سلام بر آزادي
چقدر خوشحالم.

به نقل از سینا مطلبی :هفت ماه پس از آنكه از بازداشت انفرادي بيرون آمدم، هنوز احساس آزادي ندارم ... سخت است كه دائم خود را زير فشار و پرس و جو ببيني و حس كني كه آزاد هستي.
چرخش روزگار، شگفت است: همان زمان كه همراه خانواده از مرزي به مرزي ميگذشتيم، خبر دستگيري صدام را شنيديم.
ديكتاتور حتي در پناهگاه خود و به ياري مزدورانش نميتواند ديري بپايد، اما «اميد» زنده است و پايدار: حتي اگر خسته و دست بسته باشد و به غربت رانده شود.
دل كندن از وطن و سرزمين با همه وابستگيها و دلبستگيها كه داري آسان نيست. اميدوارم دوران دوري زودتر به سر آيد.
چقدر خوشحالم.