برگزیده های پرشین تولز

شما دلتون ميگيره چيكار مي كنيد؟

hamidreza228

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
20 سپتامبر 2003
نوشته‌ها
2
لایک‌ها
0
سلام
من يك تازه وارد هستم.از اينهم ناراحت نميشم كه بهم بگن تازه وارد .چون هستم, قصد اهانت به كسي رو هم ندارم يه وقت سو’ تفاهم نشه.اخرشو بگم دلم گرفته خيلي هم گرفته نمي دونم چيكار كنم.به قول سهراب:
دلم گرفته ،
دلم عجيب گرفته است.
و هيچ چيز ،
نه اين دقايق خوشبو،كه روي شاخه نارنج مي شود خاموش ،
نه اين صداقت حرفي ، كه در سكوت ميان دو برگ اين گل شب بوست،
نه ,هيچ چيز مرا از هجوم خالي اطراف
نمي رهاند.
و فكر مي كنم
كه اين ترنم موزون حزن تا به ابد
شنيده خواهد شد."
دوباره سر ميزنم .
خوشحال ميشم كمكم كنيد
خداحافظ
 

kafkamedia

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
13 سپتامبر 2003
نوشته‌ها
137
لایک‌ها
0
فكر كن به اين كه چي مي تونه خوشحالت كنه و بعد سعي كن همون كارو انجام بدي يا موقعيتشو بوجود بياري كه پيش بياد .

اگه تونستي اين كارو بكني به من هم ياد بده چون خودم هم بلد نيستم !!!
 

shambalile

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
9 سپتامبر 2003
نوشته‌ها
10
لایک‌ها
0
من يه كارايي مي كنم بيشتر وقتام مو’ ثره:
ميشينم خا طرات خوب گذشته رو مرور مي كنم
اهنگايي كه خيلي آرومن و من دوسشون دارم حتي اگه غمناك باشنو گوش مي دم
چرا غا رو خاموش مي كنم و شمع روشن مي كنم نور شمع به ادم خيلي ارامش ميده
بعضي وقتا گريه هم خيلي مو’ثره به آدم خيلي آرامش ميده
بازم بگم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 

shaar

Registered User
تاریخ عضویت
21 آپریل 2003
نوشته‌ها
765
لایک‌ها
57
سن
61
محل سکونت
Iran

arash_kh

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 ژوئن 2003
نوشته‌ها
553
لایک‌ها
5
من وقتي حالم گرفته ميشه يه آهنگي گوش ميدم كه حالم بدتر شه. بعد ديدي كه يه چيزي مثه ساچمه تو گلوي آدم مياد ؟ هيچوفت فورتش نتونستم بدم .من بهش ميگم بغ. (ضمه به ب) اين انقد گنده ميشه كه ديگه نفس نمي تونم بكشم.
با يه گريه خلاص !!
 

arash_kh

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 ژوئن 2003
نوشته‌ها
553
لایک‌ها
5
البته سردر بدي مياد پشتش.
 

aaber_piade

Registered User
تاریخ عضویت
19 دسامبر 2002
نوشته‌ها
1,660
لایک‌ها
25
سن
40
محل سکونت
Tehran
من اينقدر با قضيه درگير ميشم تا ذهنم کليد ميکنه.. بعدش باورتون نميشه ولي ميگيرم ميخوابم! وقتي پاميشم ريلکسسسسسسسس...
45.gif
 

amirnezhad

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
26 جولای 2003
نوشته‌ها
136
لایک‌ها
0
توي بدترين شرايط فقط كافيه كه نيم ساعت بشينم و آكواريم ماهي آم رو تماشا كنم! مخصوصا اونيكه توش Discus نگه مي دارم.
توصيه مي كنم شما هم امتحان كنيد. فقط يادتون باشه كه اينطوري ممكنه كامپيوتر رو كم كم فراموش كنيد :D ;)
 

barbababak

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 جولای 2003
نوشته‌ها
43
لایک‌ها
0
تا حالا توي اينجور وقتها كتاب پيامبر (جبران خليل جبران) رو خوندين؟
 

buf

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 ژانویه 2003
نوشته‌ها
676
لایک‌ها
3
اگه امكانش باشه اينترنت... ولي خب فقط زماني كه توي نتم موثره و وقتي خارج شدم دوباره مياد سراغم... اون وقت تنها كاري كه مي كنم خودخوريه... خودخوري ، خودخوري ، خودخوري ... تا بالاخره اثرش كم بشه... ولي تقريبا هيچ وقت كاملا از بين نمي ره...
 

*persian woman*

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
27 سپتامبر 2003
نوشته‌ها
2
لایک‌ها
2
با بوف همدردم. با عابر پياده هم فقط تا جايي كه ذهنش كليد ميكنه!
 

dracula_persian

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 سپتامبر 2003
نوشته‌ها
109
لایک‌ها
0
سن
40
محل سکونت
GhabrestoOn
من وقتی خيلی دلم بگيره ميرم بيرون و قدم ميزنم البته بستگی به
این داره که چه قدر دلم بگيره
من این کرو کردم خيلی هم جواب داده در بد ترين هالت
از ديد کمدی به جريان نگاه کن
:)
 

shambalile

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
9 سپتامبر 2003
نوشته‌ها
10
لایک‌ها
0
تا حالا توي اينجور وقتها كتاب پيامبر (جبران خليل جبران) رو خوندين؟
خيلييييييييييييي عا ليييه تو اين وقتا آدمو از اين رو به اون رو مي كنه
يه راهي كه خيليي موثره و من يادم رفت بنويسم اينه كه شروع كني به نوشتن در مورد هر چي مخصوصا اون چيزي كه ناراحتت مي كنه
اين كا رو امتحان كنين آدمو تخليه مي كنه
 

dracula_persian

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 سپتامبر 2003
نوشته‌ها
109
لایک‌ها
0
سن
40
محل سکونت
GhabrestoOn

rammstein_persia

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 می 2003
نوشته‌ها
1,094
لایک‌ها
19
من يه يكسالي ميشه كه ابدا دلم نگرفته No Sorrow.. جدي ميگم..اما قبلش يه چند ماهي بود ناجور غم و قصه ميومد سراغم و فكر كنم حالا جبران اونموقس..
و الان ديگه از هيچي,واقعا هيچي دلم نميگيره.همون چيزهايي كه اونموقع پيش ميومد الانم مياد اما اصلا مهم نيست برام و دلم لك زده برا اينكه يكم دلم بگيره.يكم تو مود غم برم (من فكر ميكنم لازمه اين هم)
حالا نه اينكه فكر كنيد من الان شاد و شنگولم ها..اصلا! اما تو يه حالت بي احساسي خاصي رفتم!
در ضمن اونموقع كه ميگرفت منم همون كاري رو ميكردم كه arash_kh ميكرد.
 

Aliennation

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
21 دسامبر 2002
نوشته‌ها
59
لایک‌ها
6
سن
40
سعي ميكنم يه سطل ماست چكيده بخورم و برم بخوابم
 
بالا