برگزیده های پرشین تولز

تصفیه حساب یا تسویه حساب؟


  • Total voters
    17

wonnin

مدیر انجمن ادبیات
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
8 اکتبر 2010
نوشته‌ها
3,999
لایک‌ها
7,614
محل سکونت
Wish I Knew
آن کس که مرا روح وروان بود پدر بود ان کس که مرا فخر زمان بود پدرم بود

افسوس که رفت از سرم آن سایه رحمت آن کس که برایم نگران بود پدرم بود
 

kyle

مدیر بورس و بانکداری
مدیر انجمن
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,432
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت
روی مه پیكر او سیر ندیدیم و برفت

گویی از صحبت ما نیك به تنگ آمده بود
بار بربست و به گردش نرسیدیم و برفت
+++++++++++++++++++++++++
پدرم دیده بسویت نگران است هنوز

غم نادیدن تو بار گرانست هنوز

آنقدر مهرو وفا برهمگان کردی تو

نام نیکت همه جا ورد زبانست هنوز
+++++++++++++++++++++
پدر، عشق تو مثل لطافت و زیبایی یک روز قشنگ بهاری است.

پدر، یاد تو مثل بی‌خیالی و راحتی یک روح سبکبال، در گردش یک روز خوش آب و هوای تابستانی است.

پدر، فکر به تو مثل گرمای کنار هیزمی سرخ شده از آتش، در یک روز سرد زمستانی است. پدر، امنیت در تو مثل آغوش گرم مادری پر مهر، برای فرزندی ترسان از دنیای ناشناخته‌هاست.

پدر، کلام تو مثل مشعلی روشن و فروزان، در تاریکی راه‌های مخوف و پر پیچ و خم زندگی است.

پدر، روح تو مثل آرامش و سکون، بعد از یک جابجایی مکان، از زمانی تا به ابدیت است.

پدر، سپر تو نه مثل، بلکه خود عشق، خود امنیت، خود کلام و خود نجات توست
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
آن گنج نهان در دل خانه پدرم
هم تاج سرم بود همی بال وپرم بود
هر جا که زمن نام و نشانی طلبیدند
آوازه نامش سند معتبرم بود
++++++++++++++++++++++
 

kyle

مدیر بورس و بانکداری
مدیر انجمن
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,432
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
[h=1]شعر سنگ قبر پدر[/h] [h=2]شعر سنگ قبر ۴۷[/h] پدرم یاد تو هرگز نرود از دل ما مگر ان روز که درخاک شود منزل ما
[h=2]شعر سنگ قبر ۴۸[/h] این گوهر گم گشته به دنیا پدرم بود محبوب همه یار همه تاج سرم بود
هرجا که زمن نام ونشانی طلبیدند اوازه همه نامش سند معتبرم بود
[h=2]شعر سنگ قبر ۴۹[/h] آن کس که مرا روح وروان بود پدر بود ان کس که مرا فخر زمان بود پدرم بود
افسوس که رفت از سرم آن سایه رحمت آن کس که برایم نگران بود پدرم بود
[h=2]شعر سنگ قبر ۵۰[/h] پدر جان یاد آن شب ها که ما را شمع جان بودی میان نا امیدی ها چراغ جاودان بودی
برایت زندگی کردن اگرچه رنج وسختی بود بنازم همتت بابا صبور ومهربان بودی
[h=2]شعر سنگ قبر ۵۱[/h] باورم نیست پدر رفتی وخاموش شدی ترک ما کردی وبا خاک هم آغوش شدی
خانه را نوری اگر بود ز رخسار تو بود ای چراغ دل ما از چه تو خاموش شدی
[h=2]شعر سنگ قبر ۵۲[/h] پدرم دیده به سویت نگران است هنوز غم نادیدن تو بار گران است هنوز
انقدر مهر و وفا برهمگان کردی تو نام نیکت همه جا ورد زبان است هنوز
شعر سنگ قبر ۵۳
روح پاکت با امیر المومنین محشور باد خانه قبرت زالطاف خدا پر نور باد
ای چراغ زندگانی ای پدر یادت به خیر خاطرت در باغ فردوس برین مسرور باد
شعر سنگ قبر ۵۴
گشته از سیلاب غم چشمان من دریا پدر من چه گویم بی تو از فردا وفرداها پدر
تکیه گاهی بودی وتنها امید وارزو پدر بی تو این دنیا ندارد رنگ شادی ها
شعر سنگ قبر ۵۵
پدر ای آیت عشق خدایی گل خوشبوی باغ اشنایی
از آن روزی که رفتی در دل خاک دلم میسوزد از درد
شعر سنگ قبر ۵۶
پدر سنگ مزارت را به آه وناله میبوسم به عشق وزحمت چندین وچندین ساله میبوسم
اگر دنیا شود گلشن گلی جز تو نمی یابم ز چشمم زاله میریزد تورا چون لاله می بوسم
شعر سنگ قبر ۵۷
ای گل باغ وچمن از ما گسستن زود بود پشت فرزندان از این ماتم شکستن زود بود
بهر تو همسر ندارد صبر در این انتظار ای پدر بر سنگ نامت نقش بستن زود بود
شعر سنگ قبر ۵۸
همیشه مونس ویاورم پدرم بود به وقت رنج غمخوارم پدر بود
چو پروانه اگر بال وپرم سوخت ولی شمع شب تارم پدر بود
شعر سنگ قبر ۵۹
پدرم بارش باران خدا بود پدرم جلوه ایمان وصفا بود
پدرم حاکم پیمان ووفا بود پدرم درهمه جا کار گشا بود
شعر سنگ قبر ۶۰
پدرم تاج سرم چشم به راهت بودم همه دم عاشق لبخند نگاهت بودم
ای فلک از چه زدی اتش غم بر جگرم کاش جای پدرم من سر راهت بودم
شعر سنگ قبر ۶۱
ای پدر ای عارف نیکو خصال ای که قدرت را ندانستیم ایام وصال
خوش بخواب اینجا که این دنیای دون چون تو گوهر کم دهد از خود برون
شعر سنگ قبر ۶۲
ای سفر کرده به معراج به یادت هستیم ای پدر ما همگی چشم به راهت هستیم
تو سفر کردی واسوده شدی از دوران همه ماتم زده هر لحظه به یادت هستیم
شعر سنگ قبر ۶۳
پدرم دست اجل زود تو را پرپر کرد مادرم گریه کنان خاک برسر کرد
اهل منزل همگی در غم تو محزونند اشک چشم همگان خاک مزارت[SUP] تر کرد[/SUP]
شعر سنگ قبر ۶۴
از ملک جهان رفت به جنت پدر ما برداشته شد سایه لطفش زسر ما
رفت از سرما سرور ما تاج سر ما زحمتکش مظلوم خدایا پدر ما
افسرده نمیخواست دل همسر وفرزند افسوس فلک کرده پر از غم جگر ما
 

hossein137

مدیر انجمن عکس و عکاسی
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
10 جولای 2009
نوشته‌ها
9,401
لایک‌ها
10,758
سن
34
محل سکونت
Isfahan
در عرفان شرق اگر به پیشرفت و سطح بالایی برسید/سطح آگاهی شما هم بالاتر میره.
همه ی ما و این دنیا از منظر عرفان شرق جزیی از خداست.و خدا در تک تک ما وجود داره.وقتی یک فرد به آگاهی منصور برسه همه چیز رو خدا میبینه و حتی خودش رو
به همین خاطر هم کوس انالحق زده و گفته من خدام.نقله که استادش بهش گفته برو مکه و بعد از حج بیا این جا دوباره (برای این که فکر میکرده دیوانه شده) منصور وقتی استادش وسط اتاق وایساده بوده همون جا هفت دور دورش میچرخه و میگه من حجم رو انجام دادم.

البته در کل موضوعواتی که بویی از عرفان برده به جز شعرهای مولوی و حافظ و بودا و .... و یه سری روایت قابل پیگیری دقیق نیست و حتی ممکنه اصل موضوع چیز دیگه ای باشه
 

اچ آی وی مثبت

Registered User
تاریخ عضویت
13 اکتبر 2013
نوشته‌ها
901
لایک‌ها
150
محل سکونت
C:\Program Files\karaj.jpg
در عرفان شرق اگر به پیشرفت و سطح بالایی برسید/سطح آگاهی شما هم بالاتر میره.
همه ی ما و این دنیا از منظر عرفان شرق جزیی از خداست.و خدا در تک تک ما وجود داره.وقتی یک فرد به آگاهی منصور برسه همه چیز رو خدا میبینه و حتی خودش رو
به همین خاطر هم کوس انالحق زده و گفته من خدام.نقله که استادش بهش گفته برو مکه و بعد از حج بیا این جا دوباره (برای این که فکر میکرده دیوانه شده) منصور وقتی استادش وسط اتاق وایساده بوده همون جا هفت دور دورش میچرخه و میگه من حجم رو انجام دادم.

البته در کل موضوعواتی که بویی از عرفان برده به جز شعرهای مولوی و حافظ و بودا و .... و یه سری روایت قابل پیگیری دقیق نیست و حتی ممکنه اصل موضوع چیز دیگه ای باشه

روایات معجزاتشو قبول دارین؟
 

hossein137

مدیر انجمن عکس و عکاسی
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
10 جولای 2009
نوشته‌ها
9,401
لایک‌ها
10,758
سن
34
محل سکونت
Isfahan

------------------------

Registered User
تاریخ عضویت
9 می 2013
نوشته‌ها
698
لایک‌ها
508
محل سکونت
جزیره ی سبزوار
ماییم و شب تار و غم یار و دگر هیچ
صبر کم و تنهایی بسیار و دگر هیچ
ماییم و لبالب شدن از یار و دگر هیچ
منصور و اناالحق زدن و دار و دگر هیچ
1372718851766.gif
 

a-plus

Registered User
تاریخ عضویت
3 آگوست 2013
نوشته‌ها
118
لایک‌ها
6
محل سکونت
tehran
سلام دوستان
یک سوال داشتم شاید خیلی سطحی و پیش پا افتاده باشه ولی نیاز دارم ممنون میشم جواب بدین
میخواستم بدونم که کلمه موم (یعنی همون موم زنبور عسل)جزو کلمات خاص هست یا عام
با تشکر که وقت گذاشتید
 

equinoxx

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
8 ژانویه 2014
نوشته‌ها
65
لایک‌ها
173
سن
33
محل سکونت
اصفهان
معنای این چند کلمه لطفاً :

قائل شدن

تنظیمات

موضع گیری

(لطفاً لینک فرهنگ لغت‌اش را هم بگذارید)

کلمه هایی که نوشتید دوتاش تقریبا جدیدن ، به خاطر همین تو خیلی از لغت نامه ها نیستن ، منم لینکی براشون پیدا نکردم.
قائل شدن : میشه گفت "در نظر گرفتن " معنی میده.توی انگلیسی admire (تحسین کردن) یا regard(در نظر گرفتن) معنی میشه ، به نظر من تو جمله بندی فارسی ، همون در نظر گرفتن بیشتر می خوره.
تنظیمات : خود تنظیم یعنی با نظم و پیوستگی ، تنظیمات مصدره و جمع .. مجموعه ای از یه سری چیزها که با نظم و ترتیب خاصی کنار هم قرار گرفتن.
موضع گیری : خود موضع یعنی مکان ، جا .. موضع گیری یعنی به حالت تدافعی یا گارد گرفتن ، با هدف آمادگی برای دفاع یا حمله ، مکانی یا جمعیتی به حالت قشون رو با یه آرایش خاصی بچینی .. توی لغت تقریبا استقرار ، تثبیت موقعیت ، قرار گیری قشون یا نیرو ، یا جبهه گیری هم معنی میده.
 
Last edited:

الهه.آتش

Registered User
تاریخ عضویت
19 دسامبر 2012
نوشته‌ها
4,754
لایک‌ها
2,385
کسی جواب این سوالم رو میدونه؟

درد و ناامیدی "خیام "از چیست؟
 

R.jahanfar

Registered User
تاریخ عضویت
19 ژوئن 2013
نوشته‌ها
511
لایک‌ها
930
هنرمند ها اکثر شون یه غمی دارن....غم زیاد فهمیدن وتنها موندن.....هیچ شاعری نبوده که بی درد وناامید نبوده باشه...همین غم ها پایه به وجود اومدن شعر های زیبا میشن.....خیام هم مثل بقیه هنر مند هاست .................. آتش عزیز
 

الهه.آتش

Registered User
تاریخ عضویت
19 دسامبر 2012
نوشته‌ها
4,754
لایک‌ها
2,385
هنرمند ها اکثر شون یه غمی دارن....غم زیاد فهمیدن وتنها موندن.....هیچ شاعری نبوده که بی درد وناامید نبوده باشه...همین غم ها پایه به وجود اومدن شعر های زیبا میشن.....خیام هم مثل بقیه هنر مند هاست .................. آتش عزیز
درسته خیام کل اشعارش اینو میرسونه که باید برای خوش بودن و لذت بردن از زندگی شتاب کرد و حیفه که زندگی رو در غم گذروند
--------------------------------------------------------------------
بر خیر و مخور غم جهان گذران
خوش باشو دمی به شادمانی گذران
در طبع جهان اگر وفایی بودی
نوبت به تو خود نیامدی از دگران

--------------
گل و سبزه بس طربناک شده است
دریاب که هفته دگر خاک شده است
می نوش و گلی بچین که تا درنگری
گل خاک شده است سبزه خاشاک شده است
 

الهه.آتش

Registered User
تاریخ عضویت
19 دسامبر 2012
نوشته‌ها
4,754
لایک‌ها
2,385
معنی این کلمه ها چیه؟
1- قلندری
2-لا ادری
3-دهر
 

R.jahanfar

Registered User
تاریخ عضویت
19 ژوئن 2013
نوشته‌ها
511
لایک‌ها
930
واژهٔ قَلَندَر به معنی درویش آزاد و دوره‌گرد است.

به گفته منابع قدیم و جدید، واژهٔ قلندر از کلمه ترکی قال (به معنی پاک و پاک سرشت) گرفته شده‌است.[۱] شمار اندکی نیز آن را از ریشهٔ فارسی «کلانتر» (به معنی بزرگتر و کهتر) دانسته‌اند.[۲]

تاریخچه
قلندران جماعتی از صوفیه ملامتی بوده‌اند که ملامت نفس و عدم تظاهر به آداب و رسوم اجتماعی و مذهبی را تا مرز بی‌قیدی و تخریب عادات کشاندند. قلندریه در حدود قرن هفتم هجری در خراسان، هند، شام و بعضی بلاد دیگر شهرت و فعالیت داشته‌اند. البته سابقهٔ قلندریه از قرن هفتم فراتر می‌رود؛ اما اوج شهرت آنان در این زمان بوده‌است.

قلندران معمولاً دلقی سبزرنگ از جنس پشم می‌پوشیده و موی سر و ریش و سبیل (و حتی بعضی از آنان ابروی) خود را می‌تراشیده‌اند. ابن بطوطه سبب مبادرت قلندران به تراشیدن ابرو را به شیخ جمال‌الدین ساوجی نسبت می‌دهد که برای رهایی از دام گناهی که زنی برایش گسترده بود، چنین کرد. از این رو مریدانش نیز این کار را مرسوم کردند.[۳]

جمال الدین از جمله بزرگان معروف این فرقه در اواخر قرن ششم بود. یکی از مریدان وی به نام محمد بلخی رسم جولق پوشی را به رسوم قلندریه افزود.[۴] در قرون بعد این طریقت به وسیله سید جلال‌الدین ثانی، معروف به مخدوم جهانیان (۷۸۵-۷۰۷) در هند و نقاط دیگر رواج یافت.

آنچه مسلّم است و شواهد مکرر نشان می‌دهد، کلمه قلندر در آغاز به معنی مکان تجمع اعضاء این فرقه از تصوف بوده که آنان را قلندری می‌خوانده‌اند. لغت قلندر از قرن ششم به بعد به معنی شخص به کار رفته‌است.[۵]
ظاهراً قدیمی‌ترین مورد به کارگیری لغت قلندری در ادبیات فارسی رباعی ذیل باشد که احتمالاً در اواخر قرن چهارم یا حتی قبل از آن سروده شده‌است:
من دانگی و نیم داشتم حبهٔ[۶] کم دو کوزه نبی[۷] خریده‌ام پارهٔ کم
بر بربط من نه زیر مانده‌است و نه بم تا کی کوی قلندری و غم غم
[۸]
 

R.jahanfar

Registered User
تاریخ عضویت
19 ژوئن 2013
نوشته‌ها
511
لایک‌ها
930
لاادری
این کلمه با حروف عربی: لاادري

(از: حرف لا و صیغه متکلم وحده اَدری ) به معنی ندانم ، نمیدانم . و آن کلمه ای است که در عقب بیتی یا قطعه ای از شعر گذارند آنگاه که گوینده را ندانند.
 

R.jahanfar

Registered User
تاریخ عضویت
19 ژوئن 2013
نوشته‌ها
511
لایک‌ها
930
دهردهر. [ دَ ] (ع اِ) روزگار دراز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). باطن روزگار که بدان ازل و ابد متحد می شوند. (از تعریفات جرجانی ). زمانی که نهایت نداشته باشد. (مقدمه ٔ لغت میر سیدشریف جرجانی ص 2). زمان بیکران از ازل تا ابد. زمان نامتناهی ازلا و ابداً. (یادداشت مؤلف ). عبارت است از زمان ممدود. اسم است مرمدت این جهان را از آغاز نیستی و پیدایش آن تا زمانی که اجلش در رسد و از هر مدت درازی به دهر تعبیر کنند به خلاف زمان که آن بر مدت کم و زیاد تعبیر شود. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). || سال و عصر و زمان . (ناظم الاطباء). عهد. عصر. زمان . دوره . روزگار. (مجمل اللغة) (ترجمه ٔ علامه ٔ جرجانی ص 49). زمانه . (مقدمه ٔ میر سید شریف جرجانی ص 2). روزگار و زمانه . (از ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف ) :
دعوی کنی که شاعر دهرم ولیک نیست
در شعر تو نه حکمت و نه لذت و نه چم .
 

momi1

Registered User
تاریخ عضویت
1 می 2013
نوشته‌ها
139
لایک‌ها
7
محل سکونت
G O L E S T A N
سلام
دوستانی که در رشته ادبیات درس میخونن.
بنده دانشجوی روانشناسی هستم .و یک پرسشنامه طراحی کرده ام برای اجرای این پرسشنامه نیاز به کمک دارم.
این پرسشنامه رو باید به یک کارشناس ادبیات نشون بدم تا از جمله بندی مناسب و گویا بودن سوالات این پرسشنامه مطمئن بشم.

پیشاپیش از همکاریتون ممنونم
 

Max.Pain

Registered User
تاریخ عضویت
11 آپریل 2010
نوشته‌ها
1,177
لایک‌ها
710
محل سکونت
Into the Wild !!!
بالا