برگزیده های پرشین تولز

شعرها و نثرهای کوتاه و زیبا

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
براى زيستن هنوز بهانه دارم!
من هنوز مى توانم
به قلبم كه فرسوده است
فرمان بدهم
كه تو را دوست داشته باشد!

#احمدرضا_احمدى
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
‏زندگی را
‏ " باید "
‏زندگی کرد
‏آنطور که دلت می گوید

‏سیمین بهبهانی
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
و روز
از آخرین نفسِ شب پر انتظار
آغاز می‌شود...


#احمد_شاملو
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
من
بلد نیستم
دوستت نداشته باشم !
سوادم
تا دوست داشتنت
قد میدهد ...

[emoji173]️
 

Molten

کاربر فعال سخت افزار
کاربر فعال
تاریخ عضویت
29 آپریل 2013
نوشته‌ها
1,181
لایک‌ها
1,413
محل سکونت
مشهد
اگر «چرا»ی خویش را برای زندگی داشته باشیم، با هر «چگونه»ای خواهیم ساخت.
نیچه
 

Molten

کاربر فعال سخت افزار
کاربر فعال
تاریخ عضویت
29 آپریل 2013
نوشته‌ها
1,181
لایک‌ها
1,413
محل سکونت
مشهد
و راه، درازتر میشود وقتی که پاها از اختیار خارج شده باشند.
چیزی شبیه سنگ.
اما او خوب میداند
راه دراز را با مصاحبت همسفر
می شود کوتاه کرد.

خروس ها و ساعت ها - حسین پناهی
 

manuela89

مدیر انجمن ادبیات
مدیر انجمن
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
5 نوامبر 2007
نوشته‌ها
1,643
لایک‌ها
1,241
ای نام تو تغزّل دیرینم،
در باران!
یک شب هوای گریه
یک شب هوای فریاد
امشب دلم،
هوای تو کرده است....

حسین منزوی
 

resane.modern1111

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 می 2017
نوشته‌ها
7
لایک‌ها
4
ای دوست قبولم کن وجانم بستان
مستــم کـــن وز هر دو جهانم بستان
بـا هـــر چـــه دلم قـــرار گیـــرد بــی تـــو
آتش بــه مـــن انـــدر زن و آنـــم بستـان...
مولوی
 

terme86

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
31 می 2017
نوشته‌ها
2
لایک‌ها
3
سن
37
من آن مرغم که افکندم به دام صد بلا خود را
به یک پرواز بی هنگام کردم مبتلا خود را
نه دستی داشتم بر سر، نه پایی داشتم در گل
به دست خویش کردم اینچنین بی دست و پا خود را
چنان از طرح وضع ناپسند خود گریزانم
که گر دستم دهد از خویش هم سازم جدا خود را
گر این وضع است می‌ترسم که با چندین وفاداری
شود لازم که پیشت وانمایم بیوفا خود را
چو از اظهار عشقم خویش را بیگانه می‌داری
نمی‌بایست کرد اول به این حرف آشنا خود را
ببین وحشی که در خوناب حسرت ماند پا در گل
کسی کو بگذراندی تشنه از آب بقا خود را
وحشی
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
حالی خیال وَصلت
خوش می‌دَهد فَریبم!

[emoji185] حافظ


فرستاده شده از SM-N920Cِ من با Tapatalk
 

kyle

مدیر بورس و بانکداری
مدیر انجمن
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,432
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
هرکسی رفت از این دل به جهنم
تو نباید بروی از دل من
❤️
#❤️
 

Molten

کاربر فعال سخت افزار
کاربر فعال
تاریخ عضویت
29 آپریل 2013
نوشته‌ها
1,181
لایک‌ها
1,413
محل سکونت
مشهد
تو نيستی، و تپيدن گردابی است.
تو نيستی، و غريو رودها گويا نيست، و دره ها ناخواناست.
مي آيی: شب از چهره ها برمی خيزد، راز از هستی می پرد.
مي روی: چمن تاريك می شود، جوشش چشمه می شكند.
چشمانت را می بندی: ابهام به علف می پيچد.
سيمای تو می وزد، و آب بيدار می شود.
می گذری، و آيينه نفس می كشد.
جاده تهی است. تو باز نخواهی گشت، و چشمم به راه تو نيست.

سهراب
 

manuela89

مدیر انجمن ادبیات
مدیر انجمن
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
5 نوامبر 2007
نوشته‌ها
1,643
لایک‌ها
1,241

تو نيستی، و تپيدن گردابی است.
تو نيستی، و غريو رودها گويا نيست، و دره ها ناخواناست.
مي آيی: شب از چهره ها برمی خيزد، راز از هستی می پرد.
مي روی: چمن تاريك می شود، جوشش چشمه می شكند.
چشمانت را می بندی: ابهام به علف می پيچد.
سيمای تو می وزد، و آب بيدار می شود.
می گذری، و آيينه نفس می كشد.
جاده تهی است. تو باز نخواهی گشت، و چشمم به راه تو نيست.

سهراب
با سلام
ممنون از این شعر زیبا
اگر امکانش هست، میتونید اسم این شعر و هم بزارید؟
ممنونم
 

Molten

کاربر فعال سخت افزار
کاربر فعال
تاریخ عضویت
29 آپریل 2013
نوشته‌ها
1,181
لایک‌ها
1,413
محل سکونت
مشهد

Molten

کاربر فعال سخت افزار
کاربر فعال
تاریخ عضویت
29 آپریل 2013
نوشته‌ها
1,181
لایک‌ها
1,413
محل سکونت
مشهد
نه
هرگز شب را باور نکردم
چرا که
در فراسوهای دهلیزش
به امید دریچه ئی
دل بسته بودم

شکوهی در جانم تنوره می کشد
گوئی از پاک ترین هوای کوهستان
لبالب
قدحی در کشیده ام
در فرصت میان ستاره ها
شلنگ انداز
رقصی میکنم
دیوانه
به تماشای من بیا

شاملو
 

kyle

مدیر بورس و بانکداری
مدیر انجمن
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,432
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
نامه ات را پاره کن

و باد را پر از کلمات معطر!

++++++++++++++++++++++++
پرسوختۀ شرار پرهیز توام

دیوانۀ چشم فتنه انگیز توام

گنجایش دیگری ندارد دل من

همچون قدح شراب لبریز توام
 

kyle

مدیر بورس و بانکداری
مدیر انجمن
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,432
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
آرامش چشمان تو

گردباد سرکش بیابان را

در زمستانی سخت

میهمان خوابی گرم می کند

در پیله ای لطیف

که موسم گُل

در شمایل نسیم بهاری

با صد هزار ناز

از آن سر بیرون می کند.
 

kyle

مدیر بورس و بانکداری
مدیر انجمن
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,432
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
مثل خندیدن در صدای انفجار

مثل روز در سلول انفرادی

مثل نعرۀ مورچه در سینک

مثل شرمندگی دست اندازهای خیابان

مثل درد

خوشبختی

سرنوشت

مثل آزادی

هر دو گم شده بودیم.

+++++++++++++++++++++++
عشق آمد و ناگهانی از بوسه نوشت

یک آیۀ آسمانی از بوسه نوشت

با قرمز لب های قشنگت تا صبح

بر روی لبم رمانی از بوسه نوشت
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
بعضی روزها هرگز فراموش نمی‌شوند!
مثلِ روزی‌که دوستت داشتم

افشین صالحی

فرستاده شده از SM-N920Cِ من با Tapatalk
 
بالا