برگزیده های پرشین تولز

داستان من و دوست دخترم !

Speed UP

Registered User
تاریخ عضویت
14 ژوئن 2010
نوشته‌ها
31
لایک‌ها
7
سلام دوستان..‏
ممنون میشم این پست رو تا اخرش بخونید و نظرتون رو بگید..ممنونم.‏

من یه دوست دختری داشتم که 4 5 سال باهاش بودم و قصدمون هم از اولش ازدواج بود و برای ‏این که به هم برسیم تلاش زیادی کردیم ...من اولش که اسو پاسو بیکار بودم تا این که بعداز 2 3 ‏سال منم رفتم سر کار..اونم هر از چند گاهی میرفت کار میکرد...‏

ما یه مغازه داشتیم که من اونجا کار میکردم...مغازه مال بابام بود..( من سربازی هم نرفتم ) ‏
تا این که بعد از 3 2 سال 7 8 ملیونی جمع کرده بودم...تا این که بابام به یه مشکل بسیار بزرگ ‏پولی برخورد کرد و صدو ده بیست ملیون بدهی بالا اورد...من تمام اتفاقات زندگیم رو به دوست ‏دخترم میگفتم....بابام تصمیم گرفت مغازرو بفروشه تا بتونه بدهیش رو بده...یه ویلام داشتیم که ‏اونو چون همه نامرد ها میدونستن بابام خیلی پول لازم هست میخواستن بزخری کنن و با کمترین ‏مقدار پول اونجارو تصاحب کنن...هیچکی از فامیل گرفته تا غریب هیچ سندی برای ما نذاشت که ‏بتونیم یه وام جور کنیم بدهیامونو بدیم...‏
بابام که شدیدا پول لازم بود و دیدم واقعا داره بهش فشار میاد تصمیم گرفتم 6 7 ملیون از پولم رو ‏بدم بهش تا بتونه اقلا مقداری از بدهیاشو بده...من این جریان رو به دوست دخترم گفتم و گفتم پولم ‏رو دادم بهش و باید دوباره از اول استارت بزنم..البته من به بابام گفته بودم پول مال من نیست و ‏اگر بعدا مغازرو فروخت اون پول رو بهم برگردونه تا بدم به صاحبش...مشتری امد مغازرو بخره ‏که تا مرز غلامه نویسی هم پیش رفتن ولی از چندی از دوستان شنیدیم که مغازمون ارزشش خیلی ‏بیشتر از قبل شده و این قیمتی که این داره میخره خیلی پایینه و طرف هم دیدیم پولش کامل نیست ‏یعنی میخواد 70 80 رو اول بده بعد ماهی 20 30 تومن هم تا اخرش بده..خلاصه هروز روابط ‏من و دوست دخترم تیره تر میشد سر مسایل مختلف ...تا این که یه شب جرو بحثمون شد و گفت ‏دیگه به من نه زنگ بزن نه اس ام اس بده دیگه همچی تموم شد...من تهدیدش کردم گفتم حرفت رو ‏پس بگیر اگر نگیری دیگه هیچ راه برگشتی نیست...خلاصه هیچ جوابی نداد...چند روز بعدش ‏دوباره اس ام اس دادم گفتم تو اینقدر نامردی که من رو تو بدترین شرایط روحی روانی ترکم ‏کردی و حالا میفهمم چرا رفتی..چون هیچ امیدی به من نداشتی..منم بهش گفتم منم خدایی دارم مهم ‏نیست...‏

شب روز های دردناکی رو در نبودش سپری کردم..بعضی از شب ها ساعت 2 شب یوهو از ‏خواب پا میشدم و اشک تو چشمام جمع میشد ...بعد از 1 هفته ساعت 1 شب بود که بعد از دیدن ‏یک فیلمی شدیدا دلم براش تنگ شد و یک اس ام اس براش فرستادم که خیلی دوست دارم...باز هم ‏هیچ جوابی به اس ام اسم نداد..دیگه تصمیم نهایم رو گرفتم که برای همیشه فراموشش کنم..‏
روزها و ما ه ها گذشت...یه مشتری خوب برای ویلا پیدا شد و به قیمت خوب فروش رفت..مشکلات ‏مالیمون تا حدود بسیار زیادی حل شد...مامانمم که از بابام چند سال بود جدا شده بودن دوباره با هم ‏ازدواج کردند و منم که دنبال کار های سربازیم بودم تونستم بعد از 3 4 سال دویدن و در عین نا ‏امیدی معافیت سربازیم رو بگیرم...کارو بار مغازمون هم بسیار بهتر از قبل شد...کلیه مشکلاتمون ‏بعد از چند ماه حل شد و کسی جز خدا نبود که اینچنین خواست که بشه....‏

‏6 7 ماه گذشت تا این که تصمیم گرفتم یه اس ام اس با این موضوع بهش بدم...چون واقعا عقده ‏شده بود برام باید اینو میگفتم بهش...شمارشرو چون از حفظ بودم بهش اس دادم..‏
بدون سلام نوشتم...‏
تمام مشکلات مالیمون حل شد.بابام ویلاشو فروخت و من موندنی شدم تو مغازمون ..کارو بارمون هم بسیار بهتر از قبل شده...مامانم دوباره ‏با بابام ازدواج کردو من هم بالاخره معافیت سربازیم رو گرفتم...و تو نامرد تو بدترین شرایط ‏روحی روانی اون زمان که از هر زمان بیشتری بهت نیاز داشتم ترکم کردی و حالا او روی سکه ‏رو شده و خواستم فقط بهت بگم به عنوان اخرین اس ام اس که یه وقت فکر نکنی من دارم تو ‏بحرانی ترین شرایط زندگی میکنم و خیال کنی که همچیز رو از دست دادم....خدا خیلی بزرگ تر ‏از این حرفاست‎.‎

تو اون لحظه هیچ جوابی نداد...شب ساعت 12.30 بود که دیدم گوشیم داره زنگ ‏میخوره...ازخونه دوستش یا خودشون بود نمیدونم...4 5 بار زنگ زد جواب ندادم تا این که با یه ‏شماره دیگه اس داد که من دوست صمیمیشون هستم لطفا به این شماره اس بدید.. ( خودش بوده ‏احتمالا خالی بسته )‏
منم اس دادم گفتم من دیگه حرفی ندارم بزنم...یه اس ام اس بود فقط دادم که بدونه دنیا اینجوری ‏نمیمونه و خدا خیلی بزرگتر از این حرفاست..‏

بعد او جواب داد نه برادر گلم شما اس اونو بد برداشت کردی اون خیلی دوست داره..‏

منم نوشتم اون منو دوست داره ؟؟؟ جوک قشنگی نوشتید ساعت 1 صبحی...یه اس چند ساعت ‏پیش دادم بهش که اون اس ام اس رو باید می دادم و برام عقده شده بود ..دادم و دیگه تمام...اون تو ‏بحرانی ترین شرایط که خیلی بهش احتیاج داشتم ترکم کرد...من دیگه کامل فراموشش کردم و ‏دیگه ذره ای دوسش ندارم و نمیتونم داشته باشم..‏

بعد اون نوشت اون به خاطر شرایطت ولت نکرد وگرنه 5 سال به خاطرت صبر نمی کرد اون به ‏خاطر کم توجهی شما ناراحت شده بود.‏

منم نوشتم به هر حال من دیگه اون شخص سابق نیستم و نمیتونم باشم چون تغییر کردم...من اون ‏رو خیلی دوسش داشتم حتی به خاطرش تو روی بابام واستادم و از خیلی ها حرف شنیدم ولی الان ‏دیگه مثل قبل نیست...من حتی چهرشم تا حدودی فراموش کردم...وقتی دوست داشتنی در کار ‏نباشه دیگه ادامه دادن امری بیهودست..‏

بعد اون جواب داد محبت و دوست داشتن یک طرفه نمیشه..‏

منم اس دادم که اون موقعه که بهش نیاز داشتم ترکم کرد و الان دیگه برای برگشتن خیلی دیره.‏

بعد اونم اس داد که شرایط اون و خانوادشم خوب و مساعد نبود و توقع محبت و توجه از شما ‏داشت و با این کارش میخواست تغیری تو شما به وجود بیاره..غرور بیش از حد خوب نیست..‏

من دیگه جوابی ندادم تا این که دوباره اس داد که شما نمیخواهید به خاطر یک سو تفاهم باهاش ‏رابطه داشته باشید این معنی دوست داشتن نیست..باید ادم تو زندگیش گذشت داشته باشه وگرنه با ‏هیچ کس نمیتونه رابطه خوبی داشته باشه..‏

و باز هم جوابش رو ندادم تا این گفت ببخشید مزاحم شدم شب بخیر.‏



حالا نظرتون رو بگید ممنون میشم...‏

اون اوایل که باهم اشنا شدیم روزه تولدم یه نامه عاشقانه برام نوشته که اخرش این جمله بود..‏

رنگین کمان پاداش کسانی است که تا اخرین لحظه زیر باران بمانند...‏

میخوام وقتی دوباره اس داد با یه اس ام اس اتیشش بزنم....اونم این جملست..‏

رنگین کمان پاداش کسانی است که تا اخرین لحظه زیر باران بمانند...تو قانون شعر خودترو زیر ‏پا گذاشتی و زیر بارون ترکم کردی پس دیگه دنبال رنگین کمان نباش چون نخواهی دید !‏
 

the boy

ستاره پاتوق
کاربر فعال
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2010
نوشته‌ها
3,174
لایک‌ها
7,210
داداش تاپیک منم بخون همشون نامردن همه آدما به فکر خودشونن زندگی همینه به نظر من ایشون لیاقت شما رو نداره
 

Ronan

Registered User
تاریخ عضویت
7 ژانویه 2006
نوشته‌ها
6,457
لایک‌ها
876
محل سکونت
Tehran
کسی که تو سختی طرفو ول میکنرو باید بزاری لای جرز دیوار

این آدم اگه برات 1000 ارزش داشت الان 0 شده و به هیچچچ وجه دیگه سمتش نرو چون خود واقعیشو نشون داده ... دیگه سمتش نرووووووووو اگه بری بد جوری بعدا حالتو دوباره میگیره
 

alef1

Registered User
تاریخ عضویت
14 دسامبر 2011
نوشته‌ها
178
لایک‌ها
26
به نظر من که بیخیالش
ارزش بخششو برگشتنو نداره
بعدا پشیمون میشی شک نکن
 

mohammadali19

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2009
نوشته‌ها
1,384
لایک‌ها
119
فراموشش کن
آخر عاقبت نداره اگه باهاش ازدواج کنی
 

hamid_diablo

Registered User
تاریخ عضویت
21 دسامبر 2009
نوشته‌ها
130
لایک‌ها
113
به قرآن دارم یه چیزی بهت میگم اگه گوش کردی خوشبختی اگه نه بدبخت روزگاری


دیگه نه بهش اس بده و نه بهش فکر کن

به نظرم من پست ترین انسان روی زمینه

انقدر از داستانت ناراحت شدم که نگو
 

ITI

Registered User
تاریخ عضویت
28 نوامبر 2008
نوشته‌ها
3,640
لایک‌ها
138
محل سکونت
تهران
من که میگم بیخیالش شو ولی اگه قصدت ازدواج بود هیچی به نامش نکن مهریه هم 14 تا سکه بزن ببین راضی میشه باهات باشه یا نه;)


دخترای عزیز توجه بفرمایند دیگه این تو بمیری از اون تو بمیریا نیست , الان طرف اگه وضع مالیش متوسط باشه دودستی مالشو گرفته و نمیاد دودستی تقدیم شماها بکنه , کسیه هم که خودش یا باباش پولداره اکثرا بی مسئولیت و اهل ازدواج نیستن و اگه هم باشن بعد چند سال ردتون میکنن برید خونه باباتون , کم پیش میاد که پولدار باشه و اهل زندگی اونم فقط نصیب دخترای درجه یک ( درجه یک از هر نظر ) میشه نه دگور بگوریا . پس بیایید مثل آدم دست در دست هم دهیم به مهر زندگیه خویش را کنیم آباد , ببینید کی گفتم نذارید 40 سالتون بشه بعد دو دستی بزنید تو سرتون

دلم پر بود گفتم , چته :hmm:
 

jj20

Registered User
تاریخ عضویت
25 ژوئن 2007
نوشته‌ها
221
لایک‌ها
112
خیلی معذرت میخوام رک میگم:

یه وقت خرت نکنه ها!
تو این 5 سال هم معلوم نیست با کی بوده چه غلطا کرده
بدون باهاش رفتی به خاطر پولته و عاشقت نیست!
این تیپ شخصیت همش دنبال پولن ولشون کنی تا آخر عمر 20 تا دوست پسر عوض میکنن
 

Bahloul

Registered User
تاریخ عضویت
28 مارس 2012
نوشته‌ها
267
لایک‌ها
9
من که میگم بیخیالش شو ولی اگه قصدت ازدواج بود هیچی به نامش نکن مهریه هم 14 تا سکه بزن ببین راضی میشه باهات باشه یا نه;)


دخترای عزیز توجه بفرمایند دیگه این تو بمیری از اون تو بمیریا نیست , الان طرف اگه وضع مالیش متوسط باشه دودستی مالشو گرفته و نمیاد دودستی تقدیم شماها بکنه , کسیه هم که خودش یا باباش پولداره اکثرا بی مسئولیت و اهل ازدواج نیستن و اگه هم باشن بعد چند سال ردتون میکنن برید خونه باباتون , کم پیش میاد که پولدار باشه و اهل زندگی اونم فقط نصیب دخترای درجه یک ( درجه یک از هر نظر ) میشه نه دگور بگوریا . پس بیایید مثل آدم دست در دست هم دهیم به مهر زندگیه خویش را کنیم آباد , ببینید کی گفتم نذارید 40 سالتون بشه بعد دو دستی بزنید تو سرتون

دلم پر بود گفتم , چته :hmm:
:D:lol:
25r30wi.gif
loudlaff.gif
 

hamed_f65

Registered User
تاریخ عضویت
11 ژوئن 2007
نوشته‌ها
717
لایک‌ها
18
محل سکونت
tehran
واسه منم همین قضیه عین واسه تو پیش اومد
دقیقا بعد از چهار سال
زندگیم رو خدا عوض کرد و همه مشکلاتم حل شد
فرداش به گوشش رسید و دیدم زنگ و اس ام اس های عاشقانه شروع شده
اشتباه نکردم و نرفتم سمتش
الان هم خوشحالم از تصمیمم

در آخر داداش من به فکر عشق و حال امروز نباش
به فکر فردا باش که رفتید سر خونه زندگی آیا میتونی این قضیه رو فراموش کنی یا نه
به قول معروف الان داغی و فکرت درست کار نمیکنه
سعی کن به زندگیت به عنوان یه فرد بی طرف و از بالا نگاه کنی تا بعدا پشیمون نشی

موفق باشی
یا علی
 

Love_life

Registered User
تاریخ عضویت
10 فوریه 2010
نوشته‌ها
3,810
لایک‌ها
975
محل سکونت
دور نیست
من که میگم بیخیالش شو ولی اگه قصدت ازدواج بود هیچی به نامش نکن مهریه هم 14 تا سکه بزن ببین راضی میشه باهات باشه یا نه;)


دخترای عزیز توجه بفرمایند دیگه این تو بمیری از اون تو بمیریا نیست , الان طرف اگه وضع مالیش متوسط باشه دودستی مالشو گرفته و نمیاد دودستی تقدیم شماها بکنه , کسیه هم که خودش یا باباش پولداره اکثرا بی مسئولیت و اهل ازدواج نیستن و اگه هم باشن بعد چند سال ردتون میکنن برید خونه باباتون , کم پیش میاد که پولدار باشه و اهل زندگی اونم فقط نصیب دخترای درجه یک ( درجه یک از هر نظر ) میشه نه دگور بگوریا . پس بیایید مثل آدم دست در دست هم دهیم به مهر زندگیه خویش را کنیم آباد , ببینید کی گفتم نذارید 40 سالتون بشه بعد دو دستی بزنید تو سرتون

دلم پر بود گفتم , چته :hmm:
128fs4765852.gif
128fs4765852.gif
128fs4765852.gif
128fs4765852.gif

128fs4765852.gif
128fs4765852.gif
128fs4765852.gif

128fs4765852.gif
128fs4765852.gif

128fs4765852.gif
 

mondert

Registered User
تاریخ عضویت
28 مارس 2011
نوشته‌ها
832
لایک‌ها
1,425
به نظر من دوباره یه اس ام اس بهش بده بگو اینایی که بهت گفتم دروغ بود و الان هنوز اوضاع مالیم بده نه مامانم برگشته با بابام ازدواج کنه نه تو مغازم نه معافیت سربازی گرفتم و اینا رو گفتم ببینم تو چی جواب میدی و خواستم امتحانت کنم
بعد منتظر شو ببین چی جواب میده
اگر بازم گفت من دوست دارم و این چیزا برام مهم نیست و چند روز کنه شد و دست بر نداشت بدون که واقعا دوست داره و پشیمونه
ولی اگر دیگه جوابی ازش نیومد و اس ام اس ها قطع شد بدون که ذاتش عوض نشده و بوی پول به مشامش خورده بوده
 

K2P

Guest
تاریخ عضویت
30 آگوست 2010
نوشته‌ها
66
لایک‌ها
0
به نظر من دوباره یه اس ام اس بهش بده بگو اینایی که بهت گفتم دروغ بود و الان هنوز اوضاع مالیم بده نه مامانم برگشته با بابام ازدواج کنه نه تو مغازم نه معافیت سربازی گرفتم و اینا رو گفتم ببینم تو چی جواب میدی و خواستم امتحانت کنم
بعد منتظر شو ببین چی جواب میده
اگر بازم گفت من دوست دارم و این چیزا برام مهم نیست و چند روز کنه شد و دست بر نداشت بدون که واقعا دوست داره و پشیمونه
ولی اگر دیگه جوابی ازش نیومد و اس ام اس ها قطع شد بدون که ذاتش عوض نشده و بوی پول به مشامش خورده بوده

مخالفم بعد 5 سال که ایشون زجر کشیده و اون خانوم بیخیال داشته زندگیشو میکرده دیگه این خانوم امتحانشو پس داده
تمومش کن برای همیشه
 

Loveless64

Registered User
تاریخ عضویت
4 ژوئن 2009
نوشته‌ها
655
لایک‌ها
80
محل سکونت
Esfahan
من که میگم بیخیالش شو ولی اگه قصدت ازدواج بود هیچی به نامش نکن مهریه هم 14 تا سکه بزن ببین راضی میشه باهات باشه یا نه;)
دلم پر بود گفتم , چته :hmm:

خدایی حیف چهارده تا سکه نیست خرج یه همچین جونوری کنه؟
 

kambiz_g

Registered User
تاریخ عضویت
7 مارس 2007
نوشته‌ها
1,544
لایک‌ها
1,522
به نظر من حتی دادن یدونه اس هم بهش اشتباهه
می دونم حس کنجکاوی عجیبی داری ولی صادقانه بگم اینجور آدما ذره ایی ارزش ندارن
بزارش کنار
 
بالا