برگزیده های پرشین تولز

سوتي هاي باحال

first saeed

Registered User
تاریخ عضویت
25 آگوست 2005
نوشته‌ها
815
لایک‌ها
2
سن
41
محل سکونت
PubliC_HtmL
همين الان داشتم با يكي از برو بچ همين جا گپ مي زدم (بقول فرنگيا چت) اومدم تريپ ادبي براش بيام
گفتم : نوش دارو بعد از مرگ رستم؟؟ ؟:blink: :D
 

Mojgan110

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 مارس 2006
نوشته‌ها
243
لایک‌ها
12
محل سکونت
www.DotNetSource.com
به نقل از first saeed :
همين الان داشتم با يكي از برو بچ همين جا گپ مي زدم (بقول فرنگيا چت) اومدم تريپ ادبي براش بيام
گفتم : نوش دارو بعد از مرگ رستم؟؟ ؟:blink: :D


حرف بالا تاييد ميشه :cool:
 

Mojgan110

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 مارس 2006
نوشته‌ها
243
لایک‌ها
12
محل سکونت
www.DotNetSource.com
خب .. سوتي از خودم گفتم .. از داداشم هم گفتم .. اين هم از استادمون !

يك استادي داشتيم كه معتاد بود ! :cool:

بعدن معروف بود به اينكه همون سر جلسه كه داريم جواب سوالها را ميدهيم ، نمره ها را رد ميكنه ميره ! و ديگه برگه ها را حال نميكنه تصحيح كنه ...:D

واسه همين يكي از همكلاسي ها ، بطور كلي برگه جوابهاش را اصلن تحويل نداد !! و با خودش از جلسه آورد بيرون ...:lol:
نمره ها را كه زدن ، همون شخص شده بود 15.5 !!!!!:blink:
 

e-runbiz.com

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
25 جولای 2005
نوشته‌ها
95
لایک‌ها
0
حالا که حرف از سوتی شد منم یه چیزی بگم

امسال تابستون رفتم دبی چند تا کار داشتم.

شب اول که رسیدم با مصطفی (Tuning Talk) قرار داشتیم. خلاصه شب اومد دنبالمون و رفتیم رستوران.

یه مرتیکه بود همش لنگش تو دستش بود و داشت شیشه رو تمیز میکرد.

سرو صدا زیاد بود ... موبایلم زنگ خورد ... رفتم بیرون... :lol: در باز بود.

وسط کار قطع شد و اومدم نشتم سر جام

سرو صدا زیاد بود... بار دوم موبایلم زنگ خورد... میرفتم بیرون ... درش کامل شیشه ای بود ... در بسته بود.

هر چی عرب بود زد زیر خنده :(

آخه شیشه هه کاملا خورد شد. (مصطفی و چند تا دیگه از بچه های Tuning Talk اونجا بودن) همه میخندیدن.

منم آب میشدم. :(
 

Mojgan110

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 مارس 2006
نوشته‌ها
243
لایک‌ها
12
محل سکونت
www.DotNetSource.com
يك سوتي ديگه يادم افتاد ::

رفته بودم واسه امتحان گواهينامه ... :D :D :D

فكر كنم تا همين جاش هم به اندازه كافي خنده دار بوده :happy:

بعدن سرهنگه .. نميدونم شايد هم افسر بود .. حالا بهرحال .... بهم گفتش كه بپيچ سمت راست ... من هم پيچيدم .. ولي رد شدم :( آخه پيچيده بودم سمت چپ


يك دفعه ديگه هم دوباره .... اشتباهي به جاي دنده يك ، زدم دنده سه :blink:

يك دفعه ديگه هم گفت دنده عقب برو توي خيابون بغلي .. باز رد شدم .. :happy: البته آخرش هم نفهميدم چي شد كه رد شدم !!
 

Mojgan110

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 مارس 2006
نوشته‌ها
243
لایک‌ها
12
محل سکونت
www.DotNetSource.com
اين هم مربوط به رد شدن هاي من هست توي امتحان رانندگي ... ولي با قبلي ها خييليي فرق داره .. جداگانه پست زدم براش ...

يك دفعه ديگه ، همين پليسه گفتش كه حالا دور بزن ... گفتم نميشه ! خط ممتد هست و مجاز نيست دور بزنم :p
بعدن تازه طلبكار شد و گفت كه دستور افسر بر علائم و قوانين ارجحيت داره :blink:


خلاصه گذشت تا دفعه بعدي كه باز رفتم امتحان بدم ..
اين دفعه يك پليس ديگه اي امتحان ميگرفت ...
باز دوباره اين هم روي خط ممتد ،‌بهم گفتش كه دور بزن ! من هم روي حساب دفعه قبلي ، با خيال راحت دور زدم ديگه !! بعدش رد شدم !! گفت حق نداريد روي خطوط ممتد دور بزنيد :blink:

حالا هم كه بالاخره با پارتي بازي گواهينامه گرفتم ،‌هنوز هم اندر حيرت هستم كه بالاخره بايد دور بزنم يا نه ؟!! حرف پليس را بايد گوش كنم يا طبق قوانين و علائم رانندگي كنم ... ايرانه ديگه .. همينه !!
:lol:
 

e-runbiz.com

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
25 جولای 2005
نوشته‌ها
95
لایک‌ها
0
شما چند بار امتحان دادی ؟ :blink: :blink: :blink:
 

first saeed

Registered User
تاریخ عضویت
25 آگوست 2005
نوشته‌ها
815
لایک‌ها
2
سن
41
محل سکونت
PubliC_HtmL
به نقل از Mojgan110 :
همين 5 دفعه كه اينجا نوشتم :)

دفعه ششم ... بفرما شيريني ! :cool:

مي بينم که اينجا ديگه دستهاي استعمار نتونستن به دادتون برسن;) :D
 

ma!

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
19 فوریه 2005
نوشته‌ها
3
لایک‌ها
0
به نقل از Mojgan110 :
يك سوتي ديگه يادم افتاد ::
.
.
.
بعدن سرهنگه .. نميدونم شايد هم افسر بود ..


:D :rolleyes:
 

bruce lee

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
4 ژوئن 2005
نوشته‌ها
19
لایک‌ها
0
سن
44
محل سکونت
iran-tehran
به نقل از Mojgan110 :
اين هم مربوط به رد شدن هاي من هست توي امتحان رانندگي ... ولي با قبلي ها خييليي فرق داره .. جداگانه پست زدم براش ...

يك دفعه ديگه ، همين پليسه گفتش كه حالا دور بزن ... گفتم نميشه ! خط ممتد هست و مجاز نيست دور بزنم :p
بعدن تازه طلبكار شد و گفت كه دستور افسر بر علائم و قوانين ارجحيت داره :blink:


خلاصه گذشت تا دفعه بعدي كه باز رفتم امتحان بدم ..
اين دفعه يك پليس ديگه اي امتحان ميگرفت ...
باز دوباره اين هم روي خط ممتد ،‌بهم گفتش كه دور بزن ! من هم روي حساب دفعه قبلي ، با خيال راحت دور زدم ديگه !! بعدش رد شدم !! گفت حق نداريد روي خطوط ممتد دور بزنيد :blink:

حالا هم كه بالاخره با پارتي بازي گواهينامه گرفتم ،‌هنوز هم اندر حيرت هستم كه بالاخره بايد دور بزنم يا نه ؟!! حرف پليس را بايد گوش كنم يا طبق قوانين و علائم رانندگي كنم ... ايرانه ديگه .. همينه !!
:lol:
مزگان خانم قضیه از این قراره که طبق قانون اگه یکی از افراد پلیس از کسی بخواد که اون شخص کاری خلاف قانون انجام بده اون شخصث باید این مساله رو به افسر متذکر بشه چون فرض بر اینه که اون افسر اون لحظه متوجه این منع قانونی نشده باشه در مورد اون امتحان هم اون افسر این رو بهتون میگه تا شما بگین که خط ممتده و اون متوجه میشه که شما حواست جمعه و بعدش میگه که خب چون من میگم ایرادی نداره وگرنه مطمئن باشید همیشه دستور افسر بر تمام قوانین راهنمایی و رانندگی ارجعیت داره تا حالا همه بارها دیدیم که بخاطر ترافیک تو یه یک تقاطع افسر بدون توجه به رنگ چراغ یه طرف رو نگه میداره و طرف دیگه رو بهشون دستور حرکت میده این تو تمام دنیا هست عزیز ربطی به ایران نداره دیگه کم لطفی نفرمایید من از 3تا کشور گواهینامه دارم و این موضوع تو آزمون همشون بوده دیگه هر وقت کاری دلیلش رو نفهمیدیم نباید که بگیم خب ایرانه دیگه :blink:
 

3epehr

Registered User
تاریخ عضویت
28 نوامبر 2005
نوشته‌ها
186
لایک‌ها
0
سن
114
محل سکونت
Tehran
من راهنمايي كه بودم ... داشتم تو كوچمون ميرفتم كه يكي از دوستام كه از من بزرگتر بود رو از دور ديدم كه رو نردبان ايستاده و داره چراغ روي ديوار رو عوض مي كنه...
منم اومدم اظهار وجود كنم...يه دفعه داد زدم: هي بچه بيا پايين رو ديوار مردم چي كار مي كني...
tonguesmiley.gif

هيچي ديگه وقتي برگشت... ديدم باباشه...
blinksmiley.gif

منم كه اصلا مي شه گفت دفعه اول بود داشتم با باباش حرف مي زدم سرم رو انداختم پايين و با آخرين سرعت ممكن از محل حادثه دور شدم...
 

shazdeh kocholo

Registered User
تاریخ عضویت
28 مارس 2005
نوشته‌ها
710
لایک‌ها
50
محل سکونت
Tehran
به نقل از bruce lee :
مزگان خانم قضیه از این قراره که طبق قانون اگه یکی از افراد پلیس از کسی بخواد که اون شخص کاری خلاف قانون انجام بده اون شخصث باید این مساله رو به افسر متذکر بشه چون فرض بر اینه که اون افسر اون لحظه متوجه این منع قانونی نشده باشه در مورد اون امتحان هم اون افسر این رو بهتون میگه تا شما بگین که خط ممتده و اون متوجه میشه که شما حواست جمعه و بعدش میگه که خب چون من میگم ایرادی نداره وگرنه مطمئن باشید همیشه دستور افسر بر تمام قوانین راهنمایی و رانندگی ارجعیت داره تا حالا همه بارها دیدیم که بخاطر ترافیک تو یه یک تقاطع افسر بدون توجه به رنگ چراغ یه طرف رو نگه میداره و طرف دیگه رو بهشون دستور حرکت میده این تو تمام دنیا هست عزیز ربطی به ایران نداره دیگه کم لطفی نفرمایید من از 3تا کشور گواهینامه دارم و این موضوع تو آزمون همشون بوده دیگه هر وقت کاری دلیلش رو نفهمیدیم نباید که بگیم خب ایرانه دیگه :blink:
بیخیال
190.gif
.داریم سوتی ها رو میخونیم
118.gif
.منحرف نکن تاپیک رو!
34.gif
 

behnam_wk8

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
475
لایک‌ها
5
محل سکونت
Iran-Tehran
با یکی از بچه ها وایستاده بودیم سر میرداماد ... من داشتم براش یه قضیه ای که اون روز برام اتفاق افتاده بود رو می گفتم ...
عذر می خوام بی ادبیه ... ولی مجلس بی ریاست ... گیر کردم رو این جملش :
ک ... ر مو که آوردم بیرون !!!:eek:
هی اینو می گفتم ... ماشین میومد حرفم قطع می شد ... می گفتم سید خندان ...
ک ... ر مو که آوردم بیرون !!! .... سید خندان ...
ک ... ر مو که آوردم بیرون !!! .... سید خندان ...

هی گفتم تا قاطی کردم ... ماشینه اومد .. بوق زد ... منم گفتم : ک ... ر مو :lol:

شاکی شد و رفت ... !!!
 

behnam_wk8

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
475
لایک‌ها
5
محل سکونت
Iran-Tehran
با یکی از بچه ها وایستاده بودیم سر میرداماد ... من داشتم براش یه قضیه ای که اون روز برام اتفاق افتاده بود رو می گفتم ...
عذر می خوام بی ادبیه ... ولی مجلس بی ریاست ... گیر کردم رو این جملش :
ک ... ر مو که آوردم بیرون !!!:eek:
هی اینو می گفتم ... ماشین میومد حرفم قطع می شد ... می گفتم سید خندان ...
ک ... ر مو که آوردم بیرون !!! .... سید خندان ...
ک ... ر مو که آوردم بیرون !!! .... سید خندان ...

هی گفتم تا قاطی کردم ... ماشینه اومد .. بوق زد ... منم گفتم : ک ... ر مو :lol:

شاکی شد و رفت ... !!!
 

behnam_wk8

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
475
لایک‌ها
5
محل سکونت
Iran-Tehran
با یکی از بچه ها وایستاده بودیم سر میرداماد ... من داشتم براش یه قضیه ای که اون روز برام اتفاق افتاده بود رو می گفتم ...
عذر می خوام بی ادبیه ... ولی مجلس بی ریاست ... گیر کردم رو این جملش :
ک ... ر مو که آوردم بیرون !!!:eek:
هی اینو می گفتم ... ماشین میومد حرفم قطع می شد ... می گفتم سید خندان ...
ک ... ر مو که آوردم بیرون !!! .... سید خندان ...
ک ... ر مو که آوردم بیرون !!! .... سید خندان ...

هی گفتم تا قاطی کردم ... ماشینه اومد .. بوق زد ... منم گفتم : ک ... ر مو :lol:

شاکی شد و رفت ... !!!
 

PaTientMan

Registered User
تاریخ عضویت
19 نوامبر 2005
نوشته‌ها
158
لایک‌ها
2
محل سکونت
Somewhere I Belong
سال دوم دبیرستان بودیم و معلم ریاضیمون تمرین داده بود...
شبش تا صبح نخوابیده بودم(امان از مهمان ناخوانده )...2 زنگ قبلی رو همش تو چرت بودم...
معلم تا اومد تو کلاس منو که همچنان در چرت بودم,صدا کرد که برم پای تخته.منم که برای n امین بار بیخیال تکالیف شده بودم,سریع دفتر بغلیمو کش رفتم و تو حالت خواب و بیداری شروع به نوشتن کردم...
یهو با صدای خنده بچه ها به خودم اومدم و دیدم معلمه هاج و واج داره منو نگاه میکنه.. یه نگاه به تخته کردم دیدم دارم مساله فیزیک مینویسم...از شانس ما دوستم یه دفتره چند منظوره داشت....!!:blush:
 

shazdeh kocholo

Registered User
تاریخ عضویت
28 مارس 2005
نوشته‌ها
710
لایک‌ها
50
محل سکونت
Tehran
به نقل از behnam_wk8 :
با یکی از بچه ها وایستاده بودیم سر میرداماد ... من داشتم براش یه قضیه ای که اون روز برام اتفاق افتاده بود رو می گفتم ...
عذر می خوام بی ادبیه ... ولی مجلس بی ریاست ... گیر کردم رو این جملش :
ک ... ر مو که آوردم بیرون !!!:eek:
هی اینو می گفتم ... ماشین میومد حرفم قطع می شد ... می گفتم سید خندان ...
ک ... ر مو که آوردم بیرون !!! .... سید خندان ...
ک ... ر مو که آوردم بیرون !!! .... سید خندان ...

هی گفتم تا قاطی کردم ... ماشینه اومد .. بوق زد ... منم گفتم : ک ... ر مو :lol:

شاکی شد و رفت ... !!!
همینه دیگه
301.gif
..اینجا هم که اومدی پست بزنی اینقدر تکرار کن که ...
108.gif
199.gif
 

yin-yang

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 فوریه 2006
نوشته‌ها
43
لایک‌ها
0
همینه دیگه ..اینجا هم که اومدی پست بزنی اینقدر تکرار کن که ...

نه نگرفتی
این اتفاق سه بار واسش افتاده
 
بالا