برگزیده های پرشین تولز

خب،كه چي؟

boofbasir

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 می 2004
نوشته‌ها
1
لایک‌ها
0
خدا جزيي از وجود آدمه. مگه اين بده؟ اصلا شايد ما جزيي از وجود خدا باشيم.مگه بده؟ما همه چيزمان را خودمان براي خودمان تعريف مي كنيم و چاره اي نيز غير از اين نداريم.
اگر نمي خواهي خدا پرست باشي نباش ولي همان((خوبي)) را كه گفتي بهش معتقدي محكم بچسب.خدايي كه من دارم خوبي مطلق است.اگر خدا نداري ((خوب پرست)) باش. اگر خدايي وجود داشته باشد وعادل هم باشد،انسان هاي خوب پرست را عذاب نخواهد كرد.
موفق باشي ;)
 

Kako

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 اکتبر 2003
نوشته‌ها
1,259
لایک‌ها
9
سن
44
فقط برای اینکه چیز بیربطی رو به من ربط ندی :
من " خوب پرست " نیستم! خدای شماست که خوبی مطلق است. خدای کتابهای دینی !

خدایی که به بنده ای چون شما اجازه میدهد برایش تعیین تکلیف کنند :

اگر خدايي وجود داشته باشد وعادل هم باشد،انسان هاي خوب پرست را عذاب نخواهد كرد

.
 

iranvig

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
22 می 2003
نوشته‌ها
433
لایک‌ها
6
سن
55
كاكو جون من نه انگليسي بلدم نه دوست دارم فلسه بازي كنم نه ...
من همين الانميگم بودن خدا قابل قبول نيس.
من اينطوري ميگم خدايي كه ما ميسازيم غلطه اگه هست(بفرض بودن) يا من قدرت دركش رو دارم يا نه ، اگه نه پس راه خدا از راه من جداس چون من نميفههم اون چيكار ميكنه پس اون داره راه خودشو ميره منم راه خودمو (اگه هم اون اجبار كنه به من يه راه خاص رو برم پس خداوند ما كاملا غير دموكراتيكه و استبداد مطلق داره با غير اين فرض، اصلا خداوندي كه راهش از من جداست بدرد من نميخوره) اگه فرض كنيم من قدرت دركش رو دارم كه خوب پس بايد تو فكر من جا بشه و من بتونم اونو نقدش كنم بهش ايراد بگيرم و .... (اينم كه با اين فرض كه اون قادر مطلقه كاملا در تضاده و تازه من با مغز ناقصم! به خدا كه منو ساخته ايراد بگيرم اين يكم نشدنيه) با اين صحبت وجود خدا (البت اونطوري كه بوف ميگه) كاملا منتفيه و اصلا نشدني.
در هر دو صورت بالا خدا مشكل داره و قابل قبول برا من نيست
بزرگترين ايرادي كه همين خدا پرستا به بت پرستا ميگيرن اينه كه شما بت دست ساز خودتونو ميپرستين و حالا همين ايراد بهشون وارده كه شما خدا پرستا خداي ساخته ذهنتون رو ميپرستين.
يه زماني خدا از سنگ و چوب بود حالا تو ذهن هاست و ديگه شكل خاص نداره كه بشه باهاش چالش كرد.
 

buf

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 ژانویه 2003
نوشته‌ها
676
لایک‌ها
3
اصلا اسمش مي تونه خدا نباشه...
ببين مساله به اين سادگي كه شما فكر مي كنين و منم يه زماني همين طور فكر مي كردم نيست... خيلي آدمايي كه ضريب هوشي شون چند برابر ما بوده خدا داشته ن!!...

مي تونم منظورمو برسونم؟

اولا اينكه چيزي با محاسبات عقل ناقص ما جور درنياد دليل بر عدم وجود اون نميشه. ما اصلا وجود چنين نيرويي رو نه مي تونيم اثبات كنيم نه رد. (اون جوري كه كاكو با اون قاطعيت مي گه) كسي كه رو هر كدوم از اينا اصرار كنه و تازه توجيهاتشو منطقي هم جلوه بده يا داره خودشو گول مي زنه ، يا ديگرانو...
 

ghaboli

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
22 آپریل 2004
نوشته‌ها
51
لایک‌ها
0
به نقل از Kako :
من به ضعيف بودن انسان معتقدم ..كدوم قدرت ؟ من ميگم مورچه ...وتازه از مورچه هم ضعيف تر !
قدرت كجا بود . در ضمن اگر ميبينيد حرف از ملا ميزنم چون اينا مثال دم دستش هستند ! حرف عقده و تعصب نيست!
من ميگم با اعتقاد به خدا در واقع وجود خود را دو(يا چند) پارچه ميكنيم و تز هميني هم كه هستيم ضعيف تر و ذليل تر ميشيم !
چون خدا چيزي جز وجود خود ما نيست. اگر هويت جداگانه خدا غير از خودت رو تونستي برا خودت تعريف كني برا منم كمي بگو برام قابل توجهه !
براي پوشاندن ضعف نبايد رفت سراغ يه پوشش هايي كه فقط به آدم اميد ميدن ! همين . اين كه نشد خدا !‌ شما يه تيكه سنگ بگير دستت و اعتقاد داشته باش به تو نيرو ميده ....ميشه خدات ! اگر فلسفه و عرفان سرخپوستي رو خونده باشي ميفهمي من چي ميگم . هر چيزي نيروي خاص خودش رو داره . نيرو تو بعضي چيزا جمع و متراكم ميشه . مثل سنگهايي كه مورد استفاده جادوگرهاست ! كسي ميتونه منكر نيروي اونها بشه ؟؟


من با ديد نيرويي ديدن دنيا كاملا موافقم !
و معتقدم انسان هم مثل همون سنگ انرژي داره ! مثل همون سنگ ! حالا اينكه بياد به خودش تلقين كنه يه چيز غير از من هست كه بهم انرژي ميده ....چه فرقي ميكنه؟ هيچي !
ديد روشني نسبت به واقعيتها داري
دمت گرم
 

black_jack_of_black_city

Registered User
تاریخ عضویت
19 سپتامبر 2003
نوشته‌ها
1,506
لایک‌ها
73
سن
44
محل سکونت
با قلبی شکسته در انتظار مرگ گوشه ای نشستم . به آرز
الانه كه هومن بياد بريزه و جفتتونو استاد كنه
 

Kako

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 اکتبر 2003
نوشته‌ها
1,259
لایک‌ها
9
سن
44
به نقل از black_jack_of_black_city :
الانه كه هومن بياد بريزه و جفتتونو استاد كنه
کدوم جفتتو بلک ؟
اولا هومن مدتهاست دیگه از این بحث ها نمیکنه. البت خوب کاری هم میکنه . ...
دیم :
كسي كه رو هر كدوم از اينا اصرار كنه و تازه توجيهاتشو منطقي هم جلوه بده يا داره خودشو گول مي زنه ، يا ديگرانو...
خوب دادا مگه قرار نیست منطقی حرف بزنیم؟
من برات یه چیزی میگم : ببین عزیز ! فکر میکنم به اندازه کافی به عدم قطعیت و طیفی بودن موضوعات ( و نه مطلق بودنشون) معتقد باشی. حالا میخوای خدا رو استثنا کنی....بکن ! مهم نیست ! ( رسوب های کتابهای دینی به این راحتی از بین نمیرند ! :happy: ) :
فرق این که حرف من منطقی باشه یا من منطقی جلوش بدم چیه ؟ :?
خودت بگو ! چیه ؟ هیچی ! به همون خدا هیچی ! ( من به خدا در حد قسم خوردن اعتقاد دارم چون لازم میشه ! )
میبینی ؟ اصلا اینکه بیای بگی من با حرفهای بظاهر منطقی دارم مخ خواننده ها رو مختل میکنم نیست ! من فقط میخوام به یه سری پیش فرض هایی که مثل قرص به خوردشون میدن شک کنن ! همین ! اینکه خودم چه فکری میکنم به خودم مربوطه . ممکنه همینطور یا جور دیگه ای باشه ! ولی مطمئن باش خداپرستی اونم از نوع تقلیدی کورکورانه نیست.
دوباره : خدایی که تاثیری فقط در حد انرژی تو زندگی آدم داشته باشه فرقی با سنگ های انرژی بخش سرخپوستها نداره. اینکه یه چیزی باشه شما بتونی با خیال راحت بهش تکیه کنی یعنی شما بسمت بدن خرگوش در حال حرکتی ! راحت طلبی در فکر ! بدون که مثل من زندگی کردن خیلی سخت تر از زندگی مثل شماهاست :

بوف بصیر: میگردد ! ( هر چند در حین گشتن به خدایی که فکر میکند فعلا جوابگوست آویزان است. )
بوف خالی : خدای کتاب دینی رو کنار گذاشته و خدایی اختیار کرده که منبع انرژی است و تکیه گاهی محکم .
کاکو: بخاطر اینکه نمیتواند خدای تو خالی و ساخته ذهن(خود یا دیگران) را قبول کند انکار میکند.

نظر شخصیم اینه که از هر دو شما شجاع تر و سخت کوش ترم. خدا داشتن و ترسیدن از بی خدایی و بسوی اولین و بدیهی ترین کار که اختیار کردن خدایی ( چه فرقی میکند کدام یک ! ) است دست یازیدن کار شماست و ترجیح میدهید زندگی زمینیتان را از دست بدهید تا اگر حرف مسلمانها درست از آب در آمد ضرر نکرده باشید !
سوالی دارم : اگر حرف سنی ها درست از آب در آمد چه ؟ میدانید آنها چه اعتقاداتی دارند ؟ وهابی ها چطور ؟ حجتیه ای ها چطور ؟ خاخام های یهودی چطور ؟ زرتشتی ها چطور ؟ مسیحی ها ( و تمام فرقه های مختلفشان) چطور ؟ .......

استادی داشتم بنام اسدی گرمارودی....فردی داشتیم زرتشتی سر کلاس. آقای اسدی کمی بد گفت پشت سر اینها این بلند شد و دفاع کرد و او هم فرد مسلطی است و بحث را شروع کرد که شما چرا میگوئید آتش مقدس است و آتش کده و .....
دوست ما که نتونست دفاع کنه آقای اسدی هم گفت : اگر مربوط به مزایا و سودهای مختلف آتش است مگر آب سود ندارد و همه زندگی از اون نیست؟ چرا " آب کده" نداریم ؟ :lol:
رفیق ما هم بور شد و .....له شد !
من میخوام بگم با این دیدگاه ها اگر بخوایم دینهای چندین قرن پیشی روی زمین رو نقد کنیم باید همشو بزاریم کنار و بشینیم برا خودمون خدا اختراع کنیم ! ( همونطور که خیلی خیلی ها کرده و میکنند ! دیدید تو اورکات دیگه : spiritual but not religeous )
اینم درد دیگریه ! اختراع ! خوب بابا مگه مجبورید ! نکنید !
منظور من از پیش فرض اینه که ما بچه هامونو اجازه تصمیم بهشون نمیدیم. شما بگید کدوم بچه آدمه که این شانس رو داره که تو یه جنگل بزرگ بشه ؟ کدوم بچه آدمه قبل از 20 سالگی اجازه تصمیم گیری درباره زندگیشو داشته باشه ؟ ایناست پیش فرضهای تحمیلی جامعه ! خدا داشتن هم فقط چون معمول و رایجه .......فعلا همه خدا دارن ! وگرنه تو جامعه کمونیستی هم همه بی خدا بودن تو جوامع مبتنی بر تفکر مارکس خدا نبود.....چیزی شد ؟ کسی مشکلی داشت ! نه مائیم که فکر میکنیم با خدا نداشتن چیزی رو از دست میدیم ! منبع انرژی.....تکیه گاه......آرامش .......
یکم سعی کنید رو راست با حرفهای من برخورد کنید و این سوالها رو از خودتون بپرسین میفهمین چی میگم ! حالاست که آدم متعصب مشخص میشه ! کسی که علی رغم این که نمیتونه سوالی رو جواب بده باز هم به ابری تو خالی که فکر میکنه بهش انرژی میده میچسبه و ازش میخواد اون فرد کافر رو از بین ببره ! (شوخی البت ! ;) )
ما رفته تو مخمون که :
« خدا داشتن حد اقل وظیفه ایه که ما در قبال آفریده شدن توسط خدا باید انجام بدیم »
« اگر خدا نیست...پس چه کسی ما رو آفریده ؟ »
« مگه میشه اینهمه نظم در اثر اتفاق بوجود بیاد...دلیلش هم اینه که تو این دنیای مزخرف ما احتمال همچین چیزی کمه ! » :happy:
ادامه ندم دیگه.......
سعی کنید رو راست باشید. حد اقل با خودتون. من مثل بوف بصیر نمیخوام کسی رو به جایی ببرم ( یا بیارم) و مثل بوف خالی هم نمیخوام تا وقتی چیز بهتری پیدا نکردم به چیزی که بهش اعتماد زیادی نیست اعتماد بکنم.
فقط یه سوال از خودتون بپرسید . لزومی هم نداره بیایید بگید چه اتفاقی می افته وقتی این سوال رو میکنین. همین که فکر کنید کافیه . ......
 

fotocopy

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
9 جولای 2003
نوشته‌ها
2,888
لایک‌ها
42
محل سکونت
ياسر جون ببخشيد وسط صحبت هاي شما...
يه سوال
اگه خدا رو قبول نداري پس به چه اميدي زنده اي؟ کار خوب ميکني و ... ؟؟
...
 

mehrdad1355

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 فوریه 2004
نوشته‌ها
3,971
لایک‌ها
30
سن
47
به نقل از fotocopy :
ياسر جون ببخشيد وسط صحبت هاي شما...
يه سوال
اگه خدا رو قبول نداري پس به چه اميدي زنده اي؟ کار خوب ميکني و ... ؟؟
...
سیبیل!!! :D
 

Kako

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 اکتبر 2003
نوشته‌ها
1,259
لایک‌ها
9
سن
44
به نقل از fotocopy :
ياسر جون ببخشيد وسط صحبت هاي شما...
يه سوال
اگه خدا رو قبول نداري پس به چه اميدي زنده اي؟ کار خوب ميکني و ... ؟؟
...
بقول یکی ما فقط هستیم ( اگر به این اطمینان دارید ! من که ندارم ! ) خوب چه دلیلی داره حتمن بودنمون دلیل و انگیزه بخواد ؟

این که به امید کی و ...... من نمیفهمم ! :(
 

fotocopy

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
9 جولای 2003
نوشته‌ها
2,888
لایک‌ها
42
محل سکونت
به نقل از Kako :
بقول یکی ما فقط هستیم ( اگر به این اطمینان دارید ! من که ندارم ! ) خوب چه دلیلی داره حتمن بودنمون دلیل و انگیزه بخواد ؟

این که به امید کی و ...... من نمیفهمم ! :(
مسلما هم کاري انگيزه ميخواد
تو وقتي ميدوني حداکثر 60 سال ديگه زنده اي و بعد نابود ميشي پس چرا همين الان خود کشي نميکني که خلاص بشي؟
 

buf

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 ژانویه 2003
نوشته‌ها
676
لایک‌ها
3
اي بابا! انگار اصلا حرفاي منو نمي خوني! فقط داري حرفاي خودتو مي زني (البته من با خيلي جاهاش موافقم)

دنياي پس از مرگ چيه؟ من كي گفتم چنين اعتقادي دارم؟؟!
دارم مي گم دلم مي خواد يه همچين خدايي داشته باشم. دلم مي خواد. دلم... مي دوني يعني چي؟
حتي گفتم با منطقم جور در نمياد. اون وقت تو داري سعي مي كني با منطق به من ثابت كني كه اشتباه مي كنم!!!

________________________________
من اصلا دوست نداشتم و ندارم از اين چيزا حرف بزنم چون خيلي خيلي خصوصيه ولي حالا كه پيش اومده بذار بيشتر توضيح بدم:

من به هيچ **** جزا و پاداشي معتقد نيستم اصلا و هيچ اميدي هم به چيزي ندارم مگر شادي هاي كوچيك. يعني خودمو با اونا سرگرم مي كنم تا سركاري بودن زندگي يادم بره. يعني حالا كه هستم دست كم خودمو زجر ندم و تا جايي كه ممكنه خوش باشم.

هدف هام هم هدفاي كاملا انساني و ماديه تو زندگي. منظورم از مادي منفعت طلبانه يا پولي نيست ها... منظورم چيزاييه كه نهايتا به نفع انسانيت يا كلا طبيعته...
 

mehrdad1355

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 فوریه 2004
نوشته‌ها
3,971
لایک‌ها
30
سن
47
به نقل از fotocopy :
مسلما هم کاري انگيزه ميخواد
تو وقتي ميدوني حداکثر 60 سال ديگه زنده اي و بعد نابود ميشي پس چرا همين الان خود کشي نميکني که خلاص بشي؟
:blink: :blink: :blink: :blink: ;)
 

fotocopy

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
9 جولای 2003
نوشته‌ها
2,888
لایک‌ها
42
محل سکونت

mehrdad1355

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 فوریه 2004
نوشته‌ها
3,971
لایک‌ها
30
سن
47
به نقل از fotocopy :
تورو نگفتم
تو حداکثر 10 سال دیگه زنده ای ! :D
حداقل 10 سال بعد حلوايه شما البته :D ;)
 

fotocopy

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
9 جولای 2003
نوشته‌ها
2,888
لایک‌ها
42
محل سکونت

mehrdad1355

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 فوریه 2004
نوشته‌ها
3,971
لایک‌ها
30
سن
47

mammad

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
8 مارس 2003
نوشته‌ها
852
لایک‌ها
8
سن
39
محل سکونت
NoWhere Abad
به نقل از fotocopy :
مسلما هم کاري انگيزه ميخواد
تو وقتي ميدوني حداکثر 60 سال ديگه زنده اي و بعد نابود ميشي پس چرا همين الان خود کشي نميکني که خلاص بشي؟
سوال خيلي خوبيه ها.چرا؟
 

iranvig

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
22 می 2003
نوشته‌ها
433
لایک‌ها
6
سن
55
چرا نداره آقا اصلا يه چيزي من ميگم نيست تو ميگي هست خوب كه چي نه تو منو قانع ميكني و نه من تو رو پس بيخيال شيد .
بزاريد اينجا ك... شعر بگيم بخنديم بابا .(آخرشم بايد قبول كرد دنيا آمديم تا فقط بگيم و بخنديم و شادي كنيم چون وقتي رفتيم ديگه رفتيم دم رو قنيمت،گيرم اون دنيا و خدا و ... اينا باشه چه سود واسه من وقتي حالا رو بابت يه چيزي كه نامشخصه خراب كنم (زنده باد خيام خداوند خرد)
 

Kako

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 اکتبر 2003
نوشته‌ها
1,259
لایک‌ها
9
سن
44
ممد پس تو هم میخونی اینجا رو؟ بابا فیلسوف !
آره سوال خوبیه. احتمالا اینکه از مرگ میترسیم دلیلش اینه که فکر میکنیم درد داره ! درد نداره که ! خیلی ساده ! شل میکنی ! همین........بعد تموم میشه.
دلیل اینکه فکر میکنیم مرگ درد داره هم اینه که یه سری دردهای شدید به مرگ ختم پیدا میکنند. مثلا تصادف با ماشین درد داره و ممکنه مرگ بار هم باشه و ......
بوف جون. من شرمندتم سعی میکنم همشه مربوط به سوال و بحث جواب بدم ولی از خاصیت های بده من ه که بعضی وقتا قاط میزنم و هر چی دوست دارم میگم...ببشید. متوجه هستم که نزدیکه تفکراتمون به هم. این توضیح آخری هم خوب بود و روشنگر! فقط شاید من رادیکال تر و تند رو تر باشم..همین. اصول تفکر هیچ و پوچی دنیا یکیه.
من زیاد حرف زدم. نوبت شماهاست که بنویسید. اگر دوست دارید. من برای کسی و به امید چیزی اینا رو نمینویسم. فقط چون احساس بهتری دارم بعد از نوشتنشون مینویسم. همین !
از تمام دوستانی هم که بهشون بر خورد یا بد صحبت کردم باهاشون هم معذرت میخوام و البته این بهیچ وجه بمعنی کوتاه اومدن از حرفام نیست.....فقط بعضی وقتا داغ میشم و هر چی میخوام میگم.....

کلا بحث خوبیه اگر به خودکشی منجر نشه ! :lol:
امین هم نکات رو خوب میگیره ها ! ;)
 
بالا