برگزیده های پرشین تولز

سهم رسانه های نوشتاری و تصویری در اعتلای فوتبال یا اضمحلال آن؟!

JVD

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
30 آپریل 2010
نوشته‌ها
5,650
لایک‌ها
6,500
سن
39
میخواستم حرفی رو درباره استقلال تو تاپیک این تیم بنویسم که کلا هی فشارم رفت بالاتر :دی و اخرش تصمیم گرفتم اینجا بذارمش چون خیلی کلی تر شد و دیدم این تاپیک بهتر هست براش.
دیگه جاییش رو حذف و اضافه نکردم ولی اگر مشکلی داشت ببخشید :دی

اونقدر این مطبوعات ما مرخص هستند که حد نداره. کاغذ سیاه میکردن کم بود حالا دیگه هر کدوم یه سایت هم راه انداختن.
اگه یه روز اندازه یه جمله وقت داشتم یه جایی حرف بزنم میگفتم که اگر قراره دل کسی برای بیت المال بسوزه بهتره بجای گیر دادن به استقلال و پرسپولیس و تیم ملی به این مطبوعات دقت کنند که چطور با هزار تا آوانس کاغذ و چاپ و ... رو از بین میبرن و روزنامه میدن بیرون. اسمش رو گذاشتن نقد و کمک به پیشرفت فوتبال در حالی که دقیقا دارند برای خودشون به این تیم ها شوک منفی میدن و حاشیه میسازن و ... و نتیجه همه این ها چیه؟ هرز رفتن زحمات همین تیمها که به قول اونها دارن از بیت المال خرج میکنن. پس در حقیقت از دلایل هدر رفتن پول فوتبال ما این روزنامه ها و به اصطلاح سایتها هستن! (البته بحث بیت امال اینها کلا جداست که من اصلا قبول ندارم این قضیه رو که از بیت امال هزینه میشه یا بشه یا ... چون ما کلا ضعف قانون داریم تو این مورد یا اینکه عرضه اجرا نداریم)

اصل مطلبم درباره خبرهایی بود که از چند روز پیش درباره استقلال دیدم و همچنین مقایسه ای که از نوشته ها داشتم در فاصله برد پرسپولیس تا باختش امروز و چقدر نوشته های یک بام و دو هوا درباره علی کریمی نوشتن.
برای جانواریو زدن/ 140 هزار تا / پول درمانی / پس فردا یه پنالتی هم خراب بکنه بدو بدو میکروفن میبرن جلوش که 140 هزار تا گرفتی اون روز پس چرا گل نکردی!!! یه دونه خبرنگار حرفه ای ورزشی پیدا نمیشه تو این مملکت !/ یادم میاد یه بازی نیکبخت (تو استقلال9 اخراج شد و بعد خبرنگار تو اون فشار رفته میکروفن رو گرفته که چرا اخراج شدی تو باعث باخت تیمت شدی ! / یا همین هفته قبل موقع اخراج شجاعی عین همین اتفاق افتاد و تو نود دیدیم!
دو ماهه گیر دادن به نکونام حالا هرچی باشه! آخه چه گیریه که چرا اومده ایران؟ وقتی به سوالاتی که ازش پرسیده میشه دقت میکنیم میبیم که همش مشکلی داره یکنواخت. یه خواهش دارم از کسانی که مخالف این جمله من هستند. یه سرچ کنید دو ماه گذشته رو همه سوالاتی رو که از نکونام پرسیده شده رو بذارید کنار هم. کاری به جوابش هم نداشته باشید. ببینید آیا تو سلول از محکوم به بزرگترین جنایت هم یک سوال رو روزی صد بار میپرسن؟ اونقدر میپرسن و حرف میذارن جلوش که طرف مثلا بروی کریم باقری رفیق و همبازیش هم برگرده! آخه یعنی چی ؟ این رسالت خبری هست اونم در لباس حامی ملی؟
متی رحمتی این همه مثل چی جون میکنه ، دوزار بدبخت دستش نمک نداره/ اونم تو شرایطی که روحیه این بازیکن چه قدر حیاتی هست به عنوان کسی که حساسترین پست تیم ملی رو داره اونم تو این شرایط حساس/ بعد خداوکیلی چی میبینه آدم در قبالش ؟
مدیرها رو دعوا میندازن
بازیکنهای ملی رو تو روی هم میذارن
علی کریمی بعد بازی ملی با اینکه نیمکت بوده اونطوری خوشحالی میکنه و مشخصه دلش با تیمش هست ولی کیه که دست از سر این ادم برداره؟ هر روز و هر روز دو دستگی رو تزریق میکنند در قبالش.
کریم انصاری فرد رو عملا کشتن! طرف امید اول تیم ملی بود. یه ماه تموم هر روز یه طوری اینو بردن بالا و زدن زمین. بابا بذار قرارداد که بست بعد بگو فلان قدر و ... / طرف رو پولکی و بدقول و .. کردن. یه فشاری روش گذاشتن که کلا بازیش هنوز از افت درنیومده.
از همه جا میگن فوتبال پول نداره و ... 4 تا ادم میان مثل رویانیان و هدایتی و انصاری و ... پول خرج میکنن همه بهم گیر میدن. بابا همه میدونیم خب/ حالا شما طوری هدایت کنید که این پولهای هرز نره و به جور خوبی خرج بشه. هر رزو این از کجا میاره اون از کجا میاره و... آقا حق من و توست خوبه؟ میتونی بری بگیریش؟ پس بذار یه جایی خرج بشه که بدرد بخوره وگرنه نمیارن به من و تو بدن که! میره تو جیب.
.
.
.
حالا اینها هیچی نیست همشون رو داریم میبینیم هر روز
این بحث رنگی بودن و اینها هم یه ذره اش هست
اونور هم داستان همینه. روزنامه ها نبودن پرسپولیس الان مشکلاتش نصف این هم کمتر بود. منتها جو رو طوری راه میندازن که پرسپولیسی ها فکر میکنن همه علیه اونها هستن و آبی ها فکر میکنند همه علیه شون هستند.

خبرهاشون رو نیگاه میکنی ادم گریه اش میگیره. اصلا دریغ از یه مطلب تخصصی که ادم چیزی یاد بگیره. نهایتش اینه که ادم اینها میخونه تهش میگه چرت گفته! خودم اینو میدونستم! (یعنی ادم از دیدن یه بازی حداقلی رو دستگیرش میشه که اینها هم همونها رو نوشتن) یا اینکه اونقدر سطحش پایینه که خواننده دوست داره ایکاش راهی بود به این نویسنده مطلب درست رو میگفت تا از اشتباه خارج بشه. / موردی برای نوشتن و حاشیه هم بهشون ندن میرن 4 تا عکس از سال 60-70 میارن میذارن تو سایتها و بین عکسها دعوا راه میندازن. جالبه که اونقدر ذلیل و محتاج توجه هستند که عاجزانه طلب کامنت هم میکنند. انزلی رو با تبریزی به جون هم میندازن / سرخابی هم که همینطوری قابلیتش هست/ اصفهانی ها رو با تهرانی ها و ... دقیقا ببنید که با 4 تا تیتر ساده بعد یه بازی و دو تا گزارش حاشیه ای برگرفته از همین صحبتها فوتبال دوستان دو شهر رو عملا با هم تا بدترین کارها دشمن میکنن.

هر آدم خوب یا بدی رو شما در نظر بگیرید . هر کی واقعا. و بعد تو ذهنتون دنبال کنید مثلا در دو سال گذشته 4 سال گذشته چه مطالبی نوشتن. چه علیه و چه له.

مثال بزنم ؟ علی دایی. کاملا رفتارهای متناقضی رو در قبالش دیدم. یه روز میکوبند بعد میگن افتخاره ماست و میارنش بالا و میگن چرا افکار عمومی علیه این ادم باید باشه/ یکی نیست بگه بابا کی کوبید به غیر شما و اون ادمهایی که از مطالب شما تحریک شده بودن؟ اولین جایی که احترام ادمها از بین میره تو رونامه است یا استادیوم؟؟؟؟

داستان سال گذشته شیث و نصرتی رو یادتون بیاد. اول از همه کی اینها رو کوبید؟ کی بود که هر روز مطلب نوشت و یه کاری رو که خیلی ها حتی با دیدن بازی متوجه نشده بودند رو بزرگ و بزرگتر کرد! آبرو هرچی فوتبالی بود گذاشتن زبر تبر. بعد یه هفته یادشون افتاد که بابا این ها خانواده دارند/ زن و بچه و پدر و مادر دارند. ابرو دارند. بچه اش میره مدرسه و ... آی مردم نباید اینها رو بکوبید. تو دین ما این چیزها نیست. نباید ابروی افراد رو بازی گرفت. بولوتوث ها رو پاک کنید. یکی نبود بگه شما این کلیپ ها رو گذاشتید تو سایتهاتون. بعد یه هفته رفتن تو خونه بازیکن نشستند و از مشکلاتی که براش بوجود اومده بود مطلب تهیه کردن. به روی خودشون نیاوردن که این مطالب رو ما خودمون باعث بودیم!

یا قضیه دوپینگ پارسال که رد شد. حالا باز بحث بودن یا نبودنش نیست/ یا بود یا نبود. اینهمه جنجال و .. داشت؟ زدن تابلو طرف رو آوردن پایین بعدش خودشون رفتن مطلب نوشتن که اشکهای مادر فلانی و اعاده حیثیت و قضاوت عجولانه و ... / که چی اصلا این رفتار ها؟ همه میدونیم دنبال چی هستید. ولی این راهش نیست والا.

همین الان قضیه رویانیان و دایی رو ببینید. مثلا دایی مصاحبه کرده خب! خبرنگارها میرن میگن سردار دایی اینو گفت / خب حالا چی جوابشو میدی؟ دو روز اینکار رو میکنند و روز سوم مینوسند اهالی فوتبال احترام هم رو نگه دارید! بابا تو اگه این حرف رو میزنی وقتی دایی اونطوری گفت میگفتی سردار دایی منظورش این هم نبود و شما هم تند نرو/ دایی سردار عصبانی بود و این حرف رو زد و اصلا اینو نمیخواست بگه و ... اینجا باید کدخدامنشی کنی. نه اینکه اتیش بیار معرکه باشی.

پلیس میره خونه کونته رو میگرده وقتی کونته نبوده خونه اش / در عرض ثانیه مطبوعات یورش میبرند که چرا بچه 8 ساله این ادم باید بترسه ؟ درباره باباش چی فکر میکنه؟ بعد شما میای میبینی اینجا روزنامه کف خیابون چیده شده و بچه وقتی داره میره مدرسه بدترین عکس ها و جمله ها رو درباره باباش میبینه و بعد یه بچه 8 ساله باید بره مدرسه رفیقاش دستش بندازن و کلا حالش از زندگی بد شه.

مرور کنید نوع برخورد ها رو با مربیان ملی مخصوصا خارجی هاشون که در چند ماه اول کلا تو فارسی ضعیفن. ببیند چه سیاستهایی رو دنبال میکنند. امروز میکوبن فردا ایول میگن. مثلا یکی بره تو باغشون که کلا میره رو هوا مثل بلازوویچ/ // این رو تو مربی های خارجی ای که میان برای سرخابی ها هم میشه دید .

هر کی رو شما در نظر بگیرید همینه. از مدیر و بازیکن و مربی فرقی نداره. فرقش اینه که هر کی دم پر تیم ملی هم پیداش بشه بیشتر مورد عنایت قرار میگیره.
دعوای اخیر ملی پوشان رو بیاد بیارید بعد المپیک! فتح ا.. زاده حرف خوبی زد بهشون : گفت اینها الکی بزرگ شدن؟ (فوتبالیست ها!) خب شما بزرگشون کردید. چرا برای کار خودتون این کار رو کردید و حالا بجاش از اینها تابان میخواهید. واقعا این حرف شاید خیلی سطحش بالا نباشه به نظرم ولی چیزی که هست وقتی یکی داره بچه بازی در میاره شما نمیتونی با حرف منطقی جلوش وایسی و مجبوری مثل خودش جواب بدی تا یه قدم بره عقب و بعد با دلیل و منطق بری سراغش.

حالا هر روز و هر روز که میریم روی گیشه رو نگاه مکنیم واقعا بعد از خوندن هر تیتر چی میگیم زیر لب؟ حتی گاهی بدمون نمیاد که نفر کنار دستی هم بشنوه چی میگیم. انصاف بدید که اگر یه وبکم تصاویر چهره رو ثبت کنه بعد از دیدن نیم صفحه 5 تا روزنامه چه عکس العملهایی رو از چهره میگیره با چه حالتهای مختلفی؟ .

در کل به نظر من 2 تا روزنامه ورزشی داشتیم هر کدوم 4-8 صفحه خیلی بهتر بود / برنامه ورزشی کم داشتیم خیلی بهتر بود. چون که وقت و جا کم بود و جایی برای بیراهه رفتن نبود.
الان وقت زیاد میاد / میگن تکراری نگیم / پس میرن سراغ چیزهایی که ضرر داره
صفحه های خالی مونده رو با شبه مقالات پر میکنند و اون صفحه ها میشه جایی که همه باید ازشون بترسن که خرید و فروخته نشن!

نظر من الان سالهاست که اینه : این روزنامه و سایت و رسانه ورزشی ای که ما داریم با این وضعیت فعلی که میبینیم و سالها هم هست داریم میبینیم نمیتونه کمکی به پیشرفت و توسعه فوتبال ما بکند.

خیلی هم طولانی شد:دی
 

hesam 63

Registered User
تاریخ عضویت
2 ژانویه 2008
نوشته‌ها
933
لایک‌ها
899
متاسفانه بعد از روزنامه های ورزشی فضای اینترنت و وب سایت های ورزشی مشکل ساز شدند. قبل تر ها روزنامه ها و مجلات می نوشتند که مطالب نویسنده لزوما مورد تائید ما نیست ولی حالا تو وب سایت ها بارها نظرهای کاملا متناقض با نویسنده قبلی می خونیم و کک کسی هم نمی گزه. سایتی مثل گل الان داره یه نقش کاملا مخرب رو ایفا می کنه. ابایی نداره که شایعات تائید نشده را منتشر کنه و خاص و عام رو به جون هم بیندازه. همون شایعات رو هم روزنامه ها فردا تیتر یک می کنند و کسی هم نمی تونه بهشون ایراد بگیره چون نقل قول بوده.
...
الان فردوسی پور یه برنامه بذاره و بررسی کنه چرا در فصل نقل و انتقالات این همه بازیکن جابه جا می شند. نقش دلال ها و بعضی از خبرنگاران این وسط کجاست. این همه روزنامه ورزشی تو ایران برای چیست؟ در حالی که بهترین مجلات کشورهای مطرح اروپایی روزهای دوشنبه و پنج شنبه منتشر می شند. همچنین نقش بعضی از مدیران ورزشی و غیر ورزشی. طبیعت کار این است که اگر بر فرض مهدوی کیا و کریمی در پرسپولیس سال بعد بازنشسته شدند اگر از تیم پایه بازیکنی نبود که نیست یک جایگزین مناسب برایش پیدا کنند و البته نقاط ضعف این تیم برطرف شود ولی چیزی که الان این است که یک تیم پرطرفداری مثل پرسپولیس باید هفت مهاجم مدعی داشته باشد و کاش برنامه ای با حضور کمیته فنی این تیم تشکیل شود که معلوم شود آن ها این بازیکنان را معرفی کردند یا فشار دلالان یا حتی جو احساسی که از قبل وجود داشته!
همین مطلب درباره استقلال هم وجود دارد. مدیرعامل با همه بازیکن های تاپ ایران قرارداد می بندد و یکی دو تا هم که از دستش می پرد ناراحت می شود. وسط فصل که می شود از بی پولی می نالد. چرا مدیر بالادستی ایشون باید بیاید و ده میلیارد به حسابش واریز کند. ما چه فوتبال زیبایی از تیم دیدیم که حالا مدعی باشیم.
چرا خیلی از بازیکن های این دو تیم بعد از خروج یا فید می شوند یا به اجبار باید لیگ پائین تر را قبول کنند.
یک سوال هم این وسط می ماند. اگر الان بازیکنان سپاهان و تراکتور صدرنشین را به پرسپولیس بدهند آیا این تیم وضعیتش تغییر می کند؟
 

jerii

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
11 مارس 2007
نوشته‌ها
7,946
لایک‌ها
9,663
سن
37
محل سکونت
اهواز
خبرهاشون رو نیگاه میکنی ادم گریه اش میگیره. اصلا دریغ از یه مطلب تخصصی که ادم چیزی یاد بگیره.

لپ مطلب همینه
برنامه نود هم به همین اضافه میشه
فقط چسبیدیم به حاشیه
به خاطر همینه تو بُعد فنی پسرفت داریم
 

ARMF

مدیر بازنشسته ورزش
تاریخ عضویت
15 نوامبر 2009
نوشته‌ها
8,194
لایک‌ها
18,108
محل سکونت
Somewhere close to here
درود

اینکه اوضاع چطوره؟ همه داریم میبینیم. مصادیق به روز و جالبش رو هم جواد عزیز گفت. من میگم بیایم ببینیم چرا به اینجا رسید؟ پایان دهه 60ف به نوعی پایان سیطره دو غول مطبوعات ورزشی ایران بود. البته به تدریج و با شتاب فزاینده... تا اون موقع، همه عطش طرفداران ورزش که عمده اونها رو فوتبال دوستها تشکیل میدادن، با رسیدن شنبه فرو مینشست. حالا اضافه کنید به اینکه عمدتا بازیهای فوتبال ایران جمعه ها برگزار میشد و در نبود پخش زنده و مشکلات رفتن به ورزشگاهها و ... چه تقاضایی برای بازار متن و حاشیه مسابقات وجود داشت. نسل نویسنده های ورزشی اون سالها، برآمده از ادبیات دهه های 30 تا 50 ایران بودن. ادبیاتی که از یک طرف با سیل متنها و ترجمه های آثار بزرگ جهانی رویرو بود و چه با نوشته های بزگانی مثل هدایت و جمالزاده و آل احمد و ... تا گلشیری و احمد محمود و شاملو. شاکله مطبوعات اون سالها چه ورزشی و چه غیر ورزشی مبتنی بود بر ادبیات مستحکمی که هنوز تا این سالها، برگ زرین تری به کتاب نامهاش اضافه نشده... خب این رو بذارید کنار یک نوع تعصب حرفه ای (در هر شغلی) به ویژه در حرفه های نو و وارداتی که اساسا اشتغال به اونها فی نفسه یه جور ارزش اجتماعی تلقی میشد (مقایسه کنید با امروز). از سوی دیگه، محدودیت امکانات و وسایل اطلاع رسانی باعث میشد که راحت ترین راه بدست آوردن آخرین خبرها و گزارش ها (به ویژه خارجی) تلکس خبرگذاریها باشه. اگر کسی میخواست بیشتر بدونه و بهتر بفهمه، باید بسیار تلاش میکرد تا به مجلات و کتابهای روز دسترسی پیدا کنه و برداشت خودش رو از وقایع (در قالب تحلیل) یا اخبار روز رو از اونها دربیاره (باز مقایسه کنید با امروز و گوگل و ...). ماحصل همه این ورودیها این بود که نویسنده برای اونچه که تولید میکنه (مطلب) زحمت بکشه و وقت بذاره و حیثیت حرفه ایش رو به اون گره بزنه تا تشخص اجتماعیش در جامعه لکه دار نشه. قابل کتمان نیست که در هر زمان و هر شغلی، کسانی هم بوده و هستن که صرف به انجام رسوندن فعل و کار براشون کفایت کنه و زیاد درگیر با کیفیت و سلامت کار نباشن...
با آغاز دهه 70، همه چیز در ایران شکل دیگه ای گرفت... دوره ای که موسوم شد به سازندگی، خیلی از ارکان زندگی ایرانیها رو دگرگون کرد... یکی از این حوزه ها حوزه ورزش و به تبع اون رسانه های ورزشی بود. هرگز یادم نمیره، برای من که از 1363 درگیر دنیای ورزش و کیهان ورزشی بودم و ظهر شنبه لحظه مقدسی برای من بود تا مجله از زیر در به داخل انداخته بشه، چه لذتی داره وقتی ببینی، وسط هفته، روز سه شبه، نشریه ای دربیاد با رویکرد عمدتا ورزشی... هفته نامه پهلوان که هر شماره اش 6 تومن بود (کیهان و دنیا 10 تومن بودن) و اولین شماره اش هم عکس علیرضا ******* بود بر سکوی قهرمانی سنگین وزن کشتی دنیا در مارتینی سوییس 1989...
پهلوان شروع دورانی بود که میشه اسمش رو گذاشت دوران کمیت... هفته نامه های مختلف ظرف دو سه سال بعدش مثل قارچ رشد کردن. هدف که از قبل بود، آینه، فضیلت، البرز و و و... تا فانوس و تلاش و شاخص و رسیدیم به ابرار ورزشی تا تولد روزنامه خبر ورزشی... خبر ورزشی که اوایل دورنگ چاپ میشد در تیراژ بالا، برای اولین بار سیاسیت خبر های کوتاه، حاشیه ای و دست اول در کنار مصاحبه های چندخطی با بازیکنها و مربیها رو شروع کرد. خاصیت این نوع کارکردن در خسته نشدن خواننده، رسیدن سریع به اصل مطلب و هیجانات کوتاه و قوی بود که در مدت کوتاهی این روزنامه رو از بابت تیراژ رکورد دار کرد. حتی رسمی پایه گذاری شد که نشریات برای نشون دادن اقبال مردم، تیراژ رو چاپ و اعلام میکردن که امروز دیگه از این خبرها نیست. یکی دیگه از خاصیت های اخبار کوتاه و قوی، معرفی و تبلیغ بازیکنها و مربیهایی بود که کمتر کسی اونها و نظریاتشون و تصویرشون رو میشناخت. این کار حکم رپرتاژ آگهی رو داشت که برای شخص مصاحبه شونده تهیه میشد. با قاطعیت نمیشه گفت که اون سیستم، با انگیزه های مادی خاصی انجام میشد یا نه؟ اما بطور قطع پایه گذار دلالی مطبوعاتی بصورت جدی در فوتبال ایران شد که امروز هم دامنگیر این ورزش هست. اون هم بطور جدی... ناگفته نمونه که سردبیر و درواقع همه کاره اون روزهای خبر ورزشی کسی بود که در جریان دستگیری چندسال پیش یک سری از مطبوعاتی ها دستگیر و زندانی شد و مدتهاست که ازش خبری در مطبوعات ورزشی نیست. در نقطه مقابل خبر، ابرار ورزشی قرار داشت که به مطالب جدی، تحلیلی و ترجمه ای اهمیت بیشتری میداد. کسانی مثل فراز کمالوند و عادل فردوسی پور درواقع از اون بستر به فوتبال ایران معرفی شدن...
 
Last edited:

ARMF

مدیر بازنشسته ورزش
تاریخ عضویت
15 نوامبر 2009
نوشته‌ها
8,194
لایک‌ها
18,108
محل سکونت
Somewhere close to here
خب... وقتی کار زیاد بشه، نیروی کار هم نیاز هست... درمقایسه با ژورنالیسم دهه های پیش از 70، حجم کار مطبوعاتی بسیار بالا رفت. آمارها ساخته شد و با افتخار عنوان شد درباره سرانه مطبوعاتی کشور. اما همونقدر که روزنامه نویسهای دهه های پیش، وقت، استعداد، صلاحیت و نظارت بیشتری داشتن، نسل جدید به دلیل رقابت شدید صنفی، هر روز مجبور شدن از روز قبل، از کیفیت کارشون کم کنن تا سرعت خروجی رو بالا ببرن. گسترش امکانات، باز شدن درهای کشور به سوی دنیا، ورود آسان تر منابع به داخل، گسترش صنعت و تکنولوژی از صنعت چاپ بگیر تا کامپیوتر و اینترنت، رشد سطح عمومی سواد، اقبال بیشتر مردم به ورزش و به ویژه فوتبال، همه و همه در کنار سیستم ضعیف نظارت برکیفیت، معطوف به آمارسازی و کمیت و ساده انگاری در زمینه اطلاع رسانی (به ویژه فوتبالی) باعث شد تا کسانی مصادر امور نشریات ورزشی رو به دست بگیرن که دغدغه بزرگشون گردش مالی نشریه و تیراژ بالاتر بود و برای رسیدن به این هدف اصلی، بیشتر از هرچیز، کیفیت رو فدا کردن... کم کم تفاوت نوشته ها و حتی تحلیلهایی که گاهی از سوی بزرگان فوتبال ایران ارائه میشد، شد مثل تفاوت غذای خانگی و فست فود ها... اونچه به خورد ذهن مردم داده میشد، معجونی از روغن و نمک و ادویه بود با مقدار کمی ماده ارزشمند که هم سرحال می آورد، هم سیر میکرد... اما بیماریها هم کم کم از راه میرسید...
مهمترین بیماری که درنتیجه ژورنالیسم فست فودی حاصل شد، عادت داد ذهن خواننده به اخبار سطحی، تحلیلهای سطحی و مصاحبه های سطحی بود. چیزی که بهش میگیم "زرد". به مرور، خواننده های ورزش دوست، عادت کردن که در 3 خط و 50 کلمه، خبر مورد نظرشون رو بگیرن، و از ماوقع مطلع بشن. دیگه حوصله ای برای مطالعه نوشته های طولانی ولی پرمغز کسانی مثل مرحوم د. اسداللهی نبود... این عادت باهث تغییر ذائقه ورزشدوستها شد. مفاهیم مهمی، تغییرات بزرگی کردن... تعصب، باشگاه، حرفه ای گری و آماتوریسم، سرمایه گذاری، ستاره، پدیده، اسطوره، استاد و ... همه در چرخ گوشت ژورنالیسم فست فودی تغییر ماهیت دادن. اگر یه زمانی علی پروین از واژه "خبرنگارهای 1000 تومنی" یاد میکرد، اون گروه اونقدر محدود بودن که هنوز تاثیر بزرگترها در مطبوعات دیده میشد. اما تغییرات ایجاد شده، تعداد اونها رو از ریشه دارها بیشتر کرد. و در نهایت جلو واژه روزنامه نگار و رسانه یه علامت پرسش بزرگ گذاشت...
بیماری بزرگ دیگه بیماری دلالی مطبوعاتی بود. بر کسی پوشیده نیست که نقش رسانه ها در پررنگ یا کمرنگ کردن یه بازیکن یا مربی یا مدیر باشگاه، این روزها بسیار بزرگه... گاهی یه بازیکن کم مایه و حتی گمنام با دوتا حرکت چهره میشه و بعد این رسانه ها هستن که با پرداختن به اون یا تلاش در جهت محوش، در زندگی و آینده حرفه ایش تاثیرگذار میشن. به مصادیق نمیپردازم چون هم شما میدونید و هم بسیار گسترده است... اما همین پرداختن ها و نپرداختن ها، فی مخصوص خودش رو پیدا کرد. رسانه هایی که روزگاری برای گرفتن یه مصاحبه با یه ستاره با هم مسابقه میذاشتن، حالا ستاره ها رو (با مفهوم جدیدش) در اختیار داشتن. همونطور که جواد عزیز گفت، با پرسش های سطحی و تکراری و تکرار در تکرار، چنان طرفشون رو گوشه رینگ میبرن که یا تسلیم شرایط و احتمالا خواسته های اونها (نه همه شون) بشه و یا بره جایی که عرب نی انداخت... هر روز و هفته، نام افرادی رو میبینیم که همیشه در بورس هستن و در هر شرایطی، ازشون خبر و مصاحبه کار میشه. در کنارش کسانی که باید در بورس باشن، گاهی تا مدتها به محاق فراموشی میرن و خبری ازشون نیست... این رویه و سیستم بده و بستان موقعیتها، بزرگترین ضربه رو به بدنه اصلی ورزش و فوتبال ایران زده. بازیکنه میان مایه یا کم مایه ایرانی وقتی میبینه با کمی شل کردن سرکیسه میتونه شبها به سفره خانه بره و روزها نفس دویدن نداشته باشه و همیشه هم در بورس... خب کم کم این تبدیل میشه به رویه و ضربه بزرگش رو تیم ملی میخوره... تیمی که پر از ستاره های رنگ و وارنگه که تماشاگر باهاشون ارتباط قلبی نداره... چون در طی پروسه باشگاهی اون ارتباط رو ایجاد نکردن. هیجان نساختن، عشق تولید نکردن، خاطره به وجود نیاوردن و بخش مهم این همه این افعال منفی، بر عهده رسانه هاست که با وجدان و صداقت، اونجا که باید نقد نکردن و اونجا که باید حمایت...
اما آخرین بیماری که به باور من در نتیجه کار رسانه های ورزشی ایحاد شده، بالابردن سطح توقع مخاطبین از رسانه ها، به واسطه بالا رفتن سطح دانش اونهاست. نه اینکه این بالا رفتن ها بد باشه. اما وقتی دقت میکنیم که این بالا رفتن آگاهی ها هم محصور در لایه های سطحی ورزش و فوتبال و اتفاقات پیرامونش هست، بهتر درک میکنیم که بالا رفتن توقع هم به همون میزان در سطح مسائل گرفتاره و هیچوقت به لایه های زیرین و مهمتر مسایل نمیرسه. پرداختن بیش از حد به مسایلی مثل پرداختهای کلان، تکه پرانیها و بیانیه نویسیها، عکس و پوستر و مقایسه، لقب سازیهای کاذب و اسطوره سازیهای آنی، پروبال دادن به اسمها و فراموش کردن رسمها و... باعث شده که مخاطب، با یه سری اطلاعات دم دستی، و توهم دانایی، در سطحی ترین لایه های موضوع گرفتار بشه و در نتیجه چنین فضایی، کل کل های بچه گانه، تیترهای لوس و زرد (متاسفانه توسط رسانه هایی که مستقیما به بدنه فوتبال وابسته هستن)، حملات لفظی و کلامی در فضای مجازی و در ورزشگاهها و حتی کوچه و خیابون، نقل محافل فوتبالی در گستره جامعه است. در این اتمسفر پرغبار، تماشاگر فوتبال، واقعانمیدونه از تیمش (ملی یا باشگاهی) چی میخواد؟ از ستاره و بازیکن محبوبش چی میخواد؟ از مدیر باشگاهش چی میخواد؟ از فوتبال چی میخواد؟
 

ARMF

مدیر بازنشسته ورزش
تاریخ عضویت
15 نوامبر 2009
نوشته‌ها
8,194
لایک‌ها
18,108
محل سکونت
Somewhere close to here
لذت ژورنالیسم فست فودی کوتاه اما قدرتمنده... دوام نداره اما ذائقه مخاطب رو تغییر میده. قند و اوره و کلسترول خون فوتبال رو بالا میبره و هر لحظه به سکته نزدیکتر میکنه. شاید تنها عامل سکته نباشه اما تسریع کننده هست قطعا... اهلیت و شایستگی ژورالیست ها، در این زمانه پرغبار، مثل خیلی از اهلیتها و شایستگی ها در زمینه های مختلف به سختی قابل تاییده... همین که من دارم راجع به این موضوع مینویسم، اگر در من توهم ایجاد کنه که کارشناس مساله هستم بسیار مخاطره آمیزه. توهمی که خیلی ها دچارش هستن. تفکر ماکیاولیستی و هدف گرایی کوتاه مدت، بیماری هست که مطبوعات ورزشی ما بهش دچارن و این ویروس مسری رو به سادگی به خوانندگانشون منتقل میکنن... این وسط، البته مطمئنا هستند کسانی که وجدان کاریشون رو از دست ندادن و منافع بالاتری از منافع شخصی خودشون مدنظر دارن. اما تعدادشون اونقدر کم شده که مثل چندتا تک درخت در یه دشت بزرگ دیده میشن...
چاره کار به باور من، مطالعه، مطالعه، و مطالعه است... تا زمانی که تعداد افرادی که اخبار فست فودی رو به مطالعه های پرمایه و جدی ترجیح میدن بیشتره... آش همین آشه و کاسه همین کاسه...

پوزش میخوام بابت پرچانگی و اینکه سرتون رو درد آوردم...

پاینده باشید
 

JVD

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
30 آپریل 2010
نوشته‌ها
5,650
لایک‌ها
6,500
سن
39
درود

اتفاقا علی جان یه راه حل همیشه تو این جور گره ها و گرفتاری ها اینه که آدم به جایی میرسه که پیش خودش میگه خدایا چی شد که اینطوری شد! از کجا راهمون اومد به این سمت و وقتی میره با خودش از گذشته مرور میکنه و میاد جلو یه علامت هایی رو پیدا میکنه که شاید اون زمان و اون روز بهش توجه نکرده.

اول اینو بگم که جدای از همه صحبتهای شما با این دو قسمت خیلی حال کردم

این رو بذارید کنار یک نوع تعصب حرفه ای (در هر شغلی) به ویژه در حرفه های نو و وارداتی که اساسا اشتغال به اونها فی نفسه یه جور ارزش اجتماعی تلقی میشد (مقایسه کنید با امروز)
این واقعا میتونه یه درس بزرگ باشه برای کسانی که امروز در این حرفه مشغول هستند. میشه از اون زمان تعمیمش داد به این دوره. اینکه چنین حرفی به حقیقت و به درستی زده میشه نشون میده که باید تکونی بیشتر از یه تکون به خودشون بدن و این یه انتقادی هست که اگر گیرنده اش هنوز چشم و گوشش بسته نشده باشه میتونه از یه کوچه فرعی بیافته تو یه بزرگراه اونم در راه مستقیم و درست.

کم کم تفاوت نوشته ها و حتی تحلیلهایی که گاهی از سوی بزرگان فوتبال ایران ارائه میشد، شد مثل تفاوت غذای خانگی و فست فود ها... اونچه به خورد ذهن مردم داده میشد، معجونی از روغن و نمک و ادویه بود با مقدار کمی ماده ارزشمند که هم سرحال می آورد، هم سیر میکرد... اما بیماریها هم کم کم از راه میرسید...
بسیار تشبیه جالب و مثالی کامل بود . واقعا همینطور در ادامه بیماری ها ...

///

این که فرمودی قلم و صفحه و .. فروخته میشه گاها واقعا درد بزرگیه و چیزی نیست که آدم بخواهد منکر بشه. خود من کسی رو سراغ دارم که البته الان تو فوتبال نیست ولی بخاطر یه رو کم کنی ساده بعد از یه روز تمرینی ساده با یه تلفن یه تیر توی تاریکی انداخت و اومد تو سطح اول فوتبال و تا دستیاری فنی تیمی در لیگ برتر هم پیش رفت در حالی که خودش همیشه میدونست جاش اونجا نیست. خیلی ساده و البته اون بدون پول بود یه جورایی و بیشتر رفیق بازی بود! اما کسی که همون روز به عنوان بالادست او و همکار ورزشیش کار میکرد سالها طول کشید تا پله پله و با هزار بدبختی دیده بشه و بیاد جلو و آخرش هم البته به اونجا نرسید ولی نون دلش رو به قدری کمتر از لیاقتش خورد.
خیلی زشت و ( من اصلا نمیدونم چه کلمه ای برازنده!!! این وضعیت میتونه باشه) هست که آدم از رسالت حرف بزنه و وقت ناکامی بگه که ما همه تلاش میکنیم برای اعتلا و از اون طرف تو یه عصر زمستونی (زمستون ورزشی منظورمه) خیلی راحت با 4 تا تلفن و قول و امروز دیگه کارت تو کارت) یه مرد کوبیده بشه ! یا یه بی مایه بشه تیتر یک.

//
اما نکته ای در حین خواندن پست دوم شما به ذهنم رسید که فراموش کرده بودم بگم/
من تو حرفهام که البته عصبانی شده بودم و تند رفتم :دی یه جایی به بی ارزش بودن مطالب اشاره کردم. و بعد رسیدم به اون صحبت شما که در مورد سطح توقع و سطح بینش خواننده ها با توجه به سطحی محوری نویسنده ها.
این حرف درسته ولی من فکر میکنم این وجه قضیه هست. اونطرفش میشه کسانی که بین همه این شلوغ کاریها دنبال همون مطلبهای بدرد بخور و گره گشا میگرده. میخوام بگم که خیلی ها الان دیگه طرف مطبوعات ورزشی هم نمیرن چرا؟ چون میدونن توش چیزی نیست. در نظر بگیرید که زیاد پیش میاد که یه مسئول ورزشی حرف بزنه ولی آدم رغبتی به شنیدن نداره! علت همین هست که الان در مطبوعات هم هست. دقیقا علتش میرسه به بی سوادی.
مثلا وقتی یه کسی که جنس فوتبال رو نمیشناسه میره میشه نویسنده مطلب ورزشی و فقط شور اینو داره تقلیدی ظاهری برای تیترها و صفحه چینی داشته باشه از مطبوعات خارجی که تازه جنس کار اونها رو هم نمیشناسه پس چیزی برای ارائه نیست کا ادم درگیرش بشه. مثل اینکه وقتی یه آدم غیر فوتبالی میاد تو رسانه تصویری و صحبت میکنه. ادم میدونه حرف بدرد بخور ازش در نمیاد ولی از طرفی نگران میشه که این ادم با این فکر میخواد سیاستگذاری اون کار رو بکنه. بدترین و منفور ترین ادم فوتبال رو در نظر بگیریم وقتی میخواهد حرف بزنه ادم بدش نمیاد گوش کنه ببینه حالا چی میخواد بگه؟ چون حداقل از این جنس هست ولی مثلا یه فرد تصمیم گیرنده که کارش فوتبال شده ولی ازش سر در نمیاره رو ادم اصلا از شنیدنش هم ...
همه اینها رو گفتم تا برسم به اینکه وقتی بیننده و خواننده بیشتر از نویسنده و کسی که قرار کار رو در عمل انجام بده ، بدونه و بفهمه و بلد باشه! چی میشه؟ میشه همین که ما میبینم. فرض کنید یه کباب زن حرفه ای / یه بنای ماهر / یه اوستا خیاط بخواهد بشینه کباب زدن / دیوار چیدن / کت بریدن یه کسی رو ببینه که تا حالا دستش به این کارها نخورده و بلد نیست. چی میشه میشینه میخنده بهش در حالی که از اون طرف دلش داره میسوزه به حال مواد و مصالح کار که داره از بین میره!

الان وضع فوتبال نویسی و فوتبال چرخوندن ما به نظرم اینطوری شده. وقتی یه عمر پنج / ده / پونزده / بیست ساله ورزشی کفایت میکنه که طرف درک کنه این کار داره بیکفایت انجام میشه تکلیفش روشنه. اون چیزی که درون هست و باید به مردم خط فکری بده و چیز یادشون بده باید منبعی باشه که اونقدر بزرگ و عظیم باشه از دانش اون کار که وقتی یه چشمه نشون داد همه کیف کنند و ول کن کار نباشند . یعنی اونقدر محتوا وجود داشته باشه که طرف ندونه از کجا شروع به گفتن کنه که مردم گیج نشن و درست درس بگیرند. اما الان به نظر من کلیه رسانه های ورزشی ما شبیه یه باغ بزرگ هستند که دورش یه دیوار بلند کشیدن که کسی توش رو نبینه ولی اونقدر بی ارزشه که حتی 4 تا نگهبان بیرون در نگذاشته اند و ادم گاهی اونقدر بهش فشار میاد که میخواد از دیوار بپره بالا و بره باغ رو تسخیر کنه!!!
 

mori.54

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
1 می 2006
نوشته‌ها
2,599
لایک‌ها
4,675
سن
48
محل سکونت
Tehran
دوستان خوبم علی، جواد و حسام 63 انقدر زیبا و خوب نوشته اید که حرفی جز تایید برای من باقی نمانده، دست مریزاد...

لابلای صحبت های خوب تان تکات کلیدی و مهم زیادی وجود داشت که می ارزد در فرصتی دیگر مفصلا به آن اشاره کنیم؛

اما اجمالا چند سوال را مطرح می کنم:

1- مطبوعات ورزشی بر چه اساس و ضوابطی می توانند مجوز نشر بگیرند؟ اصولا ما چه تعداد روزنامه ورزشی و یا برنامه ورزشی تلوزیونی نیاز داریم؟

2- نویسندگان ورزشی چه شرایطی باید داشته باشند تا نوشته های شان به زیور طبع آراسته شود؟ (ایضا برنامه سازان ورزشی و مجریان ورزشی: آیا اصولا نیاز به ویژگی خاصی دارند؟)

3- آیا انجمن صنفی مطبوعات دارای تشکل درست و حسابی و قدرت کافی است؟ و به طور کلی آیا کسانی هستند که صلاحیت نظارت بر بخش مطبوعات ورزشی از حیث تخصصی و همچنین عملکرد رسانه های ورزشی صدا و سیما را داشته باشند؟


پاسخ به این سوالات خیلی چیزها را مشخص می کند!
 

hesam 63

Registered User
تاریخ عضویت
2 ژانویه 2008
نوشته‌ها
933
لایک‌ها
899
دوستان خوبم علی، جواد و حسام 63 انقدر زیبا و خوب نوشته اید که حرفی جز تایید برای من باقی نمانده، دست مریزاد...

لابلای صحبت های خوب تان تکات کلیدی و مهم زیادی وجود داشت که می ارزد در فرصتی دیگر مفصلا به آن اشاره کنیم؛

اما اجمالا چند سوال را مطرح می کنم:

1- مطبوعات ورزشی بر چه اساس و ضوابطی می توانند مجوز نشر بگیرند؟ اصولا ما چه تعداد روزنامه ورزشی و یا برنامه ورزشی تلوزیونی نیاز داریم؟

2- نویسندگان ورزشی چه شرایطی باید داشته باشند تا نوشته های شان به زیور طبع آراسته شود؟ (ایضا برنامه سازان ورزشی و مجریان ورزشی: آیا اصولا نیاز به ویژگی خاصی دارند؟)

3- آیا انجمن صنفی مطبوعات دارای تشکل درست و حسابی و قدرت کافی است؟ و به طور کلی آیا کسانی هستند که صلاحیت نظارت بر بخش مطبوعات ورزشی از حیث تخصصی و همچنین عملکرد رسانه های ورزشی صدا و سیما را داشته باشند؟


پاسخ به این سوالات خیلی چیزها را مشخص می کند!

ممنون از شما. من شخصا از دو دوست دیگر متشکرم که نقدهای مفصل و جالبی نوشتند.
البته من می خواستم به مواردی اشاره کنم که به نوعی ارتباط داشت با سوال سوم شما ... نقش رسانه ها ( مخصوصا نوشتاری ) در اعتلا یا اضمحلال خودشان. چرا نمونه های به ظاهر موفق بعد از مدتی از هم پاشیده می شوند و دیگر اثری از آن ها نمی بینیم. تیم های به ظاهر موفقی که فقط خودشان می دانند چه اتفاقی بین شان رخ داده که دیگر کنار هم نیستند. مجله تماشاگران ( هر چند کامل فوتبالی نبود ) از یادم نمی رود. صبح ورزش، جهان فوتبال و نمونه هایی از این دست که یکی یکی نابود شدند. جهان فوتبال در اوج موفقیت توسط خودشان به زیر کشیده شد. صبح ورزش در کمال ناباوری در یک روز پنج شنبه بدون هیچ گونه توضیحی اعلام کرد که از شنبه ما متعلق به قرمزها هستیم. نمونه اخیر هم دنیای فوتبال بود که هر چند روزنامه خوبی نبود ولی نسبت به دیگران در رده های بالاتری قرار داشت. معلوم نشد چرا یک دفعه تب افشاگری های شان گل کرد و آن قدر علیه این و آن نوشتند ( و البته به آن هم افتخار کردند ) که خود به خود بسته شد. تا یک سال پیش مدیر وب سایت شان می گفت که در حال رفع مشکلات هستیم ولی احتمالا همان تیم در یک روزنامه دیگر مشغول کار هستند. بالاخره چه فرقی می کند. مخاطب که برای شان مهم نیست. بخشی از مشکلات هم زمانی آغاز شد که اعتدال گرایی را از سیستم کاری خود حذف کردند. یعنی طرف ضد پروین بود و وقتی پرسپولیس می باخت کیف می کرد در حالی که پرسپولیسی بود. همین الان وب سایت گل تا قبل از فینال کاپ ژاپن برای قطبی مدیحه سرایی می کرد ولی بعد از باخت حتی مطلبی هم در این باره نوشته نمی شود. از آن طرف روزنامه مخالف قطبی با چند باخت او را مورد لطف! خود قرار می دهد ولی بعد از بردها خبری از او نیست.... حالا گناه من مخاطب چیست؟ ... در بعد ورزشی ( فوتبال ) حتی از بعد سیاسی هم شاخه های بیشتری بوجود اومده حال چطور می شه که این ها بتوانند کنار هم یک تشکل موفق رو تشکیل بدهند و بر هم نظارت کنند در حالی که بین تیم خودشان هم بعضا اختلاف هست.
البته نکته جالبی هم وجود دارد که باید به آن اشاره کرد. تلویزیون از مردم درباره خرید روزنامه های ورزشی سوال می کرد. چرا روز به روز از تعداد خواننده های روزنامه کم تر می شه. جواب مشخص بود. خبرهای روزنامه ها را دیروز همه در اینترنت خواندند!!
...
در نهایت اگر نوشته ها سطحی بود عذرخواهی می کنم چون می شود درباره این سوال ها ده ها صفحه مطلب نوشت.

پ.ن : ایران در مسابقات جوانان آسیا دو بر صفر ژاپن رو شکست داده. بعضی از خبرگزاری ها خبر رو خیلی کوتاه پوشش دادند و به ذکر نتیجه و گلزنان بسنده کردند ولی هنوز وب سایتی مثل گل به اون حتی اشاره نکرده. برای این از گل نام می برم که اختصاصا فقط به فوتبال می پردازه و حداقل انتظار می ره مقدمه ای درباره جوانان آسیا و تیم ایران بره ولی تا پاسی از شب بیدار می مانند و نتیجه یووه و رئال را می زنند و اعتنایی به تیم ایران نمی کنند.
همین ها اگر ایران به نیمه نهایی و فینال بره داعیه دار اخلاق ورزشی و ... می شوند.!
 
Last edited:

JVD

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
30 آپریل 2010
نوشته‌ها
5,650
لایک‌ها
6,500
سن
39
سلام

من دوست داشتم دوستان بیشتری تو این قضیه نظر بدن و انتظار داشتم اینطور باشه ولی انگار حوصله اش نیست. :دی

اما اجمالا چند سوال را مطرح می کنم:

1- مطبوعات ورزشی بر چه اساس و ضوابطی می توانند مجوز نشر بگیرند؟ اصولا ما چه تعداد روزنامه ورزشی و یا برنامه ورزشی تلوزیونی نیاز داریم؟

2- نویسندگان ورزشی چه شرایطی باید داشته باشند تا نوشته های شان به زیور طبع آراسته شود؟ (ایضا برنامه سازان ورزشی و مجریان ورزشی: آیا اصولا نیاز به ویژگی خاصی دارند؟)

3- آیا انجمن صنفی مطبوعات دارای تشکل درست و حسابی و قدرت کافی است؟ و به طور کلی آیا کسانی هستند که صلاحیت نظارت بر بخش مطبوعات ورزشی از حیث تخصصی و همچنین عملکرد رسانه های ورزشی صدا و سیما را داشته باشند؟


پاسخ به این سوالات خیلی چیزها را مشخص می کند!
اگه من شخصا بخواهم به این سوالها جواب بدم باید در کل بگم که ما منتظر دیدن چیزهایی بودیم که نتایج خوب داشته باشه ولی الان مثلا معترضیم . چرا ؟ مشخصا چون اون چیزی که میبینیم لایق نیست. تو این مملکت یه موردی که هست اگر مثلا من و شما و 4 نفر دیگه تو یه خونه زندگی کنیم و مثلا من آشپز باشم اولین باری که یکی بهم بگه این چیه پختی یه حرفی میزنم و یه رفتار زیر پوستی ای هم میکنم که خودش دو شاخه میشه. اون چیزی که میگم اینه : ناراحتی بیا خودت درست کن! به همین راحتی! اما اون رفتاره اصل کار هست. اگر من واقعا بخواهم شما بیای درست کنی براحتی با این حرف توپ رو انداختم تو زمین شما و از شر کارش راحت میشم ! اما این بحث مورد نظر ما شر که نداره همش هم منفعت هست. پس میره سراغ فاز دوم. میگم بیا تحویل بگیر اما در عمل اونقدر زیر آب زنی و چوب لای چرخ گذاشتن انجام میدم که شما خودت بیخال بشی و من کرسیم رو حفظ کنم و بعد حتی بگم دیدی؟ پس حالا هرچی من میگم اعتراض نباشه.!!! این خودش جواب همه سوالها رو داره. اصل و کلیت قضیه همینه که ما نمیخواهیم مشکل برطرف بشه و اون صورت مسئله باید رو میز بمونه تا هر بار یه جوری سرگرمش بشیم.

حالا اگر جواب بخواهیم بدیم. من یه سوال اول خیلی راحت میگم:
نمیدونم دقیقا چه باید ها و نباید هایی باید تعریف بشه برای جواز اما چیزی که روشنه این باید ها و نباید های موجود کافی نبوده که نتیجه اش رو میبینم. ضمن اینکه من حتما حتما اگر میخواستم تصمیم بگیریم این بند رو به شکلی تنظیم میکردم که حداقل یه ناظر روزانه در خود کادر اون نشریه باشه از جنس فوتبال (مثلا این ورزش یا برای ورزشهای دیگه از آدمهای خودشون) که یه جور فیلتر باشند البته از خودشون مثل سردبیر. یعنی یه سردبیر ورزشی فقط نباید تحصیلات اون کار رو داشته باشه و مهمتر این هست که از اون جنس باشه. سوالی دارم اینکه مثلا اگر من تحصیلات این رشته رو داشته باشم بهم اجازه یه روزنامه سیاسی رو میدادند؟ مشخصا نه و باید جزو ادمهایی میبودم که از سیاست سر در بیارم و سابقه فعالیتم مشخص باشه. در حالی که تو ورزش اینچنین چیزی نیست یا اگر باشه اجراش خوب نبوده. //
در مورد تعدادش ! که خیلی مهمه. ما وقتی باید الگو برداری کنیم این کار رو نمیکنیم و وقتی نباید این کار رو بکنیم برعکسه.
اونجاهایی که میاییم و از لیگ اروپایی الکو میگیریم مثلا تو مسائل انضباطی غلطه چون ما فرهنگمون فرق داره و اصلا مگه قانون اساسی ما کپی اونهاست که این رو کپی کنیم؟ ولی اینجا که باید الگو بگیریم نمیگیریم.
ایتالیا سه تا نشریه بدبخورد ورزشی داره که تازه از بین گازتا و کوریره و توتو همیشه توتو اسپورت رو محکوم میکنند که شما فقط حواشی تولید میکنید و در بین این سه تا این یکی همش گوشه رینگ رفته.
حالا آلمان و انگلیس هم همینطوری هستند تقریبا. بیاییم و سطح ورزشمون رو مقایسه کنیم با اونها و بعد صفحات و زمانهایی رو که میخواهیم در چند برابر اونها پر کنیم! مشخصا حرف کم میاریم و میریم به بیراهه.
//
سوال دوم
من از اون دسته آدمهایی هستم که میگم لازم نیست یه مربی حتما فوتبالیست بوده باشه چون برای این کار چیزهایی دیگه هم لازم هست که حبران میکنه همه چی رو.
یه نویسنده ورزشی هم میتونه از این حال خارج نباشه!! این درست نقطه مقابل فیلترهایی هست که توی سوال بالا گفتم شاید ! اما درست نقطه وصلشون هست. میشه بود ولی اون صافی و فیلتر اگر درست عمل کنه که نمیکنه اونوقت برای هر خوبی جای رشد هست. در نظر بگیرید که مثلا تیمهایی که از مربی استفاده کردند که فوتبالیست نبوده مگه چارچوب نداشتند؟ داشتند ولی وقتی فردی شایستگیش رو ثابت میکنه میتونه رشد کنه و بیاد بالا و بالاتر وبین مثلا هزار پیشکسوت از یه تیم بیاد و مربی تیم بشه در حالی که حتی در کودکی هوادار رقیب بوده!
این قضیه توی رسانه های همه گیرتر خیلی مهم تر هست مثل تلویزیون.
الان تریبون تلویزیون من کلا دست یه عده ادم هست که به نظرم شایستگی ندارند و اصلا نمیدونند چه حرفی رو باید زد ! مثلا در حین المپیک یه بچه میاد میشه مجری و راحت به فوتبالیستهایی که یه عمر جون کندند تا اومدن بالا تیکه میندازه و در حالی که از خیلی چیزها سر در نمیاره! این حرف باعث میشه که سه تا بازیکن بزرگ تیم ملی که کریمی و نکونام و رحمتی باشند کلا رسانه رو تحریم کنند و در ادامه بقیه هم و این میشه که یه ناعاقل سنگ رو میندازه تو چاه و حالا بیا درش بیار!
دقیقا وقتی به برنامه پخش بازیهای زنده تلویزیون نگاه میکنی و یا صحبتهای مجریان برنامه میبینیم که دقیقا هر کدوم دارند زیر پوستی تیم رقیب رو میکوبند و از تیم مورد علاقه شخصی !! دفاع میکنند و میخواهند دیگران رو تحریک کنند یا مسخره کنند و دست بندازن. این خیلی ساده هست و قابل دیدن.
یا مثلا تو بازیهای ملی میبینم که گزارشگر جملاتی میگه در حمایت از یه بازیکن منتصب به تیمی و دفاع میکنه یا میکوبه و ... بعد ما میخواهیم زور بزنیم که بگیم تو تیم ملی بحث رنگ نکنید! خب وقتی تلویزیون که رکن 4 یه کشور هست اینکار رو میکنه از یه بچه 15 ساله چه انتظاری هست که تو استادیوم تحت جو بازیکنی رو به فحشهایی نگیره که حتی معنیش رو هم درک نمیکنه!
شرایطی که لازم هست داشته باشند خیلی مهمه ومشخصا کافی نیست.

شما ده تا مدیر عامل بزرگ باشید تو یه شرکت بزرگ که هیات مدیره رو تشکیل بدید. اگر بهترین تصمیم و سیاست رو اجرا کنید فقط کافیه یه سخنگوی نادان داشته باشید تا زمین بزنه کار رو. مجری تلویزیون سخنگوی اون سیستم هست و میبینم که چی میکنه.

//
در مورد سوال سوم هم فکر میکنم اون مقدمه ای اول نوشتم دقیقا صدق میکنه و قسمتهایی از هر دو جواب قبلی ولی چیزی که هست برمیگرده به همون قانون و ضمانت اجرا. قانون غلط هم که باشه باید درست اجرا بشه. این خودش یه فازی هست جدا از درستی یا غلطی قانون. درست یا غلط به عدالت مربوط میشه ولی اجراش به جاهای دیگه و ارکان دیگه. باید قانون رو اجرا کرد و در کنارش قانون خوبی رو تهیه کرد. من نمیدونم چه تشکل هایی براش هست و چه قدرتهایی دارند. اما مشخصا یا تشکل ها به قدر کافی کارا نیست یا اینکه کارا هست ولی بیس و زمینه کار که ساز و کار و قوانینش باشه کافی نیست.

//
من به احترام شما آقا مرتضی و بقیه دوستان در بحث نظراتم رو دادم و البته با اینکه کوچیکترم ولی فکر کردم اندازه کافی دیر کردم :دی اما در پاسخ به اون خط آخر نوشته شما من همون اعتقاد رو دارم که همه چیز روشنه ولی نمیخواهیم حل بشه. صورت مسئله از خود مسئله مهتر شده و نیابد میز رو بدون سوال گذاشت.

پیروز باشید.
 

hesam 63

Registered User
تاریخ عضویت
2 ژانویه 2008
نوشته‌ها
933
لایک‌ها
899
به نقل از سایت گل :
سایت گل - شکست 2-1 تیم فوتسال ، دقیقا یک ربع بعد از شکست سنگین تیم جوانان اتفاق افتاد. این باخت دومی اگرچه کمتر به اندازه اولی قابل پیش بینی بود اما در ادامه سیل نتایج ضعیف فدراسیونی است که امروز بعد از ماهها معطلی برای برای برگزاری جام حذفی ،فرمولی تازه و ناگهانی را برای انجام این رقابت ها خلق کرد.
نکته جالب این شکست ها اما گمانه های قدرتمندی بود که قبل از اغاز این تورنمنت پیرامون عدم شایستگی فنی کادر فنی هر دو تیم در اذهان عمومی وجود داشت.اما فدراسیون با اصرار روی دو اسم؛ محمدی و صانعی، پای این دو مربی ایستاد.
به هرصورت با این دو باخت دو برگ زرین دیگر به کارنامه فدراسیون علی کفاشیان اضافه شد. تشکیلاتی که کاش کمی برای این بچه های مستعد احساس مسئولیت می کرد. جوانهایی که در راس الخیمه تحقیر شدند. جوانهایی که شایستگی شان بیش از کفاشیان ها و محمدی هاست. حیف.
.....................................................................

شکست ایران مقابل کره جنوبی سنگین بود ولی می خوام اشاره ای کنم به انتقادهای محتملی که بعد از این باخت قرار هست از کادر تیم ملی انجام بشه. تیم جوانان دو برد خیلی خوب رو بدست آورد. ژاپن قدرتمند و کویت را به راحتی شکست داد. قبل تر از اون هم تو بازی های دوستانه نتایج خیلی خوبی کسب کرده بود. با تیم زیر 20 ایتالیا یه بازی پایاپای داشت ولی امان از روزی که تیم در شرایط خوبش نباشه. اون موقع خیلی ها منتظرند که مثل آوار روی مقصران احتمالی خراب بشند. منتقدان هم که شمشیرها رو از رو بستند تا هر چیزی که دوست دارند بگند!
کسی از دوستان اگه می تونه به سوال من جواب بده ...
تیم جوانان از میان 6000 بازیکن در سراسر کشور انتخاب شد. بازیکن هایی که بر خلاف سال های قبل به غیر از یکی دو تا اسم شان را نشنیده ایم.
فدراسیون فوتبال بهترین اردوهای تدارکاتی رو برای تیم جوانان تدارک دید.
تیم شروع قدرتمندانه ای را در مسابقات قهرمانی آسیا داشت.
ولی به دلایلی که حتما باید بررسی بشه تیم در دور حذفی نتونست بازی همیشگی خود را برگزار کند و حذف شد.
حالا واقعا این تیم، شایسته این همه انتقاد و طعنه و کنایه س. الان دقیقا مقصر کیه ؟! فدراسیون، مربی، زیرساخت های فوتبال، بدشانسی و ... .
من طرف فدراسیون یا مربی رو نمی گیرم ولی اگه منتقدان جای اون ها بودن ما الان قهرمان بودیم؟! چند نفر از شما درباره جوانان ایران تو جراید و خبرگزاری ها تحلیل و مطلب خوندید؟ چقدر مطلب هرز و بیهوده درباره ماشین فلان بازیکن و قسط عقب افتاده فلان تیم و زشت ترین بازیکن تیم ملی لایک شد ولی دریغ از یک گزارش کوتاه از بازیکن جوان و آینده دار. الان هم باید منتظر باشیم که حاج رضایی ها بیایند و تحلیل های تکراری شان را بشنویم. در حالی که فوتبال در عین پیچیدگی هایش خیلی ساده و روراست حرفش را می زند. ولی ما خودمان را به نشنیدن می زنیم!
باز هم دو سال دیگر می آید و هیچ اتفاقی رخ نمی دهد. در این جا به جای این که دیگری را بالا ببریم و خودمان جای او را بگیریم، طرف را به بدترین شکل پائین می اندازیم ومنتظر روزی می شویم که خودمان قرار است سقوط کنیم.
 

hesam 63

Registered User
تاریخ عضویت
2 ژانویه 2008
نوشته‌ها
933
لایک‌ها
899
فدراسیون ایران بهترین فدراسیون آسیا شد.
با توجه به عنوان تاپیک می شه درباره این موضوع کمی بحث کرد. این که چرا در این یکی دو سال که رسانه ها جو عجیبی علیه کفاشیان درست کردند باید از سوی آسیا تشویق بشه.
در حال حاضر همه تمرکز روی نتایج تیم ملی ه و با یه برد و یه باخت همه چیز سیاه و سفید می شه. تو آخرین مصاحبه کفاشیان حرف جالبی زد ... این که من چه کاری از دستم بر میامد و انجامش ندادم! ... حداقل خود فدراسیون ها اعتقاد دارند که زیرساخت های ایران را ارتقا دادند و فوتبال را به سمت حرفه ای شدن سوق دادند. روی فوتبال پایه بیشتر کار کردند. ورزشگاه های فوتبال را تا حدی نزدیک به استاندارد کردند و ...
اگر این حرف ها درست است پس دلیل این همه هجمه علیه کفاشیان چیست؟
صرف نتایج تیم های ملی دلیل برتری و شکست فدراسیون هست یا نه. پس انگلیس و فرانسه و آرژانتین باید سال به سال رئیس عوض کنند. آیا در مقایسه با فدراسیون های قبلی، کفاشیان نمره ضعیف تری می گیره؟!
من له یا علیه این فدراسیون موضع نمی گیرم و دوست دارم بیشتر در این باره بحث و تبادل نظر داشته باشیم تا حداقل با مرور الان و گذشته به بخشی از حقایق نزدیک بشیم.
 

mirbest32

Registered User
تاریخ عضویت
16 فوریه 2012
نوشته‌ها
1,336
لایک‌ها
893
سن
29
محل سکونت
خاک پاک ریسیست ها
فدراسیون ایران بهترین فدراسیون آسیا شد.
با توجه به عنوان تاپیک می شه درباره این موضوع کمی بحث کرد. این که چرا در این یکی دو سال که رسانه ها جو عجیبی علیه کفاشیان درست کردند باید از سوی آسیا تشویق بشه.
در حال حاضر همه تمرکز روی نتایج تیم ملی ه و با یه برد و یه باخت همه چیز سیاه و سفید می شه. تو آخرین مصاحبه کفاشیان حرف جالبی زد ... این که من چه کاری از دستم بر میامد و انجامش ندادم! ... حداقل خود فدراسیون ها اعتقاد دارند که زیرساخت های ایران را ارتقا دادند و فوتبال را به سمت حرفه ای شدن سوق دادند. روی فوتبال پایه بیشتر کار کردند. ورزشگاه های فوتبال را تا حدی نزدیک به استاندارد کردند و ...
اگر این حرف ها درست است پس دلیل این همه هجمه علیه کفاشیان چیست؟
صرف نتایج تیم های ملی دلیل برتری و شکست فدراسیون هست یا نه. پس انگلیس و فرانسه و آرژانتین باید سال به سال رئیس عوض کنند. آیا در مقایسه با فدراسیون های قبلی، کفاشیان نمره ضعیف تری می گیره؟!
من له یا علیه این فدراسیون موضع نمی گیرم و دوست دارم بیشتر در این باره بحث و تبادل نظر داشته باشیم تا حداقل با مرور الان و گذشته به بخشی از حقایق نزدیک بشیم.

کاملا مشخصه که این انتخاب، انتخابی جانب دارانه است!!!
به نظر من کنفدراسیون فوتبال آسیا با این رای آبروی نداشته خودش رو بیش از پیش برد. آخه چطور میشه فدراسیونی که در سال گذشته جز افتضاح چه در لیگ و چه در رده ملی (ازامید تا بزرگسالان) به بار نیاورده بشه بهترین فدراسیون آسیا؟ اینجاست که اگر یه تحقیق رسمی و جدی انجام بشه ردپای رشوه های بزرگ رو خواهید یافت، کفاشیان بعد این همه سال و این همه گندی که به فوتبال این کشور زده هنوز هم رئویس فدراسیونه، خوب بعد این مدت مدید حتما برش خاصی هم در سطح آسیا پیدا کرده
کلا به این انتخابات نباید زیاد دل بست، این انتخابات اگر انتخابات بود، علی کریمی نامزد بهترین بازیکنش نمیشد! (من خودم پرسپولیسی ام ها!) بازیکنی که تیمش 12 لیگه، معدل پارامترهای هر بازیش هم از 6 تجاوز نمی کنه چطور می تونه به یه همچین سطحی دست پیدا کنه؟! تو رده ملی هم که کار خاصی نکرده!
اصلا به نظر من اگر اون خراب شده تو کوالالامپور کنفدراسیون بود، باید قوانینش بازتر میشد، مثلا لژیونرها هم می تونستند نامزد بشن، که در اون صورت کاگاوا، پارک جی سونگ و احتمالا دژاگه نامزد این عنوان می شدند که واقعا هر کدوم انتخاب می شدند انتخاب بر حقی بود!...در عرصه کنفدراسیون ها هم ببینید، فدراسیون فوتبال ژاپن بهترین ساپورت رو داره، از نظر ورزشگاه ها و علم فوتبال با اروپا برابری می کنه، دو دوره متوالی قهرمان آسیا شده در عرصه ملی، بازی های دوستانه ملی با تیم های بزرگ دنیا مثل اسپانیا، آلما ن و آرژانتین رو هر ساله برگزار می کنه! حالا اینا استحقاقشونه بشن بهترین فدراسیون یا فدراسیون ایران؟!
 

hesam 63

Registered User
تاریخ عضویت
2 ژانویه 2008
نوشته‌ها
933
لایک‌ها
899
کاملا مشخصه که این انتخاب، انتخابی جانب دارانه است!!!
به نظر من کنفدراسیون فوتبال آسیا با این رای آبروی نداشته خودش رو بیش از پیش برد. آخه چطور میشه فدراسیونی که در سال گذشته جز افتضاح چه در لیگ و چه در رده ملی (ازامید تا بزرگسالان) به بار نیاورده بشه بهترین فدراسیون آسیا؟ اینجاست که اگر یه تحقیق رسمی و جدی انجام بشه ردپای رشوه های بزرگ رو خواهید یافت، کفاشیان بعد این همه سال و این همه گندی که به فوتبال این کشور زده هنوز هم رئویس فدراسیونه، خوب بعد این مدت مدید حتما برش خاصی هم در سطح آسیا پیدا کرده
کلا به این انتخابات نباید زیاد دل بست، این انتخابات اگر انتخابات بود، علی کریمی نامزد بهترین بازیکنش نمیشد! (من خودم پرسپولیسی ام ها!) بازیکنی که تیمش 12 لیگه، معدل پارامترهای هر بازیش هم از 6 تجاوز نمی کنه چطور می تونه به یه همچین سطحی دست پیدا کنه؟! تو رده ملی هم که کار خاصی نکرده!
اصلا به نظر من اگر اون خراب شده تو کوالالامپور کنفدراسیون بود، باید قوانینش بازتر میشد، مثلا لژیونرها هم می تونستند نامزد بشن، که در اون صورت کاگاوا، پارک جی سونگ و احتمالا دژاگه نامزد این عنوان می شدند که واقعا هر کدوم انتخاب می شدند انتخاب بر حقی بود!...در عرصه کنفدراسیون ها هم ببینید، فدراسیون فوتبال ژاپن بهترین ساپورت رو داره، از نظر ورزشگاه ها و علم فوتبال با اروپا برابری می کنه، دو دوره متوالی قهرمان آسیا شده در عرصه ملی، بازی های دوستانه ملی با تیم های بزرگ دنیا مثل اسپانیا، آلما ن و آرژانتین رو هر ساله برگزار می کنه! حالا اینا استحقاقشونه بشن بهترین فدراسیون یا فدراسیون ایران؟!

پارامترهای کنفدراسیون آسیا برای انتخاب بهترین ها با توجه به تقسیم آسیا به غرب و شرق کاملا متفاوته. علی کریمی بازی های نسبتا خوبی رو در فصل گذشته انجام داد و این رو هم در نظر داشته باشید انتخاب بهترین های آسیا با انتخاب بهترین لژیونر متفاونه. شینجی کاگاوا بهترین لژیونر سال آسیا انتخاب شد. ژاپن هم نصف بیشتر جوایز رو درو کرد. و اما درباره انتخاب ایران به عنوان بهترین فدراسیون ...
بخشی از اشکالاتی که به فدراسیون کفاشیان در ایران می گیرند دخالت ها و شاید عدم ثبات در بعضی از تصمیم هایی هست که ربطی به آسیا ندارد. منظورم همان مشکلات داخلی است. بحث جابجایی و خرید تیم ها، انتخابات هیئت های فوتبال و ... . تمرکز آسیا در حال حاضر روی فوتبال پایه س. روی استاندارد سازی ورزشگاه ها و زیرساخت های فوتباله. ضعف های کفاشیان قابل انکار نیست ولی پیشرفت های فوتبال پایه و تلاش هایی که برای برگزاری منظم لیگ و استاندارد سازی ورزشگاه ها انجام شده نباید نادیده گرفته شود. حداقل ایران را به شرایطی رساند که بتواند در لیگ حرفه ای آسیا با سهمیه نسبتا کامل حضور داشته باشد. در همین برنامه نود بارها در این باره صحبت شد ولی فردوسی پور ضمن تائید ضمنی سریع از کنارش رد می شد و عنوان می کرد آره ولی مردم دوست دارند تیم ملی شان قهرمان شود و به جام جهانی صعود کند! ( پس عراق اگر به جام جهانی صعود کند یا تیم جوانانش مقام بیاورد بهترین فدراسیون را دارد؟ ) ... حالا تکلیف چیست؟ وقتی در فقر بازیکن به سر می بریم. طوری که کاپیتان تیم ملی مان از موضع ضعف درباره تیم ملی صحبت می کند.
من باز درباره مقایسه روسای قبلی با الان صحبت دارم ولی می ترسم از بحث درباره موضوع تاپیک خارج شویم. ولی درباره بخشی از جواب شما که از رشوه و تحقیقات گفته بودید باید بگم که عده ای بزرگ ترین ضعف فدراسیون رو عدم لابی برای گرفتن حقوق بر حق ایران می دانند و حالا چطور می شود که شخصیتی مثل کفاشیان که حداقل با وجود ضعف هایی که بر آن متصوریم آدم راست گویی او را می دانیم برای منفعت شخصی خودش به آسیا رشوه دهد در حالی که پول کی روش را هم نداریم بدهیم!!
 

pouyaweb7

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
16 دسامبر 2012
نوشته‌ها
62
لایک‌ها
7
بالا