با سلام خدمت دوستان
ابتدا بايد بگويم ميدانم جاي اين تاپيك در بخش فوتبال نيست ولي چون بيشترين مراجعه كننده در بخش ورزش به قسمت فوتبال اختصاص دارد اين تاپيك را در اينجا باز مي كنم . اگر مدير تالار صلاح دانستند به هر كجا كه خواستند انتقال داده شود.
اما اصل ماجرا : باز هم سهل انگاري و عدم رعايت استانداردها در ميادين ورزشي جان يك ورزشكار را گرفت . ورزشكاري كه مادر سه فرزند بود و متاسفانه سناريوي كي بود كي بود من نبودم مجددا در حال اجرا مي باشد . خدايش بيامرزاد.
اين هم كل ماجرا به قلم مهري رنجبر از روزنامه ايران ورزشي
وقتى مسابقه تمام مى شود و قايقران لرستانى حالش بد مى شود، پزشكان بالاى سر او مى آيند اما پزشكان اورژانس در كنار درياچه تشخيص مى دهند كه باباعباسى تنها فشارش پايين آمده. خوراندن آب قند تنها درمانى است كه براى او تجويز مى شود. علايم ديگرى نيست البته مصدوم هم بلافاصله حالش بهتر مى شود و همراه هم تيمى هايش به خوابگاه مى رود اما دو ساعت نمى گذرد، دوباره حال او بد مى شود. اين بار سرگيجه هم به بى حسى دست اضافه مى شود. تنها راه، رفتن به درمانگاه مجموعه آزادى است اما پزشك حاضر در درمانگاه تشخيص اسپاسم عضلانى مى دهد. طبق تشخيص، يك قرص و يك آمپول براى مرضيه تجويز مى شود بدون اينكه حتى يك نوار قلب از او گرفته شود. نيم ساعت نمى گذرد كه نه تنها دارو هم جواب نمى دهد كه حال او بدتر هم مى شود. مراجعه دوباره به درمانگاه هم براى قايقران لرستانى تاثير ندارد. پزشك معتقد است او بايد صبر كند تا قرص و آمپول اثر كند بنابراين همراهان او ترجيح مى دهند به جاى صبر به درمانگاه ديگرى بروند. درمانگاه كيميا در دهكده المپيك. ساعت 21:40 پنج شنبه شب. وقتى بيمار به درمانگاه مى رسد، دستگاه تنفس آنجا خراب است و دستگاه شوك هم بعد از يك بار كار كردن ديگر به كار نمى آيد، او بايد به بيمارستان مى رسيد اما خبر دادن به اورژانس هم فايده ندارد. ساعت ۲۳ شب آمبولانسى مى آيد كه دستگاه تنفس ندارد؛ ساده ترين وسيله براى احياى يك بيمار، از ۱۱۰ و كلانترى هم كارى بر نمى آيد. كادر پزشكى درمانگاه كيميا با ماساژ قلبى و تنفس مصنوعى مى خواهند او را تا رسيدن آمبولانس نگهدارند اما نمى شود. آمبولانس مجهز مى رسد اما وقتى كه كار از كار گذشته بود. ساعت يك و ربع بامداد درست ۱۰ دقيقه بعد از فوت مرضيه باباعباسى. احمد دنيامالى رييس فدراسيون قايقرانى و دبيرش تيمور تاش جهانگيرى رييس كميته دراگون بت همه تا ۴ صبح در درمانگاه مى مانند بدون اينكه كارى از دستشان براى زنده ماندن قايقران برآيد.
درحالى كه خيلى راحت مى شد كارى كرد كه باباعباسى زنده بماند و حالا در كنار سه فرزندش باشد اما با از دست رفتن فرصت ها فقط افسوس ها ماند و اى كاش ها. اگر پزشكان كنار درياچه او را فقط براى چكاپ ساده به بيمارستان منتقل مى كردند و به راحتى از افت فشار او نمى گذشتند، اگر پزشك مجموعه آزادى كمى بيشتر دقت مى كرد و يك نوار قلب ساده از مرضيه مى گرفت. اگر آمبولانس اورژانس زودتر مى رسيد و ... حالا مرضيه باباعباسى هم كنار خانواده اش بود نه اينكه خانواده اش به تهران بيايند و او را همراه خود ببرند. در هر حال شايد در اين حادثه كه خيلى ساده اتفاق افتاد و ساده تر از آن انسانى جان خود را از دست داد، همه مقصر باشند. با اين حال فدراسيون قايقرانى توسط وكيل فدراسيون با ارايه طرح دعوى شكايتى ترتيب داده تا مقصرين مرگ مرضيه باباعباسى مشخص شوند.
ابتدا بايد بگويم ميدانم جاي اين تاپيك در بخش فوتبال نيست ولي چون بيشترين مراجعه كننده در بخش ورزش به قسمت فوتبال اختصاص دارد اين تاپيك را در اينجا باز مي كنم . اگر مدير تالار صلاح دانستند به هر كجا كه خواستند انتقال داده شود.
اما اصل ماجرا : باز هم سهل انگاري و عدم رعايت استانداردها در ميادين ورزشي جان يك ورزشكار را گرفت . ورزشكاري كه مادر سه فرزند بود و متاسفانه سناريوي كي بود كي بود من نبودم مجددا در حال اجرا مي باشد . خدايش بيامرزاد.
اين هم كل ماجرا به قلم مهري رنجبر از روزنامه ايران ورزشي
وقتى مسابقه تمام مى شود و قايقران لرستانى حالش بد مى شود، پزشكان بالاى سر او مى آيند اما پزشكان اورژانس در كنار درياچه تشخيص مى دهند كه باباعباسى تنها فشارش پايين آمده. خوراندن آب قند تنها درمانى است كه براى او تجويز مى شود. علايم ديگرى نيست البته مصدوم هم بلافاصله حالش بهتر مى شود و همراه هم تيمى هايش به خوابگاه مى رود اما دو ساعت نمى گذرد، دوباره حال او بد مى شود. اين بار سرگيجه هم به بى حسى دست اضافه مى شود. تنها راه، رفتن به درمانگاه مجموعه آزادى است اما پزشك حاضر در درمانگاه تشخيص اسپاسم عضلانى مى دهد. طبق تشخيص، يك قرص و يك آمپول براى مرضيه تجويز مى شود بدون اينكه حتى يك نوار قلب از او گرفته شود. نيم ساعت نمى گذرد كه نه تنها دارو هم جواب نمى دهد كه حال او بدتر هم مى شود. مراجعه دوباره به درمانگاه هم براى قايقران لرستانى تاثير ندارد. پزشك معتقد است او بايد صبر كند تا قرص و آمپول اثر كند بنابراين همراهان او ترجيح مى دهند به جاى صبر به درمانگاه ديگرى بروند. درمانگاه كيميا در دهكده المپيك. ساعت 21:40 پنج شنبه شب. وقتى بيمار به درمانگاه مى رسد، دستگاه تنفس آنجا خراب است و دستگاه شوك هم بعد از يك بار كار كردن ديگر به كار نمى آيد، او بايد به بيمارستان مى رسيد اما خبر دادن به اورژانس هم فايده ندارد. ساعت ۲۳ شب آمبولانسى مى آيد كه دستگاه تنفس ندارد؛ ساده ترين وسيله براى احياى يك بيمار، از ۱۱۰ و كلانترى هم كارى بر نمى آيد. كادر پزشكى درمانگاه كيميا با ماساژ قلبى و تنفس مصنوعى مى خواهند او را تا رسيدن آمبولانس نگهدارند اما نمى شود. آمبولانس مجهز مى رسد اما وقتى كه كار از كار گذشته بود. ساعت يك و ربع بامداد درست ۱۰ دقيقه بعد از فوت مرضيه باباعباسى. احمد دنيامالى رييس فدراسيون قايقرانى و دبيرش تيمور تاش جهانگيرى رييس كميته دراگون بت همه تا ۴ صبح در درمانگاه مى مانند بدون اينكه كارى از دستشان براى زنده ماندن قايقران برآيد.
درحالى كه خيلى راحت مى شد كارى كرد كه باباعباسى زنده بماند و حالا در كنار سه فرزندش باشد اما با از دست رفتن فرصت ها فقط افسوس ها ماند و اى كاش ها. اگر پزشكان كنار درياچه او را فقط براى چكاپ ساده به بيمارستان منتقل مى كردند و به راحتى از افت فشار او نمى گذشتند، اگر پزشك مجموعه آزادى كمى بيشتر دقت مى كرد و يك نوار قلب ساده از مرضيه مى گرفت. اگر آمبولانس اورژانس زودتر مى رسيد و ... حالا مرضيه باباعباسى هم كنار خانواده اش بود نه اينكه خانواده اش به تهران بيايند و او را همراه خود ببرند. در هر حال شايد در اين حادثه كه خيلى ساده اتفاق افتاد و ساده تر از آن انسانى جان خود را از دست داد، همه مقصر باشند. با اين حال فدراسيون قايقرانى توسط وكيل فدراسيون با ارايه طرح دعوى شكايتى ترتيب داده تا مقصرين مرگ مرضيه باباعباسى مشخص شوند.