برگزیده های پرشین تولز

دهه شصتی ها کیا یادشونه !؟

reza11503

Registered User
تاریخ عضویت
5 ژوئن 2012
نوشته‌ها
757
لایک‌ها
1,071
محل سکونت
mashhad
همشو یادمه :(
هر سال میگیم دریغ از پارسال
5 تومن قرمز رنگ بود هر چی میخریدم تموم نمی شد یه 20 ریالی میدادیم چند تا نون بهمون میدادن
برای زنگ تفریح یه عده مسئول شیر آب بودن :( اگه لیوان نداشتی نمی زاشتن آب بخوری:general306:
 

handynasty

Registered User
تاریخ عضویت
20 آپریل 2013
نوشته‌ها
900
لایک‌ها
364
محل سکونت
تهران
اون ورق های کارت بازی یادتونه عکس هواپیما و ماشین روشون بود توی کوچه مینشستیم با بچه ها بازی میکردیم و مثلا دور موتور یا ارتفاع پرواز و سرعت و اینچیزاشونو با هم مقایسه میکردیم؟ الان بنظر مسخره میاد ولی اونموقع بهترین تفریحی بود که در دسترسمون بود! خیلی دیگه کیف میکردیم، یه دوچرخه یاماها هم سوار میشدیم!
 

ehsanservat

Registered User
تاریخ عضویت
8 جولای 2013
نوشته‌ها
3,589
لایک‌ها
2,509
محل سکونت
دیار دور درست ها
اون ورق های کارت بازی یادتونه عکس هواپیما و ماشین روشون بود توی کوچه مینشستیم با بچه ها بازی میکردیم و مثلا دور موتور یا ارتفاع پرواز و سرعت و اینچیزاشونو با هم مقایسه میکردیم؟ الان بنظر مسخره میاد ولی اونموقع بهترین تفریحی بود که در دسترسمون بود! خیلی دیگه کیف میکردیم، یه دوچرخه یاماها هم سوار میشدیم!
 

فایل های ضمیمه

  • ترولهای دهه 60-70.jpg
    ترولهای دهه 60-70.jpg
    63.3 KB · نمایش ها: 65

فرهود 86

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 آگوست 2015
نوشته‌ها
41
لایک‌ها
20
سن
38
محل سکونت
شرق گیلان
آقا کیا گیم دستی یادشونه ما بهشون میگفتیم آتاری دستی !
یادمه اولین بار پسرخالم داشت که من بعد از چند سال اونو خریدم 2000 تا بازی داشت !

یه بازی با حالم که انجام میدادیم قایم باشک بود . چه حالی میداد جایی قایم میشیدیم که کسی چشم میزاشت با خودش می گفت عمرا اینجا قایم بشه . درست از همنجا میرفتیم سک سک می کردیم .
 

ehsanservat

Registered User
تاریخ عضویت
8 جولای 2013
نوشته‌ها
3,589
لایک‌ها
2,509
محل سکونت
دیار دور درست ها
آقا کیا گیم دستی یادشونه ما بهشون میگفتیم آتاری دستی !
یادمه اولین بار پسرخالم داشت که من بعد از چند سال اونو خریدم 2000 تا بازی داشت !

یه بازی با حالم که انجام میدادیم قایم باشک بود . چه حالی میداد جایی قایم میشیدیم که کسی چشم میزاشت با خودش می گفت عمرا اینجا قایم بشه . درست از همنجا میرفتیم سک سک می کردیم .

9fcw373payzraycs0rr7.jpg
 

aren8

Registered User
تاریخ عضویت
1 مارس 2016
نوشته‌ها
157
لایک‌ها
63
یادش بخیر چقدر سگا بازی میکردیم
 

ali56543

Registered User
تاریخ عضویت
18 اکتبر 2016
نوشته‌ها
251
لایک‌ها
543
حالا خوبه شما این اسباب بازیهارو داشتید من چی بگم که همشو فقط دست بچه ها دیدم اونام مثل این ک جذام داشتم نمیدادن بهم:oops:
 

rohallah_t

Registered User
تاریخ عضویت
14 آپریل 2012
نوشته‌ها
1,780
لایک‌ها
1,281
محل سکونت
ایران-تهران

ehsanservat

Registered User
تاریخ عضویت
8 جولای 2013
نوشته‌ها
3,589
لایک‌ها
2,509
محل سکونت
دیار دور درست ها
حالا خوبه شما این اسباب بازیهارو داشتید من چی بگم که همشو فقط دست بچه ها دیدم اونام مثل این ک جذام داشتم نمیدادن بهم:oops:

خوبه که داداش :D اکثرا نداشتن
من خودم برام عقده شده بود پفک خوردن یا ساندوریچ خوردن , وقتی دستم رفت تو جیبم وقتی کار کردم تازه حس کردم آدم شدم :D:p
 

ehsanservat

Registered User
تاریخ عضویت
8 جولای 2013
نوشته‌ها
3,589
لایک‌ها
2,509
محل سکونت
دیار دور درست ها
یعنی نابودم کردی! اون موقع cpu 500mhz full cache داشتم!

یادش بخیر :general307: من حتی با ویندوز 3.1 هم کار کردم :p چه دوران خوبی بود
این اسکرین سرور روی گوشیا نوکیا هم گذاشته بودن اگر یادت باشه :p
عمرمون چه زود گذشت :D ولی هیچ پوخی نشدم من , نه کاری (بی شغلی) نه پولی :D

unb08vxrt062da80j2fx.jpg
 
Last edited:

..Masoud..

Registered User
تاریخ عضویت
26 آگوست 2012
نوشته‌ها
684
لایک‌ها
2,015
یادش بخیر اون موقعها سیم کارت و گوشی مال پولدارها بود . من یه سیم کارت ثبت نامی گرفتم 400 تومن . دلار اون موقع 500 تومن بود ! بابام یه رندش رو گرفت یه تومن .
 

..Masoud..

Registered User
تاریخ عضویت
26 آگوست 2012
نوشته‌ها
684
لایک‌ها
2,015
یادش بخیر چقدر سگا بازی میکردیم
سگا گرفته بودم پسرخاله هام میومدن میگفتم اول باهام پینگ پنگ بازی کنید تا بعد بزارم سگا بازی کنید [emoji1] بعد یه مدت خودشون خریدن من رفتم ps1 خریدم باز همون بساط رو پیاده کردم [emoji23]
 

mehdi0742

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 اکتبر 2016
نوشته‌ها
82
لایک‌ها
18
سن
30
هیع .
یادش بخیر .
تخمه و پسته و فندق قدغن بود تو مدرسه .
مو هامونم اگه اصلاح نمیکردیم خودشون با قیچی مدل گوسفندی میزدن برامون .
پشت مدرسه هم مسابقات تیله بازی هم همیشه برگذار میشد .
مشقای زورکی ، و ترس از شیلنگ سبزی که تو دست معلم بود ، اونموقع ها تنبیه بدنی مجاز بود ، ناموسن خیلی هم میزدن .
نشونه گیری دقیق معلم وقتی ک قلم یا گچ طرف دانش اموزا پرت میکرد.
کارت بازی و عکس بازیکنای اونموقع.
عکس دایناسورا رو که میدیدم فک میکردم همین دیروز منقرض شدن .
خونه اقوام تو تابستونای داغ.
عاشق رادیو بودم اون زمان ، پیچشو میچرخوندم رو فرکانسایی که اهنگ پخش میکنه ( بیشتر عربی بودن ).
پول تو جیبیامو جمع میکردم تا نوشابه زم زم بخرم (اونموقع مزشون بهتر بود).
از بهترین لحظات با خانواده میشه به حضور دست جمعی تو ساندویجی اشاره کرد(شرافوسن انگار رفتیه باشیم هتل ۱۰ ستاره ) .
ازین بازیای کامپیوتری هم خبری نبودش ،بجاش همیشه با دوستام تو خیابون پلاس بودیم .
فقط جمعه ها تعطیل بود (یعنی از شنبه منتظر بودیم تا اینکه جمعه برسه.)
هر جمعه هم برا خودش ی سالی بود ،بچه ها دوچرخه هاشونو میاوردن و با هاشون کورس میذاشتیم ، کسی نبود ک دوچرخش سالم بخونه برگرده بعد ک خودم دوچرخه خریدم یاد گرفتم چجوری تعمیرش کنم ازون ببعد موقع هایی که خونه بودم دل و روده دوچرخه رو در میاوردم .
بعد دوران دبیرستان ی کلوپ منطقه مون وا شدش ، اغا ۲۴/۷ کلوپی بودیم ، کلاسا رو میپیچوندیم و میرفتیم کلوپی .
هیع یادش بخیر . چقد زود گذشت کثافت .
 
بالا