نگاهی آماری-تاریخی به لیگ قهرمانان/ قدرتهاي اروپا در دوران گذار
فوتبال اروپا امسال قدرت مسلط ندارد. هریک از چهار تیم حاضر در نیمه نهایی قهرمان شوند، باز باید به عنوان یک فکت بپذیریم که فوتبال اروپا این فصل، قهرمان مسلط به خود ندیده است. آیا این یک نکته منفی است؟
فرزاد ح.طاري
سايت گل- آرسن ونگر چند سال پیش جایی گفته بود: "قهرمان چمپیونزلیگ لزوما بهترین تیم اروپا نیست اما قهرمان لیگ داخلی، بهترین تیم سال آن کشور است." لیورپول در فصل 2005-2004 لیگ قهرمانان را در استانبول فتح کرد و یوفا با یک موقعیت ویژه روبرو شد؛ تیم پنجم لیگ انگلیس، قهرمان اروپا شده و مگر میتوان قهرمان اروپا را از امکان دفاع از عنوانش محروم کرد؟ لیورپول در فصل 2006-2005 هم در لیگ قهرمانان حاضر شد.
لیورپول 2005-2004 و میلان 2007-2006 مصداق اشاره ونگر بودند؛ تیم هایی که در لیگ داخلی شان ثبات نداشتند، رفتار تیمی و فنی پرنوسانی در بازه 10 ماهه لیگ داخلی داشتند اما با تمرکز مناسب روی بازیهای حذفی لیگ قهرمانان، در این تورنمنت به موفقیت رسیدند. دستاوردشان ارزشمند بود اما میلان در فصلی که قهرمان اروپا شد، در سری آ با 61 امتیاز چهارم شده بود، درحالی که اینتر برای رسیدن به قهرمانی 97 امتیاز جمع کرده بود.
چهار قهرمان دوگانه
پس از آخرین قهرمانی میلان، برای چهار فصل پیاپی تیمهایی به فینال لیگ قهرمانان رسیدند که در لیگ داخلیشان هم توفیق داشتند. در پایان فصل 2008-2007 اگر از آرسن ونگر میپرسیدند بهترین تیم فصل اروپا چه تیمی بود، پاسخ میداد: "منچستریونایتد." چنانکه برای فصلهای بعدی به ترتیب نام بارسلونا، اینتر و بارسلونا را به زبان میآورد؛ برای چهار فصل پیاپی قهرمان لیگ قهرمانان، بهترین تیم اروپا هم بود. فینال 2008-2007 را دو تیمی برگزار کردند تا روزهای پایانی لیگ برتر، برای قهرمانی رقابتی نزدیک داشتند. فینال فصل بعد میان بارسا و یونایتد برگزار شد که هردو فصلی کمنظیر را سپری کرده و برای کسب سهگانه در المپیک رم به میدان رفتند. یک ماه پیش از شروع جام جهانی 2010 نیز اینتر و بايرن مونیخ درحالی در ورزشگاه سانتیاگوبرنابئو فینال لیگ قهرمانان را برگزار کردند که هردو تیم در صورت پیروزی، سه گانهای تاریخی را رقم میزدند. و فصل گذشته: بارسا با اقتدار قهرمان لالیگا شده بود و یونایتد هم به رغم کمبود مهرههای درجه یک، لیگ برتر را با قدرت فتح کرده بود. در هر چهارفصل، تیمی قهرمان شد که لیگ داخلی را هم فتح کرده بود.
نیمه نهایی ها
میتوان بخشی از تاریخ چهارسال گذشته لیگ قهرمانان را با یادآوری ترکیب نیمه نهایی بازیها نیز مرور کرد. 2008-2007: منیونایتد، بارسا، چلسی، لیورپول (یونایتد و چلسی برای قهرمانی لیگ انگلیس مبارزه داشتند، لیورپول دست بالا دنبال رده چهارم لیگ برتر بود و بارسا که در آخرین فصل ریکارد افت کرده بود، پس از رئال و ویارئال، تیم سوم لالیگا بود.) فصل 2009-2008: یونایتد و بارسا صدرنشینان لیگ برتر و لالیگا که قهرمان هم شدند. آرسنال تیم چهارم انگلیس بود و چلسی تیم سوم لیگ برتر پس از یونایتد و لیورپول. یک سال بعد در نیمهنهایی لیگ قهرمانان، بایرن و اینتر قدرتهای برتر المان و ایتالیا حضور داشتند، بارسا قدرت برتر اسپانیا که به تیم اول ایتالیا باخت و لیون که نایبقهرمان لاشمپیونه شد.
فصل گذشته هم بارسا و یونایتد بار دیگر قدرتهای مسلطِ اسپانیا و انگلیس به فینال رسیدند. شالکه تیمی که در پایین جدول بوندسلیگا قرار داشت و رئال که نتوانسته بود قهرمانی لالیگا را از چنگ بارسا دربیاورد. این مرور کلی نشان میدهد در سه فصل گذشته دستکم دو قهرمان لیگ داخلی در نیمهنهایی لیگ قهرمانان حضور داشته اند و در فصل 2008-2007 هم چلسی یکی از دو قدرت مسلط انگلیس بود، هرچند به قهرمانی نرسید.
تیم ششم انگلیس، قدرتهای اسپانیا
اکنون بارسا، رئال، بایرن و چلسی بازیهای رفت نیمهنهایی لیگ قهرمانان را انجام دادهاند. رئال تنها صدرنشین لیگ داخلی در میان این چهار تیم است، البته بارسا هنوز شانس قهرمانی در لالیگا را دارد. بایرن 8 امتیاز از دورتموند در بوندسلیگا عقب افتاده و بخت چندانی برای فتح آن ندارد. چلسی هم تیم ششم لیگ برتر است و آرزویش قرار گرفتن در رده چهارم جدول، در روز پایانی بازیهای انگلیس است. هیچکس نمیتواند نپذیرد که از نظر فنی، بارسا و رئال قدرتهاي برتر(و نه قدرتِ مسلط) در این فصل اروپا بودهاند. اکنون اما بخت چلسی و بایرن برای رسیدن به فینال بیشتر است. اگر اینگونه شود، دو تیمی که در لالیگا رکوردهای زیادی را جابجا کردهاند، تماشاگر نبرد تیم ششم انگلیس و نایبقهرمانِ احتمالی بوندسلیگا در فینال خواهند بود. شاید هم بارسا و رئال به فینال برسند یا دستکم یکی از این دو تیم راهی فینال شود. با توجه به اینکه هردو تيم بازی رفت را باختهاند و لغزش اساسی در نیمهنهایی داشتهاند، جای اشاره(و نه تحلیل موشکافانه) به چند نکته هست.
در گذار
1-قدرتِ برتر و قدرت مسلط تفاوت دارند. قدرتِ مسلط، بارسای فصل گذشته بود؛ تیمی با پایینترین نوسان ممکن که قدرتش را در بیشتر بازیهای داخلی و در لیگ قهرمانان دیکته میکرد. در ابتدای فصل جاری فرگوسن با منچستریونایتد فوتبالی متفاوت از فصول گذشته را آغاز و اعلام کرد هدف اصلیاش به زیر کشیدن بارسا در لیگ قهرمانان است؛ رویکردی که با توجه به کیفیت مهرههای منیو چندان واقعبینانه نبود و به تدریج برای خود فرگوسن روشن شد که کسب تنها لیگ برتر در این فصل، دستاوردی خوب برای تیمش است.
بارسا هم در مقیاسی دیگر تحول تدریجی در فوتبالش را آغاز کرد؛ تغییرات زیاد در خط دفاع و تغییرات سیستمی، گرایش به بازی شناور میان چهار مدافع و سه مدافع. گواردیولا اگر ضریب تغییرات را بالا نمیبرد، اکنون تیمش شاید صدرنشین لالیگا بود اما او چشم به آینده داشت و به زیرسازی برای چند سال آینده پرداخت؛ آنچه تاوانش میتواند قهرمانی رئال در لالیگا باشد. رئال موقعیتی متفاوت دارد؛ تیمی که توان فنی و روانی سرمربیاش به همه ثابت شده اما خودِ تیم سالهاست به مبارزه متداوم و همزمان برای فتح لیگ داخلی و لیگ قهرمانان عادت ندارد و در اوج فشار، خراب میکند و خراب میشود. رفتارهای عصبی مهرههای رئال در بازیهای دشوار و سرنوشتساز مانند بازی با بایرن، نمونهای از توان روانی پایین این تیم در فشار شدید است. از زاویه فنی اما «این رئال» یکی از بهترینهای اروپا در فصل جاری است.
2-فوتبال اروپا امسال قدرت مسلط ندارد. هریک از چهار تیم حاضر در نیمه نهایی قهرمان شوند، باز باید به عنوان یک فکت بپذیریم که فوتبال اروپا این فصل، قهرمان مسلط به خود ندیده است. آیا این یک نکته منفی است؟ آیا نشان از ضعیف شدن فوتبال اروپا دارد؟ به سادگی نمیتوان به این پرسش پاسخ داد. اگر نگاهمان را متمرکز کنیم روی همین فصل، پاسخ این است که آری، فوتبال اروپا ضعیف شده است. اما: حذف ناباورانه منیونایتد در مرحله گروهی و نوسان شدید بارسلونا که میلان هم نزدیک بود حذفش کند، ریشه در تغییرات زیاد این تیمها در طول فصل دارد. دو فینالیست فصل گذشته، رفتهاند سراغ زیرسازی دوباره. تقویت سازه برای بنا کردن ساختمانی زیباتر از گذشته؛ کار یک روز و دو روز نیست و گاهی تاوانی ببیش از آنچه این فصل یونایتد داد و بارسا دارد میدهد، دارد. فوتبال در چنین فصل هایی "فوتبال در گذار" است. سرگردانی فنی فوتبال اروپا در این فصل که الگوی فنیِ خاصی برای پیروز شدن معرفی نمیکند، ریشه تولید الگوی پیروز در فصلهای آتی است؛ فصلی که یک یا چند قدرت مسلط سربرآورند. یونایتد از بهار 2003 تا آغاز فصل 2008-2007 تغییرات زیادی در تیمش داشت و در این چهار سال جوانانی مثل رونی و رونالدو و فلچر یونایتد را به هیچ جام بزرگی نرساندند اما همینها پایه اصلی موفقیتهای یونایتد در یک بازه چهارساله شدند. گذر از بارسلونای رونالدینیو به بارسای مسی هم کمهزینه نبود. رئال البته در این بحث نمیگنجد چه تیمی است که نگاه پروسهای ندارد. آینده این تیم ناگهان ساخته میشود؛ زمانی که چند ستاره در یک تابستان خریده شوند. و اگر مورینیویی در کار باشد که بتواند رختکن رئالِ این دوران را کنترل کند.
3- اگر چلسی در لیگ برتر ششم شود و لیگ قهرمانان را فتح کند، یوفا چه خواهد کرد؟
4- فوتبال در فصل گذار، همیشه "فوتبالی شکننده" است و گمراهکننده. در همین فصول اما تزها و آنتیتزها دارند با هم جدل میکنند تا سنتزی تازه تولید شود.