برگزیده های پرشین تولز

حوادث

وضعیت
موضوع بسته شده است.

fozool

Registered User
تاریخ عضویت
29 می 2004
نوشته‌ها
895
لایک‌ها
36
محل سکونت
تهران
در حاشيه‌ حادثه‌ خونين‌ رانندگي‌ جاده‌ فسا
خواب‌ رانندگان‌، غفلت‌ مسوولان‌

با گذشت‌ يك‌ شبانه‌ روز از حادثه‌ خونين‌ رانندگي‌ در جاده‌ فسا كه‌ منجر به‌ مرگ‌ 24 مسافر شده‌ بود، يك‌ تصادف‌ ديگر در همان‌ نقطه‌ رخ‌ داد و 2 دستگاه‌ تريلر با هم‌ تصادف‌ كردند.
همانگونه‌ كه‌ نوشته‌ بوديم‌، ساعت‌ پنج‌ صبح‌ روز چهارشنبه‌ يك‌ اتوبوس‌ مسافربري‌ با بيش‌ از چهل‌ مسافر در جاده‌ داراب‌ فسا با يك‌ تريلي‌ ماك‌ كه‌ از روبرو مي‌آمد شاخ‌ به‌ شاخ‌ شدند. در اين‌ حادثه‌ خونين‌ 24 نفر كشته‌ و 16 نفر ديگر بشدت‌ زخمي‌ شدند. پليس‌ علت‌ حادثه‌ را انحراف‌ به‌ چپ‌ راننده‌ اتوبوس‌ و خواب‌ آلودگي‌ او اعلام‌ كرد.
رييس‌ شوراي‌ عالي‌ تصادفات‌ نيروي‌ انتظامي‌ نظر داده‌ كه‌ راننده‌ اتوبوس‌ در ساعت‌ 7 بعدازظهر شب‌ قبل‌ از تصادف‌ در پاسگاه‌ پليس‌ بندر عباس‌ ساعت‌ زده‌ و سپس‌ به‌ سوي‌ شيراز راه‌ افتاده‌ بود.
بر اساس‌ قانون‌، رانندگان‌ بين‌ شهري‌ حداكثر فقط‌ 8 ساعت‌ مجاز به‌ رانندگي‌ هستند و بقيه‌ راه‌ را بايد راننده‌ كمكي‌ پشت‌ فرمان‌ بنشيند.
اما با توجه‌ به‌ اينكه‌ اتوبوس‌ در ساعت‌ پنج‌ بامداد در جاده‌ فسا داراب‌ با تريلر ماك‌ تصادف‌ كرده‌، در مي‌يابيم‌ كه‌ اين‌ راننده‌ بيش‌ از ده‌ ساعت‌ )آن‌ هم‌ در شب‌( مشغول‌ رانندگي‌ بوده‌ و كارشناسان‌ راهنمايي‌ و رانندگي‌ هم‌ اذعان‌ دارند كه‌ خواب‌ آلودگي‌ راننده‌ سبب‌ ساز اين‌ حادثه‌ هولناك‌ بوده‌ و از سوي‌ ديگر در بين‌ اجساد كشته‌ شدگان‌ جنازه‌ كمك‌ راننده‌يي‌ را هم‌ پيدا نكرده‌اند.
پرسش‌ عمده‌ اين‌ است‌ كه‌ راننده‌ اتوبوس‌ شبانه‌، مدت‌ ده‌ ساعت‌ بدون‌ استفاده‌ از كمك‌ راننده‌، در مسيري‌ طولاني‌ و خسته‌ كننده‌ رانندگي‌ كرده‌ ولي‌ چرا در اين‌ فاصله‌ هيچ‌ پاسگاه‌ و ماموري‌، اين‌ اتوبوس‌ را متوقف‌ نكرده‌ تا از نظر ساعت‌ كار و بودن‌ يا نبودن‌ كمك‌ راننده‌ كنترلي‌ را اعمال‌ كند؟
سرهنگ‌ ميرزايي‌ تبار، رييس‌ شوراي‌ عالي‌ تصادفات‌، در بررسي‌ سوابق‌ همين‌ راننده‌ اتوبوس‌ متوجه‌ شده‌ كه‌ وي‌ با 38 سال‌ سن‌، در سال‌ 74 گواهينامه‌ پايه‌ يك‌ گرفته‌ و در اين‌ مدت‌ چندين‌ بار توسط‌ پليس‌ به‌ علت‌ تخلف‌ با وي‌ برخورد شده‌ و حتي‌ دوبار هم‌ دفترچه‌ ثبت‌ ساعت‌ وي‌ را ضمن‌ جريمه‌ بايگاني‌ كرده‌اند.
پرسش‌ ديگر اين‌ است‌ كه‌ چرا چنين‌ راننده‌يي‌ ، بدون‌ محدوديت‌ زماني‌ عده‌يي‌ مسافر بيگناه‌ را به‌ دستش‌ سپرده‌اند تا شبانه‌ راهي‌ جاده‌ شود. آيا لااقل‌ بخاطر تخلفات‌ چندين‌ موردي‌اش‌ او را به‌ شركت‌ در كلاس‌هاي‌ آموزشي‌ فرا خوانده‌ بودند؟
اما وقوع‌ حادثه‌ رانندگي‌ ديگر در همان‌ نطقه‌ يي‌ كه‌ باعث‌ مرگ‌ غم‌ انگيز 24 مسافر اتوبوس‌ شده‌ بود، بيش‌ از همه‌ سوال‌ برانگيز است‌.
به‌ گزارش‌ سرپرست‌ هلال‌ احمر فسا، روز پنجشنبه‌ گذشته‌ زماني‌ كه‌ مي‌خواستند جاده‌ را پاكسازي‌ كنند و لاشه‌ اتوبوس‌ را با جرثقيل‌ از جاده‌ كنار بكشند يكي‌ از صندلي‌هاي‌ اين‌ اتوبوس‌ به‌ وسط‌ جاده‌ پرتاب‌ مي‌شود. در همين‌ لحظات‌ يك‌ ولوو )10 چرخ‌( كه‌ در پشت‌ سر جرثقيل‌ حركت‌ مي‌كرده‌ با صندلي‌ پرنده‌ برخورد مي‌كند كه‌ راننده‌ ده‌ چرخ‌ تصميم‌ به‌ ترمز ناگهاني‌ مي‌گيرد. در همين‌ زمان‌ يك‌ دستگاه‌ تريلر بونكردار ناغافل‌ از پشت‌ مي‌رسد و با ولوو 10 چرخ‌ بشدت‌ تصادف‌ مي‌كند كه‌ در اين‌ حادثه‌ دو نفر بشدت‌ زخمي‌ مي‌شوند.
توجه‌ كنيد اين‌ حادثه‌ زماني‌ اتفاق‌ مي‌افتد كه‌ بيش‌ از يك‌ شبانه‌ روز از تصادف‌ اتوبوس‌ مسافربري‌ مي‌گذشت‌، شگفت‌ اينكه‌ چرا در اين‌ مدت‌ لاشه‌ اتوبوس‌ در جاده‌ باقي‌ مانده‌ بود و تعجب‌ آورتر اينكه‌ چرا زمان‌ جابه‌جايي‌ لاشه‌ اتوبوس‌، ماموران‌ اقدام‌ به‌ بستن‌ جاده‌ نكرده‌ بودند تا شاهد تصادف‌ دوم‌ نباشيم‌؟ خواب‌ رانندگان‌ و غفلت‌ مسوولان‌ آيا باز تكرار خواهد شد؟
 

شايان

مدیران قدیمی
تاریخ عضویت
2 سپتامبر 2003
نوشته‌ها
4,813
لایک‌ها
9
3 روز پيش هم تو ساختمان " گلديس " تو فلكه اول صادقيه ... 1 نفر رو كشتن ! يكي ديگه هم دسته كمي از اون كه مرده نداره !

از اونجايي كه اين 2 تا نفر ( البته يكيشون هنوز نمرده ) دوست دوست دوست دوست دوست من بودن ! تعريف كردن كه قضيه چي بوده !

اينطور كه واسه ما تعريف كردن :

اين 1 تا پسر كه اسماشون " علي " و " رامتين " بوده ... تو گلديس مغازه داشتن . مغازه لباس و اين چيزا ...

چهارشنبه صبح چند تا دختر ميرن تو مغازه اين 2 تا ... پشت سرشون هم چند تا لات و لوت ميرن و گير ميدن به اين دخترا ... بعد اين آقا رامتين به غيرتشون بر ميخوره و پسرا رو از مغازه ميندازه بيرون !

ماجرا تموم ميشه تا ظهر ساعت 2 !

2 نفر ميرن تو مغازه ... در مغازه رو قفل ميكنن و " رامتين " رو كه تنها بوده تو مغازه شروع ميكنن به زدن !

" علي " كه بيرون بوده و ميبينه اينطوريه ، شيشه رو ميشكنه و ميره تو مغازه اون 2 تا رو ميگيره بد مدل ميزنه !

( ظاهرا اين " علي " آقا خدا بيامرز خيلي هيكلي بوده )

يه نفر سومي بيرون مغازه وايساده بوده كه اگه مشكلي براي اون 2 تا دوستش كه رفته بودن رامتين رو بزنن پيش اومد ، بره كمك !

وقتي ميبينه "علي " داره دوستاش رو ميزنه ، ميره تو .....

با " قمه " اول "علي " رو ميزنه ( چند جاشو ) كه تو راه بيمارستان ميميره

رامتين هم چند تا عصبش پاره ميشه و خلاصه تو " كما " س !

بعد هم اون 3 نفر فرار ميكنن !

ولي مثل اينكه معلوم شده كي بودن ...

3 شنبه هم مراسم 7 اين " علي " آقاي مرحوم برگذار ميشه !
 

sinnaa

Registered User
تاریخ عضویت
27 جولای 2010
نوشته‌ها
6,537
لایک‌ها
3,555
محل سکونت
بر بال خوش خیالی
نوزاد نارس، نتیجه تجاوز شوم

افكار -7 ماه در بدترين وضعيت گذشت و به هيچ کس چيزي نگفتم تا اين که چند روز قبل متوجه شدم دردهايم طبيعي نيست و حس مي کردم زمان زايمانم نزديک شده است، براي همين هم از خانه فرار کردم و به مشهد آمدم.

«زينت» در دايره اجتماعي کلانتري شهيد فياض بخش مشهد افزود: نمي دانستم به کجا بروم و چه خاکي بر سرم بريزم. توي خيابان ناگهان حالم خراب شد و توسط چند فرد ناشناس به بيمارستان انتقال پيدا کردم و زايمان کردم.زماني که به هوش آمدم به من گفتند بچه نارس است و او را توي دستگاه گذاشته اند. با دلهره به خانم دکتر گفتم اين بچه، طفل نامشروع است و آن ها موضوع را به پليس ۱۱۰ اطلاع دادند و ماموران انتظامي نيز خانواده ام را در جريان گذاشتند.

من اهل يکي از روستاهاي اطراف مشهد هستم و ۶ سال قبل پدرم فوت کرد. خواهران و برادرانم همگي سر خانه و زندگي خودشان رفته اند و مرا با مادر پيرم تنها گذاشته اند. به دليل اين که دستمان جلوي کسي دراز نباشد در يک کارخانه کارگري مي کردم. اما حدود ۹ ماه قبل يک روز که براي خريد داروهاي مادرم به شهر آمده بودم چون عجله داشتم و مي خواستم زودتر به سر کار برگردم يک خودروي سواري پيکان کرايه کردم، راننده جوان خودرو گفت: اگر ايرادي ندارد يک مسافر ديگر هم سوار کنيم که سهم کرايه شما کمتر شود.

من که نمي دانستم او چه نقشه اي برايم کشيده است قبول کردم و پس از چند دقيقه جوان ديگري نيز سوار پيکان شد، اما متاسفانه وقتي از شهر خارج شديم اين ۲ جوان حيوان صفت با توسل به زور و تهديد مرا در بياباني پرت و خلوت مورد آزار و اذيت قرار دادند و سپس در نزديکي جاده اي فرعي رهايم کردند.

آن روز با نگراني خودم را به خانه رساندم و چون مادرم مريض بود در اين باره چيزي نگفتم. پس از گذشت مدتي متوجه شدم باردار هستم. تنها يکي از دوستانم که متاهل است از اين راز شوم خبر دارد و حتي با هم به آزمايشگاه هم رفتيم.

زينت با چشماني اشک بار گفت: چون از نظر ترکيب بدني و ظاهري ام تغيير چنداني نکرده بودم مشکلم زياد به چشم نمي آمد و فقط مادرم متوجه حالت هايم شده بود و بيچاره فکر مي کرد به دليل کار زياد در کارخانه خسته و کوفته هستم. با اين وضعيت و مشکلي که برايم به وجود آمده است نمي دانم چه خاکي بر سرم بريزم. کاش آن روز سوار تاکسي يا ميني بوس شده بودم و اين همه بدبختي و روسياهي برايم به بار نمي آمد.

درخور يادآوري است ماموران کلانتري شهيد فياض بخش مشهد اقدامات قانوني و حمايتي لازم را در اين باره آغاز کرده اند و تحقيقات پرونده هم چنان ادامه دارد.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا