با اجازه ی اساتید ادبیات پی تی نخستین شعر رو می نویسم.تو ترجمه ی بعضی ابیات مشکل دارم.اگه میتونین کمک کنین.
غزل 521.سعدی
سل المصانع رکبا تهیم فی الفلوات
تو قدر آب چه دانی که در کنار فراتی
شبم به روی تو روزست و دیدهها به تو روشن
و ان هجرت سواء عشیتی غداتی
اگر چه دیر بماندم امید برنگرفتم
مضی الزمان و قلبی یقول انک آتی
من آدمی به جمالت نه دیدم و نه شنیدم
اگر گلی به حقیقت عجین آب حیاتی
شبان تیره امیدم به صبح روی تو باشد
و قد تفتش عین الحیوه فی الظلمات
فکم تمرر عیشی و انت حامل شهد
جواب تلخ بدیعست از آن دهان نباتی
نه پنج روزه عمرست عشق روی تو ما را
وجدت رائحه الود ان شممت رفاتی
وصفت کل ملیح کما یحب و یرضی
محامد تو چه گویم که ماورای صفاتی
اخاف منک و ارجوا و استغیث و ادنو
که هم کمند بلایی و هم کلید نجاتی
ز چشم دوست فتادم به کامه دل دشمن
احبتی هجرونی کما تشاء عداتی
فراقنامه سعدی عجب که در تو نگیرد
و ان شکوت الی الطیر نحن فی الوکنات
1-سل المصانع رکبا تهیم فی الفلواتی
خودم توی ترجمه این بیت به مشکل بر خوردم.اگه می شه کمک کنین.چیزایی که می دونم اینه که فلوات می شه بیابان ها ولی لغات "تهیم" و " مصانع" مبهم هستن.
2- و ان هجرت سواء عشیّتی و غداتی
این رو هم توی " و ان " شک دارم ولی اجمالا فکر می کنم معنی اش اینه که و از آن هنگام که هجرت نموده شب و روز برایم یکسان است.
3-مضی الزمان و قلبی یقول انک آتی
زمان گذشت و حال آنکه دلم می گوید که تو می آیی
4-و قد تفتش عین الحیات فی الظلمات
و همانا چشمه زندگانی را در تاریکی ها جستجو می کند.
5-فکم تمرّر عیش و انت حامل شهد
این بیت رو هم نمی دونم که "کم" رو چگونه معنی کنم یا چقدر ولی به نظر من اولی بیشتر می خوره پس: چگونه خوشی بگذارنم در حالی که تو حامل شهدی
6-وجدت رائحه وفد ان شممت رفاتی
شدیدا مشکل دارم
7-وصفت کل ملیح کما یحب و یرضی
هر نمکینی را آن گونه که دوست می داشت و راضی می شد توصیف نمودم.
8- اخاف و منک و ارجو و استغیث و ادنو
ار تو می ترسم و ..... نمی دونم چی میشه معنی اش.
9-احبّتی هجرونی کما تشاء عداتی
دوستانم مرا ترک گفتند همانگونه که دشمنانم می خواستند
10- و ان شکوت الی الطیر فی الوکنات
نمی دونم.شما بگین