برگزیده های پرشین تولز

حکایت آن پادشاه که گوزیدن را ممنوع کرد

tanhai

Registered User
تاریخ عضویت
18 می 2009
نوشته‌ها
456
لایک‌ها
16
حكايتي مشابه اين حكايت:
:lol: :lol: :lol:
===================
تحمل پذيزي ملت در برابر هر نوع قوانينين و فشار
روزي حاكم با وزير و مسولين كشورش بحث مي كردند كه ملت در برابر هر ناملايمتي صبور هستند و هر چه بر اثر آنها بيايد تحمل ميكنند و هر چه او بگويدو بخواهد ؛مردم آن كشور قبول و اجرا مي كنند
بحث تا جايي بالا گرفت كه حاكم خواست سخنش ر به وزير و مسوليين كشورش اثبات كند؛دستور داد كه از فردا هر كه خواست به سر كار رود يا از منزل خارج شود بايد يك دست به ( سر بازان حاكم ) بدهد؛وزير گفت ملت شورش خواهند كرد وحاكم خنديد
اين فرمان حكيمانه و فصل الخطاب به همه كشور اعلام شد؛نيروهاي مخلص و فدايي حاكم براي اجراي اين فرمان( از تو به يك اشاره از ما به سر دويدن )بر سر معابر ايستادن؛ملت هم طبق معمول غر غر مي كردند و اعتراض و در نهايت اجرا فرمان حاكم
بعد مدتي حاكم از وزير خواست كه ازملت براي اين كار همه پرسي و نظر خواهي كند
خلاصه نتيجه اين نظر سنجي كه در رسانه ملي آن سرزمين پخش شد اعلام رضايت مندي از اين طرح عظيم حاكم بود و از حاكم مي خواستنند كه تعداد اين نيروها و سر بازها را زياد كند تا زودتر به كارشون برسند
و حاكم رو به وزير و مسوليين كشورش كرد؛ گفت: ببينيد چه مردم و ملت فهيم و حرف گوش كنيم داريم !
 

hojatshabani

Registered User
تاریخ عضویت
26 ژوئن 2008
نوشته‌ها
1,371
لایک‌ها
146
محل سکونت
پس پوشت
احتمالا این ماجرا مال آمیریکاییهاست

گوز به سیبیلشون
 

my7xN

Registered User
تاریخ عضویت
24 می 2009
نوشته‌ها
3,353
لایک‌ها
1,343
وات؟!؟
 
بالا