samanjigar
Registered User
دانلود کتاب نیمه تاریک وجود از دبی فورد ترجمه فارسی
نویسنده: دبی فورد
ترجمه: فاطمه غلامی
تایپ شده با کیفیت بالا
۱۴۲ صفحه
فرمت PDF
دانلود کتاب
بخشی از متن کتاب:
آدری فهمید که احساسات نفرت انگیزش مکانیزم دفاعی است، که از مرزهای او در اطراف افرادی که دوستشان داشت محافظت میکرد. گرچه این نفرت باعث دردسر بزرگ وی شده بود، اما این امر نیز عامل اصلی سفر معنوی وی و انگیزه وی برای جستجوی حقیقت اصلی خود بود. دو هفته بعد از دوره، دختر آدری با او تماس گرفت. آدری احساس خوبی نسبت به خودش داشت، بنابراین ریسک کرد و به دخترش گفت که چه احساسی نسبت به چند سال گذشته داشته است. آدری توضیح داد که چگونه احساسات نفرتانگیز خود را در این دوره پذیرفته است، و هنگامی که آدری صحبت کرد، دخترش شروع به گریه کرد. او با گریستن و گریه کردن، سالها درد و خستگی را از بین برد و تمام نفرت خود را از مادرش ابراز داشت. وقتی کارش تمام شد از مادربزرگ خواست دانلود کتاب نیمه تاریک وجود که برای ناهار با او ملاقات کند. آنها که رو به روی هم نشسته بودند، قادر به احساس ارتباط ویژه ای بودند که یک مادر و دختر دارند و آنها قول دادند که از آن پس احساسات خود را ابراز کنند تا دیگر هیچ چیز آنها را از هم دور نکند. اگر آدری آنقدر شجاع نبود که بتواند نفرت خود را ابراز کند، این شفا امکان پذیر نبود.
تا زمانی که ما کاملاً از تاریکی استقبال نکنیم، میتوانیم نور را را در آغوش بگیریم. من شنیدهام که میگوید کار سایه مسیر جنگیدن برای قلب است. ما را به مکانی جدید در آگاهی خود میبرد که باید قلب خود را به روی همه خودمان و به بشریت باز کنیم. در یک سمینار اخیر، زنی با گریه ایستاد. نام او آدری بود. او درد بزرگی داشت. او تصدیق کرد، افکار وحشتناکی داشت و از به اشتراک گذاشتن آنها شرمنده و خجالت زده بود، زیرا در این صورت میدانستیم که او شخص بدی است. پس از بحث طولانی، سرانجام اعتراف کرد که از دختر خود متنفر است. دانلود کتاب نیمه تاریک وجود از دبی فورد ترجمه فارسی او آنقدر ناراحت بود که من به سختی میشنیدم چه میگوید. او آن را آرام و به طور مکرر تکرار کرد: "من از دخترم متنفرم." همه در اتاق به او نگاه میکردند، برخی با ترحم، دیگران با وحشت. من مدتی با آدری کار کردم، توضیح دادم که اگر نفرت چیزی باشد که احساس میکند، اشکالی ندارد. او نفرتی را که نسبت به دخترش احساس میکرد قبول کرد. من پرسیدم که چند نفر دیگر در این اتاق فرزندانی دارند. تقریباً همه دستشان را بالا بردند. از آنها خواستم چشمانشان را ببندند و سعی کنند زمانی را به یاد بیاورند که ممکن است نسبت به فرزندانشان احساس نفرت داشته باشند. همه حداقل یک خاطره از احساس نفرت پیدا کردند.
نویسنده: دبی فورد
ترجمه: فاطمه غلامی
تایپ شده با کیفیت بالا
۱۴۲ صفحه
فرمت PDF
دانلود کتاب
دانلود کتاب نیمه تاریک وجود pdf
بخشی از متن کتاب:
آدری فهمید که احساسات نفرت انگیزش مکانیزم دفاعی است، که از مرزهای او در اطراف افرادی که دوستشان داشت محافظت میکرد. گرچه این نفرت باعث دردسر بزرگ وی شده بود، اما این امر نیز عامل اصلی سفر معنوی وی و انگیزه وی برای جستجوی حقیقت اصلی خود بود. دو هفته بعد از دوره، دختر آدری با او تماس گرفت. آدری احساس خوبی نسبت به خودش داشت، بنابراین ریسک کرد و به دخترش گفت که چه احساسی نسبت به چند سال گذشته داشته است. آدری توضیح داد که چگونه احساسات نفرتانگیز خود را در این دوره پذیرفته است، و هنگامی که آدری صحبت کرد، دخترش شروع به گریه کرد. او با گریستن و گریه کردن، سالها درد و خستگی را از بین برد و تمام نفرت خود را از مادرش ابراز داشت. وقتی کارش تمام شد از مادربزرگ خواست دانلود کتاب نیمه تاریک وجود که برای ناهار با او ملاقات کند. آنها که رو به روی هم نشسته بودند، قادر به احساس ارتباط ویژه ای بودند که یک مادر و دختر دارند و آنها قول دادند که از آن پس احساسات خود را ابراز کنند تا دیگر هیچ چیز آنها را از هم دور نکند. اگر آدری آنقدر شجاع نبود که بتواند نفرت خود را ابراز کند، این شفا امکان پذیر نبود.
دانلود رایگان کتاب نیمه تاریک وجود
مادر و دختر آنقدر احساسات ***** شده داشتند که هر وقت با هم وارد یک اتاق بشوند ممکن است منفجر شود. نفرت نیاز به ابراز و پذیرش داشت تا بتواند موهبت آن آشکار شود. هدیه نفرت آدری عشق بود. این یک رابطه جدید، زیبا و صادقانه با آدری را به دخترش داد. هر جنبهای از خودمان یک موهبت دارد. هر احساس و هر صفتی که داریم به ما کمک میکند تا راه روشنگری، و یگانگی را به خودمان نشان دهیم. همه ما سایهای داریم که بخشی از واقعیت کلی ماست. سایه ما اینجاست تا مشخص کند ما در کجا ناقص هستیم. اینجاست که نه تنها به دیگران بلکه به خودمان نیز عشق، شفقت و گذشت را میآموزیم. و وقتی سایه در آغوش گرفته شود، میتواند ما را درمان کند.تا زمانی که ما کاملاً از تاریکی استقبال نکنیم، میتوانیم نور را را در آغوش بگیریم. من شنیدهام که میگوید کار سایه مسیر جنگیدن برای قلب است. ما را به مکانی جدید در آگاهی خود میبرد که باید قلب خود را به روی همه خودمان و به بشریت باز کنیم. در یک سمینار اخیر، زنی با گریه ایستاد. نام او آدری بود. او درد بزرگی داشت. او تصدیق کرد، افکار وحشتناکی داشت و از به اشتراک گذاشتن آنها شرمنده و خجالت زده بود، زیرا در این صورت میدانستیم که او شخص بدی است. پس از بحث طولانی، سرانجام اعتراف کرد که از دختر خود متنفر است. دانلود کتاب نیمه تاریک وجود از دبی فورد ترجمه فارسی او آنقدر ناراحت بود که من به سختی میشنیدم چه میگوید. او آن را آرام و به طور مکرر تکرار کرد: "من از دخترم متنفرم." همه در اتاق به او نگاه میکردند، برخی با ترحم، دیگران با وحشت. من مدتی با آدری کار کردم، توضیح دادم که اگر نفرت چیزی باشد که احساس میکند، اشکالی ندارد. او نفرتی را که نسبت به دخترش احساس میکرد قبول کرد. من پرسیدم که چند نفر دیگر در این اتاق فرزندانی دارند. تقریباً همه دستشان را بالا بردند. از آنها خواستم چشمانشان را ببندند و سعی کنند زمانی را به یاد بیاورند که ممکن است نسبت به فرزندانشان احساس نفرت داشته باشند. همه حداقل یک خاطره از احساس نفرت پیدا کردند.