- تاریخ عضویت
- 11 آگوست 2004
- نوشتهها
- 15,953
- لایکها
- 2,415
همون همون!به نقل از hwt :
بگو هيكل مني ديگه
خدا نكنه .منم موندم به خدا.هر كي ندونه فكر ميكنه دخترم! :blink:به نقل از hwt :
ميگم اينطوري كه بوش ميادا ما بيايم تبريز هم فكر كنم قسمت نشه توروببينيم پيمان جون
به نقل از electronic :خدا نكنه .منم موندم به خدا.هر كي ندونه فكر ميكنه دخترم! :blink:
به نقل از mehrdad1355 :هیکلی داری همچو سرو ناز!-------------------------چو دست بود در دست یار ناز!!!!!!!
فراموش کردی یاران را دوباره -باز!!!!!!!----------------------تا کی گیرند خفتت را -یاران همچو باز!!
تو در تبریز نیز کنی همین بازی را آغاز!! -------نبینند دوستان روی تورا ای عزیز طناز
:blink: :blink: :blink: :lol: :lol: :lol:به نقل از hwt :
اتفاقا بحثش هم بودا !
گفتيم شايد اسم وبلاگت پرنيانه شايد دختر باشه
خوب شاید اونی که رفته پیش اسفندیار خان دادشم بوده:blink:به نقل از hwt ::lol:
پس فعلا ميمونيم تو خماري تا اسفنديار تاييدت كنه كه پسري
به نقل از electronic :خوب شاید اونی که رفته پیش اسفندیار خان دادشم بوده:blink:
اونم که منو ندیده!:blink:به نقل از hwt :خوب بايد رضا364 پسر بودن شما رو تاييد كنه !
يادت باشه موقع ملاقات شناسنامه همرات باشه جوون
عجب! خيلي مشكوك شديابه نقل از electronic :اونم که منو ندیده!:blink:
شفاف سازی عن قریب!به نقل از hwt :عجب! خيلي مشكوك شديا
از شکم حاجی آید همی صدای خروشی باز!!--------------گوید دو سه پیمانه بیار سوی ما از آن خم بازبه نقل از electronic :از فروم آيد صداي مهرداد
گفت كو پيمان كارش داشتم!
من همی گفتم که اینجایم بگو
گفت هر جا رفتی هوایت داشتم!
گفتم آخر بود در فکر تو؟
آن همه رویاهای رنگینم!
گفت باور ندارم که تو را
در نشست تبریز بینم! :happy:
حاجی و پیمان!!!به نقل از hwt :
ميگم اينطوري كه بوش ميادا ما بيايم تبريز هم فكر كنم قسمت نشه توروببينيم پيمان جون