يک بار به طور اتفاقي با دختر يکي از اقوام درباره بازيهاي کامپيوتري صحبت ميکردم. از او پرسيدم : <دخترها از چه نوع بازيهايي خوششان ميآيد؟> اين پرسش ، و پاسخ آن را بهانه قراردادم تا يادي از مساله <نقش جنسيت در بازيهاي کامپيوتري> يادي کرده باشم.
اين طور که من احساس کردم ، خواستهها و علائق زنان در بازيهاي کامپيوتري موضوعي کاملا فراموششده است. اين مساله بخصوص در بازيهاي کامپيوتري سه بعدي و ويدئويي کاملا محسوس است. بيشتر اين بازيها ، حتي آنهايي که براي سنين کودکي طراحي شدهاند به گونهاي هستند که انگار فقط مردها وجود خارجي دارند. جالب است که بدانيد به عنوان مثال بازيهاي ژانر Role-Playing با الهام از بازيهاي کودکان ساخته شدهاند. در ايران بازي <دزد و پليس> در ميان پسربچهها و <خاله بازي> نزد دختربچهها کاملا شناخته شده است. اين جور بازيها در همهجاي دنيا وجود دارند. در اين بازيها هرکدام از بچهها نقشي به خود ميگيرند و پس از شبيهسازي اشياء و مکان ها قدم به درون يک داستان کاملا تصادفي اما با موضوع و هدفي روشن ميگذارند. بازي پسرها در اين موارد بيشتر ميل به جنگ و گريز دارد حال آنکه دخترها به شبيهسازي مناسبات اجتماعي علاقمندند. با اين وجود ، فضاي سورئاليستي و خشن بازيهاي کامپيوتري Role-Playing شباهت اندکي به فضاي واقعگرايانه بازي کودکان دارد و اصلا از جو عاطفي و احساسات بازي دختربچهها به دور است. ساير بازيهاي کامپيوتري نيز بهتر از اين نيستند. بازيها Action ناگفته پيداست که با ذات دخترها در تضاد هستند. خشونت بيش از حد بعضي از اين بازيها حتي براي بعضي از مردان نيز غيرقابل است.
بازيهاي <ماجرايي> يا Adventure نيز چندان براي دخترها جذاب نيستند. خصوصا آندسته از بازيهاي ماجرايي که نياز به فکر کردن زياد و حل معماهاي رياضيوار و بعضا دشوار دارد حتي براي خيلي از پسرها نيز کسلکننده و تداعيکننده فضاي درس و مدرسه است. البته گاهي اوقات اخباري ميرسد مبني بر اينکه فلان بازي کامپيوتري نزد دختران طرفداران زيادي پيداکرده است. مثلا بازي دنياي خميري Neverhood در سراسر دنيا علاقهمندان زيادي را جذب خود کرد و حتي در ايران نيز (آنطور که من تحقيق کردم) بعضي از دخترها از اين بازي فکري اما بامزه خوششان آمده بود. يا به عنوان نمونه ديگر آمارها نشان ميداد که دختران جوان از بازي Tomb Raider استقبال زيادي کردند. من اغلب اين بازيها را از نزديک ديدهام. همين Tomb Raider هيچ ويژگي خاصي ندارد الا اينکه قهرمان داستان يک دختر جوان است و باقي مسائل داستان تمي مردانه دارد. اگر در بازي Tomb Raider به جاي قهرمان داستان يک مرد بگذاريد هيچ تغيير خاصي در بازي و داستان و لحظات آن رخ نميدهد. کاري که قهرمان داستان در اين بازي <اکشن- ماجرايي> انجام ميدهد جز کاراته بازي ، هفتتيرکشي و حل معماهاي غامض چيز ديگري نيست. بازيهاي ديگر نيز همينگونه اند. مثلا در بازي Longest Journey که يکي از زيباترين بازيها ژانر Adventure در زمان خودش بود نيز ميتوان به جاي قهرمان داستان يک مرد گذاشت و بخش عمدهاي از جزئيات داستان را بدون تغيير باقي گذاشت. تمام جذابيت اين گروه از بازيها براي دختران در وجود يک کاراکتر زن در داستان است.
پس دختران واقعا چه نوع بازيهايي را ميپسندند؟ پاسخي که آن دختر به سوال من داد جالب بود. از توضيحات او متوجه شدم ، مسائل و موضوعات زيادي ميتوانند براي دخترها جذاب باشند. يکي از آنها <موفقيت در چالشهاي کلامي> است. ميتوان حدس زد که باتوجه به علاقه وافر زنان به پديدههايي مانند تلفن و chat و به طور کلي <گفتگو> ، احتمالا چه فضاهايي در بازيهاي کامپيوتري براي آنها جذاب است. تصور کنيد که در صحنهاي از يک بازي گير کردهايد. مثلا براي ادامه بازي نياز به داشتن يک کليد داريد که اين کليد در جيب يک پيرمرد خرفت يا يک دختر جوان مغرور و خودپسند است و شما براي بدست آوردن آن کليد ناگزير هستيد با طرف ماقبل وارد يک گفتگو شويد و کليد را با ترفندهاي کلامي از او بگيريد. مهم نيست که شما به عنوان قهرمان داستان کاراکتر يک مرد را بازي ميکنيد يا يک زن. صرفنظر از جنسيت قهرمان داستان ، اين ، نوع چالشهاي اجتماعي و دشواريهاي برخوردهاي رودروست که براي زنان مي تواند موضوعي جذاب باشد. اين به کلي متفاوت از علاقههاي پسران جوان است. اگر به مثال قبل برگرديم ، در صحنه گرفتن کليد ، گفتگو کردن با طرف مقابل و دهان به دهان گذاشتن با او شايد براي بيشتر مردها کسل کننده باشد. پسران در چنين صحنههايي ترجيح ميدهند با مشت به مغز او بکوبند يا با هفتتير او را آبکش کنند تا کليد را خيلي راحت بدست آورند !
من وقتي به آمار مراجعه کردم ديدم تحليلم چندان هم دور از واقعيت نيست. بازيهاي استراتژيک و دور از خشونت مانند The Sims و Sim City در اغلب نقاط دنيا خصوصا در کشورهاي صنعتي و توسعه يافته علاقهمندان بيشماري نزد زنان و دختران دارد و باقي بازيهايي که زنان دوست دارند خارج از گروه بازيهاي ويدئويي متداول است و بيشتر شامل آنهايي است که تحت عنوان <سرگرمي> قرار ميگيرند : بازيهايي از نوع پازل و جدول و کارت بازي و به طور کلي بازيهاي سرگرمکننده و سادهاي که فاقد کاراکترهاي انساني هستند. آنچه که احتمالا دختران در بازيهاي کامپيوتري ويدئويي ميپسندند خشونت کمتر و حضور ملموستر موقعيتها و لحظههايي است که بتوانند مهارتهاي اجتماعي خود را محک بزنند. در اين ميان ، اگر معماها و ماجراهايي هم وجود داشته باشد که رنگي از طنز و شوخي را با خود داشته باشند ، بازهم مورد پسند و استقبال آنان قرار خواهند گرفت. متاسفانه تعداد کمي از بازيهاي کامپيوتري چنين هستند. گويا صنعت بازيهاي کامپيوتري زنان را فراموش کرده است.
اين طور که من احساس کردم ، خواستهها و علائق زنان در بازيهاي کامپيوتري موضوعي کاملا فراموششده است. اين مساله بخصوص در بازيهاي کامپيوتري سه بعدي و ويدئويي کاملا محسوس است. بيشتر اين بازيها ، حتي آنهايي که براي سنين کودکي طراحي شدهاند به گونهاي هستند که انگار فقط مردها وجود خارجي دارند. جالب است که بدانيد به عنوان مثال بازيهاي ژانر Role-Playing با الهام از بازيهاي کودکان ساخته شدهاند. در ايران بازي <دزد و پليس> در ميان پسربچهها و <خاله بازي> نزد دختربچهها کاملا شناخته شده است. اين جور بازيها در همهجاي دنيا وجود دارند. در اين بازيها هرکدام از بچهها نقشي به خود ميگيرند و پس از شبيهسازي اشياء و مکان ها قدم به درون يک داستان کاملا تصادفي اما با موضوع و هدفي روشن ميگذارند. بازي پسرها در اين موارد بيشتر ميل به جنگ و گريز دارد حال آنکه دخترها به شبيهسازي مناسبات اجتماعي علاقمندند. با اين وجود ، فضاي سورئاليستي و خشن بازيهاي کامپيوتري Role-Playing شباهت اندکي به فضاي واقعگرايانه بازي کودکان دارد و اصلا از جو عاطفي و احساسات بازي دختربچهها به دور است. ساير بازيهاي کامپيوتري نيز بهتر از اين نيستند. بازيها Action ناگفته پيداست که با ذات دخترها در تضاد هستند. خشونت بيش از حد بعضي از اين بازيها حتي براي بعضي از مردان نيز غيرقابل است.
بازيهاي <ماجرايي> يا Adventure نيز چندان براي دخترها جذاب نيستند. خصوصا آندسته از بازيهاي ماجرايي که نياز به فکر کردن زياد و حل معماهاي رياضيوار و بعضا دشوار دارد حتي براي خيلي از پسرها نيز کسلکننده و تداعيکننده فضاي درس و مدرسه است. البته گاهي اوقات اخباري ميرسد مبني بر اينکه فلان بازي کامپيوتري نزد دختران طرفداران زيادي پيداکرده است. مثلا بازي دنياي خميري Neverhood در سراسر دنيا علاقهمندان زيادي را جذب خود کرد و حتي در ايران نيز (آنطور که من تحقيق کردم) بعضي از دخترها از اين بازي فکري اما بامزه خوششان آمده بود. يا به عنوان نمونه ديگر آمارها نشان ميداد که دختران جوان از بازي Tomb Raider استقبال زيادي کردند. من اغلب اين بازيها را از نزديک ديدهام. همين Tomb Raider هيچ ويژگي خاصي ندارد الا اينکه قهرمان داستان يک دختر جوان است و باقي مسائل داستان تمي مردانه دارد. اگر در بازي Tomb Raider به جاي قهرمان داستان يک مرد بگذاريد هيچ تغيير خاصي در بازي و داستان و لحظات آن رخ نميدهد. کاري که قهرمان داستان در اين بازي <اکشن- ماجرايي> انجام ميدهد جز کاراته بازي ، هفتتيرکشي و حل معماهاي غامض چيز ديگري نيست. بازيهاي ديگر نيز همينگونه اند. مثلا در بازي Longest Journey که يکي از زيباترين بازيها ژانر Adventure در زمان خودش بود نيز ميتوان به جاي قهرمان داستان يک مرد گذاشت و بخش عمدهاي از جزئيات داستان را بدون تغيير باقي گذاشت. تمام جذابيت اين گروه از بازيها براي دختران در وجود يک کاراکتر زن در داستان است.
پس دختران واقعا چه نوع بازيهايي را ميپسندند؟ پاسخي که آن دختر به سوال من داد جالب بود. از توضيحات او متوجه شدم ، مسائل و موضوعات زيادي ميتوانند براي دخترها جذاب باشند. يکي از آنها <موفقيت در چالشهاي کلامي> است. ميتوان حدس زد که باتوجه به علاقه وافر زنان به پديدههايي مانند تلفن و chat و به طور کلي <گفتگو> ، احتمالا چه فضاهايي در بازيهاي کامپيوتري براي آنها جذاب است. تصور کنيد که در صحنهاي از يک بازي گير کردهايد. مثلا براي ادامه بازي نياز به داشتن يک کليد داريد که اين کليد در جيب يک پيرمرد خرفت يا يک دختر جوان مغرور و خودپسند است و شما براي بدست آوردن آن کليد ناگزير هستيد با طرف ماقبل وارد يک گفتگو شويد و کليد را با ترفندهاي کلامي از او بگيريد. مهم نيست که شما به عنوان قهرمان داستان کاراکتر يک مرد را بازي ميکنيد يا يک زن. صرفنظر از جنسيت قهرمان داستان ، اين ، نوع چالشهاي اجتماعي و دشواريهاي برخوردهاي رودروست که براي زنان مي تواند موضوعي جذاب باشد. اين به کلي متفاوت از علاقههاي پسران جوان است. اگر به مثال قبل برگرديم ، در صحنه گرفتن کليد ، گفتگو کردن با طرف مقابل و دهان به دهان گذاشتن با او شايد براي بيشتر مردها کسل کننده باشد. پسران در چنين صحنههايي ترجيح ميدهند با مشت به مغز او بکوبند يا با هفتتير او را آبکش کنند تا کليد را خيلي راحت بدست آورند !
من وقتي به آمار مراجعه کردم ديدم تحليلم چندان هم دور از واقعيت نيست. بازيهاي استراتژيک و دور از خشونت مانند The Sims و Sim City در اغلب نقاط دنيا خصوصا در کشورهاي صنعتي و توسعه يافته علاقهمندان بيشماري نزد زنان و دختران دارد و باقي بازيهايي که زنان دوست دارند خارج از گروه بازيهاي ويدئويي متداول است و بيشتر شامل آنهايي است که تحت عنوان <سرگرمي> قرار ميگيرند : بازيهايي از نوع پازل و جدول و کارت بازي و به طور کلي بازيهاي سرگرمکننده و سادهاي که فاقد کاراکترهاي انساني هستند. آنچه که احتمالا دختران در بازيهاي کامپيوتري ويدئويي ميپسندند خشونت کمتر و حضور ملموستر موقعيتها و لحظههايي است که بتوانند مهارتهاي اجتماعي خود را محک بزنند. در اين ميان ، اگر معماها و ماجراهايي هم وجود داشته باشد که رنگي از طنز و شوخي را با خود داشته باشند ، بازهم مورد پسند و استقبال آنان قرار خواهند گرفت. متاسفانه تعداد کمي از بازيهاي کامپيوتري چنين هستند. گويا صنعت بازيهاي کامپيوتري زنان را فراموش کرده است.