برگزیده های پرشین تولز

عکسهای خاطره انگیز از برنامه های دوران کودکی

mehdi25

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 اکتبر 2004
نوشته‌ها
1,318
لایک‌ها
2
محل سکونت
طهران
خپــــــل خیلی خوب یادت مونده .
اجب برنامه قشنگی بود .
 

MDK

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
17 ژوئن 2005
نوشته‌ها
542
لایک‌ها
0
یک سریال عروسکی خارجی بود که یک جادوگر داشت سوار جارو میشد . توی اورکات هم یک کامیونیتی داره . منتها من خاطره خیلی کمرنگی ازش دارم ..
 

mehdi25

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 اکتبر 2004
نوشته‌ها
1,318
لایک‌ها
2
محل سکونت
طهران
نمی دونم چی رو میگی
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
من خیلی با مسافر کوچولو خاطره دارم . عجب کارتون عجیبی بود . انگار بهمون درس زندگی میداد . مخصوصا که بعدا که کمی بزرگ تر شدم فهمیدم از روی کتاب شازده کوچولوی آنتوان دو سنت اگزوپری ساخته شده . هنوز هم در به در دنبال اون کارتون هستم که دوباره بشینم و ببینم ( اون هم با این سن و سال )


یادش به خیر . دوران کودکی عجب دورانی بود .
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
اي كاش
آن نام را دوباره
پيدا كنم
اي كاش
آن كوچه را دوباره ببينم
آنجا كه ناگهان
يك روز نام كوچكم از دستم افتاد
و لا به لاي خاطره ها گم شد
آنجا كه
يك كودك غريبه
با چشمهاي كودكي من نشسته است
از دور
لبخند او چقدر شبيه من است !

آه ، اي شباهت دور !
اي چشمهاي مغرور !
اين روزها كه جرات ديوانگي كم است
بگذار باز هم به تو برگردم !
بگذار دست كم
گاهي تو را به خواب ببينم !
بگذار در خيال تو باشم !
بگذار . . .

بگذريم !
اين روزها
خيلي براي گريه دلم تنگ است !
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
مهدی جان

واقعا دستت درد نکنه . به چه خاطراتی نقب زدی . انگار الان همه اون خاطرات دارند مثل پرده سینما جلوی چشمانم حرکت می کنند . حبف که نمیشه دوباره برگشت . ایکاش زمان نمی گذشت و توی همون سالها متوقف می گشت .

دریغا !!



انگار مدتي است كه احساس مي كنم
خاكستري تر از دو سه سال گذشته ام
احساس مي كنم كه كمي دير است
ديگر نمي توانم
هر وقت خواستم
در بيست سالگي متولد شوم
انگار
فرصت براي حادثه
از دست رفته است
از ما گذشته است كه كاري كنيم
كاري كه ديگران نتوانند
 

raxtastar1

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
21 مارس 2006
نوشته‌ها
94
لایک‌ها
6
عجب حس غریبی

هم دور هم عجیب
 

پری

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
5 مارس 2006
نوشته‌ها
1,599
لایک‌ها
20
محل سکونت
اونجایی که نیستی هست
و عجیبتر هنوز هم از دیدنش بعضی هاشون لذتی که اون روزا حس میکردیم رو میشه دوباره حس کرد
ان شرلی و جودی ابوت هنوزم وقت کنم میبینم

xm3228.jpg
 

IKEA

Registered User
تاریخ عضویت
25 آپریل 2005
نوشته‌ها
1,738
لایک‌ها
4
یادش بخیر :D چقدر کارتون میدیدیم با ذوق و شوق :D
 

mammad81

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
23 نوامبر 2004
نوشته‌ها
1,516
لایک‌ها
23
سن
43
عکسی از سریال افسانه سه برادر ندارید؟ اون عروسکیش رو میگم
 

seymour

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 آگوست 2005
نوشته‌ها
6,209
لایک‌ها
84
محل سکونت
Tehran
به نظر من واتو واتو عالی بود ... با رامکال ...

چقدر بد که الان اصلا داداش کوچولوی من برنامه کودک نمی بینه ... کجا رفتن اون کارتونای خوب ؟ ... تازه همون کارتونا هم اونقدر شاهکار نبودن ( مقایسه کنید با کارای شبکه cartoon network :wacko: ) اما مساله این بود که دوبله و زمان پخش و همه چیزشون عالی بود ... حیف ...
به نقل از Behrooz :
من خیلی با مسافر کوچولو خاطره دارم . عجب کارتون عجیبی بود . انگار بهمون درس زندگی میداد . مخصوصا که بعدا که کمی بزرگ تر شدم فهمیدم از روی کتاب شازده کوچولوی آنتوان دو سنت اگزوپری ساخته شده .
.
ای کلک ... حتی موقع کارتون دیدن هم دنبال شاملو بودی :cool: ... ( شوخی ) :lol:
 

mehdi25

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 اکتبر 2004
نوشته‌ها
1,318
لایک‌ها
2
محل سکونت
طهران
من خودم هم وقتی اینا رو دیدم تا چند ساعت گیچ می زدم انگار تو این دنیا نبودم . افسوس
انگار دوباره کوچولو شدم و دارم همون کارتون ها رو نگاه می کنم . جداً برای چند ساعت همین طور خیره شده بودم و این عکس ها رو چند بار مرور کردم . بقول این دوستمون حس قریبی بود .

وقتی بچه هستیم دلمون می خواد که زود بزرگ بشیم و از شر درس و مدرسه و خیلی چیزای دیگه راحت بشیم ولی حالا بزرگ که شدیم افسوس اون دوران رو می خوریم .

یادش بخیر تو زمستون . هوا سرد بود بعد اظهر هر روز برنامه کودک نگاه می کردیم . معمولاً بهتری برنامه ها رو جمعه ها می زاشتن . بنر - وای بل و سباستین و اون سگ کوچولوش
جعفری رو که یادتونه عکسش هم اینجا هست . اون یکی اسمش مریم گلی بود .
گالنی رو یادتون میاد ؟ مهجران ، حنا دختری در مزرعه و اون خانمه که همش می خواست حال حنا رو بگیره

ولی یه چیزی رو فکر میکنم در همه یکسان باشه . اونم اینه که وقتی این عکس ها رو نگاه می کنید و یاد دوران بچه گی می افتید ناخداگاه لبخندی بر لبان شما نقش می بنده . درسته ...!؟!؟
 

mammad81

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
23 نوامبر 2004
نوشته‌ها
1,516
لایک‌ها
23
سن
43
یاد باد آن روزگاران یاد باد همین فقط
 

edward

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
24 آپریل 2004
نوشته‌ها
112
لایک‌ها
0
من فيلم هاي وسط كارتون ماركوپولو و صداي دوبلورش رو خيلي دوست داشتم. يادش بخير قبلا فكر ميكردم اسمش ماركه و فاميليش كوپولو :lol:
 

Persiana

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 جولای 2005
نوشته‌ها
4,220
لایک‌ها
129
سن
47
محل سکونت
Persian Empire
خپل واقعا دوست داشتني بود (کسي اسم اصليشو يادش هست، چون فکر نکنم انگليسيشو مي نوشت باغ گل ها، راستي کسي عکسي چيزي ازش نداره. خپل، نسيم، ملکه هاي گل ها (اسمش اين بود؟!)

جعفري هم بامزه بود. با اون شود که دنبال دمش مي دويد و هي مي گفت من شودم، من شودم (بقيه اش هم يادم نمياد!)، مريم گلي اش هم که ميشه خواب بود، يه جور عجيب غريبي هم حرف ميرد، نوک زبوني بود انگار!

من اين مسافر کوچولو رو از همون قسمت هاي اول فهميدم که شازده کوچولوئه چون يک بار که مامانم کارتونشو ديد (همونجا که شازده کوچولو نگران گل سرخش بود که نکنه درختاي بائوباب انقدر بزرگ شن که سياره / ستاره و گل سرخشو از بين ببرند) دادش رفت به هوا که اسم اين که اين نيست، اسمش شازده کوچولوئه (شاهد مامانم هم کتابش بود ^_^) خلاصه اين حوري شد که من فهميدم اين پسر کوچولو يک پسر معمولي نيست بلکه يه شازده پسره!!

عکسی از سریال افسانه سه برادر ندارید؟ اون عروسکیش رو میگم
تو اين تاپيک يه سري عکس ازش گذاشتيم که مي توانيد ببينيد، من اونايي رو که خودم پيدا کرده بودم رو ميگذارم، بقيه داراي کپي رايت هستند ^^

sangokushi%20(4).jpg


sangokushi%20(11).jpg


ببخشيد اگه صفحه سنگين شد يه خورده.

من فيلم هاي وسط كارتون ماركوپولو و صداي دوبلورش رو خيلي دوست داشتم. يادش بخير قبلا فكر ميكردم اسمش ماركه و فاميليش كوپولو
منم به خاطر همين متفاوت بودنش خيلي دوستش داشتم ولي اين مارک کوپولو خيلي با مزه بود ^_^
 

Hoomaan

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
15 فوریه 2005
نوشته‌ها
277
لایک‌ها
57
محل سکونت
شیکاگو , ایالات متحده Posts: 17,859
آی... یاه...یا ... آخ ... یادش به خیر...

از این چند تا عکس نیست ؟

استرلینگ و رامکال ! :happy: نیک و نیکو :rolleyes: ... مدرسه موشها ...

راستی این تیتراژ پسر شجاع خیلی قشنگ بود هم شروعش هم تیتراژ پایانش..

بیچاره بچه های امروزی .... فکرش رو که می کنم میبینم بهترین تغذیه فرهنگی رو نسل
ما داشت. شاید به همین خاطر اینهمه فرهنگ دوستیم و داریم اینجا پست می زنیم !
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
یک کارتونی هم نشان می داد که 2 تا بچه خرس را یک پسر نگاه می داشت . اسم بچه خرس ها فکر می کنم میشکا و موشکا بود .
یادتوت می یاد ؟؟
 

karate-kid

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 فوریه 2006
نوشته‌ها
56
لایک‌ها
0
آیا بخش کارتون سایت گفتمان را دیده بودید ؟!
در آنجا بیشتر از صد صفحه درباره کارتونهای سی سال اخیر تلویزیون صحبت شده بود و اطلاعات دقیق
و عکسهایتمام کارتونها پیدا شده بود ( حتی کارتونهایی که به عقل جن هم نمی رسید)

ولی متاسفانه از بین رفت.
:(
 
بالا