maryam_bala
کاربر تازه وارد
- تاریخ عضویت
- 2 می 2007
- نوشتهها
- 0
- لایکها
- 0
مدیریت استراتژیک تصمیم ها و اقداماتی است که برای تدوین و اجرای خط مشی ها مورد استفاده قرار می گیرد تا رابطه بین سازمان و محیط آن به نحوی تنظیم شود که سازمان قادر به تحقق اهداف خود باشد. به عبارت دیگر مدیریت استراتژیک فرآیندی است که سازمان را از موقعیت فعلی به جایگاه مطلوب آن برساند. مدیران دارای تفکر استراتژیک با مسایلی از قبیل، آینده مبهم، گزینه های متعدد، محیط متغیر و پویا روبرو هستند بنابراين برای توفیق در این مسیر فعالیت تیمی شامل مدیر و کارکنان و دست اندرکاران ضروری به نظر می رسد. مدیریت استراتژیک علیرغم تشابهاتی که با برنامه ریزی استراتژیک دارد، مساوی آن نیست. برنامه ریزی استراتژیک فعالیتی است که در فواصل منظم و حساب شده مورد بازنگری قرار گرفته و اندکی جدا از مشی مدیریت سازمان عمل می کند. در حالیکه مدیریت استراتژیک بیشتر در جهت برنامه ریزی میان مدت و درازمدت حرکت می کند بطوری که خطوط گرایش متغیرهای اصلی تجارت را مقایسه و بر نقطه مشخصی که سازمان قرار است در آینده به آن برسد تاکید می ورزد. میزان مقاومت سازمان در عرصه رقابت در آینده سازمان مورد اندیشه مدیریت استراتژیک است. مداخله مدیریت استراتژیک در تمام زمینه ها و مراحل مدیریتی و نظر به مسایل اساسی سازمان تفاوت بارز آن با برنامه ریزی استراتژیک است که صرفاً عرصه برنامه ریزی را مدنظر قرار می دهد.
رويدادهاي جهاني برهمه تصميمات استراتژيكماهيت مديريت استراتژيك نكات مهم: اثرات واقعي دارند. (مرز كشورها نميتوانند محدوده تصورات ما را تعيين كنند و فن آوريسازمانها براي بقاي خود ناگزيرند از ديد ديگران به جهان نگاه كنند) اطلاعات بصورت يكي از ابزارهاي حياتي براي مديريت استراتژيك درآمده است. (تجارت مسئله محيط طبيعي بصورت يك موضوع بسيار مهم براي مديريت استراتژيك درالكترونيكي) مديريت استراتژيك يعني: علم وهنر تدوين، اجراآمده است. تعريف مديريت استرا تژيك: و ارزيابي تصميمات و ظيفهاي چندگانه را كه سازمان را قادر ميسازد به هدفهاي بلند مدت خود دست يابد. در مديريت استراتژيك بر هماهنگ كردن مديريت، بازاريابي، مالي، توليدوعمليات، تحقيق وتوسعه و سيستمهاي اطلاعاتي به عنوان عوامل اصلي موفقيت سازمان تاكيد ميشود. (در بسياري از دانشگاهها مديريت استراتژيك را مترادف فرآيند مديريت استراتژيكسياستهاي بازرگاني ميدانند) مراحل مديريت استراتژيك: سه مرحله دارد: 1. تدوين استراتژيها: (ماموريت شركت دراين مرحله تعيين ميشود و تهديدات و فرصتهاي خارجي و نقاط ضعف و قوت داخلي سازمان نيز شناسايي ميگردد. سپس با توجه به آن و منابع سازمان استراتژي مناسب كه بيشترين منفعت را به سازمان برساند تدوين ميگردد. استراتژيها مزاياي رقابتي سازمان را در دورههاي بلند مدت تعيين ميكند و نتايج چند وجهي و آثار ديرپا بر سازمان ميگذارد) 2. اجراي استراتژيها:
(مقصود از اجراي استرا تژيها اين است كه كاركنان و مديران بسيج شوند و استراتژيهاي تدوين شده را به مرحله اجرا درآورند. اجراي استراتژيها ايجاب ميكند كه سازمان هدفهاي سالانه را در نظر بگيرد، سياستها را تعيين كند و دركاركنان انگيزه ايجاد نمايد و منابع را گونهاي تخصيص دهد كه استراتژي تدوين شده به اجرا درآيد.)
3. ارزيابي استراتژيها: منظور اين است كه مديران بدانند استرا تژيهاي خاص آنان در چه زماني كارساز واقع نميشود براي ارزيابي استراتژيها فعاليت عمده زيرانجام بررسي عوامل داخلي و خارجي كه پايه و اساس استراتژيهاي كنوني قرارميشود. اقدامات اصلاحي در يك سازمان بزرگ كه محاسبه وسنجش عملكردها گرفتهاند. فعاليتهايي كه در زمينه تدوين استراتژيها انجام ميشوند در سه سطح از سطوح مديريت سطح سطح بخشها يا واحد تجاري استرا تژيك سطح كل شركت انجام ميگيرد. وظيفهاي مديريت استراتژيك درقالب يك تيم رقابت ميكوشد با تقويت سيستم ارتباطات و روابط متقابل بين مديران و كاركنان در سطوح مختلف سازماني نقش و وظيفه خود را به شيوهاي عالي ايفا نمايد. پيتر دراكر ميگويد: كار اصلي مديريت استراتژيك اين است كه از زاويه ماموريت به شركت، به سازمان نگاه كند. هشت اصطلاحات كليدي در مديريت استراتژيستها: افرادي هستند كه مسئول موفقيت يا شكست سازماناسترا تژيك: ميباشند (مدير عامل، هيئت مديره، رئيس، كار آفرين، مالك و...) سه مسئوليت اصلي ايشان عبارتند از : ايجاد تغيير، ايجاد تعهد و احساس مالكيت وايجاد توازن بين ثبات بيانيههاي ماموريت: بيانيه ماموريت سندي است كه يك سازمان را ازو نوآوري. سازمانهاي مشابه متمايز ميكند. پرسش اصلي آن " ما به چه كاري مشغول هستيم ؟" فرصتها و تهديدات خارجي: مقصود فرصتها و تهديدات محيطي(mission statements) شامل روندهاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، بوم شناسي، سياسي، قانوني، دولتي و رقابتي است كه ميتواند به ميزان زيادي در آينده به سازمان منفعت يا زيان برسانند. (external opportunities & نقاط قوت وضعف داخلي: نقاط قوت وضعفthreats) داخلي شركت را در مقايسه با وضع شركتهاي رقيب تعيين ميكنند.(internal strengths & weaknesses) هدفهاي بلند مدت: ميتوان هدفهاي بلند مدت را صورت نتيجههاي خاصي كه سازمان مي كوشد در تامين ماموريت خود به دست آورد ،تعريف كرد.(دوره بلند استرا تژيها: استرا تژيهامدت دوره بيش از يكسال است long term objectives)) ابزاري هستند كه شركت ميتواند بدان وسيله به هدفهاي بلند مدت خود دست يابد. هدفهاي سالانه: هدفهاي سالانه اهداف كوتاه مدتي هستند كه شركت براي رسيدن به هدفهاي بلند مدت بايد به آنها دست يابد. اين اهداف بايد كمي، چالشگر، واقعي، سالانه، سازگار با ساير هدفها و اولويت بندي شده باشند. (annual objectives) سياستها: سياست ابزاري است كه بدان وسيله ميتوان به هدفهاي سالانه دست يافت. منظور رهنمودها، مقررات و رويههايي است كه شركت براي دستيابي به هدفهاي اعلان شده رعايت ميكند
موسسه آموزش عالي آزاد ماهان
برگزار کننده کلاسهاي کنکور کارشناسي ارشد کارداني به کارشناسي دکتري برگزار کننده آزمونهاي آزمايشي 8 مرحله کارشناسي ارشد و 5 مرحله کارداني به کارشناسي آزمونهاي کشوري ماهان کتاب و جزوه کارشناسي ارشد کتاب و جزوه کارداني به کارشناسي کتاب کار کتاب آزمون **** آموزشي هدفمند نشريه صعود و داراي گواهينامه ISO 9001:2000 موسسه ماهان
قوي ترين مرکز برگزار کننده دوره هاي مديريت و MBA در ايران MBA يکساله و MBA کنکور
www.mahan.ac.ir
رويدادهاي جهاني برهمه تصميمات استراتژيكماهيت مديريت استراتژيك نكات مهم: اثرات واقعي دارند. (مرز كشورها نميتوانند محدوده تصورات ما را تعيين كنند و فن آوريسازمانها براي بقاي خود ناگزيرند از ديد ديگران به جهان نگاه كنند) اطلاعات بصورت يكي از ابزارهاي حياتي براي مديريت استراتژيك درآمده است. (تجارت مسئله محيط طبيعي بصورت يك موضوع بسيار مهم براي مديريت استراتژيك درالكترونيكي) مديريت استراتژيك يعني: علم وهنر تدوين، اجراآمده است. تعريف مديريت استرا تژيك: و ارزيابي تصميمات و ظيفهاي چندگانه را كه سازمان را قادر ميسازد به هدفهاي بلند مدت خود دست يابد. در مديريت استراتژيك بر هماهنگ كردن مديريت، بازاريابي، مالي، توليدوعمليات، تحقيق وتوسعه و سيستمهاي اطلاعاتي به عنوان عوامل اصلي موفقيت سازمان تاكيد ميشود. (در بسياري از دانشگاهها مديريت استراتژيك را مترادف فرآيند مديريت استراتژيكسياستهاي بازرگاني ميدانند) مراحل مديريت استراتژيك: سه مرحله دارد: 1. تدوين استراتژيها: (ماموريت شركت دراين مرحله تعيين ميشود و تهديدات و فرصتهاي خارجي و نقاط ضعف و قوت داخلي سازمان نيز شناسايي ميگردد. سپس با توجه به آن و منابع سازمان استراتژي مناسب كه بيشترين منفعت را به سازمان برساند تدوين ميگردد. استراتژيها مزاياي رقابتي سازمان را در دورههاي بلند مدت تعيين ميكند و نتايج چند وجهي و آثار ديرپا بر سازمان ميگذارد) 2. اجراي استراتژيها:
(مقصود از اجراي استرا تژيها اين است كه كاركنان و مديران بسيج شوند و استراتژيهاي تدوين شده را به مرحله اجرا درآورند. اجراي استراتژيها ايجاب ميكند كه سازمان هدفهاي سالانه را در نظر بگيرد، سياستها را تعيين كند و دركاركنان انگيزه ايجاد نمايد و منابع را گونهاي تخصيص دهد كه استراتژي تدوين شده به اجرا درآيد.)
3. ارزيابي استراتژيها: منظور اين است كه مديران بدانند استرا تژيهاي خاص آنان در چه زماني كارساز واقع نميشود براي ارزيابي استراتژيها فعاليت عمده زيرانجام بررسي عوامل داخلي و خارجي كه پايه و اساس استراتژيهاي كنوني قرارميشود. اقدامات اصلاحي در يك سازمان بزرگ كه محاسبه وسنجش عملكردها گرفتهاند. فعاليتهايي كه در زمينه تدوين استراتژيها انجام ميشوند در سه سطح از سطوح مديريت سطح سطح بخشها يا واحد تجاري استرا تژيك سطح كل شركت انجام ميگيرد. وظيفهاي مديريت استراتژيك درقالب يك تيم رقابت ميكوشد با تقويت سيستم ارتباطات و روابط متقابل بين مديران و كاركنان در سطوح مختلف سازماني نقش و وظيفه خود را به شيوهاي عالي ايفا نمايد. پيتر دراكر ميگويد: كار اصلي مديريت استراتژيك اين است كه از زاويه ماموريت به شركت، به سازمان نگاه كند. هشت اصطلاحات كليدي در مديريت استراتژيستها: افرادي هستند كه مسئول موفقيت يا شكست سازماناسترا تژيك: ميباشند (مدير عامل، هيئت مديره، رئيس، كار آفرين، مالك و...) سه مسئوليت اصلي ايشان عبارتند از : ايجاد تغيير، ايجاد تعهد و احساس مالكيت وايجاد توازن بين ثبات بيانيههاي ماموريت: بيانيه ماموريت سندي است كه يك سازمان را ازو نوآوري. سازمانهاي مشابه متمايز ميكند. پرسش اصلي آن " ما به چه كاري مشغول هستيم ؟" فرصتها و تهديدات خارجي: مقصود فرصتها و تهديدات محيطي(mission statements) شامل روندهاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، بوم شناسي، سياسي، قانوني، دولتي و رقابتي است كه ميتواند به ميزان زيادي در آينده به سازمان منفعت يا زيان برسانند. (external opportunities & نقاط قوت وضعف داخلي: نقاط قوت وضعفthreats) داخلي شركت را در مقايسه با وضع شركتهاي رقيب تعيين ميكنند.(internal strengths & weaknesses) هدفهاي بلند مدت: ميتوان هدفهاي بلند مدت را صورت نتيجههاي خاصي كه سازمان مي كوشد در تامين ماموريت خود به دست آورد ،تعريف كرد.(دوره بلند استرا تژيها: استرا تژيهامدت دوره بيش از يكسال است long term objectives)) ابزاري هستند كه شركت ميتواند بدان وسيله به هدفهاي بلند مدت خود دست يابد. هدفهاي سالانه: هدفهاي سالانه اهداف كوتاه مدتي هستند كه شركت براي رسيدن به هدفهاي بلند مدت بايد به آنها دست يابد. اين اهداف بايد كمي، چالشگر، واقعي، سالانه، سازگار با ساير هدفها و اولويت بندي شده باشند. (annual objectives) سياستها: سياست ابزاري است كه بدان وسيله ميتوان به هدفهاي سالانه دست يافت. منظور رهنمودها، مقررات و رويههايي است كه شركت براي دستيابي به هدفهاي اعلان شده رعايت ميكند
موسسه آموزش عالي آزاد ماهان
برگزار کننده کلاسهاي کنکور کارشناسي ارشد کارداني به کارشناسي دکتري برگزار کننده آزمونهاي آزمايشي 8 مرحله کارشناسي ارشد و 5 مرحله کارداني به کارشناسي آزمونهاي کشوري ماهان کتاب و جزوه کارشناسي ارشد کتاب و جزوه کارداني به کارشناسي کتاب کار کتاب آزمون **** آموزشي هدفمند نشريه صعود و داراي گواهينامه ISO 9001:2000 موسسه ماهان
قوي ترين مرکز برگزار کننده دوره هاي مديريت و MBA در ايران MBA يکساله و MBA کنکور
www.mahan.ac.ir