• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

سوتی ها و خطاها و گافهای گزارشگرهای فوتبال

jujushow

Registered User
تاریخ عضویت
27 آپریل 2007
نوشته‌ها
2,465
لایک‌ها
1,108
فردوسی پور چقدر متلک انداخت بین گزارش منچستر و چلسی :D
تنها جایی که توی دنیا فک میکنه باید فرگسون مربی گری رو بزاره کنار فدراسیون ایرانه !
قرمزها همشون پنالتی خراب کنن !
فک کنم یکی دو تا دیگه به پرسپولیس انداخت که یادم نیست ، یادتونه بگید ...
 

sara__joon

کاربر فعال فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
2 آگوست 2006
نوشته‌ها
5,355
لایک‌ها
5,607
محل سکونت
El Paso, Texas
عادل امروز بدجوری @$%! سوخته... باخت 4-0 لیورپول و برد 3-1 منچستریونایتد ...
45pz1ow4t0v5l5jpd8.gif
 

hashem20

Registered User
تاریخ عضویت
13 دسامبر 2010
نوشته‌ها
146
لایک‌ها
78
شک نکنید خیابانی پرسپولیسیه . یعنی از چند سال پیش تا حالا آنالیزش کردم .
مزدک هم پرسپولیسی خیلی متعصبیه
 

mehrdad201

همکار بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
10 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
15,874
لایک‌ها
17,805
محل سکونت
ایران
خیابانی داره بازی اینتر ناپولی رو گزارش میکنه

مگه ادینسون کاوانی بازیکن ناپولی نیست ؟ مثل اینکه تو بازی نیست

خیابانی میگه که ناپولی به غیر این 11 بازیکن تو زمین بازیکن دیگه ای نداره. یک کلمه هم از کاوانی حرف نزد !!
 

sasan s

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
8 آپریل 2007
نوشته‌ها
6,842
لایک‌ها
3,123
سن
51
محل سکونت
تهران
سلام خدمت دوستان
این هم مصاحبه ای از سایت پارس فوتبال با جواد خیابانی در خصوص گزارش بازی ماندگار 8 آذر
به نوعی میتونه بخشهایی از مصاحبه ایشون پاسخی باشه به انتقادهایی که اینجا از ایشون توسط ما صورت گرفته .

درددل های جواد خیابانی؛ به فردوسی پور افتخار می کنم / متاسفم که برای ملبورن یادبود می گیریم / در شبکه های اجتماعی ایرانی ها تنها مردمی هستند که مدام به هم فحش می دهند

14 سال پس از اتفاقات حیرت انگیز زمین چمن کریکت ملبورن، جواد خیابانی کیلومترها این سوتر خاطراتش را در 46 سالگی مرور می کند.
خیابانی که طبق یک برنامه کاری برای گزارش بازی تیم ملی فوتسال ایران مقابل کرواسی به یزد رفته از روزگار رفته حرف می زند، ای دریغ!


* بازی ایران و استرالیا را آخرین بار کی دیدی؟
- کی بود؟ 3 شب پیش.


* فکر می کردم مدت ها باشد فیلم این بازی را ندیده باشی.
- آخه چرا؟ نه اینطوری نیست. مگر اسم ورزشگاه منچستریونایتد تئاتر رویاها نیست؟ به نظر من این بازی تئاتر رویاهای فوتبال ما بود.


* موقع تماشای بازی احساساتی هم می شوی؟
- من کلا آدم احساساتی هستم و برای این بازی هم خاطراتم را دارم و با آن زندگی می کنم. به هر حال روز بزرگی بود.


* ما هم که برای سالگردش داریم تقریبا هر سال یادبود می گیریم.
- متاسفانه همین طور است.


* چرا متاسفانه؟
- مشخص است. یعنی در این فوتبال، پس از آن بازی روزهای بهتر و آفتابی دیگر نیامد؟ یعنی همه زندگی فوتبالی ما باید سنجاق شود به آن روز؟ باز هم می گویم بزرگ. در بزرگی آن روز که تردیدی نیست من در عجبم از این فوتبال که پس از آن نتوانست یا کمتر توانست 8 آذر 76 های دیگری را خلق کند.


* حالا واقعا دلیلش چه بود که آن روز حماسه شد؟
- شرایط فوتبال ما آن زمان فرق می کرد. جامعه ما جور دیگری بود. زندگی اصلا شکل دیگری بود. من اینطور فکر می کنم.


* درباره گزارش خودت ماجرا چطور بود؟
- من مثل همیشه بودم. ایران و آمریکا را هم همین طور گزارش کردم. ایران و عربستان را هم همین طور. البته احتمالا یادتان هست که پس از این بازی چه بر سر من آوردند. جرمم این بود که عشق به وطنم را نشان می دادم. این را مطبوعات دوست نداشتند. درباره بازی استرالیا هم این جمله را بارها گفته ام که آن روز هر گزارشگر دیگری بود هم برای مردم خاطره انگیز می شد. اتفاقات بازی باعث شد آن بازی حماسی شود. من مطمئنم گروهی از مردم وقتی گل دوم را خوردیم، از ناراحتی تلویزیون را خاموش کردند و رفتند به زندگی شان رسیدند و بعدا متوجه شدند چه شده است. پس بازی یک بازی عادی نبود. البته می دانید که آن روز من خیلی سختی کشیدم و کلی کتک خوردم. از روزهای قبلش جو را کاملا علیه ایران کرده بودند.


* در این 14 سال چه تغییراتی کرده ای؟
- هیچی. همان جواد خیابانی هستم. می توانم بگویم فقط 14 سال پیر شدم.


* در این مدت حسرت دور شدن از آن روز را نخوردی؟ بالاخره هر چه باشد خیلی ها معتقدند جواد خیابانی آن روز خیلی محبوب بود.
- همیشه که قرار نیست در بر روی یک پاشنه بچرخد. می خواهی بگویی که آن روز من محبوب بودم و الان نیستم. من سوال می کنم مگر علی دایی به آن بزرگی اش به اندازه آن روزش محبوب مانده است؟ مگر خداداد را به همان اندازه دوستش دارند؟ زمانه عوض می شود. کسی که آن روز به دنیا آمده الان 14 سال سنش است. متوجه این واقعیت هستی؟ 14 سال سن دارد.

یعنی خیلی چیزها را این نوجوان امروز اصلا ندیده و فقط از اطرافش شنیده است. شاید نداند من جواد خیابانی برای اینکه به موقعیت امروزم برسم چقدر زحمت کشیدم. چقدر خون دل خوردم. چقدر توهین شنیدم. خیلی وقت ها آرزو می کردم کرگدن به دنیا می آمدم که این قدر زجر نکشم. من می روم گزارش می کنم مادرم چه گناهی دارد؟ داور قضاوت می کند اشتباه دارد، مادرش چه گناهی کرده است؟

تو می خواهی وقتی من در میان جمعیتی می روم و آن جمعیت به مادر من توهین می کنند به آنها لبخند تحویل بدهم؟ اگر اینطوری محبوب می شوم که سکوت کنم، می خواهم تا صد سال نشوم. این چه جوی است که ما ساخته ایم. شما برو در این شبکه های اجتماعی ببین، بررسی کن ایرانی ها تنها مردمی هستند که مدام به هم فحش می دهند. آخه چرا؟ بگذار بگویم. من بدترین جو استادیوم های دنیا را در ورزشگاه آزادی دیده ام. افتضاح است. جو ورزشگاه های ایران غیر قابل تحمل است. همه را فحش می دهند، حالا من بد، بزرگان فوتبال چی؟ ناصر حجازی را کی فحش می داد؟ بازی استقلال و پیکان را مگر فراموش کرده ای که اشکش را درآوردند. همان ها، باور کن خیلی هایشان رفتند در مراسم تشییع او اشک ریختند. شاید به حال خودشان اشک ریختند. همسرم به من گفت جواد چرا نمی روی؟ به هر حال او می دانست من چه رابطه نزدیکی با ناصرخان داشتم. گفتم نمی روم چون شاید فکر کنند رفته ام نقش بازی کنم.


* حالا می گویی راه چاره چیست؟
- جمله ای از یک بزرگ نقل می کنم: اگر قرار بود یک بار و برای همیشه تصمیم بگیرم اینجا را ترک کنم هرگز سراغ قضاوت نمی روم. نمی خواهم وقتم را با دیوانه هایی بگذرانم که فکر می کنند سالم و مهم اند اما تنها کارشان این است که مشکلات دیگران را بیشتر می کنند. یک خیاط می شوم. گل دوزی می کنم. بیرون از تئاتر شهر میوه می فروشم زیرا قبل از این نقشم را در این جنون و بی قانونی ایفا کرده ام.

باور کن بارها در این سالها شده به خودم گفته ام بروم راننده تاکسی شوم. بروم لبو بفروشم. به خودم می گویم من اینجا چه کار می کنم. شبی که فینال جام جهانی 98 فرانسه را گزارش کردم تلویحا در گزارش خداحافظی کردم. چون فکر می کردم به جایی رسیده ام که دیگر انتهای کار ماست. گزارش فینال جام جهانی در استادیوم مسابقه. برگشتم تهران خیلی هم مصمم بودم، به دو هفته نرسید. دیدم نمی شود.

صد تا شایعه درست کردند که خیابانی را گرفته اند، خیابانی چنان و از این حرف ها. رفتم به مدیر گروه گفتم آقا غلط کردم من نمی خواهم خداحافظی کنم. دوست دیرین، 10 سال پیش برایم نوشت که خیابانی گفته میرزاپور اهل خرم آباد است، آهای مردم خرمشهر، این طرف هنوز نمی داند میرزاپور بازیکن فولاد است و اهل خرمشهر. خواست مرا مقابل مردم خرمشهر قرار بدهد. باور می کنید که عین این جملات را برایم نوشت؟ این همه جار و جنجال را نمی فهمم. از روزی که صدایم روی آنتن رفت، هر چه گفته ام روی چند هارد ذخیره کرده ام.

بازی اولم، پرسپولیس و کشاورز را می خواهی؟ برایت می گذارم. بعد روی فیلم حرف می زنیم. بازی فوتسال ایران و کرواسی را می خواهی با هم درباره اش حرف می زنیم. می خواهم بدانم مرا به خاطر اینکه گفته ام بحرین جزیره است، زده اند؟ چرا؟ اگر همین حرف را دیگری می زد، می شد جغرافی دان قرن اما چون جواد خیابانی گفته غلط است. رفتند لیست سوتی های مرا نوشته اند. حاضرم با آنها درباره تک تک به قول خودشان سوتی هایم حرف بزنیم. من خودم بزرگترین منتقد خودم هستم. یکی از این بحث هایی که سال هاست مطرح می کنند این است که خیابانی رفته توی بیزینس و از فوتبال دور شده است.

زندگی من همین حالا هم در اینترنت و مجله و دیدن فیلم خلاصه می شود. آخر چرا باید کاری کنم که درجا بزنم؟ بعد مگر من زندگی ندارم؟ دوستانی که نوشته اند من در برج اسکان دفتر دارم می دانند همان دفتر 70 متری نزدیک منزلم در غرب تهران را اجاره داده ام و کارم را در منزلم انجام می دهم؟ حالا من هر چقدر مطالعه ان را بالا ببرم و کتاب بخوانم و فیلم ببینم، فکر می کنید به این شعور در جامعه ما چقدر احترام می گذارند؟ همه این فیلم ها و کتاب ها را بدهم یک پفک به من می دهند؟

رفتارها آزارم می دهند. اتفاقات سال گذشته در جام ملت ها در قطر یکی از همین رفتارها بود. همین بازی مقابل کره جنوبی را اگر می بردیم گزارش من می شد بهترین گزارش اما چون باختیم از زمین و هوا به من حمله کردند. انگار من تیم را ارنج کرده بودم و تاکتیک تیم ملی را به ملی پوشان دیکته کرده بودم. بعد رسید به بازیکن تیم ملی. من هنوز نمی توانم باور کنم جواد نکونام علیه من حرف زده باشد. وقتی در فرودگاه دوحه بودیم با هم کلی گپ زدیم. به تهران که رسید من فکر می کنم تحریکش کردند و او آن حرف ها را زد. با این وجود دوستش دارم. قبلش هم که نوشتند قرار بوده عادل به قطر برود اما لحظه آخر خیابانی جایگزین شده است. بروید سوال کنید، برای آن مسابقات من از مرداد ابلاغم را گرفته بودم.


* یعنی اتفاقات یکی از برنامه های 90 باعث نشد به جای فردوسی پور به دوحه بروی؟
- اصلا اینطور نبود. حملات ناجوانمردانه به من در آن روزها خیلی زیاد بود و خود عادل هم ناراحت شده بود و به خانه ما زنگ زده بود و از همسرم و دخترم دلجویی کرده بود.


* برخی می گویند جواد خیابانی به عادل فردوسی پور حسادت می کند، از این جهت که در ورودش به سازمان نقش داشتی اما بعدا روابط به تیرگی گرایید و حتی این چنین شایعه است که شما در مقطعی با هم حرف نمی زدید.
- این هم از همان حرف هاست. در مرام نسل ما این بحث ها نیست. مثل این می ماند که اکبر کارگرجم روزی علیه علی دانایی فرد که مربی اش بوده حرف بزند. البته از این مطمئن نیستم که نسل تازه هوای هم نسلانش را دارد یا خیر ولی بروید از عادل، از مزدک و یوسفی بپرسید که آیا در این مدت من کوچکترین برخوردی با آنها داشته ام یا مشکلی داشته ایم.

اختلاف سلیقه هست اما ما با هم روابط محترمانه ای داریم. هر بار همدبگر را در سازمان می بینیم حال و احوال می کنیم. عادل شایستگی اش را داشته است که به اینجا رسیده. من شاید در یک مقطع کوتاهی کنارش بودم، بقیه اش زحمت خودش بوده است. من از سال 68 در دبیرستان تدریس می کنم و الان 5 سالی هم می شود که در دانشگاه تدریس دارم. شاید حدود 6 هزار شاگرد در این مدت داشته ام. یکی شان الان وزیر است، یکی شان هنرمند است، یکی بیکار است اما قرار نیست هر روز زنگ بزنند که آقا سلام. آقا چطورید؟ وقتی می بینم عادل در کارش موفق است و برنامه اش هم به این خوبی سال هاست روی آنتن می رود افتخار می کنم.


* شما اصلا 90 را می بینی؟
- اکثرا می بینم. بعضی مواقع خاص می شود که از دستم در می رود. عادل در اجرا و تولید برنامه های ورزشی سازمان نوآوری دارد و ماحصل آن برنامه زیبای 90 است. به هر حال در سال هایی که من وارد سازمان شدم شرایط خاصی در نحوه گزارش مسابقات وجود داشت. من نمی توانم خیلی از ماجراهای آن سال ها را تعریف کنم اما همین قدر می گویم که یکی از پیشکسوتان عزیز که امیدوارم سایه اش تا سال های سال بالای سر ما باشد وقتی خیلی وقت پیش از این در برابر پرسش خبرنگاری قرار گرفت که از او درباره گزارش نسل ما پرسید گفت که اصلا گزارش های ما را گوش نمی کند. می خواهم بگویم فضا این بود. فضا این بود که لیست بازیکنان را از ما می گرفتند تا نتوانیم گزارش کنیم.

از آن موقع که بخواهم حرف بزنم مثنوی هفتاد من است. حالا کی و چی آن بماند برای روز دیگری. این برای افرادی بود که در آن مقطع حضور داشتند. یک سری افراد دیگری هم بودند که مال گذشته های دورتر بودند. یکی شان همین آقای جواد وارث که محبت می کنند از سلام من تا خداحافظی ام را نقد می کنند و از آن ایراد می گیرند و البته کم توهین هم نمی کنند. من کل گزارش های ایشان را دارم. اگر این نگاه باشد که ایشان دارند من هم می گویم اولین بار که یک گزارشگر جمله فلانی ضربه رو می زنه را سر زبان ها انداخت شخص ایشان بود. بالاخره این مشخص است که ضربه را کسی نمی زنه، بلکه این توپ است که ضربه به آن زده می شود. توانایی همه مشخص است. البته هرگز نمی خواهم توانایی های کسی را زیر سوال ببرم اما باید واقعیت ها را گفت. قبل تر از ما آمدند و بعدتر هم می آیند ولی من مخالف نگاه سفید و سیاه هستم. این را به عنوان کسی می گویم که نوجوانی و جوانی ام را در استادیوم گذرانده ام.


* برای بازی های کدام تیم به استادیوم می رفتی؟
- من برای تماشای بازیکنان مورد علاقه ام به استادیوم می رفتم. عاشق حجازی بودم و به همین دلیل بازی های تاج را دنبال می کردم. وقتی با عادلخانی و مظلومی رفتند شهباز، طرفدار شهباز شدم. علی پروین را هم دوست داشتم. ناصر محمد خانی را به همچنین. وقتی پا به توپ می شد و به داخل هجده می زد، یا پنالتی می گرفت یا گل می زد. خیلی دوست داشتم در حال و هوای آن روزهای فوتبال یک گزارش می کردم. تیم رویایی استقلال را فراموش نمی کنم. چنگیز، بیانی، نعلچگر. تیم بزرگی بود. برایم هنوز جای سوال است که چرا در 20 سال مهاجمی نتوانست محمد پنجعلی را دریبل بزند. اینها همه عشق ما بود. اینهایی که گفتم عین واقعیت بودند. از ته دل گفتم. من می پرسم مهاجمی مثل حسن روشن که بیاید پشت محوطه با آن کیفیت بچرخد، پیدا می شود؟


* 14 سال بعد، فکر می کنی در 28 سالگی ایران و استرالیا از تو درباره این بازی سوال می شود؟
- 14 سال بعد مگر قرار است من زنده باشم. بگذر از ما.
 

sasan s

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
8 آپریل 2007
نوشته‌ها
6,842
لایک‌ها
3,123
سن
51
محل سکونت
تهران
سلام خدمت دوستان
این هم مصاحبه ای از سایت پارس فوتبال با جواد خیابانی در خصوص گزارش بازی ماندگار 8 آذر
به نوعی میتونه بخشهایی از مصاحبه ایشون پاسخی باشه به انتقادهایی که اینجا از ایشون توسط ما صورت گرفته .

درددل های جواد خیابانی؛ به فردوسی پور افتخار می کنم / متاسفم که برای ملبورن یادبود می گیریم / در شبکه های اجتماعی ایرانی ها تنها مردمی هستند که مدام به هم فحش می دهند

14 سال پس از اتفاقات حیرت انگیز زمین چمن کریکت ملبورن، جواد خیابانی کیلومترها این سوتر خاطراتش را در 46 سالگی مرور می کند.
خیابانی که طبق یک برنامه کاری برای گزارش بازی تیم ملی فوتسال ایران مقابل کرواسی به یزد رفته از روزگار رفته حرف می زند، ای دریغ!


* بازی ایران و استرالیا را آخرین بار کی دیدی؟
- کی بود؟ 3 شب پیش.


* فکر می کردم مدت ها باشد فیلم این بازی را ندیده باشی.
- آخه چرا؟ نه اینطوری نیست. مگر اسم ورزشگاه منچستریونایتد تئاتر رویاها نیست؟ به نظر من این بازی تئاتر رویاهای فوتبال ما بود.


* موقع تماشای بازی احساساتی هم می شوی؟
- من کلا آدم احساساتی هستم و برای این بازی هم خاطراتم را دارم و با آن زندگی می کنم. به هر حال روز بزرگی بود.


* ما هم که برای سالگردش داریم تقریبا هر سال یادبود می گیریم.
- متاسفانه همین طور است.


* چرا متاسفانه؟
- مشخص است. یعنی در این فوتبال، پس از آن بازی روزهای بهتر و آفتابی دیگر نیامد؟ یعنی همه زندگی فوتبالی ما باید سنجاق شود به آن روز؟ باز هم می گویم بزرگ. در بزرگی آن روز که تردیدی نیست من در عجبم از این فوتبال که پس از آن نتوانست یا کمتر توانست 8 آذر 76 های دیگری را خلق کند.


* حالا واقعا دلیلش چه بود که آن روز حماسه شد؟
- شرایط فوتبال ما آن زمان فرق می کرد. جامعه ما جور دیگری بود. زندگی اصلا شکل دیگری بود. من اینطور فکر می کنم.


* درباره گزارش خودت ماجرا چطور بود؟
- من مثل همیشه بودم. ایران و آمریکا را هم همین طور گزارش کردم. ایران و عربستان را هم همین طور. البته احتمالا یادتان هست که پس از این بازی چه بر سر من آوردند. جرمم این بود که عشق به وطنم را نشان می دادم. این را مطبوعات دوست نداشتند. درباره بازی استرالیا هم این جمله را بارها گفته ام که آن روز هر گزارشگر دیگری بود هم برای مردم خاطره انگیز می شد. اتفاقات بازی باعث شد آن بازی حماسی شود. من مطمئنم گروهی از مردم وقتی گل دوم را خوردیم، از ناراحتی تلویزیون را خاموش کردند و رفتند به زندگی شان رسیدند و بعدا متوجه شدند چه شده است. پس بازی یک بازی عادی نبود. البته می دانید که آن روز من خیلی سختی کشیدم و کلی کتک خوردم. از روزهای قبلش جو را کاملا علیه ایران کرده بودند.


* در این 14 سال چه تغییراتی کرده ای؟
- هیچی. همان جواد خیابانی هستم. می توانم بگویم فقط 14 سال پیر شدم.


* در این مدت حسرت دور شدن از آن روز را نخوردی؟ بالاخره هر چه باشد خیلی ها معتقدند جواد خیابانی آن روز خیلی محبوب بود.
- همیشه که قرار نیست در بر روی یک پاشنه بچرخد. می خواهی بگویی که آن روز من محبوب بودم و الان نیستم. من سوال می کنم مگر علی دایی به آن بزرگی اش به اندازه آن روزش محبوب مانده است؟ مگر خداداد را به همان اندازه دوستش دارند؟ زمانه عوض می شود. کسی که آن روز به دنیا آمده الان 14 سال سنش است. متوجه این واقعیت هستی؟ 14 سال سن دارد.

یعنی خیلی چیزها را این نوجوان امروز اصلا ندیده و فقط از اطرافش شنیده است. شاید نداند من جواد خیابانی برای اینکه به موقعیت امروزم برسم چقدر زحمت کشیدم. چقدر خون دل خوردم. چقدر توهین شنیدم. خیلی وقت ها آرزو می کردم کرگدن به دنیا می آمدم که این قدر زجر نکشم. من می روم گزارش می کنم مادرم چه گناهی دارد؟ داور قضاوت می کند اشتباه دارد، مادرش چه گناهی کرده است؟

تو می خواهی وقتی من در میان جمعیتی می روم و آن جمعیت به مادر من توهین می کنند به آنها لبخند تحویل بدهم؟ اگر اینطوری محبوب می شوم که سکوت کنم، می خواهم تا صد سال نشوم. این چه جوی است که ما ساخته ایم. شما برو در این شبکه های اجتماعی ببین، بررسی کن ایرانی ها تنها مردمی هستند که مدام به هم فحش می دهند. آخه چرا؟ بگذار بگویم. من بدترین جو استادیوم های دنیا را در ورزشگاه آزادی دیده ام. افتضاح است. جو ورزشگاه های ایران غیر قابل تحمل است. همه را فحش می دهند، حالا من بد، بزرگان فوتبال چی؟ ناصر حجازی را کی فحش می داد؟ بازی استقلال و پیکان را مگر فراموش کرده ای که اشکش را درآوردند. همان ها، باور کن خیلی هایشان رفتند در مراسم تشییع او اشک ریختند. شاید به حال خودشان اشک ریختند. همسرم به من گفت جواد چرا نمی روی؟ به هر حال او می دانست من چه رابطه نزدیکی با ناصرخان داشتم. گفتم نمی روم چون شاید فکر کنند رفته ام نقش بازی کنم.


* حالا می گویی راه چاره چیست؟
- جمله ای از یک بزرگ نقل می کنم: اگر قرار بود یک بار و برای همیشه تصمیم بگیرم اینجا را ترک کنم هرگز سراغ قضاوت نمی روم. نمی خواهم وقتم را با دیوانه هایی بگذرانم که فکر می کنند سالم و مهم اند اما تنها کارشان این است که مشکلات دیگران را بیشتر می کنند. یک خیاط می شوم. گل دوزی می کنم. بیرون از تئاتر شهر میوه می فروشم زیرا قبل از این نقشم را در این جنون و بی قانونی ایفا کرده ام.

باور کن بارها در این سالها شده به خودم گفته ام بروم راننده تاکسی شوم. بروم لبو بفروشم. به خودم می گویم من اینجا چه کار می کنم. شبی که فینال جام جهانی 98 فرانسه را گزارش کردم تلویحا در گزارش خداحافظی کردم. چون فکر می کردم به جایی رسیده ام که دیگر انتهای کار ماست. گزارش فینال جام جهانی در استادیوم مسابقه. برگشتم تهران خیلی هم مصمم بودم، به دو هفته نرسید. دیدم نمی شود.

صد تا شایعه درست کردند که خیابانی را گرفته اند، خیابانی چنان و از این حرف ها. رفتم به مدیر گروه گفتم آقا غلط کردم من نمی خواهم خداحافظی کنم. دوست دیرین، 10 سال پیش برایم نوشت که خیابانی گفته میرزاپور اهل خرم آباد است، آهای مردم خرمشهر، این طرف هنوز نمی داند میرزاپور بازیکن فولاد است و اهل خرمشهر. خواست مرا مقابل مردم خرمشهر قرار بدهد. باور می کنید که عین این جملات را برایم نوشت؟ این همه جار و جنجال را نمی فهمم. از روزی که صدایم روی آنتن رفت، هر چه گفته ام روی چند هارد ذخیره کرده ام.

بازی اولم، پرسپولیس و کشاورز را می خواهی؟ برایت می گذارم. بعد روی فیلم حرف می زنیم. بازی فوتسال ایران و کرواسی را می خواهی با هم درباره اش حرف می زنیم. می خواهم بدانم مرا به خاطر اینکه گفته ام بحرین جزیره است، زده اند؟ چرا؟ اگر همین حرف را دیگری می زد، می شد جغرافی دان قرن اما چون جواد خیابانی گفته غلط است. رفتند لیست سوتی های مرا نوشته اند. حاضرم با آنها درباره تک تک به قول خودشان سوتی هایم حرف بزنیم. من خودم بزرگترین منتقد خودم هستم. یکی از این بحث هایی که سال هاست مطرح می کنند این است که خیابانی رفته توی بیزینس و از فوتبال دور شده است.

زندگی من همین حالا هم در اینترنت و مجله و دیدن فیلم خلاصه می شود. آخر چرا باید کاری کنم که درجا بزنم؟ بعد مگر من زندگی ندارم؟ دوستانی که نوشته اند من در برج اسکان دفتر دارم می دانند همان دفتر 70 متری نزدیک منزلم در غرب تهران را اجاره داده ام و کارم را در منزلم انجام می دهم؟ حالا من هر چقدر مطالعه ان را بالا ببرم و کتاب بخوانم و فیلم ببینم، فکر می کنید به این شعور در جامعه ما چقدر احترام می گذارند؟ همه این فیلم ها و کتاب ها را بدهم یک پفک به من می دهند؟

رفتارها آزارم می دهند. اتفاقات سال گذشته در جام ملت ها در قطر یکی از همین رفتارها بود. همین بازی مقابل کره جنوبی را اگر می بردیم گزارش من می شد بهترین گزارش اما چون باختیم از زمین و هوا به من حمله کردند. انگار من تیم را ارنج کرده بودم و تاکتیک تیم ملی را به ملی پوشان دیکته کرده بودم. بعد رسید به بازیکن تیم ملی. من هنوز نمی توانم باور کنم جواد نکونام علیه من حرف زده باشد. وقتی در فرودگاه دوحه بودیم با هم کلی گپ زدیم. به تهران که رسید من فکر می کنم تحریکش کردند و او آن حرف ها را زد. با این وجود دوستش دارم. قبلش هم که نوشتند قرار بوده عادل به قطر برود اما لحظه آخر خیابانی جایگزین شده است. بروید سوال کنید، برای آن مسابقات من از مرداد ابلاغم را گرفته بودم.


* یعنی اتفاقات یکی از برنامه های 90 باعث نشد به جای فردوسی پور به دوحه بروی؟
- اصلا اینطور نبود. حملات ناجوانمردانه به من در آن روزها خیلی زیاد بود و خود عادل هم ناراحت شده بود و به خانه ما زنگ زده بود و از همسرم و دخترم دلجویی کرده بود.


* برخی می گویند جواد خیابانی به عادل فردوسی پور حسادت می کند، از این جهت که در ورودش به سازمان نقش داشتی اما بعدا روابط به تیرگی گرایید و حتی این چنین شایعه است که شما در مقطعی با هم حرف نمی زدید.
- این هم از همان حرف هاست. در مرام نسل ما این بحث ها نیست. مثل این می ماند که اکبر کارگرجم روزی علیه علی دانایی فرد که مربی اش بوده حرف بزند. البته از این مطمئن نیستم که نسل تازه هوای هم نسلانش را دارد یا خیر ولی بروید از عادل، از مزدک و یوسفی بپرسید که آیا در این مدت من کوچکترین برخوردی با آنها داشته ام یا مشکلی داشته ایم.

اختلاف سلیقه هست اما ما با هم روابط محترمانه ای داریم. هر بار همدبگر را در سازمان می بینیم حال و احوال می کنیم. عادل شایستگی اش را داشته است که به اینجا رسیده. من شاید در یک مقطع کوتاهی کنارش بودم، بقیه اش زحمت خودش بوده است. من از سال 68 در دبیرستان تدریس می کنم و الان 5 سالی هم می شود که در دانشگاه تدریس دارم. شاید حدود 6 هزار شاگرد در این مدت داشته ام. یکی شان الان وزیر است، یکی شان هنرمند است، یکی بیکار است اما قرار نیست هر روز زنگ بزنند که آقا سلام. آقا چطورید؟ وقتی می بینم عادل در کارش موفق است و برنامه اش هم به این خوبی سال هاست روی آنتن می رود افتخار می کنم.


* شما اصلا 90 را می بینی؟
- اکثرا می بینم. بعضی مواقع خاص می شود که از دستم در می رود. عادل در اجرا و تولید برنامه های ورزشی سازمان نوآوری دارد و ماحصل آن برنامه زیبای 90 است. به هر حال در سال هایی که من وارد سازمان شدم شرایط خاصی در نحوه گزارش مسابقات وجود داشت. من نمی توانم خیلی از ماجراهای آن سال ها را تعریف کنم اما همین قدر می گویم که یکی از پیشکسوتان عزیز که امیدوارم سایه اش تا سال های سال بالای سر ما باشد وقتی خیلی وقت پیش از این در برابر پرسش خبرنگاری قرار گرفت که از او درباره گزارش نسل ما پرسید گفت که اصلا گزارش های ما را گوش نمی کند. می خواهم بگویم فضا این بود. فضا این بود که لیست بازیکنان را از ما می گرفتند تا نتوانیم گزارش کنیم.

از آن موقع که بخواهم حرف بزنم مثنوی هفتاد من است. حالا کی و چی آن بماند برای روز دیگری. این برای افرادی بود که در آن مقطع حضور داشتند. یک سری افراد دیگری هم بودند که مال گذشته های دورتر بودند. یکی شان همین آقای جواد وارث که محبت می کنند از سلام من تا خداحافظی ام را نقد می کنند و از آن ایراد می گیرند و البته کم توهین هم نمی کنند. من کل گزارش های ایشان را دارم. اگر این نگاه باشد که ایشان دارند من هم می گویم اولین بار که یک گزارشگر جمله فلانی ضربه رو می زنه را سر زبان ها انداخت شخص ایشان بود. بالاخره این مشخص است که ضربه را کسی نمی زنه، بلکه این توپ است که ضربه به آن زده می شود. توانایی همه مشخص است. البته هرگز نمی خواهم توانایی های کسی را زیر سوال ببرم اما باید واقعیت ها را گفت. قبل تر از ما آمدند و بعدتر هم می آیند ولی من مخالف نگاه سفید و سیاه هستم. این را به عنوان کسی می گویم که نوجوانی و جوانی ام را در استادیوم گذرانده ام.


* برای بازی های کدام تیم به استادیوم می رفتی؟
- من برای تماشای بازیکنان مورد علاقه ام به استادیوم می رفتم. عاشق حجازی بودم و به همین دلیل بازی های تاج را دنبال می کردم. وقتی با عادلخانی و مظلومی رفتند شهباز، طرفدار شهباز شدم. علی پروین را هم دوست داشتم. ناصر محمد خانی را به همچنین. وقتی پا به توپ می شد و به داخل هجده می زد، یا پنالتی می گرفت یا گل می زد. خیلی دوست داشتم در حال و هوای آن روزهای فوتبال یک گزارش می کردم. تیم رویایی استقلال را فراموش نمی کنم. چنگیز، بیانی، نعلچگر. تیم بزرگی بود. برایم هنوز جای سوال است که چرا در 20 سال مهاجمی نتوانست محمد پنجعلی را دریبل بزند. اینها همه عشق ما بود. اینهایی که گفتم عین واقعیت بودند. از ته دل گفتم. من می پرسم مهاجمی مثل حسن روشن که بیاید پشت محوطه با آن کیفیت بچرخد، پیدا می شود؟


* 14 سال بعد، فکر می کنی در 28 سالگی ایران و استرالیا از تو درباره این بازی سوال می شود؟
- 14 سال بعد مگر قرار است من زنده باشم. بگذر از ما.
 

sadeghbb

Registered User
تاریخ عضویت
24 فوریه 2010
نوشته‌ها
5,506
لایک‌ها
6,160
محل سکونت
On Warez Site!

Noel Gallagher

کاربر فعال موسیقی و فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
9 ژانویه 2009
نوشته‌ها
6,540
لایک‌ها
15,858
محل سکونت
in my Dream
هر چی در مورد این مرتیکه دلقک میگن لیاقتشه
 

Captain Sparrow

Registered User
تاریخ عضویت
20 ژانویه 2010
نوشته‌ها
1,323
لایک‌ها
642
محل سکونت
Tortuga Island
خیابانی موجوده دوست داشتنیه ....خدایی کجای دنیا همزمان هم فوتبال می تونن ببینن هم کمدی ؟
 

ARMF

مدیر بازنشسته ورزش
تاریخ عضویت
15 نوامبر 2009
نوشته‌ها
8,194
لایک‌ها
18,108
محل سکونت
Somewhere close to here
یعنی برای آدمی با اینهمه ادعا، یادآوری اسم برادران "نویل" ایقدر سخت بود؟ :blink: یه جا ازش خوندم که گفت "دوست داشتم پوست کرگدن داشته باشم". من فکر میکنم همین الان هم داره... به روی خودش نمیاره...
 

Noel Gallagher

کاربر فعال موسیقی و فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
9 ژانویه 2009
نوشته‌ها
6,540
لایک‌ها
15,858
محل سکونت
in my Dream
یعنی برای آدمی با اینهمه ادعا، یادآوری اسم برادران "نویل" ایقدر سخت بود؟ :blink: یه جا ازش خوندم که گفت "دوست داشتم پوست کرگدن داشته باشم". من فکر میکنم همین الان هم داره... به روی خودش نمیاره...

یه جوری گزارش میکنه انگار ویگان ماله باباشه!



مایکل کریک عامل اخراج سامون!!!!!!!!!!!!!!!!




امروز که روز حراج در اروپا هست منچستر یونایتد ....
 

ARMF

مدیر بازنشسته ورزش
تاریخ عضویت
15 نوامبر 2009
نوشته‌ها
8,194
لایک‌ها
18,108
محل سکونت
Somewhere close to here
داشت یه سوتی جاودانه میداد : "هر دوتیم تعویض داشتن اما ما هنوز از فرگوسن تعویضی... " جمعش کرد... این پدیده است :lol:
 

Noel Gallagher

کاربر فعال موسیقی و فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
9 ژانویه 2009
نوشته‌ها
6,540
لایک‌ها
15,858
محل سکونت
in my Dream
داشت یه سوتی جاودانه میداد : "هر دوتیم تعویض داشتن اما ما هنوز از فرگوسن تعویضی... " جمعش کرد... این پدیده است :lol:

:lol::lol:


جونز پشت توپه میگه موزس پشت توپ:lol:
 

Noel Gallagher

کاربر فعال موسیقی و فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
9 ژانویه 2009
نوشته‌ها
6,540
لایک‌ها
15,858
محل سکونت
in my Dream
معیار خیابانی برای برتر بودن یه تیم


به نظر میرسه اونجا سیتی برتر هست چون 6 تا کرنر سیتی زده 4 تا وست بروم
 

Milad666

Registered User
تاریخ عضویت
23 فوریه 2007
نوشته‌ها
994
لایک‌ها
752
بعد از اعلام پنالتی برای منچستر :

و حالا گل چهارم برای منچستر و یا بهتر بگم پنالتیه چهارم برای منچستر :D
 

Erfan_Buffon

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
28 آگوست 2009
نوشته‌ها
4,191
لایک‌ها
10,255
محل سکونت
labe marz
جواد خیابانی و روان شناسی ساق پا!
تماشا: گزارشگر بازی دیروز منچستر یونایتد و ویگان، جواد خیابانی بود. خیابانی با توپ پر برای گزارش بازی پا به ساختمان صدا و سیما گذاشته بود و حتی فاصله دقیق شهر ویگان تا منچستر و لیورپول و موقعیت جغرافیایی تک تک شهرهایی را هم که در لیگ برتر تیم داشتند همراه خود آورده بود اما در همان دقایق ابتدایی بازی با گفتن این جمله که «منچستر یونایتد از لیگ اروپا حذف شده و باید در جام یوفا برای گرفتن جام تلاش کند»، ماهیت خود را نشان داد.

او در ادامه کیکو ماچدا بازیکن منچستر یونایتد را ماخدا صدا زد و نام کوچک علی الحبسی، دروازه بان ویگان را هم به عبدالله تغییر داد. کلا خیابانی ارادت خاصی به دروازه بان های دو تیم داشت و داوید دخئا دروازه بان ذخیره منچستر ا هم دیخئا (و نه حتی دی خیا) صدای می زد. خیابانی با گفتن اینکه اضطراب زیادی در ساق های بازیکنان منچستر سیتی (در بازی همزمان) دیده می شود، شاخه ای جدید در روان شناسی به اسم روان شناسی ساق پا هم ایجاد کرد.

او خط دفاع منچستر را در نیمه دوم و پس از مسجل شدن نتیجه، خط دفاعی راحت الخیال عنوان کرد. استاد با یا دآوری ضربه رونی به بازیکن ویگان در بازی فصل قبل، آن را «یکی از بسیار حرکات بی تربیتی رونی در زمین فوتبال» عنوان کرد. خیابانی پس از گل سوم منچستر یونایتد اذعان داشت که «برباتوف از قدرت دریبل زنی اش سوءاستفاده کرده».

دیگر جمله جالب خیابانی در شروع نیمه دوم این بود: «نیمه دوم به وقت تهران آغاز می شود». البته اگر فردوسی پور یا مزدک چنین جمله ای به زبان می آوردند، احتمالا قصد مزه پرانی نسب به تاخیر زیاد صداوسیما داشتند اما خیابانی... او در تشخیص بازیکنان هم مشکل داشت و بارها برباتوف و گیگز را با هم اشتباه گرفت.
 
بالا