برگزیده های پرشین تولز

شاعر میگه بگو ای یار بگو ..

meysam77

Registered User
تاریخ عضویت
9 نوامبر 2008
نوشته‌ها
357
لایک‌ها
7
سوخته ی آب دار !

آه ای زیبایی فراموش شده ای خوشگلی هرگز نیامده ،،،،،،،،،،، ای سپیده ی صبح از دهانه ی رحم

......طلوع فردا را نظاره نکن .... به عقب برگرد و به جلو فکر نکن ؛

انقلابِ شرم می شود در نگاه تو .....آه ای نظاره ی گر ،....

به طبسمی .... یا بیشتر ،

آسمان تیره ی زیر زمین را به دونبال خورشید باش ..... عاشق آرزوهاتم ،.... ای امید واحی هر روزی ...... کف دستانت را بیار جلو ، نان بیاور کبابت می دهم ،،،،.........

وای ای زیبایی فراموش شده

دست هایت بوی کباب می دهد ..... مرا به منقل لبانت بسپار !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!،،،،،،،،،،،،،،،!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! داااااااااااغم ادامه بده ..... من سوخته اش را می خواهم ، سوخته ی آبدار

با تشکر
 

Exporter

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
13 آپریل 2006
نوشته‌ها
4,055
لایک‌ها
5,172
سن
34
محل سکونت
UAE
ما رو دستکم نگیر

ما همونیم

که میتونیم
کفِ اقیانوسو با رنگین کمون و بدون استفاده از سیمان کاشی کنیم
150fs460435.gif


ما رو دستکم نگیر

ما رو دستکم نگیر
 

WISE

Registered User
تاریخ عضویت
8 فوریه 2006
نوشته‌ها
2,223
لایک‌ها
6,739
محل سکونت
Cruel World
مثن اینو مصور کن خیلی باحاله:D


یــادتــه اولـیـــن لـحــظـه دیـدار؟
قسم خوردیم برای هم بشیم یار

مـگـه چـنـدتـا شـدن راهتـو رفتی
گــذاشـتـی مـنـو با دلـم گـرفـتــار

راضی شدی به مردن غرورم , به یادم اگرچه از تو دورم

به پات می افتادم چـه عـاجـزانـه
اشکای من میریخت چه کودکانه

بــه پــای وعــده بــی اعــتــبـارت
نشسته این دلـم چـه صـادقـانـه

راضی شدی به مردن غرورم , به یادم اگرچه از تو دورم

مـنـو تــنــهـا نــزار , رو قلبم پا نـذار
به دیـدن دلــم , فــقـط بـیـا یـه بــار

خودم قربونیتم , یار جون جـونیتم
مـیـون عـاشـقـا , مــنـو نــزار کـنـار

مــن اولـیـنــو آخریـن خـریـدار اداتـم
هنوزم عاشق لحظه دیدار چشاتم

مــن اولـیـنــو آخریـن خـریـدار اداتـم
هنوزم عاشق لحظه دیدار چشاتم

راضی نشو به مردن غرورم . به یادتم اگرچه از تو دورم
 

chance

Registered User
تاریخ عضویت
4 آگوست 2011
نوشته‌ها
183
لایک‌ها
119
محل سکونت
UK
یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا
نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی سینه مشروح تویی بر در اسرار مرا
نور تویی سور تویی دولت منصور تویی مرغ که طور تویی خسته به منقار مرا
قطره تویی بحر تویی لطف تویی قهر تویی قند تویی زهر تویی بیش میازار مرا
 

Exporter

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
13 آپریل 2006
نوشته‌ها
4,055
لایک‌ها
5,172
سن
34
محل سکونت
UAE
من از این دنیا چی میخوام
دو تا صندلی چوبی
127fs1866968.gif
127fs1866968.gif


که منوتو رو بشونه

واسه ی گفتنه خوبی
stp.gif
 

hossein137

مدیر انجمن عکس و عکاسی
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
10 جولای 2009
نوشته‌ها
9,401
لایک‌ها
10,758
سن
34
محل سکونت
Isfahan
تمام این شعر
که هنوز سه وازه اش را بیشتر نسروده ام
میخواهد بگوید هوا برای زندگی کافی نیست
و نور نیز لازم
و این میرساند
که اگر رسانا باشد شعر
ان که سراییده میتواند مرده باشد
یا کور کامل

پس هوا را از من بگیر!
خنده ات را نه

بقیه اش هم یادم نیست
 

Exporter

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
13 آپریل 2006
نوشته‌ها
4,055
لایک‌ها
5,172
سن
34
محل سکونت
UAE
مثن اینو مصور کن خیلی باحاله:D


یــادتــه اولـیـــن لـحــظـه دیـدار؟
قسم خوردیم برای هم بشیم یار

مـگـه چـنـدتـا شـدن راهتـو رفتی
گــذاشـتـی مـنـو با دلـم گـرفـتــار

راضی شدی به مردن غرورم , به یادم اگرچه از تو دورم

به پات می افتادم چـه عـاجـزانـه
اشکای من میریخت چه کودکانه

بــه پــای وعــده بــی اعــتــبـارت
نشسته این دلـم چـه صـادقـانـه

راضی شدی به مردن غرورم , به یادم اگرچه از تو دورم

مـنـو تــنــهـا نــزار , رو قلبم پا نـذار
به دیـدن دلــم , فــقـط بـیـا یـه بــار

خودم قربونیتم , یار جون جـونیتم
مـیـون عـاشـقـا , مــنـو نــزار کـنـار

مــن اولـیـنــو آخریـن خـریـدار اداتـم
هنوزم عاشق لحظه دیدار چشاتم

مــن اولـیـنــو آخریـن خـریـدار اداتـم
هنوزم عاشق لحظه دیدار چشاتم

راضی نشو به مردن غرورم . به یادتم اگرچه از تو دورم
خیلی طولانیه لامصب
relaxed.gif
انرژیه امروزم تموم شد :دی
 

chance

Registered User
تاریخ عضویت
4 آگوست 2011
نوشته‌ها
183
لایک‌ها
119
محل سکونت
UK
وقتی نشستم تو فیات
جلو پا تو بوق می زنم زیاد
گفتی که رقص بمون میاد
-یه کاری کن رقصمون بیاد :eek:
 

myhamed

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
4 می 2006
نوشته‌ها
980
لایک‌ها
5,110
محل سکونت
Tehran
زندگی ماله منه
این زندگیه منه
هرجور میخوام میخوام بگذره...

man.jpg
 

Dr.Mass

Registered User
تاریخ عضویت
12 آپریل 2010
نوشته‌ها
549
لایک‌ها
887
سن
35
بالااااموس
لت ده ریتـــــِم تیک یو آآآآور بالاموس
تکیرو . آمور میو بالاموس
وانا لیو دیس نایت فورور بالاموس
تکیرو . آمور میو . آمو میوووووووووو
----
وووو اوو اوو اوو
تو نایت وی دنس
ووو او او او
لایک نو تو ما رو
ووو او او او
ایف یول استی وید می
تکیرو میامور
 

Exporter

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
13 آپریل 2006
نوشته‌ها
4,055
لایک‌ها
5,172
سن
34
محل سکونت
UAE
بالااااموس
لت ده ریتـــــِم تیک یو آآآآور بالاموس
تکیرو . آمور میو بالاموس
وانا لیو دیس نایت فورور بالاموس
تکیرو . آمور میو . آمو میوووووووووو
----
وووو اوو اوو اوو
تو نایت وی دنس
ووو او او او
لایک نو تو ما رو
ووو او او او
ایف یول استی وید می
تکیرو میامور
یادِ این عکسه افتادم :D
collapse_40b_collapsed.png


Blf.jpg
 

hossein137

مدیر انجمن عکس و عکاسی
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
10 جولای 2009
نوشته‌ها
9,401
لایک‌ها
10,758
سن
34
محل سکونت
Isfahan
از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه
انی رایت دهرا من هجرک القیامه

دارم من از فراقش در دیده صد علامت
لیست دموع عینی هذا لنا العلامه

عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید
ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی

هر چند کآزمودم از وی نبود سودم
من جرب المجرب حلت به الندامه

گفتم ملامت آید گر گرد دوست گردم
و الله ما راینا حبا بلا ملامه

عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید
ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی

پرسیدم از طبیبی احوال دوست گفتا
پرسیدم از طبیبی احوال دوست گفتا
فی بعدها عذاب فی قربها السلامه
فی بعدها عذاب فی قربها السلامه

حافظ چو طالب آمد جامی به جان شیرین
حتی یذوق منه کاسا من الکرامه

عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید
ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی

گر اوفتد به دستم آن میوه رسیده
بازآ که توبه کردیم از گفته و شنیده

روزی کرشمه ای کن ای یار برگزیده
یاران چه چاره سازم با این دل رمیده

شمشاد خوش خرامش در ناز پروریده
چون قطره های شبنم بر برگ گل چکیده

وان رفتن خوشش بین وان گام آرمیده
صد ماهرو ز رشکش جیب قصب دریده

دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده
دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده
دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده...
 

hkhafan

Registered User
تاریخ عضویت
15 جولای 2010
نوشته‌ها
2,217
لایک‌ها
1,341
حافظ میگه:

واسا لاشی
ما صد تا گنده تر از تو رو زدیم
واسا لاشی
تف به خودتو دور و بریت
 

feri23

Registered User
تاریخ عضویت
26 آگوست 2011
نوشته‌ها
823
لایک‌ها
193
ازون الکیام یا خودمم؟! ... داری شک بهم؟
پیرنمو بزنی بالا می بینی اصله! :D
 

meysam77

Registered User
تاریخ عضویت
9 نوامبر 2008
نوشته‌ها
357
لایک‌ها
7
ساعت 7 و .... روز سه شنبه ی همین هفته ای که گذشت ، مکان : شیراز ، شیرینی فروشی آلما !،

از همان ابتدا که وارد شیرینی فروشی شدم دیدمش ......

خب آدم خیلی ها رو می بینه ....

اما همه ی دیدن ها باعث نگاه کردن نمی شه ....!.،،،

آه نگاهش کردم .... حس می کنم هر لحظه به صورتش نزدیک تر می شوم ... پوست صورتش را با کیفیت ذره بینی می بینم ،،،،،،،، آه که لرزشی حس کردم ... خشکش زده بود انگار ،


خودش هم فهمیده بود ..... ما ده ی شصتی ها که زیر پوستی عاشق می شویم

موقع خرید شیرینی شد ..... خانم فروشنده رو به من گفت بفرمایید ، گفتم نوبت این خانومه (که واقعاً هم نوبتش بود ولی مثکه تو خلصه و فکر بود هنوز) دختره گفت خواهش می کنم شما بفرمایید .... منم شیرنیمو انتخاب کردم و خریدم و دیدمش که رفت

دنیا شصت بزرگی به ما ده ی شصتی ها نشان داده


آه موجٍ پوستٍ لطیفهٍ موجٍ صافٍ نگاهٍ ساکتٍ ساکنٍ لطیفٍ نگاهٍ آدمهٍ پوستٍ آیٍ راهٍ، رفتنته که انداممه فکرت !،

با تشکر (شب های جمعه .... تو فصل جفت یابی میام بالای کوه و زوزه می کشم!،)
 

nima_0098916

Registered User
تاریخ عضویت
14 آگوست 2011
نوشته‌ها
496
لایک‌ها
22
محل سکونت
ahwaz. ahvaz. اهواز
حدودا ساعت 12 شب بود...وارد راه پله ساختمون شدم..هفت طبقه رو از پله ها بالا رفتم. چراغ همه واحد های مجتمع خاموش بود...نفس نفس زنان به درب واحد مورد نظرم رسیدم.. در باز بود..وقتی وارد شدم دقیقا روبروی یکی از اتاق ها بودم که اتفاقا در اون هم باز بود..شخصی توی اون اتاق تاریک.. پشت میز نشته بود..درب اتاقش سمت راستش بود.. یعنی زمانی که من از بیرون نگاش میکردم. فقط نیم رخش رو میدیدم.. با آرامش قهوه مینوشید و به روبروش زل زده بود..سرش رو به نشانه تایید بالا و پایین کرد و با خودکار چیزی رو توی برگه نوشت..گفتم حتما داره با یه جن صحبت میکنه!!! چهره ای ترسناک و در عین حال آرامی داشت.. مثل یه ببر وحشی که زیر درخت نشته باشه و با آرامش محیط اطرافش رو نگاه میکنه!!!
بدون اینکه نگاهی بهم بکنه متوجه حضورم شد..
گفت : "شرکت تعطیله"
گفتم : "کار دیگه ای داشتم.. که مربوط به شرکت نیست..."
گفت : "بگو عمو"
همیون گه گفت "عمو " دیگه مطمئن شدم که خودشه... آره خودش بود.. اون روح سگ ولگرد بود...!!!
گفتم : "حقیقتش یه سوالی داشتم.. گفتن جوابش فقط پیش شماست!!"
گفت : "جوابش مشخصه"!!!
همونطوری خشکم زد...!!! نمی دونستم چی بگم!!!!
با خونسردی کامل دست کرد از توی کشاب میز یه فنجون درآورد ..گذاشت روی میز و شروع کرد برام قهوه ریختن..در همون حین بدون اینکه نگاهی بهم بکنه .. با همون آرامش و خونسردی خاصش بهم گفت :
"یه صندلی بردار بیا همینجا کنارم بشین"
پرسیدم : "برای چی؟"
گفت : "اگه جواب سوال اولت رو میخوای پس سوال دیگه ای نپرس"!!!!!
یه صندلی برداشتم و رفتم سمت اتاقش .. قدم هام دونه به دوره آهسته تر میشد..ترس تموم عضلات پاهام رو سست کرده بود..
آهسته سرکی توی اتاقش کشیدم ..
گفت : "نترس بیا تو"
صندلی رو کنارش گذاشتم و آهسته و با احترام نشتم..فنجون قهوه رو بهم داد و توی چشام زل زد دستشو رو به دیوار روبروش نشون کرد...و
گفت : "فقط سکوت کن و به اونجا نگاه کن"
چون از محیط روشن وارد محیط تاریک شده بودم نمی تونستم اونجا رو واضح ببینم...تا اینکه باگذشت زمان آروم آروم چشمام با محیط تازه هماهنگ شد ...آروم آروم روی دیوار یه چیزی ظاهر شد!!!.یه پستر نسبتا بزرگ که حدودا یک متر طول و شصت سانت عرض داشت..روی اون تصویری یک مغز با پست زمینه سیاه بود که زیر اون نوشته بود : "use it"
 

meysam77

Registered User
تاریخ عضویت
9 نوامبر 2008
نوشته‌ها
357
لایک‌ها
7
ما از بی عشقیه که پیر شدیم ....

امروز دستم به چیزی خورد که ضربان قلبم شروع به زدن کرد .... مثل دستگاه شک احیام کرد ، .... فهمیدم چقدر از مرحله پرتیم ؛ چقدره داریم جاده رو قل می خوریم !

حرکت خوبی بود ، جرأت به خرج دادم ..... چقدر این أ قشنگه ، انگار موهاشو داره جریان باد رو نشون میده أأأأ می بینی ؟ أ أ أ أ أ أ اینجوری بهتره ....

خسته شدم از این همه حروف ساکن ،؛،؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ حرف هم باید حرکت داشته باشه !،

با تشکر
 

ESMIGHELE

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
26 ژوئن 2012
نوشته‌ها
8,303
لایک‌ها
10,372
محل سکونت
مِشـــHaD
گر محکمو مستمر بگوزی مردی
بی خوف و خطر اگر بگوزی مردی
مردی نبود به گوشه ای گوزیدن
در جمع اگر چو خر بگوزی مردی
 
بالا