فرهنگ ، هنر و ادبیات خوشمزه !

[lilyrose]

درود

این تاپیک رو می زنم تا موارد خوشمزه ی ای که در کتاب ، فیلم ، سریال و انیمیشن ها هست رو اینجا بذاریم. می تونید از عکس ، دیالوگ ،شعر ، قسمتی از متن کتاب و خلاصه هر چیزی که مربوط به خوراکی ها و نوشیدنی ها در زمینه ی فرهنگ، هنر و ادبیات میشه استفاده کنید. اگر خواستید می تونید کتاب ،فیلم و سریال های شاخص در این زمینه رو هم معرفی بفرمایید. ایده ، ایده ی جدید و منحصر به فردی نیست ولی می تونه کار جالبی باشه!

سپاس

 

[lilyrose]

برای شروع یک شعر از مولوی:

دوش چه خورده‌ای دلا راست بگو نهان مکن

چون خمشان بی‌گنه روی بر آسمان مکن

باده خاص خورده‌ای نقل خلاص خورده‌ای

بوی شراب می زند خربزه در دهان مکن

روز الست جان تو خورد میی ز خوان تو

خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن

دوش شراب ریختی وز بر ما گریختی

بار دگر گرفتمت بار دگر چنان مکن

من همگی تراستم مست می وفاستم

با تو چو تیر راستم تیر مرا کمان مکن

ای دل پاره پاره‌ام دیدن او است چاره‌ام

او است پناه و پشت من تکیه بر این جهان مکن

ای همه خلق نای تو پر شده از نوای تو

گر نه سماع باره‌ای دست به نای جان مکن

نفخ نفخت کرده‌ای در همه دردمیده‌ای

چون دم توست جان نی بی‌نی ما فغان مکن

کار دلم به جان رسد کارد به استخوان رسد

ناله کنم بگویدم دم مزن و بیان مکن

ناله مکن که تا که من ناله کنم برای تو

گرگ تویی شبان منم خویش چو من شبان مکن

هر بن بامداد تو جانب ما کشی سبو

کای تو بدیده روی من روی به این و آن مکن

شیر چشید موسی از مادر خویش ناشتا

گفت که مادرت منم میل به دایگان مکن

باده بپوش مات شو جمله تن حیات شو

باده چون عقیق بین یاد عقیق کان مکن

باده عام از برون باده عارف از درون

بوی دهان بیان کند تو به زبان بیان مکن

از تبریز شمس دین می رسدم چو ماه نو

چشم سوی چراغ کن سوی چراغدان مکن

 

[lilyrose]

The PIE PROBLEM

If I eat one more piece of pie,
I'll die.
If I can't have one more piece of pie
I'll die.
So since it's all decided
I Must die
I might as well have one more piece of pie
Ooh oh my
Chomp, gulp, BYE

اگر يك تكه ديگر از «پاي» بخورم،
مي ميرم.
اگر يك تكه از پاي نخورم،
مي ميرم.
حالا كه قراره بميرم
بهتره يك تكه بخورم بعد بميرم.
هام ... م ...
قورت ... خداحافظ.​

 

[lilyrose]

پاییز از همه جا صدای چوب می آید . چوب هایی که روی گردوها می خورد.

گردوها را می تکانند و جمع می کنند . کار ما بچه ها شروع می شود. با احمدو می رویم به "پاچینی" یعنی جمع کردن گردوهایی که لای علف ها و بغل جوی ها ، ندیده مانده اند.جمع می کنیم. پوستشان را می کنیم.دست هامان تا آخر پاییز سیاه است. پوست گردو دست هامان را سیاه می کند. گردوها را می شماریم و می فروشیم به "خادمی " که دکان بقالی دارد. ازش پول می گیریم یا حلوا ارده. حلوا ارده را با کارد از سر پیت برمی دارد و روی تکه ی کاغذی می گذارد، لیس می زنیم ، طعم شیرین و خوش حلوا روی زبانمان می نشیند. کیف دارد. از بس گردو شمرده ایم ، حسابمان خوب شده .حالا می توانم تا 15 بشمارم.

شما که غریبه نیستید / هوشنگ مرادی کرمانی

 

[lilyrose]

اسم این فیلم چی بود؟!






​

 

[S.M.H]

چارلی چابلین؟

 

[lilyrose]

چارلی چابلین؟

نخیر ! عصر جدیده !

 

[خیام]

یاد رمان مثل آب برای شکلات افتادم که هر فصلش با یک دستور آشپزی شروع می شود !

:worried:

 

[jerii]

اگر ربط داره
باید به فیلم کافه ترانزیت و ماهی ها عاشق می شوند اشاره کنم
فیلم های خوشمزه ای بودن

 

[Behzad]

من زیاد به این چند بخش بتازگی اضافه شده سر نمی زنم ولی این تاپیک رو از ابتداش بودم و سابسکرایب شدم و فقط خواستم یک تشکر از لی لی بکنم هم بابت فیلم عصر ماشین چارلی چاپلین که کلی خاطره رو برام زنده کرد و چقدرم با نمک بود دی وهم شعر مولوی و کلا تاپیک عالیه

 

[lilyrose]

jerii @

کاملا ربط داره :happy:

بهزاد عزیز@

ممنون از لطفت

___________________________

خوشمزه که نه ، ولی این صحنه و دیالوگش بسیار به یاد ماندنی بود. یادم نیست این فیلم رو در دوران کودکی و نوجوانی ما چند بار پخش کردن.درست مثل کارتون اسکروچ !!!

Oliver Twist



"Please, sir, I want some more."​

 

[Kasandra]

درود

ديدم نميشه همينطور صبر كرد تا مشكلات جستجو برطرف بشه براي همين فعلا اين يكي رو داشته باشيد:



فيلم Chocolat (2000)

كلا نام اين فيلم به تنهايي بنده رو به هوس شكلات خوردن مي اندازه! :lol:

 

[lilyrose]

درود

ديدم نميشه همينطور صبر كرد تا مشكلات جستجو برطرف بشه براي همين فعلا اين يكي رو داشته باشيد:

مشاهده پیوست 108315

فيلم Chocolat (2000)

كلا نام اين فيلم به تنهايي بنده رو به هوس شكلات خوردن مي اندازه! :lol:

فکر نکنم کسی باشه که با دیدن این فیلم و به خصوص اون صحنه های خوشمزه ای که بانو ژولیت شکلات درست می کنه ، هوس شکلات خوردن نکنه!

تریلر : Chocolat Trailer - YouTube
______________________

بر باد رفته



اسکارلت روی نیمکت بلندی از چوب اقاقیا نشسته بود .زیر سایه یک درخت بلوط تنومند دور از خانه بشقابی در دستهایش بود و تقریبا چیزی از آن خورده نشده بود .هفت پسرجوان در اطرافش داشت.جشن کباب خوران به اوج خود رسیده بود و هوای گرم سرشار از حرف و خنده صدای چنگالهای نقره روی بشقابهای چینی بوی سنگین و غنی گوشت کباب شده و سسها ی معطر بود.

 

[حسن ياور]

درود

ديدم نميشه همينطور صبر كرد تا مشكلات جستجو برطرف بشه براي همين فعلا اين يكي رو داشته باشيد:

مشاهده پیوست 108315

فيلم Chocolat (2000)

كلا نام اين فيلم به تنهايي بنده رو به هوس شكلات خوردن مي اندازه! :lol:

پدر روحانی تو ماه پرهیز نتونست جلوی خودش رو بگیره ما که جای خود داریم.

در ضمن اونجایی که جانی دپ با گیتار آهنگ می زنه یاد لینا لوله ای میوفتم چون اون یه تیکه آهنگ رو رو تبلیغ لینا لوله ای گذاشته ان

 

[Stranger.]

مشاهده پیوست 108643

 

[Stranger.]

مشاهده پیوست 108644

 

[lilyrose]

"گشت ارشاد" به کارگردانی سعید سهیلی

 

[Kasandra]

آن روز، روز عقدكنان دختر حاكم بود. نانواها با هم شور كرده بودند و نان سنگكي پخته بودند كه نظيرش را تا آن وقت هيچ كس نديده بود. مهمانها دسته دسته به اطاق عقدكنان مي آمدند و نان را تماشا مي كردند. خانم زهرا و يوسف خان هم نان را از نزديك ديدند. يوسف تا چشمش به نان افتاد گفت: "گوساله ها چطور دست ميرغضبشان را مي بوسند! چه نعمتي حرام شده و آن هم در چه موقعي ..." مهمانهايي كه نزديك زن و شوهر بودند و شنيدند يوسف چه گفت اول از كنارشان عقب نشستند و بعد از اطاق عقدكنان بيرون رفتند. زري تحسينش را فرو خورد، دست يوسف را گرفت و با چشمهايش التماس كرد و گفت: " ترا خدا يك امشب بگذار ته دلم از حرفهايت نلرزد." و يوسف به روي زنش خنديد. هميشه سعي مي كرد به روي زنش بخندد. با لبهايي كه انگار هم سجاف داشت و هم دالبر، و دندانهايي كه روزي روزگاري از سفيدي برق مي زد و حالا ديگر از دود قليان سياه شده بود.يوسف رفت و زري همانطور ايستاده بود و به نان نگاه مي كرد. خم شد و سفره قلمكار را كنار زد. دو تا لنگه در را به هم چسبانده بودندو دورتادور سفره سينيهاي اسفند با گل و بته و نقش ليلي و مجنون قرار داشت و در وسط نان برشته به رنگ گل. خط روي نان با خشخاش پر شده بود: "تقديمي صنف نانوا به حكمران عدالت گستر." با زعفران و سياهدانه نقطه گذاري كرده بودند و دورتادور نان نوشته بود: "مبارك باد". زري مي انديشيد: "در چه تنوري آن را پخته اند؟ چقدر آرد خالص مصرف كرده اند؟"

برگرفته از سووشون نوشته سيمين دانشور

 

[paymanparsa]

درود
صحنه ای که سارا مورتون ( با بازی درخشان شارلوت رامپلینگ ) در اون کافه کوچک شهر خلوت جنوب فرانسه ای ، می افته روی اون بشقاب نون ******* و حرص و ولعی که داره در تموم کردن و سیر شدن ، نمیدونین چقدر دیدنیه ، ای کاش که فیلمشو داشتم و می تتونستم شات بذارم براتون ... یکی از به یادموندنی ترین تصویرهای سینمایی من در رابطه با خوراک ..( فیلم استخر 2003 )

 

[jerii]

"گشت ارشاد" به کارگردانی سعید سهیلی

مشاهده پیوست 108843

سمت راستی پیمان معادیه؟