به نقل از Kako :
1) نمیدونم " خرمگس " رو خوندی یا نه !
2) میشه اون پنج تا نقطه تو شفاف سازی کنی ؟ فکر میکنی هدر دادن وقت و توانه ؟
3) مگر نباس خندید به ریش خودمون با این وضعمون ؟
4) طنز ( و اونچه که باعث خنده میشه ) کنار هم گذاشتن چیزهای متناقضه .
5) میدونم ملامتم خواهی کرد ! و مرا تند رو خواهی خواند ( یه بار تو جای من فکر کردی و نوشتی بزار نوبت منه ! )
6) همانند شار ! ولی قبول کن شما چیزی از جوانها نمیدانید !!!!!
تو هم مثل شار پیری !!! 7) نمیخوام ادامه بدم ! و نمیدم !
سلام ياسر جان
1) بله من "خرمگس" رو خوندم ( نوشته ي " اتل ليليان وينيچ " رو ميگي ديگه ؟ )
2) نه ياسر جان ! شايد دقيقا نتونم منظورم رو بگم , ولي منظورم هدر دادن وقت و توان نيس !
مگه با خنديدن توان كسي هم كم شده تا حالا ياسر جان , كه شما دوميش باشي ؟ , مطمئنا خنده انژري بخشه !
3) نه نبايد به ريش خودمون بخنديم , گريه هم جالب به نظر نميرسه ! ... (صبر + تلاش در جهت بهبود اوضاع بهتره )
4) تا حدود زيادي موافقم , اما همه ي طنز ها از كنار هم قرار گرفتن تضاد و ايجاد پارادوكس به دست نمياد
( همه ي طنزها هم خنده دار نيستن , برا بعضي هاش شايد يه لبخند خيلي كوچولو بزني ولي يه ذره بعدش زار زار ميزني ! )
5) من تا حالا شما رو
"ملامت" كردم ؟ كي ؟! كه اين دفعه ي دومش باشه ؟ ... اشتباه نكن ( خداي نكرده ), من به عقيده و تفكر همه سعي ميكنم واقعا احترام بذارم ...
6) ياسر جون اين آخري ديگه خيلي جالبه به خدا به جون خودم ! ( از قصد قسم خوردم به خدا و جون خودم ! ) , من به شار جان عزيز و شما ارادت دارم و دقيقا به تفكرات و ديالوگهاي ما بين شما سرورانم آگاه و مطلع نيستم ...
اما يه سوال ازت دارم ياسر جان :
×) واقعا فكر ميكني : من چند سالمه ؟! هر كي ديگه هم خواست ميتونه بگه اينو ! ( ياسرجون اگه نميخواي اينجا بگي هم " پي ام " بده ! )
7) در مورد اين آخري كه گفتي هم : ما كه ارادت داريم و اصلا دوست هم ندارم اينجا كسي از حرفهاي من ناراحت بشه !
اگه واقعا به اين مرحله برسم كه بچه ها رو دارم ناراحت يا اذيت ميكنم ... ديگه يه لحظه هم تو فوروم نميمونم !!!
8) اميدوارم بحث كسي رو خسته نكرده باشه ...
قربانت
...