سینا123456
کاربر تازه وارد
- تاریخ عضویت
- 1 نوامبر 2018
- نوشته‌ها
- 4
- لایک‌ها
- 0
- سن
- 37
مالیات بر عایدی سرمایه
در بسیاری از کشورهای دنیا به ویژه کشورهای پیشرفته يكي از ابزار های مهم در جهت كنترل نمودن نوسانات قيمت مسكن مالیات میباشد. از آنجا كه اين نوسانات از طريق تأمين نمودن عايدي كم ريسك، باعث منحرف شدن سرمايه از طریق بخش مسكن میگردند و همچنین با ايجادنمودن حبابهاي قيمتي موجب بلوكه شدن سرمايه ها در بخش مسکن میشوند و جذب سرمايه در قسمتهای مولد اقتصادي را كاهش میدهند به این سبب این مالیات مورد توجه قرار گرفته است. نزدیک به یک قرن است که مالیات بر عایدی سرمایه به عنوان يكي از اجزاي ماليات بر درآمد، بر عایدات سرمایه ای که حاصل سرمایه گذاری در تملک دارایی است وضع میگردد. این عایدات در 2 مورد زیر مشمول مالیات میباشند:
1-دريافت نمودن سود از محل نگهداري دارايي (برای مثال سود سهام )
2- – فروش دارايي ها با قيمتي بیشتر از قيمت خريد
علاوه بر موارد بالا این مالیات بر دارایی هایی همانند مستغلات،سهام و دارایی های تجاری نظیر سر قفلی و یا ماشین الات نیز اعمال میگردد .
آثار مثبت مالیات بر عایدی سرمایه
الف- مديريت سرمایه های خرد
وضع نمودن نرخهاي مالياتي متفاوت، تعدیل نمودن کامل اثار تورمی و وجود معافيتهاي خاص از جمله دلایلی میباشند که بیانگر هدف قانونگذار از وضع ماليات بر عايدي سرمايه به خصوص در بخش مسكن، و همچنین جلوگيري از ایجاد تورمهاي قيمتي و عوايد غيرمنطقی و غیر معقول سرمایه گذاری در زمینه های غیر مولد و جلوگیری از تمرکز نمودن زیاد سرمایه در این زمینه میباشد .
ب- كاهش شكاف درآمدي ونابرابری طبقاتی
همواره این نگراني وجود دارد كه كاهش يا حذف نمودن ماليات بر عايدي سرمايه ممکن است آثار نامطلوب اقتصادي را به دنبال داشته باشد كه قادر است بر نتایج مثبت آن غلبه نماید . مهمترين اثر نامطلوب ومنفی حذف نمودن ماليات بر عایدی سرمايه بعد از انحرافات نامطلوب سرمايه هاي خصوصي، افزايش یافتن میزان شكاف نابرابری است.
به طور کلی افرادي كه در سطوح بالاتر از نظر درآمد میباشند داراي درآمد مازاد بر مخارج بيشتري میباشند که قادر میباشند به وسیله آن به سرمايه گذاري اقدام نمایند و بدین روش عوایدی داشته باشند.
در واقع گروهی كه در سطوح درآمدي پایین تری میباشند، سرمايه اي ندارند که از طريق آن عوايدي را كه نصيب سرمايه داران ميشود را كسب نمایند وهمین امر موجب میگردد تا شكاف درآمدي بين فقير و غني افزايش يابد. در این زمان است که ماليات بر عايدي سرمايه به عنوان مالياتي كاملاً عادلانه و به نفع طبقه ی فقیر شناخته میشود.
ناكارآمديهاي ماليات بر عایدی سرمایه
الف- عدم بهينگي اقتصادي
جيمز ميرليس اقتصاددان مشهور در علم اقتصاد بخش عمومي با توسعه دادن نظريه اقتصادي وضع مالیات بهینه موفق به کسب جایزه ی نوبل اقتصاد جهان گردید.او نشان داد که فرار مالياتي و هزينه اقتصادي وضع (بهينگي اقتصادي) در دو جهت مخالف هم در حركت میباشند. این به آن معنا میباشد كه هر اندازه فرار از پايه مالياتي خاصي ساده تر باشد، هزينه اقتصادي برای جمع آوري آن بيشترمیباشد.
ماليات بر عايدي سرمايه از جهت بهینگی اقتصادی بدترین نوع مالیات به شمار می اید به این دلیل که مؤديان مالیاتی ميتوانند با اظهار نكردن عايدات سرمايه از پرداخت نمودن این نوع مالیات اجتناب نمایند.
ب- كاهش رشد اقتصادي
اثر منفي ماليات بر عايدي سرمايه بر رشد اقتصادي جنبه ديگري از ناكارآمدي این نوع مالیات میباشد. در واقع كشورهايي كه نرخ ماليات بر عايدي سرمايه كمتري دارند ويا چنين مالياتي را ندارند، برای سرمایه های خارجی پذیرای بیشتری میباشند و كشورهايی كه اين نرخ را تعديل نكرده اند، شاهد خروج سرمايه هاي بومي و همچنین کاهش ورود سرمایه های خارجی و یا همان کاهش جریان سرمایه بوده اند.
نوشته شده توسط مشاورین تهران و شرکا
برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه نمایید:
http://tehcp.com/
در بسیاری از کشورهای دنیا به ویژه کشورهای پیشرفته يكي از ابزار های مهم در جهت كنترل نمودن نوسانات قيمت مسكن مالیات میباشد. از آنجا كه اين نوسانات از طريق تأمين نمودن عايدي كم ريسك، باعث منحرف شدن سرمايه از طریق بخش مسكن میگردند و همچنین با ايجادنمودن حبابهاي قيمتي موجب بلوكه شدن سرمايه ها در بخش مسکن میشوند و جذب سرمايه در قسمتهای مولد اقتصادي را كاهش میدهند به این سبب این مالیات مورد توجه قرار گرفته است. نزدیک به یک قرن است که مالیات بر عایدی سرمایه به عنوان يكي از اجزاي ماليات بر درآمد، بر عایدات سرمایه ای که حاصل سرمایه گذاری در تملک دارایی است وضع میگردد. این عایدات در 2 مورد زیر مشمول مالیات میباشند:
1-دريافت نمودن سود از محل نگهداري دارايي (برای مثال سود سهام )
2- – فروش دارايي ها با قيمتي بیشتر از قيمت خريد
علاوه بر موارد بالا این مالیات بر دارایی هایی همانند مستغلات،سهام و دارایی های تجاری نظیر سر قفلی و یا ماشین الات نیز اعمال میگردد .
آثار مثبت مالیات بر عایدی سرمایه
الف- مديريت سرمایه های خرد
وضع نمودن نرخهاي مالياتي متفاوت، تعدیل نمودن کامل اثار تورمی و وجود معافيتهاي خاص از جمله دلایلی میباشند که بیانگر هدف قانونگذار از وضع ماليات بر عايدي سرمايه به خصوص در بخش مسكن، و همچنین جلوگيري از ایجاد تورمهاي قيمتي و عوايد غيرمنطقی و غیر معقول سرمایه گذاری در زمینه های غیر مولد و جلوگیری از تمرکز نمودن زیاد سرمایه در این زمینه میباشد .
ب- كاهش شكاف درآمدي ونابرابری طبقاتی
همواره این نگراني وجود دارد كه كاهش يا حذف نمودن ماليات بر عايدي سرمايه ممکن است آثار نامطلوب اقتصادي را به دنبال داشته باشد كه قادر است بر نتایج مثبت آن غلبه نماید . مهمترين اثر نامطلوب ومنفی حذف نمودن ماليات بر عایدی سرمايه بعد از انحرافات نامطلوب سرمايه هاي خصوصي، افزايش یافتن میزان شكاف نابرابری است.
به طور کلی افرادي كه در سطوح بالاتر از نظر درآمد میباشند داراي درآمد مازاد بر مخارج بيشتري میباشند که قادر میباشند به وسیله آن به سرمايه گذاري اقدام نمایند و بدین روش عوایدی داشته باشند.
در واقع گروهی كه در سطوح درآمدي پایین تری میباشند، سرمايه اي ندارند که از طريق آن عوايدي را كه نصيب سرمايه داران ميشود را كسب نمایند وهمین امر موجب میگردد تا شكاف درآمدي بين فقير و غني افزايش يابد. در این زمان است که ماليات بر عايدي سرمايه به عنوان مالياتي كاملاً عادلانه و به نفع طبقه ی فقیر شناخته میشود.
ناكارآمديهاي ماليات بر عایدی سرمایه
الف- عدم بهينگي اقتصادي
جيمز ميرليس اقتصاددان مشهور در علم اقتصاد بخش عمومي با توسعه دادن نظريه اقتصادي وضع مالیات بهینه موفق به کسب جایزه ی نوبل اقتصاد جهان گردید.او نشان داد که فرار مالياتي و هزينه اقتصادي وضع (بهينگي اقتصادي) در دو جهت مخالف هم در حركت میباشند. این به آن معنا میباشد كه هر اندازه فرار از پايه مالياتي خاصي ساده تر باشد، هزينه اقتصادي برای جمع آوري آن بيشترمیباشد.
ماليات بر عايدي سرمايه از جهت بهینگی اقتصادی بدترین نوع مالیات به شمار می اید به این دلیل که مؤديان مالیاتی ميتوانند با اظهار نكردن عايدات سرمايه از پرداخت نمودن این نوع مالیات اجتناب نمایند.
ب- كاهش رشد اقتصادي
اثر منفي ماليات بر عايدي سرمايه بر رشد اقتصادي جنبه ديگري از ناكارآمدي این نوع مالیات میباشد. در واقع كشورهايي كه نرخ ماليات بر عايدي سرمايه كمتري دارند ويا چنين مالياتي را ندارند، برای سرمایه های خارجی پذیرای بیشتری میباشند و كشورهايی كه اين نرخ را تعديل نكرده اند، شاهد خروج سرمايه هاي بومي و همچنین کاهش ورود سرمایه های خارجی و یا همان کاهش جریان سرمایه بوده اند.
نوشته شده توسط مشاورین تهران و شرکا
برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه نمایید:
http://tehcp.com/
