ به‌ دليل‌ توانايي‌هاي‌ خارق‌العاده‌اش‌ به‌ عنوان‌ يك‌ مورد استثنايي‌ برخورد مي‌كنيم‌.


تصادف‌ موتوسيكلت‌ ها در استان‌ بوشهر
چهار كشته‌ بر جاي‌ گذاشت‌
تصادف‌ چند دستگاه‌ موتوسيكلت‌ در استان‌ بوشهر چهار كشته‌ و دو مجروح‌ بر جاي‌ گذاشت‌.
بر اثر تصادف‌ دو دستگاه‌ موتوسيكلت‌ درجزيره‌ « شيف‌» از توابع‌ استان‌ بوشهردو نفر به‌ نامهاي‌ «اسماعيل‌ و مهدي‌ » دردم‌ جان‌ باختند و دو نفر ديگر به‌ نامهاي‌ « حسين‌ و خالد » نيز مجروح‌ و روانه‌ بيمارستان‌ شدند. علت‌ اين‌ تصادف‌ سرعت‌ زياد از طرف‌ هر دو راننده‌ موتوسيكلت‌ گزارش‌ شده‌ است‌.
گزارش‌ ديگري‌ نيز حاكي‌ است‌، بر اثر برخورد يك‌ دستگاه‌ سواري‌ پژو با يك‌ دستگاه‌ موتوسيكلت‌ در شهرستان‌ بوشهر دو نفر موتوسيكلت‌ سوار كشته‌ شدند . گفتني‌ است‌، علت‌ تصادف‌، انحراف‌ به‌ چپ‌ خودرو پژو گزارش‌ شده‌ است‌.


آلودگي‌ آب‌ آشاميدني‌ در سمنان‌
90 نفر را مسموم‌ كرد
به‌ گزارش‌ فرماندهي‌ انتظامي‌ «مهدي‌ شهر»، چهارشنبه‌ گذشته‌، بيش‌ از 90 نفر از اهالي‌ اين‌ شهرستان‌ به‌ دليل‌ آلودگي‌ آب‌ آشاميدني‌ راهي‌ بيمارستان‌ شدند .
درپي‌ اين‌ حادثه‌ گروهي‌ از پزشكان‌ دانشگاه‌ علوم‌ پزشكي‌ و مركز بهداشت‌ شهرستان‌ «مهدي‌ شهر» براي‌ بررسي‌ علت‌ اين‌ اتفاق‌ در بيمارستان‌ حاضر شدند . پزشكان‌، آلودگي‌ آب‌ شرب‌ ناشي‌ از وجود نوعي‌ ميكروب‌ را عامل‌ اين‌ حادثه‌ تشخيص‌ دادند و يادآور شدند كه‌ ميزان‌ كلر آب‌ درحد صفر بوده‌ است‌.همچنين‌ تعدادي‌ از مقامات‌ دولتي‌ جهت‌ عيادت‌ بيماران‌ به‌ بيمارستان‌ 15 خرداد رفتند وبه‌ آنان‌ جهت‌ بهتر شدن‌ كيفيت‌ آب‌ قول‌ مساعد دادند .


21نفر در سقوط‌ اتوبوس‌ به‌ درياچه‌ غرق‌ شدند
براثر سقوط‌ اتوبوسي‌ به‌ درياچه‌ شهـر شينيو در استان‌ شرقي‌ جيانگشي‌ چين‌ 21 نفـر جان‌ باختند.
مقامات‌ پليس‌ مـحلـي‌ گفـتنـد : هـشـت‌ سرنشين‌ از 29 سرنشين‌ اين‌ اتوبوس‌ كه‌ همگـي‌ از ساكنان‌ پينگشيانگ‌ بودند از مرگ‌ نـجـات‌ يافتند. 15درصد از كل‌ تصادفات‌ رانندگي‌ جهان‌ در چين‌ روي‌ مي‌ دهد و اين‌ در حالي‌ است‌ كـه‌ فقط‌ دو درصد از كل‌ خودروهاي‌ جهان‌ در ايـن‌ كشور وجود دارد. براساس‌ آمار رسمي‌، بيش‌ از 104 هزار نفر از مردم‌ چين‌، پـارسـال‌ در تصـادفـات‌ جاده‌يي‌ جان‌ باختند.


=====
 

mehrdad1355

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 فوریه 2004
نوشته‌ها
3,971
لایک‌ها
30
سن
47
شرق:

گروه اجتماعى: در تازه ترين جنايت خانوادگى ايران، مادر و دخترى در مشهد قربانى سرقت يكى از بستگان خود شدند. به گفته رئيس مركز اطلاع رسانى فرماندهى انتظامى استان خراسان «قاتل پس از دستگيرى انگيزه خود را سرقت ۵۰۰ هزار تومان پول از خانه مقتولان عنوان كرد.»

سرهنگ حسين شهسوار شرح داد: ماموران نيروى انتظامى مشهد در پى تماس اهالى محله اى با مركز فوريت هاى پليسى ۱۱۰ در جريان قتل مادر و دخترى در حوزه استحفاظى خود قرار گرفتند و بلافاصله گروهى از ماموران كلانترى ۲۶ گلشهر در قتلگاه مادر و دختر حاضر شدند و در بررسى هاى اوليه خود متوجه شدند قربانيان جنايت فاطمه ۲۵ ساله و دختر ۷ ساله اش به نام زهرا هستند كه پس از درگيرى با عامل جنايت با روسرى خفه شده اند.

ماموران در ادامه تحقيقات خود متوجه شدند روز جنايت شوهرخواهر فاطمه به خانه آنها مراجعه كرده است و با به دست آمدن اين سرنخ و تحقيقات تكميلى، احتمال وقوع قتل به دست او قوت گرفت.

كارآگاهان دايره مبارزه با جرايم جنايى پليس آگاهى مشهد طى يك عمليات گسترده پليسى مخفيگاه متهم را شناسايى و او را دستگير كردند.

متهم به قتل در ابتدا منكر قتل شد ولى هنگامى كه شواهد موجود در پرونده را عليه خود ديد لب به اعتراف گشود و به قتل مادر و دختر اقرار كرد.

متهم در بازجويى به ماموران گفت: «نياز شديدى به پول داشتم و با طرح نقشه سرقت به خانه خواهرزنم رفتم او در برابرم مقاومت كرد، من پس از ضرب و جرحش او را با روسرى خفه كردم، بعد به سراغ زهرا هفت ساله رفتم و چون او تنها شاهد ماجراى قتل مادرش بود او را هم با روسرى خفه كردم، سپس ۵۰۰ هزار تومان پول نقد را از آنجا سرقت كردم.»

پس از اعترافات متهم به قتل مادر و دختر، بازپرس پرونده او را با قرار بازداشت تا زمان محاكمه روانه زندان كرد.



گروه اجتماعى: عاملان نهمين قتل خردادماه در شهر تهران ۲۴ ساعت پس از ارتكاب به جنايت در اصفهان شناسايى و دستگير شدند.

عاملان اين جنايت كه زن و شوهر جوانى بودند ساعت نه و سى دقيقه شب پنج شنبه با شليك پنج گلوله پسر ۲۲ ساله اى را در شهرك غرب از پاى درآورده بودند. مأموران گشت نيروى انتظامى پنج شنبه شب هنگام گشت زنى در خيابان شهردارى در شهرك غرب متوجه جوانى غرق در خون در كنار خيابان شدند كه پس از حضور اورژانس در محل مشخص شد آن جوان به علت شدت خونريزى دقايقى قبل جان باخته است. ماموران آگاهى در بررسى صحنه جرم موفق شدند اسلحه كلت «وزورى» كه گلوله ها از آن شليك شده بود را در نزديكى جسد كشف كنند.

در تحقيقات محلى نيز روشن شد مقتول ساعتى قبل از جنايت همراه دختر و پسر جوانى در آن حوالى ديده شده است. در پيگيرى اين سرنخ كارآگاهان پليس آگاهى متوجه شدند آن دختر و پسر جوان، نگين و حامد نام دارند كه حدود ۱۰ ماه قبل با هم ازدواج كرده بودند و در تحقيقات گسترده پليسى مشخص شد آنها پس از اين قتل متوارى شده اند. براى جلوگيرى از عبور اين زوج كليه ترمينال ها، فرودگاه ها و راه هاى خروجى شهر تحت نظر قرار گرفته شد و ماموران توانستند رد متهمان فرارى را در استان اصفهان شناسايى و آنها را در دو عمليات ويژه پليسى در شهرهاى نجف آباد و اصفهان دستگير كنند.

حامد عامل اصلى اين جنايت پس از دستگيرى با اعتراف به قتل در خصوص انگيزه اش از اين قتل گفت: «نگين همسرم قبل از ازدواج با من، با مقتول دوست بود و پس از اينكه ما ازدواج كرديم محمد (مقتول) شروع به آزار و اذيت ما كرد او ما را تهديد مى كرد و آرامش را از ما گرفته بود. سرانجام با نگين تصميم گرفتيم كه او را از سر راه برداريم، با طرح نقشه اى نگين با او قرار گذاشت، هنگامى كه محمد وارد ماشين شد با او درگير شدم و با شليك پنج گلوله او را به قتل رساندم، سپس جسد او را از ماشين بيرون انداختيم و به اصفهان فرار كرديم.»

متهمان عصر ديروز براى بازجويى از اصفهان به شعبه هفتم مجتمع امور جنايى تهران آورده شدند.
======
گروه اجتماعى: محاكمه اعضاى گروهى كه براى قتل مردى از سوى همسرش اجير شده بودند، ديروز در شعبه ۱۱۵۴ مجتمع امور جنايى تهران برگزار شد. سه نفر از اعضاى اين گروه در آذر ماه سال ۷۹ پس از دريافت سه ميليون تومان مردى را در خانه اش خفه كرده بودند. مأموران نيروى انتظامى در پى اطلاع از كشف جسد مردى در خانه اش در جنوب تهران در محل حاضر و در بررسى هاى اوليه متوجه شدند حسن، مرد ميانسالى با سيم ترمز خفه شده است. همسر مقتول در بازجويى به مأموران گفت: «در نيمه هاى شب دو نفر ناشناس وارد خانه مان شدند و پس از بستن دست و پاى من و فرزندانم ما را در اتاق خواب زندانى كردند. هنگامى كه ما توانستيم طناب ها را باز كنيم از اتاق خارج شده و جنازه همسرم را در حالى كه سيم ترمز به دور گردنش پيچيده شده بود پيدا كرديم.» مأموران با توجه به تناقض گويى هاى اين زن او را زير نظر گرفتند و متوجه تلفن هاى مشكوك او شدند. با شفاف شدن متهم بودن سارا، همسر مقتول، قاضى فخر الدين جعفر زاده هفدهم دى ماه سال ۷۹ با حضور در گنبد سارا را بازداشت كرد. سارا در بازجويى ها با اعتراف به همدستى در قتل همسرش گفت: «چندى قبل با مرد جوانى به نام جمشيد دوست شدم و تصميم گرفتيم همسرم را به قتل رسانده و با هم ازدواج كنيم. جمشيد سه ميليون تومان به يكى از دوستانش به نام جواد داد و او با همدستى دو تن از دوستانش به نام هاى رضا و سعيد شب جنايت وارد خانه ما شده و پس از قتل همسرم فرار كردند.» پس از اعتراف هاى اين زن، مأموران ديگر متهمان پرونده را بازداشت كردند. آنها نيز در بازجويى ها به قتل حسن اعتراف كردند. اولياى دم براى عاملان اين جنايت خواستار قصاص نفس (اعدام) شدند. قاضى پس از ابلاغ اتهام متهمان مبنى بر شركت و معاونت در قتل و اخذ آخرين دفاعيات آنها ختم رسيدگى به پرونده را اعلام كرد.

نتايج آزمون دفتريارى اول و دوم مرداد ماه اعلام مى شود

گروه اجتماعى: آزمون دفتريارى، با شركت ۹۰۰ نفر از واجدين شرايط متقاضيان دفتريارى اول و دوم روز جمعه ۲۹ خردادماه برگزار شد. نتايج اين آزمون تا پايان مردادماه سال جارى به ادارات ثبت اسناد و املاك در سراسر كشور اعلام خواهد شد. از ۹۰۰ نفر شركت كننده در آزمون دفتريارى، كسانى كه حدنصاب امتياز علمى را كسب كنند، پذيرفته خواهند شد و محدوديتى براى پذيرش افراد وجود ندارد.

كشف فيلم هاى غيرمجاز در مشهد

در چارچوب اجراى طرح كنترل و نظارت بر واحد هاى عرضه محصولات فرهنگى ۳۳۷۵ حلقه لوح فشرده، فيلم و عكس مبتذل در خراسان توقيف شد. به گزارش روز شنبه فرماندهى انتظامى خراسان اين بازديد ها به صورت محسوس و غيرمحسوس در شهرستان هاى مشهد، تربت حيدريه و چناران صورت گرفت. در اين چارچوب از فروشگاه هاى محصولات فرهنگى شهر مشهد ۱۵۶۸ حلقه لوح فشرده، چهار دستگاه رايانه حاوى نرم افزار هاى مبتذل كشف شد و در چناران و تربت حيدريه هم ۱۶۶۴ لوح فشرده، ۱۵۷ حلقه فيلم و ۸۵ قطعه عكس مبتذل ضبط شد. فرماندهى انتظامى خراسان با توجه به ممنوعيت موارد غيرمجاز و مبتذل از متصديان فروشگاه هاى عرضه محصولات فرهنگى خواست از عرضه هرگونه لوح فشرده، فيلم و نوار كاست و عكس غير مجاز جداً خوددارى كنند.

سارق حرفه اى لوازم خودرو دستگير شد

ايرنا: رئيس كلانترى ۱۰۱ تجريش از دستگيرى يك سارق حرفه اى سابقه دار ضبط و لوازم خودرو در شمال تهران خبر داد. سرهنگ احمد كرمانى اظهار داشت: مأموران و كارآگاهان دايره هاى تجسس و اطلاعات كلانترى ۱۰۱ تجريش در يك عمليات موفق به دستگيرى اين سارق شدند. اين سارق سابقه دار محمد على ۲۵ ساله نام دارد كه طى بازجويى هاى فنى، تاكنون به بيش از ۵۰ فقره سرقت لوازم خودرو در شمال تهران به ويژه محدوده كلانترى هاى ۱۰۳ گاندى، ۱۰۴ عباس آباد و ۱۴۵ ونك اعتراف كرده است. سرهنگ كرمانى افزود: هم اكنون پرونده اين سارق سابقه دار جهت بررسى و تحقيقات بيشتر، نزد مأموران و كارآگاهان اداره آگاهى شهرستان شميرانات در حال پيگيرى است. رئيس كلانترى ۱۰۱ تجريش افزود: شاكيان و مالباختگان مى توانند جهت شكايت و پيگيرى اموال مسروقه خود به اين كلانترى مراجعه كنند.

آتش سوزى تريلى حامل ۳۱هزار ليتر بنزين

پليس خبر:به گزارش فرماندهى انتظامى استان خراستان يك دستگاه تريلى حامل ۳۱هزار ليتر بنزين كه از كرمان به مقصد تربت حيدريه در حال حركت بود، دچار آتش سوزى شد. بر اساس اين گزارش، تريلى حامل ۳۱هزار ليتر بنزين در كيلومتر ۵۰جاده فردوس به بشرويه بر اثر يك حادثه آتش سوزى از بين رفت. اين گزارش حاكى است كه مأموران كلانترى اسلاميه، فرماندهى انتظامى فردوس با حضور در محل آتش سوزى علت حادثه را نقص فنى خودرو تريلى اعلام كردند. اين آتش سوزى تلفات جانى در برنداشت است.

آلودگى آب آشاميدنى در سمنان ۹۰نفر را مسموم كرد

بيش از ۹۰نفر از اهالى شهرستان سمنان به دليل آلودگى آب آشاميدنى راهى بيمارستان شدند. به گزارش فرماندهى انتظامى مهدى شهر در پى اين حادثه گروهى از پزشكان دانشگاه علوم پزشكى آلودگى آب شرب ناشى از وجود نوعى ميكروب را عامل اين حادثه تشخيص دادند و يادآور شدند كه ميزان كلر آب در حد صفر بوده است. همچنين تعدادى از مقامات دولتى جهت عيادت بيماران به بيمارستان رفته و به آنان قول بهتر شدن كيفيت آب را دادند.
 

mehrdad1355

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 فوریه 2004
نوشته‌ها
3,971
لایک‌ها
30
سن
47
شرق:

فروش خودروهاى سرقتى با قولنامه هاى جعلى

گروه اجتماعى: اعضاى يك باند سرقت خودرو در شهر تهران دستگير شدند. اعضاى اين باند پس از سرقت خودروها آنها را با قولنامه هاى جعلى به فروش مى رساندند. نوزدهم بهمن ماه سال گذشته مردى با شكايت از اين سارقان ماموران را در جريان فعاليت اعضاى اين باند قرار داد. وى در شكايت خود گفت در ساعت سه بامداد با خودروى وانتم در حال رفتن به خانه ام بودم كه سه نفر در اسلامشهر از من خواستند كه مقدارى ايزوگام را براى آنها به كرج ببرم. در نزديكى واوان آنها مرا با چاقو تهديد كردند و پس از بستن دست و پاى من خودروام را سرقت كردند.

كارآگاهان دايره يك پليس آگاهى سپس اقدام به چهره نگارى از سارقان كردند و يكى از آنها را در ارديبهشت ماه امسال در نزديكى عوارضى قم _ تهران شناسايى و دستگير كردند.

متهم در بازجويى با اعتراف به سرقت، مخفيگاه همدستان خود را معرفى كرد كه ماموران طى دو عمليات ويژه پليسى متهمان را در شهرهاى دليجان و كرج دستگير كردند. متهمان روز گذشته براى بازجويى به شعبه سوم بازپرسى مجتمع امور جنايى آورده شدند كه به سرقت پنج خودرو سمند، وانت، پيكان و خاور اعتراف كردند.

همچنين در تحقيقات ماموران مشخص شد اين سارقان پس از سرقت خودروها، آنها را با قولنامه به فروش مى رساندند و پس از دريافت نيمى از پول اقدام به فرار مى كردند.

نگين و حامد روانه زندان شدند

گروه اجتماعى: عاملان قتل محمد جوانى كه ديروز در شهرك غرب با گلوله كشته شده بود، پس از بازجويى در شعبه هفتم بازپرسى مجتمع امور جنايى روانه زندان شدند. اين دختر و پسر جوان كه نامزد بودند شامگاه پنج شنبه پس از كشاندن جوان ۲۲ ساله به محل خلوتى در شهرك غرب او را با شليك پنج گلوله به قتل رسانده بودند. حامد عامل اصلى اين جنايت در جلسه بازجويى به محمد عرفان بازپرس پرونده گفت: «من قصد كشتن محمد را نداشتم و فقط مى خواستم با او صحبت كنم كه دست از مزاحمت نگين بردارد. اما او در محل جنايت شروع به فحاشى كرد كه اين موضوع باعث عصبانيتم شد و پس از بيرون كشيدن اسلحه او را در حالى كه با تلفن همراه صحبت مى كرد و به يكى از دوستانش سفارش تهيه قرص هاى شادى آور مى داد هدف پنج گلوله قرار دادم.» متهم در ادامه در خصوص نحوه تهيه اسلحه گفت: «با مردى در پارك دانشجو آشنا شدم و او پس از دريافت يك ميليون و ۲۵۰ هزار تومان پول نقد اسلحه را از مريوان تهيه و به من داد.»

سومين رسيدگى در مورد پرونده قتل هاى خودسرانه كرمان

ايرنا: رئيس كل دادگسترى استان كرمان از ارجاع پرونده قتل هاى خودسرانه به شعبه پنجم دادگاه عمومى كرمان خبر داد و گفت: به زودى به اين پرونده رسيدگى و حكم لازم درباره آن صادر خواهد شد. غلامحسين حيدرى گفت: اين پرونده پس از دو بار نقض رأى در ديوان عالى كشور براى سومين بار در دادگسترى كرمان رسيدگى مى شود. وى با برشمردن دلايل نقض رأى اعدام براى شش متهم اين پرونده در مراحل اول و دوم صدور حكم در شعب نهم و دهم دادگاه عمومى كرمان افزود: پس از آن كه اين پرونده براى دومين بار به ديوان عالى كشور رفت، اولياى دم دو نفر از مقتولين، از متهمين اعلام رضايت كردند. حيدرى ادامه داد: اين اعلام رضايت در حكم صادره توسط شعبه دهم مد نظر قرار نگرفته بود و ديوان عالى كشور نيز از آنجا كه رسيدگى اش به پرونده ها ماهوى است، براساس رأى شعبه مذكور پرونده را برگشت داده است.

از امروز، جريمه هاى جديد تخلفات

مهر: معاون راهنمايى و رانندگى نيروى انتظامى گفت: جرايم جديد راهنمايى و رانندگى از اول تير ماه توسط نيروهاى راهنمايى و رانندگى در سراسر كشور با جديت اجرا خواهد شد. محسن انصارى با بيان اين كه براساس مصوبه هيأت دولت نرخ ۹۰ درصد جرايم رانندگى در شهر هاى بزرگ و جاده هاى كشور از اول تير ماه از ۲۵۰ هزار ريال در سال گذشته تا سقف ۳۰۰ هزار ريال افزايش يافته، اظهار داشت: براساس اين مصوبه نرخ جرائمى چون عبور از چراغ قرمز، تجاوز از سرعت مجاز، سبقت غيرمجاز و حركت مارپيچ در راه ها در شهر هاى بزرگ ۲۰۰ هزار ريال و در ساير شهر ها ۷۰ هزار ريال است.

آتش سوزى در بيش از ۱۰ هكتار از اراضى پارك ملى «خجير»

ايسنا: مديركل محيط زيست استان تهران گفت: بيش از ۱۰ هكتار از اراضى پارك ملى «خجير» به همراه ۱۰۰ درخت پسته وحشى با قدمت بيش از ۲۰۰ سال روز جمعه به دليل سهل انگارى گردشگران در آتش سوخت.

ارجاع پرونده عروس ۲۰ ساله به شوراى حل اختلاف

ايسنا: وكيل مدافع كبرى رحمان پور از ارسال پرونده موكلش به شوراى حل اختلاف خبر داد. عبدالصمد خرمشاهى، وكيل مدافع كبرى رحمان پور عروس ۲۰ ساله اى كه مادر همسر خود را به قتل رسانده بود، با بيان اين كه با دستور رئيس قوه قضائيه پرونده موكلم به شوراى حل اختلاف ارجاع شده، گفت: ديروز با مراجعه به اجراى احكام مجتمع جنايى توسط قاضى اجراى احكام باخبر شدم كه رئيس قوه قضائيه دستور داده كه پرونده كبرى رحمان پور به منظور اصل سازش و حل قضيه به صورت مسالمت آميز به شوراى حل اختلاف ارسال شود.


==============



گروه اجتماعى: در خصوص حذف ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامى از لحاظ فقهى هيچ مشكلى وجود ندارد. عبدالرضا ايزدپناه، معاون اجتماعى و پيشگيرى از وقوع جرم قوه قضائيه ديروز در نشست مطبوعاتى خود با خبرنگاران با بيان اين مطلب گفت: «خوشبختانه رسانه هاى جمعى در سال هاى اخير به جرائم اجتماعى توجه بيشترى كرده اند اما اين به معناى رشد اين معضل در جامعه نيست. البته انتشار اين مطالب باعث روشن شدن كاستى هاى موجود مى شود.» وى افزود: «در اين باره و در مورد ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامى هم از لحاظ فقهى با مشكل مواجه نيستيم. در همين رابطه رئيس قوه قضائيه هم در دستورى به مشاوران عالى قضايى بررسى اين موضوع را پيشنهاد داده اند كه احتمال دارد پس از بررسى هاى لازم اين ماده هم حذف شود.»

در ادامه درباره احتمال خريد امتياز روزنامه انتخاب توسط قوه قضائيه سئوال شد كه ايزدپناه گفت: «اين يك دروغ است، ما بودجه كافى نداريم كه حتى مأوى، نشريه داخلى قوه قضائيه را به خوبى اداره كنيم.» خبرنگار ديگرى پرسيد: «چرا مبارزه با مفاسد اقتصادى آن چنان كه بايد جدى گرفته نمى شود و متخلفان به افكار عمومى معرفى نمى شوند؟» كه پاسخ داده شد: «رسانه ها سطح انتظار مردم را بالا برده اند، ما مى خواهيم كه رسانه ها توقع مردم را دامن نزنند. در زمينه اطلاع رسانى نمى توان مهار گسيخته عمل كرد، در پرونده شهرام جزايرى ديديم كه چگونه به حيثيت و آبروى افراد لطمه وارد شد. در دين اسلام آبروى مسلم همانند خون مسلمان ارزش دارد. ما بايد اول زيرساخت هاى اقتصادى را محكم كنيم تا بعد بتوانيم برخورد كنيم.»

وى افزود: «در كشور ما با توجه به شرايطى چون بافت اقتصادى و اقليمى و بومى و اخلاقى، مبارزه با اين معضل روش خاص خود را مى طلبد، ما نمى توانيم به روش هايى كه كره جنوبى و چين در مبارزه با مفاسد اقتصادى پيش گرفته اند، عمل كنيم و با مفاسد اقتصادى مبارزه كنيم، بحث مبارزه با مفاسد اقتصادى نيازمند سالم سازى بسترها و گسترش نظارت است. ما بايد بتوانيم در بخش دولت به معناى اعم آن بسترها را سالم كنيم، حيطه كار ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادى، جلوگيرى از سوءاستفاده از امكانات و رانت هاى قدرت و بيت المال است.»







سيدمحمود عليزاده طباطبايى: تكنولوژى اطلاعات و به كارگيرى كامپيوتر با سرعت تغييرات و تحولاتش رشته هاى مختلف حقوق را به چالش خوانده است. تحول سريع جرائم رايانه اى در نحوه ارتكاب جرم و اهداف مرتكبين اين گونه جرائم ناشى از سرعت تحول تكنولوژى اطلاعات است. با تحول سريع در تكنولوژى اطلاعات تحولاتى در زمينه هاى فرهنگى، اجتماعى و اقتصادى ايجاد شده كه بالطبع قواعد و ضوابط حقوقى و جزايى نيز مى بايستى متناسب با آن متحول شوند، اين تحول در زمينه جرائم كامپيوترى علاوه بر تغيير ماهيت جرائم، توصيف جرائم، عناصر متشكله اين جرائم، نحوه ارتكاب، فعل مرتكب، نتيجه جرم، بزه ديده از جرم، مسئوليت كيفرى و در نهايت مجازات و اقدامات پيشگيرانه را در سر مى گيرد.

جرائم رايانه اى توصيف و تعريف بعضى از جرائم كلاسيك را تغيير داده و برخى از اشكال جرائم رايانه اى با توصيف هاى مجرمانه كلاسيك منطبق نيست و براساس يك قاعده كلى حقوقى در حقوق جز براى حفظ حقوق متهم نمى توان قانون را به صورت موسع تفسير كرد و از حدود تعريف قانون از جرم فراتر رفت. در جرائمى مثل جعل يا كلاهبردارى رايانه اى اين موضوع به خوبى مشهود است. از يك طرف موضوع جرم رايانه اى اطلاعات است و اطلاعات شىء ملموس نيست تا بتواند سرقت شود چون سرقت، ربودن مخفيانه مال غير است و وقتى مالى ربوده شود ديگر در جاى خودش نيست ولى در سرقت اطلاعات ملاحظه مى شود بدون آنكه اطلاعات از جاى خود ربوده شود مورد سرقت قرار گيرد و يا در جرم كلاهبردارى و جعل كامپيوترى شكل سنتى جرم دگرگونى يافته است. به لحاظ ماهيت ويژه جرائم كامپيوترى نحوه برخورد با اين جرائم، تعقيب اينگونه جرائم به خصوص اينكه در مرحله تحقيقات جنايى مامور تحقيق، بايستى به دنبال چه بگردد و چه مواردى را نبايد مورد تجسس قرار دهد و در چه صورت به آزادى و حريم خصوصى اشخاص آسيب وارد مى آيد، كسب ادله در محيط هاى كامپيوترى به چه صورت بايد انجام گيرد تا معتبر باشد، تغيير يافته است.

دادرسى جرائم رايانه اى مستلزم آموزش ماموران، تعيين طرق تفتيش و توقيف، حقوق و تكاليف افراد، نحوه كسب و ارائه ادله و مهم تر از همه استاندارد هاى فنى و اخلاق حرفه اى است. دبيرخانه شورايعالى توسعه قضايى با بهره گيرى از اساتيد و متخصصين حقوق جزا و جرم شناسى و كارشناسان فنى و با استفاده از مطالعات و تحقيقاتى كه از سال ۱۳۷۱ در گروه بررسى مسائل حقوقى و جزايى كاربرد كامپيوتر آغاز شده بوده، پيش نويس قانون مجازات جرائم رايانه اى را تدوين كرده است. جا دارد از آقاى محمدحسن دريانى كه بحق پايه گذار بررسى مسائل جزايى در حقوق رايانه در ايران است قدردانى شود. اين پيش نويس در پنج بخش تنظيم شده است.

بخش اول تعاريف اصطلاحات پيش بينى شده در قانون آمده است و با عنايت به اينكه اين اصطلاحات در زبان فارسى متداول وجود نداشته است تهيه كنندگان پيش نويس از فرهنگ كاربران كامپيوتر اين اصطلاحات را گرفته اند و چه خوب است دست اندركاران فرهنگستان زبان فارسى نسبت به تدوين اصطلاحات علوم جديد اقدام كنند. در اين بخش سيستم رايانه اى، سيستم مخابراتى، داده رايانه اى، داده محتوا، داده حاصل از تبادل محتوا، اطلاعات، اطلاعات مشترك و ارائه كنندگان خدمات تعريف شده است. بخش دوم جرائم و مجازات ها در ۲۶ ماده و تعدادى تبصره مورد بحث قرار گرفته است. اولين جرمى كه در اين بخش مورد بحث قرار گرفته دسترسى غيرمجاز و شنود غيرمجاز و افشاى اطلاعات سرى با نقض تدابير امنيتى است كه در مورد اطلاعات امنيتى و قرار دادن آن در اختيار عناصر بيگانه را بدون آنكه اشاره به جرم جاسوسى بنمايد تا پانزده سال حبس به عنوان مجازات، پيش بينى كرده است.
 

mehrdad1355

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 فوریه 2004
نوشته‌ها
3,971
لایک‌ها
30
سن
47
قبول‌ نشدن‌ در كنكور زمينه‌ ساز بزهكاري‌ جوانان‌ مي‌شود



قبول‌ نشدن‌ در كنكور
زمينه‌ ساز بزهكاري‌ جوانان‌ مي‌شود
عدم‌ قبولي‌ در كنكور مي‌ تواندزمينه‌ساز ناهنجاري‌هاي‌ اجتماعي‌ و بزهكاري‌ قشر جوان‌ درجامعه‌ شود. داديار مجتمع‌ قضايي‌ اطفال‌ در گفت‌وگو با خبرگزاري‌ مهر با بيان‌ اين‌ مطلب‌ افزود : اكثر جواناني‌ كه‌ در آزمون‌ كنكور با شكست‌ مواجه‌ مي‌ شوند، پس‌ از مدتي‌ سرخورده‌ و نااميد شده‌ و حتي‌ در صورتي‌كه‌ امكان‌ سرگرمي‌ واشتغال‌ آنان‌ پس‌ از آزمون‌ فراهم‌ نشود بر ميزان‌ نا اميدي‌ آنان‌ افزوده‌ مي‌ شود. مسعود عالي‌ پور افزود: برخي‌ جوانان‌ بزهكار كه‌ به‌ دليل‌ ارتكاب‌ به‌ عمل‌ خلاف‌ به‌ دادگاه‌ فرستاده‌ مي‌شوند، در هنگام‌ بازجويي‌، علت‌ انجام‌ چنين‌ اعمالي‌ را عدم‌ قبولي‌ در كنكور عنوان‌ مي‌ كنند و اين‌ امر در جامعه‌ كنوني‌ با توجه‌ به‌ روحيات‌ خاص‌ قشر جوان‌ بسيار ديده‌ مي‌شود.وي‌ تصريح‌ كرد: جواناني‌ كه‌ در آزمون‌ كنكور با شكست‌ روبرو مي‌شوند، معمولا جامعه‌ را سرزنش‌ و محكوم‌ مي‌ كنند و مقصر اصلي‌ در اين‌ امر را ابتدا جامعه‌ و در مرحله‌ بعد خانواده‌ مي‌ دانند و بخاطر عدم‌ اقبال‌ خودشان‌، اطرافيان‌ و جامعه‌ را مقصر و مسبب‌ ناكامي‌ خود مي‌ انگارند.وي‌ گفت‌ : جواناني‌ كه‌ در اين‌ ميان‌ با شكست‌ مواجه‌ شده‌اند در صورتي‌ كه‌ شخصيت‌ پرخاشگري‌ داشته‌ باشند متعرض‌ نظم‌ و سلامت‌ جامعه‌ مي‌شوند و با انجام‌ اعمال‌ خلاف‌ سعي‌ مي‌
كند به‌ نوعي‌ خود را تخليه‌ كنند ، ضمن‌ آنكه‌ اصولا چنين‌ اعمالي‌ پس‌ از سپري‌ شدن‌ مدتي‌ از زمان‌ اعلام‌ نتايج‌ كنكور بروز مي‌ كند داديار مجتمع‌ قضايي‌ اطفال‌ خاطر نشان‌ كرد : والدين‌ مي‌ توانند در جلوگيري‌ از بروز حساسيت‌ بيش‌ از حد درجوانان‌ در مقابل‌ آزمون‌ كنكور نقش‌ مهمي‌ داشته‌ باشند و در اين‌ دوره‌ خاص‌ و خطرناك‌ مراقبت‌ از فرزندان‌ خود را افزايش‌ دهند.



====================
دانشجوي‌ رشته‌ الكترونيك‌ با نصب‌ دزدگير نقشه‌ سرقت‌ از موسسه‌ مالي‌ را كشيد







دانشجوي‌ رشته‌ الكترونيك‌
با نصب‌ دزدگير نقشه‌ سرقت‌ از موسسه‌ مالي‌ را كشيد
يك‌ دانشجوي‌ رشته‌ الكترونيك‌ پس‌ از آشنايي‌ با يكي‌ از كاركنان‌ موسسه‌ مالي‌ اعتباري‌ در مراغه‌، اين‌ كارمند را پس‌ از كشاندن‌ به‌ شهري‌ ديگر، به‌ قتل‌ رساند.
به‌ گزارش‌ پايگاه‌ اطلاع‌رساني‌ پليس‌ در آذربايجان‌ شرقي‌، به‌ ماموران‌ اطلاع‌ داده‌ بودند كه‌ يكي‌ از كارمندان‌ موسسه‌ مالي‌ اعتباري‌ شهرستان‌ مراغه‌ با اتومبيلش‌ ناپديد شده‌ است‌.
كارآگاهان‌ در اولين‌ اقدام‌، با تلفن‌ همراه‌ اين‌ كارمند گمشده‌ تماس‌هايي‌ برقرار كردند و به‌ اين‌ ترتيب‌ موفق‌ به‌ شناسايي‌ سه‌ جوان‌ شدند كه‌ يكي‌ از آنان‌ دانشجوي‌ رشته‌ الكترونيك‌ بود. اين‌ سه‌ تن‌ در آذرشهر دستگير شدند و پليس‌ آگاهي‌ به‌ بازجويي‌ از آنان‌ پرداخت‌.
اين‌ سه‌نفر در بازجويي‌ اعتراف‌ كردند كه‌ كارمند موسسه‌ مالي‌ اعتباري‌ را كشته‌اند و پول‌ها و اتومبيلش‌ را به‌ سرقت‌ برده‌اند.
جوان‌ دانشجو به‌ افسر بازجو گفت‌: با افتتاح‌ حساب‌ در شعبه‌ موسسه‌ مالي‌ اعتباري‌ به‌ برقراري‌ دوستي‌ با كارمندان‌ موسسه‌ پرداختم‌. پس‌ از اين‌ آشنايي‌، اقدام‌ به‌ نصب‌ دزدگير در موسسه‌ كردم‌ و توانستم‌ رمز گاوصندوق‌ موسسه‌ را به‌ دست‌ بياورم‌ تا نقشه‌ سرقت‌ از اين‌ موسسه‌ را عملي‌ كنم‌. چند بار تصميم‌ به‌ اجراي‌ نقشه‌ سرقت‌ گرفتم‌، اما موفق‌ نشدم‌ تا اينكه‌ تصميم‌ به‌ ربودن‌ كارمند موسسه‌ گرفتم‌. يك‌ روز اين‌ كارمند را با اتومبيلش‌ به‌ شهرستان‌ گلشهر كشاندم‌ و با كمك‌ همدستانم‌،او را به‌ قتل‌ رساندم‌، بعد هشت‌ ميليون‌ تومان‌ تراول‌چك‌، 70 هزار تومان‌ پول‌ و تلفن‌ همراه‌ مقتول‌ را با اتومبيلش‌ به‌ سرقت‌ برديم‌.

======================


متن‌ كامل‌ حكم‌ قصاص‌ شهلا اعلام‌ شد




متن‌ كامل‌ حكم‌ قصاص‌ شهلا اعلام‌ شد
گروه‌ حوادث‌: متن‌ كامل‌ راي‌ نهايي‌ شهلا جاهد و ناصر محمدخاني‌ ديروز از سوي‌ قاضي‌ جعفرزاده‌ به‌ خبرنگاران‌ اعلام‌ شد. راي‌ صادره‌ كه‌ در 23 صفحه‌ و با ذكر جزييات‌ كامل‌ وقايع‌ و اسامي‌ متهمان‌ و نقش‌ آنها نوشته‌ شده‌ است‌ ابتدا به‌ بررسي‌ دقيق‌ ماجراي‌ قتل‌ از لحظه‌يي‌ كه‌ پسر 13 ساله‌ ناصر محمدخاني‌ با جسد خونين‌ مادرش‌ )لاله‌ سحرخيزان‌( در خانه‌ روبرو شد، پرداخته‌ سپس‌ سير كامل‌ تحقيقات‌ از تمام‌ كساني‌ كه‌ به‌ نحوي‌ در اين‌ ماجرا نقش‌ داشتند، با جزييات‌ مطرح‌ شده‌، سپس‌ در دو صفحه‌ پاياني‌ متن‌ راي‌ دادگاه‌ درباره‌ متهمان‌ ذكر شده‌ است‌.
در اين‌ متن‌ از چهارتن‌ به‌ عنوان‌ متهم‌ نام‌ برده‌ شده‌ است‌ كه‌ عبارتند از شهلا جاهد، ناصر محمدخاني‌، «زهرا. م‌» و «ابوالفضل‌.ب‌» كه‌ اتهامات‌ و مجازات‌ آنها تعيين‌ شده‌ است‌.
متهم‌ رديف‌ اول‌، شهلا جاهد متولد 1348 به‌ اتهام‌ قتل‌ عمد، سرقت‌ اموال‌ مقتوله‌، خريد و تهيه‌ ترياك‌، رابطه‌ نامشروع‌ و سقط‌ جنين‌مستحق‌ مجازات‌ زير شده‌ است‌أ 1 بخاطر قتل‌ عمدلاله‌ سحرخيزان‌ به‌ يك‌بار قصاص‌ نفس‌ با جري‌ تشريفات‌ قانوني‌ 2 در خصوص‌ اتهام‌ سرقت‌ اموال‌ مقتوله‌ به‌ 3 سال‌ حبس‌ تعزيري‌ با احتساب‌ ايام‌ بازداشت‌ قبلي‌ و 74 ضربه‌ شلاق‌ و رد اموال‌ مسروقه‌ در حق‌ شاكيان‌ محكوم‌ شده‌ است‌.
3 دادگاه‌ شهلا را در خصوص‌ اتهام‌ خريد ترياك‌ به‌ ميزان‌ جمعا يكصد گرم‌ براي‌ ناصر محمدخاني‌ به‌ 74 ضربه‌ شلاق‌ و 5 ميليون‌ ريال‌ جزاي‌ نقدي‌ محكوم‌ كرده‌ است‌. 4 درباره‌ اتهام‌ رابطه‌ نامشروع‌ و زناي‌ غيرمحصنه‌ و سقط‌ جنين‌ دادگاه‌ با اين‌ استدلال‌ كه‌ چون‌ صيغه‌ شرعي‌ شده‌اند و براي‌ سقط‌ جنين‌ هم‌ چون‌ در قوانين‌ جاري‌ براي‌ مادر مجازاتي‌ تعيين‌ نشده‌ است‌، شهلا را بيگناه‌ شناخته‌ است‌.
متهم‌ دوم‌، ناصر محمدخاني‌ كه‌ ابتدا به‌ اتهام‌ معاونت‌ در قتل‌ عمدي‌ لاله‌ سحرخيزان‌ و استعمال‌ مواد مخدر بازداشت‌ شده‌ بود، پس‌ از بررسي‌ هاي‌ لازم‌ از اتهام‌ معاونت‌ در قتل‌ عمدي‌ همسرش‌ تبرئه‌ شد اما در مورد استعمال‌ مواد مخدر به‌ 74 ضربه‌ شلاق‌ و پرداخت‌ 500 هزار ريال‌ محكوم‌ شد.
همچنين‌ زن‌ جواني‌ به‌ نام‌ «زهرا.م‌» )با نام‌ مستعار پريسا( در اين‌ دادگاه‌ به‌ اتهام‌ نگهداري‌ مشروبات‌ الكلي‌ و تجهيزات‌ دريافت‌ از ماهواره‌ و استفاده‌ از آن‌ به‌ پرداخت‌ يك‌ ميليون‌ ريال‌ جزاي‌ نقدي‌ و از حيث‌ نگهداري‌ مشروبات‌ الكلي‌ به‌ يك‌ ميليون‌ ريال‌ جزاي‌ نقدي‌ ديگر محكوم‌ شده‌ است‌.
زهرا معروف‌ به‌ پريسا زني‌ بود كه‌ در روزهاي‌ برگزاري‌ مراسم‌ ختم‌ لاله‌ سحرخيزان‌ در خانه‌ حافظ‌ طاهوني‌ )از دوستان‌ ناصر محمدخاني‌( با ماشين‌ پژو 206 خود به‌ آنجا مي‌رفت‌ و اقدام‌ به‌ انداختن‌ نوارهاي‌ موسيقي‌ به‌ داخل‌ خانه‌ مي‌كرد. در اين‌ نوارها در مورد عشق‌، نفرت‌ ، عاطفه‌، خيانت‌ و... صحبت‌ شده‌ بود.
بعد از تحقيقات‌ دقيق‌ و شناسايي‌، پژو 206 اين‌ زن‌ را تعقيب‌ كردند و پريسا را در خانه‌اش‌ دستگير كردند اما او در بازجويي‌ گفت‌ كه‌ اصلا ناصر محمدخاني‌ و همسرش‌ را نمي‌شناخته‌ ولي‌ چون‌ خواهر او هم‌ 2 سال‌ قبل‌ توسط‌ شوهرش‌ به‌ قتل‌ رسيده‌ بود، احساس‌ همدردي‌ زيادي‌ با خانواده‌ لاله‌ و بچه‌هايش‌ مي‌كرد و در واقع‌ با شركت‌ در مراسم‌ لاله‌ و انداختن‌ نوار موسيقي‌ مي‌خواست‌ به‌ نوعي‌ احساس‌ خود را بيان‌ كند.متهم‌ چهارم‌، «ابوالفضل‌ .ب‌» 20ساله‌ دانشجوي‌ مكانيك‌ و همسايه‌ طبقه‌ پايين‌ خانه‌ ناصر محمدخاني‌ بود. ابتدا پسر ناصر محمدخاني‌ اين‌ جوان‌ را به‌ عنوان‌ مظنون‌ به‌ قتل‌ مادرش‌ به‌ پليس‌ معرفي‌ كرده‌ بود كه‌ ابوالفضل‌ دستگير شد و تحت‌ بازجويي‌ قرار گرفت‌ اما از اتهام‌ قتل‌ تبرئه‌ شد.
اما قاضي‌ جعفرزاده‌ وي‌ را به‌ اتهام‌ ارتكاب‌ فعل‌ حرام‌ در مورد زن‌ خدمتكار منزل‌ ناصر محمدخاني‌ به‌ يك‌ ميليون‌ ريال‌ جزاي‌ نقدي‌ محكوم‌ كرد.حكم‌ صادره‌ ديروز براي‌ متهمان‌ و وكلاي‌ مدافع‌ آنان‌ فرستاده‌ شد.احكام‌ صادره‌ ظرف‌ مدت‌ 20 روز از تاريخ‌ ابلاغ‌ قابل‌ اعتراض‌ در ديوان‌ عالي‌ كشور خواهد بود.


======================
شوهر بيكار، زنش‌ را در حمام‌ منزل‌ به‌ قتل‌ رساند


كرج‌، معصومه‌ ملكي‌، خبرنگار «اعتماد»: مرد پنجاه‌ ساله‌يي‌ كه‌ بعد از مشاجره‌ لفظي‌ با همسرش‌ او را با ضربات‌ متعدد چاقو در حمام‌ منزل‌شان‌ در كمال‌ شهر كرج‌ به‌ قتل‌ رسانده‌ بود توسط‌ كارآگاهان‌ جنايي‌ كرج‌ دستيگر شد.صبح‌ هنگام‌، ساكنان‌ يك‌ مجتمع‌ آپارتماني‌ در كمال‌ شهر كرج‌ با مركز فوريت‌هاي‌ پليسي‌ 110 تماس‌ گرفتند و خبر دادند زن‌ همسايه‌شان‌ به‌ نام‌ شهلا تليكاني‌ در پي‌ يك‌ نزاع‌ خانوادگي‌ با شوهرش‌ با ضربات‌ متعدد كارد آشپزخانه‌ به‌ قتل‌ رسيده‌ و شوهرش‌ فراري‌ شده‌ است‌.كارآگاهان‌ جنايي‌ در محل‌ جنايت‌ حضور يافتند و به‌ بررسي‌ صحنه‌ قتل‌ پرداختند.پليس‌ ابتدا تحقيقات‌ مقدماتي‌ خود را از ساكنان‌ مجتمع‌ آغاز كرد.يكي‌ از همسايه‌ها به‌ پليس‌ گفت‌: اين‌ زن‌ و شوهر هميشه‌ با هم‌ جر و بحث‌ داشتند، ساعاتي‌ قبل‌ بين‌ شهلا و شوهرش‌ بهمن‌ درگيري‌ پيش‌ آمد، شهلا مدام‌ فرياد مي‌كشيد و بهمن‌ او را تهديد مي‌كرد كه‌ اگر حاضر به‌ جدايي‌ نشود، او را مي‌كشد.
سر و صدا و فريادها همچنان‌ ادامه‌ داشت‌ و صداي‌ گريه‌ و زاري‌ شهلا بيشتر و بيشتر شنيده‌ مي‌شد كه‌ ناگهان‌ صداي‌ جيغ‌ وحشتناكي‌ شنيدم‌ و بعد از گذشت‌ دقايقي‌ ديدم‌ شوهرش‌ با در دست‌ داشتن‌ يك‌ ساك‌ از منزل‌ خارج‌ شد، به‌ بيرون‌ رفت‌ و ديگر هيچ‌ صدايي‌ از شهلا به‌ گوش‌ نرسيد.بسرعت‌ از پله‌ها پايين‌ آمدم‌ و به‌ پشت‌ در آپارتمان‌ آنها رسيدم‌. ديدم‌ دختر كوچك‌شان‌ تازه‌ از مدرسه‌ برگشته‌ و هر چه‌ در مي‌زند كسي‌ در منزل‌ را باز نمي‌كند. دخترك‌ از من‌ سراغ‌ مادرش‌ را گرفت‌ و من‌ هم‌ گفتم‌ پدرت‌ چند دقيقه‌ پيش‌ از منزل‌ بيرون‌ رفته‌ و مادرت‌ بايد در خانه‌ باشد ولي‌ هر چه‌ مادرش‌ را صدا زديم‌، خبري‌ نشد، ترسيده‌ بودم‌ كه‌ نكند، بهمن‌ عاقبت‌ تهديدهايش‌ را عملي‌ ساخته‌ و او را كشته‌ باشد.
از پله‌هابالا رفتم‌، همسرم‌ و چند نفر ديگر از زن‌هاي‌ همسايه‌ را خبر كردم‌.شوهرم‌ با پيچ‌ گوشتي‌ در منزل‌شان‌ را باز كرد و همگي‌ به‌ اتفاق‌ دختر شهلا وارد آپارتمان‌ شديم‌. هر چه‌ صدا كرديم‌، جوابي‌ نشنيديم‌. يكايك‌ اتاق‌هارا گشتيم‌، اما اؤري‌ از شهلا نبود، تا اينكه‌ متوجه‌ شدم‌ در حمام‌ نيمه‌ باز مانده‌ و قطره‌هاي‌ خون‌ بر روي‌ آن‌ ريخته‌ است‌. وقتي‌ در حمام‌ را باز كردم‌ با جسد شهلا روبرو شديم‌ كه‌ با ضربات‌ متعدد چاقو به‌ قتل‌ رسيده‌ بود.چند نفري‌ جسد شهلا را بلند كرديم‌ و به‌ داخل‌ اتاق‌ خواب‌ برديم‌ و بلافاصله‌ به‌ اورژانس‌ زنگ‌ زديم‌. اما خون‌ زيادي‌ از بدنش‌ رفته‌ و ديگر دير شده‌ بود.كارآگاهان‌ پس‌ از پرس‌ و جو از همسايه‌ها به‌ بازجويي‌ از فرزندان‌ شهلا پرداختند.پسر مقتوله‌ به‌ كارآگاهان‌ جنايي‌ گفت‌: پدرم‌ بسيار شكاك‌ و عصبي‌ بود، مرتب‌ اعضاي‌ خانواده‌ را كتك‌ مي‌زد و با مادرم‌ هر روز بگو مگو و دعوا داشت‌.بارها مادرم‌ مي‌خواست‌ بخاطر اخلاق‌ و رفتار نامناسب‌ پدرم‌ از او جدا شود ولي‌ بخاطر فرزندانش‌ كوتاه‌ مي‌آمد و هر چه‌ پدرم‌ بد رفتاري‌ مي‌كرد او از ترس‌ آبروي‌ خانوادگي‌ نمي‌گذاشت‌، اقوام‌ و آشنايان‌ از وجود اختلاف‌ بين‌ او و پدرم‌ مطلع‌ شوند.پدرم‌ بر سر چيزهاي‌ پوچ‌ مادرم‌ را كتك‌ مي‌زد، به‌ حدي‌ كه‌ چندين‌
بار مادرم‌ بر اؤر كتك‌هاي‌ پياپي‌ او بيهوش‌ شده‌ و چند هفته‌يي‌ را در بيمارستان‌ خوابيده‌ بود. اختلافات‌ بين‌ آنها همچنان‌ ادامه‌ داشت‌ تا اينكه‌ اوايل‌ امسال‌ بين‌ پدر بزرگ‌ و دايي‌ام‌ اختلافاتي‌ شكل‌ گرفت‌ و كار به‌ آنجا كشيد كه‌ پدر بزرگم‌ او را كشت‌ و روانه‌ زندان‌ شد. چند روز بعد پدرم‌ براي‌ ديدن‌ او رفت‌ ولي‌ مادرم‌ وقتي‌ مطلع‌ شد، با او شروع‌ به‌ دعوا كرد و همين‌ موضوع‌ باعث‌ شد اختلافاتشان‌ بالا بگيرد. اخلاق‌ و رفتار پدرم‌ آنچنان‌ ناپسند بود كه‌ عاقبت‌ از محل‌ كار اخراج‌ شد و چند ماهي‌ مي‌شد كه‌ بيكار شده‌ بود.بارها از او خواسته‌ بوديم‌ تا در اخلاق‌ و رفتارش‌ تجديدنظر كند، تهديدش‌ كرده‌ بوديم‌ براي‌ هميشه‌ تركش‌ مي‌كنيم‌ و از پيش‌ او مي‌رويم‌.يك‌ روز وقتي‌ از محل‌ كارم‌ برگشتم‌، متوجه‌ شدم‌ كه‌ باز مادرم‌ را كتك‌ زده‌ است‌. ديگر طاقت‌ نياوردم‌، بعد از گذشت‌ چند روز خانه‌يي‌ را كه‌ اكنون‌ در آن‌ زندگي‌ مي‌كنيم‌ اجاره‌ كردم‌ و مادر و خواهر و برادرم‌ را با خودم‌ به‌ اينجا آوردم‌ و پدرم‌ را ترك‌ كرديم‌.


==========================
 

mehrdad1355

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 فوریه 2004
نوشته‌ها
3,971
لایک‌ها
30
سن
47
پرونده كبرا رحمان‌پور در شوراي حل اختلاف قوه قضائيه

خبرنگار جنايي وقايع اتفاقيه: روز گذشته رياست قوه قضائيه پرونده كبرا رحمان‌پور ملقب به عروس 20 ساله را به شوراي حل اختلاف ارجاع داد.

عبدالصمد خرمشاهي وكيل كبرا رحمان‌پور ضمن اعلام مطلب فوق به خبرنگار ما گفت: «درايت و دورانديشي رياست قوه قضائيه، صرفنظر از مباحث حقوقي پرونده، اين امكان و فرصت را به ما مي‌دهد كه پرونده كبرا رحمان‌پور در شوراي حل اختلاف با حضور اعضاي شورا جهت مذاكره خانواده‌هاي دو طرف آماده شده و سعي و كوشش شود تا قضيه به صورت مسالمت‌آميز و با مذاكرات دوستانه فيصله پيدا كند. اين تصميم رياست محترم قوه قضائيه با در نظر گرفتن ابعاد مختلف پرونده و با در نظر گرفتن تبعات مجازات كبرا و وجدان جمعي جامعه نشان از نوعي ابتكار و خلاقيت در مسائل كيفري و پرونده‌ها‌يي است كه به نوعي افكار عمومي جامعه را متوجه خود كرده است.

وي افزود: به هر حال اين يك امكان و فرصت بسيار ايده‌آل براي كبرا و خانواده وي است كه بتوانند با مذاكره با خانواده اولياي دم موجبات گذشت اولياي‌دم را فراهم كنند و ترتيبي اتخاذ شود كه با توكل به خدا كبرا بتواند به آغوش خانواده خود بازگردد و از نو زندگي را آغاز كند. اين اتخاذ تصميم قطعاً با عكس‌العمل مثبت افكار عمومي روبه‌رو خواهد شد و تبعات بسيار خوبي در جامعه خواهد داشت.

خرمشاهي ادامه داد: اگرچه اين حق اولياي دم است كه خواهان قصاص قاتل مادرشان باشند، اما افكار عمومي جامعه نيز خواستار گذشت آنان است و مي‌خواهد كبرا كه دوران عمر نوجواني خود را در فقر و تنگدستي گذرانده بود و به خاطر نجات خانواده‌اش از فقر تن به ازدواجي نامتعارف داده بود و ناخواسته وارد ماجرايي شده بود كه نمي‌خواست چنين نتيجه داشته باشد، بتواند با اغماض خانواده اولياي‌دم زندگي را از نو تجربه كند.

وي توضيح داد: اين پرونده طي دو ماه آينده به مركز حل اختلاف قوه قضائيه خواهد رفت و مورد بررسي قرار خواهد گرفت.

وي در پايان گفت: ما تمام سعي خود را خواهيم كرد تا رضايت اولياي دم را جلب كرده و از اين فرصت نهايت استفاده را بكنيم.
============

شهلا جاهد:
صدور حكم اعدام برايم دور از انتظار نبود

وقايع اتفاقيه: حكم خديجه جاهد معروف به شهلا، متهم به قتل پرونده قتل فاطمه سحرخيزان معروف به لاله، همسر ناصر محمدخاني (مربي اسبق تيم پيروزي) كه در 25 برگ صادر شده است به وكلاي پرونده و شهلا ابلاغ شد.

در اين حكم آورده شده است: «خديجه جاهد كه متهم به قتل عمد، سرقت، خريد و آماده‌سازي ترياك، رابطه نامشروع و سقط‌جنين است، براي قتل عمد لاله سحرخيزان به يك بار قصاص نفس با اجراي تشريفات قانوني محكوم مي‌شود و درخصوص اتهام سرقت اموال مقتوله با توجه به اقرار صريح متهمه و مجموعه محتويات پرونده با احضار بزهكاري مشاراليه از اين حيث و نيز مستند به مواد 656 و 667 از قانون مجازات اسلامي به تحمل سه سال حبس تعزيري و با احتساب بازداشت قبلي و اجراي ماده 18 قانون ياد شده به تحمل 74 ضربه شلاق تعزيري و رد اموال مسروقه محكوم شده و درخصوص اتهام خريد و آماده‌سازي ترياك به ميزان 100 گرم براي ناصر محمدخاني به 74 ضربه شلاق و پرداخت پنج ميليون ريال جزاي نقدي محكوم شد و درخصوص رابطه نامشروع و زنا غيرمحسنه و سقط‌جنين چون مدعي جاري شدن صيغه شرعي شده‌اند و براي سقط‌جنين نيز چون در قانون جاري براي مادر مجازات تعيين نشده و ديه‌اي نيز در اين خصوص ادعا نشده است رأي برائت صادر شد».

در ادامه اين حكم زهرا ـ م كه در اين پرونده متهم به نگهداري مشروبات الكلي و تجهيزات دريافت از ماهواره و استفاده از آن بوده ضمن محرز شدن بزه انتسابي و به لحاظ جواني و سابقه وي به پرداخت يك ميليون ريال جزاي نقدي بدل از حبس و از حيث نگهداري مشروبات الكلي به پرداخت يك ميليون ريال جزاي نقدي ديگر محكوم شد.

ابوالفضل ـ ب 20 ساله ديگر متهم پرونده مذكور كه دانشجوي مكانيك بود و در طبقه زيرين منزل مقتوله زندگي مي‌كرد به اتهام عمل حرام با خدمتكار مقتوله به پرداخت يك ميليون ريال جزاي نقدي با رعايت احتساب بازداشت محكوم شد.

سه برادرزاده ناصر محمدخاني كه از سوي وي به عنوان مظنونان به ارتكاب جنايت معرفي شده بودند و همچنين امير ـ الف در ابتداي رسيدگي به پرونده به عنوان عامل اصلي جنايت شناسايي شده بود از سوي قاضي جعفرزاده رئيس شعبه 1154 دادسراي امور جنايي تهران تبرئه شدند.

به گفته عبدالصمد خرمشاهي وكيل شهلا جاهد، متهمه بعد از دريافت حكم به وي گفته است: «صدور چنين حكمي برايم دور از انتظار نبود. روند دادگاه به خوبي صدور چنين حكمي را نشان مي‌داد. وي طبق حق قانوني خود، در مدت 20 روز اعتراض خود را به دادگاه تجديدنظر درخصوص اعدام، شلاق و حبس براي موارد اتهامي كه به خود وارد نمي‌داند، تقديم خواهد كرد».

عبدالصمد خرمشاهي گفت: «تا 20 روز ديگر در يك لايحه ايرادات وارده به شرايط دادرسي و صدور حكم را به دادگاه اعلام خواهد كرد».

ا=================


شبيه‌سازي زلزله‌هاي شديد ايران در دانشگاه شريف

ايسنا: پژوهشگران آزمايشگاه ميز لرزان دانشگاه صنعتي شريف، با شبيه سازي زلزله‌هاي مهم كشور، براي نخستين بار پايداري عملي سازه‌هاي منطبق با آيين‌نامه طراحي لرزه‌اي ساختمان‌هاي ايران را بررسي مي‌كنند.

دكتر علي بخشي، عضو هيأت علمي دانشكده مهندسي عمران و مسؤول آزمايشگاه ميز لرزان دانشگاه صنعتي شريف با اعلام اين مطلب گفت: بدين منظور يك ساختمان آجري با مصالح بنايي- كه از متداول‌ترين سازه‌هاي كشور هستند- در مقياس كاملاً واقعي ساخته شده و بر روي ميز زلزله (ميز لرزان) نصب شده كه قرار است اين ميز بر اساس اطلاعات و ركوردهاي ثبت شده از زلزله‌هاي مهم چند سال اخير از جمله زلزله فيروزآباد و كجور (بلده)، بم و طبس و احتمالاً چند زلزله مهم خارجي نوسان كرده و رفتار و عملكرد ديناميكي ساختمان در آن شرايط بررسي شود.

وي با اشاره به اينكه اين آزمايش هفته آينده انجام مي‌شود، خاطرنشان كرد: به منظور بررسي رفتار لرزه‌اي سازه، تعدادي حسگر در قسمت‌هاي مختلف آن نصب شده كه پاسخ‌هاي شتاب، جابه‌جايي، كرنش‌ها و در مواردي نيروها را اندازه‌گيري مي‌كنند. با بررسي پاسخ ثبت شده حسگرها مي‌توان رفتار واقعي اين قبيل سازه‌ها در هنگام زلزله را عملاً مطالعه كرد.

عضو هيأت علمي دانشكده عمران دانشگاه صنعتي شريف درباره ويژگي‌هاي سازه‌هاي مقاوم در برابر زلزله بر‌اساس آيين‌نامه 2800 گفت: رعايت آيين‌نامه به اين معنا نيست كه ساختمان در برابر هر زلزله‌اي مصون باشد، بلكه فلسفه كلي آن اين است كه با رعايت اين آيين‌نامه اجزاي سازه‌اي و غير سازه‌اي ساختمان تحت زلزله‌هاي ضعيف (با شدت حداكثر 5 مركالي) آسيب نبيند، تحت زلزله‌هاي متوسط (با شدت 5 تا 7 مركالي) اجزاي غير سازه‌اي نظير شيشه‌ها و تيغه‌بندي‌ها دچار آسيب شده ولي اجزاي سازه‌اي از جمله تيرها، ستون‌ها و بادبند‌ها سالم بمانند و تحت زلزله‌هاي شديدتر، حتي با تخريب احتمالي اجزاي سازه‌اي، ساختمان دچار گسيختگي و فروريزش نشده و جان ساكنان آن محفوظ بماند.
===========================
متهم به قتل شهرك غرب تهران:
مزاحم همسرم مي‌شد، او را كشتم

وقايع اتفاقيه: حامد 23 ساله آرام روي صندلي مقابل بازپرس عرفان در شعبه هفتم دادسراي امور جنايي تهران نشسته بود و روي يك برگه به سؤالات بازپرس پرونده‌اش پاسخ مي‌داد. خبرنگاران او را احاطه كرده بودند. حامد چند مرتبه با عصبانيت به آنها نگريست و در نهايت گفت: «چه مي‌خواهيد، چرا دست از سرم برنمي‌داريد» بازپرس پرونده او را آرام كرد. در همين حال نگين 19 ساله با چهره‌اي آشفته و مضطرب به همراه افسر پرونده وارد شعبه شد. چشمان حامد با ديدن او برقي از خوشحالي زد و با صدايي مهربان گفت: «تو چرا اينجا آمدي؟»

دختر پاسخي نداد. آهسته روي صندلي پشت حامد نشست و سرش را به ديوار تكيه داد، هنوز باور نداشت كه حامد به عنوان متهم به قتل محمد 22 ساله مقابل وي نشسته و محمد با پنج گلوله حامد كشته شده است.

حامد چند مرتبه سرش را به عقب برگرداند تا چهره همسرش را ببيند ولي نگين بي‌تفاوت به نقطه‌اي مبهم خيره مانده بود.

سؤالات خبرنگاران بار ديگر از سر گرفته شد، هرچه بيشتر از نگين مي‌پرسيدند كمتر جواب مي‌گرفتند، او نمي‌خواست حرف بزند. گاهي اشك در چشمانش جمع مي‌شد. برگه‌اي كه سؤالات بازپرس عرفان روي آن قرار گرفته بود و نگين به آنها پاسخ مي‌داد با ريزش اشك دختر خيس شده بود. وقتي صداي آرام گريه نگين به گوش حامد رسيد، ديگر به پشت سرش نگاهي نكرد، گويي قادر به تحمل ديدن اشك‌هاي همسرش نبود. آنها تازه 10 ماه بود كه به عقد يكديگر درآمده بودند و محبت در قلب هر دو در اوج بود. نگين براي آينده حامد گريه مي‌كرد و حامد برافروخته از غم همسر بود.

حامد در پاسخ به سؤال بازپرس پرونده كه آيا علاقه نگين باعث ارتكاب اين قتل شد، گفت: «من نگين را خيلي دوست دارم. نمي‌خواهم او را غمگين ببينم. من در اختيار شما هستم، هرچه بپرسيد مي‌گويم. هر كاري بخواهيد مي‌كنم فقط همسرم را آزاد كنيد.»

بازپرس عرفان پرسيد بعد از حادثه همسرت تو را تا شهرستان اصفهان همراهي كرد يا خودت تنهايي از تهران گريختي، حامد پاسخ داد: بعد از ارتكاب قتل نگين را به منزلشان رساندم. سپس به خانه خودمان در كوچه 25 ايران‌زمين واقع در شهرك‌غرب (قدس) تهران بازگشتم. كارت دانشجويي، مدارك لازم و چند عدد لباس برداشتم و با يك آژانس به سمت شهرستان اصفهان راهي شدم.

وقتي به او گفته شد كه نگين را در نجف‌آباد اصفهان دستگير كرده‌اند بدين ترتيب ادعاي تو در خصوص فرار تنهايي به اصفهان شك‌آور است، گفت: ما با همديگر نبوديم.

حامد در ادامه افزود: من قصد كشتن محمد را نداشتم فقط مي‌خواستم او را تهديد كنم ولي وقتي به مقتول گفتم كه همسر نگين هستم او شروع به فحاشي كرد و چند فحش ركيك به من داد كه خشمگين شدم به سمتش رفتم و او را با دستم به عقب هول دادم باز فحاشي كرد ديگر كنترل خود را از دست دادم و يك تير به سويش شليك كردم محمد با درد زياد بدن خود را خم كرد، خيلي خشمگين بودم بار ديگر يك تير شليك كردم كه اين بار او بر روي زمين افتاد. او مرده بود ولي جنون از من دور نمي‌شد سه تير ديگر شليك كردم آن هم فقط براي آرام كردن حس كينه و انتقام خودم تنها چيزي كه در آن لحظات در ذهنم بود مزاحمت‌هاي پياپي محمد براي همسرم بود.

بازپرس عرفان از او پرسيد آيا مي‌دانستي كه سرانجام ارتكاب قتل چيست؟ حامد گفت: به خوبي مي‌دانستم كه پليس مرا تعقيب خواهد كرد. قصد فرار نيز نداشتم ولي وقتي پدرزنم از ماجرا بااطلاع شد به شدت مضطرب بود با اصرار از من خواست تا به شهرستان زاهدان بروم من نيز به گفته پدر زنم گوش كردم وگرنه تهران را ترك نمي‌كردم.

حامد به بازپرس پرونده گفت: همسرم قبل از ازدواج با من با محمد آشنايي كوتاهي داشت وقتي ما با هم آشنا شديم و اين آشنايي به ازدواج ختم شد باز هم محمد او را رها نمي‌كرد. وقتي از ماجراي ازدواج ما نيز بااطلاع شد شروع به تهديد همسرم كرد. ارتباطات تلفني محمد و همسرم از چشم من دور نماند و وقتي از نگين موضوع را جويا شدم همسرم به من گفت: «يك مزاحم است كه هر روز مرا آزار مي‌دهد.» با شنيدن اين حرف حس غيرت در من ايجاد شد و به پارك دانشجو در چهارراه ولي‌عصر رفتم و با پرداخت يك ميليون و 200 هزار تومان يك اسلحه خريدم. 100 هزار تومان از اين مبلغ را همانجا به او دادم و بقيه پول را به حسابي در منطقه مريوان واريز كردم. سپس به نگين گفتم: «با آن پسر كه حتي اسمش را نيز نمي‌دانستم قرار ملاقات بگذار تا با او صحبت كنم. نگين حتي نمي‌دانست كه اسلحه خريده‌ام. در زمان حادثه نيز برخورد نادرست مقتول و فحاشي‌هاي پياپي وي منجر به اين حادثه تلخ شد. زيرا وقتي خود را همسر نگين معرفي كردم با الفاظي زشت من را مخاطب قرار داد. او مزاحم همسرم بود او را كشتم».

نگين در پاسخ به سؤالات قاضي گفت: قبل از ازدواج با حامد مدت كوتاهي با محمد آشنا شدم. آن زمان محمد چند عكس از من گرفته بود و بعد از قطع ارتباطمان عكس‌ها پيش او باقي ماند. محمد وقتي متوجه شد با حامد ازدواج كرده‌ام، خيلي ناراحت شد او ادعا مي‌كرد كه مرا خيلي دوست دارد و دائم مرا تهديد مي‌كرد كه از حامد جدا شوم و اگر اين كار را نكنم عكس‌هايي كه از من دارد را به همسرم نشان خواهد داد. محمد با تهديدهايش اعصابم را خرد مي‌كرد، يك روز كه در حال دعوا كردن با محمد بودم حامد به خانه ما آمد و به اجبار براي اينكه كنجكاوي وي را از بين ببرم گفتم كه يك پسر مدام مزاحم من مي‌شود. اگر مي‌دانستم حرف من چنين عاقبتي را براي همسرم و محمد رقم مي‌زند هرگز آن حرف را نمي‌زدم.

نگين كه تمام صورتش از اشك پر شده بود در مورد چگونگي وقايع روز حادثه گفت: طبق نقشه حامد قرار شد با محمد قرار ملاقات بگذارم، همين كار را نيز كردم. سوار بر خودرو سمند نقره‌اي رنگ حامد به مقابل پاساژ گلستان شهرك غرب رفتم. محمد طبق قرار قبلي آنجا بود او را سوار كردم. با هم به كوچه 19 ايران‌زمين رفتيم. حامد آنجا منتظر بود. ولي محمد نمي‌دانست براي اينكه محمد و حامد را تنها بگذارم همان طور كه حامد گفته بود به محمد گفتم: «همسرم مي‌خواهد تو را ببيند، محمد شوكه شد ولي چيزي نگفت، به او گفتم، در حال حاضر وجه نقدي همراهم نيست تو چند دقيقه از خودرو پياده شو تا من به جلوي در منزل خاله‌ام كه در شهرك‌غرب است بروم و كمي پول بگيرم. سپس به دنبالت مي‌آيم تا با هم پيش حامد به برج ميلاد برويم و ضمن خوردن شام با يكديگر صحبت كنيم. محمد باور نمي‌كرد كه قرار است همسرم را ببيند ولي از خودرو پياده شد و به انتظار من كنار ديوار يكي از خانه‌هاي كوچه ايستاد. من نيز به سرعت از محل دور شدم. كمي دورتر صداي شليك گلوله شنيدم. وقتي بعد از چند دقيقه حامد با تلفن همراهم تماس گرفت و از من خواست به دنبالش بروم او را سر كوچه 19 ايران‌زمين سوار كردم. به او گفتم: «حامد صداي شليك گلوله شنيدم» او در پاسخ گفت: «محمد را كشتم. وحشت‌زده به او نگاه كردم او با تحكم از من خواست تا به سمت خانه پدرم بروم، او مرا آنجا گذاشت و سپس فرار كرد».

حامد در ادامه سخنان خود ادعا كرد: زماني كه از پشت سر به محمد نزديك مي‌شدم او در حال صحبت كردن با تلفن همراهش بود، شنيدم كه به شخصي كه پشت خط بود گفت: شيشه‌ها و قرص‌هاي اكستازي را در شهرك غرب پخش كن، او در فروش مشروب و قرص اكستازي سابقه‌دار بوده و مأموران آگاهي سوابق وي را نيز پيدا كرده‌اند صبح روز گذشته جسد محمد كه با شليك پنج گلوله جان باخت توسط خانواده وي در بهشت‌زهرا به خاك سپرده شد.

رسيدگي پليسي زير نظر سروان مكرم در دايره 10 آگاهي مركز و بررسي قضايي پرونده با نظارت دقيق بازپرس محمد عرفان در شعبه هفتم دادسراي امور جنايي تهران ادامه خواهد يافت.

=================
 

mehrdad1355

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 فوریه 2004
نوشته‌ها
3,971
لایک‌ها
30
سن
47
اعتماد:

افشاي‌ پرونده‌هاي‌ ميلياردها تومان‌ سوءاستفاده‌

دادستان‌ تهران‌ در يك‌ مصاحبه‌ مطبوعاتي‌ از چند اختلاس‌ و فساد اقتصادي‌ كلان‌ در كشور پرده‌ برداشت‌ و اعلام‌ كرد: عاملان‌ مفاسد اقتصادي‌ دستگير و بازداشت‌ شده‌اند.سعيد مرتضوي‌ از پرونده‌هاي‌ سوء استفاده‌ در بخش‌هاي‌ مختلف‌ از جمله‌ بخش‌هاي‌ صنعت‌،گمرك‌ و سيستم‌ بانكي‌ كشور نام‌ برد و افزود: ارقامي‌ معادل‌ 60 ميليون‌ دلار، 40 ميليون‌ دلار و صدها ميليارد ريال‌ با انجام‌ رسيدگي‌ و تكميل‌ تحقيقات‌ به‌ بيت‌المال‌ بازگردانده‌ شده‌ است‌.دادستان‌ تهران‌ گفت‌: در يك‌ پرونده‌ بخش‌ صنعت‌، متهان‌ علاوه‌ بر محكوميت‌ به‌ 20 سال‌ حبس‌ و انفصال‌ ابد از خدمات‌ دولتي‌ و پرداخت‌ 3ميليون‌ دلار، بيش‌ از 4 ميليون‌ لير ايتاليا محكوم‌ شده‌اند.
در يكي‌ ديگر از پرونده‌ها، متهم‌ علاوه‌ بر محكوميت‌ به‌ 8 سال‌ حبس‌ به‌ پرداخت‌ 20 ميليارد ريال‌ جزاي‌ نقدي‌ محكوم‌ شده‌ است‌.در پرونده‌ ديگري‌ مربوط‌ به‌ سيستم‌ بانكي‌، متهم‌ علاوه‌ بر 3 سال‌ حبس‌ به‌ استرداد 7 ميليارد ريال‌ محكوم‌ شده‌ است‌.
وي‌ افزود: بزودي‌ جزييات‌ اين‌ پرونده‌ها توسط‌ سرپرست‌ دادسراي‌ ويژه‌ جرايم‌ اقتصادي‌، طي‌ مصاحبه‌يي‌ اعلام‌ خواهد شد.
سعيد مرتضوي‌ گفت‌: در چند ماه‌ اخير هم‌ سيزده‌ فقره‌ پرونده‌ اختلاس‌ و سوء استفاده‌ مالي‌ جمعاص به‌ مبلغ‌ چهارده‌ ميليارد و 357 ميليون‌ و 67 هزار ريال‌ در شعبه‌هاي‌ دادسراي‌ كاركنان‌ دولت‌ مورد رسيدگي‌ قرار گرفته‌ كه‌ پس‌ از احراز مجرميت‌ متهمان‌، پرونده‌ها با صدور كيفر خواست‌ به‌ دادگاه‌ هاي‌ صالحه‌ فرستاده‌ شده‌ است‌.
يكي‌ از اين‌ پرونده‌ها مربوط‌ به‌ يكي‌ از بانك‌هاي‌ دولتي‌ است‌ كه‌ بالغ‌ بر پنج‌ ميليارد و 130 ميليون‌ ريال‌ سوء استفاده‌ مالي‌ بوده‌ كه‌ توسط‌ يكي‌ از كاركنان‌ بانك‌، اختلاس‌ شده‌ و پس‌ از دستگيري‌ تاكنون‌ 2ميليارد ريال‌ از وجه‌ مورد اختلاس‌ از نامبرده‌ اخذ و به‌ حساب‌ دولت‌ واريز شده‌ است‌.
پرونده‌ گمرك‌
سعيد مرتضوي‌ سپس‌ به‌ يك‌ سوء استفاده‌ ميلياردي‌ توسط‌ يكي‌ از مسوولان‌ گمرك‌ اشاره‌ كرد و گفت‌: در اين‌ پرونده‌ يكي‌ از مسوولان‌ گمرك‌ متهم‌ است‌ كه‌ با سوء استفاده‌ از موقعيت‌ شغلي‌ خود اقدام‌ به‌ حيف‌ و ميل‌ ميلياردها ريال‌ از اموال‌ كرده‌ است‌ به‌نحوي‌ كه‌ در بعضي‌ از معاملات‌ نامبرده‌ با شخصي‌ واهي‌ به‌ نام‌ »حسيني‌« قرارداد امضا كرده‌ است‌.

وي‌ چك‌هايي‌ از حساب‌ جاري‌ مجموعه‌ تحت‌ سرپرستي‌ خود كه‌ تعداد آن‌ زياد است‌ و تعدادي‌ از اين‌ چك‌ها مبالغي‌ بيش‌ از يك‌ ميليارد ريال‌ دارد، صادر كرده‌ است‌ و يا اينكه‌ وجوه‌ نقدي‌ كه‌ بايد به‌ حساب‌ جاري‌ مجموعه‌ وي‌ واريز گردد در اختيار شخص‌ »حسيني‌« قرار مي‌داده‌ است‌.
در تحقيقات‌ مشخص‌ شد شخصيت‌ »حسيني‌« واهي‌ و در اصل‌ اين‌ فرد عنوان‌ شده‌ خود متهم‌ بوده‌ و از اين‌ طريق‌ مبادرت‌ به‌ دخل‌ و تصرف‌ ميلياردها ريال‌ اموال‌ به‌صورت‌ نامشروع‌ كرده‌ است‌.نامبرده‌ در يكي‌ ديگر از موارد تخلف‌ خود مبادرت‌ به‌ تحويل‌ اجناس‌ از سازمان‌ اموال‌ تمليكي‌ براي‌ مجموعه‌ تحت‌ سرپرستي‌ خود كرده‌ كه‌ اين‌ اقلام‌ و اجناس‌ به‌صورت‌ نصف‌ قيمت‌ بازار و برخي‌ كمتر از نصف‌ قيمت‌ از سازمان‌ مربوطه‌ تحويل‌ گرفته‌ شده‌ و بدون‌ آنكه‌ وارد مجموعه‌ تحت‌ مديريت‌ متهم‌ شود و يا بين‌ اعضاي‌ مجموعه‌ تقسيم‌ شود، به‌ خودش‌ به‌عنوان‌ جعلي‌ »حسيني‌« با سود 5\1درصد فروخته‌ است‌ و يا اينكه‌ متهم‌ اموال‌ و اجناس‌ را كه‌ متعلق‌ به‌ مجموعه‌ بوده‌، به‌ افراد مختلف‌ داده‌ و آنها را بدهكار مجموعه‌ كرده‌ كه‌ طي‌ بررسي‌هاي‌ انجام‌شده‌ و اسناد موجود، بدهي‌هاي‌ اين‌ افراد از اموال‌ و سود حاصله‌ مجموعه‌ تحت‌ مديريت‌ پرداخت‌ شده‌ است‌.با توجه‌ به‌ اينكه‌ به‌منظور كارشناسي‌ و حسابرسي‌، مراتب‌ به‌ كارشناس‌ رسمي‌ دادگستري‌ ارجاع‌ گرديده‌، دادسراي‌ فرودگاه‌ جهت‌ بررسي‌ و شناسايي‌ ساير تخلفات‌ اين‌ متهم‌ اقدامات‌ گسترده‌يي‌ انجام‌ داده‌ تا چنانچه‌ فرد يا افراد ديگري‌ در جهت‌ همكاري‌ و مساعدت‌ با متهم‌ دست‌ داشته‌اند، شناسايي‌ و دستگير شوند. در همين‌ رابطه‌ براي‌ متهم‌ قرار بازداشت‌ موقت‌ صادر و قرار صادره‌ پس‌ از اعتراض‌ متهم‌ در دادگاه‌ مورد تاييد قرار گرفته‌ است‌.مرتضوي‌ در اين‌ مصاحبه‌ در پاسخ‌ به‌ سوالي‌ درباره‌ فروش‌ سوالات‌ دستياري‌، به‌ شناسايي‌ 9موسسه‌ آموزش‌ كنكور اشاره‌ كرد كه‌ اقدام‌ به‌ كلاهبرداري‌ كرده‌اند. وي‌ گفت‌: 15نفر از مسوولان‌ اين‌ موسسات‌ بازداشت‌ شده‌اند و ما تصميم‌ داريم‌ تا قبل‌ از پايان‌ امتحانات‌ كنكور، آنها را مطلقا آزاد نكنيم‌.دادستان‌ تهران‌ در پاسخ‌ به‌ سوالي‌ درباره‌ جعل‌ 35هزار شناسنامه‌ قبل‌ از انتخابات‌ مجلس‌ هفتم‌ گفت‌: موضوع‌ كشف‌ 35هزار شناسنامه‌ جعلي‌ صحيح‌ است‌ و پرونده‌ آن‌ در دادسراي‌ شميران‌ در دست‌ بررسي‌ است‌.وي‌ افزود: كشف‌ عاملان‌ باند جعل‌ شناسنامه‌ با اقدام‌ سريع‌ دادسرا و ماموران‌ وزارت‌ اطلاعات‌ صورت‌ گرفت‌. دادستان‌ تهران‌ توضيح‌ داد: متاسفانه‌ تعدادي‌ از كساني‌ كه‌ اقدام‌ به‌ جعل‌ شناسنامه‌ كرده‌ بودند از اعضاي‌ شوراي‌ اسلامي‌ شهر اسلامشهر بودند كه‌ در انتخابات‌ نيز كانديدا شده‌ ولي‌ ردصلاحيت‌ شده‌ بودند. اين‌ افراد با تدارك‌ يك‌ گروه‌ خاص‌ سياسي‌ داخل‌ كشور در پي‌ ايجاد بحران‌ درانتخابات‌ بودند و يكي‌ از اعضاي‌ اين‌ گروه‌ قبل‌ از انتخابات‌ اخبار كذبي‌ منتشر كرد كه‌ قرار است‌ تعدادي‌ شناسنامه‌ جعلي‌ از خارج‌ به‌ كشور وارد شود.دادستان‌ تهران‌ گفت‌: اعضاي‌ اصلي‌ اين‌ باند 4 نفر بودند كه‌ به‌ همراه‌ ساير اعضاي‌ باند بازداشت‌ هستند كه‌ متاسفانه‌ عمدتا از مسوولان‌ رده‌ بالاي‌ اسلامشهر هستند كه‌ با صدور كيفرخواست‌ پرونده‌ آنان‌ در دادگاه‌ تحت‌ رسيدگي‌ است‌.
(بخش‌هاي‌ ديگري‌ از مصاحبه‌ مطبوعاتي‌ دادستان‌ تهران‌ را در شماره‌ آينده‌ خواهيد خواند)
======
جزييات‌ راي‌ دادگاه‌ درباره‌ شهلا

شهلا جاهد كه‌ در دادگاه‌ جنايي‌ تهران‌ به‌ عنوان‌ قاتل‌ لاله‌ سحرخيزان‌ به‌ قصاص‌ )اعدام‌(، شلاق‌ و حبس‌ محكوم‌ شده‌ است‌، به‌ اين‌ راي‌ اعتراض‌ كرد. با اعتراض‌ شهلا به‌ راي‌ صادره‌ قرار است‌ پرونده‌ به‌ ديوان‌عالي‌ كشور فرستاده‌ شود تا قضات‌ اين‌ ديوان‌ نظر قطعي‌ خود را اعلام‌ كنند. اگر ديوان‌عالي‌ كشور، حكم‌ دادگاه‌ را تاييد كند، دستور اجراي‌ حكم‌ اعدام‌ شهلا به‌ دايره‌ اجراي‌ احكام‌ دادسراي‌ جنايي‌ تهران‌ ابلاغ‌ خواهد شد تا اين‌ زن‌ به‌ پاي‌ چوبه‌ دار برود. اما اگر قضات‌ ديوان‌ عالي‌ كشور، نواقصي‌ در روند تحقيق‌ و رسيدگي‌ به‌ جزييات‌ جنايت‌ پيدا كنند، حكم‌ را نقص‌ خواهند كرد. در اين‌ صورت‌ پرونده‌ قتل‌ لاله‌ سحرخيزان‌ به‌ دادگاه‌ جنايي‌ بازگردانده‌ خواهد شد تا براي‌ شهلا دوباره‌ حكم‌ صادر شود.
براي‌ آگاهي‌ خوانندگان‌ «اعتماد»، متن‌ راي‌ دادگاه‌ را كه‌ درباره‌ شهلا و ناصر محمدخاني‌ صادر شده‌ است‌، از اين‌ شماره‌ منتشر مي‌كنيم‌.
متن‌ راي‌ دادگاه‌
شكايت‌ اولياي‌ دم‌ )مقتوله‌ فاطمه‌ سحرخيزان‌( معروف‌ به‌ لاله‌ به‌ اسامي‌ آقاي‌ رحمان‌ و سكينه‌ سحر خيزان‌ به‌ عنوان‌ پدر و مادر مقتوله‌ و نيزشكايت‌ آقاي‌ ناصر محمدخاني‌ به‌ عنوان‌ ولي‌ قهري‌ و خاص‌ فرزندان‌ مقتوله‌ به‌ اسامي‌ علي‌ 14 ساله‌ و عرفان‌ 10 ساله‌ كه‌ هر دوي‌ آنها صغير بوده‌ و به‌ سن‌ بلوغ‌ شرعي‌ نرسيده‌ اند، عليه‌ خانم‌ خديجه‌ جاهد، فرزند حسن‌ معروف‌ به‌ شهلا متولد 1348 اهل‌ و ساكن‌ تهران‌ مطرح‌ شده‌ ) كه‌ موارد اتهامي‌ به‌ اين‌ شرح‌ است‌:) 1 ارتكاب‌ قتل‌ عمدي‌ خانم‌ فاطمه‌ سحرخيزان‌ به‌ وسيله‌ ضربات‌ متعدد چاقو 2 سرقت‌ اموال‌ مقتوله‌ كه‌ عبارتند از يك‌ ساعت‌ مچي‌ زنانه‌ از نوع‌ رولكس‌ يك‌ حلقه‌ انگشتر زنانه‌ يك‌ زنجير طلا )پابند( 3 خريد و تهيه‌ ترياك‌ به‌ دفعات‌ )كه‌ به‌ خريد دوبار و هر بار 50 گرم‌ اعتراف‌ دارد( 4 داشتن‌ رابطه‌ نامشروع‌ و ارتكاب‌ زناي‌ غيرمحصنه‌ 5 سقط‌ جنين‌. با اين‌ توضيح‌ كه‌ در تاريخ‌ 17\7\81 روز چهارشنبه‌ حسب‌ اطلاع‌ تلفني‌ پسر مقتوله‌ به‌ نام‌ علي‌ محمد خاني‌ 12 ساله‌ )در زمان‌ قتل‌( مبني‌ بر اينكه‌ مادرش‌ فاطمه‌ سحرخيزان‌ معروف‌ به‌ لاله‌ در منزلشان‌ واقع‌ در ميدان‌ كتابي‌، خيابان‌ گل‌ نبي‌ غربي‌، پلاك‌ 46 به‌ قتل‌ رسيده‌ كه‌ پس‌ از اطلاع‌ به‌ خودروي‌ گشت‌ پليس‌ كه‌ در حال‌ عبور از محل‌ بوده‌ است‌، ماموران‌ كلانتري‌ 103 گاندي‌ در محل‌ حاضر شدند وبا اطلاع‌ به‌ قاضي‌ كشيك‌ قتل‌ عمدي‌ تهران‌، ايشان‌ نيز در محل‌ وقوع‌ جنايت‌ حضور يافته‌. طبق‌ اظهارات‌ پسر مقتوله‌، پدرش‌ ناصر محمدخاني‌ در مسافرت‌ خارج‌ از كشور بوده‌ و مدتي‌ به‌وسيله‌ تلفن‌هاي‌ مشكوك‌ مادرش‌ مورد مزاحمت‌ قرار مي‌گرفته‌ است‌. حسب‌ گزارش‌ اوليه‌ تمامي‌ وسايل‌ منزل‌ به‌ هم‌ ريختگي‌ داشته‌ و آثاري‌ از شكستگي‌ درهاي‌ ورودي‌ ديده‌ نشده‌ و به‌ هم‌ ريختگي‌ وسايل‌ منزل‌ حكايت‌ از صحنه‌ سازي‌ داشته‌ است‌، جنازه‌ مقتوله‌ هم‌ در مقابل‌ در اتاق‌ خواب‌ واقع‌ در ضلع‌ جنوبي‌ واحد مسكوني‌ آنها مشرف‌ به‌ حياط‌ و اتوبان‌ همت‌ افتاده‌ بود. در حالي‌ كه‌ تعداد 37 ضربه‌ چاقو به‌ نقاط‌ مختلف‌ بدن‌ مقتوله‌ اصابت‌ و جسد وي‌ آغشته‌ به‌ خون‌ ديده‌ شد كه‌ مورد معاينه‌ قضايي‌ قرار گرفت‌.
طبق‌ اظهارات‌ دوستان‌ و نزديكان‌ مقتوله‌، مشاراليها زني‌ متدين‌، اهل‌ روزه‌ و نماز بوده‌ و حتي‌ بعضي‌ از دوستان‌ وي‌ در تحقيقات‌ به‌ عمل‌ آمده‌ اظهار داشته‌اند كه‌ نماز خواندن‌ را از لاله‌ ياد گرفته‌اند. خانم‌ مهنوش‌ جواديان‌ كه‌ دوست‌ لاله‌ بوده‌ و شب‌ قبل‌ از جنايت‌ به‌ اتفاق‌ دو فرزندش‌ پس‌ از مراجعت‌ از جشن‌ تولد فرزند دوست‌ ديگرشان‌ به‌نام‌ خانم‌ ساغر در منزل‌ مقتوله‌ خوابيده‌اند، در بازجويي‌ گفته‌ است‌: شب‌ كه‌ از منزل‌ ساغر آمديم‌ چون‌ شوهر من‌ هم‌ در مسافرت‌ خارج‌ از كشور بود با اصرار لاله‌ جهت‌ استراحت‌ به‌ منزل‌ آنها رفتيم‌، دو فرزندم‌ همراهم‌ بودند و دو پسر لاله‌ نيز حضور داشتند. وقتي‌ به‌ منزل‌ آنها رفتيم‌ با پسرم‌ عرفان‌ )نام‌ يكي‌ از پسران‌ مهنوش‌ نيز عرفان‌ است‌( كه‌ شلوغ‌ مي‌كرد، دعوا كردم‌. شب‌ هنگام‌ لاله‌ نماز غفيله‌ را به‌ من‌ ياد مي‌داد، مادرش‌ زنگ‌ زد و لاله‌ تلفني‌ با مادرش‌ صحبت‌ كرد و به‌ او گفت‌ كه‌ نگران‌ نباش‌ تنها نيستم‌، مهنوش‌ پيش‌ من‌ است‌، صبح‌ كه‌ بيدار شديم‌ هنگام‌ رفتن‌ چون‌ پسرانم‌ قرار بود به‌ مدرسه‌ بروند، هنگام‌ خارج‌ شدن‌ به‌ لاله‌ گفتم‌ مي‌توانم‌ از ريمل‌ شما استفاده‌ كنم‌؟ او گفته‌: اين‌ چه‌ حرفيه‌، استفاده‌ كن‌.
با بررسي‌ پرينت‌ تلفن‌ منزل‌ مقتوله‌ مشخص‌ مي‌شود در ساعت‌ 24:9 دقيقه‌ صبح‌ روز قتل‌ از منزل‌ مقتوله‌ با شماره‌ تلفن‌ ... تماس‌ حاصل‌ شده‌ و مدت‌ مكالمه‌ احتمالي‌ 18 ثانيه‌ بوده‌ است‌ و با بررسي‌ مشخص‌ مي‌شود محل‌ استقرار تلفن‌ در شهرستان‌ خورموج‌ از توابع‌ بوشهر و منزل‌ خواهر ناتني‌ همسر آقاي‌ رحمان‌ سحرخيزان‌ )منزل‌ خاله‌ مقتوله‌( بوده‌ است‌. طبق‌ رسيدگي‌هاي‌ به‌ عمل‌ آمده‌ مشخص‌ شده‌ شماره‌ ياد شده‌ به‌ نام‌ «حسين‌.ت‌» رييس‌ آموزش‌ و پرورش‌ خورموج‌ )شوهر خاله‌ لاله‌( بوده‌ است‌ و با عزيمت‌ مامورين‌ در اجراي‌ نيابت‌ صادره‌ به‌ آن‌ شهرستان‌ مشخص‌ شده‌ معمولاص نوه‌ 4 ساله‌ خانواده‌ به‌ نام‌ نگين‌ صبح‌ها در خانه‌ آنها بوده‌ و به‌ محص‌ به‌ صدا درآمدن‌ تلفن‌، او اولين‌ نفري‌ است‌ كه‌ در منزل‌ گوشي‌ را برمي‌دارد و ديگر ساكنان‌ منزل‌ هيچ‌ يك‌ از اين‌ تماس‌ تلفني‌ اطلاعي‌ نداشته‌اند و احتمالاص تماس‌ گيرنده‌ صحبت‌ نكرده‌ و براي‌ رد گم‌ كردن‌ تماس‌ گرفته‌ است‌. از آقاي‌ هوشنگ‌ سحرخيزان‌ و خانم‌ سكينه‌ سحرخيزان‌ )پدر و مادر مقتوله‌( تحقيق‌ شده‌ و آنها از قاتل‌ فرزندشان‌ شكايت‌ دارند و نمي‌دانند چه‌ كسي‌ مرتكب‌ قتل‌ شده‌ است‌. از خانم‌ ساغر بختياري‌ تحقيق‌ شده‌ و او گفته‌ است‌: مقتوله‌ و مهنوش‌ شب‌ قبل‌ از حادثه‌ در مهماني‌ جشن‌ تولد فرزندم‌ بوده‌اند كه‌ ساعت‌ 30:7 بعدازظهر آمدند و تا ساعت‌
15:9 بوده‌اند و روز بعد خانم‌ ارمغان‌) همسر حميد درخشان‌( زنگ‌ زد و گفت‌ از لاله‌ خبر نداري‌؟ گفتم‌ نه‌ ديشب‌ مهمان‌ من‌ بودند، من‌ هم‌ با تلفن‌ منزل‌ و همراه‌ لاله‌ تماس‌ گرفتم‌ خبري‌ نشد و بعد خانم‌ ارمغان‌ زنگ‌ زد و گفت‌ لاله‌ را كشته‌اند. لاله‌ در صحبت‌هايي‌ كه‌ با من‌ داشت‌ مي‌گفت‌ كه‌ مزاحم‌ تلفني‌ دارد و خانمي‌ زنگ‌ مي‌زند و مي‌گويد: «تو لايق‌ آن‌ زندگي‌ نيستي‌ و بايد از اين‌ خانه‌ بروي‌» خانم‌ ارمغان‌ )همسر حميد درخشان‌(، هم‌ اعلام‌ داشته‌ در روز قتل‌ با لاله‌ قرار داشتم‌ تا ساعت‌ 10 تا 30:10 جهت‌ خريد به‌ ميلاد نور شهرك‌ غرب‌ برويم‌، روز قبل‌ آن‌ چون‌ لاله‌ روزه‌ بود قرار قبلي‌ را به‌ هم‌ زديم‌ و بنا بوده‌ روز 17\7\81 جهت‌ خريد برويم‌ كه‌ هر چه‌ زنگ‌ زدم‌ جوابگو نبوده‌ است‌، بعد از قتل‌ لاله‌ تلفن‌هاي‌ زيادي‌ مي‌شود، چيزي‌ نمي‌گويند چون‌ در روزنامه‌ درج‌ شده‌ فرزندان‌ لاله‌ در منزل‌ ما هستند. ولي‌الله‌ شيخ‌عباسي‌ لواساني‌ به‌ عنوان‌ راننده‌ تاكسي‌ به‌ كلانتري‌ 116 و بعد به‌ آگاهي‌ رفته‌ و اعلام‌ كرده‌ روز قبل‌ از قتل‌، فردي‌ را به‌ عنوان‌ مسافر از ميدان‌ شوش‌ سوار كرده‌ كه‌ او مرتب‌ از ناصر محمدخاني‌ حرف‌ مي‌زده‌ است‌ و اتومبيل‌ مرا دربست‌ تا ميرداماد كرايه‌ كرده‌ بود كه‌ در ميدان‌ امام‌ خميني‌)ره‌( پي
اده‌ شده‌ و به‌ سمت‌ موتور سواران‌ رفته‌ و احتمالاص با موتورسواران‌ مسافركش‌ بقيه‌ مسير خود را به‌ لحاظ‌ شلوغي‌ خيابان‌ طي‌ كرده‌ است‌. با تلاش‌ ماموران‌، علي‌ اميريان‌ فرزند فتح‌الله‌ به‌ عنوان‌ اولين‌ مظنون‌ در پرونده‌ شناسايي‌ و مشخص‌ شد همان‌ مسافر تاكسي‌ بوده‌ و در تاريخ‌ 21\7\81 دستگير و شديداص منكر قتل‌ و حتي‌ منكر رفتن‌ به‌ منزل‌ مقتوله‌ مي‌شود و مي‌گويد: پدر زن‌ آقاي‌ محمدخاني‌ را در شيراز ديدم‌ و چون‌ در ديوان‌عالي‌ كشور پرونده‌يي‌ مربوط‌ به‌ زمين‌هايي‌ در بوشهر داشتم‌ و قرار بود كپي‌ اسناد و مدارك‌ را از آقاي‌ ناصر محمدخاني‌ تحويل‌ بگيرم‌ و قضيه‌ پرونده‌ را پيگيري‌ نمايم‌، يك‌ بار با منزل‌ آنها تماس‌ گرفتم‌ و خانمش‌ )لاله‌( گفته‌ ناصر محمد خاني‌ در آلمان‌ است‌ و به‌ خانمش‌ شماره‌ مغازه‌يي‌ را كه‌ از آنجا زنگ‌ زده‌ بودم‌ دادم‌ تا پس‌ از مراجعت‌ آقاي‌ محمدخاني‌ از آلمان‌ با من‌ تماس‌ بگيرد. من‌ حتي‌ آدرس‌ منزل‌ ناصر محمدخاني‌ را نگرفتم‌ و بلد نيستم‌.
علي‌ايحال‌ حضور متهم‌ علي‌ اميريان‌ در روز قتل‌ فاطمه‌ سحرخيزان‌ در مكانهاي‌ ديگر غير از محل‌ قتل‌ به‌ اثبات‌ رسيد و نامبرده‌ بلاقيد در تاريخ‌ 29\8\81 پس‌ از حدود 40 روز بازداشت‌، آزاد شد. حسب‌ اطلاعات‌ به‌ دست‌ آمده‌ خانمي‌ با اتومبيل‌ پژو 206 بعضي‌ شبها در مقابل‌ منزل‌ حافظ‌ طاحوني‌ كه‌ از از دوستان‌ ناصر محمدخاني‌ است‌ و ناصر بيشتر اوقات‌ خود را پس‌ از قتل‌ همسرش‌ در منزل‌ آنها سپري‌ مي‌كرد، پرسه‌ زده‌ حتي‌ در مراسم‌ ختم‌ مقتوله‌ آنجا بوده‌ و دو عدد نوار كاست‌ مربوط‌ به‌ يكي‌ از خوانندگان‌ را در دو نوبت‌ در مقابل‌ منزل‌ آنها انداخته‌ است‌ كه‌ روي‌ جلد نوار كاست‌ با مداد مخصوص‌ آرايش‌ دور بعضي‌ ترانه‌ها را خط‌ كشيده‌ و به‌ ناصر تسليت‌ نوشته‌ است‌.
با پيگيري‌هاي‌ به‌ عمل‌ آمده‌ مالك‌ اتومبيل‌ شناسايي‌ و مشخص‌ شد خانم‌ «زهرا.م‌» معروف‌ به‌ پريسا متولد 1347 چنين‌ اقدامي‌ كرده‌ كه‌ در تاريخ‌ 8\8\81 نامبرده‌ پس‌ از ورود به‌ منزلش‌ در ساعت‌ 4 بامداد دستگير و به‌ هنگام‌ دستگيري‌ مقداري‌ مشروبات‌ الكلي‌ از منزلش‌ كشف‌ و در تحقيقات‌ انجام‌ شده‌ علت‌ اقدام‌ خود را احساس‌ همدردي‌ با خانواده‌ مقتوله‌ عنوان‌ داشته‌ و اعلام‌ مي‌دارد چون‌ خواهرم‌ نيز به‌ قتل‌ رسيده‌ و دو فرزند از او به‌ جاي‌ مانده‌ و خودش‌ با گوش‌ دادن‌ به‌ نوارها احساس‌ آرامش‌ مي‌كرده‌ است‌ به‌ قصد همدردي‌ با خانواده‌ مقتول‌ و ايجاد آرامش‌ در آنها اين‌ كار را كرده‌ و خجالت‌ مي‌كشيد تا بطور مستقيم‌ نوارها را به‌ ناصر محمدخاني‌ بدهد.
1\8\81 از ناصر محمدخاني‌ به‌شرح‌ صفحه‌ 173 تحقيق‌ نامبرده‌ به‌ برادرزاده‌هايش‌ به‌ اسامي‌ امير، جواد، ميثم‌، حسين‌ و نيز به‌ شرح‌ صفحه‌ 175 به‌ خانم‌ خديجه‌ جاهد معروف‌ به‌ شهلا بوده‌ و اعلام‌ مي‌دارد شهلا همسر صيغه‌يي‌ من‌ بوده‌ و امكان‌ دارد بخاطر حسادت‌ يا اينكه‌ بخواهد با من‌ ازدواج‌ رسمي‌ كند خواسته‌ باشد لاله‌ را از سر راهش‌ بردارد.
اولين‌ شك‌ به‌ شهلا
در روز اول‌ آبان‌ ماه‌ 81 از ناصرمحمدخاني‌ بازجويي‌ به‌ عمل‌ آمد و او گفت‌: به‌ چند نفر از جمله‌ خديجه‌ جاهد معروف‌ به‌ شهلا مشكوك‌ هستم‌. شهلا همسر صيغه‌يي‌ من‌ بوده‌ و امكان‌ دارد بخاطر حسادت‌ يا اينكه‌ بخواهد با من‌ ازدواج‌ رسمي‌ كند، خواسته‌ لاله‌ را از سر راهش‌ بردارد.
پس‌ از بازجويي‌ از افراد مظنون‌، آنها بي‌گناه‌ شناخته‌ شدند و تنها فردي‌ كه‌ احتمال‌ قوي‌ دخالت‌ او در قتل‌ لاله‌ سحرخيزان‌ متصور بود، خانم‌ خديجه‌ جاهد معروف‌ به‌ شهلا به‌ نظر رسيد.
ناصر محمدخاني‌ درباره‌ آشنايي‌ خود با او مي‌گويد:
شهلا دختري‌ 14 يا 15 ساله‌ بود كه‌ به‌ شهرري‌ آمد و مرا پيدا كرد تا امضا بگيرد كه‌ من‌ او را سوار ماشين‌ كردم‌ تا به‌ جاده‌ قديم‌ كرج‌ و منزلشان‌ برسانم‌. به‌ شهلا گفتم‌ هر وقت‌ با من‌ كار داشتي‌ به‌ خانه‌ حافظ‌ )دوست‌ من‌( بيا و آدرس‌ خانه‌ حافظ‌ طاحوني‌ را به‌ شهلا دادم‌ و گفتم‌ به‌ شهرري‌ نيا كه‌ مادرم‌ ناراحت‌ مي‌شود. يك‌ بار شهلا برايم‌ كادو خريده‌ بود، آورد كه‌ حافظ‌ گفت‌ پول‌ كادو را بدهم‌ و شهلا ناراحت‌ شد و رفت‌، سيزده‌ يا 14 سال‌ پيدايش‌ نشد و در سال‌ 76 پيدايش‌ شد و از طريق‌ حميد درخشان‌ شماره‌ تلفن‌ خود را داده‌ بود تا با او تماس‌ بگيرم‌.
ادامه‌ دارد...
==============
وزارت‌ بهداشت‌ و سازمان‌ انتقال‌ خون‌
به‌ پرداخت‌ 712 ديه‌ كامل‌ به‌ بيماران‌ هموفيلي‌ محكوم‌ شدند
رييس‌ كانون‌ هموفيلي‌ ايران‌ گفت‌: وزارت‌ بهداشت‌، درمان‌ و آموزش‌ پزشكي‌ و سازمان‌ انتقال‌ خون‌ در دادگاه‌ بيماران‌ هموفيلي‌ به‌ پرداخت‌ 712 ديه‌ كامل‌ محكوم‌ شدند.
احمد قويدل‌ در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعي‌ فارس‌ افزود: حكم‌ صادر شده‌ 26 خردادماه‌ به‌ كانون‌ هموفيلي‌ ايران‌ ابلاغ‌ شده‌ و علت‌ ابلاغ‌ نشدن‌ اين‌ حكم‌ به‌ وزارت‌ بهداشت‌ و سازمان‌ انتقال‌ خون‌ روال‌ طولاني‌تر ابلاغ‌ احكام‌ دادگستري‌ به‌ اشخاص‌ حقوقي‌ است‌.
براساس‌ اين‌ حكم‌ وزارت‌ بهداشت‌، درمان‌ و آموزش‌ پزشكي‌ و سازمان‌ انتقال‌ خون‌، متهمان‌ رديف‌ اول‌ و دوم‌ اين‌ پرونده‌ براي‌ جبران‌ خسارتهاي‌ مالي‌ و معنوي‌ بيماران‌ هموفيلي‌ هستند كه‌ بر اثر تزريق‌ خون‌هاي‌ آلوده‌ به‌ ويروس‌دة‌پ‌ و هپاتيت‌ئ مبتلا شده‌اند.
براساس‌ اين‌ حكم‌ وزارت‌ بهداشت‌ و سازمان‌ انتقال‌ خون‌ همچنين‌ براي‌ جبران‌ هزينه‌ درمان‌ گذشته‌ اين‌ بيماران‌ به‌ پرداخت‌ 152 ميليارد ريال‌ محكوم‌ شده‌اند.
رييس‌ كانون‌ هموفيلي‌ ايران‌ اضافه‌ كرد: بيماران‌ مبتلا به‌ هپاتيت‌ئ در صورتي‌ كه‌ به‌ سرطان‌ كبد مبتلا نشده‌ باشند 20 درصد يك‌ ديه‌ كامل‌ را دريافت‌ مي‌كنند و در صورتي‌ كه‌ به‌ سرطان‌ كبد مبتلا شده‌ باشند معادل‌ يك‌ ديه‌ كامل‌ به‌ آنها پرداخت‌ مي‌شود و تامين‌ خسارتهاي‌ مادي‌ درمان‌ آنها نيز به‌ عهده‌ وزارت‌ بهداشت‌ و سازمان‌ انتقال‌ خون‌ است‌.
بيماراني‌ كه‌ به‌ هر دو عارضه‌ ويروس‌دة‌پ‌ و هپاتيت‌ئ دچار شده‌ باشند هر دو خسارت‌ را دريافت‌ مي‌كنند و معادل‌ 2\1 يك‌ ديه‌ كامل‌ به‌ آنها پرداخت‌ مي‌شود.
قويدل‌ افزود: براساس‌ اين‌ حكم‌ همچنين‌ وزارت‌ بهداشت‌ و سازمان‌ انتقال‌ خون‌ موظف‌ به‌ تامين‌ هزينه‌ داروي‌ مبتلايان‌ به‌ ايدز تا آخر عمر شده‌ اند .
وي‌ اضافه‌ كرد: در مورد بيماران‌ مبتلا به‌ هپاتيت‌ئ در صورتي‌ كه‌ به‌ سرطان‌ كبد دچار شده‌ باشند معادل‌ 70درصد يك‌ ديه‌ كامل‌ به‌ آنها پرداخت‌ مي‌شود علاوه‌ بر آن‌ براي‌ جبران‌ خسارت‌ معنوي‌ بين‌ 20 درصد تا يك‌ ديه‌ كامل‌ نيز بر حسب‌ موقعيت‌ اجتماعي‌ بيماران‌ به‌ آنها تعلق‌ مي‌گيرد.
قويدل‌ گفت‌: يكي‌ از نكات‌ قابل‌توجه‌ اين‌ حكم‌ اين‌ است‌ كه‌ وزارت‌ بهداشت‌ و سازمان‌ انتقال‌ خون‌ موظف‌ شده‌اند از طريق‌ رسانه‌هاي‌ گروهي‌ رسما از بيماران‌ هموفيلي‌ كه‌ آلوده‌ به‌ ويروس‌دة‌پ‌ يا هپاتيت‌ئ شده‌اند عذرخواهي‌ كنند.
وي‌ گفت‌: يك‌ ديه‌ كامل‌ معادل‌ 22 ميليون‌ تومان‌ است‌.


ابتلاي‌ تعدادي‌ از دانش‌آموزان‌
گلشهر مشهد به‌ بيماري‌ شپش‌
معاينه‌ پزشكي‌ هزار و 844 دانش‌آموز مدارس‌ راهنمايي‌ دختران‌ گلشهر مشهد حاكي‌ از ابتلاي‌ 70 دانش‌ آموز )حدود 5 درصد( به‌ بيماري‌ رشك‌ يا شپش‌ است‌.
به‌ گزارش‌ خبرگزاري‌ مهر به‌ نقل‌ از روابط‌ عمومي‌ معاونت‌ فرهنگي‌ واجتماعي‌ شهرداري‌ مشهد، طبق‌ نتايج‌ به‌دست‌ آمده‌ در طرح‌ معاينه‌ دانش‌آموزان‌ دختر مقطع‌ راهنمايي‌ گلشهر كه‌ از مناطق‌ محروم‌ مشهد است‌ ، 37 درصد دانش‌آموزان‌ مشكل‌ شنوايي‌ و 21 درصد از آنان‌ نيازمند استفاده‌ از عينك‌ تشخيص‌ داده‌ شدند.


براي‌ جلوگيري‌ از شكايت‌ به‌ زور از بيمار رضايت‌ گرفتند
فارس‌: پرسنل‌ يك‌ بيمارستان‌ در تهران‌ از والدين‌ بيماري‌ كه‌ پس‌ از انجام‌ عمل‌ مينيسك‌ زانو، دچار ناراحتي‌ گوارشي‌ شده‌ بود به‌ زور رضايت‌ گرفتند.
پدر بيماري‌ كه‌ اين‌ عمل‌ جراحي‌ برروي‌ او انجام‌ شده‌، در گفت‌وگو با فارس‌ گفت‌: فرزندم‌ از ناحيه‌ زانو دچار آسيب‌ديدگي‌ بود كه‌ پس‌ از انجام‌ عمل‌ جراحي‌، اكنون‌ از درد حنجره‌ و گلو رنج‌ مي‌برد.
وي‌ ادامه‌ داد: يكي‌ از پزشكان‌، بيماري‌ مورد نظر را به‌ دليل‌ اشتباه‌ دكتر بيهوشي‌ اعلام‌ كرده‌ است‌ و پزشكي‌ ديگر انجام‌ عمل‌ جراحي‌ بر روي‌ حلق‌ بيمار را تجويز مي‌كند.
وي‌ به‌ هزينه‌هاي‌ پرداختي‌ در بيمارستان‌ اشاره‌ كرد و افزود، علاوه‌ بر هزينه‌هاي‌ پزشك‌ جراح‌، پزشك‌ بيهوشي‌، اتاق‌ عمل‌ و وسايل‌ اتاق‌ عمل‌ مبلغ‌ 36هزار تومان‌ بابت‌ فرانشيز، 40هزار تومان‌ بابت‌ خدمات‌ پرستاري‌، 33هزار تومان‌ بابت‌ مشاوره‌ داخلي‌ و 18هزار تومان‌ بابت‌ مشاوره‌ جراحي‌ از وي‌ دريافت‌ شده‌ است‌.
به‌ گفته‌ وي‌ آنها علاوه‌ بر مبالغي‌ كه‌ در صورتحساب‌ بيمارستان‌ آمده‌ است‌، قبل‌ از انجام‌ عمل‌ جراحي‌ نيز مجبور به‌ خريد وسيله‌يي‌ به‌ قيمت‌ 50 هزار تومان‌ براي‌ بيمارستان‌ شده‌اند كه‌ به‌ هيچ‌ وجه‌ در عمل‌ جراحي‌ اين‌ بيمار كاربرد نداشته‌ است‌.


دخترها بيشتر از پسرها انتقامجو هستند
تحقيقات‌ جديد نشان‌ مي‌دهد كه‌ در ميان‌ كودكان‌ بين‌ 8 تا 14 سال‌ كه‌ در نزاع‌ها آسيب‌ ديده‌اند، دخترها بيشتر از پسرها براي‌ انتقام‌، دعوا و مرافعه‌ مي‌كنند.
محققان‌ دريافته‌اند، درگيري‌هاي‌ به‌ وجود آمده‌ در ميان‌ دختران‌ در اثر دعوا و مرافعه‌ قبلي‌ شش‌ برابر درگيري‌هاي‌ مشابه‌ در بين‌ پسران‌ است‌.
آنها مي‌گويند: اگر چه‌ دليل‌ اين‌ تفاوت‌ ميان‌ دختران‌ و پسران‌ مشخص‌ نيست‌ أ اما دختران‌ در اين‌ سن‌ مهارت‌ بيشتري‌ در برنامه‌ريزي‌ درگيري‌هاي‌ خشن‌ در واكنش‌ به‌ يك‌ جريان‌ قبلي‌ دارند.
دكتر سينتياجي‌ مولن‌، از بيمارستان‌ كودكان‌ فيلادلفيا اشاره‌ مي‌كند كه‌ برخلاف‌ دختران‌، پسرها بيشتر در همان‌ لحظه‌ واكنش‌ نشان‌ مي‌دهند.


پنج‌ قاتل‌ برتر كودكان‌ در اروپا معرفي‌ شدند
سازمان‌ بهداشت‌ جهاني‌ با انتشار نتايج‌ تحقيقات‌ خود در نشريه‌ انگليسي‌ «لنست‌» پنج‌ قاتل‌ برتر كودكان‌ در اروپا را معرفي‌ كرد.
آلودگي‌ هاي‌ شهري‌، آلودگي‌ هاي‌ خانگي‌، آبهاي‌ غير بهداشتي‌، سرب‌ و تصادفات‌ بر اساس‌ اين‌ گزارش‌ عامل‌34 درصد مرگ‌ كودكان‌ در قاره‌ اروپا است‌.
اين‌ تحقيقات‌ كه‌ توسط‌ دو دانشگاه‌ «اودين‌» و «انستيتوي‌ چايلدهود بورلو گاروفالو تريست‌» انجام‌ شده‌ است‌، نشان‌ مي‌دهد بيشترين‌ ميزان‌ مرگ‌ و مير در ميان‌ كودكان‌ در غرب‌ اروپا عامل‌ تصادفات‌ و بويژه‌ تصادفات‌ جاده‌يي‌ درون‌ شهري‌ است‌.
بر اساس‌ اين‌ تحقيقات‌ موارد ديگري‌ همچون‌ غرق‌ شدن‌ و مسموميت‌ نيز در زمره‌ تصادفات‌ دسته‌بندي‌ مي‌شوند.

======
زني‌ به‌ جرم‌ شركت‌ در قتل‌ شوهر ثروتمندش‌ محكوم‌ شد
گروه‌ حوادث‌: زني‌ كه‌ در توطئه‌ قتل‌ شوهر ثروتمندش‌ دست‌ داشت‌، با همدستانش‌ در دادگاه‌ جنايي‌ تهران‌ محكوم‌ شد.حكم‌ نهايي‌ متهمان‌ پرونده‌ اين‌ قتل‌ كه‌ در گنبد كاووس‌ اتفاق‌ افتاد ديروز از سوي‌ قاضي‌ شعبه‌ 1154 دادگاه‌ جنايي‌ تهران‌ صادر شد.مقتول‌ زمين‌ دار ثروتمند گنبدي‌ بود كه‌ در سال‌ 79 كشته‌ شد. سارا همسر اين‌ مرد كه‌ با فردي‌ به‌ نام‌ جمشيد رابطه‌ نامشروع‌ داشت‌، نقشه‌ قتل‌ شوهر خود را طراحي‌ كرد و با همدستي‌ جمشيد و پرداخت‌ سه‌ ميليون‌ تومان‌ پول‌، دو نفر را اجير كردند و ثروتمند گنبدي‌ را به‌ قتل‌ رساندند.پس‌ از هجوم‌ دو مرد اجير شده‌ نقابدار به‌ خانه‌ مرد ثروتمند، شبانه‌ وي‌ را با سيم‌ ترمز دوچرخه‌ خفه‌ كردند و سپس‌ متواري‌ شدند، اما با پيگيري‌هاي‌ مداوم‌ خانواده‌ مقتول‌ و دستور مستقيم‌ رييس‌ قوه‌ قضاييه‌ براي‌ به‌ نتيجه‌ رساندن‌ پرونده‌، سرانجام‌ اواخر سال‌ 82 قاضي‌ جعفرزاده‌ موفق‌ به‌ شناسايي‌ عاملان‌ قتل‌ شد. سارا همسر مقتول‌ پس‌ از دستگيري‌ لب‌ به‌ اعتراف‌ گشود و پرده‌ از راز جنايت‌ برداشت‌.پس‌ از محاكمه‌ متهمان‌ راي‌ نهايي‌ آنها به‌ شرح‌ زير صادر شد:رضا متهم‌ به‌ قتل‌ عمدي‌ به‌ قصاص‌ نفس‌ )اعدام‌( محكوم‌ شد.حميد رضا، جواد و جمشيد به‌ اتهام‌ معاونت‌ در قتل‌ عمدي‌ هر كدام‌ به‌ 15 سال‌ حبس‌ محكوم‌ شدند.
سارا كه‌ اتهام‌ وي‌ معاونت‌ در قتل‌ عمدي‌ شوهرش‌ بود، بخاطر همكاري‌ با دادگاه‌ به‌ 6 سال‌ حبس‌ و بخاطر داشتن‌ رابطه‌ نامشروع‌ با جمشيد به‌ 99 ضربه‌ شلاق‌ و حميد رضا و رضا بخاطر شرب‌ خمر هر كدام‌ به‌ 80 ضربه‌ تازيانه‌ محكوم‌ شدند.


زن‌ و شوهر ايراني‌
به‌ جرم‌ سرقت‌ در كشورهاي‌ اروپايي‌
تحويل‌ پليس‌ ايران‌ شدند
گروه‌ حوادث‌: يك‌ زن‌ و شوهر ايراني‌ كه‌ در كشورهاي‌ هلند و فرانسه‌ اقدام‌ به‌ كف‌ زني‌ و سرقت‌ مي‌كردند، ديروز در شعبه‌ 71 دادگاه‌ تهران‌ براي‌ محاكمه‌ برابر قاضي‌ نشستند.
اين‌ زن‌ و شوهر جوان‌ كه‌ محسن‌ و آزاده‌ نام‌ دارند، در كشور آلمان‌ اقدام‌ به‌ سرقت‌ مي‌كردند كه‌ توسط‌ پليس‌ اخراج‌ شدند. اين‌ زوج‌ جوان‌ سپس‌ به‌ كشور هلند و فرانسه‌ رفتند و در آنجا هم‌ دست‌ به‌ سرقت‌ مي‌زدند تا اينكه‌ دستگير و از فرانسه‌ اخراج‌ شدند.محسن‌ ديروز در شعبه‌ 71 دادگاه‌ تهران‌ به‌ قاضي‌ محمدي‌ گفت‌: چهار سال‌ پيش‌ به‌ اتفاق‌ همسرم‌ به‌ كشور آلمان‌ رفتيم‌. اوايل‌ زندگي‌ خوبي‌ در آنجا نداشتيم‌ و با همسرم‌ تصميم‌ گرفتيم‌ كه‌ دست‌ به‌ سرقت‌ بزنيم‌.شيوه‌ كار ما چنين‌ بود، با شناسايي‌ افرادي‌ كه‌ پول‌ فراواني‌ به‌ همراه‌ داشتند خود را به‌ آنها نزديك‌ مي‌كرديم‌ و به‌ بهانه‌ تعويص‌ يورو و دلار مقداري‌ از اسكناس‌ها را كف‌زني‌ مي‌كرديم‌. پس‌ از مدتي‌ پليس‌ ما را دستگير و روانه‌ زندان‌ كرد و بعد از آزادي‌ از كشور آلمان‌ اخراج‌ شديم‌.
سپس‌ به‌ كشور هلند و فرانسه‌ رفتيم‌ و با اين‌ شيوه‌ در آن‌ كشورها كف‌زني‌ مي‌كرديم‌ تا اينكه‌ پليس‌ فرانسه‌ ما را دستگير و از كشور اخراج‌ كردند و در ورود به‌ تهران‌ دستگير شديم‌.با اين‌ اعترافات‌ ، اين‌ زوج‌ جوان‌ با صدور قرار قانوني‌ روانه‌ زندان‌ شدند.


قرص‌هاي‌ «هيولا» و «صورت‌خندان‌»
براي‌ توهم‌زايي‌ جوانان‌
مدير كل‌ اداره‌ مبارزه‌ با مواد مخدر تهران‌ بزرگ‌ گفت‌: متاسفانه‌ به‌ دليل‌ فقدان‌ آگاهي‌ و عدم‌ انجام‌ پژوهش‌ در اين‌ زمينه‌ از سوي‌ مسوولان‌ ذي‌ربط‌، مخدرهاي‌ صنعتي‌ و شيميايي‌ تا امروز براي‌ پليس‌ و محاكم‌ قضايي‌ ناشناخته‌ مانده‌است‌.وي‌ در خصوص‌ چگونگي‌ شيوع‌ قرص‌هاي‌ روانگردان‌ در سطح‌ جهان‌ گفت‌: از سال‌ 1912 ميلادي‌ دارويي‌ به‌ نام‌ «متلين‌ بي‌ اكسي‌ متامفتامين‌» براي‌ درمان‌ بيماران‌ رواني‌ تجويز شد و پس‌ از مدتي‌ به‌ دليل‌ اثرات‌ منفي‌ اين‌ دارو مصرف‌ آن‌ از سوي‌ جوامع‌ بين‌المللي‌ ممنوع‌ شد و چند سال‌ بعد قرص‌ اكستازي‌) ث‌ؤئ‌ج( به‌عنوان‌ ماده‌يي‌ تحرك‌زا، توان‌ افزا و روانگردان‌ وارد بازار مصرف‌ اروپا شد.
بعد از حادثه‌ 11سپتامبر مخدرهاي‌ صنعتي‌ و روانگردان‌ جايگاه‌ ويژه‌يي‌ در جهان‌ پيدا كرد و بتدريج‌ از مرزهاي‌ غربي‌ وارد كشورشد.وي‌ با اشاره‌ به‌ اينكه‌ وارد كردن‌ قرص‌هاي‌ روانگردان‌ بسيار آسان‌ بوده‌ و توليدآن‌ نيز نيازي‌ به‌ لابراتوارهاي‌ بزرگ‌ ندارد، اظهارداشت‌: تنوع‌ قرص‌هاي‌ روانگردان‌ و توهم‌ زا به‌ يك‌ هزار و 500نوع‌ مي‌ رسد ولي‌ اثرات‌ تخريبي‌ 100نوع‌ از اين‌ قرص‌ها بيشتر از ديگر قرص‌ها است‌.وي‌ اضافه‌ كرد: تاكنون‌ قرص‌هاي‌ اكستازي‌ يا روانگردان‌ در 100 شكل‌ و رنگ‌ شناسايي‌ شدند كه‌ برخي‌ از آنها به‌ شكل‌| انگليسي‌ يا كپسول‌هاي‌ بي‌رنگ‌ و شفاف‌ با مارك‌ هاي‌ صليب‌، بنز، لنگرگاه‌ و دوصفر هفت‌ مي‌باشند و همچنين‌ به‌ نام‌هايي‌ چون‌ حؤخح‌، هيولا، پروانه‌، قرمز، صورت‌ خندان‌ و... معروف‌ مي‌ باشند.
مدير كل‌ اداره‌ مبارزه‌ با مواد مخدر تهران‌ بزرگ‌ با بيان‌ اينكه‌ قرص‌هاي‌ روانگردان‌ بيشتر توسط‌ جوانان‌ و در پارتي‌هاي‌ شبانه‌ مصرف‌ مي‌شود، اظهارداشت‌: توهم‌ زايي‌، ميل‌ به‌ رقص‌ و پايكوبي‌ جنون‌ وارانه‌ ، رانندگي‌ با سرعت‌ بالا و مارپيچي‌، تمايل‌ به‌ اذيت‌ و آزار ديگران‌، خودكشي‌ و ميل‌ به‌ درگيري‌ و نزاع‌ از جمله‌ عوارض‌ مخرب‌ مصرف‌ قرص‌هاي‌ روانگردان‌ است‌ و در اغلب‌ موارد مصرف‌ آن‌ با تصادف‌ به‌ هنگام‌ رانندگي‌ يا اذيت‌ و آزار ديگران‌ و درگيري‌ و نزاع‌ هاي‌ دسته‌جمعي‌ در جشن‌ها و پارتي‌ها منجر مي‌شود.وي‌ همچنين‌ از اثرات‌ مخرب‌ مصرف‌ اين‌ مخدرها توسط‌ زنان‌ را ميل‌ به‌ خودفروشي‌ عنوان‌كرد و گفت‌: اغلب‌ دختراني‌ كه‌ در پارتي‌ها و جشن‌ها از قرص‌هاي‌ روانگردان‌ استفاده‌ مي‌كنند بدون‌ تمايل‌ و خواست‌ آگاهانه‌ اقدام‌ به‌ خودفروشي‌ مي‌كنند و پس‌ از بازگشت‌ به‌ حالت‌ عادي‌ متوجه‌ عواقب‌ مصرف‌ قرص‌هاي‌ روانگردان‌ مي‌شوند.
سردار محمودي‌ در خاتمه‌ افزود: مصرف‌ قرص‌هاي‌ روانگردان‌ يا مخدرهاي‌ شيميايي‌ سبب‌ آسيب‌ديدگي‌ دايمي‌ مغز، كبد، كليه‌ و سيستم‌ عصبي‌ انسان‌ مي‌ شود و بطور معمول‌ اثرات‌ تخريبي‌ اين‌ قرص‌ها 45دقيقه‌ پس‌ از مصرف‌ شروع‌ مي‌شود.


جوان‌ دانشجو خود را
از طبقه‌ سوم‌ خوابگاه‌ به‌ پايين‌ پرت‌ كرد
يك‌ جوان‌ دانشجو نيمه‌ شب‌ خود را از طبقه‌ سوم‌ خوابگاه‌ وليعصر خرم‌ به‌ پايين‌ انداخت‌ و اقدام‌ به‌ خودكشي‌ كرد. سيدمحمد خرم‌، نماينده‌ دانشجويان‌ و عضو شوراي‌ صنفي‌ دانشگاه‌ لرستان‌، درباره‌ وضعيت‌ اين‌ دانشجو اظهار كرد: حال‌ عمومي‌ اين‌ دانشجو خوب‌ است‌، ولي‌ از ناحيه‌ دست‌ و مهره‌هاي‌ كمر دچار شكستگي‌ شده‌ است‌.
وي‌ درباره‌ علل‌ اين‌ اقدام‌ يادآور شد: مسائل‌ مختلفي‌ موجب‌ ياس‌ و نااميدي‌ در ميان‌ دانشجويان‌ مي‌شود كه‌ از آن‌ جمله‌ نگراني‌ در مورد آينده‌ و بحران‌هاي‌ روحي‌ است‌. وي‌ افزود: مسائلي‌ همچون‌ خودكشي‌ دانشجويان‌، تلاش‌ علمي‌ متخصصان‌ و رسيدگي‌ جدي‌تر دولتمردان‌ را مي‌طلبد تا به‌ مشكلات‌ نسل‌ آينده‌ بويژه‌ دانشجويان‌ توجه‌ شده‌ تا از بار آن‌ كاسته‌ شود.
===============
 

mehrdad1355

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 فوریه 2004
نوشته‌ها
3,971
لایک‌ها
30
سن
47
گروه شهرى ،سعيده اسلاميه : از روز گذشته مصرف قليان در اماكن عمومى كشور ممنوع شد.تا چندى پيش قليان كشيدن فقط براى دختران با منع قانونى مواجه بود اما از اين پس مصرف آن حتى براى مردان نيز با دستور صريح مسئولان ممنوع اعلام شد.

بر اساس دستور جديد، صاحبان رستوران هايى كه مشتريان آنها در حال مصرف قليان مشاهده شوند و كسانى كه در اماكن عمومى قليان بكشند با جريمه نقدى و توقيف قليان مواجه خواهند شد.

سعيد مرتضوى دادستان دادسراى عمومى و انقلاب تهران در خصوص برخورد با سفره خانه هاى سنتى به خبرنگار شرق گفته كه نظارت بر اماكن و پروانه دادن به آنها بر عهده نهادهاى ديگرى است البته ما هم نسبت به مروجان فساد و فحشا در ستاد پيشگيرى از جرايم خاص حساسيت بيشترى نسبت به اين مسئله خواهيم داشت. او در ادامه نيز اضافه كرده «در صورتى كه گردانندگان سفره خانه هاى سنتى مرتكب جرمى شوند پرونده آنها در دستور كار دادسرا قرار خواهد گرفت.»هر چند كه به طور آزمايشى به صاحبان اماكن عمومى اجازه داده شده است براى مدتى محدود اتاق هاى خاصى را منحصراً براى استفاده مردان از قليان اختصاص دهند.

صدور دستور اخير با اجراى طرح تازه اداره راهنمايى و رانندگى و همچنين مبارزه با مظاهر بدحجابى همزمان شده است. در اين چند سال اخير، تابستان سرآغاز اجراى طرح هايى شده كه هر ساله همراه با محدوديت هاى جديدى بوده است. تعطيلى فروشگاه هاى مواد غذايى و رستوران ها در ساعت ۲۴، تعطيلى برخى كافى شاپ ها به علت رعايت نكردن شئونات اسلامى كه گاهى تاريك بودن فضاى داخلى مغازه شامل آن بوده و... از جمله اقداماتى است كه نيروى انتظامى و برخى نهادهاى ذيربط انجام داده اند.

اما اين بار علت صدور دستور منع استعمال قليان مقابله با خطرات بهداشتى آن اعلام شده است. همان طور كه پيش از اين علت تعطيلى رستوران ها را برقرارى نظم در سطح جامعه عنوان كرده بودند.

مدتى پيش سرهنگ فودازى جانشين اداره كل مبارزه با مواد مخدر ناجا در گفت وگويى هشدار داد كه قليان هاى ميوه اى به مواد مخدر آلوده اند. به دنبال آن بسيارى خواستار ممنوعيت كشيدن قليان شدند. همچنان ممنوعيت قليان فقط براى خانم ها باقى ماند و هيچ بخشنامه اى در ارتباط با ممنوعيت اين وسيله صادر نشد. حتى همان ممنوعيت نيز هيچ وقت شكل اجرايى به خود نديد. مدتى بعد اداره اماكن نيروى انتظامى طى دستورى به قهوه خانه ها اعلام كرد آوردن قليان براى افراد زير ۱۸ سال ممنوع است. اين بخشنامه هم دچار همان مشكل قبلى شد. اما چندى بعد حسن آذرى پور عضو كميته كشورى مبارزه با مصرف دخانيات وزارت بهداشت اعلام كرد كه طبق ابلاغيه وزارت بهداشت به دانشگاه هاى علوم پزشكى طرح عدم استفاده از قليان و سيگار در رستوران هاى سنتى و اماكن توليد و توزيع مواد غذايى اجرا مى شود.

بر طبق اين ابلاغيه دانشگاه هاى علوم پزشكى موظف شدند هر سه ماه يك بار اطلاعات خود را كه در بازرسى از رستوران ها به دست آورده اند به وزارت بهداشت اعلام كنند. بازرسان بهداشت و محيط كار و نيروى انتظامى در اين كار با هم همكارى دارند و با موارد تخلف برخورد خواهند كرد، هر چند كه برخورد با قليان بسيار سخت تر از سيگار يا مواد مخدر ديگر است. زيرا از يك سو طى سال ها قليان جاى خود را در ميان خانواده ها باز كرده است. بنابراين ممنوعيت آن به تنهايى نمى تواند مشكلات را حل كند. بلكه حذف آن نيازمند فعاليت هاى فرهنگى بسيارى است و از سوى ديگر صدور دستور منع مصرف قليان با آمادگى مقامات براى آنچه كه برخى به آن مبارزه با فساد اجتماعى مى گويند همزمان شده است.

مانند بسيارى از كشورهاى خاورميانه قليان يكى از وسايل تفريحى بسيار رايج در ايران بوده و استفاده از آن قرن ها سابقه دارد و زمانى يكى از وسايل اصلى پذيرايى در خانه ها و محل هاى عمومى بود. با اين همه در حالى كه استفاده از اين وسيله سنتى و نسبتاً كم آزار تفريحى ممنوع مى شود، سيگار كشيدن در اماكن عمومى با ممنوعيتى مواجه نيست در حالى كه معمولاً استفاده از سيگار از نظر بهداشتى زيانبارتر از قليان دانسته مى شود.به دليل اينكه هنگام كشيدن قليان دود تنباكو از مسير لوله اى طولانى و پس از عبور از آب به دهان مى رسد مواد زيان آور دود تنباكو تا حدودى كاهش مى يابد.

اما بسيارى نيز بر اين عقيده هستند كه قليان خطرناكتر از سيگار است و استدلال مى كنند كه توتون قليان از نازل ترين انواع توتون و در واقع خطرناك ترين انواع آن است. قليان بيش از ۴۰۰ نوع ماده مضر دارد كه در واقع اصلى ترين علت سرطان دستگاه تنفسى فوقانى و ريه است.

كيفيت و مرغوبيت توتون بستگى زيادى به ميزان نيكوتين آن دارد و هر قدر ميزان استفاده از آن بيشتر باشد احتمال خطر هم به صورت تصاعدى افزايش مى يابد. همچنين بيمارى هاى عفونى همچون ايدز و هپاتيت به دليل استفاده مشاركتى افراد از قليان انتقال مى يابد هر چند ميزان انتقال آن به ازاى يك بار تماس كم است اما به دليل اينكه افراد مختلف از آن استفاده مى كنند ضريب خطر افزايش مى يابد.

در اين ميان آمار چيز ديگرى مى گويد و آن اينكه ۳/۵۵ درصد از جوانان ۱۰ تا ۱۹ ساله تهران قليان كشيدن را تجربه كرده اند كه از اين ميان پسرها با ۲/۶۳ درصد ركورد دارند كه متاسفانه از اين ميان ۲/۳۴ درصد قليانى دائمى شده اند و دخترها نيز با ۲/۴۷ درصد در رتبه بعدى قرار دارند كه ۱/۱۸درصدشان نيز قليانى دائمى شده اند.

اما با تمام اينها و با قوانين و بخشنامه هاى صادر شده و اجرا نشده نمى توان برخى موارد را به طور ريشه اى از بين برد. همان طور كه با هيچ قانون و مجازاتى نتوانستيم حتى از رشد آمار اعتياد به مواد مخدر سنگين جلوگيرى كنيم.

موفقيت مبارزه با تفريحى رايج در كشورى پهناور معلوم نيست، اما فروشندگان قليان گفته اند كه ميزان فروش آنان كاهش يافته است. هر چند فروش اين وسيله و مصرف آن در خانه ها يعنى محل اصلى تفريح بيشتر مردم در سال هاى اخير منع نشده است. در نتيجه احتمالاً سنت قليان كشى پشت درهاى بسته خانه ها همچنان ادامه خواهد داشت.
036705.jpg
 

mehrdad1355

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 فوریه 2004
نوشته‌ها
3,971
لایک‌ها
30
سن
47
شرق:


گروه اجتماعى: دادستان عمومى و انقلاب تهران گفت: «زهرا كاظمى خبرنگار ايرانى الاصل تبعه كانادا پس از دستگيرى قصد لطمه زدن به خود را داشت.» سعيد مرتضوى ديروز در نشست مطبوعاتى خود با خبرنگاران كه يك ساعت به طول انجاميد در خصوص اين پرونده جنجالى گفت: «اين پرونده يكى از مواردى است كه سازمان حقوق بشر به آن توجه دارد و [با استناد به آن] ما را نقض كننده حقوق بشر مى خوانند.» وى افزود: «اين زن پس از دستگيرى و بازداشت در زندان از همان روز اول اقدام به اعتصاب غذا كرد و با اين كار قصد ضربه زدن به خود را داشت. اين ماجرا براى او در بند امنيتى اتفاق افتاد و بلافاصله اقدامات پزشكى براى نجات جان او آغاز شد ولى وى فوت كرد.»

دادستان دادسراى عمومى و انقلاب تهران در ادامه با مقايسه ماجراى مرگ زهرا كاظمى در ايران و كشته شدن يك جوان ۲۳ ساله ايرانى در كانادا، اظهار داشت: «همزمان با ماجراى زهرا كاظمى مامور پليس كانادا بدون داشتن لباس فرم يا ماشين آرم دار اقدام به تعقيب يك جوان ايرانى در كانادا مى كند و در حالى كه مامور به علت مصرف مشروبات الكلى حالت عادى نداشت در يك كوچه بن بست به سمت او شليك كرده و جوان ايرانى را به قتل مى رساند. دستگاه قضايى كانادا پس از يك سال اين پليس را تبرئه كرد كه دليل آن مشخص نيست و كاملاً محرز است كه پليس كانادا مرتكب قتل عمد شده است. اين در حالى است كه براى پرونده زهرا كاظمى اين همه وقت و انرژى در ايران صرف مى شود.»

وى افزود: «اين موضوع دهن كجى به حقوق بشر و انسانيت است و با اين وضع ما را ناقض حقوق بشر مى دانند.» مرتضوى يادآور شد: «هيات سه نفره اى كه براى بررسى روند رسيدگى به اين پرونده تعيين شده بودند، نظر خود را به دادگاه اعلام كردند و همان گونه كه مدير روابط عمومى دادگسترى تهران اعلام كرد اين هيات تحقيقات و مسير رسيدگى دادسرا را تاييد كرده است.»

خبرنگارى در مورد جعل ۳۵ هزار شناسنامه همزمان با انتخابات هفتمين دوره مجلس شوراى اسلامى پرسيد كه مرتضوى پاسخ داد: «موضوع كشف و ضبط ۳۵ هزار شناسنامه جعلى صحيح است و شعبه اول بازپرسى در ناحيه يك شميران به طور ويژه در حال رسيدگى به اين پرونده است. در خصوص اين پرونده با اقدام سريع ماموران وزارت اطلاعات از يك بحران سياسى جلوگيرى شد. گروهى خاص كه متاسفانه تعدادى از آنها جزء مسئولين و شوراى شهر اسلامشهر هستند با همكارى يك گروه سياسى داخلى در پى ايجاد بحران در انتخابات بودند. يكى از اين افراد قبل از انتخابات به صورت كذب ادعا كرده بود قرار است براى مخدوش كردن انتخابات تعدادى شناسنامه از خارج وارد شود. اين گروه قصد داشتند پس از انجام عمل خود ادعا كنند كه ما اين موضوع را قبلاً مطرح كرده بوديم.»

دادستان با اشاره به دستگيرى چند نفر در اين رابطه، ادامه داد: «اين افراد شناسنامه ها را در تهران به طور كاملاً ماهرانه اى چاپ كرده و سپس در منزلى در اسلامشهر انبار مى كردند.» وى در مورد نحوه دستگيرى اعضاى اين باند گفت: «بين افراد اين گروه به خاطر مسائل مالى اختلاف پيش مى آيد و يكى از آنها با اطلاعات اسلامشهر تماس مى گيرد و موضوع را اطلاع مى دهد. با به دست آمدن اين سرنخ ماموران اين گروه را شناسايى كرده و نهايتاً ۳۵ هزار شناسنامه جعلى توسط دادسرا ضبط و كشف مى شود.»

دادستان تهران در پاسخ به سئوالى در مورد وضعيت كنونى اين پرونده گفت: «تمام متهمان در بازداشت موقت به سر مى برند و تحقيقات در اين زمينه تكميل شده و آماده ارسال به دادگاه براى محاكمه است. در بين اين افراد كه چهار نفر از آنها از مسئولان رده هاى مختلف اسلامشهر هستند تعدادى از كانديداهاى ردصلاحيت شده انتخابات هفتم هم وجود داشتند كه قصد ايجاد بحران در انتخابات را داشتند.»

خبرنگار ديگرى در مورد انتشار بيانيه حقوق بشر عليه ايران پرسيد كه مرتضوى با اشاره به اين موضوع كه هيچ ضعفى در خودمان نمى بينيم گفت: «در زندان هاى ما به روى همه افراد مسئول كه از خارج كشور مى آيند و از طريق وزارت امور خارجه معرفى مى شوند باز بوده است و اين گزارشگران با ليستى كه از خارج كشور براى تهيه آن حمايت شده اند وارد كشور مى شوند و ما با فراهم كردن امكانات لازم امكان ملاقات با تمام زندانيان را براى آنها فراهم مى كنيم. اين افراد همچنين با خانواده هاى زندانيان ديدار كرده اند. نكته جالب در بازديد اين افراد از زندان ها اين است كه در ايران از وضعيت حقوق بشر تعريف مى كنند و وقتى از كشور خارج مى شوند با نفوذ آمريكا و اسرائيل ۱۸۰ درجه تغيير موضع مى دهند كه اين عدم صداقت گزارشگران سازمان ملل را مى رساند.»

وى با اشاره به اين موضوع كه در ايران همه زندانيان با صدور قرار قانونى در زندان هستند، ادامه داد: «گزارش گزارشگران حقوق بشر ۱۰۰ درصد جنبه سياسى دارد و مى خواهند با حمايت آمريكا، بر كشور ما فشار سياسى وارد كنند، خودشان هم بهتر مى دانند كه كشورهاى غربى بايد در رعايت حقوق بشر از ايران درس بگيرند.»

پرسيده شد: «به غير از دادسراى ويژه رسيدگى به جرايم اقتصادى ظاهراً دادسراى ويژه كاركنان دولت و دادسراى ويژه فرودگاه به جرايم مالى رسيدگى مى كنند، اگر امكان دارد نتيجه رسيدگى به تعدادى از اين پرونده ها را هم توضيح دهيد؟» كه مرتضوى جواب داد: «ظرف ماه هاى اخير سيزده فقره پرونده اختلاس و سوءاستفاده مالى جمعاً به مبلغ ۹۱۱/۰۶۷/۳۵۷/۱۴ ريال در شعب بازپرسى دادسراى كاركنان دولت مورد رسيدگى قضايى قرار گرفته كه پس از انجام تحقيقات اوليه و احراز مجرميت متهمين، پرونده ها با صدور كيفرخواست به دادگاه هاى صالحه ارسال شده است. لازم به ذكر است كه موضوع يك فقره از اين پرونده ها كه مربوط به يكى از بانك هاى دولتى است بالغ بر پنج ميليارد و يكصد و سى ميليون ريال سوءاستفاده مالى بوده كه توسط يكى از كاركنان بانك، مورد اختلاس قرار گرفته كه پس از دستگيرى فرد مذكور تا اكنون مبلغ ۲ ميليارد ريال از وجه مورد اختلاس از نامبرده اخذ و به حساب دولت مسترد گرديده است.

همچنين در دادسراى ناحيه ۹ فرودگاه پرونده مهمى در خصوص تخلفات ميلياردى يكى از مسئولين گمرك در حال رسيدگى است كه در اين پرونده يكى از مسئولين گمرك متهم است كه با سوءاستفاده از موقعيت شغلى خود مبادرت به حيف و ميل ميلياردها ريال از اموال كرده است، به نحوى كه در بعضى از معاملات نامبرده با شخصى به نام «حسينى» قرارداد امضا كرده و يا اينكه چك هايى از حساب جارى مجموعه تحت سرپرستى خود كه تعداد آن زياد است و تعدادى از اين چك ها مبالغى بيش از يك ميليارد ريال دارد، صادر كرده است و يا اينكه وجه نقدى كه بايد به حساب جارى مجموعه وى واريز شود در اختيار شخص حسينى قرار مى داده است.

در تحقيقات مشخص شد شخصيت حسينى واهى و در اصل فرد عنوان شده خود متهم بوده و از اين طريق مبادرت به دخل و تصرف ميلياردها ريال اموال به صورت نامشروع كرده است. نامبرده در يكى ديگر از موارد تخلف خود مبادرت به تحويل اجناس از سازمان اموال تمليكى براى مجموعه تحت سرپرستى خود كرده كه اين اقلام و اجناس به صورت نصف قيمت بازار و برخى كمتر از نصف قيمت از سازمان مربوطه تحويل گرفته شده و بدون آنكه وارد مجموعه تحت مديريت متهم شود و يا بين اعضاى مجموعه تقسيم شود به خودش به عنوان جعلى «حسينى» با سود ۵/۱ درصد فروخته است و يا اينكه متهم اموال و اجناس را كه متعلق به مجموعه بوده به افراد مختلف داده و آنها را بدهكار مجموعه كرده كه طى بررسى هاى انجام شده و اسناد موجود، بدهى هاى اين افراد از اموال و سود حاصله مجموعه تحت مديريت پرداخت شده است.

با توجه به اينكه به منظور كارشناسى و حسابرسى مراتب به كارشناس رسمى دادگسترى ارجاع شده، دادسراى فرودگاه جهت بررسى و شناسايى ساير تخلفات اين متهم اقدامات گسترده اى انجام داده تا چنانچه فرد يا افراد ديگرى در جهت همكارى و مساعدت با متهم دست داشته اند، شناسايى و دستگير شوند و در همين رابطه براى متهم قرار بازداشت موقت صادر و قرار صادره پس از اعتراض متهم در دادگاه مورد تاييد قرار گرفته است. نتيجه رسيدگى متعاقباً به اطلاع عموم خواهد رسيد.» دادستان عمومى و انقلاب تهران در ادامه در پاسخ به سئوالى در مورد فروش سئوالات آزمون سراسرى دستيارى پزشكى، اظهار داشت: «تاكنون در اين خصوص به دليل مستندى نرسيده ايم كه سئوالى مورد معامله قرار گرفته باشد و در چنين موضوع مهمى كه با سرنوشت افراد زيادى ارتباط دارد، صرف ادعا نمى تواند، دليل مستندى باشد.»

مرتضوى با اشاره به شناسايى ۹ موسسه آموزش كنكور كه مبادرت به كلاهبردارى كرده اند، خاطرنشان كرد: «۱۵ نفر از مسئولان اين موسسات بازداشت شده اند و ما تصميم داريم تا قبل از اتمام امتحانات كنكور مطلقاً آنها را آزاد نكنيم.» دادستان در پايان در پاسخ به سئوالى در مورد پرونده وزير راه اعلام كرد: «اين پرونده در شعبه پنج بازپرسى دادسراى كاركنان دولت در دست رسيدگى است.»







گروه اجتماعى، محمد غمخوار: حكم مجازات اعضاى باند سرقت «حاتم سياه» از سوى قاضى دادگاه عمومى تهران صادر شد.

اعضاى اين باند با تهديد اسلحه اقدام به سرقت كيف پول و گوشى همراه مى كردند كه در حين دو فقره سرقت مرتكب قتل شده بودند. يكى از اعضاى اين باند به نام على معروف به «على سياه» دو سال پيش هنگام سرقت از يك كابينت فروشى صاحب او را به نام على دارستانى به قتل رساند. همچنين سردسته باند به نام «حاتم سياه» سال گذشته هنگام سرقت تلفن همراه پسر جوانى به نام محمد قره داغى را در پارك ساعى به قتل رساند.

متهمان پس از دستگيرى به دو فقره قتل و بيش از ۲۰ فقره سرقت مسلحانه اعتراف كردند.

قاضى محمد سلطان همتيار پس از چند جلسه حاتم سياه سردسته باند را به جرم قتل عمد به قصاص نفس و به خاطر ايجاد رعب و وحشت، ايراد ضرب و جرح عمدى و سلب آسايش عمومى محاربه شناخته و به اعدام در ملاء عام محكوم كرد. همچنين على ديگر عضو اين باند به جرم يك فقره قتل عمدى به قصاص و به خاطر محاربه شناخته شدن به اعدام در ملاءعام محكوم شد. ساير متهمان پرونده به نام هاى جلال، مصطفى، رضا و محمد به اتهام شركت در سرقت مسلحانه و خريد و فروش مال مسروقه به حبس و جزاى نقدى محكوم شدند.
 

mehrdad1355

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 فوریه 2004
نوشته‌ها
3,971
لایک‌ها
30
سن
47
پايان پرونده مرگ هموفيلي ها با ديه 15 ميلياردي


رييس كانون هموفيلي ايران گفت: وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي و سازمان انتقال خون در دادگاه بيماران هموفيلي به پرداخت 712 ديه كامل محكوم شدند.



احمد قويدل در گفت‌وگو با فارس افزود: حكم صادر شده 26 خردادماه به كانون هموفيلي ايران ابلاغ شده و علت ابلاغ نشدن اين حكم به وزارت بهداشت و سازمان انتقال خون، روال طولاني‌تر ابلاغ احكام دادگستري به اشخاص حقوقي است.



وي ادامه داد: براساس اين حكم وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشكي و سازمان انتقال خون متهمان رديف اول و دوم اين پرونده براي جبران خسارت‌هاي مالي و معنوي بيماران هموفيلي هستند كه بر اثر تزريق خون‌هاي آلوده به ويروس HIV و هپاتيت C مبتالا شده‌اند.



وي ادامه داد: بر اساس اين حكم، وزارت بهداشت و سازمان انتقال خون همچنين براي جبران هزينه درمان گذشته اين بيماران، به پرداخت 152 ميليارد ريال محكوم شده‌اند.



قويدل گفت: حكم دادگاه مشخصا بر اساس رأي پزشكي قانوني صادر شده و كاملا بر اساس مستندات اين سازمان است.



وي افزود: خسارت مادي بيماران به سه دسته تقسيم شده است، اول براي بيماراني كه بر اثر خون آلوده مبتلا به ايدز و فوت شده‌اند معادل يك ديه كامل در نظر گرفته شده، همچنين بيماران مبتلا به HIV كه فوت نشده‌اند نيز معادل يك ديه كامل دريافت مي‌كنند ضمن اينكه تأمين خسارت مادي درمان اين بيماران نيز به عهده محكومان اين حكم است.



رييس كانون هموفيلي ايران اضافه كرد: بيماران مبتلا به هپاتيت C در صورتي كه به سرطان كبد مبتلا نشده باشند 20 درصد يك ديه كامل را دريافت مي‌كنند و در صورتي كه به سرطان كبد مبتلا شده باشند معادل يك ديه كامل به آنها پرداخت مي‌شود و تأمين خسارت‌هاي مادي درمان آنها نيز به عهده وزارت بهداشت و سازمان انتقال خون است.



وي گفت: بيماراني كه به هر دو عارضه ويروس HIV و هپاتيت C دچار شده باشند هر دو خسارت را دريافت مي‌كنند و معادل 2/1 يك ديه كامل به آنها پرداخت مي‌شود.



قويدل افزود: بر اساس اين حكم، همچنين وزارت بهداشت و سازمان انتقال خون موظف به تأمين هزينه داروي مبتلايان به ايدز تا آخر عمر شده‌اند.



وي اضافه كرد: در مورد بيماران مبتلا به هپاتيت C، در صورتي كه به سرطان كبد دچار شده باشند، معادل 70 درصد يك ديه كامل به آنها پرداخت مي‌شود. علاوه بر آن براي جبران خسارت معنوني بين 20 درصد تا يك ديه كامل نيز بر حسب موقعيت اجتماعي بيماران به آنها تعلق مي‌گيرد.



قويدل گفت: يكي از نكات قابل توجه اين حكم اين است كه وزارت بهداشت و سازمان انتقال خون موظف شده‌اند از طريق رسانه‌هاي گروهي رسما از بيماران هموفيلي كه آلوده به ويروس HIV يا هپاتيت C شده‌اند عذر‌خواهي كنند، اين مسأله با توجه به اينكه در تمام روند دادرسي اين نهادها مبتلايان را به استفاده از فراورده‌هاي وارداتي متهم مي‌كردند، حائز اهميت است.



وي ادامه داد: با توجه به اينكه رييس سازمان انتقال خون نيز قاضي پرونده را شخصي عادل خوانده‌اند از مسئولان اين دو نهاد مي‌خواهيم به حكم دادگاه گردن نهند زيرا فقط هزينه باطل كردن تمبر براي دادرسي مجدد 500 ميليون تومان است و با توجه به اينكه حداقل 35 نفر از بيماران هموفيلي آلوده شده در حال مرگ هستند بهتر است اين اعتبار براي نجات جان آنان هزينه شود.



وي ياد آور شد: يك ديه كامل، معادل 22 ميليون تومان است.
 

mehrdad1355

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 فوریه 2004
نوشته‌ها
3,971
لایک‌ها
30
سن
47
گروگان كره‌اي در انتظار سر بريدن مردان نقابدار


در يک نوار ويديويي که بامداد دوشنبه از تلويزيون «الجزيره» پخش شد، يک گروه عراقي تهديد کرده است که در صورت عدم توقف همکارى سئول با مقامات اشغالگران آمريکايي، يک گروگان کره جنوبي را گردن خواهد زد.



به گزارش خبرگزارى «رويترز» از دوبي، گروهي از مردان مسلح نقابدار که اطراف اين مرد کره‌اى بودند، گفتند: «ما از شما مي‌خواهيم، نيروهاى اشغالگر خود را از خاک ما خارج سازيد و در غير اين صورت ما سر اين کره‌اى را براى شما خواهيم فرستاد».



پارچه‌نوشته‌اى که در پس‌زمينه اين نوار قرار داشت، اين گروه را «گروه جماعت التوحيد و جهاد» معرفي کرد که تحت رهبرى ابومصعب الزرقاوى، يک عضو عملياتي «القاعده»، قرار دارد.



کره جنوبي روز جمعه اعلام کرد که در اوايل ماه اوت، براى کمک به بازسازى منطقه کردستان در شمال عراق، استقرار سه هزار نفر از نيروهاى خود را در منطقه اربيل آغاز خواهد کرد.



«رويترز» مي‌افزايد: مدتي است که گردن زدن زندانيان يا بريدن گلوى آنها به يک تاکتيک تکان‌دهنده مبارزان «القاعده» تبديل شده است.
 

mehrdad1355

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 فوریه 2004
نوشته‌ها
3,971
لایک‌ها
30
سن
47
مرد پشت پرده دكوراسيون 2 ميليارد توماني ظاهر شد


خبرنگار «بازتاب» گزارش داد: اكبر اميد مقدم، مديركل دفتر وزارتي وزارت راه كه از او به عنوان مرد پشت پرده دكوراسيون 2 ميليارد توماني دفتر وزير راه نام برده مي‌شود، روز گذشته در اين پرونده ظاهر شد.



بنا بر اين گزارش، در كنفرانسي كه با تلاش ستاد پاسخگويي وزارت راه و با خواهش از خبرنگاران رسانه‌ها و روزنامه‌ها برگزار شد، مديركل دفتر وزارتي و قائم‌مقام مجري پروژه دفتر وزير راه، در اظهارات متناقضي، به دفاع از خود پرداختند.



مقدم در توضيح گزارش‌هاي «بازتاب» در آغاز جلسه گفت: اخبار ارايه شده درباره دكوراسيون وزارت راه بر پايه اسناد موجود در ذي‌حسابي اين وزارتخانه صورت گرفته است. اما قائم‌مقام مجري طرح كه در همين جلسه سخن مي‌گفت، ادعا كرد: ليستي كه منتشر شده، ليست پيشنهادي مشاور طرح بود، نه ليستي كه ما آن را تأييد كرديم. اين ليست، جزو ليست‌هاي حذفي ما بوده است كه در شهريور ماه سال گذشته آن را حذف كرديم.



اما مديركل دفتر وزارتي در بخش ديگري از اظهارات خود، گفته‌هاي قائم‌مقام مجري طرح را نقض كرده، گفت: «آقاي وزير در ماه قبل ابلاغ كردند كه تجهيزات جديد براي طبقه 15 خريداري نشود»، اما وي باز هم اين اظهارات خود را نقض كرده و افزود: «مبلغ 244 ميليون تومان مبلمان و ميز شامل ميز وزير، معاونان و منشي‌ها خريداري شده است».



وي همچنين در بخش ديگري از مصاحبه درباره خريداري خودرو ماكسيما براي امور تشريفاتي از اعتبارات مناطق محروم ـ كه وزير راه آن را به شدت تكذيب كرده بود ـ گفت: «اين خودرو در پاركينگ وزارتخانه موجود است». اما خبرنگاران «بازتاب» در تازه‌ترين گزارش خود، خبر دادند كه مجموع هزينه‌هاي دكوراسيون فضاهاي تشريفاتي و وسايل صوتي و تصويري به انضمام تغييرات آن به سه ميليارد تومان مي‌رسد كه مقامات وزارت راه نيز تاكنون هزينه شدن يك ميليارد و هشتصد ميليون تومان آن را تأييد كرده‌اند.



بيش از 90 درصد اين هزينه‌ها، برخلاف اظهارات مديركل دفتر وزارتي در دفتر وزير كه در طبقات 15 و 16 ساختمان مركزي وزارت راه قرار دارد، صرف شده است.



دفتر وزير كه فضايي حدود 4 هزار متر مربع را شامل مي‌شود، از بخش‌هاي مختلفي چون اتاق‌هاي تشريفاتي، اتاق‌هاي مختلف جلسات، دفتر شخصي، محل استراحت، حمام تشريفاتي، آبدارخانه مخصوص، دفتر مديركل دفتر وزارتي و اتاق‌هاي منشي‌هاي مختلف است و قرار بوده است كليه معاونت‌ها و بخش‌هاي اداري وزارت راه در 13 طبقه ديگر اين ساختمان اسكان يابند.



ساختمان مركزي وزارت راه با بودجه 15 ميليارد تومان كه به قيمت‌هاي امروز، بالغ بر 50 ميليارد تومان مي‌شود، با هدف متمركز كردن كليه واحدها و معاونت‌هاي وزارت راه تأسيس شد، اما پس از اتمام آن با دو تصميم جديد روبرو گرديد.



تصميم نخست، مربوط به طبقات 15 و 16 اين وزارتخانه بود كه پس از پايان كار ساختمان لوكس آن، با بازديد مديركل دفتر وزارتي، تشخيص داده شد كه فضاي ساخته شده در حد و شأن وزير و ايشان نبوده، بنابراين اين دو طبقه به دفتر وزير اختصاص يافته و براي ايجاد يك فضاي لوكس و تشريفاتي تخريب شد.



تصميم دوم نيز مربوط به معاونت‌هاي گوناگون اين سازمان بوده كه پس از اتمام ساختمان مركزي وزارت راه به بهانه اينكه در اين ساختمان راحت نيستند، خود با صرف مبالغ كلاني، اقدام به خريداري ساختمان كرده‌اند. به طور نمونه آقاي آشوري، معاونت زيرساخت‌هاي اين وزارتخانه، ساختماني به مبلغ 13 ميليارد تومان را به صورت غيرقانوني خريداري كرده است.



اما درباره طبقات 14 و 15 ساختمان جديد، قرارداد مربوط به دكوراسيون و لوكس‌سازي اين طبقات در 25/12/1381 در مناقصه‌اي به مبلغ يك ميليارد و صد و هفتاد و نه ميليون تومان ـ كه تخلفات آن در صورت لزوم منتشر خواهد شد ـ منعقد و ظرف يك سال بالغ بر يك ميليارد تومان به صورت ناخالص به پيمانكار پرداخت شد. اين در حالي است كه به دليل تغييرات پي در پي دكوراسيون و سليقه مديركل دفتر وزارتي و ضرايب اين قرارداد، پيش‌بيني مي‌شود، مبلغ اين قرارداد به دو ميليارد تومان بالغ برسد.



جدا از قرارداد مذكور، قرارداد ديگري نيز به مبلغ يك ميليارد و يازده ميليون تومان با شركت ديگري براي خريد لوازم صوتي، تصويري منعقد شده است كه از مجموع 3 ميليارد تومان قراردادهاي مذكور، بيش از 90 درصد آن مربوط به طبقه 15 و 16 مي‌باشد كه هيچ يك از مقامات جمهوري اسلامي حتي رييس‌جمهور نيز دفتري با يك‌دهم اين هزينه‌ها ندارند.



هرچند به اين دليل كه هنوز اميد كمي به رسيدگي به اين پرونده از سوي نهادهاي نظارتي وجود دارد، «بازتاب» فعلا از انتشار ديگر اطلاعات مربوط به اين پرونده و سوابق چهره اصلي آن خودداري مي‌كند، اما به همين نكته بسنده مي‌كنيم كه برخلاف اظهارات قائم‌مقام مجري طرح و مطابق با اظهارات مديركل دفتر وزارتي، هيچ‌يك از ارقام منتشر شده توسط «بازتاب» بنا بر پيشنهاد مشاور نبوده، بلكه در وزارت راه تصويب و بخش عمده مبالغ قراردادها نيز تاكنون پرداخت شده است.



متن كامل كنفرانس خبري وزارت راه



مديركل دفتر وزير راه و ترابري عصر امروز در نشستي با حضور چند تن از خبرنگاران درباره صرف بودجه چند ميلياردي در دفتر وزير كه اخيرا خبر آن در برخي رسانه‌ها منعكس شده و رييس‌جمهور نيز در حاشيه هيات دولت به آن اشاره كرده بود، توضيح داد.



به گزارش خبرنگار صنعت حمل و نقل خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اكبر اميدمقدم با رد صرف بودجه‌ زياد براي تشريفات و تجهيزات اتاق وزير راه و ترابري ‌گفت: «من براي دفاع از وزير و يا در پاسخ به شايعات اخير صحبت نمي‌كنم بلكه در جهت جلب اعتماد مردم و دفاع از **** پاسخ مي‌گويم».



وي با انتقاد از مطالب منتشر شده درباره هزينه هاي دفتر وزير و هدفمند خواندن آن، گفت: «اخبار ارائه شده گرچه بر اساس اسناد موجود در ذي‌حسابي اين وزارتخانه صورت گرفته است، اما همه واقعيت قضيه اين نيست».



مقدم توضيح داد: «پروژه ساختمان جديد وزارتخانه كه شامل تمام ساختمان‌ها و ادارات ذي‌ربط است از سال 1372 شروع شده و تمام تجهيزات و ساختار آن در همان سال طراحي شده است».



وي با بيان اينكه بودجه‌اي كه تاكنون براي اين ساختمان هزينه شده حدود 17 ميليارد تومان است، گفت: «بحث يك ميليارد و 179 ميليون و 558 هزار و 500 تومان كه در جامعه پخش شده نه براي تجهيزات اتاق وزير بلكه بابت تكميل ساختمان مركزي و معماري داخلي فضاهاي تشريفاتي به كار گرفته شده است».



وي درباره معماري داخلي فضاهاي تشريفاتي گفت: «اين فضاها شامل فضاهاي عمومي ساختمان، لابي ورودي، آمفي‌تئاتر، اتاق جلسات، اتاق پذيرايي از مهمانان خارجي، اتاق جلسات مطبوعاتي و اتاق خود وزير است كه چيزي در حدود شش هزار متر مربع را به خود اختصاص داده و يعني بالاي 80 درصد فضاها عمومي است و يك ميليارد نيز خرج همين فضا شده است. 15 درصد از هزينه خرج ساخت و تجهيزات دفتر وزير، رييس دفتر مشاوران و معاونان وزارتخانه شده است».



مقدم افزود: «كل بنا حدود 41 هزار مترمربع و زمين هشت هزار مترمربع است كه توسط شهرداري به وزارتخانه واگذار شده و پول پروانه ساخت اين ساختمان كه بايد به شهرداري پرداخته شود تاكنون سه برابر كل هزينه‌ ساخت بوده كه ممكن است افزايش يابد».



وي اضافه كرد: «تجهيزاتي كه تاكنون از سوي وزارتخانه خريداري شده و در سايت‌ها به گونه‌اي غيرواقعي روايت شد، 244 ميليون تومان بوده كه اين مقدار براي تهيه‌ تجهيزات ميز، صندلي و مبل براي 266 نفر كاركنان بوده است كه شامل ميز وزير، معاونان، منشي‌ها و كارشناسان مي‌شود».



وي درباره خبري درباره هزينه تلويزيون اتاق وزير گفت: «هنوز نه تلويزيوني در اتاق وزير نصب شده و نه خريداري شده گرچه اتاق وزير بايد داراي امكانات و تجهيزات پيشرفته و به‌روز باشد؛ زيرا در ماه به طور متوسط ما دو وزير خارجي و 10 اكيپ خارجي داريم كه گاه نياز به استفاده از اين تجهيزات مي‌شود و اين تجهيزات بايد در شأن وزير **** جمهوري اسلامي باشد ولي اين وسايل خريداري نشده و تعداد چهار LCD مربوط به اتاق كنفرانس و آمفي‌تئاتر است كه خريداري شده كه اگر آن را با سالن همايش‌هاي صدا و سيما مقايسه شود درصد بسيار ناچيزي مي‌شود».



مديركل دفتر وزارتخانه با بيان اينكه دفتر، ميز و صندلي وزير اصلا تشريفاتي نيست و حتي صندلي وي مربوط به 33 سال قبل است، گفت: «وزير راه و ترابري در ماه قبل ابلاغ كردند به هيچ وجه تجهيزات جديد براي طبقه 15 (مربوط به اتاق‌هاي وزير، مشاوران و معاونان) نصب نشود و در همين تجهيزات قبلي استفاده شود. چنان‌چه طبق دستور وزير هرگونه خريد و تعهدي در خصوص وسايل اداري و تجهيز دفتر وزير بدون مشورت با ايشان نبايد صورت پذيرد».



وي با بيان اينكه سازمان بازرسي كل كشور كه وظيفه‌ رسيدگي به عملكرد دستگاه‌هاي دولتي را با هدف اصلاح نه كشف جرم دارد، سه ماه در اين مركز مستقر بود و اجازه‌ هر نوع بررسي‌ را داشت، تصريح كرد: «سازمان بازرسي كل كشور هنوز نظر خود را اعلام نكرده و اگر او تخلف اداري و قضايي ما را تاييد كند ما مي‌پذيريم».



وي افزود: «اگر شخص وزير يا زيرمجموعه او از اعتبارات عمراني خرج‌هايي تجملاتي كرد مستحق سرزنش است و جرم محسوب مي‌شود ولي وزارتخانه بايد در حد خودش مجهز به امكانات روز باشد».



وي درباره اخباري مبني بر اينكه ذي‌حسابي وزارت راه و ترابري براي انتقال وجوهات، حساب‌سازي كرده است، گفت: «اگر بازرسي كل كشور و ديوان محاسبات اين مساله و امكان انجام اين مساله را تاييد كردند ما هم قبول مي‌كنيم».



وي درباره خريداري خودروي ماكسيما توسط وزير راه گفت: «اين خودرو مربوط به اداره كل راه و ترابري خوزستان بوده كه از محل اعتبارات عمراني خودش در بخش تجهيزات آن را خريداري كرده و به دليل مشكلاتي كه در نمره‌گذاري ماشين داشته‌اند آن را براي واحد تشريفات وزارتخانه فرستادند كه به عنوان اتومبيل تشريفات براي مهمانان خارجي در پاركينگ ما وجود دارد».



وي همچنين تاكيد كرد: «كار ساختمان دو ماه ديگر به طول مي‌انجامد كه لازم است خبرنگاران پس از نصب تجهيزات از ساختمان بازديد كنند».



در اين نشست هم‌چنين نوميدي ـ قائم‌مقام مجري طرح ساختمان شهيد دادمان ـ نيز به ارائه‌ اسناد و مطالبي پرداخت.



وي گفت: «در 15 ماه اخير من مجري طرح بودم و اطلاعات من دقيق است».



نوميدي اظهار كرد: «مشاوران ما راجع به تجهيزات داخل اتاق‌ها و ساختمان طرح‌هايي را ارائه كردند و ما نسبت به بودجه‌اي كه داشتيم بعضي از آنها را تاييد يا حذف كرده‌ايم».



وي تصريح كرد: «ليستي كه منتشر شده ليست پيشنهادي مشاور طرح بود نه ليستي كه ما آن را تاييد كرديم، بلكه اين ليست جزو ليست‌هاي حذفي ما بوده است كه آن را در شهريورماه سال گذشته حذف كرديم».
 

mehrdad1355

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 فوریه 2004
نوشته‌ها
3,971
لایک‌ها
30
سن
47
حضور مدعي نيابت امام زمان در ايران


خبرنگار «بازتاب» از قم گزارش داد: روز گذشته، 70 زن و مرد عراقي با حمل پارچه‌هاي سياه و قمه و شمشير، ضمن سر دادن شعارهايي در حمايت از مدعي نيابت امام زمان(عج)، در يكي از خيابان‌هاي اين شهر راهپيمايي كردند.



بنا بر اين گزارش، حوالي ساعت 9 صبح، راهپيمايان از سه راه بازار قم به سمت خيابان ارم حركت كردند. اين افراد كه تعدادي پارچه سياه و قمه و شمشير حمل مي‌كردند، در حمايت از سيدحسن يماني، شعارهايي سر دادند. بر پايه ادعاي اين افراد، سيدحسن يماني، نماينده و نايب امام زمان(عج) است و آنان ديگران را به حمايت از وي فراخواندند.



اين افراد، پس از گذشتن از كنار حرم مطهر حضرت معصومه(س)، به سمت خيابان آذر در مناطق غرب‌نشين قم برگشته‌اند كه در فلكه پليس، مأموران تعدادي از آنان را دستگير كرده و ديگر افراد حاضر متفرق شدند.



اين گزارش مي‌افزايد: چند روز پيش نيز هواداران يماني بر ديوارهاي خيابان صفائيه قم به اين مضمون شعارنويسي كرده‌اند؛ «وزير امام مهدي(عج)، سيدحسن يماني در ايران است و شما را دعوت مي‌كند به نصرت قائم آل محمد(عج)».



پيش از اين نيز «بازتاب» از تحركات عده‌اي كه به هواداري از مدعي نيابت امام زمان(عج) اخباري منتشر كرده بود.



گفتني است، چند روز پيش، يكي از مراجع تقليد قم اين ادعاها را بي‌اساس خواند.
 

mehrdad1355

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 فوریه 2004
نوشته‌ها
3,971
لایک‌ها
30
سن
47
جهنم‌ خونين‌ نصرت‌آباد








طي‌ حادؤه‌ هولناك‌ و بي‌سابقه‌يي‌ در جاده‌ زاهدان‌، يك‌ تانكر پس‌ از رها شدن‌ از كنترل‌ راننده‌، 6 اتوبوس‌ پر از مسافر و چند تانكر و اتومبيل‌ سواري‌ را در هم‌ كوبيد.
با انفجار مخزن‌ بنزين‌، جهنمي‌ از آتش‌ بر پا شد و بيش‌ از 250 مسافر در ميان‌ شعله‌هاي‌ آتش‌ گرفتار شدند كه‌ در حدود 100 تا 150 نفر از آنان‌ در اين‌ حادؤه‌ وحشتناك‌ كاملا سوختند و بيش‌ از 160 نفر دچار سوختگي‌ شدند.
شدت‌ اين‌ آتش‌سوزي‌ به‌ حدي‌ بود كه‌ حتي‌ آثاري‌ از پيكر بسياري‌ از قربانيان‌ حادؤه‌ پيدا نشد.
6 اتوبوس‌ حامل‌ مسافر دو تانكر و پنج‌ دستگاه‌ اتومبيل‌ بنز در محل‌ بازرسي‌ )نصرت‌آباد( رديف‌ هم‌ به‌ انتظار بازرسي‌ ايستاده‌ بودند كه‌ ناگهان‌ تانكر حامل‌ بنزين‌ با سرعت‌ زياد از راه‌ رسيد و فاجعه‌ رخ‌ داد.
اين‌ تانكر در حدود ساعت‌ ده‌ و نيم‌ شب‌ با مخزني‌ پر از بنزين‌ از سمت‌ جاده‌ بم‌ به‌ سوي‌ زاهدان‌ در حركت‌ بود كه‌ در فاصله‌ اندكي‌ با پايگاه‌ ايست‌ و بازرسي‌، راننده‌ كنترل‌ تانكر را از دست‌ داد. همين‌ فاصله‌ سراشيبي‌ نسبتا تندي‌ بود و باعث‌ مي‌شد تانكر لحظه‌ به‌ لحظه‌ سرعت‌ بيشتري‌ بگيرد. در اين‌ لحظات‌ فاجعه‌بار، 6 دستگاه‌ اتوبوس‌، يك‌ دستگاه‌ ولوو و پنج‌ دستگاه‌ بنز سواري‌ در يك‌ صف‌، پشت‌ سر هم‌ در مقابل‌ پايگاه‌ ايست‌ و بازرسي‌ توقف‌ كرده‌ بودند تا بازرسي‌ شوند.
اتوبوس‌ها هر كدام‌ سي‌ تا چهل‌ مسافر داشتند و طبق‌ معمول‌ بازرسي‌، همه‌ اين‌ مسافران‌ مجبور بودند در داخل‌ اتوبوس‌ها بنشينند تا بار و اؤاث‌ سفرشان‌ مورد بازرسي‌ قرار گيرد. عده‌يي‌ از سرنشينان‌ اتومبيل‌ها و چند مسافر ديگر در محوطه‌ پايگاه‌ پياده‌ شده‌ و در اطراف‌ جاده‌ پراكنده‌ بودند.
در چنين‌ لحظاتي‌، فاجعه‌ رخ‌ داد و تانكر حامل‌ بنزين‌ مهارگسيخته‌ در هجوم‌ به‌ محل‌ پايگاه‌ ايست‌ و بازرسي‌ با تمامي‌ افراد پراكنده‌ در جاده‌ و اتوبوس‌ها و اتومبيل‌هايي‌ كه‌ به‌ صف‌ ايستاده‌ بودند برخورد كرد.
مخزن‌ تانكر كه‌ پر از هزاران‌ ليتر بنزين‌ بود،در برخورد با اتوبوس‌ها از تانكر جدا شد و در چرخش‌ و پيچش‌ هولناكي‌ دو اتوبوس‌ ديگر را كه‌ در آخر صف‌ بازرسي‌ بودند در هم‌ كوبيد و ناگهان‌ با صداي‌ مهيبي‌ منفجر شد. امواج‌ بنزين‌ همراه‌ با شعله‌هاي‌ آتش‌ بر روي‌ خودروها پاشيد و در چند لحظه‌ همه‌ اتوبوس‌ها و تانكرها و اتومبيل‌ها با سرنشينان‌شان‌ در ميان‌ آتش‌ كه‌ گستره‌ وسيعي‌ از جاده‌ را فرا گرفته‌ بود، گرفتار شدند.
در اين‌ لحظات‌ مرگبار، حادؤه‌ حريق‌ انفجار ديگري‌، بر ابعاد فاجعه‌ افزود: چند دقيقه‌ پس‌ از انفجار مخزن‌ بنزين‌ و ايجاد جهنمي‌ از آتش‌، دو تانكر ديگر كه‌ حامل‌ قير بودند و در پايگاه‌ ايست‌ و بازرسي‌ توقف‌ داشتند، آتش‌ گرفتند و بلافاصله‌ آتش‌ به‌ يك‌ دستگاه‌ تانكر ديگر هم‌ كه‌ حامل‌ سوخت‌ بود سرايت‌ كرد و با شعله‌ور شدن‌ اين‌ سه‌ تانكر، دامنه‌ حريق‌ بطور وحشتناكي‌ در اين‌ منطقه‌ گسترش‌ يافت‌ و موج‌ شعله‌ها برق‌آسا ابعاد وسيع‌تري‌ پيدا كرد.
شعله‌هاي‌ آتش‌ تا ارتفاع‌ بيش‌ از ده‌ متر زبانه‌ مي‌كشيد و مسافراني‌ كه‌ در داخل‌ اتوبوس‌ها گرفتار آمده‌ بودند، راه‌ گريزي‌ نداشتند، چرا كه‌ درون‌ اتوبوس‌ها در اؤر سرايت‌ آتش‌ و پاشيدن‌ بنزين‌، در حال‌ سوختن‌ بود.
يكي‌ از شاهدان‌ حادثه‌ مي‌گويد: شعله‌ها به‌ صندلي‌ها سرايت‌ كرده‌ بود و صداي‌ جيغ‌ و فرياد دردناك‌ زنان‌ و كودكان‌ از ميان‌ اتاقك‌ اتوبوس‌هاي‌ انباشته‌ از شعله‌ و دود به‌ گوش‌ مي‌رسيد ولي‌ كسي‌ را ياراي‌ نزديك‌ شدن‌ به‌ اتوبوس‌هاي‌ شعله‌ ور نبود. مردها و زناني‌ را مي‌ديديم‌ كه‌ در داخل‌ اتوبوس‌ها در حال‌ سوختن‌ و شعله‌ور شدن‌ بودند و با سر و دست‌ به‌ شيشه‌هاي‌ اتوبوس‌ مي‌كوبيدند تا با شكستن‌ شيشه‌ها راه‌نجاتي‌ پيدا كنند. زناني‌ را مي‌ديديم‌ كه‌ درون‌ اتوبوس‌هاي‌ شعله‌ور با چشماني‌ پر التماس‌، كودكان‌ خود را روي‌ دست‌ گرفته‌ بودند و پشت‌ شيشه‌ها، آنها را نشان‌ مي‌دادند تا شايد يكي‌ به‌ نجات‌ فرزندان‌شان‌ بشتابد اما با پيكري‌شعله‌ور در ميان‌ شعله‌ها گم‌ مي‌شدند. اين‌ گونه‌ صحنه‌ها به‌قدري‌ دردناك‌ بود كه‌ ناظران‌، با چشماني‌ گريان‌، سوختن‌ مسافران‌ اتوبوس‌ها را تماشا مي‌ كردند و كاري‌ از دست‌شان‌ برنمي‌آمد.
سطح‌ جاده‌ نيز بطور گسترده‌يي‌ بر اثر جاري‌ شدن‌ بنزين‌ شعله‌ور، در حال‌ سوختن‌ بود و عده‌يي‌ نيز كه‌ پياده‌ بودند در ميان‌ اين‌ شعله‌ها اسير شده‌ و با پيكرهايي‌ سوزان‌ در آتش‌، تلاش‌ مي‌كردند خود را از اين‌ جهنم‌ خوفناك‌ بيرون‌ بكشند.
يكي‌ از شاهدان‌ مي‌گويد: برخي‌ از مسافران‌ اتوبوس‌ها با هر چه‌ به‌ دست‌شان‌مي‌ رسيد، به‌ شيشه‌ها
مي‌كوبيدند تا مگر با شكستن‌ آنها خودشان‌ را به‌ بيرون‌ پرت‌ كنند، اما بيشتر آنها براي‌ نجات‌ خود موفق‌ نمي‌شدند و در حال‌ سوختن‌ به‌ كف‌ اتوبوس‌ مي‌افتادند.
اين‌ شاهد مي‌گويد: مرد ميانسالي‌ را ديدم‌ كه‌ با يك‌ شي‌ء فلزي‌ موفق‌ به‌ شكستن‌ شيشه‌ اتوبوس‌ شد و توانست‌ دو فرزند سوخته‌ و مجروحش‌ را به‌ بيرون‌ بيندازد اما وقتي‌ متوجه‌ شد كه‌ همسرش‌ در ميان‌ اتوبوس‌ در محاصره‌ شعله‌ قرار گرفته‌ است‌ از پريدن‌ به‌ بيرون‌ منصرف‌ شد و به‌ عقب‌ اتوبوس‌ هجوم‌ برد اما خود او نيز در ميان‌ دود و آتش‌ گرفتار شد.
دكتر قدياني‌، مديرعامل‌ جمعيت‌ هلال‌احمر سيستان‌ و بلوچستان‌ نيز مي‌گويد: تعدادي‌ از مسافراني‌ كه‌ در صف‌ ايست‌ بازرسي‌ بدني‌ بودند، با شروع‌ انفجار و آتش‌سوزي‌ موفق‌ شدند تا از ميان‌ شعله‌ها بگريزند اما عده‌ زيادي‌ كه‌ در داخل‌ اتوبوس‌ها بودند متاسفانه‌ همگي‌ سوختند.
دكتر قدياني‌ در ساعات‌ اوليه‌ صبح‌ ديروز اعلام‌ كرد: «تاكنون‌ آمار كشته‌شدگان‌ و مجروحان‌ حادثه‌ جاده‌ زاهدان‌ به‌ 264 نفر رسيده‌ كه‌ 114نفرشان‌ دچار سوختگي‌ شده‌اند و در حدود يكصد تا يكصد و پنجاه‌ نفر در اين‌ حادؤه‌ وحشتناك‌ كاملا سوخته‌اند.»
مجروحين‌ در بيمارستان‌ها
مديرعامل‌ جمعيت‌ هلال‌ احمر سيستان‌ و بلوچستان‌ افزود: در ساعات‌ نخستين‌ پس‌ از وقوع‌ اين‌ حادثه‌ چهل‌ نفر از امدادگران‌ جمعيت‌ هلال‌ احمر به‌ همراه‌ امدادگراني‌ از دانشگاه‌ علوم‌ پزشكي‌، اورژانس‌، آتش‌ نشاني‌ زاهدان‌ و همچنين‌ نيروهاي‌ انتظامي‌ با ده‌ها آمبولانس‌ در اين‌ منطقه‌ حضور يافتند و تاكنون‌ )صبح‌ ديروز( 114 مجروح‌ را به‌ بيمارستان‌ها انتقال‌ داده‌اند. اين‌ سوختگان‌ در شب‌ گذشته‌ به‌ بيمارستان‌هاي‌ خاتم‌ الانبيا ، نبي‌ اكرم‌ ، بوعلي‌ و تامين‌ اجتماعي‌ زاهدان‌ انتقال‌ داده‌ شدند كه‌ بستري‌ هستند.
به‌ گزارش‌ خبرنگار ما اين‌ حادثه‌ دهشتناك‌ در 100 كيلومتري‌ جاده‌ بم‌ به‌ زاهدان‌ رخ‌ داد.
اين‌ گزارش‌ حاكي‌است‌ پس‌ از آنكه‌ تانكر حامل‌ بنزين‌ به‌ صف‌ اتوبوس‌ها در پايگاه‌ ايست‌وبازرسي‌ كوبيد، ابتدا اتوبوس‌ها آتش‌ گرفتند، بعد 2 تريلي‌ ديگر كه‌ در اين‌ محل‌ بودند طعمه‌ حريق‌ شدند و در همين‌ لحظات‌ يك‌ تريلي‌ ديگر كه‌ حامل‌ سوخت‌ )بنزين‌ يا نفت‌( بود از راه‌ رسيد و پس‌ از وارد شدن‌ به‌ معركه‌ جهنمي‌ آتش‌ گرفت‌ كه‌ دامنه‌ آتش‌سوزي‌ را بيش‌ از پيش‌ گسترش‌ داد و شعله‌ها ارتفاع‌ بيشتري‌ گرفت‌.
خبرنگار ما مي‌نويسد: پس‌ از هجوم‌ تانكر بنزين‌ و برخورد آن‌ با صف‌ اتوبوس‌ها، مخزن‌ لبريز از بنزين‌ آن‌، معلق‌ زنان‌ در حالي‌كه‌ به‌ گلوله‌ بزرگ‌ آتشين‌ تبديل‌ شده‌ بود به‌ بدنه‌ اتوبوس‌ها كوبيده‌ شد، بطوري‌ كه‌ اتوبوس‌ها به‌ لاشه‌هايي‌ شعله‌ور و درهم‌ پيچيده‌ تبديل‌ شدند و صدها مسافر در درون‌ اين‌ اتوبوس‌ها زنداني‌ شدند تا اينكه‌شعله‌هاي‌ آتش‌ به‌ درون‌ آنها سرايت‌ كرد و مسافران‌ زنده‌ زنده‌ در آتش‌ سوختند، بطوري‌ كه‌ از پيكرهاي‌ سوخته‌ آنان‌ و صندلي‌هاي‌ ذوب‌ شده‌شان‌ اؤري‌ باقي‌ نمانده‌ است‌.
سردار محسن‌ انصاري‌، معاون‌ راهنمايي‌ و رانندگي‌ نيز ديروز گفت‌: «هم‌ اكنون‌ بقاياي‌ يك‌ اتوبوس‌ و تانكري‌ سوخته‌ در يكديگر تنيده‌ شده‌اند.»
سردار انصاري‌ چگونگي‌ اين‌ واقعه‌ را چنين‌ شرح‌ مي‌دهد: «در ساعت‌ 22 و سي‌ دقيقه‌ شب‌ )پريشب‌( تريلي‌ حامل‌ 18 هزار ليتر بنزين‌ كه‌ از كرمان‌ به‌ سمت‌ زاهدان‌ در حال‌ حركت‌ بود، در محل‌ نصرت‌ آباد واقع‌ در 110 كيلومتري‌ محور )بم‌ زاهدان‌( به‌ علت‌ عدم‌ توانايي‌ راننده‌ در كنترل‌ تريلي‌ بخاطر سرعت‌ بيش‌ از حد معين‌ و عدم‌ توجه‌ به‌ جلو، ابتدا با يك‌ دستگاه‌ تريلي‌ حامل‌ گازوييل‌ برخورد مي‌كند كه‌ به‌ علت‌ شدت‌ برخورد ، مخزن‌ حامل‌ بنزين‌ از اتاق‌ تريلي‌ جدا شده‌ و به‌ سمت‌ جلو منحرف‌ مي‌شود و پس‌ از برخورد با يك‌ اتوبوس‌، آتش‌ سوزي‌ مهيبي‌ به‌ بار مي‌آيد...»
به‌ گزارش‌ خبرنگار ما پس‌ از اين‌ حريق‌، مخزن‌ شعله‌ور بنزين‌ با يك‌ تانكر حامل‌ گازوييل‌ برخورد مي‌كند و با پخش‌ گازوييل‌، فاجعه‌ ابعاد بيشتري‌ پيدا مي‌كند.
سردار انصاري‌ مي‌گويد: در اين‌ حادؤه‌ 12 دستگاه‌ اتوبوس‌ و تريلي‌ و خودروسواري‌ در آتش‌ سوخته‌اند و آتش‌سوزي‌ بيش‌ از دو ساعت‌ ادامه‌ داشت‌ كه‌ سرانجام‌ نيروهاي‌ امداد در ساعت‌ يك‌ بامداد موفق‌ به‌ مهار آتش‌ شدند در حالي‌كه‌ لاشه‌هاي‌ سوخته‌ خودروها به‌ جا مانده‌ بود تا پيكر سوخته‌ و جزغاله‌ شده‌ مسافراني‌ كه‌ در داخل‌ اتاقك‌ اتوبوس‌ها باقي‌ مانده‌ بود.
معاون‌ راهنمايي‌ و رانندگي‌ مي‌گويد: مجروحان‌ حادؤه‌ كساني‌ هستند كه‌ در محوطه‌ باز بيرون‌ از خودروها دچار سوختگي‌ شده‌اند و كساني‌ كه‌ در داخل‌ وسايل‌ نقليه‌ بوده‌اند، همگي‌ جان‌ خود را از دست‌ داده‌اند. در اين‌ حادؤه‌ هولناك‌ 12 نفر از ماموران‌ نيروي‌ انتظامي‌ نيز مجروح‌ شده‌اند.
موقعيت‌ پايگاه‌ ايست‌ و بازرسي‌
پايگاه‌ ايست‌ و بازرسي‌ نصرت‌ آباد ميان‌ دو گردنه‌ كوهستاني‌ و معبر باريكي‌ قرار گرفته‌ است‌ كه‌ در يك‌ سوي‌ آن‌ شيب‌ نسبتا تندي‌ وجود دارد.دكتر عليرضا قرباني‌ مي‌گويد: همين‌ شيب‌ زياد و باريكي‌ جاده‌ در منطقه‌ ايست‌ و بازرسي‌ در تصادفات‌ هولناك‌ جاده‌ زاهدان‌ نقش‌ عمده‌يي‌ داشته‌ است‌.
وي‌ مي‌افزايد: «متاسفانه‌ منطقه‌ پايگاه‌ ايست‌ و بازرسي‌ نصرت‌ آباد در ميان‌ دو كوه‌ قرار دارد، اين‌ قسمت‌ چنان‌ باريك‌ مي‌شود كه‌ فقط‌ كمي‌ از عرض‌ اصلي‌ جاده‌ بزرگتر است‌، بطوري‌ كه‌ جايي‌ براي‌ پارك‌ خودروها وجود ندارد.»
دكتر قدياني‌ مي‌گويد: اگر اين‌ پاسگاه‌ پاركينگ‌ داشت‌ و يا آنقدر باريك‌ نبود، با انحراف‌ تانكر حامل‌ بنزين‌ به‌ سمت‌ كوه‌، فقط‌ يك‌ نفر يعني‌ راننده‌ آن‌ كشته‌ مي‌شد و حداقل‌ آسيب‌ كمتري‌ به‌ ديگران‌ مي‌رسيد، اما متاسفانه‌ اين‌ پاسگاه‌ در منطقه‌ بسيار خطرناكي‌ واقع‌ شده‌ است‌ چون‌ هيچ‌ جاي‌ فراري‌ براي‌ رانندگاني‌ كه‌ كنترل‌ خودروي‌شان‌ را از دست‌ مي‌دهند، وجود ندارد...بر اساس‌ گزارش‌هاي‌ رسيده‌، نحوه‌ ايست‌ و بازرسي‌ در پايگاه‌ نصرت‌ آباد به‌ اين‌ ترتيب‌ است‌ كه‌ وقتي‌ اتوبوس‌ها از راه‌ مي‌رسند مي‌بايد در صف‌ انتظار بايستند و مسافران‌ آنها نيز چه‌ در گرما و چه‌ سرما مي‌بايست‌ مدتي‌ نسبتا طولاني‌ در داخل‌ اتوبوس‌بنشينند تا نوبت‌ بازرسي‌ بدني‌ از آنها برسد و همين‌ اجبار مسافران‌ در نشستن‌ در اتوبوس‌ها هم‌ سبب‌ شد كه‌ ابعاد كشتار انساني‌ در اين‌ فاجعه‌ زياد باشد.
مدير عامل‌ جمعيت‌ هلال‌ احمر سيستان‌ و بلوچستان‌ گفت‌: 114 نفر در اين‌ حادؤه‌ زخمي‌ شده‌اند ولي‌ هنوز آمار دقيقي‌ از سوختگان‌ اين‌ حادؤه‌ به‌ دليل‌ متلاشي‌ شدن‌ اجساد وجود ندارد. در شب‌ حادؤه‌ 72 جنازه‌ سوخته‌ شده‌ كه‌ كاملا از بين‌ رفته‌ بودند كه‌ از اين‌ منطقه‌ تخليه‌ و امروز هم‌ بعد از طلوع‌ آفتاب‌ 68 جنازه‌ ديگر را از اين‌ منطقه‌ خارج‌ كرديم‌ و بر اساس‌ احتمالات‌ مي‌توان‌ گفت‌ كه‌ 100 تا 150 نفردر اين‌ حادؤه‌ كاملا سوخته‌انداما چون‌ تعداد دقيق‌ مسافران‌ داخل‌ اتوبوس‌ها هنوز مشخا نشده‌ است‌ نمي‌ توان‌ آمار دقيقي‌ از قربانيان‌ حادثه‌ داد.
وي‌ تعداد كشته‌ شدگان‌ را زيادتر مي‌داند و مي‌گويد: آمار سوختگان‌ اين‌ حادؤه‌ بيشتر از 150 نفر خواهد بود زيرادر اين‌ حادؤه‌ شش‌ اتوبوس‌ وجود داشت‌ كه‌ همگي‌ آتش‌ گرفتند وبامشخا شدن‌ تعداد مسافران‌ اين‌ اتوبوس‌ها و كم‌ كردن‌ تعداد زخمي‌ها از تعداد كل‌ مسافران‌، تعداد سوختگان‌ اين‌ حادؤه‌ مشخا خواهد شد.
دكتر قدياني‌ در پايان‌ گفت‌: ازشب‌ گذشته‌ تاكنون‌ سه‌ نفر از 114 زخمي‌ اين‌ حادؤه‌ به‌ علت‌ وخامت‌ ناشي‌ ازسوختگي‌ شديد جان‌ خود را از دست‌ داده‌اند.
به‌ جز 90 جنازه‌، بقيه‌ اجساد دود شده‌اند
مدير عامل‌ امداد و نجات‌ جمعيت‌ هلال‌ احمر سيستان‌ و بلوچستان‌ گفت‌: متاسفانه‌ فقط‌ 90 جنازه‌ قابل‌ انتقال‌ بودند و بقيه‌ اجساد به‌ علت‌ آتش‌ سوزي‌ شديد تصادف‌ جاده‌ زاهدان‌ دود شده‌اند.
دكتر عليرضا قدياني‌ در گفت‌وگو با «مهر» افزود: متاسفانه‌ آتش‌ سوزي‌ به‌ علت‌ وجود بنزين‌ و قير در تانكرها آن‌قدر شديد بوده‌ است‌ كه‌ نه‌ تنها اثري‌ از جنازه‌ نيست‌ بلكه‌ اثري‌ از برخي‌ صندلي‌هاي‌ اتوبوس‌ ها هم‌ مشاهده‌ نمي‌شود.
وي‌ گفت‌: در اين‌ حادثه‌ 114 نفز زخمي‌ شدند كه‌ در شب‌ حادثه‌ سه‌ نفر از آنها نيز فوت‌ شدند. وي‌ اظهار داشت‌: تا كنون‌ اغلب‌ اين‌ مصدومان‌ از بيمارستان‌ ها مرخا شده‌ اند و نزديك‌ به‌ 30 نفر از آنان‌ در بيمارستان‌ بستري‌ هستند.
وي‌ ادامه‌ داد: در اين‌ حادثه‌ يك‌ مرد افغاني‌ به‌ همراه‌ همسر، خواهر و فرزند خواهر خود در داخل‌ يكي‌ از اتوبوس‌ ها بودند كه‌ به‌ هنگام‌ وقوع‌ اين‌ حادثه‌ و آتش‌ سوزي‌ اين‌ مرد با شكستن‌ شيشه‌ اتوبوس‌ و خارج‌ كردن‌ خود و فرزند خواهرش‌ از اتوبوس‌ جان‌ خود و او را نجات‌ داد و متاسفانه‌ خواهر و همسر وي‌ در اين‌ حادثه‌ سوختند. به‌ گفته‌ اين‌ مرد افغاني‌ همه‌ اين‌ اتفاقات‌ در زمان‌ بسيار كوتاهي‌ رخ‌ داده‌ و فرصتي‌ براي‌ فرار و نجات‌ وجود نداشته‌ است‌.
دكتر قدياني‌ با بيان‌ اينكه‌ تمامي‌ اجساد قابل‌ انتقال‌ به‌ پزشكي‌ قانوني‌ فرستاده‌ شده‌ است‌، گفت‌: از بعد از ظهر ديروز كار شناسايي‌ اجساد سوخته‌ شده‌ و تحويل‌ آن‌ به‌ خانواده‌ هاي‌ آنها توسط‌ پزشكي‌ قانوني‌ آغازشد و متاسفانه‌ اجساد آن‌قدر سوخته‌اند كه‌ بسختي‌ قابل‌ شناسايي‌ هستند و حتي‌ برخي‌ از آنها قابل‌ شناسايي‌ نيستند.
وي‌ در پايان‌ گفت‌: كار امداد رساني‌ به‌ اين‌ حادؤه‌ ديدگان‌ در ساعت‌ 10 صبح‌ ديروز به‌ پايان‌ رسيد.
نماينده‌ زاهدان‌ ديروز گفت‌: استقرار پليس‌راه‌ در محدوده‌ نصرت‌ آباد، يكي‌ از عوامل‌ حادثه‌ تصادف‌ پريروز در سيستان‌ و بلوچستان‌ است‌، وي‌ افزود: «با يكسري‌ تدابير و اصلاح‌ پيچ‌ در محدوده‌ نصرت‌آباد و جابه‌جايي‌ پاسگاه‌ از اين‌ محدوده‌ و ايجاد تسهيلات‌ براي‌ مسافران‌ در زمان‌ بازرسي‌، مي‌توان‌ شاهد كاهش‌ تصادفات‌ در اين‌ بخش‌ بود.»
حسين‌علي‌ شهرياري‌، نماينده‌ مردم‌ زاهدان‌ در مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ در گفت‌وگو با ايسنا، گفت‌: «مساله‌يي‌ كه‌ در اين‌ زمينه‌ مطرح‌ است‌ و مي‌تواند به‌ عنوان‌ يكي‌ از علل‌ ايجاد چنين‌ تصادفاتي‌ باشدأ وجود پيچي‌ در بخش‌ نصرت‌آباد است‌ كه‌ بعد از آن‌ جاده‌يي‌ نيز در دل‌ كوه‌ درست‌ شده‌ و پليس‌راه‌ در اين‌ قسمت‌ براي‌ بازرسي‌ مستقر است‌. اين‌ مساله‌ باعث‌ مي‌شود كنترل‌ اتومبيل‌ در اين‌ بخش‌ بسيار سخت‌ شود.»
وي‌ افزود: «اگر اين‌ پيچ‌ اصلاح‌ مي‌شد، شايد امروز چنين‌ اتفاقي‌ رخ‌ نمي‌داد. متاسفانه‌ عمل‌ بازرسي‌ هنوز در اين‌ محدوده‌ با روش‌هاي‌ عصر حجر صورت‌ مي‌گيرد و هميشه‌ در اين‌ پاسگاه‌ شاهد تجمع‌ زيادي‌ از اتوبوس‌ها و وسايل‌ نقليه‌ عمومي‌ براي‌ بازرسي‌ هستيم‌ و حتي‌ ممكن‌ است‌ افراد مجبور شوند بخاطر بازرسي‌ در اين‌ ايستگاه‌ ساعت‌ها متوقف‌ شوند. همچنين‌ به‌ دليل‌ عدم‌ وجود امكانات‌ اوليه‌ در شان‌ و كرامت‌ انسان‌، چنين‌ حوادؤي‌ رخ‌ مي‌دهد.»
نماينده‌ مردم‌ زاهدان‌ ادامه‌ داد: «در خصوص‌ بازرسي‌ براي‌ جلوگيري‌ از حمل‌ مواد مخدر، هميشه‌ تعداد زيادي‌ از افراد و اتوبوس‌ها در اين‌ پاسگاه‌ به‌ انتظار ايستاده‌اند. البته‌ پرسنل‌ نيروي‌ انتظامي‌ وظيفه‌ قانوني‌ خود را انجام‌ مي‌دهند، ولي‌ وقتي‌ از شان‌ و كرامت‌ انسان‌ها صحبت‌ مي‌كنيم‌ بايد تسهيلاتي‌ پيش‌بيني‌ شود كه‌ از تجمع‌ تعداد زيادي‌ از اتوبوس‌ها و وسايل‌ نقليه‌ جلوگيري‌ شود و حوادث‌ دلخراش‌ اينچنيني‌ رخ‌ ندهد.»
شهرياري‌ با بيان‌ اينكه‌ متاسفانه‌ در اين‌ حادؤه‌ تعداد زيادي‌ از هموطنان‌ و حتي‌ برخي‌ از افاغنه‌ مقيم‌ ايران‌، جان‌ خود را از دست‌ داده‌اند، خاطرنشان‌ كرد: «از نيروي‌ انتظامي‌ و سردار قاليباف‌ تقاضا داريم‌ در جهت‌ ايجاد تسهيلات‌ و استفاده‌ از روش‌هاي‌ نوين‌ بازرسي‌، اقدامات‌ لازم‌ را در اين‌ محدوده‌ انجام‌ دهند.»نماينده‌ زاهدان‌ ادامه‌ داد: «متاسفانه‌ يك‌ سرباز نيروي‌ انتظامي‌ بايد ساعت‌ها بطور مداوم‌ كار خطير بازرسي‌ را انجام‌ دهد و اين‌ مساله‌ از نظر روحي‌ و رواني‌ فرد را از حالت‌ تعادل‌ خارج‌ مي‌كند. از سوي‌ ديگر نيز مسافراني‌ خسته‌ ساعت‌ها براي‌ بازرسي‌ معطل‌ مي‌مانند. اگر در اين‌ ايستگاه‌ محل‌ استراحتي‌ وجود داشته‌ باشد، چنين‌ حوادث‌ تلخي‌ را شاهد نخواهيم‌ بود.»عضو كميسيون‌ بهداشت‌ و درمان‌ مجلس‌ در پايان‌ اظهار داشت‌: «در حال‌ حاضر بيمارستان‌ها و همكاران‌ پزشك‌ و پرستار ما تمام‌ توان‌ و تلاش‌ خود را براي‌ خدمت‌ به‌ مجروحين‌ اين‌ حادثه‌ به‌كار گرفته‌اند، ولي‌ متاسفانه‌ حادؤه‌ بسيار دلخراش‌ بوده‌ است‌.»
آخرين‌ تماس‌ خبرنگار «اعتماد»
در تماس‌ خبرنگار «اعتماد» با شايانفر، مسوول‌ رسيدگي‌ به‌ حادؤه‌ تصادف‌ در زاهدان‌ كه‌ عصر ديروز انجام‌ گرفت‌، وي‌ در مورد آخرين‌ اخبار اين‌ سانحه‌ گفت‌: عمليات‌ ما شامل‌ تخليه‌ و انتقال‌ اجساد و مجروحان‌ به‌ زاهدان‌ پايان‌ گرفته‌ و تاكنون‌ 71 نفر كشته‌ و 109 تن‌ مجروح‌ شناسايي‌ شده‌اند كه‌ از تعداد مجروحان‌ سه‌ نفر فوت‌ شدند و 107 تن‌ در بيمارستان‌ها پذيرش‌ شدند. تا ساعت‌ 5 بعد از ظهر تعداد 88 نفر از مجروحان‌ ترخيا شده‌اند ولي‌ 16 نفر هنوز بستري‌ هستند.
كار اطفاي‌ حريق‌ و كنار كشيدن‌ ماشين‌هاي‌ سوخته‌ كه‌ از ساعت‌ 11 شب‌ شروع‌ شده‌ بود تا ساعت‌ 9 صبح‌ تمام‌ شده‌ بود و جاده‌ باز شده‌ است‌.شايانفر در مورد علت‌ اين‌ سانحه‌ گفت‌: اين‌ يك‌ كار تخصصي‌ است‌ و بايد اكيپي‌ از متخصصان‌ راهنمايي‌ و رانندگي‌، هلال‌ احمر، پايانه‌ها و... تشكيل‌ شود تا به‌ بررسي‌ موضوع‌ بپردازند، بعد ما )ستاد حوادث‌( نتايج‌ تحقيقات‌ آنها را بگيريم‌ و بتوانيم‌ علت‌ اين‌ حادؤه‌ را بيان‌ كنيم‌ اما آنچه‌ در ابتداي‌ امر قابل‌ بيان‌ است‌ شيب‌ زياد جاده‌ از كرمان‌ به‌ طرف‌ زاهدان‌ است‌، دوم‌ مي‌تواند نقا فني‌ خودرو يا خواب‌ آلودگي‌ راننده‌ تانكر باعث‌ وقوع‌ حادثه‌ بوده‌ باشد كه‌ سرپيچ‌ به‌ علت‌ سرعت‌ بالاي‌ ماشين‌ نتوانسته‌ آن‌ را كنترل‌ كند و چون‌ در آن‌ محل‌ ايست‌ بازرسي‌ وجود دارد و هميشه‌ تعدادي‌ اتوبوس‌ و سواري‌ در آنجا متوقف‌ مي‌شوند، با آنها برخورد كرده‌ و اين‌ سانحه‌ ناگوار پيش‌ آمده‌ است‌.
 

mehrdad1355

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 فوریه 2004
نوشته‌ها
3,971
لایک‌ها
30
سن
47
قاتل زهراي 9 ساله به بيمارستان رواني مي‌رود

خبرنگار جنايي وقايع اتفاقيه: هفت روانپزشك بيمارستان روزبه اواخر هفته گذشته بعد از انجام چندين آزمايش بر روي مسعود پدري كه دختر 9 ساله خود به نام زهرا را در منطقه كن تهران با چاقو سر بريده بود اعلام كردند وي در حد شديد بيماري رواني است و بايد در بيمارستان بستري شود.

مادر زهرا به خبرنگار ما گفت: بعد از شنيدن اين مطلب نزد بازپرس هنرمند كه رسيدگي به پرونده قتل دخترم را برعهده دارد رفتم و اعلام كردم مسعود بيمار رواني نيست و تمام اين سال‌ها كه با او زندگي كردم او هر وقت شرايطي خاص برايش ايجاد مي‌شد تظاهر به ديوانه بودن مي‌كرد مثل زماني كه در محل كار خود به مسؤول مركزش كه يك زن بود حمله‌ور شده بود و پس از آن كه بررسي بر روي شكايت آن زن آغاز شد، خود را به ديوانگي زد و در بيمارستان آتيه بستري شد. ولي وقتي از بيمارستان مرخص شد، ديگر وضعيت نامناسب روحي نداشت اكنون هم كه مرتكب قتل شده خود را در شرايطي مي‌داند كه اگر تظاهر به ديوانگي بكند، از زندان آزاد خواهد شد و براي همين حركات غيرعادي از خود نشان مي‌دهد.

وي در ادامه گفت: قرار است اوايل همين هفته به دادسراي امور جنايي بروم تا تحقيقات بيشتري در اين خصوص توسط بازپرس هنرمند صورت گيرد.

پزشك معالج مسعود در زمان بستري بودن در بيمارستان آتيه نيز براي انجام يك سري تحقيقات لازم به دادسراي امور جنايي تهران فراخوانده شده است كه وي به دليل بيماري ديسك كمر تاكنون به دادسرا مراجعه نكرده است.

بازپرس هنرمند بر طبق اظهارات اوليه متهم در زمان كشف جسد توسط همسرش مبني بر تعرض به دختر 9 ساله خود دستور بررسي آثار خون و اسپرم موجود بر روي لباس زير متهم را به پزشكي قانوني صادر كرد كه در نهايت نتيجه آزمايش از طريق اداره تشخيص واصل شد كه دلالت بر اين دارد لكه‌هاي موجود بر تكه پارچه بريده شده از زير شلوار متهم به قتل هم مربوط به شخصي با گروه خوني A است كه لكه‌هاي روي تكه پارچه جدا شده از پيراهن چهارخانه جسد نيز خون و مربوط به شخصي با گروه خوني A است.

مادر زهرا در اين خصوص به خبرنگار ما گفت: گروه خوني تمام اعضاي خانواده اعم از مسعود، خودم و فرزندانمان A است.

بررسي بيشتر در اين خصوص در دادسراي امور جنايي تهران ادامه خواهد يافت.
 

mehrdad1355

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 فوریه 2004
نوشته‌ها
3,971
لایک‌ها
30
سن
47
نماينده‌ قربانيان‌ خون‌هاي‌ آلوده‌:
قبر تعداد ديگري‌ از بيماران‌ خون‌هاي‌ آلوده‌ را آماده‌ نكنيم‌
چند روز قبل‌ خبر محكوميت‌ وزارت‌ بهداشت‌ و درمان‌ و سازمان‌ انتقال‌ خون‌ ايران‌ در رابطه‌ با پرونده‌ خون‌هاي‌ آلوده‌ كه‌ در سال‌ 76 با تزريق‌ خون‌ آلوده‌ باعث‌ ابتلاي‌ صدها نفر به‌ ويروس‌ هپاتيت‌ و ايدز شده‌ بود، در روزنامه‌ چاپ‌ شد. طي‌ حكم‌ دادگاه‌، سازمان‌ انتقال‌ خون‌ و وزارت‌ بهداشت‌ و درمان‌ به‌ پرداخت‌ 712ديه‌ كامل‌ به‌ بيماران‌ هموفيلي‌ محكوم‌ شده‌اند.
پس‌ از انتشار اين‌ خبر، روابط‌ عمومي‌ سازمان‌ انتقال‌ خون‌ ايران‌ طي‌ نامه‌يي‌ كه‌ به‌ روزنامه‌ اعتماد ارسال‌ كرد، اين‌ خبر را تكذيب‌ كرد و مدعي‌ شد كه‌ چنين‌ حكمي‌ به‌ سازمان‌ انتقال‌ خون‌ ابلاغ‌ نشده‌ است‌ و آنها از اتحامات‌ وارده‌ تبرئه‌ شده‌اند.
در اين‌ رابطه‌ خبرنگار ما با مراجعه‌ به‌ دادگاه‌ و تماس‌ با اشخاص‌ مختلفي‌ ازجمله‌ وكيل‌ و نماينده‌ شاكيان‌ مشخص‌ شد كه‌ چنين‌ حكمي‌ صادر شده‌ است‌. قويدل‌، نماينده‌ شاكيان‌ كه‌ در تمام‌ مراحل‌ رسيدگي‌ به‌ پرونده‌ حضور داشته‌ است‌، گفت‌: ابلاغ‌ حكم‌ به‌ اشخاص‌ حقيقي‌ و حقوقي‌ طبق‌ آيين‌ دادرسي‌ مدني‌ تفاوت‌هاي‌ ويژه‌يي‌ دارد. با توجه‌ به‌ اينكه‌ 974بيمار هموفيلي‌ داراي‌ يك‌ وكيل‌ بودند امكان‌ ابلاغ‌ حكم‌ يك‌ روز پس‌ از امضاي‌ راي‌ براحتي‌ فراهم‌ شد. اما در رابطه‌ با افراد حقوقي‌ يعني‌ محكومان‌ پرونده‌ كه‌ همان‌ سازمان‌ انتقال‌ خون‌ ايران‌ و وزارت‌ بهداشت‌ و درمان‌ هستند، ابلاغ‌ حكم‌ به‌ دواير حقوقي‌ سازمان‌ها به‌ صورت‌ قانوني‌ بايد انجام‌ شود و سخنگوي‌ قوه‌ قضاييه‌ و رييس‌ دادگستري‌ كل‌ استان‌ تهران‌ طي‌ روزهاي‌ گذشته‌ صراحتا اعلام‌ كردند كه‌ حكم‌ خواندگان‌ پرونده‌ )محكوم‌شدگان‌( در دايره‌ ابلاغ‌ دادگستري‌ است‌.
اما اينكه‌ مسوولان‌ انتقال‌ خون‌ دائما درصدد تكذيب‌ صدور حكم‌ و ابلاغ‌ آن‌ هستند و حتي‌ به‌ كانون‌ هموفيلي‌ ايران‌ تهمت‌ جوسازي‌ و تشويق‌ اذهان‌ عمومي‌ زده‌اند، جاي‌ تعجب‌ فراوان‌ دارد و نشان‌دهنده‌ بي‌اطلاعي‌ دواير حقوقي‌ اين‌ سازمان‌ها است‌. لازم‌ به‌ تاكيد است‌ جامعه‌ هموفيلي‌ ايران‌ اميدوار است‌ وزارت‌ بهداشت‌ و درمان‌ و سازمان‌ انتقال‌ خون‌ ايران‌ به‌ راي‌ دادگاه‌ گردن‌ بگذارند و حق‌ انسان‌هايي‌ را كه‌ با خون‌ آلوده‌ گرفتار ايدز و هپاتيت‌ شده‌اند، ادا كنند.
وي‌ افزود: در آغاز رسيدگي‌ به‌ اين‌ پرونده‌ بزرگ‌ 80نفر از بيماران‌ فوت‌ شده‌ بودند كه‌ گزارش‌ آن‌ به‌ رييس‌ جمهوري‌ وقت‌ در سال‌ 76 ارسال‌ شده‌ بود كه‌ در طول‌ دادرسي‌ هم‌ بالغ‌ بر 35نفر از كساني‌ كه‌ به‌ قوه‌ قضاييه‌ پناه‌ آورده‌ بودند، فوت‌ شدند. در حال‌ حاضر 16نفر از شاكيان‌ پرونده‌ با تشخيص‌ سازمان‌ پزشكي‌ قانوني‌ در مرحله‌ سرطان‌ كبد هستند و صدها نفر در آستانه‌ ورود به‌ اين‌ مرحله‌ قرار دارند و بيش‌ از 30نفر از بيماران‌ آلوده‌ به‌ ايدز كه‌ زنده‌ مانده‌اند نيازمند هزينه‌ درماني‌ ماهيانه‌ بالغ‌ بر يك‌ ميليون‌ و 133هزار تومان‌ هستند، شايسته‌ نيست‌ با تحميل‌ دادرسي‌ مجدد در حقيقت‌ قبر تعداد ديگري‌ از بيماران‌ را آماده‌ كنيم‌.



گروه‌ حوادث‌: پسر نوجواني‌ كه‌ به‌ اتهام‌ شرارت‌ در كانون‌ اصلاح‌ و تربيت‌ زنداني‌ بود، بعد از يك‌سال‌ به‌ قتل‌ يك‌ راننده‌ موتوسيكلت‌ اعتراف‌ كرد.
اين‌ پسر نوجوان‌ كه‌ ايوب‌ نام‌ دارد چند روز پيش‌ در حضور بازپرس‌ شعبه‌ سوم‌ دادگاه‌ اطفال‌ اعتراف‌ كرد كه‌ در فروردين‌ سال‌ 82 راننده‌ يك‌ موتوسيكلت‌ مسافركش‌ را به‌ قتل‌ رسانده‌ است‌. ايوب‌ گفت‌: موتور را از ميدان‌ اعدام‌ به‌ مقصد شهرك‌ واوان‌ كرايه‌ كردم‌،وقتي‌ به‌ حوالي‌ شهرك‌ رسيديم‌ به‌ قصد سرقت‌ با راننده‌ آن‌ درگير شدم‌ و چون‌ مقاومت‌ كرد با چاقو چندين‌ ضربه‌ پياپي‌ به‌ او وارد كردم‌ و جسدش‌ را همانجا انداختم‌ و فرار كردم‌.
پرونده‌ مربوط‌ به‌ اين‌ جنايت‌ به‌ اداره‌ دهم‌ پليس‌ آگاهي‌ تهران‌ فرستاده‌ شد و ماموران‌ جنايي‌ ابتدا به‌ اداره‌ آگاهي‌ اسلامشهر مراجعه‌ كردند و تمام‌ پرونده‌هاي‌ قتل‌ مربوط‌ به‌ آن‌ تاريخ‌ را بررسي‌ كردند اما پي‌ بردند چنين‌ قتلي‌ در آن‌ تاريخ‌ ثبت‌ نشده‌ است‌. در تحقيقات‌ بيشتر، ماموران‌ متوجه‌ يك‌ سرقت‌ موتوسيكلت‌ در همان‌ تاريخ‌ شدند كه‌ راننده‌ آن‌ بر اثر ضرب‌ و جرح‌ شديد دچار قطع‌ نخاع‌ و فلج‌ دايمي‌ شده‌ بود. بلافاصله‌ راننده‌ كه‌ كمال‌ نام‌ داشت‌ احضار شد و از طرفي‌ ايوب‌ را در ميان‌ چند متهم‌ ديگر قرار دادند و راننده‌ آسيب‌ديده‌ فورا ايوب‌ را در ميان‌ آنان‌ شناخت‌ و گفت‌: اين‌ همان‌ كسي‌ است‌ كه‌ موتور مرا دزديد و خودم‌ را مجروح‌ كرد. بدين‌ ترتيب‌ معلوم‌ شد كه‌ قتلي‌ رخ‌ نداده‌ اما در اثر ضرب‌ و جرح‌، راننده‌ موتوسيكلت‌ فلج‌ شده‌ است‌. اكنون‌ قرار است‌ پسر نوجوان‌ علاوه‌ بر اتهامات‌ قبلي‌ به‌ جرم‌ زورگيري‌ و سرقت‌ مقرون‌ به‌ آزار محاكمه‌ شود.


برادر كشي‌ بخاطر كودكي‌ كه‌ به‌ اصالت‌ او شك‌ افتاده‌ بود
گروه‌ حوادث‌: مردي‌ بخاطر اختلاف‌هاي‌ شديد خانوادگي‌، پنجشنبه‌ شب‌ برادر خود را با ضربات‌ چاقو به‌ قتل‌ رساند.
حدود ساعت‌ نه‌ و نيم‌ شب‌ پنجشنبه‌ چهارم‌ تيرماه‌ به‌ ماموران‌ كلانتري‌ 206 بومهن‌ خبر رسيد كه‌ مردي‌ 25 ساله‌ به‌ نام‌ فرزاد با ضربات‌ چاقو به‌ قتل‌ رسيده‌ است‌. در تحقيقات‌ اوليه‌ از خانواده‌ مقتول‌ يكي‌ از خواهران‌ وي‌ به‌ ماموران‌ گفت‌: فرزاد توسط‌ برادر بزرگم‌ فرهاد به‌ قتل‌ رسيده‌ است‌.
او قبل‌ از مرگش‌ به‌ من‌ تلفن‌ كرد و گفت‌ كه‌ فرهاد مرا با چاقو زده‌ است‌.
با توجه‌ به‌ اظهارات‌ اين‌ زن‌ ماموران‌ بلافاصله‌ به‌ خانه‌ فرهاد رفتند و با توجه‌ به‌ لباس‌هاي‌ خون‌ آلودش‌ كه‌ در خانه‌ پيدا شد و اظهارات‌ خانواده‌ كه‌ وجود اختلاف‌ و درگيري‌ بين‌ اين‌ دو برادر را تاييد كرده‌ بودند، اين‌ مرد جوان‌ بلافاصله‌ دستگير شد.
وي‌ در اظهارات‌ خود مدعي‌ شد كه‌ مقتول‌، فرزند 6 ساله‌ او را چند روز قبل‌ به‌ زور ربوده‌ و مدعي‌ شده‌ كه‌ چون‌ اين‌ بچه‌ مال‌ فرهاد نيست‌، بايد او را به‌ آزمايشگاه‌ ببرم‌ تا معلوم‌ شود فرزند كيست‌؟
متهم‌ اظهار داشت‌: از مدتي‌ قبل‌ برادرم‌ به‌ همسرم‌ ظنين‌ شده‌ بود و به‌ من‌ مي‌گفت‌ كه‌ اين‌ بچه‌ مال‌ تو نيست‌. من‌ هم‌ به‌ حرف‌هاي‌ او اهميتي‌ نمي‌دادم‌ تا آن‌ روز كه‌ بچه‌ام‌ را بي‌خبر دزديد و با خود برد. من‌ هم‌ عصباني‌ شدم‌ و هنگام‌ شب‌ او را مقابل‌ گاراژ جرثقيل‌ ديدم‌ و با هم‌ درگير شديم‌ و با 5 ضربه‌ چاقو او را زخمي‌ كردم‌ كه‌ بعدا فهميدم‌ مرده‌ است‌.
در حال‌ حاضر به‌ دستور بازپرس‌ هنرمند رييس‌ شعبه‌ چهارم‌ بازپرسي‌ جنايي‌، فرهاد به‌ اتهام‌ قتل‌ عمدي‌ برادرش‌ بازداشت‌ شده‌ است‌.
----------------------------------------
كيف‌ قاپ‌ فراري‌
به‌ خواستگاري‌ دختر يك‌ خانواده‌ ثروتمند رفته‌ بود
گروه‌ حوادث‌: يكي‌ از اعضاي‌ باند كيف‌ قاپي‌ كه‌ مدتها فراري‌ بود در حالي‌ كه‌ قصد كلاهبرداري‌ از يك‌ خانواده‌ ثروتمند به‌ بهانه‌ ازدواج‌ با دخترشان‌ را داشت‌، توسط‌ ماموران‌ اداره‌ آگاهي‌ دستگير شد.
بعد از دستگيري‌ 14 نفر از اعضاي‌ يك‌ باند بزرگ‌ سرقت‌ و كيف‌ قاپي‌ به‌ سر كردگي‌ سيامك‌، آنها اعتراف‌ كردند كه‌ به‌ روش‌ زاغ‌زني‌ مشترياني‌ را كه‌ از بانك‌ها تراول‌ چك‌ مي‌گرفتند شناسايي‌ مي‌كردند و سپس‌ در يك‌ فرصت‌ مناسب‌ كيف‌ آنها را مي‌دزديدند و فرار مي‌كردند. در اعترافات‌ اين‌ اعضا همگي‌ به‌ شخصي‌ به‌ نام‌ «داوود بچه‌» اشاره‌ كردند كه‌ كار سرقت‌ كيف‌ها را انجام‌ مي‌داد اما فراري‌ شده‌ است‌. با راهنمايي‌ افراد باند محل‌ زندگي‌ داوود در تهرانسر شناسايي‌ شد اما بعد از مراجعه‌ پليس‌ معلوم‌ شد كه‌ وي‌ از آنجا رفته‌ است‌.
پليس‌ در تحقيقات‌ بيشتر موفق‌ شد محل‌ زندگي‌ داوود را كه‌ آپارتماني‌ گران‌ قيمت‌ در سعادت‌ آباد تهران‌ بود، شناسايي‌ كند و مشخص‌ شد كه‌ وي‌ خود را مهندس‌ ساختمان‌ معرفي‌ كرده‌ است‌ و قصد ازدواج‌ با دختر يكي‌ از خانواده‌هاي‌ ثروتمند تهران‌ را دارد.
ماموران‌ چند شبانه‌ روز آپارتمان‌ اين‌ كيف‌ قاپ‌ پولدار را زير نظر گرفتند و سرانجام‌ وي‌ را به‌ همراه‌ يكي‌ از معشوقه‌هايش‌ در خانه‌ دستگير كردند كه‌ به‌ بيش‌ از صد فقره‌ كيف‌قاپي‌ اعتراف‌ كرد. وي‌ در بازجويي‌گفت‌، با پولهاي‌ كلاني‌ كه‌ از راه‌ كيف‌ قاپي‌ به‌ دست‌ آورده‌ بود آپارتماني‌ در سعادت‌ آباد خريده‌ و همه‌ جا خود را مردي‌ ثروتمند و تحصيلكرده‌ معرفي‌ مي‌كرد. وي‌ اعتراف‌ كرد كه‌ با فريب‌ يك‌ خانواده‌ پولدار در تهران‌ قصد ازدواج‌ با دخترشان‌ را داشت‌ و مي‌خواست‌ از اين‌ خانواده‌ كلاهبرداري‌ كند.داوود بعد از دستگيري‌ و اعتراف‌، از سوي‌ بازپرس‌ دادگاه‌ جنايي‌ بازداشت‌ و روانه‌ زندان‌ شد.
===========
گروه‌ حوادث‌: يك‌ پزشك‌ عمومي‌ كه‌ با ايجاد يك‌ مركز غيرقانوني‌ اقدام‌ به‌ سقط‌ جنين‌ زنان‌ و دختران‌ با داروهاي‌ غيرمجاز و تاريخ‌ گذشته‌ مي‌كرد، پس‌ از محاكمه‌ به‌ پرداخت‌ ديه‌ به‌ زنان‌ آسيب‌ ديده‌ محكوم‌ شد.
راز فعاليت‌ غيرقانوني‌ اين‌ پزشك‌ با شكايت‌ يك‌ دختر جوان‌ فاش‌ شد. اين‌ دختر با مراجعه‌ به‌ شعبه‌ اول‌ دادسراي‌ جرايم‌ پزشكي‌ تهران‌ طي‌ شكايتي‌ عنوان‌ كرد: «چند ماه‌ پيش‌ با پسرجواني‌ به‌ نام‌ محسن‌آشنا شدم‌. اين‌ آشنايي‌ ادامه‌ پيدا كرد تا اينكه‌ با يكديگر نامزد كرديم‌ و قرار شد وقتي‌ درس‌ محسن‌ تمام‌ شود با يكديگر ازدواج‌ كنيم‌.
اما بعد از مدتي‌ متوجه‌ شدم‌ كه‌ باردار هستم‌ و موضوع‌ را به‌ محسن‌ گفتم‌.
يكي‌ از دوستان‌ محسن‌ مرا به‌ پزشكي‌ معرفي‌ كرد تا جنين‌ دو ماهه‌ام‌ را سقط‌ كنم‌.
پس‌ از مراجعه‌ به‌ دكتر و استفاده‌ از آمپول‌ سقط‌ جنين‌، دچار عوارض‌ ناگواري‌ مثل‌ درد كليه‌ و درد معده‌ شديدي‌ شدم‌، بطوري‌ كه‌ يك‌ شب‌ به‌ علت‌ شدت‌ درد معده‌ در بيمارستان‌ بستري‌ام‌ كردند».
با ثبت‌ اين‌ شكايت‌، ماموران‌ تحقيقات‌ خود را آغاز كردند و مشخص‌ شد كه‌ اين‌ پزشك‌ عمومي‌ بطور غيرقانوني‌ مركز سقط‌ جنين‌ تاسيس‌ كرده‌ و تاكنون‌ چند زن‌ و دختر جوان‌ از اين‌ پزشك‌ به‌ دليل‌ استفاده‌ از دارو و آمپول‌هاي‌ غيرمجاز و عوارض‌ ناگوار بعدي‌ شكايت‌ كرده‌اند.
كميسيون‌ پزشكي‌ نيز پس‌ از تحقيق‌ اعلام‌ كرد كه‌ در سقط‌ جنين‌ها خطاي‌ پزشكي‌ صورت‌ گرفته‌ و آمپول‌ها و داروهاي‌ سقط‌ جنين‌ فاسد بوده‌ است‌.
بدين‌ ترتيب‌ اين‌ پزشك‌ بخاطر فعاليت‌ غيرقانوني‌ و استفاده‌ از داروها و آمپول‌هاي‌ فاسد تحت‌ تعقيب‌ قرار گرفت‌ و محكوم‌ به‌ پرداخت‌ ديه‌ به‌ شاكيان‌ شد.
======================
گروه‌ حوادث‌: مردي‌ كه‌ يك‌ دختر 15 ساله‌ را در قائمشهر پس‌ از تعرض‌ به‌ قتل‌ رسانده‌ و فراري‌ شده‌ بود، در شهرستان‌ فيروزكوه‌ دستگير شد.
صبح‌ روز بيستم‌ خردادماه‌ «سحر»، دانش‌آموز سال‌ اول‌ دبيرستان‌ در يكي‌ از روستاهاي‌ قائمشهر از خانه‌ خارج‌ شد تا به‌ مدرسه‌ برود و آخرين‌ امتحان‌ خود را بدهد اما همان‌ روز ناپديد شد. خانواده‌ سحر كه‌ منتظر بازگشت‌ او بودند وقتي‌ ساعت‌ها از آمدنش‌ گذشت‌ و خبري‌ از وي‌ نشد به‌ پليس‌ خبر دادند تا اينكه‌ در ساعت‌هاي‌ اوليه‌ شب‌ تعدادي‌ ماهيگير يك‌ چمدان‌ را كه‌ در رودخانه‌ بابلسر شناور بود، پيدا كردند و بعد از باز كردن‌ در چمدان‌ با جسد دختري‌ روبرو شدند كه‌ بشدت‌ مورد شكنجه‌ جنسي‌ قرار گرفته‌ و دست‌ و پايش‌ هم‌ شكسته‌ بود.
پس‌ از اطلاع‌ به‌ پليس‌، تحقيقات‌ اوليه‌ انجام‌ شد و خانواده‌ سحر براي‌ شناسايي‌ جسد به‌ اداره‌ پزشكي‌ قانوني‌ دعوت‌ شدند و آنها با ديدن‌ جسد، دخترشان‌ را شناسايي‌ كردند. پس‌ از معاينه‌ جسد روشن‌ شد كه‌ پس‌ از تعرض‌ به‌ اين‌ دختر با يك‌ روسري‌ زنانه‌ خفه‌اش‌ كرده‌اند و دست‌ و پايش‌ را هم‌ شكسته‌اند. تلاش‌ براي‌ شناسايي‌ كسي‌ كه‌ مرتكب‌ چنين‌ جنايتي‌ شده‌ آغاز شد.
ابتدا خانواده‌ سحر به‌ دامادشان‌ يعني‌ شوهر خواهر سحر ظنين‌ بودند چرا كه‌ مدتي‌ قبل‌ وي‌ بخاطر خيانت‌ به‌ همسرش‌ اختلاف‌ خانوادگي‌ پيدا كرده‌ بود و آنها گمان‌ مي‌كردند وي‌ با قتل‌ سحر قصد انتقامجويي‌ داشته‌ است‌، به‌ همين‌ علت‌ تحقيقات‌ درباره‌ داماد خانواده‌ آغاز شد. روز مراسم‌ سوگواري‌ براي‌ سحر، زني‌ كه‌ در همسايگي‌ آنها زندگي‌ مي‌كرد براي‌ تسليت‌ به‌ مادر سحر به‌ خانه‌ آنها آمد و در همين‌ هنگام‌ مادر مقتوله‌ با ديدن‌ چهره‌ زن‌ همسايه‌ به‌ ياد آورد همان‌ روسري‌ را كه‌ دور گردن‌ سحر بود، چندين‌ بار بر سر همين‌ زن‌ همسايه‌ ديده‌ بود. به‌ همين‌ خاطر بلافاصله‌ از وي‌ سوال‌ كرد كه‌ آيا هنوز آن‌ روسري‌ را داريد يا نه‌؟ و زن‌ جوان‌ كه‌ باردار هم‌ بود، گفت‌: بله‌ اين‌ روسري‌ را داشتم‌، اما چند روزي‌ است‌ گم‌ شده‌ و نمي‌دانم‌ چه‌ كارش‌ كرده‌ام‌.
بدين‌ ترتيب‌ ماجرا به‌ پليس‌ گزارش‌ شد و در جست‌وجوي‌ خانه‌ اين‌ زن‌ نشانه‌هايي‌ به‌دست‌ آمد كه‌ نشان‌ مي‌داد سحر در اين‌ خانه‌ بوده‌ است‌.
بلافاصله‌ زن‌ جوان‌ بازداشت‌ شد، اما وي‌ منكر هرگونه‌ اطلاعي‌ از قتل‌ سحر شد و به‌ پليس‌ گفت‌ كه‌ شوهرش‌ هم‌ از چند روز قبل‌ )يك‌ روز بعد از قتل‌(براي‌ كار به‌ فيروزكوه‌ رفته‌ است‌.
ماموران‌ پس‌ از گرفتن‌ نيابت‌ قضايي‌ به‌ فيروزكوه‌ رفتند و اين‌ مرد همسايه‌ را در خانه‌ يكي‌ از آشنايان‌ دستگير كردند. وي‌ بعد از دستگيري‌ به‌ قتل‌ سحر اعتراف‌ كرد و گفت‌: آن‌ روز حال‌ عجيبي‌ داشتم‌، انگار دچار جنون‌ شده‌ بودم‌. برايم‌ فرقي‌ نمي‌كرد دختر باشد يا كسي‌ ديگر. وقتي‌ جلوي‌ در خانه‌ رسيدم‌ چشمم‌ به‌ سحر افتاد، به‌ بهانه‌ اينكه‌ همسرم‌ حالش‌ بد است‌ و احتياج‌ به‌ كمك‌ دارم‌ او را به‌ خانه‌ بردم‌ و به‌ او تعرض‌ كردم‌ و وقتي‌ به‌ خودم‌ آمدم‌ كه‌ دخترك‌ بيهوش‌ شده‌ بود، بعد روسري‌ زنم‌ را دور گردنش‌ پيچيدم‌ و او را خفه‌ كردم‌، بعد داخل‌ يك‌ چمدان‌ گذاشتم‌ و در رودخانه‌ انداختم‌، بدون‌ آنكه‌ روسري‌ را از گردن‌ جسد باز كنم‌.
پس‌ از اعتراف‌ اين‌ مرد 27 ساله‌ وي‌ از سوي‌ بازپرس‌ جنايي‌ بازداشت‌ شد و تحقيق‌ درباره‌ اين‌ جنايت‌ ادامه‌ دارد.
=======
شهلا مي‌ گويد : وقتي‌ زنگ‌ مي‌زدم‌، تلفن‌ ناصر جواب‌ نمي‌داد، چند بار رفتم‌ نزديك‌ در منزل‌شان‌ و ايستادم‌ داخل‌ ماشين‌ نشستم‌ تا ناصر را ببينم‌، حسادتي‌ به‌ لاله‌ نداشم‌ حسادت‌ در حد عادي‌ بود و در همه‌ وجود دارد. ناصر خودش‌ جمعه‌ها مي‌آمد پيش‌ من‌ ترياك‌ مي‌كشيد. من‌ تلفني‌ زن‌ ناصر را تهديد نكردم‌، خيلي‌ به‌ ناصر زنگ‌ مي‌زدم‌ و هدفم‌ كنترل‌ كردن‌ او نبود. كليد منزل‌ ناصر را نداشتم‌، به‌ ناصر مي‌گفتم‌ اگر خواستي‌ ترياك‌ بكش‌، حاضرم‌ كمكت‌ كنم‌. وقتي‌ شمال‌ رفته‌ بودند چون‌ ناصر را دوست‌ داشتم‌ به‌ او زنگ‌ مي‌زدم‌، فيلم‌ خانوادگي‌ آنها را من‌ بر نداشتم‌. يك‌ بار خود ناصر فيلم‌ خانوادگي‌ خودشان‌ را آورد نگاه‌ كرديم‌. از ناصر شنيده‌ بودم‌ كه‌ لاله‌ دير وقت‌ مي‌خوابد به‌ ناصر مي‌گفتم‌ چرا اين‌قدر تلفن‌ منزلتان‌ اشغال‌ است‌. من‌ شك‌ مي‌كردم‌، وجدان‌ من‌ ناراحت‌ مي‌شد، فكر مي‌كردم‌ چون‌ ناصر با من‌ رابطه‌ دارد حتماص لاله‌ هم‌ با كسي‌ ديگر رابطه‌ برقرار كرده‌ است‌. اگر مي‌فهميدم‌ كسي‌ با لاله‌ رابطه‌ دارد از زندگي‌ ناصر بيرون‌ مي‌رفتم‌. شهلا ادامه‌ داد: اوايل‌ آشنايي‌ به‌ ناصر گفتم‌ ناصر، اگر بچه‌دار شوم‌ چي‌؟ گفت‌ عيب‌ ندارد برايش‌ شناسنامه‌ مي‌گيرم‌، بعد از مدتي‌ خواستم‌ ببينم‌ روي‌ حرف‌ خود هست‌ يا خير؟ بارها به‌ ناصر گفته‌ام‌
من‌ بچه‌ دوست‌ دارم‌، ولي‌ خودم‌ مي‌دانستم‌ چون‌ خانواده‌ام‌ در جريان‌ رابطه‌ من‌ و ناصر نيستند و ازدواج‌ نكرده‌ام‌، نمي‌توانم‌ بچه‌دار شوم‌. من‌ از ناصر نخواستم‌ ازدواج‌ رسمي‌ كنيم‌، چون‌ مي‌دانستم‌ ناصر ترياك‌ مي‌كشد، اگر با او ازدواج‌ مي‌كردم‌ و بچه‌دار مي‌شديم‌ جلوي‌ بچه‌هايم‌ ترياك‌ مي‌كشيد... شهلا در جواب‌ سوال‌ اينكه‌ چرا در مقابل‌ منزل‌ لاله‌ كمين‌ مي‌كردي‌؟ مي‌گويد: دوبار يادم‌ هست‌ رفتم‌ چون‌ زنگ‌ مي‌زدم‌ ناصر جواب‌ نمي‌داد و به‌ گوشي‌ زنش‌ زنگ‌ مي‌زدم‌ جواب‌ نمي‌داد، نگران‌ مي‌شدم‌، مي‌رفتم‌ جلوي‌ منزل‌شان‌ تا ناصر را ببينم‌ و خيالم‌ راحت‌ مي‌شد. يادم‌ هست‌ دوبار رفتم‌ براي‌ نظافت‌ منزل‌ لاله‌ كه‌ در قطر بود و دوبار صد گرم‌ براي‌ ناصر ترياك‌ خريدم‌. مي‌گويد به‌ روح‌ همسرم‌ و جان‌ دو فرزندم‌ از هيچي‌ اطلاع‌ ندارم‌، مزاحم‌ تلفني‌ داشتيم‌ و چيزي‌ نمي‌گفتند يا فوت‌ مي‌كردند. يك‌ بار زنم‌ گفت‌ يكي‌ زنگ‌ زده‌ و به‌ من‌ گفته‌ «دختر دهاتي‌ آدم‌ شده‌ آنجا جاي‌ تو نيست‌ جاي‌ من‌ بايد باشد». ناصر مي‌گويد شهلا از وجود چك‌هايي‌ كه‌ از باشگاه‌ پرسپوليس‌ گرفته‌ بودم‌، خبر داشت‌، اصرار مي‌كرد آنها را ببرم‌ به‌ او بدهم‌. مي‌گفت‌ چك‌ها را به‌ منزل‌ بالا )ظفر( بياور من‌ گفتم‌ نه‌، جايش‌ خوب‌ است‌، در جيب‌ كتم‌ گذاشته‌ام‌. به‌ شهلا قول‌ دا
ده‌ بودم‌ تا خانه‌يي‌ برايش‌ بخرم‌ و از شرش‌ خلاص‌ شوم‌ چون‌ اين‌ اواخر بدجوري‌ وبال‌ گردنم‌ شده‌ بود. به‌ من‌ مي‌گفت‌ حق‌ نداري‌ با زنت‌ نزديكي‌ داشته‌ باشي‌ مي‌گفت‌ يا من‌ يا او. ناصر در تحقيقات‌ انجام‌ شده‌ مي‌گويد: شهلا مي‌گفت‌، من‌ به‌ شما خيلي‌ نزديك‌ هستم‌ و همه‌ مسائل‌ تو و زنت‌ را مي‌دانم‌ يك‌ روز رفتم‌ به‌ خانه‌ شهلا ديدم‌ بسيار پريشان‌ است‌. موهايش‌ ژوليده‌ است‌ يك‌ چاقو در دست‌ داشت‌ و دستش‌ خوني‌ بود )بريده‌ شده‌ بود( گفت‌: كارت‌ را كردي‌، حمام‌ رفتي‌ با زنت‌...؟ من‌ در خواب‌ ديدم‌ و بعد جزييات‌ و چگونگي‌ خوابيدن‌ ما را تعريف‌ كرد و بعد گفت‌ اينها را خواب‌ ديدم‌. من‌ به‌ خانه‌ برگشتم‌ ديدم‌ در تراس‌ باز است‌ كه‌ ما هميشه‌ آن‌ را مي‌بستيم‌ و حتماص شهلا قبل‌ از آمدن‌ ما از بيرون‌ وارد منزل‌ ما شده‌ و نحوه‌ خواب‌ ما را ديده‌ است‌، پشت‌ پرده‌ تراس‌ مخفي‌ بوده‌، بعد شهلا را به‌ قرآن‌ قسم‌ دادم‌ تا راست‌ بگويد آيا كليد منزل‌ ما را دارد يا خير؟ او گفت‌ ندارم‌ ولي‌ من‌ مطمئن‌ هستم‌ او آن‌ شب‌ در منزل‌ ما پنهان‌ بود. چون‌ در منزل‌ خودش‌ هم‌ وقتي‌ حرفمان‌ مي‌شد مي‌رفت‌ در تراس‌ لابه‌لاي‌ وسايل‌ مخفي‌ مي‌شد و زنگ‌ مي‌زد و يا در كمد و قسمتهاي‌ ديگر مخفي‌ مي‌شد و بعد او را پيدا مي‌كردم‌ و با اين‌ سوابقي‌ كه‌ از او ديده‌ بودم‌ مي‌توانست‌ آن‌ شب‌ يا شب‌هاي‌ ديگر در منزل‌ من‌ مخفي‌ شده‌ باشد. شهلا اواخر فهميده‌ بود، مي‌خواهم‌ او را رد كنم‌. خيلي‌ ناراحت‌ بود و نمي‌خواست‌ مرا از دست‌ بدهد و نمي‌گذاشت‌ به‌ آنها نزديك‌ شوم‌، مي‌گفت‌ يا مرا انتخاب‌ كن‌ يا همسرت‌ را و حساسيت‌ خاصي‌ نسبت‌ به‌ همسرم‌ در اين‌ اواخر پيدا كرده‌ بود.
در مواجهه‌ حضوري‌ مجدد بين‌ ناصر و شهلا، ناصر مي‌گويد: صد در صد مطمئن‌ هستم‌ شهلا همسرم‌ را به‌ قتل‌ رسانده‌، هميشه‌ او را تعقيب‌ مي‌كرد و مزاحم‌ تلفني‌ مي‌شد. از او بخاطر قتل‌ همسرم‌ شكايت‌ دارم‌، او هميشه‌ در داخل‌ كيف‌ دستي‌ خود دستكش‌ يك‌ بار مصرف‌ پزشكي‌ داشت‌. وقتي‌ يك‌بار در كيفش‌ آن‌ را ديدم‌، گفت‌ براي‌ كسي‌ آمپول‌ زده‌ است‌ و اعتراض‌ كرد كه‌ چرا من‌ دستكش‌ را ديدم‌، همه‌ اعمال‌ من‌ در منزل‌ با زن‌ و بچه‌هايم‌ و نوع‌ لباسم‌ در منزل‌ را تعريف‌ مي‌كرد و بعد مي‌گفت‌ خواب‌ ديدم‌. شهلا زنم‌ را تلفني‌ تهديد مي‌كرد و مي‌گفت‌ آنجا جاي‌ تو نيست‌ و جاي‌ من‌ است‌. حاضرم‌ قسم‌ بخورم‌ قتل‌ همسرم‌ به‌ وسيله‌ شهلا انجام‌ شده‌ است‌. خانم‌ شهلا جاهد مي‌گويد: من‌ حسادتي‌ يا تنفري‌ از مرحومه‌ نداشتم‌، من‌ مي‌توانستم‌ وقتي‌ كليد منزل‌ ناصر داخل‌ ماشين‌ بود و از ماشين‌ او استفاده‌ مي‌كردم‌ به‌ كليد منزلش‌ دسترسي‌ داشته‌ باشم‌، او دروغ‌ مي‌گويد، كليد را روي‌ اوپن‌ منزل‌ نگذاشته‌ بود، من‌ كليد يدك‌ از روي‌ كليد ناصر نساختم‌. كليدهايش‌ را عوض‌ كرده‌ بود، وقتي‌ به‌ آلمان‌ مي‌خواست‌ برود كليد منزلش‌ جيبش‌ بود، به‌ من‌ نداد. ناصر وقتي‌ زنش‌ مسافرت‌ بود در منزل‌ ما مي‌خوابيد و صبح‌ها من‌ زودتر بيدار مي‌شدم‌ و او در خواب‌ بود، مي‌رفتم‌ آرايشگاه‌ يا منزل‌ مادرم‌ و برمي‌گشتم‌، او در خواب‌ بود. كليد منزلش‌ داخل‌ ماشين‌ و سوييچ‌ ماشين‌ را روي‌ ميز توالت‌ مي‌گذاشت‌ يا روي‌ پيشخوان‌ منزل‌ مي‌گذاشت‌.
شهلا در خصوص‌ مطالبي‌ كه‌ در دفترچه‌ خاطرات‌ خود درباره‌ لاله‌ كه‌ او را دشمن‌ و غيره‌ خطاب‌ كرده‌، مي‌گويد:از حافظ‌ طاحوني‌ شنيدم‌، او اين‌ حرف‌ها را مي‌زد من‌ هم‌ در خانه‌ مي‌نوشتم‌. بخاطر بقاي‌ زندگي‌ ناصر با زن‌ و بچه‌اش‌ با او جر و بحث‌ داشتم‌. شهلا مجددا درباره‌ تشريح‌ حضورش‌ در روز 17\7\81 در محل‌هاي‌ مختلف‌ مطالبي‌ تكراري‌ بيان‌ مي‌كند. شهلا مي‌گويد: چهارشنبه‌ ساعت‌ 12 شب‌ به‌ آلمان‌ زنگ‌ زدم‌، به‌ ناصر گفتم‌ سلام‌ عزيزم‌، گفت‌ سلام‌. بعد گفت‌ حافظ‌ چيزي‌ نگفته‌؟ گفتم‌ نه‌، گفت‌ بچه‌هايم‌ تصادف‌ كردند؟ قطع‌ كردم‌ و به‌ حافظ‌ زنگ‌ زدم‌، سوال‌ كردم‌ گفت‌، حادثه‌، فاجعه‌ و بعد قطع‌ كرد. به‌ خانه‌اش‌ زنگ‌ زدم‌، همسرش‌ قضيه‌ قتل‌ لاله‌ را گفت‌ به‌ ناصر زنگ‌ زدم‌، گريه‌ كردم‌. گفتم‌ دزد آمده‌. شهلا مي‌گويد كليد نداشتم‌ و به‌ خانه‌اش‌ در غياب‌ آنها نرفته‌ام‌. گاهي‌ از ماشين‌ ناصر كه‌ دسته‌ كليد روي‌ آن‌ بود، استفاده‌ مي‌كردم‌. در مواجهه‌ حضوري‌، ناصر مي‌گويد: با هيچ‌ كس‌ مشكل‌ نداشتم‌ جز شهلا كه‌ از زنم‌ خيلي‌ تنفر داشت‌، براحتي‌ مي‌توانست‌ كليد داشته‌ باشد. شهلا مي‌گويد از بوي‌ صابون‌ متوجه‌ مي‌شدم‌ ناصر حمام‌ رفته‌ و از او مي‌پرسيدم‌ با زنت‌ بودي‌؟ و او دروغ‌ مي‌گفت‌ و من‌ ناراحت‌ مي‌شدم‌. چون‌ خيلي‌ به‌ ناصر علاقه‌ داشتم‌، همه‌ كار
هاي‌ او را متوجه‌ مي‌شدم‌. از محسن‌ آذركيش‌ كه‌ از دوستان‌ ناصر بود در تاريخ‌ 16\8\81 تحقيق‌ شده‌ و عنوان‌ داشته‌: من‌ 27 سال‌ است‌ با ناصر محمدخاني‌ دوست‌ هستم‌، با وي‌ رفت‌ و آمد خانوادگي‌ دارم‌ گوشت‌ منزل‌ آنها را من‌ تهيه‌ مي‌كردم‌ )شغلش‌ قصاب‌ است‌، در شهرري‌( و مي‌بردم‌ در منزل‌شان‌ تحويل‌ مي‌دادم‌، هم‌ منزل‌ خيابان‌ كتابي‌ كه‌ منزل‌ لاله‌ بود و هم‌ منزل‌ خيابان‌ ظفر كه‌ منزل‌ شهلا بود. شهلا مي‌گفت‌ همسر ناصر است‌، از ناصر مي‌پرسيدم‌ او را دوست‌ دارد يا نه‌؟ جوابي‌ نمي‌داد. شهلا به‌ ناصر اصرار داشت‌ با خانه‌ خودش‌ تماس‌ نداشته‌ باشد و بيشتر وقت‌ خود را در خانه‌ شهلا بگذارند.
ادامه‌ دارد.
==============.
 

mehrdad1355

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 فوریه 2004
نوشته‌ها
3,971
لایک‌ها
30
سن
47
ايرنا: فرماندار زاهدان و چند تن ديگر از مسؤولان ذي‌ربط روز گذشته آخرين وضعيت مجروحان و كشته‌شدگان حادثه محور زاهدان - بم را تشريح كردند.
فرماندار زاهدان با اعلام اينكه حادثه ياد شده 71 كشته و 107 زخمي بر جاي گذاشته است، گفت: اكثر مجروحان حادثه پس از درمان ترخيص شده‌اند.
«حيدعلي نورايي» افزود: از آنجايي كه اكثر كشته‌شدگان قابل شناسايي نيستند، براي تحويل آنها به خانواده‌هايشان اقداماتي نظير شناسايي جنسيت و سن جان‌باختگان و تطبيق آنها با مشخصات اعلام شده از سوي پايانه انجام مي‌شود.
وي اضافه كرد: تحويل اجساد با هماهنگي مقام قضايي، نيروي انتظامي، فرمانداري و هلال‌احمر كه نمايندگانشان در پزشكي قانوني مستقر هستند، به خانواده‌هايشان از امروز شروع مي‌شود.
او ادامه داد: مهمانسراي خانه معلم براي خانواده‌هاي جان‌باختگان كه براي تحويل اجساد به زاهدان مي‌آيند آماده خدمات‌رساني است و همچنين تعدادي آمبولانس از دانشگاه علوم پزشكي، شهرداري، ارتش، نيروي انتظامي و هلال‌احمر براي انتقال اجساد آماده شده است.
معاون بهداشتي دانشگاه علوم پزشكي زاهدان نيز با اعلام اينكه 107 مجروح حادثه براي مداوا به بيمارستان‌هاي زاهدان منتقل شده بودند گفت: از مجموع مجروحان حادثه دلخراش جاده زاهدان ـ بم اكنون فقط 16 نفر در بيمارستان‌هاي زاهدان بستري هستند.
«محمد هاشمي‌شهري» ميزان سوختگي مجروحان بستري شده را بيش از 80 درصد ذكر كرد و افزود: دو نفر از آنان در بخش ICU، چهار نفر در بخش سوختگي و هفت نفر از وضع عمومي بدي برخوردارند.
وي با بيان اينكه سه تن از مجروحان انتقال يافته به بيمارستان‌ها تاكنون فوت كرده‌اند ادامه داد: مابقي مجروحان كه 88 نفر بودند در شب و روز گذشته با وضعيت عمومي خوب وعادي از بيمارستان‌ها ترخيص و به مكان‌هايي كه براي آنان در نظر گرفته شده بود انتقال پيدا كردند.
مديركل سازمان پزشكي قانوني استان سيستان و بلوچستان نيز گفت: هم‌اكنون 71 جسد از حادثه پنجشنبه شب در مركز پزشكي‌قانوني زاهدان وجود دارد كه متخصصان درحال بررسي و شناسايي اين اجساد هستند.
دكتر «عليرضا منصوري» اضافه كرد: برخي از اجساد بر اثر سوختگي كاملاً از بين رفته و تنها مقداري از استخوان‌هاي آنها باقي مانده كه كارشناسان اين مركز از روي بقاياي اين اجساد جنسيت، سن و غيره را شناسايي خواهند كرد.
همچنين «دردي‌زاده» قاضي پرونده حادثه بم ـ زاهدان گفت: اوليا دم مي‌توانند با ارائه مدارك قانوني و طرح شكايت به پاسگاه انتظامي نصرت‌آباد، حق و حقوق جان‌باختگان اين حادثه را پيگيري كنند.
ساعت 23 پنجشنبه شب يك دستگاه تريلي تانكر حامل بنزين كه از سمت بم به سوي زاهدان در حركت بود، در شيب تند تنگه نصرت‌آباد و در مقابل پاسگاه نيروي انتظامي ضمن برخورد با يك دستگاه تريلي حامل قير و يك دستگاه اتوبوس كه از كرمان عازم زاهدان بود، دچار حريق شد.
در اين حادثه مجموعاً شش دستگاه اتوبوس به همراه تعدادي از مسافران خود، دو دستگاه تريلي تانكر حامل بنزين و نفت و دو دستگاه تريلي حامل قير در آتش سوختند.
شش دستگاه اتوبوس ياد شده كه پنج دستگاه از زاهدان به سمت كرمان و يك دستگاه نيز از كرمان عازم زاهدان بودند، در انتظار بازرسي در مقابل پاسگاه انتظامي قرار داشتند.
================
روسري آبي كليد قتل دختر قائمشهري

خبرنگار جنايي وقايع‌اتفاقيه، آزاده مختاري: زن آرام‌آرام چادر سياهش را برسرگذاشت، ماههاي آخر بارداري خود را مي‌گذراند و حركت برايش سخت شده بود به سمت در خروجي رفت. هفت روز قبل شنيده بود كه دختر 14 ساله همسايه آنها ربوده شده و بعداز تعرض، دست‌ها و پاهاي دختر نوجوان را شكسته و داخل يك چمدان برزنتي قرارداده و در رودخانه بابلسر رها كرده بودند. از وقتي كه اين ماجرا را شنيده بود دلهره‌اي عجيب ذهنش را پركرده بود به‌‌قصد شركت در مراسم هفت سحر 14 ساله به سمت خانه آنها كه دوخانه پايين‌تر بود، رفت.
به سختي خود را از پله‌هاي خانه كوچك و فقيرانه خانواده سحر بالا كشيد. قلبش تند، تند مي‌زد و او علت دقيق آن را نمي‌دانست، وقتي وارد خانه شد همچنان مادر سحر با صورتي غرق اشك برسر و صورت خود مي‌زد.
يكي از همسايه‌ها به زن باردار گفته بود: «20 خردادماه امسال، ساعت يك‌ربع به هفت صبح سحر براي شركت در آخرين امتحان درسي خود از خانه خارج شد تا سوار سرويس شده و به مدرسه برود و از آن زمان به‌بعد كسي نمي‌داند چه كسي يا كساني سحر را ربوده بودند و بعداز آن كه بارها به وي در طول 24 ساعت تعرض شده بود، دختربچه را خفه كرده و او را داخل چمدان جاي داده و در رودخانه بابلسر رها كرده بودند.»
زن باردار آرام خود را به‌گوشه‌اي از خانه رسانده و برروي زمين نشست. تمام زنان حاضر در خانه غمگين بودند.
مادر سحر شيون مي‌كرد و سرش را به ديوار پشت‌سر خود مي‌كوبيد، خواهران بزرگتر سحر كه يكي دانشجو و ديگري، به‌تازگي نامزد كرده بود آنقدر گريه كرده بودند كه چشمانشان به‌سختي باز مي‌شد.
مادر سحر لحظه‌اي آرام گرفته و به ميهمانان نگاهي كرد. ناگهان نگاهش برچهره زن باردار متوقف شد، او را چندين‌بار در مدت يك‌سالي كه به محله آنان واقع در يكي از كوچه‌هاي روستاي تاچي كلاه آمده بودند، ديده بود. نمي‌دانست چرا نمي‌تواند چشم از چهره زن باردار بردارد و ناگهان زن را با روسري آبي‌رنگ به‌خاطر آورد. همان رنگ روسري‌اي كه سحر را با آن خفه كرده بودند. چند روز قبل از وقوع جنايت زن‌باردار را با روسري آبي ديده بود.
آرام به سمت كمد رفت. روسري‌اي كه سحر را با آن خفه كرده بودند، پيش او بود. با دستاني لرزان روسري را برداشت. با گام‌هاي سنگين به سوي زن باردار رفت. صدايش مي‌لرزيد ولي برخود مسلط شد و گفت: «اين روسري شما نيست» زن باردار نگاهي به روسري آبي‌رنگ كرد، آن را مي‌شناخت، روسري خودش بود اما چند روز قبل هرچقدر در خانه دنبال آن گشته بود، پيدايش نكرده بود.
زن باردار نمي‌دانست با پاسخي كه مي‌دهد تمام زندگيش تغيير خواهد كرد ولي حقيقت را گفت: «بله روسري من است مدتي قبل آن را گم كرده بودم».
مادر سحر از حال رفت و خواهران مقتول با خشم و ناراحتي به سوي زن حمله‌ور شدند. آنها باور داشتند كه اين زن با جنايت دخترشان ارتباط دارد و زن باردار مبهوت به آنها مي‌نگريست... در ميان سيل خشم و فحاشي خانواده سحر، خانه آنها را ترك و به‌سرعت به‌داخل خانه خود رفت. چند دقيقه بعد مأموران اداره آگاهي شهرستان قائمشهر او را بازداشت كردند و او هنوز نمي‌دانست چرا.
در جريان بازجويي‌ها مأموران متوجه شدند كه به‌احتمال زياد همسر زن باردار از چگونگي وقوع جنايت خبر دارد. وقتي سراغ او را از زنش گرفتند گفت: «حدود يك‌هفته قبل به همراه دايي خود به‌سمت فيروزكوه منزل برادرم رفته و تاكنون بازنگشته است».
از سوي ديگر برادر زن باردار كه حضور دامادشان به‌مدت يك‌هفته در منزل آنها برايش عجيب بود از وي كه مهدي 22 ساله نام داشت، علت بازنگشتن به خانه‌اش را جويا شد و مهدي بعداز طفره رفتن به او گفت: «يك دختربچه را كشته و به اينجا فرار كرده‌ام».
برادر زن مهدي به‌سرعت مأموران اداره آگاهي فيروزكوه را در جريان ماوقع قرارداد و در مدت‌زمان بسيار كوتاهي مهدي بازداشت شد.
مهدي در جريان اولين بازجويي‌هاي فني – پليسي به ارتكاب قتل عمدي سحر 14 ساله اعتراف كرد و در مورد انگيزه خود گفت: «روز حادثه دچار جنون شده بودم، برايم فرق نمي‌كرد كه دختربچه يا پسربچه‌اي از خانه‌اش در آن محل خارج شود، جلو در خانه ايستادم و اولين كودكي كه خانه‌اش را به مقصد مدرسه ترك كرد سحر بود. آرام به سوي او رفتم و گفتم: «همسرم باردار است و احتياج به كمك دارد، بيا به من كمك كن تا او را به بيمارستان ببريم، سحر بلافاصله براي كمك آماده شد. وقتي پابه داخل خانه‌ام گذاشت يك‌دستمال كه حاوي مواد بيهوشي بود را برروي دهانش قرار دادم. از حال رفت، همسرم در خانه نبود، او را به‌داخل خانه بردم و از ساعت 6 و 45 دقيقه آن روز تا 12 شب من و سحر در خانه تنها بوديم و دختربچه كه طعمه جنون من شده بود بارها مورد تعرض قرار گرفت.»
مهدي در ادامه اعترافات خود گفته بود كه سحر را بارها به شدت شكنجه داده بود و التماس‌هاي دختر 14 ساله برايش بي‌اهميت بود، مهدي سپس با فشار همان روسري آبي‌رنگ كه راز جنايت را فاش كرده بود، سحر را كه توان حتي نفس كشيدن نداشت خفه كرده و سپس يك چمدان برزنتي را از داخل كمدخانه خود خارج كرد و براي اين كه جسد سحر را در داخل چمدان جاي دهد، پاها و دست‌هايش را شكسته، سپس براي انتقال جسد به خارج خانه با دايي خود تماس گرفت و با بيان اين كه مرغي را قرباني كرده و مي‌خواهد آن را براي برادرزنش در فيروزكوه ببرد، دايي خود را به منزلش كشاند. سپس چمدان را دور از چشم دايي در خودرو نيسان وي قرارداد و به سمت فيروزكوه حركت كردند. در بابلسر مهدي چمدان را داخل رودخانه انداخت. در بين راه دايي از واقعيت ماجرا با اطلاع شد ولي چاره‌اي جز كمك به خواهرزاده‌اش نداشت. دايي، مهدي را به منزل برادر زنش رساند و دوباره به سمت قائمشهر حركت كرد. مهدي از آن زمان به‌بعد به بهانه‌هاي مختلف زمان اقامت خود در منزل برادر زنش را طولاني كرد و در آن مكان مخفي شد. تا اين كه راز قتل برملا شده و وي دستگير شد.
يكي از همسايه‌هاي مهدي در قائمشهر به خبرنگار وقايع‌اتفاقيه گفت: «مهدي عضو تيم فوتبال محله ما بود و در تمام اين يك‌سال هيچ رفتار ناشي از جنون از وي نديده بوديم و كردارش كاملاً سنجيده بود. تا آنجايي كه ما مي‌دانيم اختلافي نيز با همسرش نداشت.»
يكي ديگر از همسايه‌ها در اين خصوص گفت: «خواهر بزرگتر سحر مدتي قبل نامزد كرده بود ولي چندماه بعد از عقد خود متوجه شده بود كه همسرش با زن ديگري ارتباط دارد و در نهايت كار آنها به دادگاه كشيده بود. در ابتدا وقوع جنايت، داماد خانواده مورد سوءظن مأموران بود و مأموران فكر مي‌كردند به انگيزه انتقام‌گيري از خانواده همسرش مرتكب اين جنايت دلخراش شده بود ولي در نهايت حقيقت راز جنايت فاش شد.
تا آن زمان هيچكس به مهدي و خانواده‌اش كمترين شكي نداشت. ولي خدا خواست تا واقعيت مشخص شود.»
يكي ديگر از همسايه‌ها در اين مورد گفت: «وقتي از ماجرا خبردار شديم به منزل خانواده سحر رفتيم. جنازه را تازه از پزشكي قانوني تحويل گرفته بودند. مادرش نمي‌گذاشت جسد را ببينيم ولي در نهايت پارچه سفيد از روي جسد برداشته شد. آثار بريدگي بر روي گردن سحر بود. تمام بدنش كبود بود. پزشكي قانوني از شكم به پايين جسد را بسته بود و به خانواده سحر گفته بودند جسد در وضعيتي نيست كه قابل شستشو باشد. در ميان دستان سحر آثار خاك و گل بود گويي در زماني كه او را خفه مي‌كردند تقلاي زيادي كرده بود.»
مهدي كه شغل آزاد دارد تاكنون اظهار داشته است كه به تنهايي اين جنايت را مرتكب شده است ولي به دليل شواهد به دست آمده در بررسي پزشكي قانوني بررسي بيشتر در اين خصوص ادامه دارد.
جسد سحر در ميان گريه و شيون تمام اهالي محل به خاك سپرده شد و خانواده وي به دليل فقر مالي با كمك خيران محل مراسم خاكسپاري و ختم وي را برگزار كردند.
وقتي مهدي را براي بازسازي صحنه به محل جنايت آوردند، مادر و خواهران سحر بر سرش ريختند و او را به باد كتك گرفتند او به بدترين وضع ممكن سحر را شكنجه داده بود. فشار به ناحيه مقعد سحر باعث از بين رفتن روده او شده و موهاي زيادي را مأموران پزشكي قانوني از درون دهان و حلق دختر 14 ساله خارج كرده بودند.
بررسي بيشتر در اين خصوص در مراجع قضايي و انتظامي ادامه دارد.
 

mehrdad1355

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 فوریه 2004
نوشته‌ها
3,971
لایک‌ها
30
سن
47
اخبار ناگوار از آب‌ گواراي‌ تهران‌

اخبار ناگوار
از آب‌ گواراي‌ تهران‌
گروه‌ اجتماعي‌، حميدرضا خالدي‌: كم‌ و زياد بودن‌ حجم‌ آب‌ شرب‌ تهران‌ و گوارا يا آلوده‌ بودن‌ منابع‌ تامين‌ كننده‌ آب‌ شرب‌، همواره‌ از خبرسازترين‌ جريانهاي‌ رسانه‌يي‌ اين‌ چند سال‌ اخير بوده‌اند.
همين‌ يك‌ سال‌ پيش‌ بود كه‌ خبرآلودگي‌ يكي‌ از سدهاي‌ تامين‌ كننده‌ آب‌ تهران‌، تبديل‌ به‌ جنجال‌ رسانه‌يي‌ شد كه‌ به‌ هيچ‌ جا هم‌ نرسيد.خبر،با يك‌ تكذيب‌ رسمي‌ جمع‌ شد.
اما هفته‌ گذشته‌ يك‌ اظهارنظر جديد،بازهم‌ شهروندان‌ تهراني‌ را براي‌ نوشيدن‌ يا ننوشيدن‌ بي‌دغدغه‌ از شيرهاي‌ آب‌ شهري‌ دچار ترديد كرد.
سه‌ سد
منابع‌ تامين‌ آب‌ مصرفي‌ تهران‌ را مي‌توان‌ به‌ دوسته‌ تقسيم‌ كردأ مخازن‌ سه‌ سد »لار، لتيان‌ و كرج‌« به‌ ميزان‌ 60 تا 70درصد و مخازن‌ آبهاي‌ زيرزميني‌ به‌ ميزان‌ 30 تا 40درصد.
در حفر هر چاه‌، آنچه‌ بيش‌ از پيش‌ حايز اهميت‌ است‌ تعيين‌ سلامت‌ و بهداشت‌ جريان‌ چشمه‌يي‌ از آب‌ زيرزميني‌ است‌ كه‌ چاههاي‌ مزبور قرار است‌ برروي‌ آنها حفر شود، يا ميزان‌ احتمال‌ آلوده‌ شدن‌ اين‌ چشمه‌ها توسط‌ منابع‌ آلوده‌كننده‌ زيست‌ محيطي‌ يا صنعتي‌ ممكن‌ است‌.گرچه‌ همواره‌ تا آنجا كه‌ به‌ خاطر داريم‌ مسوولان‌،آب‌ تهران‌ را بهترين‌ آب‌ شرب‌ جهان‌ اعلام‌ مي‌كردند، اما خبري‌ كه‌ چندي‌ پيش‌ به‌ نقل‌ از يكي‌ از مديران‌ اداره‌ حفاظت‌ از محيط‌ زيست‌ استان‌ تهران‌ برروي‌ تلكسهاي‌ خبري‌ رفت‌، بار ديگر باعث‌ طرح‌ اين‌ سوال‌ شد كه‌ براستي‌ آب‌ تهران‌ تا چه‌ حد سالم‌، گوارا و از لحاظ‌ شرب‌ قابل‌ اطمينان‌ و عاري‌ از آلودگي‌هاي‌ موجود است‌*!
زير اين‌ زمين‌ چه‌ خبر است‌*
در خبري‌ كه‌ هفته‌ گذشته‌ توسط‌ يكي‌ از خبرگزاري‌ها منتشر شد، به‌ نقل‌ از مديركل‌ اداره‌ حفاظت‌ محيط‌ زيست‌ استان‌ تهران‌ آمده‌ بود با توجه‌ به‌ افزايش‌ فعاليت‌هاي‌ واحدهاي‌ صنعتي‌، خدماتي‌، توليدي‌ زيرزميني‌ در اطراف‌ تهران‌، خطرآلودگي‌ آبهاي‌ زيرزميني‌ بسيار جدي‌ و خطرناك‌ است‌.
در ادامه‌ اين‌ خبر به‌ نقل‌ از محمد حسن‌ پيراسته‌ تصريح‌ شده‌ بود: متاسفانه‌ طي‌ سالهاي‌ اخير تشديد مقابله‌ و برخورد با صنايع‌ مزاحم‌ و آلاينده‌ فعال‌ در مناطق‌ شهري‌، باعث‌ شده‌ تا سيل‌ واحدهاي‌ خدماتي‌ و صنعتي‌ غيرمجاز و زيرزميني‌ با رشدي‌ تصاعدي‌ در حاشيه‌ شهر و شهركهاي‌ پيرامون‌ مواجه‌ شود.
وي‌ در اين‌ خبر مدعي‌ شده‌ است‌ كه‌ بسياري‌ از اين‌ واحدها و حتي‌ واحدهاي‌ صنعتي‌ داراي‌ »مجوز« فعاليت‌، پساب‌ و فاضلاب‌هاي‌ خود را به‌ طرف‌ چاههاي‌ جذبي‌ هدايت‌ كرده‌ كه‌ اين‌ عمل‌ باعث‌ آلوده‌ شدن‌ آبهاي‌ زيرزميني‌ شده‌ است‌.اين‌ خبرگرچه‌ به‌ ظاهر هشداري‌ است‌ نسبت‌ به‌ آلوده‌ شدن‌ احتمالي‌ آبهاي‌ زيرزميني‌ تهران‌،اما در نگاه‌ خواننده‌ مي‌تواند تداعي‌ كننده‌ اين‌ شبهه‌ باشد كه‌ حتما آبهاي‌ زيرزميني‌ شهر تهران‌ به‌ حدي‌ آلوده‌ شده‌اند كه‌ مسوولان‌ را ناچار به‌ واكنش‌ كرده‌اند! شبهه‌يي‌ كه‌ در صورت‌ درست‌ بودن‌ مي‌تواند نقطه‌ شروعي‌ باشد براي‌ يك‌ بحران‌ زيست‌ محيطي‌ و انساني‌ ملي‌.
خسرو رفيعي‌، مدير روابط‌ عمومي‌ سازمان‌ آب‌ و فاضلاب‌ استان‌ تهران‌ در عين‌ اينكه‌ خبر مدير كل‌ محيط‌ زيست‌ را تاييد مي‌كند، اما همچنان‌ معتقد است‌ كه‌ آب‌ شهر تهران‌، تا امروز همچنان‌ جزوبهترين‌ آبهاي‌ شرب‌ جهان‌ است‌.سخنان‌ آقاي‌ پيراسته‌ مبني‌ بر هجوم‌ صنايع‌ مجاز و غير مجاز به‌ شهر تهران‌ و شهركهاي‌ آن‌ و خطر ناشي‌ از اين‌ موج‌، كه‌ مي‌تواند در نهايت‌ منجر به‌ آلوده‌شدن‌ آبهاي‌ زيرزميني‌اين‌ مناطق‌ باشد كاملا دقيق‌ و درست‌ است‌. امروز بسياري‌ از سفره‌هاي‌ آب‌ نزديك‌ به‌ سطح‌ زمين‌ در حاشيه‌ تهران‌ و شهركهاي‌ مربوطه‌ آلوده‌ شده‌ يا در معرض‌ آلوده‌شدن‌ قرار دارند ولي‌ اين‌ موضوع‌ هيچ‌ تاؤيري‌ بر روي‌ كيفيت‌ آب‌ شرب‌ تهران‌ ندارد.
وي‌ مي‌افزايد: چاه‌هاي‌ تهران‌ اولاص در مناطقي‌ حفر مي‌شوند كه‌ از صنايع‌ آلاينده‌ و پسابهاي‌ آنها به‌ دورند، ؤانياص اين‌ چاه‌ها عميق‌ حفر مي‌شوند، به‌گونه‌يي‌ كه‌ آب‌ از لايه‌هاي‌ دوم‌ و بيشتر آن‌ (با عمق‌100 تا 200 متر) برداشت‌ مي‌شود، نه‌ آبهاي‌ لايه‌ اول‌. يعني‌ آبهايي‌ كه‌ هنوز آلوده‌ نشده‌اند، بنابراين‌ هيچ‌ تاؤيري‌ بر كيفيت‌ آبهاي‌ استخراج‌ شده‌ ندارند.
رفيعي‌ در ادامه‌ با اشاره‌ به‌ برخي‌ نقاط‌ آلوده‌ مي‌گويد: در برخي‌ از مناطق‌ خطر آلودگي‌ واقعاص جدي‌ شده‌ است‌. مثلاص در منطقه‌ جاجرود و كرج‌ كه‌ به‌ دليل‌ سرازيرشدن‌ بيش‌ از حد فاضلاب‌ها به‌ مسير اين‌ رودها، روز به‌ روز بر ميزان‌ آلودگي‌اين‌ منابع‌ افزوده‌ شده‌ و مي‌رود تا كم‌كم‌ به‌ خطري‌ جدي‌ بدل‌ شود.
مدير روابط‌ عمومي‌ سازمان‌ آب‌ و فاضلاب‌ استان‌ تهران‌ همچنين‌ با تاييد خبري‌ ديگر مبني‌ بر سرازير شدن‌ فاضلاب‌ و پسابهاي‌ پادگان‌ لشكرك‌ به‌ سد لتيان‌، كه‌ سالهاست‌ ادامه‌ دارد، مي‌گويد: اين‌ موضوع‌ و آلوده‌ شدن‌ آبهاي‌ اين‌ سد توسط‌ كارشناسان‌ ما نيز تاييد شده‌ است‌، به‌ همين‌ دليل‌ تاكنون‌ بارها و بارها ،چه‌ از طرف‌ ما و چه‌ از سوي‌ سازمان‌ محيط‌ زيست‌ به‌ نهادها و مسوولان‌ ذيربط‌ مساله‌ را متذكر شده‌ايم‌، ولي‌ متاسفانه‌ تاكنون‌ از سوي‌ اين‌ مسوولان‌ هيچ‌ اقدام‌ موؤري‌ صورت‌ نگرفته‌ است‌.
وي‌ با اشاره‌ به‌ اينكه‌ از لحاظ‌ قانوني‌ و آيين‌نامه‌هاي‌ سازماني‌،اين‌ اداره‌ تنها مي‌تواند به‌ مسوولان‌ ذيربط‌ ديگر هشدار دهد و برخوردهاي‌ بعدي‌ با اين‌ صنايع‌ آلاينده‌ و منابع‌ آلوده‌كننده‌ برعهده‌ سازمانهاي‌ ديگري‌ است‌، مي‌گويد: البته‌ ميزان‌ اين‌ آلودگي‌ها هنوز به‌ حدي‌ نرسيده‌ كه‌ كيفيت‌ آب‌ شرب‌ تصفيه‌ شده‌ را تحت‌ تاؤير قرار دهد و روي‌ همين‌ اصل‌ هنوز هم‌ آب‌ تهران‌ با همان‌ كيفيت‌ سابق‌ تصفيه‌ شده‌ و جزو بهترين‌ آبهاي‌ دنياست‌ و جاي‌ هيچ‌ نگراني‌ در مصرف‌ آب‌ تصفيه‌ شده‌ تهران‌ براي‌ همشهريان‌ وجود ندارد.
پيراسته‌ نيز با تاييد خبر سرازير شدن‌ فاضلابها و پسابهاي‌ برخي‌ پادگانها به‌ مسير رودخانه‌ها مي‌گويد:بر اساس‌ ماده‌ 688 قانون‌ مجازات‌ تعزيرات‌ حكومتي‌،مي‌توان‌ هر واحد آلاينده‌ را به‌ مجازات‌ حبس‌ تا پلمپ‌ تا يك‌ سال‌ محكوم‌ كرد.از سوي‌ ديگر پادگان‌ها ملزم‌ به‌ نصب‌ فيلترهاي‌ هوا و سيستم‌ تصفيه‌ فاضلاب‌ هستند، اما اينكه‌ تا چه‌ حد اين‌ الزام‌ رعايت‌ مي‌شود...*!
گرچه‌رفيعي‌ بر اينكه‌ خطري‌ مصرف‌ كنندگان‌ آب‌ شرب‌ پايتخت‌ را تهديد نمي‌كند اصرار دارد،ولي‌ همچنان‌ اين‌ شايبه‌ به‌ قوت‌ خود باقي‌ است‌ كه‌ آيا اين‌ آلودگي‌ آبهاي‌ تهران‌ بوده‌ كه‌ مسوولان‌ محيط‌ زيست‌ را پس‌ از تذكرهاي‌ بي‌فايده‌ پياپي‌، وادار به‌ واكنش‌ علني‌ كرده‌ است‌، يا نه‌،آيا مي‌توان‌ با اطمينان‌ خاطر از آب‌ تهران‌ نوشيد، درعين‌ حال‌ كه‌ گوشه‌ چشمي‌ نيز به‌ خطرهاي‌ احتمالي‌ ناشي‌ از گسترش‌ آلودگي‌ در آبهاي‌ زيرزميني‌ تهران‌ داشت‌* و اينكه‌ براستي‌ اگر روزي‌ آبهاي‌ تهران‌ به‌ شكلي‌ جدي‌ آلوده‌ شود،چه‌ تبعات‌ جبران‌ ناپذير انساني‌ و زيست‌ محيطي‌ را به‌ دنبال‌ خواهد داشت‌* وبالاخره‌ تست‌ و آزمايش‌ اين‌ چاهها (كه‌ تعداد آنها كم‌ هم‌ نيست‌) هر چند وقت‌ انجام‌ مي‌شود! آيا اين‌ آلودگي‌ به‌ محض‌ اينكه‌ آب‌ چاهي‌ آلوده‌ به‌ مواد آلاينده‌ و پسابها شد،، قابل‌ تشخيا و پيگيري‌ است‌* يا ممكن‌ است‌ مدتها در چرخه‌ مصرف‌ آب‌ شهروندان‌ قرار گيرد بدون‌ اينكه‌ كارشناسي‌ به‌ آلوده‌ بودن‌ آن‌ واقف‌ باشد*!
شايد بهتر باشد به‌ جاي‌ فكر كردن‌ به‌ اينگونه‌ سوالها، به‌ اين‌ شايعه‌ كه‌ از سوي‌ يكي‌ از مديران‌ شركت‌ آب‌ و فاضلاب‌ مطرح‌ مي‌شود دل‌ خوش‌ كنيم‌ كه‌ چنين‌ اخباري‌ بيشتر از سوي‌ شركتهاي‌ توليد آب‌ معدني‌ در جامعه‌ پخش‌ مي‌شود تا با ايجاد شايبه‌ آلوده‌ بودن‌ آبهاي‌ تهران‌، فروش‌ خود را بالا ببرند.به‌ هر حال‌،اين‌ هم‌ استدلالي‌ است‌!
 

mehrdad1355

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 فوریه 2004
نوشته‌ها
3,971
لایک‌ها
30
سن
47
ساكنان سرگردان، صاحبان فراري

علت اصلي نشست ساختمان شماره ۱+۱۰قصور مهندس ناظر و مالك و سازنده آن است و هيچ كدام از اهالي در اينباره شك ندارند و در حال حاضر سكنه آن از مالك و مهندس ناظر ساختمان شكايت كرده اند
010506.jpg

I


عليرضا جلا ئيان
۳ساختمان كه در حال فرو ريختن و آوار شدن هستند، در ۳ نقطه مختلف منطقه ۱۱ شهرداري، باعث بي خانماني و سرگرداني سكنه آنها شده اند. اين ۳ ساختمان، اما هر كدام حكايت جداگانه اي دارند كه بيش از هر چيز نبود نظارت و كنترل دقيق بر ساخت و ساز ساختمان هاي تهران را نشان مي دهند.
اولين ساختمان در دل انبوهي از ازدحام و دود و ترافيك گمشده است. با وجود آنكه آدرس را درست نوشته اي، اما كوچه هاي تنگ و باريك كه گاه عرض آنها براي عبور يك نفر هم كافي به نظرنمي رسد، باعث سرگرداني ات شده است. روي كاغذي كه در دستانت از شدت گرما و عرق ريزي خيس شده است نوشته «خيابان مولوي، خيابان بلورسازان، كوچه صالح زاده»اما براي يافتن كوچه صالح زاده دمار از روزگارت بايد در بيايد. محله بلورسازان در هزارتويي از شك و ترديد و اضطراب گم است. با خودت فكر مي كني «اگر قرار باشد زلزله اي بيايد تكليف اين خانه ها چه مي شود. »خانه هاي فرسوده و قديمي كه جواني ۴۰ سال پيش تهران را به ياد مي آورد. طبق معمول جايي از كوچه زيركلنگ و كمپرسور است. وارد چهاردالاني شكلي مي شوي كه پناه سايه است و گريزگاه آفتاب. اينجا را چهارراه چهارسو مي گويند و لابد هر سوي آن به انتهايي از خاطره و آفتاب مي رسد. بايد به سمت راست بروي، از همان دور مي تواني ساختمان شماره ۲۸ را ببيني.
مشخصه اصلي اين ساختمان قيم هاي آهني است كه به ديوار هر ۳ طرف آن يله داده اند و كاري را كه بايد پيشتر مهندس يا مهندسان آن مي كردند ، انجام مي دهند تا مبادا ساختمان فرو بريزد.
اين ساختمان نوساز كه بيشتر از ۲ سال از عمر آن نمي گذرد، چنان ترسناك و هولناك به نظر مي رسد كه جرات نزديك شدن به آن را نداري. آهن ها تمام كوچه را گرفته اند. از خانه روبه رو تا نماي ساختمان شماره ۲۸، مثل طاقديسي مثلثي شكل كه آدم ها و ماشين ها به راحتي از زير آنها درآمد و شد هستند.
در اين ساختمان ۳طبقه اي كه ۴۰ مترمربع بيشتر مساحت ندارد، ۳ خانواده زندگي مي كردند كه همگي از ترس جانشان از محل سكونت خويش گريخته اند. يكي از اهالي اين ساختمان به نام «اصغر.ش» در اينباره مي گويد: «۱۶ ارديبهشت ماه گذشته بود كه متوجه شديم ساختمان نشست كرده است و فورا به شهرداري اطلاع داديم و كارشناس شهرداري براي بررسي ماجرا به اينجا آمد و اعلام كرد ساختمان، ۵۰ سانتي متر كج شده و احتمال فروريزي آن بسيار زياد است. به همين خاطر مجبور شديم با نصب تيرآهن از ريزش آن جلوگيري كنيم.»
او كه صاحب يكي از ۳ واحد اين ساختمان است به اتفاق ديگر مالكان ساختمان در حال حاضر از مهندس ناظر و مالك اصلي زمين و ساختمان كه دو سال پيش آن را به اين ۳ خانواده فروخته شكايت كرده اند. پس از شكايت آنها كارشناس دادگستري، ساختمان را بررسي كرده و اعلام مي كند كه «از نظر ساختاري و مهندسي ساختمان مشكلي ندارد وعلت اصلي نشست ساختمان سستي زمين بوده است.»
يكي از قديمي ترين اهالي كوچه صالح زاده در اينباره مي گويد: «درگذشته اين منطقه و زمين هاي آن مملو از قنات هاي زيرزميني بودند كه مورد استفاده كشاورزان و مردم قرار مي گرفت و با گسترش شهرنشيني و ساخت و سازهاي تهران، كسي به اين مساله توجهي نكرد و تمام ساختمان هاي اين منطقه روي همين قنات ها ساخته شده اند و شايد علت نشست اين ساختمان همين مساله باشد.»
جالب اينجاست كه يكي از كارگران اين ساختمان كه در هنگام ساخت و ساز آن در آن مشغول به كار بوده است مي گويد: «زماني كه ما اين ساختمان را مي ساختيم زمين آن مملو از گل و لاي بود بطوري كه با اولين بيل مي توانستي به خاك خيس برسي.»
اين احتمال كه در اطراف اين ساختمان لوله آب يا فاضلابي تركيده باشد، وجود دارد. دومين ساختمان دو كوچه بالاتر از اين يكي است، در همان محله هاي قديمي و كهنه، در كوچه اردلان منطقه مولوي. اين ساختمان بيشتر از ۶ ماه عمر ندارد و با اين حال تمام ديوارهايش ترك خورده است و نشست كرده و كج شدن آن را مي توان از دور متوجه شد. اين ساختمان ۴طبقه اي كه ۴ خانواده در آن زندگي مي كرده اند به كلي تخليه شده است و تمام سكنه آن در حال حاضر سرگردان و بلاتكليفند.
علت اصلي نشست ساختمان شماره ۱+۱۰ قصور مهندس ناظر و مالك و سازنده آن است و هيچ كدام از اهالي در اينباره شك ندارند و در حال حاضر سكنه آن از مالك و مهندس ناظر ساختمان شكايت كرده اند و با اين حال هر چه تلاش مي كني هيچ كدام از سكنه آن را براي يافتن علت اصلي اين مساله پيدا نمي كني.
يكي از ساكنان محله درباره اين ساختمان مي گويد «هنوز شش ماه از ساخت اين ساختمان نگذشته كه دچار چنين ماجرايي شده است. در حال حاضر تمام سكنه محل از فرور ريختن آن در وحشتند چرا كه معلوم نيست با فرو ريختن اين ساختمان چه بلايي به سر همسايه ها ممكن است بيايد.»
ساختمان سوم در ميدان رازي، خيابان رباط كريم ، كوچه بانك تجارت قرار دارد. اول كوچه ساختماني با قدمت بيش از صد سال است كه در حال فرو ريختن است و هيچ كس در آن زندگي نمي كند. اين ساختمان دو طبقه كه به گفته اهالي بيش از صد سال از عمر آن مي گذرد ساير خانه هاي اين كوچه تنگ و باريك را به شدت تهديد مي كند به طوري كه اگر قرار باشد درست در لحظه آمدوشد اهالي فرو بريزد ممكن است تلفات انساني هم داشته باشد. البته بقيه ساختمان هاي اين اطراف حال و روزي بهتر از آن ندارند و هر آن ممكن است يكي از آنها فرو بريزد.
يكي از اهالي درباره ساختمان هاي اين كوچه مي گويد، متاسفانه اجازه ساخت و ساز به ما نمي دهند و مي گويند اين ساختمان ها كمتر از صدمتر هستند و جواز ساخت به آنها تعلق نمي گيرد. معلوم نيست با آمدن زلزله چند ساختمان مثل ساختمان هاي اين كوچه جان سالم از زلزله به در مي برند. من كه اميدوارم هيچ كدام از آنها تخريب نشود. شما چطور؟



--------------------------------------------------------------------------------


اينجا

راز جسد حلق آويز شده
معماي مرگ جواني كه در جنگل «سازمان گوشت» حلق آويز شده بود، همچنان لاينحل باقيمانده است.
«علي» ۲۴ ساله، مجرد كه به اتهام مصرف و حمل مواد مخدر و سرقت در زندان به سر مي برد، چهار ماه قبل از اين ماجرا، آزاد شده بود.
ظاهرا علي پس از آزادي به خانه پدرش مي آيد و اختلافات او و پدرش به دليل مصرف بيش از اندازه مواد مخدر علي، روز به روز بيشتر مي شود.
بنا به مدارك موجود در شب حادثه علي به خاطر تهيه مواد مخدر با پدرش به شدت درگير مي شود و خانه را ترك مي كند و ديگر به خانه بازنمي گردد.
فرداي آن شب جسد حلق آويز شده علي توسط ماموران كلانتري ۱۴۴ در جنگل «سازمان گوشت» كشف مي شود. كارآگاهان اداره آگاهي در بررسي محل، يك كارد ميوه خوري و آدرس و شماره تماس علي را كشف كرده و با خانواده او تماس گرفتند. كارآگاهان در تحقيقات خود به دو فرضيه رسيده اند:
فرضيه اول اين است كه علي به خاطر درگيري با پدرش و مشكلاتي كه داشته، اقدام به خودكشي كرده است.
كارآگاهان در فرضيه دوم خود موضوع قتل علي را عنوان كرده اند. پزشكان پزشكي قانوني در بررسي هاي خود علت مرگ را خفگي اعلا م كردند.
سرقت با كاغذ يادداشت
حالا كه بني بشر در همه حرفه ها پيشرفت كرده است و همه كارها با اينترنت حل مي شود، سارقان تهراني هم براي آنكه عقب نمانند شيوه هاي جديدي را براي سرقت از منازل تجربه و تمرين مي كنند. خبر رسيده كه سارقان با گذاشتن كاغذ بين درخانه ها ، محل دزدي را شناسايي مي كنند. آنها با اين شيوه متوجه مي شوند كه صاحبخانه منزل است يا چند روزي بيرون از خانه به سر برده است.
اين باند ۱۶ نفري كه همگي اهل يكي از شهرستان هاي مركزي كشور هستند، در ۱۳ شهر با اين شيوه دست به سرقت زدند، اما مثل هميشه باهوشياري صاحبخانه دستگير شدند. سارقان مطابق روال هميشگي خودكاغذي بين در خانه اي گذاشتند و دو شب بعد به خانه موردنظر برگشتند. وقتي كاغذ را بين در ديدند فكر كردند صاحبخانه از دو روز پيش به منزلش برنگشته است. اما صاحبخانه در منزل بوده و با ديدن سارقي كه از ديوار خانه اش بالا مي آيد ، بلافاصله با ۱۱۰ تماس مي گيرد. ماموران پليس نيز به سرعت به محل جرم رسيده و موفق به دستگيري ۸ نفر از سارقان شدند. سارقان پس از بازجويي، با پرونده تشكيل شده براي رسيدگي به شعبه ۶ دادسراي رسالت تحويل داده شده اند.



--------------------------------------------------------------------------------


آنجا

قاشق براي خودكشي
مردي اهل كشور روماني براي خودكشي راه جديدي را امتحان كرده است. اين مرد براي خودكشي از چند قاشق چايخوري و چند در بطري استفاده كرده و آنها را ميل كرد.
دكتر در بيمارستان بخارست مي گويد: «اين از موارد نادر در اين بيمارستان است. موارد مشابهي رويت شده است كه قرص هاي بيشماري را بلعيده اند، اما اين مورد كه شخصي چند قاشق چايخوري و در بطري ميل كند تا خود را بكشد، بسيار عجيب به نظر مي رسد.
البته اين مرد اكنون تحت مداواي پزشكان است و گويا پس از خوردن ۵ قاشق، از كار خود پشيمان شده و به دكتر مراجعه كرده است.
اين شيوه خودكشي نيز بايد در كتاب ركوردها ثبت شود، چون اين مرد واقعا قصد داشته كه خود را با درد بكشد.
ركورد ي ديگر
كتاب ركورد جهاني، ركوردي تازه ثبت كرد و اينبار نوبت يك مرد از جمهوري چك بود. اين مرد ۲۷ ساله، ۶ ماه قبل از كارش استعفا داد تا بتواند يك ركورد جهاني ثبت كند، اما از شاهكار اين مرد بشنويد. او ۴ كاميون به وزن ۲۸ هزار و ۳۰۰ كيلوگرم را به مسافت ۵۶ سانتي متر حركت داد و نام خود را در كتاب ركورد جهاني ثبت كرد.
جارومير باكاليك مي گويد: «اين آرزوي من بود تا بتوانم چنين ركوردي را در جهان ثبت كنم. به اين دليل نيز استعفا دادم كه بتوانم تمركز بيشتري بر روي اين قضيه كنم. او درصدد است ركورد ديگري را نيز به نام خود به ثبت برساند و آن كشيدن چند هواپيما است.
غذاي تند
صاحب رستوراني از دو نفر از مشتريان خود به علت عدم پرداخت پول غذا به پليس شكايت كرد. داستان اينگونه است كه مادر و دختري براي صرف شام به رستوران مي روند و يك غذا را سفارش مي دهند. غذاي آنها حاضر مي شود، ولي گويا اين غذا آنقدر تند بوده كه آنها قادر به خوردن آن نبودندو از صاحب رستوران مي خواهند كه اين غذا را با غذايي با همين قيمت تعويض كند ولي صاحب رستوران از اين كار سر باز مي زند و زن نيز از پرداخت وجه به او خودداري مي كند. حالا هم صاحب رستوران از اين خانم شكايت كرده و هم خانم مشتري از صاحب رستوران به خاطر بدرفتاري با وي شكايت كرده است.[
 

mehrdad1355

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 فوریه 2004
نوشته‌ها
3,971
لایک‌ها
30
سن
47
راهزن هندی پس از سالها فرار کشته شد


ويراپان
ويراپان برای دو دهه توانسته بود از چنگ ماموران بگريزد و به فعاليتهای خود ادامه دهد
يکی از مخوفترين راهزنان هند پس از بيست سال فرار به دست ماموران پليس اين کشور کشته شده است.

منابع پليس ايالات تاميل نادو، واقع در جنوب هند، اعلام کرده اند که ويراپان، راهزن هندی که به دليل ارتکاب دهها فقره قتل، آدم ربايی، قاچاق و شکار غيرقانونی در نواحی جنوبی هند تحت تعقيب بود، سرانجام همراه با سه تن از همدستان خود به در يک ناحيه جنگلی به محاصره نيروهای امنيتی در آمد و هر چهار نفر در تيراندازی متقابل به قتل رسيدند.

ويراپان، که از قوم تاميل بود و نام او به زبان محلی "شجاع" معنی می دهد، متهم بوده است که طی سال ها فعاليت خود بيش از يکصد نفر را کشته و به ارتکاب جرايم متعدد ديگری دست زد اما توانست به مدت بيست سال از چنگ ماموران بگريزد.

مقامات هندی برای اطلاعات منجر به دستگيری وی جايزه ای به مبلغ 50 ميليون روپيه - بيش از يک ميليون دلار- تعيين کرده بودند.

سرگذشت جنايی ويراپان
در سن چهارده سالگی يک فيل را کشت و عاج را به فروش رساند
تشکيل باند شکار و قاچاق عاج در دهه 1960 و کشتن صدها فيل
متهم به قاچاق عاج به مبلغ حدود 3 ميليون دلار و قاچاق چوب صندل به مبلغ 22 ميليون دلار
کشتن چهار مامور پليس و يک مامور جنگلبانی و فراز از زندان در سال 1986
مرکز فعاليت جنايی عمدتا در مناطق جنگلی مرز ايالت های کارناتاکا و تاميل نادو

به گفته پليس هند، واحد ويژه پليس سرانجام توانست ويراپان و سه همدست او را در نزديکی روستايی واقع در 320 کيلومتری جنوب غرب مدرس، پايتخت ايالت تاميل نادو، به محاصره در آورد.

برای دو دهه، ويراپان به خشن ترين مجرم هندی و مجری عمليات جنايی متهورانه شهرت داشت.

دو سال پيش ويراپان يکی از وزيران ايالت کارناتاکا را ربود و پس از سه ماه اسارت، وی را به قتل رساند.

از جمله اقدامات ديگر اين راهزن هندی ربودن راج کومار، بازيگر هندی در چهار سال پيش بود که ظاهرا در برابر دريافت مبلغ قابل توجهی سرانجام وی را آزاد کرد.

گفته می شد گروه تحت ***** ويراپان با برخی سازمان های مليگرای افراطی تاميل، از جمله جدايی طلبان تاميل در سريلانکا، ارتباط هايی داشت.

زندگی اين راهزن هندی در ميان اهالی ايالت های تاميل نادو و کارناتاکا به يک اسطوره تبديل شده بود که با مرگ وی خاتمه يافت.




20041019053610india203.jpg
 

mehrdad1355

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 فوریه 2004
نوشته‌ها
3,971
لایک‌ها
30
سن
47
چقدر این عکس منو یاد اواتور یکی تو اینجا می اندازه:D :D :D
 
بالا