• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

داستان سيد محمد هاشمي از زبان خودش: شرکت کاچيران

پلکان

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
11 می 2014
نوشته‌ها
24
لایک‌ها
20
سن
34
محل سکونت
مشهد/خیام جنوبی10/بین گلایل6و8/پلاک60


داستان سيد محمد هاشمي از زبان خودش: شرکت کاچيران


%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A2%D9%BE-%DA%A9%D8%A7%DA%86%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86.jpg



نام و نام خواندگي: سيد محمد هاشمي

نام محصول: انواع مختلف چرخ خياطي

شرکت: کاچيران

تحصيلات: ليسانس اقتصاد

در سال 1326 در اراک به دنيا آمدم. تحصيلات ابتدايي را در اراک گذراندم و سپس با خانواده به تهران آمدم.در دوران کودکي سر کش و لجباز بودم. هر چيزي که از لحاظ خودم انجام دادنش درست بود روي آن پا فشاري مي کردم خيلي حساس بودم و طبيعتاً زود هم عصبي مي شدم.اصولاً آدم خاصي بودم. زماني که درس مي خواندم افکاري در ذهنم بود که هميشه نسبت به سنم طبيعي نبوده يعني اگر 15 ساله بودم افکاري داشتم که آن زمان مرا از سايرين جدا مي کرد و همين باعث مي شد که در حين تحصيل با وجود اينکه وضع خانواده ام خوب بود هميشه در حال کار و فعاليت بودم و دوست داشتم وجود خودم را اثبات کنم و براي موفقيت از ديگران کمک نگيرم.دوران دانشگاه را در رشته اقتصاد در دانشگاه ملي آن زمان گذراندم. در دوران تحصيل، براي نياز مالي کار نمي کردم و بيشتر براي تجربه به فعاليت مي پرداختم. ويزيتور بودم و در زمينه ي تحقيقات بازاريابي هم مدارکي داشتم و هميشه سعي مي کردم با افراد موفق تماس داشته باشم و به عنوان ويزيتور نظراتشان را مي پرسيدم و همين باعث موفقيتم شد.بعد از اتمام درس به علت اينکه تنها پسر خانواده بودم و سن پدرم بالاي 60 سال بود از خدمت سربازي معاف شدم لذا خيلي زود شروع به کار کردم و سرمايه اي جمع نمودم و در سن 24 سالگي ازدواج کرده و مستقل شدم.در جواني مدتي را در انگليس گذراندم و بعد به ايران آمدم. پدر يکي از دوستانم کارش واردات لوازم خانگي و چرخ خياطي بود به همين خاطر دوستم به من پيشنهاد کرد که اين کار را ادامه دهيم و ما شروع کار واردات چرخ خياطي و لوازم خانگي کرديم در آن زمان سرمايه نداشتيم ولي نيروي کار داشتيم.

با شروع جنگ تصميم گرفتم با تأسيس يک شرکت که خودم عضو هيئت مديره آن بودم اين پروژه را پياده کنم.در موفقيت من دو عامل وجود داشت يکي عامل علمي که تلاش کرديم تکنولوژي را از يک شرکت آلماني خريداي کنيم و بر مبناي اين تکنولوژي، ماشين آلات و سخت افزار اين طرح را آماده کرديم و علت ايمان و اغتقاد به خدا بود که به ما کمک کرد در برابر مشکلات و سختي ها مقاومت کنيم.ما مشکل Finance داشتيم و به همين دليل بانکها پول و تهسيلات لازم در اختيار ما قرار نمي دادند و مي خواستند جلوي اعتبارات ما را بگيرند ولي به هر حال ما شروع به کار کرديم و توانستيم بدون کمک از آنها، توليد را راه اندازي کنيم و به سطح بالايي برسانيم و به خود کفايي برسيم به طوري که 90% از قطعات چرخ خياطي را خودمان بسازيم که کيفيت آن برابر با کيفيت توليدات آلمان باشد.در کار ما کيفيت محصولات بالا بود ولي قيمت آن ارزان نبود. ما سعي کرديم محصولاتي را توليد کنيم که هم کيفيت بالا داشته باشد و هم ارزان قيمت باشد و توانستيم به اين هدف دست يابيم.ما توانستيم از تجربيات ديگران استفاده کنيم. ما از کار مهندسي معکوس بسيار نتيجه گرفتيم و زمان را کشتيم.من تنها کاري که در مهندسي معکوس مي کنم اين است که قطعات را بهينه مي کنم يعني قطعات چرخ خياطي که پنج سال پيش ساخته شده را باز مي کنم و اين قطعات را بهينه سازي مي نمايم.ما بايد در کوتاه مدت برنامه ريزي کنيم و زمان را از دست ندهيم. طرح بلند مدت را به دليل اينکه تکنولوژي روز به روز در حال تغييراست نمي پسندم، چون اگر ايده اي داريد که تا 4 سال آينده جواب مي دهد ايده مطلوبي نيست زيرا تا آن زمان تحولات صنعتي گسترش مي يابد و همه چيز عوض مي شود. در کار صنعتي زمان بايد کوتاه و به سرعت باشد.من بارها در جواني با شکست مالي مواجه شدم ولي مقاومت کردم و موفق هم شدم.کارخانه ي ما ده سال است که راه اندازي شده و تا به حال يک ريال سود به شرکايش نداده است و هر چه سود داشتيم در خودش ذخيره شده سرمايه را براي ادامه ي کار بالا برده است. شايد فقط يک سال 10% سود به شرکاء داديم ولي خيلي سالها پول هم از آنها گرفته ايم و علت موفقيت ما هم در اين است که بخش خصوصي است و سود تقسيم نمي شود.

منبع: موسسه دارایی های فکری و فناوری پلکان
 
بالا