برگزیده های پرشین تولز

عشق یعنی !!!!!!!!!

Moostafa

Registered User
تاریخ عضویت
24 دسامبر 2009
نوشته‌ها
2,955
لایک‌ها
656
محل سکونت
AHWAZ
عشق یعنی !!!!!!!1

در این تایپیک سعی میکنیم که جملاتی رو به کار ببریم که با کلمه ( عشق یعنی ) شروع بشه....
 

Moostafa

Registered User
تاریخ عضویت
24 دسامبر 2009
نوشته‌ها
2,955
لایک‌ها
656
محل سکونت
AHWAZ
عشق یعنی تا دم جاده مرگ رفتن ....
 

Spring's Girl

كاربر فعال موسيقي
کاربر فعال
تاریخ عضویت
27 اکتبر 2009
نوشته‌ها
6,299
لایک‌ها
325
محل سکونت
داستانهای بلند...
عشق يعني دوست داشتن بدون اينكه توقع داشته باشي دوستت بدارند.
 

zharfaaa

Registered User
تاریخ عضویت
29 آگوست 2009
نوشته‌ها
64
لایک‌ها
2
محل سکونت
خونمون

منصور قیامت

کاربر ویژه گفتگوی آزاد
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
1 ژوئن 2007
نوشته‌ها
4,706
لایک‌ها
297
محل سکونت
شهر باحال قم

SORENNA

Registered User
تاریخ عضویت
1 ژوئن 2008
نوشته‌ها
257
لایک‌ها
7
نه داداش. اقتضای سنه

فصلیه. الان هم فصل جفت گیریه اینجوری شدم. پاییز بشه درست میشم


آقا از قدیم گفتن که پاییز فصل پای لرز خربزه خوردن نشستنه......

عشق یعنی فریادی بی صدا
 

Kasandra

کاربر افتخاری و فعال خاطرات
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
11 سپتامبر 2009
نوشته‌ها
2,876
لایک‌ها
5,889
محل سکونت
Among the untrodden ways...
عشق يعني از "من" گذشتن و به "تو" و "ما" فكر كردن...
 

Moostafa

Registered User
تاریخ عضویت
24 دسامبر 2009
نوشته‌ها
2,955
لایک‌ها
656
محل سکونت
AHWAZ
عشق یعنی دل تراشیدن ز گل ،
 

l'avocat

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
19 آگوست 2007
نوشته‌ها
865
لایک‌ها
27
محل سکونت
Sur la chaise
دوستان با توجه به اینکه ین تاپیک در بخش ادبیات زده شده و نه گفتگوی آزاد سعی کنید کمتر اسپم کنید:)
ممنون
 

A R @ M

همکار بازنشسته خاطرات ، سینما و تلویزیون
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 جولای 2007
نوشته‌ها
6,329
لایک‌ها
5,482
عشق یعنی درد و محنت در درون ..
 

منصور قیامت

کاربر ویژه گفتگوی آزاد
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
1 ژوئن 2007
نوشته‌ها
4,706
لایک‌ها
297
محل سکونت
شهر باحال قم
عشق یعنی این: :)

دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد.
نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبتهایش از درد چشم خود نالید.
بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند.
مرد جوان عصازنان به عیادت نامزدش میرفت و از درد چشم مینالید.
موعد عروسی فرا رسید.
زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهر هم که کور شده بود.

مردم میگفتند چه خوب عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش نابینا باشد.

20 سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت، مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود.
همه تعجب کردند. مرد گفت: "من کاری جز شرط عشق را به جا نیاوردم"
 

my7xN

Registered User
تاریخ عضویت
24 می 2009
نوشته‌ها
3,354
لایک‌ها
1,343
عشق یعنی وختنها از درون،
عشق یعنی سوختن تا ساختن ،
عشق یعنی عقل و دین را باختن ،
عشق یعنی دل تراشیدن ز گل ،
عشق یعنی گم شدن در باغ دل ،
عشق یعنی تو ملامت کن مرا،
عشق یعنی می ستایم من تو را ،
عشق یعنی در پی تو در به در ،
عشق یعنی یک بیابان درد سر،
عشق یعنی با تو آغاز سفر ،
عشق یعنی قلبی آماج خطر،
عشق یعنی تو بران از خود مرا ،
عشق یعنی باز می خوانم تو را ،
عشق یعنی بگذری از آبرو ،
عشق یعنی کلبه های آرزو،
عشق یعنی با تو گشتن هم کلام ،
عشق یعنی شاخه ای گل در سبد ،
عشق یعنی دل سپردن تا ابد ،
عشق یعنی سروهای سر بلند ،
عشق یعنی خارها هم گل کنند،
عشق یعنی تو بسوزانی مرا ،
عشق یعنی سایه بانم من تو را ،
عشق یعنی بشکنی قلب مرا ،
عشق یعنی می پرستم من تو را،
عشق یعنی آن نخستین حرفها ،
عشق یعنی در میان برفها ،
عشق یعنی یاد آن روز نخست ،
عشق یعنی هر چه در آن یاد توست ،
عشق یعنی تک درختی در کویر ،
عشق یعنی عاشقانی سر به زیر،
عشق یعنی بگذری از هفت خان ،
عشق یعنی آرش و تیر و کمان ...

عشق یعنی بی پروا شدن سعی از قطره تا دریا شدن
 
بالا