برگزیده های پرشین تولز

مدیریت استراتژیک در ایران ماهان

maryam_bala

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 می 2007
نوشته‌ها
0
لایک‌ها
0
مدیریت استراتژیک تصمیم ها و اقداماتی است که برای تدوین و اجرای خط مشی ها مورد استفاده قرار می گیرد تا رابطه بین سازمان و محیط آن به نحوی تنظیم شود که سازمان قادر به تحقق اهداف خود باشد. به عبارت دیگر مدیریت استراتژیک فرآیندی است که سازمان را از موقعیت فعلی به جایگاه مطلوب آن برساند. مدیران دارای تفکر استراتژیک با مسایلی از قبیل، آینده مبهم، گزینه های متعدد، محیط متغیر و پویا روبرو هستند بنابراين برای توفیق در این مسیر فعالیت تیمی شامل مدیر و کارکنان و دست اندرکاران ضروری به نظر می رسد. مدیریت استراتژیک علیرغم تشابهاتی که با برنامه ریزی استراتژیک دارد، مساوی آن نیست. برنامه ریزی استراتژیک فعالیتی است که در فواصل منظم و حساب شده مورد بازنگری قرار گرفته و اندکی جدا از مشی مدیریت سازمان عمل می کند. در حالیکه مدیریت استراتژیک بیشتر در جهت برنامه ریزی میان مدت و درازمدت حرکت می کند بطوری که خطوط گرایش متغیرهای اصلی تجارت را مقایسه و بر نقطه مشخصی که سازمان قرار است در آینده به آن برسد تاکید می ورزد. میزان مقاومت سازمان در عرصه رقابت در آینده سازمان مورد اندیشه مدیریت استراتژیک است. مداخله مدیریت استراتژیک در تمام زمینه ها و مراحل مدیریتی و نظر به مسایل اساسی سازمان تفاوت بارز آن با برنامه ریزی استراتژیک است که صرفاً عرصه برنامه ریزی را مدنظر قرار می دهد.
رويدادهاي جهاني برهمه تصميمات استراتژيكماهيت مديريت استراتژيك نكات مهم: اثرات واقعي دارند. (مرز كشورها نمي‌توانند محدوده تصورات ما را تعيين كنند و فن آوريسازمان‌ها براي بقاي خود ناگزيرند از ديد ديگران به جهان نگاه كنند) اطلاعات بصورت يكي از ابزارهاي حياتي براي مديريت استراتژيك درآمده است. (تجارت مسئله محيط طبيعي بصورت يك موضوع بسيار مهم براي مديريت استراتژيك درالكترونيكي) مديريت استراتژيك يعني: علم وهنر تدوين، اجراآمده است. تعريف مديريت استرا تژيك: و ارزيابي تصميمات و ظيفه‌اي چندگانه را كه سازمان را قادر مي‌سازد به هدف‌هاي بلند مدت خود دست يابد. در مديريت استراتژيك بر هماهنگ كردن مديريت، بازاريابي، مالي، توليدوعمليات، تحقيق وتوسعه و سيستم‌هاي اطلاعاتي به عنوان عوامل اصلي موفقيت سازمان تاكيد مي‌شود. (در بسياري از دانشگاه‌ها مديريت استراتژيك را مترادف فرآيند مديريت استراتژيكسياست‌هاي بازرگاني مي‌دانند) مراحل مديريت استراتژيك: سه مرحله دارد: 1. تدوين استراتژي‌ها: (ماموريت شركت دراين مرحله تعيين مي‌شود و تهديدات و فرصت‌هاي خارجي و نقاط ضعف و قوت داخلي سازمان نيز شناسايي مي‌گردد. سپس با توجه به آن و منابع سازمان استراتژي مناسب كه بيشترين منفعت را به سازمان برساند تدوين مي‌گردد. استراتژي‌ها مزاياي رقابتي سازمان را در دوره‌هاي بلند مدت تعيين مي‌كند و نتايج چند وجهي و آثار ديرپا بر سازمان مي‌گذارد) 2. اجراي استراتژي‌ها:
(مقصود از اجراي استرا تژي‌ها اين است كه كاركنان و مديران بسيج شوند و استراتژي‌هاي تدوين شده را به مرحله اجرا درآورند. اجراي استراتژي‌ها ايجاب مي‌كند كه سازمان هدف‌هاي سالانه را در نظر بگيرد، سياست‌ها را تعيين كند و دركاركنان انگيزه ايجاد نمايد و منابع را گونه‌اي تخصيص دهد كه استراتژي تدوين شده به اجرا درآيد.)
3. ارزيابي استراتژي‌ها: منظور اين است كه مديران بدانند استرا تژي‌هاي خاص آنان در چه زماني كارساز واقع نمي‌شود براي ارزيابي استراتژي‌ها فعاليت عمده زيرانجام بررسي عوامل داخلي و خارجي كه پايه و اساس استراتژي‌هاي كنوني قرارمي‌شود. اقدامات اصلاحي در يك سازمان بزرگ كه محاسبه وسنجش عملكردها گرفته‌اند. فعاليت‌هايي كه در زمينه تدوين استراتژي‌ها انجام مي‌شوند در سه سطح از سطوح مديريت سطح سطح بخش‌ها يا واحد تجاري استرا تژيك  سطح كل شركت انجام مي‌گيرد. وظيفه‌اي مديريت استراتژيك درقالب يك تيم رقابت مي‌كوشد با تقويت سيستم ارتباطات و روابط متقابل بين مديران و كاركنان در سطوح مختلف سازماني نقش و وظيفه خود را به شيوه‌اي عالي ايفا نمايد. پيتر دراكر مي‌گويد: كار اصلي مديريت استراتژيك اين است كه از زاويه ماموريت به شركت، به سازمان نگاه كند. هشت اصطلاحات كليدي در مديريت استراتژيست‌ها: افرادي هستند كه مسئول موفقيت يا شكست سازماناسترا تژيك: مي‌باشند (مدير عامل، هيئت مديره، رئيس، كار آفرين، مالك و...) سه مسئوليت اصلي ايشان عبارتند از : ايجاد تغيير، ايجاد تعهد و احساس مالكيت وايجاد توازن بين ثبات بيانيه‌هاي ماموريت: بيانيه ماموريت سندي است كه يك سازمان را ازو نوآوري. سازمان‌هاي مشابه متمايز مي‌كند. پرسش اصلي آن " ما به چه كاري مشغول هستيم ؟" فرصت‌ها و تهديدات خارجي: مقصود فرصت‌ها و تهديدات محيطي(mission statements) شامل روند‌هاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، بوم شناسي، سياسي، قانوني، دولتي و رقابتي است كه مي‌تواند به ميزان زيادي در آينده به سازمان منفعت يا زيان برسانند. (external opportunities & نقاط قوت وضعف داخلي: نقاط قوت وضعفthreats) داخلي شركت را در مقايسه با وضع شركت‌هاي رقيب تعيين مي‌كنند.(internal strengths & weaknesses) هدف‌‌هاي بلند مدت: ميتوان هدف‌هاي بلند مدت را صورت نتيجه‌هاي خاصي كه سازمان مي‌ كوشد در تامين ماموريت خود به دست آورد ،تعريف كرد.(دوره بلند استرا تژي‌ها: استرا تژي‌هامدت دوره بيش از يكسال است long term objectives)) ابزاري هستند كه شركت مي‌تواند بدان وسيله به هدف‌هاي بلند مدت خود دست يابد. هدف‌هاي سالانه: هدف‌هاي سالانه اهداف كوتاه مدتي هستند كه شركت براي رسيدن به هدف‌هاي بلند مدت بايد به آن‌ها دست يابد. اين اهداف بايد كمي، چالشگر، واقعي، سالانه، سازگار با ساير هدف‌ها و اولويت بندي شده باشند. (annual objectives) سياست‌ها: سياست ابزاري است كه بدان وسيله مي‌توان به هدف‌هاي سالانه دست يافت. منظور رهنمودها، مقررات و رويه‌هايي است كه شركت براي دستيابي به هدف‌هاي اعلان شده رعايت مي‌كند





موسسه آموزش عالي آزاد ماهان
برگزار کننده کلاسهاي کنکور کارشناسي ارشد کارداني به کارشناسي دکتري برگزار کننده آزمونهاي آزمايشي 8 مرحله کارشناسي ارشد و 5 مرحله کارداني به کارشناسي آزمونهاي کشوري ماهان کتاب و جزوه کارشناسي ارشد کتاب و جزوه کارداني به کارشناسي کتاب کار کتاب آزمون **** آموزشي هدفمند نشريه صعود و داراي گواهينامه ISO 9001:2000 موسسه ماهان
قوي ترين مرکز برگزار کننده دوره هاي مديريت و MBA در ايران MBA يکساله و MBA کنکور
www.mahan.ac.ir
 

maryam_bala

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 می 2007
نوشته‌ها
0
لایک‌ها
0
مدیریت ریسک کاربرد سیستماتیک سیاست‌های مدیریتی، رویه‌ها و فرایندهای مربوط به فعالیت‌های تحلیل، ارزیابی و کنترل ریسک می‌باشد. مدیریت ریسک عبارت از فرایند مستندسازی تصمیمات نهایی اتخاذ شده و شناسایی و به‌کارگیری معیارهایی است که می‌توان از آنها جهت رساندن ریسک تا سطحی قابل قبول استفاده کرد.
[ویرایش] تعاریف
از طرف موسسه مدیریت پروژه، مدیریت ریسک به عنوان یکی از نه سطح اصلی «کلیات دانش مدیریت پروژه» معرفی شده‌است. در تعریف این موسسه، مدیریت ریسک پروژه به فازهای شناسایی ریسک، اندازه گیری ریسک، ارائه پاسخ (عکس العمل در مقابل ریسک) و کنترل ریسک تقسیم شده‌است. در این تعریف، مدیریت ریسک پروژه عبارت است از «کلیه فرایندهای مرتبط با شناسایی، تحلیل و پاسخگویی به هرگونه عدم اطمینان که شامل حداکثرسازی نتایج رخدادهای مطلوب و به حداقل رساندن نتایج وقایع نامطلوب می‌باشد».
در منابع مختلف، تعاریف دیگری نیز ارائه شده‌است. بنا بر نظر بوهم، مدیریت ریسک فرایندی شامل دو فاز اصلی است؛ فاز تخمین ریسک (شامل شناسایی، تحلیل و اولویت بندی) و فاز کنترل ریسک (شامل مراحل برنامه ریزی مدیریت ریسک، برنامه ریزی نظارت ریسک و اقدامات اصلاحی) می‌باشد. بنا به اعتقاد فیرلی مدیریت ریسک دارای هفت فاز است: ۱) شناسایی فاکتورهای ریسک؛ ۲) تخمین احتمال رخداد ریسک و میزان تاثیر آن؛ ۳) ارائه راهکارهایی جهت تعدیل ریسک‌های شناسایی شده؛ ۴) نظارت بر فاکتورهای ریسک؛ ۵) ارائه یک طرح احتمالی؛ ۶) مدیریت بحران؛ ۷) احیا سازمان بعد از بحران.
موسسه مهندسی نرم افزار، به عنوان یکی از سازمانهای پیشرو در ارائه روشهای جدید در مدیریت پروژه‌های نرم افزاری، به مدیریت ریسک پروژه به عنوان فرایندی با ۵ فاز مجزا نگاه می‌کند (شناسایی، تحلیل، طراحی پاسخ، ردیابی و کنترل) که با یک سری عملیات انتقال ریسک مرتبط است.
موسسه مدیریت پروژه، در راهنمای خود در مورد کلیات دانش مدیریت پروژه (نسخه سال ۲۰۰۰)، برای فرایند مدیریت ریسک پروژه شش فاز را معرفی کرده‌است: ۱) برنامه ریزی مدیریت ریسک، ۲) شناسایی، ۳) تحلیل کیفی ریسک، ۴) تحلیل کمّی ریسک، ۵) برنامه ریزی پاسخ ریسک و ۶) نظارت و کنترل ریسک. کلیم و لودین، برای مدیریت ریسک یک فرایند چهار مرحله‌ای را معرفی کرده‌اند (شناسایی، تحلیل، کنترل و گزارش) که در موازات چهار قدم معروف دمینگ در مدیریت پروژه (برنامه ریزی، اجرا، بررسی و عمل) قرار می‌گیرند.
چاپمن و وارد، یک فرایند مدیریت ریسک پروژه کلی را ارائه کرده‌اند که از نه فاز تشکیل شده‌است: ۱) شناسایی جنبه‌های کلیدی پروژه؛ ۲) تمرکز بر یک رویکرد استراتژیک در مدیریت ریسک؛ ۳) شناسایی زمان بروز ریسک ها؛ ۴) تخمین ریسکها و بررسی روابط میان آنها؛ ۵) تخصیص مالکیت ریسکها و ارائه پاسخ مناسب؛ ۶) تخمین میزان عدم اطمینان؛ ۷) تخمین اهمیت رابطه میان ریسک¬های مختلف؛ ۸) طراحی پاسخها و نظارت بر وضعیت ریسک و ۹) کنترل مراحل اجرا.
کرزنر، مدیریت ریسک را به صورت فرایند مقابله با ریسک تعریف کرده و آن را شامل مراحل چهارگانه زیر می‌داند: ۱) برنامه ریزی ریسک، ۲) ارزیابی (شناسایی و تحلیل) ریسک، ۳) توسعه روشهای مقابله با ریسک و ۴) نظارت بر وضعیت ریسکها.
[ویرایش] مراحل اصلی در پیاده‌سازی مدیریت ریسک
بسیاری از پروژه‌ها که فرض می‌شود تحت کنترل هستند، با ریسک به عنوان رخدادی شناخته‌نشده روبرو گردیده و کوشش می‌کنند آن را کنترل کنند. اکثر پروژه‌ها چنین رخدادهایی را به خوبی از سر رد می‌کنند ولی با یک تلاش جامع مدیریت ریسک ، رویدادهای ریسک قبل از وقوع، شناسایی و کنترل می‌گردند و یا برنامه‌ای تهیه می‌شود که در زمان وقوع این رویدادها با آنها مقابله کند.
با درنظر گرفتن این مفاهیم پایه‌ای، امکان مقابله با ریسک به وجود می‌آید . لذا ابتدا باید نسبت به شناسایی ریسک‌های محتمل پروژه اقدام کرد. این کار با دسته‌بندی ساختار کارها و با پرسش چند سوال از خود و یا اعضای گروه پروژه ، امکان‌پذیر است. مثلا : درموقع نیاز به منبعی یا منابعی که در دسترس نیستند چه اتفاقی خواهد افتاد ؟ اگر کنترلی در مورد مولفه‌ای که بر پروژه اثرگذار است نداشته باشیم چه اتفاقی می‌افتد ؟ بدترین سناریو چیست ؟ چه چیزی باعث آن می‌گردد ؟ چه قدر وقوع این اتفاق محتمل است ؟ عواقب آن چیست ؟
ممکن است سوالهای دیگری نیز به ذهن شما خطور کند که البته این سوالها سرآغاز خوبی است که شما را در مسیر درست هدایت کند . هرچیزی که به مغز شما خطور می‌کند فهرست کنید ، سپس در مرحله بعد تعیین کنید که آیا نیاز به مقابله و پیشگیری ریسک است و یا بایستی تا زمان وقوع آن صبر کرد . اگر ریسک‌ها را مشخص کنید و تصمیم بگیرید که هیچ عملی نباید انجام گیرد باز بهتر از آن است که آنها را شناسایی نکرده باشید . پس از این مرحله تمام ریسک‌های شناسایی شده را کمی کنید ؛ ابتدا ریسک‌ها را دسته‌بندی و سپس احتمال وقوع هر ریسک را تعیین کنید . برای تخصیص مقادیر احتمالی به ریسک‌ها از مقادیر پیشنهادی زیر می‌توانید استفاده کنید :
قریب الوقوع بزرگتر از ۸۵٪
بالا = ۸۵٪
محتـــــمل = ۶۰٪
متوسط = ۵۰٪
ممــــــکن = ۴۰٪
پایین = ۱۵٪
غیرمحتـمل = ۱۵٪
اکنون احتمال وقوع هر ریسک قابل محاسبه‌است . راه دیگر ، نسبت دادن درصد وزنی به هریک از ریسک‌هاست . مشکل اصلی این روش آن است که همواره داده‌های تجربی به اندازه کافی در دسترس نیستند تا این کار به دقت انجام گیرد . در این روش معمولا افراد باتجربه‌ای مبادرت به این کار می‌کنند که تجارب جامعی از انواع رویدادها در پروژه‌های مختلف کسب کرده‌اند ؛ مجموع درصدهای تخصیصی به رویدادها بایستی صد باشد .
در مرحله بعد به هر ریسک ، یک مقدار نسبت دهید . این مقدار می‌تواند در صورت نیاز برحسب هزینه و یا زمان باشد ؛ به عنوان مثال اگر هدف تعیین زمان اتمام پروژه‌است ، هر ایده‌ای در مورد مدت زمان فعالیتها می‌تواند یک سناریوی ریسک محسوب شود . در این مرحله می‌توان مقدار حقیقی ریسک را با محاسبه حاصلضرب مقادیر تخصیص داده شده به ریسک و احتمال وقوع آن به دست آورد و با توجه به نتایج حاصل می‌توان نسبت به انجام عملی یا به تعویق انداختن آن تصمیم‌گیری نمود . بعد از انجام مراحل مدیریت ریسک ، می‌توانید فرایندهای نگهداری مجموعه ریسک را آغاز کنید . برای این کار بازنگری دوره‌ای ریسک را آغاز کنید که مبتنی بر پیچیدگی و مدت پروژه و وقوع تغییرات پروژه‌است .
آغاز اجرای این کار ممکن است بیهوده و هزینه‌زا به نظر آید اما چنانچه یکبار این کار را انجام دهید و ریسک‌ها را شناسایی و به صورت کمی آنها را کنترل کنید در آن صورت به ارزش مدیریت ریسک پی خواهید برد . بنابراین در مرحله نخست اقدام به شناسایی ریسک‌های پروژه در بالاترین سطح WBS کنید و از اینکه راه به سطوح پایینتر می‌یابید نگران نباشید . بعد از چند بار انجام این کار ، مساله خیلی واضح‌تر خواهد شد .
ما در دنیای مخاطرات ریسک زندگی می‌کنیم . باید ریسک‌ها را تحلیل کنیم ؛ اگر با آنها برخورد داریم باید آنها را شناسایی و در مجموع تمام ریسک‌ها و عواید آنها را باید ارزیابی کنیم . منافع حاصل از مدیریت ریسک ممکن است تا غلبه پروژه بر آن ملموس نباشد اما به خاطر داشته باشید که کسی که از برنامه‌ریزی اجتناب کند به طور حتم برنامه شکست پروژه خود را طرح‌ریزی نموده‌است !

مدیریت بازرگانی که دانشی نو پا و سرآغاز ان از بوستون آمریکا بوده‌است به بحث پیرامون چگونگی کنترل سود و سرمایه و هزینه و استفاده بهینه از امکانات می‌پردازد. تیلور پایه گذار این علم در مکتب کلاسیک بوده‌است. اما نقطه عطف مدیریت دکتر دمینگ است که در دهه ۱۹۴۰ ژاپن را دگرگون کرد. از استادان مدیریت در ایران می‌توان دکتر علی اکبر افجه‌ای و دکتر علیشری طالقانی را نام برد. از دیگر بحث‌های مدیریت بازرگانی بازاریابی می‌باشد که در سالهای اخیر به جایگاه باارزشی دست یافته‌است و به عنوان علم مطرح گردیده‌است. شرکت‌های بزرگ همواره درسالهای اخیر هزینه‌های سنگینی برای این مقوله در نظر گرفته و بازخورد مناسبی از آن دریافت نموده‌اند. بازاریابی خود به شاخه‌های متعددی تقسیم گردیده و دانشگاهها سعی در پرورش متخصصین در شاخه‌های مختلف این علم نموده‌اند. از دانشمندان مطرح این علم در ایران می‌توان به دکتر احمد روستا و دکتر داور ونوس در سطح بین المللی و فرد آر دیوید اشاره نمود.
بازاریابی چیست؟ فاصله ایده تا مرتفع شدن نیاز با استفاده از فرایند تبدیل ایده به کالا و مبادله آن را بازاریابی نام گذاری کرده‌اند البته تعاریف متخلیف از بازاریابی در مراجع مختلف آْمده‌است که هریک از دیدگاه مکتب و یا دانشمندی ارائه شده‌است ولی نکته محوری در تمامی این تعاریف ارضاء نیاز مشتریان میباشد.
علم بازاریابی به لحاظ همبستگی بسیار زیاد با مدیریت استراتژیک در بسیار از موارد به صورت ترکیبی به اجرا در آمده و شرکتها استراتژی‌های خود را با استفاده از علوم و زیر شاخه‌های بازاریابی تکمیل می‌نمایند. از دانشمندان این زمینه می‌توان به ایگور انسف اشاره نمود که خود یکی از پایه گذاران این علم نوین در دنیا می‌باشد.
برخی از زیر شاخه‌های بازاریابی عبارتند از e-marketing,e-commerce و بازایابی بین المللی، رفتار مصرف کننده، بازاریابی داخلی، بازاریابی صنعتی و بازاریابی افقی و عمودی. هر یک از ریز شاخه‌های فوق ضمن تبعیت از اصول بازاریابی این امکان را فراهم آورده‌است تا متخصصین و علاقهمندان در زمینه‌ای خاص بررسی‌های لازم را به عمل آورند

موسسه آموزش عالي آزاد ماهان
برگزار کننده کلاسهاي کنکور کارشناسي ارشد کارداني به کارشناسي دکتري برگزار کننده آزمونهاي آزمايشي 8 مرحله کارشناسي ارشد و 5 مرحله کارداني به کارشناسي آزمونهاي کشوري ماهان کتاب و جزوه کارشناسي ارشد کتاب و جزوه کارداني به کارشناسي کتاب کار کتاب آزمون **** آموزشي هدفمند نشريه صعود و داراي گواهينامه ISO 9001:2000 موسسه ماهان
قوي ترين مرکز برگزار کننده دوره هاي مديريت و MBA در ايران MBA يکساله و MBA کنکور
www.mahan.ac.ir
 

maryam_bala

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 می 2007
نوشته‌ها
0
لایک‌ها
0
مدیریت ریسک کاربرد سیستماتیک سیاست‌های مدیریتی، رویه‌ها و فرایندهای مربوط به فعالیت‌های تحلیل، ارزیابی و کنترل ریسک می‌باشد. مدیریت ریسک عبارت از فرایند مستندسازی تصمیمات نهایی اتخاذ شده و شناسایی و به‌کارگیری معیارهایی است که می‌توان از آنها جهت رساندن ریسک تا سطحی قابل قبول استفاده کرد.
[ویرایش] تعاریف
از طرف موسسه مدیریت پروژه، مدیریت ریسک به عنوان یکی از نه سطح اصلی «کلیات دانش مدیریت پروژه» معرفی شده‌است. در تعریف این موسسه، مدیریت ریسک پروژه به فازهای شناسایی ریسک، اندازه گیری ریسک، ارائه پاسخ (عکس العمل در مقابل ریسک) و کنترل ریسک تقسیم شده‌است. در این تعریف، مدیریت ریسک پروژه عبارت است از «کلیه فرایندهای مرتبط با شناسایی، تحلیل و پاسخگویی به هرگونه عدم اطمینان که شامل حداکثرسازی نتایج رخدادهای مطلوب و به حداقل رساندن نتایج وقایع نامطلوب می‌باشد».
در منابع مختلف، تعاریف دیگری نیز ارائه شده‌است. بنا بر نظر بوهم، مدیریت ریسک فرایندی شامل دو فاز اصلی است؛ فاز تخمین ریسک (شامل شناسایی، تحلیل و اولویت بندی) و فاز کنترل ریسک (شامل مراحل برنامه ریزی مدیریت ریسک، برنامه ریزی نظارت ریسک و اقدامات اصلاحی) می‌باشد. بنا به اعتقاد فیرلی مدیریت ریسک دارای هفت فاز است: ۱) شناسایی فاکتورهای ریسک؛ ۲) تخمین احتمال رخداد ریسک و میزان تاثیر آن؛ ۳) ارائه راهکارهایی جهت تعدیل ریسک‌های شناسایی شده؛ ۴) نظارت بر فاکتورهای ریسک؛ ۵) ارائه یک طرح احتمالی؛ ۶) مدیریت بحران؛ ۷) احیا سازمان بعد از بحران.
موسسه مهندسی نرم افزار، به عنوان یکی از سازمانهای پیشرو در ارائه روشهای جدید در مدیریت پروژه‌های نرم افزاری، به مدیریت ریسک پروژه به عنوان فرایندی با ۵ فاز مجزا نگاه می‌کند (شناسایی، تحلیل، طراحی پاسخ، ردیابی و کنترل) که با یک سری عملیات انتقال ریسک مرتبط است.
موسسه مدیریت پروژه، در راهنمای خود در مورد کلیات دانش مدیریت پروژه (نسخه سال ۲۰۰۰)، برای فرایند مدیریت ریسک پروژه شش فاز را معرفی کرده‌است: ۱) برنامه ریزی مدیریت ریسک، ۲) شناسایی، ۳) تحلیل کیفی ریسک، ۴) تحلیل کمّی ریسک، ۵) برنامه ریزی پاسخ ریسک و ۶) نظارت و کنترل ریسک. کلیم و لودین، برای مدیریت ریسک یک فرایند چهار مرحله‌ای را معرفی کرده‌اند (شناسایی، تحلیل، کنترل و گزارش) که در موازات چهار قدم معروف دمینگ در مدیریت پروژه (برنامه ریزی، اجرا، بررسی و عمل) قرار می‌گیرند.
چاپمن و وارد، یک فرایند مدیریت ریسک پروژه کلی را ارائه کرده‌اند که از نه فاز تشکیل شده‌است: ۱) شناسایی جنبه‌های کلیدی پروژه؛ ۲) تمرکز بر یک رویکرد استراتژیک در مدیریت ریسک؛ ۳) شناسایی زمان بروز ریسک ها؛ ۴) تخمین ریسکها و بررسی روابط میان آنها؛ ۵) تخصیص مالکیت ریسکها و ارائه پاسخ مناسب؛ ۶) تخمین میزان عدم اطمینان؛ ۷) تخمین اهمیت رابطه میان ریسک¬های مختلف؛ ۸) طراحی پاسخها و نظارت بر وضعیت ریسک و ۹) کنترل مراحل اجرا.
کرزنر، مدیریت ریسک را به صورت فرایند مقابله با ریسک تعریف کرده و آن را شامل مراحل چهارگانه زیر می‌داند: ۱) برنامه ریزی ریسک، ۲) ارزیابی (شناسایی و تحلیل) ریسک، ۳) توسعه روشهای مقابله با ریسک و ۴) نظارت بر وضعیت ریسکها.
[ویرایش] مراحل اصلی در پیاده‌سازی مدیریت ریسک
بسیاری از پروژه‌ها که فرض می‌شود تحت کنترل هستند، با ریسک به عنوان رخدادی شناخته‌نشده روبرو گردیده و کوشش می‌کنند آن را کنترل کنند. اکثر پروژه‌ها چنین رخدادهایی را به خوبی از سر رد می‌کنند ولی با یک تلاش جامع مدیریت ریسک ، رویدادهای ریسک قبل از وقوع، شناسایی و کنترل می‌گردند و یا برنامه‌ای تهیه می‌شود که در زمان وقوع این رویدادها با آنها مقابله کند.
با درنظر گرفتن این مفاهیم پایه‌ای، امکان مقابله با ریسک به وجود می‌آید . لذا ابتدا باید نسبت به شناسایی ریسک‌های محتمل پروژه اقدام کرد. این کار با دسته‌بندی ساختار کارها و با پرسش چند سوال از خود و یا اعضای گروه پروژه ، امکان‌پذیر است. مثلا : درموقع نیاز به منبعی یا منابعی که در دسترس نیستند چه اتفاقی خواهد افتاد ؟ اگر کنترلی در مورد مولفه‌ای که بر پروژه اثرگذار است نداشته باشیم چه اتفاقی می‌افتد ؟ بدترین سناریو چیست ؟ چه چیزی باعث آن می‌گردد ؟ چه قدر وقوع این اتفاق محتمل است ؟ عواقب آن چیست ؟
ممکن است سوالهای دیگری نیز به ذهن شما خطور کند که البته این سوالها سرآغاز خوبی است که شما را در مسیر درست هدایت کند . هرچیزی که به مغز شما خطور می‌کند فهرست کنید ، سپس در مرحله بعد تعیین کنید که آیا نیاز به مقابله و پیشگیری ریسک است و یا بایستی تا زمان وقوع آن صبر کرد . اگر ریسک‌ها را مشخص کنید و تصمیم بگیرید که هیچ عملی نباید انجام گیرد باز بهتر از آن است که آنها را شناسایی نکرده باشید . پس از این مرحله تمام ریسک‌های شناسایی شده را کمی کنید ؛ ابتدا ریسک‌ها را دسته‌بندی و سپس احتمال وقوع هر ریسک را تعیین کنید . برای تخصیص مقادیر احتمالی به ریسک‌ها از مقادیر پیشنهادی زیر می‌توانید استفاده کنید :
قریب الوقوع بزرگتر از ۸۵٪
بالا = ۸۵٪
محتـــــمل = ۶۰٪
متوسط = ۵۰٪
ممــــــکن = ۴۰٪
پایین = ۱۵٪
غیرمحتـمل = ۱۵٪
اکنون احتمال وقوع هر ریسک قابل محاسبه‌است . راه دیگر ، نسبت دادن درصد وزنی به هریک از ریسک‌هاست . مشکل اصلی این روش آن است که همواره داده‌های تجربی به اندازه کافی در دسترس نیستند تا این کار به دقت انجام گیرد . در این روش معمولا افراد باتجربه‌ای مبادرت به این کار می‌کنند که تجارب جامعی از انواع رویدادها در پروژه‌های مختلف کسب کرده‌اند ؛ مجموع درصدهای تخصیصی به رویدادها بایستی صد باشد .
در مرحله بعد به هر ریسک ، یک مقدار نسبت دهید . این مقدار می‌تواند در صورت نیاز برحسب هزینه و یا زمان باشد ؛ به عنوان مثال اگر هدف تعیین زمان اتمام پروژه‌است ، هر ایده‌ای در مورد مدت زمان فعالیتها می‌تواند یک سناریوی ریسک محسوب شود . در این مرحله می‌توان مقدار حقیقی ریسک را با محاسبه حاصلضرب مقادیر تخصیص داده شده به ریسک و احتمال وقوع آن به دست آورد و با توجه به نتایج حاصل می‌توان نسبت به انجام عملی یا به تعویق انداختن آن تصمیم‌گیری نمود . بعد از انجام مراحل مدیریت ریسک ، می‌توانید فرایندهای نگهداری مجموعه ریسک را آغاز کنید . برای این کار بازنگری دوره‌ای ریسک را آغاز کنید که مبتنی بر پیچیدگی و مدت پروژه و وقوع تغییرات پروژه‌است .
آغاز اجرای این کار ممکن است بیهوده و هزینه‌زا به نظر آید اما چنانچه یکبار این کار را انجام دهید و ریسک‌ها را شناسایی و به صورت کمی آنها را کنترل کنید در آن صورت به ارزش مدیریت ریسک پی خواهید برد . بنابراین در مرحله نخست اقدام به شناسایی ریسک‌های پروژه در بالاترین سطح WBS کنید و از اینکه راه به سطوح پایینتر می‌یابید نگران نباشید . بعد از چند بار انجام این کار ، مساله خیلی واضح‌تر خواهد شد .
ما در دنیای مخاطرات ریسک زندگی می‌کنیم . باید ریسک‌ها را تحلیل کنیم ؛ اگر با آنها برخورد داریم باید آنها را شناسایی و در مجموع تمام ریسک‌ها و عواید آنها را باید ارزیابی کنیم . منافع حاصل از مدیریت ریسک ممکن است تا غلبه پروژه بر آن ملموس نباشد اما به خاطر داشته باشید که کسی که از برنامه‌ریزی اجتناب کند به طور حتم برنامه شکست پروژه خود را طرح‌ریزی نموده‌است !

مدیریت بازرگانی که دانشی نو پا و سرآغاز ان از بوستون آمریکا بوده‌است به بحث پیرامون چگونگی کنترل سود و سرمایه و هزینه و استفاده بهینه از امکانات می‌پردازد. تیلور پایه گذار این علم در مکتب کلاسیک بوده‌است. اما نقطه عطف مدیریت دکتر دمینگ است که در دهه ۱۹۴۰ ژاپن را دگرگون کرد. از استادان مدیریت در ایران می‌توان دکتر علی اکبر افجه‌ای و دکتر علیشری طالقانی را نام برد. از دیگر بحث‌های مدیریت بازرگانی بازاریابی می‌باشد که در سالهای اخیر به جایگاه باارزشی دست یافته‌است و به عنوان علم مطرح گردیده‌است. شرکت‌های بزرگ همواره درسالهای اخیر هزینه‌های سنگینی برای این مقوله در نظر گرفته و بازخورد مناسبی از آن دریافت نموده‌اند. بازاریابی خود به شاخه‌های متعددی تقسیم گردیده و دانشگاهها سعی در پرورش متخصصین در شاخه‌های مختلف این علم نموده‌اند. از دانشمندان مطرح این علم در ایران می‌توان به دکتر احمد روستا و دکتر داور ونوس در سطح بین المللی و فرد آر دیوید اشاره نمود.
بازاریابی چیست؟ فاصله ایده تا مرتفع شدن نیاز با استفاده از فرایند تبدیل ایده به کالا و مبادله آن را بازاریابی نام گذاری کرده‌اند البته تعاریف متخلیف از بازاریابی در مراجع مختلف آْمده‌است که هریک از دیدگاه مکتب و یا دانشمندی ارائه شده‌است ولی نکته محوری در تمامی این تعاریف ارضاء نیاز مشتریان میباشد.
علم بازاریابی به لحاظ همبستگی بسیار زیاد با مدیریت استراتژیک در بسیار از موارد به صورت ترکیبی به اجرا در آمده و شرکتها استراتژی‌های خود را با استفاده از علوم و زیر شاخه‌های بازاریابی تکمیل می‌نمایند. از دانشمندان این زمینه می‌توان به ایگور انسف اشاره نمود که خود یکی از پایه گذاران این علم نوین در دنیا می‌باشد.
برخی از زیر شاخه‌های بازاریابی عبارتند از e-marketing,e-commerce و بازایابی بین المللی، رفتار مصرف کننده، بازاریابی داخلی، بازاریابی صنعتی و بازاریابی افقی و عمودی. هر یک از ریز شاخه‌های فوق ضمن تبعیت از اصول بازاریابی این امکان را فراهم آورده‌است تا متخصصین و علاقهمندان در زمینه‌ای خاص بررسی‌های لازم را به عمل آورند

موسسه آموزش عالي آزاد ماهان
برگزار کننده کلاسهاي کنکور کارشناسي ارشد کارداني به کارشناسي دکتري برگزار کننده آزمونهاي آزمايشي 8 مرحله کارشناسي ارشد و 5 مرحله کارداني به کارشناسي آزمونهاي کشوري ماهان کتاب و جزوه کارشناسي ارشد کتاب و جزوه کارداني به کارشناسي کتاب کار کتاب آزمون **** آموزشي هدفمند نشريه صعود و داراي گواهينامه ISO 9001:2000 موسسه ماهان
قوي ترين مرکز برگزار کننده دوره هاي مديريت و MBA در ايران MBA يکساله و MBA کنکور
www.mahan.ac.ir
 
بالا