• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

فوتبال و ورزش در اختیار علی آبادی ها

SonadoR

Registered User
تاریخ عضویت
10 مارس 2007
نوشته‌ها
707
لایک‌ها
0
فوتبال و ورزش در اختیار علی آبادی ها


پسر، همسر، باجناق و پسرش، داماد خواهر و دیگر بستگان علی‌آبادی آمده‌اند تا او در این میدان تنها نباشد...

زمان زیادی طول نکشید تا ورزش مثل یک موجود ذره‌بینی به ریزترین بافت‌های زندگی یک خانواده غیرورزشی راه پیدا کند. سالها قبل، در یکی از مناطق غربی کشور، سرنوشت یک مرد ساده، آنگونه نوشته شد که بعدها ورزش آرام آرام در زندگی‌اش رخنه کند. مردی که از حضور در جبهه‌های جنگ شروع کرد و به فاصله چند سال بعد به پشت بلندترین خاکریز ورزش رسید. سالها قبل در بحبوحه جنگ تحمیلی، آشنایی دو بسیجی که بعدها یکی از آنها فرماندهی لجستیک **** غرب کشور را به عهده گرفت، سرنوشتی طلایی را نوشت تا امروز محمد علی‌آبادی بر پشت بزرگترین صندلی مدیریت ورزش ایران تکیه زند. در واقع سنگر کوچک آن روزهای یکی از مناطق جنگ زده غرب ایران، بعدها به یکی از صادر کننده‌های مدیریت سیاسی به بخش‌های مختلف کشور تبدیل شد. محمد علی‌آبادی به خوبی آن روزها را به یاد داشت که تنها هفته‌هایی بعد از حضور یاور نزدیکش در همان جبهه در پست اول اجرایی کشور، پیشنهاد تکیه بر مسند ریاست سازمان تربیت بدنی را دریافت کرد. البته این دو نفر پیش از این، همکاری در فرمانداری خوی، استانداری اردبیل و حتی شرکت آتی‌ساز را تجربه کرده بودند. پرزیدنت محمود احمدی‌نژاد(ملیجک) که در این سالها هنوز خاطرات فعالیت به همراه علی‌آبادی در جبهه‌های غرب را از خاطر نبرده بود، به یاد گذشته این بار کار در جبهه‌ای نو را با دوست قدیمی‌اش شروع کرد. همانگونه که در گذشته به نظر می‌رسید با حضور فرمانده بزرگ جنگ در همان منطقه، حمید چیپ‌چیان در مقام وزیر نیرو در دولت خاتمی، جمع قدیمی، دوباره گرد هم بیایند؛ اما چیپ‌چیان این پیشنهاد را رد کرد تا سرنوشت از راه دیگری وارد شود و بعدها، در چنین روزهایی دوباره یاد خاطرات جهاد در جنگ را زنده کند. پدیده راهیابی دوستان نزدیک مقامات دولتی به لایه‌های حکومتی که نسل‌هاست بدون هیچ کاستی رعایت می‌شود، این بار هم بدون کم و کاست و به صورتی دقیق رعایت شد تا محمد علی‌آبادی ماه‌ها بعد از انتصاب محمود احمدی‌نژاد به عنوان رئیس جمهور ایران مهمترین پست ورزشی ایران را به عهده بگیرد. پستی که تمام راه‌های ورزش به آن ختم می‌شود و اغلب تصمیمات مهم، در ساختمان اصلی آن در خیایان سئول گرفته می‌شود.

******
ویروس ورزش به طور خیلی ناگهانی زندگی یکی از مرفه‌ترین خانواد‌های منطقه میرداماد را تحت تاثیر قرارداد. بعد از حضور پدر در راس سازمان تربیت بدنی بود که خانواده دچار تغییر حالت بزرگی شد و بحث‌های کلان ورزشی به صورتی ملموس، جای بحث‌های ساخت وساز را گرفت. پیش از این به دلیل فعالیت عمده خانواده در بخش راه و ساختمان، ورزش هیچ حق و سهمی در بحث‌ها نداشت، اما انتصاب ناگهانی پدر در بخش ورزش به همان میزان، ورزش را تبدیل به مهمترین دغدغه فکری خانواده کرد. دو سال پیش بود که این ماجرا جان گرفت و خیلی زود اعضای خانواده دریافتند به همان اندازه‌ای که در کارهای ساختمانی و ساخت‌وساز استعداد دارند، می‌توانند در ورزش تاثیری مثبت از خود به جای بگذارند. این‌گونه بود که در تابستان سال 2006، محسن پسر ارشد خانواده همراه با پدر راهی آلمان شد تا از نزدیک شاهد حضور تیم ملی ایران در یکی از بزرگترین رویدادهای ورزش دنیا باشد. هر قدر که پسر و دختر کوچک خانواده مهندس (احسان و زهرا) نسبت به ورود به وادی ورزش بی‌میلی نشان می‌دادند، محسن گام‌های خود را در رکاب پدر محکم‌تر برمی‌د‌اشت تا خیلی زود به اولین پست ورزشی خود برسد. در این لحظات بود که «پدیده راهیابی دوستان و اقوام نزدیک مقامات دولتی به لایه‌هایه‌های حکومتی» بدون هیچ کاستی‌ای رعایت شد. هر چند قرار بود ابتدا اتفاق بزرگتری رخ دهد و حضور محسن علی‌آبادی سرو صدای زیادی به راه بیاندازد، اما یک تصمیم کاملا سیاسی برای شروع از نقطه‌ای که خیلی سر و صدا به راه نیندازد، ماموریتی شد که خیلی موفقیت‌آمیز به سرانجام رسید. در همان شبی که پدر و پسر با هم به توافق رسیدند که محسن علی‌آبادی به عضویت هیات رئیسه فدراسیون شنا دربیاید، نقشه راهیابی دوستان نزدیک به لایه‌های مختلف ورزش استارت خورد و مهندس موفق عمران، به سرعت دست نزدیکان دیگر را در ورزش بند کرد.

******
محسن علی‌آبادی، خیلی زود قدم بر جای پای پدر موفق گذاشت. پدر به عنوان یک فعال بزرگ بخش ساختمانی که روزی قرار بود وزرات مسکن را به عهده بگیرد، همان مردی است که پس از 8 سال موفق شد بالاخره لیسانس خود را در این رشته بگیرد. او یک شرکت بزرگ ساختمانی دارد و رقیب اصلی سردار محصولی است. سرداری که قرار بود در کابینه احمدی‌نژاد وزیر نفت باشد، اما به دلیل فضای منفی مجلس نسبت به او و احتمال رای نیاوردن آنقدر صبر کرد تا به عنوان سومین وزیر کشور دولت نهم مشغول به کار شود. خانه فعلی و چند میلیاردی علی‌آبادی در میرداماد یکی از معدود خانه‌هایی است که با خانه سردار محصولی که عکس آن در سایت‌های مختلف یافت می‌شود، رقابت می‌کند! فعالیت‌های موفقیت‌آمیز علی‌آبادی در سخت و ساز، در واقع اولین فاکتوری بود که باعث شد محسن، پسر ارشد خانواده در همه زمینه‌ها در کنار پدر قرار بگیرد. او که در این سالها همواره یکی از یاران پدر در تصمیمات بزرگ بود، خیلی زود تاثیر خود را تصمیمات بزرگ ورزشی هم نشان داد. وقتی خیلی راحت توانست پدر را قانع سازد که مربی منتخب «خرد جمعی» را در راس کادر فنی تیم‌ملی نگذارد! این در واقع اولین تاثیر بزرگ مرد سایه در ورزش بود که بعدها گامهای بعدی را برای او بسیار محکم‌تر برداشت تا مرد شماره یک ورزش به این نتیجه برسد که پسر ارشدش، در این راه دشوار هم می‌تواند یار و یاورش باشد. روزی که خرد جمعی در فوتبال به این نتیجه رسید که مجید جلالی بهترین گزینه برای ***** تیم‌ملی در جام ملت‌های 2007 است، شب سرنوشت‌سازی در خانه علی‌آبادی رقم خورد. در آن شب محسن در مقام یک مخالف در آمد و مجید جلالی را انتخابی مناسب برای تیم ملی ندانست. دقیقا در همان شب بود که نام امیر قلعه‌نویی به ذهن رئیس سازمان تربیت‌بدنی خطور کرد. این حقیقت بعدها توسط یکی از نزدیکان سازمان تربیت بدنی تایید شد: «قلعه‌نویی پیشنهاد محسن بود که علی‌آبادی هم خیلی زود به طور جدی به آن فکر کرد و اینگونه بود که سرمربی سابق استقلال در جام ملت‌ها روی نیمکت تیم‌ملی نشست.» این تصمیم در واقع شروع راهی جدید برای محسن علی‌آبادی بود که پیش از این، تنها کار ساخت و ساز را تجربه کرده بود. او هنوز در این راه فعالیت دارد، اما در کنار آن ورزش را هم تبدیل به یکی از دغدغه‌های زندگی‌اش کرده است و حتی بخشی از کارهای ساخت و ساز سازمان تربیت بدنی انجام می‌دهد تا با یک تیر دو نشان را زده باشد. محسن علی‌آبادی چند سال پیش با کمک برادرزاده قلمچی(کانون فرهنگی آموزش) و با کمک پدر به تاسیس یک شرکت راه و ساختمان دست زد و هنوز هم در این شرکت به فعالیت‌های خود ادامه می‌دهد. این فرد فنی، به فاصله چند هفته بعد از انتخابش به عنوان عضو هیات رئیسه فدراسیون شنا، به خبر اول رسانه‌های ورزشی تبدیل شد. خبر این انتصاب دهان به دهان چرخید و حتی به یکی از کنفرانس‌های مطبوعاتیی رئیس سازمان تربیت‌بدنی هم راه یافت. در آن بعدازظهر تابستانی، وقتی یکی از خبرنگارن این سوال را از مهندس علی آبادی پرسید او با انعطاف خاصی جواب داد: «حضور در هیات‌رئیسه هیچ درآمدی برای محسن ندارد. انتخاب افراد در این پست بیشتر به‌خاطر رابطه‌هایی است که دارند. در واقع ما از قدرت افراد برای پیشبرد اهداف خود استفاده می‌کنیم.» حضور محسن علی‌آبادی در هیات‌رئیسه فدراسیون شنا، شیرجه و واترپلو، توجه پدر را نسبت به این فدراسیون بسیار بیشتر از گذشته کرد. به گونه‌ای که علی‌آبادی حتی در یکی از نشست‌های این هیات حضور یافت و صراحتا اعلام کرد دست غارتگران را از ورزش کوتاه می‌کند. حضور پسر علی‌آبادی در شنا خیلی بی سر و صدا صورت گرفت و به ‌همین اندازه هم فعالیت‌های او در این فدراسیون در خفا بود. البته آنقدر حضور او در این فدراسیون کمرنگ بود که این شایعه در چند ماه گذشته قدرت گرفته که به ‌دلیل مشغله‌های فراوان کاری، محسن علی‌آبادی استفعا داده ولی این خبر تنها یک شایعه بود. او که رفاقتی نزدیک با وحید مرادی رئیس فدراسیون شنا پیدا کرده بود، امسال حتی همراه با او به سفر حج رفت تا روزنه بسیاری از شایعه‌ها را ببندد.
هر چند فعالیت محسن در ورزش زیاد هم پر سر و صدا و پرحاشیه نیست؛ اما اینکه او روی تصمیمات بزرگ ورزشی می‌تواند تاثیری محسوس روی پدر داشته باشد، موضوعی انکار ناپذیر است. پسر علی‌آبادی در این مدت لابی‌های ورزشی خود را بسیار قوی‌تر از گذشته هم کرده و هیچ بعید نیست که امروز، در یکی از اصلی‌ترین بافت‌های ورزشی فعالیت کند، بی‌آنکه اثری از حضور او احساس شود. او استقلالی است و رابطه بسیار نزدیکی با امیر قلعه‌نویی سرمربی این روزهای این تیم دارد و تقریبا همه می دانند پروژه بازگشت دوباره او به سطح اول فوتبال در لیگ برتر ایران هم به وسیله علی‌آبادی کوچک عملی شد. این در حالی است که پدر او پرسپولیسی است و گفته می‌شود همیشه درباره مسایل دو باشگاه پرطرفدار تهرانی با هم بحث‌های موثری دارند.
******
در بحث‌های کلان ورزش در خانه مهندس علی‌آبادی این تنها دو عضو خانواده نیستند که گاه به گاه بزرگترین تصمیمات را می‌گیرند. فقط لازم است به نام‌های اعضای هیات ‌مدیره فدراسیون آمادگی جسمانی نگاهی بیاندازید تا متوجه شوید که همسر علی‌آبادی هم در کنار او و پسر بزرگش وارد ورزش شده است. همسر علی‌آبادی هم که ظاهرا در کنار او پیش از این در فعالیت‌های عمرانی و ساخت و ساز دست داشته، با حضور او در راس مدیریت ورزش ایران، به عضویت هیات‌رئیسه آمادگی جسمانی در آمد. با این اتفاق بود که جمع ورزشی‌های خانواده علی‌آبادی با حضور آخرین عضو کامل شد. در این بین احسان علی‌آبادی مثل گذشته بی‌علاقگی خود را برای ورود به ورزش حفظ کرد تا تنها عضو بیگانه خانواده در ورزش باشد؛ اما این پایان ماجرا نبود. علی‌آبادی بعدها حضور برخی از نزدیکان دیگر را هم به ورزش مهیا ساخت.

********
در نخستین رزوهایی که پسری جوان مدیریت روابط عمومی سازمان تربیت بدنی را به عهده گرفت، این شایعه دهان به دهان چرخید که این جوان یکی از اقوام نزدیک رئیس سازمان تربیت‌بدنی است؛ اما خیلی زود این شایعه از دهان افتاد تا مشخص شود محمد آخوندی از راه دیگری وارد سازمان تربیت‌بدنی شده است. او هیچ رابطه خویشاندی با مهندس علی‌آبادی نداشت. آخوندی که اصلیتی مازندرانی دارد طبیعتا نمی‌توانست هیچ رابطه خویشاوندی با مهندس علی‌آبادی که اصالتا اراکی است، داشته باشد. آخوندی بعدها در گفتگویی اعلام کرد تا پیش از ورود به سازمان تربیت‌بدنی اصلا علی‌آبادی را ندیده بود. هرچند تلاش مطبوعاتی‌ها برای کشف این رابطه و دلیل حضور چنین مرد جوانی در یکی از پست‌های مهم سازمان بی‌نتیجه ماند؛ اما در فدراسیون فوتبال با موفقیت به ثمر نشست. زمانی که حسینی، مدیر جدید روابط عمومی فدراسیون فوتبال، فعالیت خود را در همان خیابان سئول شروع کرد و خیلی زود مشخص شد که تا به حال هیچ سابقه‌ای در این زمینه نداشته است. گفته‌ می‌شود او داماد خواهر مهندس علی‌آبادی است که بعد از حضور کفاشیان در فدراسیون با سفارش رئیس سازمان در این پست مهم شروع به فعالیت کرد. حسینی که نشان داد پیش از حضور در این پست حتی مسابقات فوتبال را هم نگاه نمی‌کرده، یک بار در مواجهه با یکی از مجریان مشهور تلویزیونی که حتی در دورترین نقاط ایران هم قابل شناسایی است، پرسیده بود: «شما خبرنگار کدام روزنامه هستید؟!»... حسینی که رابطه خوبی با مطبوعات ندارد، درمدت کمی که به فدارسیون فوتبال رفته بارها با خبرنگاران مشکل پیدا کرده و اخیرا در کمیته ملی المپیک با یکی از گزارشگران تلویزیونی جرو بحثی اساسی داشته است.
این، آخرین انتصاب خویشاوندی علی‌آبادی در ورزش نبود. او یکی از نزدیکانش را از زمان مدیریت داریوش مصطفوی به باشگاه پرسپولیس برد تا در نیمه قرمز ایران نماینده‌ای فعال داشته باشد. برخی می‌گویند که ضرابی برادر همسر محمد علی‌آبادی است و برخی هم می گویند او یکی از دوستان نزدیک محسن علی‌آبادی است. البته درباره نفریه (یکی از اعضای سابق هیات مدیره باشگاه استقلال) هم حرف و حدیث‌هایی وجود داشت مبنی بر اینکه او خواهرزاده علی‌آبادی بزرگ است.
این روال از بدو ورود علی‌آبادی به سازمان تربیت‌بدنی شروع شد. رابطه دوستانه رئیس سازمان تربیت‌بدنی و باجناقش باعث شد او بلافاصله پس از ورودش به سازمان تربیت‌بدنی، زمینه حضور پاک‌وجدان را در مدیریت کل امور اداری سازمان ورزش فراهم سازد و با همین سرعت پسر باجناق علی‌آبادی هم به فدراسیون هندبال رسید تا بخشی از کارهای این فدراسیون را به عهده بگیرد.

******
همسایه نزدیک علی‌آبادی در خیابان کرمان همان مردی بود که به طور قابل پیش‌بینی‌ای به باشگاه استقلال راه یافت و در دوره‌ای، همه کاره این تیم پرطرفدار تهرانی شد. هر چند زریبافان یکی دیگر از معاونان رئیس جمهور احمدی‌نژاد با هدف فعالیت‌های سیاسی گام به کابینه گذاشت، اما وسوسه فعالیت در ورزش خیلی زود او را به این سو کشید. زریبافان بعد از ماه‌ها شایعه به‌عنوان سخنگوی این باشگاه برگزیده شد و بعدها هم از این پست کنار رفت. در واقع حضور او در این باشگاه تنها به واسطه دوستی قدیمی‌اش با علی‌آبادی و همکاری با او در شرکت آتی‌ساز بود و هنوز هم این دوستی به قوت خود پا برجاست. به گونه‌ای که زریبافان هم یکی از مشاوران علی‌آبادی در چالش‌های بزرگ ورزشی است. از این دست اتفاقات در دوره حضور علی‌آبادی در سازمان ورزش ایران بسیار رخ داده که گویا ادامه هم خواهد داشت.

منبع:footiran.ir
 

iced earth

کاربر فعال سینما
کاربر فعال
تاریخ عضویت
1 دسامبر 2007
نوشته‌ها
1,305
لایک‌ها
180
محل سکونت
TEHRAN
فوتبال و ورزش در اختیار علی آبادی ها

@#$%&*&^%$#@#$^&^%$#@#%!!!*&^%$#@

هیچ جور دیگه ای نمی تونستم احساساتم رو بیان کنم!!:f34r:
 

mehrdad201

همکار بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
10 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
15,874
لایک‌ها
17,805
محل سکونت
ایران
باید تاسف خورد.
 

f@rzad

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
15 آگوست 2007
نوشته‌ها
8,501
لایک‌ها
18,797
محل سکونت
Tehran
ممنون سونادور جان

فقط میشه افسوس خورد و بس .. :eek:
 

/\/\ O H S E N

Registered User
تاریخ عضویت
11 آگوست 2007
نوشته‌ها
660
لایک‌ها
292
سن
34
محل سکونت
Apple Inc.
فقط این وسط ما اعصابمون خورد میشه. کیفشو اونا میکنن. ما باید بمیریم. ما برای سران این مملکت پشیزی ارزش نداریم.مثل اینکه ما اصلا عضو این مملکت نیستیم. فقط تا یه چیزی میگی که درسته خون شهدا میاد وسط و با احساسات مردم بازی میشه. واقعا برای خودم متاسفم که یک ایرانیم و عاشق ورزش. به قول شاعر:
پدر ورزش اگر این بی پدر است...بر چنین ورزش و گور پدرش باید ر*د.
 

Majid_4553

کاربر برنزی تالار فوتبال - فروشنده معتبر
کاربر فعال
تاریخ عضویت
14 فوریه 2007
نوشته‌ها
4,241
لایک‌ها
653
سن
37
محل سکونت
ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴

neo2

Registered User
تاریخ عضویت
8 آپریل 2005
نوشته‌ها
1,667
لایک‌ها
184
محل سکونت
/cat/etc/passwd/
اینو تو اون تاپیک گذاشتم اینجا هم میذارم ....


14lm1rt.jpg
 
Last edited:

xpin

کاربر فعال فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
9 جولای 2006
نوشته‌ها
2,487
لایک‌ها
33
محل سکونت
ایران زمین
خوبه که کجای این قضیه بد ؟؟

دیگه همینی که هست اگر ما هم جای علی آبادی بودیم به رفیق و رفقا هم پست میدادیم چه برسه به فامیل و پسر و زن و ...

همه جا همین وضعیت رو داره
هر موقع توی این کشور شایسته سالاری شد و توی ورزش شایسته سالاری نبود شما اعتراض کنید
 

Ashimoto

Registered User
تاریخ عضویت
3 دسامبر 2005
نوشته‌ها
1,962
لایک‌ها
1
ورزش ایران هم جزئی از همین کشوره دیگه...اگه مدل دیگه ای بود جای تعجب داشت:eek:
 

30naa

Registered User
تاریخ عضویت
17 ژانویه 2006
نوشته‌ها
1,226
لایک‌ها
3
سن
36
محل سکونت
کارتون
به نقل از sjaguar :
در ايران كه همه چيز سياسيه در مورد اين مطلب هم
يادمه خداداد گزينه مربيگري تيم ملي اميد بود!
درست سر بازي تيم پيام با سپاسي شيرازي ها اون ميتينگ ها رو درآوردن و خداداد محروم شد و مدتي نكشيد وقتي آبها از آسياب افتاد!! سرمربي سپاسي شد سرمربي تيم اميد!!!
نکته ی خیلی ظریفی رو بهش اشاره کردی:). تنها چیزی که باعث میشه آدم بهش شک کنه اینه که پیروانی آدم این شکلی ای نیست. مث قضیه ی کریمه. اگه هر کس دیگه ای بجز اون توی این سن اینجوری بازی کنه بدون شک دوپینگیه. ولی کریم معلومه آدمی نیست که همچین کاری بکنه. پیروانی هم شخصیتش با علی دایی و امثالهم فرق می کنه و آدم کثیفی نیست. بعید می دونم لااقل خودش بخاطر همچین پستی دست به همچون کاری بزنه
 
Last edited:

SonadoR

Registered User
تاریخ عضویت
10 مارس 2007
نوشته‌ها
707
لایک‌ها
0
علي آبادي:
900 نفري هم حمله كنند ما كار خودمان را انجام مي‌دهيم

خبرگزاري فارس: رئيس سازمان تربيت بدني گفت: اگر مخالفان 900 نفري هم حمله كنند ما كار خودمان را انجام مي‌دهيم.

به گزارش خبرگزاري فارس، محمد علي آبادي در حاشيه مراسم معرفي حامي تيم ملي اظهار داشت: كارهاي كه انجام مي دهيم زير نظر متخصصان ورزشي است و به همين دليل پويا و زنده است.
رئيس سازمان تربيت بدني افزود: برنامه ورزش كشور توسط متخصصان زير ذره بين است و اگر برنامه بهتري باشد در آن تغيير ايجاد مي كنيم. در بخش فوتبال برنامه اي تنظيم كرديم به نام ايران 89 . اين برنامه از 3 سال پيش شروع شد كه من خبر آن را مي خواهم به مناسبت دهه فجر بدهم. امروز در تمام استان هاي كشور با لطف خدا و تلاش مسئولان مجموعه هاي ورزشي زيبا و بزرگ فوتبال در حال ساخت است.
علي آبادي تصريح كرد: در پايان سال 89 استاني نخواهيم داشت كه يك استاديوم كامل با ظرفيت هاي 15 ، 20 ، 30 ، 50 و 70 هزار نفري نداشته باشد. يكي از زيباترين ورزشگاه هاي كه در آسيا به وجود مي آيد در استان فارس خواهد بود. فاز اول آن سال آينده افتتاح مي شود. اگر مشكل مالي نبود زودتر اين ورزشگاه افتتاح مي شد. در اصفهان روند كار تعجب انگيز و ديدني است. اگر هر هفته عكس بگيريم اين تغييرات را به وضوح خواهيم ديد. با سرعتي باور نكردني ورزشگاه 75 هزار نفري در حال تكميل شدن است.
علي آبادي ادامه داد: ورزشگاه ثامن مشهد و ورزشگاه هاي استان هاي گلستان، كرمانشاه، همدان و 20 هزار نفري هرمزگان و استان هاي ديگر در حال تكميل و بهره برداري است. اهالي فوتبال بدانند كه هيچ استاني در كشور نيست كه حداقل شبيه استاديوم قم در آن وجود نداشته باشد. 42 ورزشگاه فوتبال با ظرفيت هاي مختلف در كشور در حال ساخت است. به طوري كه امروز در آسيا به اين اندازه ورزشگاه تحت ساخت وجود ندارد.
رئيس سازمان تربيت بدني افزود: ورزشگاه 40 هزار نفري سر پوشيده مخصوص بانوان از افتخاراتي است كه متخصصان ايراني اجراي آن را بر عهده دارند و مسئول اجراي آن هم يك بانوي مهندس ايراني است.
علي آبادي افزود: به قول دوستان فوتبالي در وضعيت فعلي بايد رونالدو را ول كرد و غضنفر را چسبيد. 80 و 90 نفري كه بر سر ورزش ريخته اند و ورزش را تقسيم مي كنند از يك شير شكسته در ورزشگاه ها فيلم مي گيرند كه نشان مردم بدهند. آنها با برنامه ريزي اين كار را انجام مي دهند. در واقع الان بايد رونالدوها را ول كنيم و غنضفرها را بچسبيم .
وي تاكيد كرد: در حالي كه از اي اف سي مي آيند و ورزشگاه يادگار امام قم را از بهترين ورزشگاه ها مي نامند آنها 50 مورد ايراد از اين ورزشگاه مي گيرند. 90 نفري كه هيچ؛ 900 نفري هم حمله كنند ما كارمان را انجام مي دهيم. آنها به بازيكنان و مربيان رحم نمي كنند و با يك برنامه ريزي از پيش تعيين شده آنها را تخريب مي كنند. من همين جا اعلام مي كنم ما كار خودمان را مي كنيم و به اهدافي كه مدنظرمان است به زودي خواهيم رسيد.
رئيس سازمان تربيت بدني خاطر نشان كرد: موضوعي كه باعث شد كه امروز اينجا گرد هم بيايم اين بود كه حامي تيم هاي ملي را معرفي كنيم. از رئيس جمهوري تشكر مي كنم. امروز در فوتبال كشور 5 برنامه محوري و اساسي داريم كه همه حساس هستند. ليگ برتر را برنامه ريزي كرده ايم. مسابقات تيم ملي براي صعود به جام جهاني 2010 را پيش رو داريم كه كاري سنگين و نفس گير است و مربيان را تحت فشار قرار داده است چرا كه چشم 70 ميليون ايراني به تيم ملي است. اميدوارم تيم ملي به جام جهاني 2010 صعود كند. علاوه بر آن 4 باشگاه ليگ برتر در مسابقات آسيايي قدم گذاشته اند و مسابقات مقدماتي جام ملت هاي آسيا و جام حذفي فوتبال ايران را نيز در پيش داريم.
وي تصريح كرد: در جلسه اي اين حساسيت ها را به رئيس جمهوري بازگو كرديم. ايشان هم حمايت كردند و به وزارت نفت دستور دادند كه كمك هاي خوبي از طرف آنها به فدراسيون فوتبال شد.
علي آبادي اظهار داشت: حامي تيم هاي ملي بايد ايراني باشد. خارجي ها پيشنهادهاي زيادي به فدراسيون فوتبال ارائه دادند اما ما دوست داشتيم اين حامي ايراني باشد. خوشبختانه با مديرعامل شركت خودرو سازي سايپا به توافق رسيديم. سايپا در ورزش سرمايه گذاري خوب و كلاني كرده است. ما مي خواستيم اسپانسر تيم ملي ايراني باشد و اين كار را انجام داديم.
 

SonadoR

Registered User
تاریخ عضویت
10 مارس 2007
نوشته‌ها
707
لایک‌ها
0
نامه سرگشاده "فوتبال" به علي كريمي/ هر وقت مهندس شدي حرف بزن!

با سلام؛ باري، اگر احوالات اين فوتبال حقير سراپا تقصير را جويا باشي، بايد خدمت جنابعالي عرض كنيم كه به شما هيچ ربطي ندارد كه حال ما چطور است. به فرض كه حال ما خراب باشد؛ تو دكتري؟ مهندسي؟ سرداري؟ حاجي يا مديري كه درباره فوتبال اظهار نظر مي‌كني؟ شكر خدا فقط در پرسپوليس بازي مي‌كني و توي تيم ملي هم راهت نمي‌دهند كه حداقل دلمان خوش باشد دو شغله‌اي و حذف دوشغله‌ها به قول رئيس محترم سازمان، به ورزش لطمه مي‌زند.

اصلا تو چرا خودت را نخود هر آشي مي‌كني؟ اين همه خودي و نخودي تو اين ورزش ريختند و لاكردارها آنقدر هم ديرپز هستند كه حالا حالاها بايد توي ديگ ورزش قل بخورند تا جا بيفتند. تو ديگر حرف حسابت چيست؟ خوشگلي؟ خوب تار مي‌زني؟ مدرك مهندسي داري؟ توي كوچه صدايت مي‌كنند حاجي؟ حالا چهارتا روپايي مي زني و چند نفر را روي يك دستمال دريبل مي كني، فكر كردي شدي صاحب نظر؟ تا حالا مثل داداش بعضي ها به عنوان كارشناس فوتبال به تلويزيون دعوت شدي؟ تا به حال شده كه رئيس فدراسيون فوتبال بشوي و بعد از دو سال تازه از فوتبال خوشت بيايد؟ شرط مي بنديم عمراً مثل بعضي‌ها و درحالي كه رياست يك جايي را در اختيار داري، نتواني با 20 درصد خودت فدراسيون فوتبال را اداره كني.

علي كريمي هستي، باش، براي خودت هستي. اين كه دليل نمي شود تا حالا چك برگشتي داشتي كه درباره مديريت اظهارنظر مي‌كني؟ علي كريمي هستي كه هستي. ما هم يك همسايه داريم كه وانت دارد؛ پس ما هم بياييم درباره مديريت ورزش نظر بدهيم؟! سابقه بازي ملي داري كه داري؛ به كسي چه مربوط؟ با آن همه سابقه ملي چند كيلو ماست مي‌دهند كه بروي يك گوشه بنشيني نان وماست ا‌ت را بخوري؟ بنده خداها اين مديران زحمتكش ورزش ما اين همه ماستمالي مي كنند صدای‌شان در نمي‌آيد؛ بعدا تو هم نوبرش را آوردي با چهار تا دريبل؟ تا حالا لگد به دم گربه زدي؟

مردم 4 بار بيشتر تور دروازه مالديو را پاره كرده‌اند، آنقدر تواضع دارند كه هيچ وقت حاضر نمي شوند بگويند بالاي چشم مديريت فدراسيون و باشگاه پرسپوليس ابرويي هم هست. به قول آقاي مديرعامل، تو بهتر است "به بازي خودت" بپردازي و به بازي هاي مديريتي كاري نداشته باشي. ما كه خود فوتبال باشيم از اين شرايط گله اي نداريم؛ تو چه كاره‌اي كه انتقاد مي كني؟ به فرض كه يك نفر هم اين وسط بخواهد پورسانت مربي خارجي را بگذارد توي جيب اش. تو بخيلي؟ از ارث پدري ات كم مي شود؟ عقده "خود كم و كيل و وصي مردم بيني" داري؟

كسي به تو گفت حرف بزن؟ مگر آقايان مسئول مرده باشند و از روي جنازه بعضي ها بخواهي حرف بزني. اصلا حرف باد هواست نمي گويي حرف مي زني باد توي هوا مي پيچد، درختان كج مي‌شوند، لايه اوزن سوراخ مي‌شود؟ پس ما مدير انتخاب كرديم كه تو بيايي حرف بزني؟ مگر مدير ما اينجوري است كه فرصت اظهارنظر به امثال تو برسد؟ همين الان مي روي دهانت را آب مي كشي و هم مصاحبه‌هايت را مثل يك آدم شجاع تكذيب مي كني. تا اطلاع ثانوي هم حق حرف زدن نداري. از گل به آقايان كمتر بگويي هم ناراحت مي‌شويم. فعلا تو راهم مثل آن يكي از صحنه خودمان( فوتبال) حذف مي كنيم تا براي بقيه درس عبرتي باشد. كاري نكن سيستم sms موبايلت دچار كابل برگردان شود، اوكي؟!
 

De Monarch

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
11 آگوست 2007
نوشته‌ها
2,707
لایک‌ها
17
محل سکونت
Minas Tirith
من زیاد در جریان اخبار ورزش ایران نیستم ولی امروز بخش خبری 6:45 ه شبکه سه خبری در مورد علی آبادی پخش کرد در مورد اینکه این آقا گفته :" من ریاست همزمان سازمان تربیت بدنی و کمیته ی ملی المپیک رو مصداق دو شغله بودن نمی دونم اینجا هم متن نامه ی فدراسیون های ورزشی به شاهرودی رو گذاشتن که خواهان بررسی قضیه شدن /// خیلی در جریان داستانش نیستم ولی امروز که این بابا و اون جمله ی " من ریاست همزمان سازمان تربیت بدنی و کمیته ی ملی المپیک رو مصداق دو شغله بودن نمی دونم " رو شنیدم واقعا ناامید شدم . طرف رسما مثل دیکتاتور وایستاده اونجا میگه چه بخواید چه نخواید من هستم . انگار مردم زیر بلیط این دارن نون می خورن که اینجوری حرف میزنه. این اگه فقط 100 سال پیشتر به دنیا میومد چنان خونی از مردم می ریخت که توی تاریخ ثبت می شد .

واقعا متاسفم که مردمی با این فرهنگ و تاریخ مضحکه ی دست یه عقده ای ه بی خانواده شدن .
 

Ronan

Registered User
تاریخ عضویت
7 ژانویه 2006
نوشته‌ها
6,457
لایک‌ها
876
محل سکونت
Tehran
واقعا هم اگر جز اين بود جاي تعجب داشت ... راستي من يه سوال دارم ... با دزدي كاري ندارم اما اگر شما يه كاره

اي بشيد كه قدرت دستتون باشه تو هر زمينه اي , دوست يا فك و فاميلي كه باهاش جوريد رو نمياريد سر كار ؟

خداييش بگيد ! با دزدي كردن اصلا كار ندارم كه پولارو هاپولي كني فقط پارتي بازي مد نظرمه
 

amk

Registered User
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2009
نوشته‌ها
4,089
لایک‌ها
9
محل سکونت
نازی آباد
البته با حضور دولت جدید احتمالا این علی آبادیها هم میرن به سلامت.....
 

phoenix_i06

Registered User
تاریخ عضویت
10 آپریل 2007
نوشته‌ها
2,125
لایک‌ها
175
محل سکونت
آمریکا
بستگی به آدمش داره. بستگی داره طرف پدر مادرش کی باشن و کجا و چطوری بزرگ شده باشه. یکی میشه مصدق که با پول خودش بلیط میخره و میره از حق ملت دفاع کنه. یکی هم میشه کردان، و یکی هم بلیط های تماشاچی های ایرانی رو تو جام جهانی میفروشه(یادتونه چه کثافت کاری هایی کردن؟) یه نمایند مجلس میشه دکتر فاطمی که از جونش مایه میزاره و آخرش هم کل ثروتش رو صرف ساخت بیمارستان برای ملت میکنه یکی هم میشه مثل خرم (وزیر راه خاتمی) که فقط میلیاردها تومن هزینه دکوراسیون دفترکارش تو وزارتخانه میکنه و آخرین روزها هم که خیلی آش شور شده بود به اتفاق خانواده تشریف میبره دوبی.
کلا همه چیز به آدمش بر میگرده از یکی که از یه کوره ده بلند شده اومده و دری به تخته خورده و با هزار تا کلک و حقه بازی به یه جایی رسیده!، کسی که تو بچگیش یه شکم سیر غذا نخورده! و .... بیشتر نمیشه انتظار داشت. معلومه وقتی به یه جایی برسه خودش رو گم میکنه.

واقعا هم اگر جز اين بود جاي تعجب داشت ... راستي من يه سوال دارم ... با دزدي كاري ندارم اما اگر شما يه كاره

اي بشيد كه قدرت دستتون باشه تو هر زمينه اي , دوست يا فك و فاميلي كه باهاش جوريد رو نمياريد سر كار ؟

خداييش بگيد ! با دزدي كردن اصلا كار ندارم كه پولارو هاپولي كني فقط پارتي بازي مد نظرمه
 

ShahramB

فروشنده معتبر
فروشنده معتبر
تاریخ عضویت
26 سپتامبر 2008
نوشته‌ها
4,305
لایک‌ها
590
سن
35
محل سکونت
خوشــــــا شیــــــــــــــــــــــــــــــــراز
بی نوا فوتبال ما که امثال علی آبادی و فدراسیون نشینها پشت اخراج دایی برای ماندن بیشتر بر مسند کار پنهان شده اند...


اولین شکست تاریخ فوتبال کشورمان در مقابل عربستان در ایران باعث شد که تمامی انگشتهای اتهام به سوی دائی نشانه رود. باید گفت علی دائی در مسند سرمربی تیم ملی ایران البته اشتباهات فراوانی داشت. کم تجربگی در امر مربیگری و عدم استفاده از تمامی سرمایه های ملی فوتبال کشور و... می تواند دلایلی برای اخراج او از تیم ملی باشد اما باید قدری با دید باز تری به قضیه فوتبال کشورمان بنگریم و با قاطعیت اعلام کنید تنها علی دائی نباید در این بازی قربانی شود و عاملین مشکلات بی شمار فوتبال کشورمان که به طور حتم مدیران ورزش و فوتبال ایران هستند نباید براحتی در پشت اخراج علی دائی مخفی شده و کماکان در پستهای خود مشغول به کار باشند نگاهی به وقایع بعد از جام جهانی 2006 تا آخرین بازی تیم ملی در 2009 بیندازید تا متوجه شوید که علی دائی تنها یک کلید از این دسته کلید فوتبال ایران بوده است و شاه کلید ها همچنان بر مسند قدرت خود مشغول به ادامه روند ناکارآمدی خود هستند.

می خواهیم بپرسیم :

1/ هنگامی که سازمان تربیت بدنی در یک اقدام نسنجیده بعد از بازیهای جام جهانی 2006 محمد دادکان را بعلت عدم حرف شنوی از شخص رئیس سازمان تربیت بدنی از کار برکنار کرد و باعث تعلیق فوتبال ایران شد باز علی دائی مقصر بود؟

2/ هنگامی که تیم ملی امید ما را به بازیهای آسیائی 2006 دوحه نبردند و خواستند با کسب یک مدال طلا تمامی اشتباهات عدم مدیرت سازمان تربیت بدنی در برکناری نابخردانه دادکان را پوشش دهند که صد البته موفق نشدند آیا مقصری بجز مدیرتی سازمان تربیت بدنی مقصر می توانستیم پیدا کنیم و یا این که آنجا هم دائی مقصر بود؟

3/ هنگامی که با این رفتار غیر حرفه ای باعث جدائی سیموئز سر مربی برزیلی تیم ملی امید از تیم ما شدند و تیم ملی ما را به یک باره به بگوویچ سپردند و بی هیچ بازی تدارکاتی باعث قربانی شدن و نابودی تیم ما در راه مسابقات المپیک 2008 پکن شدند باز هم دائی مقصر بود؟

4/ هنگامی که با بر گماردن مجدد مهره همیشه ناموفقی چون داریوش مصطفوی بعنوان سر پرست موقت فدراسیون فوتبال باعث شدند که بساط مضحکه ای به نام خرد جمعی تشکیل وباعث حضور قلعه نوئی در پست سرمربیگری تیم ملی فوتبال ایران و حذف تیم ملی ایران در جام ملتهای آسیا 2007 شدند باز علی دائی مقصر بود؟

5/ هنگامی که بساط انتخابات فرمایشی در فدراسیون فوتبال را به راه انداختند و باعث حضور مهره ای حرف گوش کن و نا کار آمدی چون علی کفاشیان بعنوان رئیس فدراسیون فوتبال شدند باز علی دائی مقصر بود؟

6/روزهائی که فوتبال ما را معطل مهره هائی به نامهای آرتور جرج و کلمنته کردند و سر انجام برای فرار از بازی فرسایشی انتخاب سرمربی تیم ملی برای پنهان شدن پشت یک نام بزرگ در روز مبادا, علی دائی را بعنوان سر مربی تیم ملی ایران انتخاب کردند باز علی دائی مقصر بود؟

آیا نتایج ضعیف در المپیک و شکست مفتضحانه کشتی در جام جهانی در تهران و حذف تیم جوانان و امید در رقابتهای بین المللی هم به دائی ربط دارد ؟بیائیم باور کنیم که دائی مقصر است او نباید به امثالی چون تاج و کفاشیان و علی آبادی اعتماد می کرد, اما با اخراج دائی باید باز هم به خواب خرگوشی رویم که این آقایان باز هم مجال شیرین کاریهای بیشتری داشته باشند؟

بی نوا دائی و شاید بهتر باشد بگوئیم بی نوا فوتبال ما...

تورج عاطف / خبرگزاری پارس فوتبال
 
بالا