متاسفانه یا خوشبختانه بدتر میشم !!
آخه یکم لج بازم !!:blush:
چند باری واسم پیش اومده که شکست بخورم، دیگه شب و روز نداشتم دهنم آسفالت شد تا بهشون برسم البته
بعضی وقتا زیاد ضرر کردم اما واسم مهم نبود!! با اینکه گاهی میدونستم ضرر میکنم اما انگا هیچی حالیم نمیشد !!
میگم که بعضی وقتا برام گرون تموم شده ولی آخرش که بهشون رسیدم حس خوبی داشتم تا چند روز احساس
پادشاهی میکردم !!!
اما از وقتی یکی دوتا کتاب خوندم کلا دیدگاهم به زندگی عوض شده یکم انعطافپذیرتر شدم
بعضی وقتا بعد یه
شکست یه چند ساعتی به بچگیام فکر میکنم و یکم زندگیو شل میگیرم !! (گفتم بعضی وقتا ،ها !)
زندگیو از بالا نگاه کن !